بخشی از مقاله
تاریخ هنر جهان
هنر ما قبل تاريخ
هنر ما قبل تاريخ به سه دوره مهم تقسيم مي شود :
الف- دوره پالئولينيك ب- دوره نئوليتيك ج- دوره برنز و آهن
در اين دوره كه از نظر زمان دورترين نقطه تاريخي را در بر مي گيرد .اولين گام هاي بشر براي ساختن ابزار و وسايل مورد احتياجش برداشته شد. از اين دوره آثاري در غارها بدست آمده است .
از اين دوره آثاري از مجسمه و نقاشي در دست است مانند: ونوس ساويذيانو – ونوس ويلندورف حدود 15000- 10000 ق م و نقاشيهاي غار آريژ .
ب- دوره نئوليتيك: ( نوسنگي )
اولين آثارمعماري و بناهاي ساخته شده دست بشر در اين دوره بوجود آمده است . زيرا دوره يخبندان به پايان رسيد.
ج- دوره برنز و آهن :
اين دوره از زماني آغاز مي شود كه فلزات ساخته مي شوند .در اين عصر شهرسازي اهميت پيدا مي كند. دراين دوره است كه ما با تمدنهاي عظيمي چون مصر ، بين النهرين و مديترانه آشنا مي شويم .
هنر بدوي
امروز هنوز قبايلي يافته مي شوند كه در شرايط عصر پارينه سنگي زندگي مي كنند.مانند جامعه هاي بدوي آفريقاي استوايي وجزايرجنوب اقيانوس آرام و دو قاره شمالي و جنوبي آمريكا .
جامعه هاي بدوي دراساس روستايي ومستغني از غير اند ، واحدهاي اجتماعي وسياسي آنها به ترتيب دهكده وقبيله است، نه شهر و دولت . دو دوام و قرارشان مبتني برحفظ رسوم وسنن است.بي ياري اسناد و اوراق نوشته شده قسمت عمده آثارهنري جنبه مذهبي دارد. تنديسها خلاصه و اغراق شده از آثار پيكر آدمي است .
دراغلب تنديسهاي آفريقايي پيكر انسان بطور تجريدي و دور از واقع گرايي نشان داده شده است درتنديسها اغراق ديده مي شود . مثلا در پيكر انسان سر بزرگتر ساخته شده است .
در بين سرخپوستان نقاشي موقتي بنام نقاشي شني كه توسط جادوگر قبيله به وجود مي آيد و او در مراسم مربوط به مداواي بيماران به كار مي رود و در مراسم براي تضمين موفقيت در شكار و افزايش قدرت انسان به كار ميرود .
هنر مصر
هنرمصر از قديمي ترين و شكل گرفته ترين نوع هنرهاست .
اختراع خط حدود 5000 سال قبل يكي ازپيروزيهاي زودرس وضروري تمدنهاي بين النهرين و مصر بود .
تاريخ مصر به سه دوره مشخص تقسيم مي شود .
پادشاهي كهن:آثار مصري از 3000 تا 500 سال ق . ه به نحوي با هم شباهت دارند .
طرز فكر مصريان اين بود كه هر شخص بايد بكوشد تا درزندگي خود وسايل خوشبختي پس از مرگش را فراهم آورد. از اين رو هرفرد مصري مي بايست آرامگاه ابدي خويش را چون جايگاهي همانند و يادآور محيط زندگي روزانه اش ترتيب دهد .
تا روح وي كه در زبان مصري « كا »خوانده مي شود درآن احساس آسودگي كند و نيز مي بايست كالبدي جاوداني از خود باقي بگذارد . تا «كا» بتواند در آن حلول كند و به زندگي خود ادامه دهد . براي اين منظور جسد را موميايي مي كردند. واز بيم آنكه جدم ازميان برود پيكره ايشان را از سنگ و فلز مي ساختند .
مشهورترين مقابر از نوع مصطبه مقبره پادشاه زوسر است .
در دوره سلسله سوم اين مقابر شكل هرم هايي پله دار بخود گرفت. سير تكاملي اهرام در دوره سلسله چهارم با ساختمان هرمهاي سه گانه به اوج خود رسيد .
پيكره خفرن پادشاه را نشسته بر تخت سلطنت نشان مي دهد . درحالي كه شاهين با بالهاي خود پشت سر او را مي پوشاند . پيكره موكرينوس جانشين خفرن و سازنده سويني هرم جيزه حدود 2500 ق م يكي از بهترين مجسمههاي اين دوره است . كاتب نشسته 2400 ق و م كه چهار زانو نشسته از نمونههاي بسيار خوب مجسمه سازي اين دوره است .
پادشاهي ميانه
در دوره امپراتوري ميانه مصر دچار اغتشاشات داخلي و حمله اقوام گوناگون تغيير شكل مي دهد . بهر حالت آثارعمده اي از اين دوره نيست . مهم ترين آثار اين دوره يكي معبد آمنه مه و ديگري معبد آمون است . مقابر نيز در كوه و صخره ها بوجود مي آورند .
پادشاهي جديد : اين دوره دوران شكوه و عظمت معماري است . معابد توت موس و آمنهوپت سوم در كارناك و بعد لوكسور و معبد آمون در كارناك از آثارمعماري اين دوره اند . در اين دوره زيبايي و ظرافت معماري را تكميل ميكنند . در دوره سلسله بيستم بار ديگر آثار هنري رو به سادگي مي روند. نمونه معابد عبيد و خنشو مي باشند.
نقش برجسته و نقاشي در اين دوره رشد مي كند . مانند نقش برجسته مقبره حور محب سقاره حدود 1355 ق . م .
هنر بين النهرين
بين النهرين تشكيل مي شودازد و سزريز جداگانه و مشخص سومريها وآشوريها .
1- سومريها : اين قوم از قديمي ترين اقوام جهان به شمار مي روند . لوحه هاي هنري و زيبايي از اين دوره بجاي مانده از جمله لوحه جنگ و صلح عقابها نارام سيني يا فتح و پيروزي .
سومريهامعابدوزيگوراتهايي بوجودآورده اندو تعدادي نقاشي ديواري(فرسك) معماروسلطان معروف سومر « گودآ » كه به سلطان (آگاش شهرت دارد در توسعه هنر سومر سهم بسزايي دارد . ديگر اور نامو پادشاه شهر اور بود كه بزرگترين زيگوراتها از جمله به ارتفاع 21 متر و در سه طبقه از خشت خام و آجر ساخت .
2- بابل : حكومت بابل بوسيله ساميها و در2000 سال قبل از ميلاد بوجود آمد وتمدن درخشاني را پايه گذاشت . حمورابي پادشاه معمار وقانوگذار بزرگ آنزمان سلطان بزرگ اين سرزمين بوده است . وي اولين لوحه قوانين را تدوين نمود ودرساختن بابل كوشش فراوان كرد . در بالاي كتيبه حمورابي مثال خودش را در برابر خورشيد خدا مصور ساخت .
3- آشور:آشوريان برخلاف سومريان مردمي جنگجو بودند.دوره شكوه وعظمت اين قوم درهزاره اول قبل از ميلاد مسيح بايد دانست.آنان از سومريها تقليد مي كردند ولي دركاخ سازي به تجمل بيشتري دست زدند.از جمله كاخ سارگون دوم در خرساباد متعلق به نيمه دوم قرن هشتم ق . م است .
ازآشور بانيپال نقش برجسته هاي زيادي به جاي مانده كه اغلب او را در حال جنگ با دشمن و يا شير نشان مي دهد .
هنر اژه اي
اگرازكنار دلتاي نيل به سوي شمال درياي مديترانه پيش برويم .نخستين نقطه اي از خاك اروپا كه در برابر ديدگانمان ظاهر مي شود گوشه شرقي جزيزه كرت است .
هنر سيكلادي
مردي كه ميان سالهاي 2600 تا 1100 ق . م در جزاير سيكلاد سكونت داشتند به جزمقابرسنگي آثاري كمي ازخود برجاي گذرانده اند.پيكره سازان سيكلادي در هزاره دوم ق . م قديمي ترين بدنهاي برهنه زنانه به اندازه طبيعي به وجود آوردند .
هنر مينوسي
تمدن مينوسي غني ترين و شگفت انگيزترين تمدن دنياي اژه اي شناخته شده است . آنان تمدن شهري به وجود آوردند و پادشاه مينوس براي خود كاخ هاي كوچك بنا نهاد . كه از اين ساختمانها براي انواع فعاليتهاي كشوري و تجاري استفاده مي شده است . در تمدن مينوسي معبدي وجود نداشت . لذا پيكره هاي بزرگ ديني هم وجود نداشت. الهه ماري ( شايد كارهنه ) حدود 1600 ق . م از گل پخته يكي از آثار پيكره سازي اين دوران است .
هنر ميسني
حدود 1600 –1100 ق . م در سواحل جنوب شرقي يونان تعدادي جامعه هاي كوچك شبيه جامعه مينوسي وجود داشت . اين قدم در حدود 1300 ق . م به دفن كردن مردگان خود در مقابر سنگي پرداختند .
كاخ ميسني ازنمونه هاي معماري سنگي ميسني است . چون قلعه اي با ديوارههاي مستحكم بود حدود 1250 ق . م. دروازه شيران بخشي از اين كاخ سنگي است كه نفوذ هنر خاور نزديك باستاني را آشكار مي كند .
مجسمه دوزن كودك نشسته دركنار يكديگروجام هاي زرين با نقش برجسته هايي بر روي آنان از آثار اين دوره است .
نگاهي به تمدن و هنر ايران باستان
در حدود پنج هزار سال قبل در جوار فلات ايران دولتهاي سومر ، آكد ، بابل ، آشور در بين النهرين (بين دو رود دجله و فرات)به وجود آمدند و پس حدود 300 سال قبل در فلات ايران دولت ايلاميان ( عيلاميان ) ايجاد شد .
پس از آن مهاجران آريايي با ايجاد دولت ماد و پس هخامنشي حكومتهاي ايلام و بين النهرين را از بين بردند. دولت هخامنشي نيز با حمله يونانيان از بين رفت . آنگاه دولت سلوكي و اشكاني به دنبال هم به وجود آمدند . پس از اشكانيان دولت ساساني روي كارآمدكه با فتح ايران به وسيله اعراب مسلمان از بين رفت .
سنگ نوشته حمورايي ( قانون نامه حمورايي )
مجموعه اي ازقوانين اجتماعي است كه درزمان حمورايي ( از پادشاهان بابل ) وضع شده است . دريك طرف رئيس سنگ نوشته تصوير شاه و در طرف ديگرمجموعه قوانين حك شده است .
تمدن سيلك :
در سه كيلومتري جنوب غربي كاشان درحدود 7000 سال قبل از ميلاد قديمي ترين سكونت بشري در دشت وسيع مركزي ايران شناخته شده است . ظروف در اين دوره با چرخ سفالگري ساخته شده است .
ظروف سفايش بدست آمده از اين دوره داراي نقوش زيبا به ظريف و يا اشكال هندسي و نقوش حيوانات تزيين شده است. ظروف سفالي سيلك شامل 1- ظروف با نقوش سياه 2- ظروف با نقوش قرمز 3 – ظروف ساده .
لرستان :
درحدود 12 قرن ق . م عصرآهن بوجود آمد.درلرستان نزديك به مركز شوش كه متاثر از فرهنگ و هنر ايلام بود تمدني پا گرفت كه در فلز كاري (آهن و برنز ) پيشرفته بي نظير يافت .
اشياء بدست آمده عبارتند از:سلاح هاي دفاعي:خنجر، شمشير و تير– قطعات اسبان انواع لگامهاي اسب و آشيا ءزينتي شامل سنجاقهاي مو، بازوبند، ظروف ابخوري .
تمدن حسنلو و زيويه
درحسنلو (حد فاصل مهاباد ودرياچه اروميه )وزيويه( آذربايجان غربي) تمدن مانايي وجود داشته است . اشياء طلايي ، و عاجي حدود 7 قرن ق. م از اين دوره بدست آمده است .
پيكره سازي و برجسته كاري روي طلا در تعدادي از آثار اين دوره ديده مي شود .
تمدن مارليك و اهلش :
در منطقه شمالي ايران (گيلان ) (بين دشت و قزوين – دره گوهر رود)آثار سفالي بسيار زيبا بدست آمده است. نظير پيكره هاي انساني و حيوانات نظير گوزن وسفالگري به پيكره سازي نزديك شده است . مجسمه ها و ظروفي طلايي نيز ازاين دوره بدست آمده است.نظيرجام مارليك با نقش شير پرنده .
زيگورات چغازنبيل :
1250 ق . م حدود 700 سال قبل ازامپراتوري هخامنشي اين زيگورات در اطراف شهرشوش واقع است .زيگورات معبد بزرگي بوده كه بعدها محل زندگاني خدايان تصور مي شوند .
هنر هخامنشي :
معماري: كاخ تخت جمشيد (520 تا 460 ق . م ) در زمان زمامداري داريوش وخشايارشا بنا گرديد .
ستونهاي تنومند و بلند نظر ستونهاي تالارم ضد ستون و تالار آپادانا در اين بنا ديده مي شوند به ارتفاع تقريبي10 متر و سرستوني به بلندي 8 متر كه در بالاي سرستون دو سر اسب پشت به پشت ديده مي شوند . كه در وسط آن تير هاي چوبي سقف قرار ميگرفته است .
ازمعماري هخامنشي كمترمعماري اين به جاي هنر است . زيرا ايرانيان باستان خدا را در آتشكده هاي روباز عبارت مي كردند .
حجاري و پيكر تراشي هخامنشي :
بهترين نمونه هاي هنر مجسمه سازي را مي توان درنقش برجسته هاي تخت جمشيد جستجو كرد . هنر حجاري اين دوره آميزه اي از قدرت وقار و ظرافت است. تاثيرات آشوري به وضوح ديده مي شود حيواناتي نظير بز، شير و گاو درخود تحسين بوده اند.موجوداتي اساطيري نظيرمجسمه هايي كه سرآدمي با تندشير بالدار تركيب شده مانند نگهبان عظيم الجثه در واژه هاي كاخ خشايارشا ديده مي شوند .
ستنون معروف سرنات در عهد امپراتور آشوكا در هند تاثير از ستونهاي تخت جمشيد است .
نقش برجسته اي كه جنبه روايتگري دارد در تخت جمشيد وجود دارد و آن منظمي است كه نزد داريوش شكوه مي كند . و نقش برجسته بيستون هم جنبه روايتگري دارد و لي در با آثار آشوري جنبه روايتگري كمتر است .
كاشيكاري :كاشي لعابدار از شوش و تخت جمشيد بدست آمده كه به شيوه كاشيكاري بين النهرين تهيه شده است .
هنر اشكاني :
سلوكي ها اصلا يوناني بودند و اشكاني ها كه بعدا به قدرت رسيدند دنبالهرو يونانيان بودند .
آليژ پيكره هاي اشكاني از تناسب و تركيبي برخوردارند كه اصولا خاص هنر يوناني است . مانند مجسمه مفرغي مرد اشكاني در موزه ايران باستان.
آثاري از نقاشي دوره اشكانيان دردوره خواجه( سيستان ) و دور را اروپوس (بينالنهرين) بدست آمده است . اين نقاشيها نيز نظير خصوصيات مجسمههاي اشكاني است .
هنر ساساني :
در سال 224 ميلادي آخرين پادشاه اشكاني مغلوب اردشير ساساني شد . در هنر ساساني روايتگري و حركت نسبت به هخامنشي ارجحيت دارد .
در نقش برجسته هاي ساساني نمادگرايي كاهش مي يابد.ودرعوض واقع گرايي تقويت مي شود.موجودات (انسانها و جانوران ) كه در نقش برجسته هاي هخامنشي حالتي اسطوره اي وفوق طبيعي داشتند درآثار ساساني زميني تر و ملموس ترمي شوند.تاثيرات واضح ترهنر رومي بر آثار ساساني در نقش برجسته هاي طاق بستان بهتر ديده مي شود .
درنقش رستم نزديك تخت جمشيد نقش برجسته پيروزي شاپوراول بر والرين امپراتورروم ودرنقش برجسته ديگر اعطاي منصب پادشاهي اردشير اول ديده مي شود. نقوش برجسته طاق بستان نيز تجسم رويدادها و يا نمايش عظمت و اقتدار است .
معماري :
آثارمعماري ساساني را مي توان در بقاياي كاخ هاي بجا مانده ازآن عصر مشاهده نمود – مانند كاخ بيشابور ( نزديك كازرون ، فارس ) طاق كسري يا كاخ تيسفون و عمارت خسرو در قصر شيرين و طاق بستان نمونه هايي از اين آثارند .
ديگر آثار هنري ساساني موزاييك ، ظروف، مهرها و سكه ها و گچ نگاره هاي تشكيل مي دهند .
شكلهاي انتزاعي و نمادين روي اين آثار باز آوردنده هنر دوره هخامنشي و پيش از آن هنر بين النهرين است .
موزاييك هاي بدست آمده از دوره ساساني مربوط به نيشابور است . (موزاييك عبارتست از قطعات كوچك سنگهاي رنگين كه با كنار هم چيدن آنها يك نقش بدست مي آيد .
نقاشي : درعصر ساساني پيام آوراني نظير ماني و مزدك برخاستند . در اين ميان ماني كه خود نقاش نيز بود برگهايي از كتاب او به نام « ارژنگ » بجاي مانده است. همچنين نقاشيهايي كه از تركستان بدست آمده پيوند نقاشي ايراني بعد از اسلام را با اين دوره نشان مي دهد .
قالي بافي- دراين دوره رواج زيادي داشت . از اين ميان فرش « بهارستان » است كه باغهاي ابريشم وزرين و هزاران قطعه جواهرمرضع بافته شده است .
فلزكاري :
در آثارفلزي همچون بشقاب ،جام گلدان وزيورآلات اين دوره باز نقوش مشابهي ازصحنه هاي شكار،جلوس شاه ،اعطاي،منصب شاهي و نقوش پرندگان ، گلها و حيوانات افسانه اي ديده مي شود . بعدها همين نقوش در هنر بعد از اسلام ادامه يافت . رشد فلز كاري در دوره ساساني افول سفالگري همراه بود زيرا فلز جاي سفال را گرفته و مقاوم تر بود .
هنر يونان
يونانيان خدايان را در صور انساني مجسم مي كردند . اولين دوره هنر يونان از جزاير كرت شروع و به ساير قسمتها نفوذ كرد .
بارزترين ويژگي نگرش دين يونان باستان كه درآثارهنري منعكس است جهان بيني انسان گرايانه است.دين يوناني مخلوق بشر است و لذا خدايان اين فرهنگ چيزي نيستند مگر انسانهاي آرماني با عمر جاوداني . به عبارت ديگر تصور انسان يوناني ازقدرت مطلق،علم مطلق،زيبايي مطلق و ... در قالب قدرتمند ترين انسان جلوه گشت . اين برترين انسان بر مسند خدايي رسيد .
تحولات هنري يونان را مي توان به چند دوره تقسيم كرد :
1- دوره هندسي (تا قرن 8 ق.م) 2- دوره كهن (قرون 7و6 ق.م) 3- دوره كلاسيك (قرن40. ق.م) 4- دوره هلني (قرن چهارمق.م تا آغاز تاريخ ميلادي).
دوره هندسي : اصلي ترين تجليات هنري در شكل ظروف سفالين با نقوش هندسي ظاهر شد . حتي تصاوير انسانها مباني هندسي داشت .
دوره كهن : با تاثير هنر مصرهمراه بود . نوع ايستادن موقر و ايين هنر مصري در پيكره هاي يوناني ظاهر شد .
نقوش ظروف سفالين : الف = دوره اي كه نقش جانداران بر روي زمينه اي سياه رنگ با خطوط نازك حك مي شد .
ب= دوره نقوش قرمز كه در آن طرح با خطوط سايه روشن روي متن قرمز سفال ترسيم مي شد .
دوره كلاسيك : دوره قوام پيكره سازي و اوج معماري يونان است . حركت در پيكره هاي اين دوره محسوس است .
استفاده از تنديسها به عنوان تزيين در بنا و بهره گيري از ستونهاي زيبا و عظيم در معماري اين دوره ديده مي شود . معبد پارتنون مجسمه معروف آتنا اثر فئيد ياس و مجسمه زئوس از آثار اين دوره است .
دوره هلني : دوره اي كه پس از مرگ اسكندر آغاز مي شود . (323) تاكيد بر احساسات وعواطف انساني و فراگيري درهويت تنديسها ازويژگي هنر پيكرسازي اين دوره است . موضوعات روزمره و مناظر عاميانه تر اند ديگر خصوصيات هنري اين دوره است.معبد زئوس ازآثار معماري اين دوره است . مجسمه ونوس اثر دو ميلونيز از آثاراين دوره است . استفاده از پيكره ها به عنوان بخشي از ستون در هنر معماري مجسمه سازي يوناني رواج داشت . ستونهاي ايوان ازختئوم درآركئوپوليس آتن ( 405 – 421 ق . م ) از يگانگي موفق مجسمه سازي و معماري حكايت مي كند .
ستون اصلي ترين عصر معماري يوناني را تشكيل مي دهد . لذا سبك معماري را بر اساس نام ستونها مشخص مي كنند .
1- شيوه دوريسي 2- شيوه ايونيايي
ستونهاي دوريسي ساده با وقار و كم پيرايه هستند در معبد زئوس معبد پارتنون درآركئوپوليس آتن بكاررفته اند. سرستونهاي قطور و مدور با شيارهاي عمودي هستند .
اماستونهاي ايونيايي عناصرتزييني بيشتري حضوردارند. خصوصا در سرستونها ستونها باريكتر و بلندتر از ستونهاي دوريي است .