بخشی از مقاله
تربیت کودک
مقدمه
آيا براي تربيت کودکان اصول يکساني وجود دارد که والدين با رعايت آن اصول بتوانند به نحو مطلوبي عمل کنند؟هر چند که شايد نتوان اصول کاملا روشني را براي تربيت بيان کرد، ولي مي توان به چند اصل کلي اشاره کرد که فرايند تربيت را آسانتر مي کند. در زير به برخي ار مهارتها و اصول مهم اشاره مي شود:
با ثبات عمل کنيد
ثبات داشتن در رابطه با کودک يکي از اصول مهم فرزندداري است معهذا ممکن است در پيروي از آن در موقعيت هاي روزانه با مشکل مواجه شويد. اگر هنگامي که کودک کاري را انجام مي دهد به او لبخند بزنيد لکن در زمان ديگري همان کار يا شبيه آن را انجام دهد به او س
خت بگيريد کودک به شدت دچار سردرگمي مي شود. چرا اين عمل در يک زمان خطاي بزرگي بود و در زمان ديگر خنده آور؟ هنگامي که اجازه مي دهيد حالات خلقي شما عکس العمل هايتان را نسبت به کودک تحت تاثير قرار دهد، قرار گرفتن در اين بي ثباتي آسان مي شود. پس مواظب باشيد کودک خود را به علت رفتار مثبت که انجام داده تشويق نماييد و به علت رفتار منفي تنبيه نماييد نه اينکه ملاک تشويق يا تنبيه شما حالات خلقي شما باشد. روزي شاد و پر حوصله و روز ديگر به دلايل گوناگون خسته و بي حوصله.
هماهنگ باشيد
بعنوان پدر و مادر لازم است اصول يکساني داشته باشيم حداقل در جلوي کودکان وانمود کنيم که در تربيت آنان هماهنگيم. اگر رفتاري را پدر تائييد مي کند و مادر رد، باعث
تعارض کودک مي شود پس بهتر است به عنوان والدين قبلا با يکديگر هماهنگ باشيم و حداقل در جلوي کودکان عدم هماهنگيمان را بروز ندهيم.
در مورد فرزند خود مودب باشيد. صحبت مودبانه درهنگام خشم و ناراحت
ي، معلم خوبي براي کودک و نوجوان است که حتي در هنگام خشم به طور صحيحي رفتار کنند.زماني خاص براي توجه بدون قيد و شرط به بچه ها اختصاص مي دهيد
منظور از توجه بدون قيد و شرط، يعني بدون توجه به رفتار کودک زمان خاصي را با وي صحبت مي کنيم، درد دل مي کنيم، درد دل او را گوش ميدهيم و يا بازي مي کنيم، بستگي به سن فرزندان دارد. وي بايد احساس کند زماني خاص را به وي اختصاص داده ايم. مي توانيم هر روز چند دقيقه و در آخر هفته يک ساعت اين کار را انجام دهيم.
رابطه اي سالم با کودکتان برقرار کنيد
براي ايجاد رابطه اي سالم از شيوه گوش دادن فعال استفاده کنيد. وقتي فرزندتان چيزي مي گويد به خوبي به سخنانش گوش دهيد، حتي اگر با کودک موافق نيستيد، اجازه دهيد صحبتهايش تمام شود، تماس چشمي مناسب و انجام ندادن کاري ديگر در هنگام صحبت با کودک، به وي مي فهماند که براي حرف زدن وي ارزش قائليد و عقايد او براي شما مهم است. لحن صحبت شما در هنگام امر کردن به وي بايد مودبانه باشد و حتي الامکان دستوري نباشد. به همان اندازه که نسبت به بهترين دوست خود مودب هستيد در مورد فرزند خود مودب باشيد. صحبت مودبانه به کودک ياد مي دهد که حتي در هنگام خشم به طور صحيحي رفتار کنند. اگر خيلي هم از دست فرزند خود ناراحتيد بگوييد تو فلان کار را انجام دادي و من به اين علت عصبانيم ولي توهين نکنيد. وعظ کردن و بحث اخلاقي را در حداقل خود بکار بريد، زيرا آنها در بازنگهداشتن ارتباط، مفيد نمي باشد.
الگوي مناسبي باشيد
هر چه امر مي کنيد، بهتر است در ابتدا خودتان آن کار را ان
جام دهيد و از هر چه فرزندتان را باز مي داريد خودتان هم انجام ندهيد. بچه ها بيشتر از آنکه از کلام ما آموزش ببينند، از رفتار ما آموزش مي بينند. پس ابتدا از خود شروع کنيم.
آزادي و محدوديت زياد ايجاد نکنيد
کودک نبايد زياد آزاد باشد و نه زياد محدود. محدوديتهايي که ايجاد مي شود بايد پايدار و منطقي باشد. اگر مي گوييد شب بايد در منزل خودتان بخوابد و منزل کس ديگري نباشد، دليل آن را توضيح دهيد و در برابر اصرار کودک و ديگران کوتاه نياييد. اگر محدوديتها منطقي باشد، چانه بردار نيست و براي آينده کودک بهتر است.
درموقع مناسب به کودک دستور دهيد
اگر دستوري که به کودک مي دهيد درحد توانايي اش نيست يا اينکه فعلا سرگرم کار ديگري است و دستورش را اجرا نمي کند، به هيچ وجه به وي دستور ندهيد زيرا اين کار وي را نافرمان بار مي آورد.
لازم نيست همه خواسته هاي کودک برآورده شود
در اين مورد منطقي عمل کنيد و بلافاصله بعد از اين که کودک چيزي خواست برايش تهيه نکنيد. ضمن اينکه بايد زياد او را ناکام نگذاريد ولي عمل کردن به همه خواسته هاي او باعث مي شود در آينده از کنترل شما خارج شود.
مواظب باشيد کودک خود را به علت رفتار مثبت که انجام داده تشويق نماييد و به علت رفتار منفي تنبيه نماييد نه اينکه ملاک تشويق يا تنبيه شما حالات خلقي شما باشد. متناسب سن کودک به او کار و مسئوليت محول کنيدک در منزل فقط مصرف کننده باشد. همچنانکه کودک رشد مي کند مي تواند بسياري از کارهاي خود و خانه را انجام دهد. چنين استقلالي را به کودک بدهيد. در غير اين صورت کاملا متکي به ديگران تربيت مي شود.
در مورد موفقيتها و شکستهاي کودکان منطقي عمل کنيد
برخورد منطقي با شکستها و موفقيتها باعث مي شود انگيزه براي کارهاي بعدي در کودک از بين نرود. بزرگ کردن موفقيت و زياد منفي جلوه دادن شکست هيچ کدام صحيح نيست. اگر فرزندتان در يک مسابقه ورزشي مدال مي آورد، آن را زياده از حد بزرگ و با اهميت جلوه ندهيد، زيرا اگر دوباره نتوانست مدال بياورد شديدا احساس بي ارزشي مي کند و اگر هم شکست خورد آن را زياد مهم تلقي نکنيد تا بتواند باز تلاش خود را از سر گيرد. در اين مورد، شکست و موفقيت در تحصيل حائز اهميت ويژه اي است.
علل ترس شبانه کودکان 1 تا 3 سال
آنها درخلوت با خود میاندیشند: « اگه هیولایی در اتاق دختری بود که دیشب مامان داستانش را تعریف میکرد، پس ممکن است در اتاق من هم هیولا باشه! »
یا اگر یکی از خواهران یا برادرانش از تاریکی بترسد احتمالا دلیل خوبی است که او هم تصمیم بگیرد بترسد!
واکنش شما به ترس کودک
_ هرگز کودکتان را برای ترسش مسخره نکنید، تحقیرش نکنید یا
برایش دلیل منطقی نیاورید
این کارها به او نشان میدهد شما خطری که از نظر او بسیار واقعی است را درک نمیکنید و حتی ممکن است بیشتر احساس ترس کند چون احساس میکند شما نمیتوانید از او محافظت کنید. به علاوه، مسخره کردن باعث میشود که عزت نفسش را از دست بدهد.
_ اگر هراسان از خواب پریده، به او اطمینان دهید که خواب رخدادی واقعی نیست و او در امنیت است.
اگر لازم باشد چراغ را روشن کنید، بغلش کنید و مدتی کنارش بخوابید.
چراغ اتاق را تا زمانی که ترس کودک از بین برود روشن بگذارید.
_ اگر تصمیم گرفتید اتاق را ترک کنید، در اتاق را کمی باز بگذارید تا نور بیرون به داخل اتاق بیفتد و کودک صدای شما یا کارهایتان را بشنود.
آنچه که باید انجام دهید
_ به ترسش اهمیت بدهید
اجازه بدهید در مورد آن حرف بزند. هرگز نگویید بچههای بزرگ نمیترسند. اطمیناندهنده باشید. به او بگویید: « اگه بخوای کنارت میمونم ».
_ با تصورات او پیش بروید؛ یعنی اگر اصرار دارد که یک غول در کمد لباسهایش است، کمد را باز کنید و آن را بگردید.
_ حتی میتوانید یکی از عروسکهای مورد علاقهاش را به عنوان محافظ خود انتخاب کنید یا به کودکتان جملات خاصی یاد بدهید که با آن غول را ناپدید کند.
_ ارتباطی مطلوب به وجود آورید
زمانی که نیمههای شب صدای کودکتان را میشنوید، نزدش بروید و او را در تاریکی آرام کنید.
_ بازیهایی را با هم امتحان کنید که با چشمان بسته چیزهای خوب مثل بستنی یا قلعه شنی کنار ساحل را تصور کند.
_ از این که اتاق کودک فقط مکانی برای استراحت و خواب او باشد پرهیز کنید؛ اتاق او باید مکانی شاد و فارغ از احساسات منفی باشد.
_ شجاعتش را تحسین کنید
زمانی که کودکتان بر ترسش غلبه میکند را بسیار بزرگ کنید. اهمیتی ندارد که این گام چقدر کوچک بوده است. اگر او تمام شب را در حالی که چراغ خاموش است در تختش گذرانده باشد، یک جشن کوچک بگیرید یا یک هدیه کوچک را در عوض برایش آماده کنید.
چگونه از ترس جلوگیری کنیم
خواندن کتاب و قصه، یا تماشای فیلم و سریالهای ترسناک را برای کو
دکتان ممنوع کنید. یادتان باشد که قطعاً تهدیدهایی مثل «اگر درست رفتار نکنی آقا غوله میاد تو رو میبره» را نباید به هیچ وجه بر زبان آورید
کلیدهای کشف و پرورش استعدادهای کودکان
استعداد
به منظور کمک به فرزندانتان در جهت رسیدن به بالاترین سطح زندگی خو
د، ما والدین باید مطالبی در مورد فرزندانمان یاد بگیریم و درک کنیم و در کنار آن، به فرزندانمان هم کمک کنیم مطالبی در مورد خود یاد بگیرند و درک کنند. این دانش میتواند به ما کمک کند تجربیاتی را طراحی کنیم و آنها را به شکوفایی بیشتر استعدادشان رهنمون شویم. در این مسیر، دانش شخصی و درکی که آنها به دست میآورند، میتواند ابزار قدرتمندتری برای کمک به آنها در جهت یافتن معنا، جهت و انتخابهای مهم زندگیشان باشد. والدین و بچهها از طریق شناخت زمینههای استعداد، اطلاعات بیشتری در جهت تصمیمگیری برای انتخاب شغل، سرگرمی، مطالب درسی، برنامهها و اهداف آینده کسب میکنند.
آگاهی از این نکته که فرزندان شما استعداد زیادی در یک زمینه به خصوص دارند، کافی نیست. والدین باید تکنیکهایی داشته باشند که به شکوفایی استعداد آنها کمک کند و در جهت تحقق آنها پیش رود. والدین باید محیطی را ایجاد کنند تا بچهها بتوانند به صورتی فعال، مؤثر، خلاق و با لذت از استعداد خود بهره برند و آگاه باشند که تلاشهایشان ارزشمند است و بیاموزند که تجربه روند کار به اندازه نتیجه تلاشهایشان ارزش دارد.
تشویق
یک روش برای افزایش این مشارکت و ارتباط در جهت تجربه و یادگیری تحت عنوان تشویق، شامل تکنیک خاص تشویق توضیح داده شد. تشویق یکی از قدرتمندترین ابزارهایی است که والدین میتوانند به کمک آن استعداد بچهها را شکوفا کنند و به آن حیات بخشند.
پیامد
همراه با تشویق، توصیه میشود که والدین از پیامد استفاده کنند. پیامد برخلاف تنبیه، به کودکان میآموزد که نگاهی به خود بیندازند، نه آنکه نگاهشان به دیگران باشد، به کارهایشان و تأثیرات احتمالی آن کارها فکر کنند. پیامد همچنین به فرزندان درس مسئولیتپذیری میدهد پیامد بهترین کاری است که والدین میتوانند در مورد شکوفایی هر چه بیشتر استعداد
فرزندانشان (به هر روش ممکن) انجام دهند تا آنها یاد بگیرند که به خود بنگرند و مسئولیت تصمیمهایشان، کارهایشان و نتایج آنچه انجام میدهند را به عهده بگیرند.
از بچهها پیروی کنید: تغییر جهت مثبت
دو تکنیک دیگر، پیروی از بچهها یا تغییر جهت مثبت، والدین را با روشهایی تجهیز میکند که تمرین، کشف و یادگیری عمیق فرزندانشان را به دنبال دارد با به کارگیری این ت
کنیکها، والدین درک بهتری خواهند داشت و خواهند توانست به ارزشهای مثبت بازیهایی که خودشان به آنها جهت میدهند، اعتماد کنند و در مواقع لزوم به آنها کمک میکند تا جهت بازی را کم تغییر دهند و همان طور که در تمام بخشهای این کتاب در پی آن بودیم باعث شکوفایی استعداد فرزندان خود شوند.
شکوفایی مهارتها
اگر واقعا میخواهیم استعداد فرزندانمان را رشد دهیم، باید هر چه سریعتر دست به کار شویم هر چه زودتر نقاط قوت بچهها را شناسایی و تربیت کنیم و زمینههایی که در آنها رشد کندتری دارند توجه کنیم، بهتر است این مسئله اهمیت زیادی دارد که کودکان در سالهای اولیه زندگی پایههای محکمی برای آینده و برای آموزش و یادگیری تحصیلی داشته باشند.
الگوبرداری
عنصر مهم دیگر برای پرورش استعداد آن است که در بهترین شرایط خود، کاملترین حالت خود باشید و برای فرزند خود پر عشقترین، با توجهترین، با هوشترین، مثبتترین، موفقترین، خشنودترین، متمرکزترین، مؤثرترین و ... الگو باشید. همان طور که این ضربالمثل معروف میگوید: «دو صد گفته چون نیم کردار نیست». بزرگسالانی که بچهها را پرورش میدهند، باید به گونهای زندگی کنند که امیدوارند فرزندانشان در آینده آن گونه باشند. بچهها مشاهده میکنند، گوش میکنند و تشویق میشوند به صورتی مشابه رفتار کنند به گونهای فعال درگیر رشد و بهبود خود باشند. بچههایی که با آنها هم کنشی دارند، این امر را مشاهده میکنند و تشویق میشوند به همان صورت رفتار کنند. تمامی تکنیکهای مختلف دیگری که در این کتاب توصیف شدهاند، بعید است به اندازه الگوبرداری تأثیرگذار باشند.
ایجاد حس مسئولیتپذیری
از جمله مهمترین ویژگیهایی که فرزندان از آنها الگوبرداری میکنند، تلاش در جهت بهبود خود، استفاده از فرصتها، بازبینی تصمیمها و مسئولیتپذیری است. وقتی فرزندانمان میبینند که ما مسئولیت زندگی خود را به عهده میگیریم، به علائق خود توجه میکنیم، برنامهریزی و آمادهسازی میکنیم، با شجاعت با چالشها مواجه میشویم، شکستهای
کوچک را تحت کنترل میگیریم و از موفقیتها لذت میبریم، هر چه بیشتر از امکانات خود آگاه میشوند و این مفاهیم که چگونه در جهت مثبت حرکت کنند، چگون
ه رشد کنند و چگونه زندگی خود را هدایت کنند، در وجود آنها نهادینه میشود.
ما میخواهیم فرزندانمان درک کنند چه کسی هستند، اما این امر به سرعت اتفاق نمیافتد؛ بلکه روندی آهسته دارد و اغلب نیازمند آن است که بچههایشمان قدری درد، ناراحتی و شکست را تجربه کنند. ما میخواهیم و نیاز داریم /انها را تربیت و محافظت کنیم؛ اما علاوه بر آن نیاز داریم به آنها بیاموزیم که قوی باشند و خود را تربیت کنند و مراقب خود باشند. اگر بیش از حد و در طولانی مدت، کارهایشان را به جای آنها انجام دهیم، خطر ایجاد وابستگی بیش از حد به ما و ایجاد این نگرش در آنها وجود دارد که: «مامان یا بابا مراقب من خواهند بود» و ممکن است این نگرش تا همیشه در آنها باقی بماند و فکر کنند که پدر یا مادر باید مسائل را به جای انها حل کنند. این نگرش به وابستگی و ضعف شخصیتی میانجامد و نمیگذارد حس قوی مسئولیت پذیری در آنها شکل بگیرد و استعدادشان شکوفا شود.
مربیان و معلمان
بخشی از این روند تربیتی شامل ایجاد محیطی برای فرزندان است که تا حد ممکن تقویت کننده باشد ما در صورت امکان دلمان میخواهد تأثیرات منفی و موانع مهم مسیر پیشرفت بچهها را کمرنگ یا حذف کنیم. (یک بار دیگر باید بین چالش و دلسردی و بین مطالب بسیار ساده و بسیار سخت تعادل برقرار کنیم).
همانطور که در فصلهای قبلی در مورد استعداد و تشویق صحبت کردیم
، بچهها با استعدادهای مختلفی در زمینههای متفاوت و به میزان مختلف و با انواع حساسیتها نسبت به محیطی که با آن در تماس هستند، به دنیا میآیند(با نیاز به تشویق در سطوح مختلف). برخی بچهها استعدادی شگفتانگیز و نیاز بسیار کمی به تشویق بیرونی دارند و حتی استعدادشان با وجود معلمهای ضعیف نیز شکوفا میشود؛ اما برخ
ی دیگر تعادل و انگیزه درونی چندان قویای ندارند و قادر نیستند در بهترین حالت خود قرار گیرند و در عین حال با تسلیم شدن و به دنبال راهی سادهتر گشتن(مسیری که در آن تنها قسمت کمی از استعدادشان بهره میگیرند) نیز کمی فاصله دارند. از آنجا که معمولاً غیر ممکن است والدین بتوانند تشخیص دهند که فرزندشان دقیقاً در چه گروهی قرار دارد، آنها باید نهایت سعی خود را به کار گیرند تا فرزندشان تا حد ممکن با حمایت معلمها و دیگر الگوها در محیطی مناسب وقت خود را سپری کند؛ یعنی در کنار افرادی که احتمالات را بالا میبرند و نه افرادی که مدام موانع مسیر و محدودیتها را به بچهها یادآوری کنند.
تکنیکهای آموزشی/تربیتی
شما در آموزش بچهها نقشی کلیدی دارید، ما معمولاً نمیتوانید و نباید مرجع تمام معلومات و پایه همه اطلاعات آنها باشید و قادر نیستید بهترین معلم روی زمین باشید. در حالت ایدهآل به خوبی نقش یک معلم را برای فرزندتان ایفا میکنید، اما تکنیکهای آموزشی و تربیتی، مهمترین متغیر در بالا بردن استعداد محسوب نمیشوند در واقع میتوانید یک معلم متوسط یا ضعیف باشید و همچنان به خوبی استعداد،تشویق،استفاده از پیامد به جای تنبیه،پیروی از بچهها، فلسفه حمایت از مهارتهای در حال رشد، الگوبرداری،بالابردن حس مسئولیت و انتخاب معلمان فرزندتان در اکثر موارد، مهمتر از توانایی خودتان به عنوان یک معلم، مربی یا راهنماست.
کار شما این است که تا حد ممکن محیطی غنی، پایدار و در جهتی مثبت و چالش برانگیز ایجاد کنید. اما لازم نیست به تنهایی تمام اطلاعات و مهارتها را وارد مغز فرزندتان کنید. در عین حال که معلم بودن احتمالاً شغل اصلی شما نخواهد بود، فرصتهای زیادی وجود خواهد داشت که بتوانید با این ظرفیت کار کنید. وقتی چنین فرصتهایی پیش میآیند، توصیه میکنم از تکنیکهایی که در فصل 9 توصیف شدند،استفاده کنید.
هماهنگی
این موضوع یکی از مهمترین بخشها در پرورش استعداد نسبت به دیگر زمینههای یادگیری است؛ زیرا بخش مهمی از پرورش استعدادها وابسته به عوامل روانشناختی و اجتماعی است. بیشتر بچهها حداقل در برخی زمینههایی که استعداد نشان میدهند، به خوبی عمل میکنند. اگر ما، به عنوان بزرگسالان موثر در زندگی بچهها، واقعاً دلمان میخواهد به آنها کمک کنیم تا توانایی خود را بالا ببرند، باید به نحوه همکنشی آنها در محیطهای گوناگون توجه خاصی نشان دهیم. باید سعید کنیم یادگیری و انگیزه آنها را به روشهای مختلف بالا ببریم و هماهنگی یکی از آنهاست.
گروههای در معرض خطر
دانایی، توانایی است. هرچه بیشتر در مورد خودمان، فرزندانمان،تعلیم و تربیت، یادگیری، محیط و جامعه خود اطلاعات داشته باشیم، دانش بیشتری داریم و بهتر
قادریم با موقعیتهایی که پیش میآیند، کنار آییم و درست تصمیم بگیریم. بسیاری از افراد، با زنان رفتاری متفاوتتر از مردان دارند، مدارس و ادارات اغلب کسانی را میخواهند که خوب میخوانند و مینویسند و نه کسانی که در این زمینهها مشکل دارند؛ افرادی که نابینا یا ناشنوا هستند یا از نظر جسمی ناتوانی دارند، در برخی زمینهها متفاوت از کسانی هستند که ناتواناییهای عاطفی دارند. آگاهی از این تفاوتها میتواند به والدین کمک کند به گونهای موثرتر ساختار زندگی فرزندشان را شکل دهند. نگاهی متمرکز بر گروههای در معرض خطر به شما کمک میکند عوامل خاص محیطی را، که لازم است برای پیشرفت زمینههای استعداد بچهها از آنها آگاه باشید، شفافتر کنید.»
چگونه با فرزند یک و نیم تا سه ساله خود بازی کنیم؟
کودک وقتي ميبيند که ميتواند جسميرا جابه جا کند، احساس قدرت و توانايي ميکند
چگونه با فرزند يک تا دو ساله خود بازي کنيم؟
17 بازي مادر و کودک
بهتر است خستگي و بيحوصلگي را کنار بگذاريد چون اين مساله که شما تازه از سر کار برگشتهايد ويا خسته از کارهاي خانه هستيد براي کودکتان به هيچ وجه قابل درک نيست. او از شما توقع دارد که با او بازي کنيد و واقعيت اين است که اين حق طبيعي اوست. کودکي که به دليل شرايط زندگي ما مجبور است بيشتر ساعات روز را در آپارتماني کوچک زنداني باشد، کمترين توقعي که ميتواند داشته باشد، اين است که با او بازي کنيم. ما به شما ميگوييم که چگونه ميتوانيد کودک دلبندتان را با بازيهايي شاد و مناسب سنش، راضي و خوشحال کنيد. به شما قول ميدهم که با ديدن خنده و شادي او هيچ اثري از خستگي و بيحوصلگي در وجودتان باقي نماند.
کودک 12 تا 15 ماهه
1 ترانه دلخواهتان را براي کودک نوپاي خود بخوانيد و هماهنگ با ريتم آن ضربههاي ملايمي به شکمش بزنيد. حالا آهنگ را با ريتم تندتري بخوانيد و ضربههايتان را هماهنگ با آن تندتر کنيد. اين بازي به کودک کمک ميکند که معناي ريتم را درک کند و اين کار به تکامل مهارتهاي شنيداري او کمک ميکند.
2 چندتا از عروسکها و يا حيوانات عروسکي او را برداريد و کنار او روي زمين بنشينيد. يکي از عروسکها را برداريد و صدايتان را تغيير دهيد و به جاي عروسک صحبت کنيد. سپس عروسک ديگري را برداريد و با صدايي که با صداي قبلي تفاوت دارد، صحبت کنيد. حالا عروسک را برداريد و بگوييد: «بيا عزيزم، بيا غذا بخوريم. » يا «بيا بغلت کنم تا بخوابي» و هنگام اداي اين جملات، اين کارها را با عروسک انجام دهيد. يکي از عروسکها را به او بدهيد و از او بخواهيد آن را بغل کند و ببوسد. کودک ابتدا ممکن است فقط نگاهتان کند اما به
زودي ياد ميگيرد که خودش به تنهايي با عروسکهايش بازي کند.
3 بازي مفيد ديگري که ميتوانيد با کودک 12تا 15 ماهه تان انجام دهيد، کتاب خواندن است. کتابي را که داراي تصاوير رنگي و يا برجسته است، برداريد و به عکسها و اشکال آن اشاره کنيد و نام آنها را بگوييد. شعرهاي کودکانه کتاب را برايش بخوانيد و موقع خواندن، آهنگ و بلندي صدايتان را تغيير دهيد. اين کار کمک ميکند که بتوانيد عشق و علاقه به کتاب خواندن را در کودکتان ايجاد کنيد.
4 اسباببازيهاي سبک و چرخداري را که کودک قادر به هل دادن آن است در اختيارش قرار دهيد. کودک وقتي ميبيند که ميتواند جسميرا جاب
ه جا کند، احساس قدرت و توانايي ميکند. اين بازي روش فوق العاده اي براي ايجاد اعتماد به نفس است.
کودک 15 تا 18 ماهه
5 چند شيء که جنسهاي گوناگوني دارند را کنار کودک بگذاريد و دست کودک را روي آنها بکشيد. سعي کنيد اجناس را طوري انتخاب کنيد که بعضي از آنها نرم و برخي سفت باشند. براي مثال، يک قابلمه کوچک يا يک ليوان را لمس کنيد و بگوييد: «به به ببين چه سفته» و يک پارچه نرم يا عروسک پشمالوي نرم را لمس کنيد و بگوييد: «بهبه، چه نرمه»... اين بازي براي تقويت حس لامسه کودک مفيد است.
6 کودک را روي زمين بنشانيد و خودتان نيز کمي دورتر روبه روي او بنشينيد وتوپ را به سوي او بغلتانيد. او را تشويق کنيد که همين کار را تکرار کند. حوصله به خرج دهيد، توقع نداشته باشيد که با يک بار انجام دادن هر کاري او بتواند آن را به درستي انجام دهد. هر کار تازهاي را بايد چند بار انجام دهيد تا کودک بتواند آن را ياد بگيرد.
7 در اين زمان نيز کتاب خواندن بازي مناسب و آموزندهاي است. در اين سن، کودکان به کتابهايي علاقه دارند که حاوي تصاوير بچههايي است که در حال انجام کارهاي آشنا مانند غذا خوردن، دويدن و خنديدن باشند. براي افزايش علاقه فرزندتان به کتاب، نام او را به جاي نام کودک داستان بگذاريد. کتاب خواندن قدرت تخيل کودک را تحريک ميکند و مهارتهاي زباني و شنيداري او را تکامل ميبخشد.
8 اگر اين امکان برايتان وجود دارد و شرايط جوي نيز مناسب است، کودک را همراه خود به پارک ببريد تا با محيط بيرون از خانه نيز آشنا شود. کودک در اين
سن به حيوانات کوچکي که در اطرافش ميبيند مانند سگ و گربه و کلاغ و گنجشک توجه خاصي نشان ميدهد. اگر اين حيوانات را در خيابان يا پارک ديديد، به آنها اشاره کنيد و نامشان را بگوييد. خواهيد ديد که به زودي با ديدن هر حيواني، حتي اگر شما حواستان نباشد، آن را نشان ميدهد وسعي ميکند که نام آن را بيان کند.
9 همراه با کودک کنار آينه بايستيد و بگذاريد خودش را در حال انجام کارهاي گوناگون ببيند. خودتان نيز ميتوانيد شکلک در آوريد، دندانهايتان را نشان دهيد، بخنديد تا او بتواند شما را با تصويرتان در آينه مقايسه کند. به او چيزي بدهيد که بخورد و خودش را در حال جويدن تماشا کند.
کودک 18 تا 21 ماهه
10 اسباببازيهايي را که ميتوانيد صداي آنها را در آوريد مانند قطار و ماشين و يا تصوير حيواناتي مانند گاو و گوسفند و خروس و مرغ و. . . را جلوي کودک بگذاريد و صداي آنها را تقليد کنيد. اين کار را بارها و بارها تکرار کنيد و هر دفعه صداي جديدي به قبليها اضافه کنيد تا صداها براي کودک به صداهايي آشنا تبديل شوند. خواهيد ديد که کودک به زودي با ديدن عکسها و اسباببازيها، صدايشان را درميآورد. حواستان باشد که هميشه بايد بازي را با درآوردن يک صداي آشنا خاتمه دهيد چون يک پايان آشنا به کودکتان احساس امنيت ميبخشد.
11 کودکان شعرهاي همراه با حرکت را دوست دارند. از خودتان شعرهايي درباره بالا و پايين پريدن، رقصيدن و دويدن دربياوريد و همراه آن اين حرکات را انجام دهيد. او از اين بازي بسيار لذت خواهد برد و چه بسا ناگهان خواهيد ديد که او نيز از خودش شعري ساخته است.
12 به کودک بگوييد که شما موش کوچولويي هستيد و او يک گربه اس
ت که بايد شما را بگيرد. بعد چهاردست و پا روي زمين راه برويد و بگوييد تو نميتوني منو بگيري و سريع سينه خيز برويد و طوري که او بتواند ببيند، پشت اثاثيه منزل پنهان شويد. وقتي کودک بازي را ياد گرفت، ميتوانيد نقشها را عوض کنيد.
13 موسيقي شادي را که کودکتان آن را دوست دارد، بگذاريد و به حرکات کودکتان پاسخ دهيد. براي مثال، اگر اين پا و آن پا کرد، شما همين کار را بکنيد. اگر جست و خيز کرد، شما هم جست و خيز کنيد. دستش را بگيريد و همراه موسيقي حرکات گوناگوني با او بکنيد. ميتوانيد بپريد، بدويد، بچرخيد يا روي پنجه پا راه برويد. با موسيقي آزادانه حرکت کنيد و بگذاريد کودکتان نيز همين کار را بکند. او شادي و لذت بردن شما از موسيقي را درک ميکند و خودش نيز از آن لذت خواهد برد.
14 يکي از حيوانات عروسکي را که مورد علاقه کودکتان است، برداريد و با آن شروع به گفتگو کنيد. براي مثال، بگوييد: «خرس کوچولو، بيسکوييت ميخوري؟» و از زبان عروسک بگوييد: «بله، خيلي ممنون». يا بگوييد: «خرس کوچولو، ميخواهي کلاه سرت کنم؟» و کلاه کودکتان را بر سر آن بگذاريد. سعي کنيد شرايطي را ايجاد کنيد که بتوانيد با جملاتي که به کار ميبريد کارهاي روزمره زندگي را به او بياموزيد. موضوعات ديگر مکالمه ميتواند جمع کردن اسباببازي، مسواک زدن و رفتن به مطب دکتر باشد.
15 چند شيء مانند برس سر، سنجاق سر، قاشق، ليوان و مانند آنها را که کودک ميشناسد، کنار او بگذاريد و وانمود کنيد که در حال استفاده از آنها هستيد. سپس از او بخواهيد که از آنها استفاده کند. براي مثال، به او بگوييد که موهايش را شانه کند. اين بازي خوبي براي تکامل بخشيدن به مهارتهاي فکري و عملي کودکتان است و به او کمک ميکند که انجام کارهايي با يک شيء را تجسم کند.
16 کودکتان را روبهروي خود و روي پاهايتان بنشانيد و کمرش را بگيريد. حالا زانوهايتان را بالا و پايين ببريد، طوري که کودک بتواند ورجه وورجه کند. اگر بلديد برايش شعري درباره اسبسواري بخوانيد.
17 يک کودک در اين سن به خوبي ميتواند قايم موشک بازي کند.
در تمام مراحل سني به اين مساله توجه داشته باشيد که بغل کردن روش بسيار مهمي براي ساختن توانايي مغزي کودک است و بغل کردن در زمان خطر از اين هم مهمتر است چون علاوه بر اين، اطمينان کودک را نيز افزايش ميدهد. اگر فرزند کوچکتا
ن اصراردارد که به جايي که خطرناک است برود، به جاي اينکه با زور او را از رفتن به آن محل منع کنيد، او را با مهرباني در آغوش بگيريد و برايش توضيح دهيد که «نبايد به آنجا بروي، چون آنجا خطرناک است.» او از لحن صداي شما متوجه ميشود که اين کار بد است و چون اجبار و زوري در کار نبوده است، آن را خواهد پذيرفت.
منابع و مآخذ
مبانی روانشناسی رشد کودک تالیف: مجید صفاری نیا و دکتر مس
عود صابری ناشر: انتشارات آگه سازان تاریخ چاپ: 1378
روانشناسی کودک تالیف: دکتر مهدی جلالی ناشر: انتشارات دانشگاه تهران تاریخ چاپ: 1360
رمز و راز دنیای کودکی تالیف: غلامحسین ریاحی ناشر : انتشارات اشراقیه تاریخ چاپ: 1375
و سایتهای الکترونیکی
http://www.elaykhanoom.blogfa.com
http://mohsen-54.blogfa.com