بخشی از مقاله
جغرافياي اقتصادي قبرس
Steppe
(جلگه هاي وسيع بدون درخت)
اين نوع گياه اساساً در منطقة Mesaoria رشد مي كند كه دماي آن دچار تغييرات فصلي مي شود و بارندگي در آن شايع است. درخت در اين پوشش گياهي به ندرت ديده مي شود و مي توان آن را جزء يكي از انواع گونه هاي علفي و گياهن پيازدار محسوب كرد. بارش زمستاني ، آغاز رشد است كه البته طول مدت اين بارندگي و رشد 2 الي 3 ماه است. در تابستان و پائيز تنها بوته ها و گياهان تيغ دار (خاردار) ديده مي شوند . (Prosopis Farcta) , (ZIziph us lotus) Gonnara در نمونة بارز آن هستند.
جريان ها (جريانات رودخانه اي) قبرس
هيچ نوع جرياني در جزيره وجود ندارد. رودخانه ها در زمستان و تابستان جريان دارند. اما البته در حال حاضر فقط در زمستان هاي باراني جريان دارند. (Yalia)yayla , (pedios)kanlidere دو جريان عمده در TRNC هستند.
جغرافياي اقتصادي قبرس
فعاليت هاي اقتصادي در قبرس بصورت زير تقسيم بندي مي شوند.
1- كشاورزي
2- صنايع
3- تجارت و بازرگاني
4- توريست و گردشگري
1- كشاورزي
عمده ترين محصولات كشاورزي:
a) غلات : پرورش و توليد غلات عمده ترين تجارت در جزيره است. گندم و جو در چندين منطقه در TRNC رشد مي كنند.
گندم : اين محصول بطور عمده در Mosaoria , Gecitkale رشد مي كند.
جو: بيشتر در Mesaoria پرورش مي يابد. وقتي به حد نصاب رسيده مازاد آن صادر مي شود.
مركبات: مركبات در تمام جزيره پرورش يافته و عمدتاً به انگلستان ، نروژ و هلند صادر مي شوند.
انگور: پس از مركبات ، انگور ، عمده ترين منبع در آمد در قبرس است. كه در صنايع مشروب سازي هم استفاده مي شود. همچنين انگورها در روستاهاي dAkdogan , Mehmetcilk , Yigitkoy در TRNC رشد مي كنند.
Carob: اين نوع محصول عمدتاً در شبه جزيره ها و دامنة كوههاي Besparmak در TRNC پرورش مي يابد و بهترين محصولات كيفي از اين نوع در ناحية Tylliria در قبرس رشد مي كنند. در مديترانه ، قبرس، اولين كشوري است كه سود بيشتري از اين محصول مي برد. اين محصولات عمدتاً به انگلستان صادر مي شوند.
(زيتون) Olive ها: اين محصولات هم مانند Carob ها در شبه جزيرة Karpaz و دامنه كوههاي Besparmak رشد و پرورش مي يابند. البته مقدار كمي از ان هنوز به انگلستان صادر مي شود.
ميوه ها: مهمترين ميوه ها ، شامل انواع سيب ، هلو ، گلابي، آلو ، گيلاس ، زدآلوو آلوي وحشي اند كه همگي در مناطق كوهستاني جنوب قبرس رشد مي كنند.
ساير ميوه ها: انارع خربره و هندوانه: كه در چندين منطقه در TRNC رشد مي كنند، اما عمدتاً در Guzdyurt , Akdeniz , Doganci , Gaziveren , Bostancl و روستاهاي Taspmar پرورش مي يابند.
تنباكو: اغلب فضاهاي پرورش زيتون در حاشية TRNC قرار گرفته اند يعني در سواحل Karpaz peninsula مي باشند.
پنبة خام: پنبة خام در شبه جزيرة Karpaz و در غرب Mesaoria پرورش مي يابد.
سيب زميني: در مكانهايي در اطراف Guzelyurt Bogrzici , Beyarmudu Duzce و روستاهاي اطرا
ف Lefkosa پرورش مي يابد.
هويج: در مكان هايي مشابة سيب زميني رشد مي كند و يك محصول صادراتي است.
پرورش و رشد سبزيجات اوليه يك تجارت عمده در TRNC است.
پرورش حيوانات در قبرس: پرورش حيوانات در اقتصاد قبرس بسيار مهم است و مخصوصاً يك تجارت عمده در روستاها محسوب مي شود. اما بعلت كمبود غذاي دام، آب ، ابزار و لوازم مدرن مكانيكي و كاهش روشهاي مختلف پرورش مناسب يك تجارت نامناسب محسوب مي شود. تمام انواع حيوانات مثل گاو ، گوسفند و بز در انواع مناطق TRNC پرورش مي يابند.
تصوير شمارة ص 30: اين تصوير آب و هوا و دماي مديترانه اي را در اواسط فوريه نشان مي دهد. تصاوير بر اساس درجه فارنهايت مي باشند.
تصوير شمارة 2: دماي اواسط آگوست را در مديترانه نشان مي دهد (بر اسا فارنهايت).
گياهان مديترانه اي:
انواع مختلفي از زندگي گياهي در آبگيرهاي مديترانه اي رشد مي كنند كه مثال زدني مي باشند. انسان ابتدا در اين مناطق اقامت گزيد و سپس با خانگي كردن محصولات و ميوه هاي وحشي مثل انگور، درخت زيتون ، انجير، Carob و غلات (يعني كاشت آن ها در محيط زندگي و خانه) باعث توسعة اين مهارت ها و ايجاد اين نوع تمدن گشت.
در طول زمان 8000 سال ، او انسان براي ساختمان سازي چوب را بريد ، بر روي آن حكاكي نمود بعنوان سوخت از آن استفاده كرد و از آن جوهر مازو تهيه كرد و سپس به كشاورزي و ايجاد باغهاي ميوه پرداخت و براي پرورش گوسفند و بز از علفها براي چرانيدن استفاده نمود و بهمين دليل امروزه پوشش گياهي اندكي باقي مانده است. همة آنچه اكنون در دره هاي كشاورزي باقي مانده است، بقاياي زندگي گياهي در مراحل توليد و زوال است. بنابر اين ما بايد به فكر پرورش گياهاني مثل بوته ها و تيغها و گياهان كوتاه عمر باشيم كه در روند تدريجي مراحل تغيير گياهان ، آب و هوا و خاك ، تغيير مي كند. جنگل جزء پوشش گياهي را بطور ناپيوسته در مناطق مديترانه اي مشاهده مي كنيم.
و در ادامه بايد گفت كه در طول زمان طولاني ، درخت ها افتاده (خشك شده) و بوته ها در اثر فرسايش خاك خشك شده و دامنه ها به شيب هاي صخره اي و سنگلاخي با بوته هاي پراكنده تبديل شده و وضعيت در چند مايل اطراف سواحل مديترانه اي بهمين صورت است.
وضعيت آب و هوائي
آب و هواي مديترانه اي اساساً متغير است و هيچ معيار خاصي براي توصيف آن وجود ندارد. تصاوير كاملاً واضح است. بارش باران در ماههاي اكتبر و اوريل بيشتر است، ولي زمستانهاي آن سرد نيست و ميانگين آن بالاي F ْ40 (C ْ 3/4) تابلاي F ْ 50 (C ْ 10) در طول ماههاي سردسال است. جنگلها ناپيوسته اند.
تابستانها بسيار گرم است با ميانگين دمايي بالاتر از F ْ 70 و در آفريقاي شمالي بعضاً به بالاي F ْ 86 (C ْ 30) مي رسد.
(تصوير شمارة 2). روزهاي تابستان بسيار روشن و آفتابي است و دورة lagrande chalear به آن مي گويند. كه ميانگين تابش خورشيد در آن 10 ساعت در روز در طول ماههاي ژوئن تا آگوست است. اين فصل گرم براي رسيدن انواع ميوه هاي مديترانه اي كاملاً مناسب است.
بيشترين فصل رشد گياهان در اين دورة گرم سال است و دوباره وقتي شروع مي شود كه اولين بارانها از راه برسد كه معمولاً در ماه اكتبر است. (تصوير شمارة 3) بعضي از انواع گل ها در اواخر پائير و اوائل زمستان مي رويند و بعضي ها هرگز رشد فعالي در تمام طول زمستان ندارند. اوايل بهار زماني است كه بيشتر گلهاي هميشگي مديترانه اي مي رويند و دورة گل دهي در اواخر آوريل به اوج مي رسد وقتي كه انواع گياهان ساليانه در دامنه ها و اطراف تژه ها مي رويند. در ماه ژوئن اين گياهان مي ميرند و اما بسياري ديگر دانههاي خود را مي افشانند و در ميان گلها فقط مي توان انواع خارها و گياهان خانواده نعنا را مشاهده نمود.
تصوير شمارة 3 : اين تصوير ميانگين ميزان بارش ماهانه و سالانه را در بعضي از شهرهاي مديترانه اي نشان مي دهد.
Emberger يك فرمول كلي براي محاسبة آب و هواي مديترانه به شكل R/M ارائه داد كه در اين فرمول R= ميزان ساليانة بارش باران در ماههاي ژوئن ، ژولاي و آگوست است و M = ميانگين ماكزيمم فشار دماي گرمترين ماه سال است. بعضي از مناطق در مديترانه يك دماي زير 7 درجه دارد كه آب و هواي مناسب مديترانه است.
بسياري از مردم گياه زيتون را بعنوان شاخص آب و هواي مديترانه اي در نظر مي گيرند كه فقط در محيط هاي گرم مديترانه اي رشد مي كند و ميانگين دماي زير F ْ 4/37 (C ْ 3) را در سردترين ماه زمستان تحمل نمي كند و فقط در ارتفاعات 600 تا 800 متر رشد مي كند (به تصوير شماره 4 مراجعه كنيد)
تصوير شمارة 4: توزيع پرورش زيتون را در مديترانه نشان مي دهد.
اگر چه، اهداف عمده براي استفاده از زيتون بعنوان شاخص اين است كه اين گياه احتمالاً ، بومي مديترانه نيست، اما جزء مناطق شرقي است و يك گياه زراعي است، تعداي ديگر از افراد گياه بلوط حاشية رودخانه اي را بعنوان يك گياه شاخص وحشي تعيين كننده انتخاب نمودند كه بطور برجسته اي يك توزيع غربي دارد. اگر چه هر جا كه گياه زيتون مشاهده مي شود، اين بلوط و بلوط Kermes و يا كاج Aleppo هم مشاهده مي شود. و بخصوص در جاهائيكه كه هر دو نوع در كنار هم رشد مي كنند، يك از آن ها مي تواند معيار مناسبي براي تعيين وضعيت آب و هوائي مديترانه باشد. البته انواع ديگري هم وجود دارند كه فقط در اين آب و هوا رشد مي كنند كه گونه هاي مديترانه اي نام دارند. يعني 705 گونة مديترانه اي در French Flora 700 نوع از Turrill در Balkan peninsula
الگوي كلي آب و هواي مديترانه اي اساساً بر اسا مناطق تحت پوشش است،هواي مرطوب از اتلانتيك هواي سرد از اروپاي مركزي و تركيه و هواي گرم از Sahara مي آيد. بنابر اين سواحل غربي عموماض از سواحل شرقي معادل خود باراني ترند و بارها بسيار و متفاوتند و از اهميت زيادي براي زندگي گياهي برخوردارند. بادهاي سرد Mistral و bora از اروپاي مركزي مي وزند و بطور موثري وسعت گياهان مديترانه اي را محدود مي كنند.
در حاليكه باد گرم Sirocco از Sahara مي وزد و يك منطقه شبه بياباني در سواحل افريقاي شمالي ايجاد مي كند و دوباره بادهاي تابستاني etesiam از يونان و يا meltemi تركيه هواي گرم را از روسية مركزي به پايين مي آورد.
تنوع زندگي گياهي
كثرت رشد گيا هان يك منطقه ، بعلت تغيرات عمده در شرايط آب و هوايي و محل زندگي است و كمتر بعلت تاريخچة اوليه و ارزيابي آن است. در اواخر عصر يخبندان ، اكثر گونه هاي گياهان بومي بريتانيا. از بين رفت يعني حدود 10 هزار سال قبل، كه تاكنون چنين تاثير فاجعه آميزي در گياهان مديترانه اي رخ نداده است . كوهاي يخي (يخچالهاي طبيعي) از ارتفاعات كوهها جريان يافته (به سمت پائين) و طول بعضي از آنها حدود 2700 متر بود و هيچگونه لاية يخي پايداري در آن اطراف باقي نمانده پناهگاههاي بسياري بدون شك وجود دارند كه رطوبت و سرما در آن ها بسيار مناسب تر است و گياهان مناطق معتدل مي توانند در اين مكان ها رشد كنند. بنابر اين بسياري از گونه هاي قديمي از دوره سوم عصر يخبندان باقي ماندند از جمله : Carob گل myrtle نوعي درخت مو، خز زهره ،
گياه plane ، زيتون lentisk و درخت Tudus (يهودا) كه گياهاني پرورش يافته به دست انسان آن دوره بودند نيز حفظ و نگهاري شدند (باقي ماندند) بايد همواره توجه داشت كه بسياري از گياهان مذكور هيچ نوع ارتباط نزديكي با هم ندارند از جمله آن هايي كه از زمانهاي گذشته بوده اند و اين گياهان در واقع از آن ها منشعب شده و آنها اكنون منقرض شده اند. Carob تنها باقي مانده از عهد قديم است يعني تنها نوع گياهي از خانوادة genus Ceratonia
اخيراً گونه هاي ديگري رشد نموده كه به گونة فعالي نمو نموده و زير مجموعه ها و هم خانواده هاي آن ها به راحتي شناخته مي شوند. كه از ديكديگر متفاوتند و تغييرات عمده اي ايجاد مي كنند كه باعث عدم توافق توسط گياهشناسان و ازمايش بر روي مراحل مختلف گياهشناسي زمين براي از بين بردن گياهشناسان مبتدي مي شود. گياهان گونة Ophrys , Centaureas , Campanulas , Mulleins خانوادة Daisy و خانوادة pea جزء گونه هايي هستند كه رشد سريع دارند. و فرصت براي شناخت ساير گونه ها را مي گيرند.
يك تحقيق بر روي گياهان با توزيعي محلي نشان داد كه گونه هاي بومي بيشتر آشكار و مشخص مي شوند. پوشش گياهي مديترانه اي بومي است. طوفانهاي مديترانه اي چندين ميليون سال پيش و تجزية مداوم زمين و تبديل آن به جزيره ها و شبه جزيره ها موانعي براي پرورش و تغيير ايجاد نموده گونه هاي جدا شده بر روي جزيره ها يا بالاي كوهها در طول مسيرهاي مختلف بر روي قاره ها و جدا از هم رشد نمودند و بنابر اين براي طول زمان هزاران سال آن ها كاملاً جدا شده و نامهاي مختلفي گرفتند. وشايد يونان مهمترين كشور مديترانه اي در اين خصوص باشد. كه داراي گياهاني بومي است. شبه جزيرة كوچك Athos داراي 16 و كوه Olmpus داراي 19 نوع گياه بومي است.
در ميان زندگي گياهي در شبه جزيرة سياه Turrill از لحاظ بومي بودن داراي نسبت 1 به 4 است كه يك درصد اين گياه گونه هاي بسيار قديمي و 16 درصد ان نسبتاً قديمي و 70 درصد آن نسبتاً جديد هستند و اخيراً رشد كرده اند كه ناشناخته اند. اما آمار مربط به گياهان همواره ثابت نيست چرا كه هميشه مهاجرت بوده و هست. گياه Balkans در دورة سوم در شبه جزيرة تركيه رشد نموده بنابر اين اكنون جزء گياهان آسيايي محسوب مي شود. و باقي گياهان از جزيرة سياه نزديك درياي سياه و رشته هاي شرقي آلپ نشات مي گيرند، اما به آفريقاي شمالي مربوط نمي شوند.
بنابر اين پيوستگي و تداوم و امكان ميزان افزايش و پيشرفت ارزيابي و تجزية جغرافيايي ، مهاجرت گياهان و تغييرات آب و هوايي ، همگي باعث ايجاد زندگي گياهي مديترانه اي و با كمي تغيير در مناطق مختلف دنيا شده اند. علاوه بر اين ها انسان در طول صدها سال گياهان بسياري را از سراسر دنيا در انواع باغها و باغهاي ميوه جمع آوري نموده است. و در طول بولوارهاي گياهاني مثل درختان نخل loguat و Agare ها ، Mimosa , cacti اوكاليپتوس ، پرتقال و ليمو همگي به ندرت ديده مي شوند در حاليكه در باغات مديترانه اي فراوانند و يك بخش ريشه اي از آن محسوب مي شوند.
اجتماعات (تجمع) گياهي
كلوني گياهان وحشي بر روي زمين به تدريج باعث توسعة گياهان نزديك به هم و سپس گونه هاي دورتر از هم مي شوند خاك بتدريج عميق تر مي شود، و حيوانات نقش مهمي را در اين اجتماعات ايفا مي كنند. مرحله به مرحله و در طول ساليان ، يك سري موفق اجتماعات توسعه يافته و بصورت تكنيكي ، گياه نسبتاً پايا و يا كاملاً پايدار و ثابت را هدايت مي كند كه ما به آن به اوج رسيدن (Climax) مي گوئيم. اجتماع گياهي كامل (به اوج رسيده) طبيعتاً مي تواند در آب و هواي مديترانه اي رشد كند و اين پوشش گياهي معمولاً جنگلي است با درختان سرسبز به همراه برگ هاي چرم مانند كه معمولاً بلوط و كاج است. اين درختان پناهگاه مناسبي براي تعدادي از لايه هاي گياهي است و معمولاً لايه هاي بوته اي با پوششهاي دائم گياهي ، اين اجتماعات كامل گياهي مي توانند قرنها پايدار باقي بمانند البته در صورتي كه هيچ دخالتي از سوي انسان صورت نگيرد، اما امروزه ما شاهد پراكندگي اين جنگلها در مناطق مختلف و دور افتاده از يكديگر مي باشيم.
تغييرات منطقه اي خاك، آب و هوا و در معرض فرسايش قرار گرفتن و ارتفاعات از ايجاد اينگونه اجتماعات گياهي و ايجاد اجتماعات پايدار جلوگيري مي كند و اغلب باعث ايجاد وضعيت هاي ضعيف تري مثل پوشش گياهي Maguis (نوعي پوشش گياهي اوليه به نام ارسطوتليا) مي شود.
اگر چه اين اجتماعات گياهي در طول دوره هاي زماني طولاني مي توانند بدون تغيير باقي بمانند اما به محض اينكه درختان جنگلي كه در معرض فرسايش قرار بگيرند، اين وضعيت از بين مي رود (تكامل). و درآينده قطع درختان و چرانيدن حيوانات در طول چند سال باعث فرسايش كامل جنگل و تبديل بوته هاي سرسبز به پوششهاي اوليه گياه مانند در زمينهاي شيب دار و تپه ها مي شود. و اين ممكن است دهه ها ادامه داشته باشد و هرگز دوباره به وضعيت اوليه خود برنگرد. مراحل فرسايش و نابودي جنگل بصورت زير است:
جلگه هاي وسيع بي درخت → garigue → maguis → جنگل سر سبز
اصلاح و بازآفريني اين وضعيت هم در صورت اجراي عكس فرمول بالا هم امكان پذير است و شرط آن ، اين است كه انسان و حيوانات اهلي ، فعاليت هاي خود را متوقف نمايند. بدين ترتيب توازن كلي ميان پوشش گياهان طبيعي و مصنوعي و جنگلهاي ايجاد شده توسط انسان برقرار مي شود كه اين وضعيت در تصوير شمارة 5 آمده است.
جنگلهاي هميشه سبز
احتمالاً اكثر جنگلهاي وسيع در مديترانه توسط بلوط هاي رودخانهاي پوشيده شده اند. اين درختها در انواع خاكها رشد نموده و ممكن است احتمالاً در جنگلهاي انبوه ديده شوند، اما گاهي هم اين پوشش هاي انبوه پراكنده و متفرق هستند. اين نوع جنگل هاي بلوط به ندرت در حالت اجتماعات كامل گياهي ديده مي شوند. وقتي آن ها خيلي انبوه مي شوند و تنه آن ها به 12 تا 15 متر مي رسد مثل درخت توت فرنگي phillyrea عناب و viburmum و بسياري از گياهان بالا رونده مل شقايق پيچها (Clematis) و نوعي پيچك به نام Home / SuCKle همچنين خزه هاي Smilax و خزة سياه . ممكن است در مقابل نور غير قابل نفوذ شده و بر روي زمين بيفتند و عملاً هيچ نوع پوشش گياهي باقي نماند