بخشی از مقاله

چکیده

جغرافیای تاریخی در برداشتی عمومی در بین پزوهشگران، بیشتر به صورت بررسی وقایع تاریخی در یک قلمرو جغرافیایی مد نظر بوده و از این لحاظ گاه با تاریخ محلی یکسان دانسته شده است، در حالی که جغرافیای تاریخی به عنوان یک علم از ترکیب دو دانش جغرافیا و تاریخ ایجاد و تاکنون در زمینه کابردهای گوناگون آن مطالعه دقیقی صورت نپذیرفته است. از سویی پژوهش های صورت گرفته در این حوزه نیز اکثرا یک جانبه می باشد، به این معنا که گاه جغرافیای تاریخی را مطلق در قلمرو علم جغرافیا یا انحصارا در حوزه علم تاریخ بیان داشته اند. پژوهش حاضر با روش توصیفی-تحلیلی بر آن است تا به این پرسش پاسخ دهد که معنای راستین جغرافیای تاریخی و روش تحقیق علمی در آن برای دستیابی به توسعه و پیشرفت در سطح ملی و فراملی چه می باشد و متعاقبا این موضوع نیازمند چه راهکارهای است؟

یافته ها حاکی از آن است که انسجامی ساختاری و پیوندی مستمر و معنادار میان جغرافیا و تاریخ وجود دارد که خروجی آن جغرافیای تاریخی را شکل می دهد. با این حال سه حوزه پژوهشی را در تکوین این علم می توان بیان داشت: بازساخت چشم اندازهای گذشته، چشم اندازهای تاریخی، روابط متقابل محیطی که دستیابی به ماهیت علمیِ این امور تاثیر منحصر به فرد در زمینه توسعه و پیشرفت یک کشور در پی دارد. بر این اساس بررسی جغرافیای تاریخی موضوعی کاربردی محسوب می گردد که متاسفانه بنا به عدم شناخت دقیق آن از سوی پژوهشگران و قانون گذارانِ علمی مغفول مانده و از دستاوردهای آن بهره برداری چندانی صورت نپذیرفته است.

واژگان کلیدی: جغرافیای تاریخی، توسعه و پیشرفت، محیط انسانی، دروس دانشگاهی، متدولوژی.

مقدمه

تاریخ علم بررسی زندگی نوع بشر است که بر بستری جغرافیایی قرار گرفته است. صحنه زندگی و حوادث نوع انسان قلمروهای جغرافیایی و به این ترتیب جغرافیا بستر تاریخ می شود. به عبارت دیگر حوادث تاریخی موقوف به مکانی معین و این مکان در عقد طبیعی مناطق و نواحی جغرافیایی می باشد. با وجود پیشرفت های صورت پذیرفته در چند دهه اخیر، دانش جغرافیای تاریخی ایران از حد کلیات و بیان صورت های آشکار و مشخص پدیده های جغرافیای طبیعی چندان فراتر نرفته است و در نتیجه درباره محتوا و ماهیت جغرافیای انسانی جامعه گذشته تحقیقات کامل و کافی دردست نیست. جغرافیای تاریخی برای ما تاکنون بیشتر مبتنی بر مطالعات ناحیهای و همیشه با تاریخهای محلی بوده است. این اگرچه با محلیگرایی1 و محلی اندیشی2 نسبتی دارد اما سابقهای بس دیرینه دارد و منطبق با قواعد جغرافیایی حاکم بر زندگی و فرهنگ گذشته ایرانیان بوده است .

در چنین شرایطی تحقیقات جغرافیای تاریخی در سطح کلان ملی - به نسبت محلی - حضوری کمرنگ می یابند. تاکنون ابعاد ملی - کشوری - زندگی گذشته ایرانیان کمتر وارد تحقیقات جغرافیای تاریخی شده است و تحلیل هایی که از این نوع مطالعات منبعث باشد بسیار اندک می باشد، در حالی که در کشورهای اروپایی این نوع از تحقیقات جغرافیای تاریخی توسعه و ترقی خاصی داشتهاند. بدون شک شرایط و الزامات آن جوامع در گسترش چنین تحقیقاتی نقش داشته است، اما بی شک در ایران کنونی نیز از توجه بدان گریزی نیست. چراکه بسیاری از زوایای جغرافیای تاریخی ما تاکنون در پرتو نگرش های عام به این مبحث مبهم مانده و پرتو روشنی بخش بر آن ها افکنده نشده است.

تحقیقات توام با نکته سنجی و اختصاص توجه می تواند به راهگشایی در حل و فصل این ابهامات کمک بسیار کند. - ودیعی، 192 :1348؛ صالحی، - 4 :1379 هر چند تا کنون پژوهشگرانی غربی همچون واسیلی ولادیمیروویچ بارتولد در تذکره جغرافیای تاریخی ایران، آلفونس گابریل در تحقیقات جغرافیایی راجع به ایران و گای لستنرج در جغرافیای تاریخی سرزمین های خلافت شرقی وپژوهشگران ایرانی همچون حسین شهیدی در چهار سو و نگرشی کوتاه بر تاریخ و جغرافیای تاریخی و سیروس سهامی در بستر جغرافیایی تاریخ ایران، اشاراتی به دانش جغرافیای تاریخی داشته اند، اما تاثیر این آن را بر توسعه یک کشور در عرصه ملی و فراملی مد نظر قرار نداده و راهکارهایی را به صورت موردی برای بهره گیری از جغرافیای تاریخی در ایران ذکر نکرده اند، اما این بدان معنی نیست که آنچه را تاکنون عرضه و ارائه شده است از نظر دور بداریم. این پژوهش بر آن است تا در ابتدا به واکاویِ پیوستگی جغرافیا و تاریخ و معنای جغرافیای تاریخی پرداخته و پس از آن با بررسی این دانش، راهکارهایی برای گسترش و بهره گیری از آن بیان شود.

پیشینه پیوستگی جغرافیا و تاریخ

گروهی بر این باورند که سرآغاز هر علمی با تاریخ است و اما موقوف به مکان های جغرافیایی است . با این حال باید دانست که نخستین جغرافیدانان جهان مورخان بودند و پیش کسوت آن ها هرودوت3 بود. هرودوت به عنوان یک مورخ قلمرو وقایع نگاری محلی و ناحیه ای را گسترش داد و برای این کار به مسافرت های طولانی پرداخت. کار مهم هرودوت این بود که به ثبت و ضبط وقایع و حوادث و تهیه اسناد و مدارک اکتفا نکرد بلکه به بستر جغرافیایی این وقایع شخصا سفر کرد تا بتواند هرچه بیشتر عوامل مؤثر محیط را در آن وقایع و حوادث بررسی کند. هرودوت به عنوان یک مورخ کار خود را در حقیقت از جغرافیا شروع کرد. او می دانست که فارغ از شناسای محیطِ حوادث تاریخی، خود آن حوادث رها از مکان می شوند به همین دلیل به همان اندازه که به زمان توجه داشت، مکان و مناطق و نواحی جغرافیایی را موردبررسی قرار داد.

اعتقاد علمی به ارتباط زمان ها و مکان ها او را واداشت تا به مصر، هلسپونت، فنیقیه و غیره سفر کند. او سعی کرد تا انسان را در رابطه و وابسته به محیط جغرافیایی خود در نظر گیرد و به همین دلیل از توصیفات جغرافیایی مناطق تاریخی پرهیز نکرد. کار هرودوت وقتی ارزش و اهمیت خود را به تمامی مینمایاند که او در حقیقت برای نخستین بار به جغرافیای ناحیهای 1روی میآورد، در حالی که هنوز جغرافیای علمی نقطه نظرها و زوایای عمومی و ناحیهای خود را بیان و مشخص نکرده بود. - ودیعی، - 193 : 1348 با این حال به مرور ثابت گردید که جغرافیای تاریخی، جغرافیایی است که در طول دوره تاریخی باید مورد بررسی قرار گیرد و طبیعی است که در این حالت از رویدادها و حوادث تاریخی که فقط موجب تطورات وتغییرات آن ناحیه و سرزمین شده است، صحبت خواهد شد .

به عبارت دیگر جغرافیای تاریخی یک شهر و یک منطقه ی جغرافیایی از منظر تمامی رشتههای جغرافیا در طول تاریخ مورد بررسی و پژوهش قرار می گیرد و پس از این که بحث های تاریخی آن خاتمه می یابد و به زمان حال می رسد، جغرافیای تاریخی آن سرزمین به پایان میرسد و جغرافیای مطلق آن طبیعی - آغاز میشود. - قائم مقامی، - 18 :1351 در قرون وسطی جغرافیای عمومی تقریبا ناپدیدشد و فئودالیسمِ وابسته به مناطق کوچک و جهانگشایان بزرگ زمین داران آن روزگار توجهی جز به مسائل ناحیهای جغرافیا نداشتند. آن ها تشنه تسلط بر املاک و سرزمین های مجاور بودند و لازمه این موضوع آگاهی و اطلاع از راهها ومیزانِ ثروت های طبیعی بود.

متعاقبا علم یونان و شیوه تاریخ و جغرافی نویسی - ناحیه ای - آن ها به دنیای عرب و اسلام منتقل شد و افتخار جغرایدانان عرب و اسلام در همین توجه شدید به جغرافیای ناحیه ای و احیای آن است که گاه به صورت مونوگرافی هایی2 - تک نگاری هایی - از بلاد و گاه به صورت مسالک و ممالک و گاهی به عنوان جغرافیای تاریخی و یا تاریخی با محتویاتی نسبتا جغرافیایی تدوین یافت. این مطالب جغرافیایی همراه با تفصیلات تاریخی و سیاسی بود، به نحوی که اعتقاد علمی در همه آن ها وجود یافته است که انسان مورد بحث در تاریخ را جدا از سرزمینشان و جدا از محیط جغرافیایی نمی توان مورد بررسی قرار داد. پس از آن عهد رنسانس آغازی است برای انجام سفرهای بزرگ اکتشافی و شروع تازه ای جهت احیاء بیشتر و توجه عمیق تر به جغرافیای ناحیه ای به نحوی که این اکتشافات افق های نوینی را در تاریخ و جغرافیا آشکار کرد.

این حوداث تاریخ را بار دیگر با جغرافیا ترکیب و مناسبات و روابط تازه ای بین این دو علم برقرار کرد تا آنجا که تاریخ امپراطوری های بزرگ مستعمراتی از اکتشافات جغرافیایی نمی تواند جدا باشد. نکته قابل تأمل این است که در دوره اکشتافات بزرگ، جغرافیا به سرعت کهنه می شد و به همین دلیل به صورت شرح سفر و تاریخ اکشتافات و مونوگرافی ها پیوسته تجدید می گردید و این حجم زیاد کار موجب رونق بیش از پیش آن گردید - ودیعی، 195-196 :1348؛ و نیز برای اطلاع بیشتر ر.ک: بیکر، - 20-35 :1392 با این وجود تا پیش از سده بیستم میلادی مکتبهای جدید جغرافیایی به بحث جغرافیای تاریخی علاقه نشان می دادند، اما به عنوان علمی جداگانه از جغرافیا محسوب نمی شد و این دانش تا 1984م. به صورت یکی از

در متن اصلی مقاله به هم ریختگی وجود ندارد. برای مطالعه بیشتر مقاله آن را خریداری کنید