بخشی از مقاله
جمعیت و تنظیم خانواده
جمعيت
تعريف : مجموعه اي از انسانها ، جانوران ، گياهان يا عناصر متمايز ديگري كه حداقل در يك صفت مشترك باشند . مثل جمعيت يك شهر ، يك كلاس ، يك گروه سني معين . در تعريفي ديگر به مجموعه اي از افرادي كه به يك گونه تعلق دارند و در مكان مشخصي زندگي مي كنند جمعيت گفته مي شود .
انواع جمعيت :
در مطالعات جمعيت شناسي جمعيت ها را به اشكال مختلف طبقه بندي مي نمايند كه موارد زير از آن جمله اند :
جمعيت مقيم يا قانوني (Dejure) : تمام كساني را شامل مي شود كه تابعيت كشوري را دارند و يا اهل منطقه اي هستند صرف نظر از اينكه هنگام سر شماري در محل حضور داشته باشند و يا حضور نداشته باشند .
جمعيت واقعي يا حاضر (Defacto) : كساني را شامل مي شود كه در هنگام سرشماري در محل حضور داشته باشند و مورد شمارش قرار بگيرند .
جمعيت اصلي : جمعيت كل جامعه يا كشور را جمعيت اصلي مي نامند .
جمعيت محدود يا فرعي : جمعيت بخشهاي كوچكي از كل را جمعيت فرعي مي نامند كه نسبت به جمعيت كل جامعه يا كشور كوچكتر و محدودترند .
جمعيت باز : جمعيتي است كه در افزايش يا كاهش آن ، علاوه بر مواليد و مرگ و مير ، مهاجرت (درون كوچي و برون كوچي) نيز تأثير دارد .
جمعيت بسته : جمعيتي است كه در افزايش يا كاهش آن مهاجرت نقشي ندارد و تغييرات آن فقط از اختلاف زاد و ولد و مرگ و مير ناشي مي شود .
جمعيت طبيعي (بدوي) : جمعيتي است كه در اختيار قوانين طبيعت قرار دارد و قادر به مبارزه با مرگ و حيات نيست .
جمعيت ثابت : جمعيت بسته اي است كه براي مدت طولاني در معرض ميزانهاي ثابت تولد و مرگ قرار گيرد و ميزان افزايش ساليانه اين جمعيت به سوي مقدار ثابتي ميل كند .
جمعيت متوقف : جمعيت ثابتي است كه در آن ميزان افزايش طبيعي صفر باشد.
جمعيت متعادل (متوازن) : جمعيتي است كه در لحظه اي معين از زمان داراي حجم ثابت و ميزانهاي مواليد و مرگ و همچنين ميزان مهاجرتهاي درون كوچي و برون كوچي برابر باشد . اين جمعيت را نبايد با جمعيت ثابت اشتباه كرد چرا كه در جمعيت متعادل اين وضعيت موقتاً چنين است .
جمعيت متناسب (مطلوب) : جمعيتي است كه حجم مناسب براي تحقق و حفظ برخي از هدفهاي مشخص و مورد قبول اجتماعي را داشته باشد .
تراكم جمعيت :
تعداد افرادي كه در زمان خاص در واحد خاصي از سطح ( مثلاً كيلومتر مربع) زندگي مي كنند تراكم جمعيت انسانهاي آن منطقه را تشكيل مي دهند .
جمعيت شناسي
واژه جمعيت شناسي و يا Demography مركب از دو كلمه يوناني Demos به معني مردم و جمعيت و گرافوس graphos به معني شناسايي ، توصيف به نگارش و شناخت است . چنانچه گاهي به دموگرافي جمعيت نگاري نيز گفته مي شود .
جمعيت شناسي مطالعه آماري جمعيت هاي در حال تغيير انساني است علمي است كه پديده هاي جمعيتي را با دو روش علمي مورد مطالعه قرار مي دهد . و موضوع مطالعه آن اطلاع و آگاهي بر جمعيت ها ، بررسي و شناخت نكات عمومي و بررسي چگونگي تغييرات و نوسانات كمي و كيفي آنهاست . بعبارت ديگر علمي است كه باعث شناخت و مطالعه جمعيت و كليه تغييرات آن چه از نظر تعداد ، جنس ، سن ، فرهنگ ، آداب و رسوم ، اقتصاد و . . . مي باشد . همچنين جمعيت شناسي حركات دراز مدت جمعيت را مورد مطالعه قرار مي دهد و علل اين حركت را تبيين ميكند . در حال حاضر جمعيت شناسي به دو شاخه بزرگ و مهم يعني جمعيت شناسي كمي ( جمعيت شناسي آماري ) و جمعيت شناسي كيفي تقسيم مي گردد .
هدف از جمعيت شناسي كمي مطالعه تركيب و حركات جمعيت در زمان و مكان معين و جستجوي علل اين حركات مي باشد . حال آنكه در جمعيت شناسي كيفي مطالعه خصوصيات و ويژگيهاي كيفي انسانها مورد نظر است كه ساختمان حركات جمعيت را بيشتر از نقطه نظر بيولوژيكي و وراثت و تأثيراتي كه محيط اجتماعي و جغرافيايي در اين جمعيت ها مي گذارد مورد بررسي قرار ميدهد .
در جمعيت شناسي به سه نوع پديده آشكار زندگي توجه مي شود :
1ـ تغيير در تعداد جمعيت
2ـ تركيب سني و جنسي جمعيت
3ـ توزيع جغرافيايي جمعيت
اين پديده ها ماحصل پنج فرآيند جمعيتي است كه عبارتند از :
1ـ باروري 2ـ ميرايي 3ـ زناشويي 4ـ مهاجرت 5ـ حركات اجتماعي
چرخه جمعيت شناسي
رشد جمعيت در هر جامعه اي يك چرخه جمعيت شناختي 5 مرحله اي را طي ميكند .
شكل(1-1) :مراحل تحول جمعيتي
مرحله 1ـ در اين مرحله ميزان تولد و ميزان ميرايي جمعيت زياد است و چون اين دو پديده اثر يكديگر را خنثي مي كنند تعداد جمعيت تقريباً ثابت مي ماند .
مرحله 2ـ در اين مرحله بعلت بهبود وضعيت اقتصادي ميزان ميرايي رو به كاهش مي رود در حاليكه ميزان تولد تغيير نمي كند . در دوران كنوني علت افزايش مواليد در كشورهاي جنوب آسيا و آفريقا را بيشتر بهبود شرايط بهداشت مادر و كوتاه شدن دوره شير دادن كودك از پستان مادر منسوب مي توان كرد .
مرحله 3ـ در اين مرحله ميزان مرگ همچنان كاهش مي يابد و ميزان تولد هم رو به كاهش ميگذارد و در همين حال تعداد جمعيت همچنان افزايش مي يابد . به نظر ميآيد كه هم اكنون جمعيت ايران در اين مرحله از چرخه جمعيت شناسي است . در بعضي از كشورهاي رو به پيشرفت نيز مانند چين و مالزي ميزان مواليد به سرعت كاهش يافته است .
مرحله 4ـ در اين مرحله ميزان تولد هم كم مي شود در ضمن تعداد مرگ هم كم باقي مي ماند و در نتيجه تعداد جمعيت ثابت مي ماند در اين مرحله ميزان رشد جمعيت به صفر مي رسد . مثل بيشتر كشورهاي پيشرفته صنعتي .
مرحله5ـ در اين مرحله تعداد جمعيت بعلت كمتر شدن ميزان مواليد از ميزان مرگ كاهش مييابد كه رشد جمعيت منفي مي شود . مانند كشور ژاپن.
جدول (1-1): پر جمعيت ترين كشورهاي جهان در سال 2000 و 2050 (تخمين زده شده) و جمعيت آنها برحسب ميليون
2050 POPULATION
(ESTIMATED, IN MILLIONS) MOST POPULOUOS
COUNTRIES IN 2050 2000 POPULATION
(IN MILLIONS) MOST POPULOUS
COUNTRIES IN 2000
1600
1300
403
312
304
285
244
211
188
182 India
China
United States
Indonesia
Nigeria
Pakistan
Brazil
Bangladesh
Ethiopia
Congo 1200
1000
175
212
170
151
145
128
127
123 India
China
United States
Indonesia
Brazil
Pakistan
Russia
Bangladesh
Japan
Nigeria
ميزان رشد جمعيت
تغييرات در تعداد جمعيت اعم از اينكه افزايش يا كاهش حاصل نمايد، رشد جمعيت ناميده مي شود كه در صورت افزايش ، رشد مثبت و در مورد كاهش، رشد منفي است.
ميزان رشد جمعيت نماينده ازدياد يا كاهش طبيعي جمعيت مي باشد و با فرمول زير محاسبه مي شود:
تفاضل تعداد مرگها از مواليد در مدت يك سال
1000 × = ميزان رشد طبيعي جمعيت(R)
جمعيت وسط سال
رشد جمعيت تا 1/0 درصد جمعيت ثابت در نظر گرفته مي شود. اگر رشد طبيعي جمعيت تا كمتر از 5/0 درصد برسد، جمعيت داراي رشد خفيف است، رشد 1- 5/0 درصد را رشد متوسط، 5/1 تا 1 درصد را رشد سريع و 2- 5/1 درصد را رشد بسيار سريع مي نامند و اگر رشد جمعيت بيش از 5/2 درصد باشد، رشد انفجاري ناميده مي شود. ميزان رشد سالانه ايران طبق آخرين آمار 3/1 درصد مي باشد.
زمان دو برابر شدن جمعيت (Doubling time) زمان لازم براي دو برابر شدن جمعيت است. و با فرمول زير محاسبه مي شود:
72
= DT
R
اگر ميزان رشد جمعيت منفي باشد، با اين فرمول زمان نصف شدن جمعيت (Halving time) بدست خواهد آمد.
ساختار جمعيت
تركيب جنسي جمعيت :
نحوه تركيب جنسي يك كشور تأثير بسيار زيادي بر ساير متغيرهاي جمعيتي ، اجتماعي و اقتصادي آن به جاي مي گذارد . بعنوان مثال كاهش زنان در يك منطقه بتدريج كاهش باروري و در نتيجه كاهش جمعيت را در بر خواهد داشت و كاهش مردان موجب كاهش فعاليت هاي اقتصادي و در نتيجه افت توليد و ارائه خدمات خواهد بود. براي سنجش توزيع جنسي جمعيت يك منطقه شاخصي به كار مي رود كه "نسبت جنسي" ناميده مي شود و از محاسبه تعداد مردان يك منطقه نسبت به تعداد زنان همان منطقه در مقطعي از زمان بدست مي آيد . اين نسبت را مي توان به طور جداگانه براي سنين و گروههاي مختلف محاسبه نمود كه در اين حالت "نسبت هاي جنسي ويژه" ناميده مي شود .
تركيب جنسي تحت تأثير سه عامل مي باشد :
1ـ مواليد پسر و يا دختر : بطور تقريبي در مقابل هر 100 نفر نوزاد دختر 106ـ104 نوزاد پسر متولد مي شوند كه در تمام دنيا اين نسبت تقريباً مساوي است .
2ـ اختلاف مرگ و مير دو جنس : در كشورهاي جهان سوم و در حال توسعه به دليل مرگ و مير زياد مادران در حين بارداري و زايمان، تعداد زنان نسبت به مردان كمتر مي شود همچنين در كشورهاي پيشرفته نسبت مرگ و مير زنان بعد از 65 سالگي كمتر از مردان است . از طرفي در بسياري از كشورهاي پيشرفته مرگ و مير مردان به دلايل مشكل بودن شرايط كار مردان و حوادث ناشي از آن در مقايسه با مشاغل زنان بيشتر از زنان است، در نتيجه برتري زنان چشمگير است .
3ـ مهاجرت : نسبت مرداني كه براي يافتن شغل و . . . به كشورهاي ديگري ميروند بيشتر از زنان است .
تركيب سني جمعيت :
منظور از تركيب سني پراكندگي بر حسب سن است. با توجه به اينكه سن يكي از ويژگيهاي انسان و به تبع آن يكي از متغيرهاي اصلي در جمعيت شناسي است لذا مطالعه تركيب سني مردان و زناني كه در عرصه زندگي اجتماعي يك جامعه به فعاليت مشغولند حائز اهميت فراواني است. بعنوان مثال تمركز جمعيت در سنين پايين تر نشانگر آن است كه بار بيشتري بر دوش جمعيت فعال از نظر اقتصادي قرار دارد. اطلاع و آگاهی از توزیع سنی جمعیت هر کشور خصوصاً از نظر پیش بینی وضع اینده و احتیاجات آتی جمعیت دارای اهمیت است.
جمعیت ها از نظر ترکیب سنی به سه دسته تقسیم می شوند:
1) جمعیت جوان: جمعیتی است که بیش از 40% آن را افراد کمتر از 15 سال تشکیل می دهند.
2) جمعیت سالخورده: جمعیتی است که نسبت افراد 65 ساله و بالاتر آن 10% یا بیشتر باشد.
3) جمعیتهایی که در حال گذر از جوانی به سوی سالخوردگی هستند.
براي درك شناخت بهتر و سريعتر ساخت سني و جنسي جمعيتها و نيز مقايسه آنها با يكديگر از نمودارهايي به نام هرم سني استفاده مي شود.
هرم سني نموداري است كه در محور عمودي و افقي دارد. محور عمودي نماينده سن از صفر تا حداكثر و محور افقي نشان دهنده مقدار افراد هر سن يا گروه سني
مي باشد. از آنجا كه هرم هاي سني در مقابل عوامل مختلف بسيار حساس مي باشد لذا انواع مختلفي از هرم هاي سني در كشورهاي مختلف مي توان مشاهده نمود.
هرم هاي سني نمايش دهنده وضعيت گذشته و حال يك جمعيت از لحاظ توزيع سني و جنسي است و از اين لحاظ در سه رده نامگذاري مي شوند.
1ـ هرم هاي سني با قاعده پهن و نوك تيز (به اصطلاح ميخي) در كشورهاي
رو به پيشرفت ديده مي شود كه بخش عمده اي از جمعيت كمتر از 15 سال دارند، ميرايي گروههاي سني كودكان زياد است و گروههاي سني بالا كم جمعيت است.
2ـ هرم هاي سني با پايه اي كم عرض تر و رأس پهن تر (تقريباً استوانه اي شكل) كه در كشورهاي پيشرفته صنعتي ديده مي شود كه جمعيت كمتر از 15 ساله نسبتاً كم، ميرايي گروههاي سني كودكان ناچيز و مقدار (درصد) گروه سني بالا بيشتر است .
شكل(2-1): هرم سني ميخي و هرم سني استوانه اي
3ـ هرم هاي گلابي شكل : در كشورهاي در حال پيشرفت ديده مي شود كه در سالهاي اخير برنامههاي بهداشتي و تنظيم خانواده را با جديت بكار بسته اند و در نتيجه تعداد تولدهاي جديد و ميرايي كودكان كاهش يافته و مستطيل هاي پاييني هرم كوتاهتر شده است. آخرين هرم سني ايران (سرشماري سال 1385) نيز به اين شكل است .
شكل(3-1) هرم سني جمعيت كشور در سرشماري عمومي سال 1385 (گلابي شكل)
توزيع جغرافيايي جمعيت:
در هر سرزمين با توجه به امكانات زيستي، جمعيت در سطح آن پراكنده است، بطوريكه ميان جمعيت و مساحت سرزميني كه جمعيت در آن زندگي مي كنند رابطه اي وجود دارد ولي اين رابطه ثابت نيست، يعني ميزان پراكندگي آن در هر جا يكسان نيست، به همين دليل با موضوعي به نام تراكم جمعيت روبرو مي شويم كه به مجموع امكاناتي كه جهت توليد مواد غذايي مردم منطقه نياز است بستگي دارد.
حركات جمعيت
حركات جمعيت عبارت است از دگرگونيهايي كه در طول زمان معيني در يك جمعيت ظاهر مي شود. در يك جمعيت در طول يك دوره زماني تعدادي متولد ميشوند، تعدادي مي ميرند و بالاخره عده اي نيز محل سكونت خود را تغيير مي دهند كه هر يك در تركيب جمعيت تأثير مي گذارند .
حركات جمعيت خود بر دو گونه است :
الف ـ حركات زماني ( طبيعي ) كه شامل تولد و باروري و مرگ و مير است .
ب ـ حركات مكاني جمعيت كه مهاجرت است .
ولادت و باروري
ولادت و باروري دو پديده جمعيتي هستند كه هر يك به نوعي در تركيب جمعيت نقش دارند. از اصطلاح ولادت فقط براي نشان دادن تعداد ولادت ها استفاده مي شود، در حاليكه وقتي فراواني ولادت ها را در جمعيتي كه قابليت باروري دارد مطالعه مي كنيم، در واقع با باروري سر و كار داريم. در بحث ولادت توجه به نوزاد يا مولود است اما در بحث باروري عمدتاً زناني مد نظرند كه بچه دار شده يا خواهند شد .
باروري عبارت است از توانايي بالقوه زاد و ولد يك زن يا يگ گروه اجتماعي از زنان. به عبارت ديگر باروري مشخص مي كند كه در يك گروه از زنان كه در سن خاص قرار
مي گيرند ، در يكسال چند فرزند متولد مي شود . توانايي زاد و ولد معمولاً از سن 15 سالگي شروع و در سن 45 يا 49 سالگي خاتمه مي يابد .
عوامل متعددي در باروري زنان دخالت دارد . اين عوامل را مي توان در سه گروه عمده به شرح زير تقسيم بندي نمود :
1ـ صدمات و اختلالات بيولوژيكي كه اصولاً ممكن است به ناباروري و عقيمي منجر گردد .
2ـ بيماريها و فقدان بهداشت كافي كه مي تواند در سير حاملگي دخالت نموده، به سقط، تولد مرده و ناباروري موقت و گذرا بيانجامد .
3ـ عوامل اجتماعي و فرهنگي كه در رابطه عميق با آگاهيها و نگرش هاي افراد در جامعه نسبت به مسائل جمعيتي وباروري مي باشد .
از جمله اين عوامل مؤثر عبارتند از :
عوامل محیطی: شرایط سخت محیط بر جنبه های فیزیولوژیکی باروری اثر
می گذارند. بعنوان مثال بررسی های انجام شده نشان داده است که لقاح در مناطق مرتفع پائین تر از نقاط کم ارتفاع می باشد.
همگاني بودن ازدواج : در كشورهاي در حال توسعه دير يا زود 95 تا 100 درصد زنان بالاخره ازدواج خواهند كرد، در حاليكه در كشورهاي پيشرفته صنعتي اين نسبت 90ـ70 درصد است .
سن ازدواج : هر چه سن ازدواج كمتر باشد ، ميزان باروري بيشتر است. بطوریکه اگر سن قانونی ازدواج به 20 سال برسد 20 تا 30% از میزان موالید کاسته می شود.
سن بلوغ دختران : با افزايش سن بلوغ ، باروري كاهش مي يابد و بالعكس . در كشورهايي مثل هندوستان و در نواحي گرمسير سن بلوغ 14ـ12 سالگي است، در ايران 14ـ13 سالگي است.
سن یائسگی: با افزایش سن یائسگی، بعلت افزایش طول دورۀ باروری، میزان باروری افزایش می یابد.
دوره زندگي مشترك : 25 درصد تولدها در 5ـ1 سال اول زندگي زناشويي و
55 ـ50 درصد تولدها در فاصله سالهاي 15ـ5 زندگي زناشويي است.
فاصله گذاري بين مواليد : فاصله گذاري بين زايمانها مي تواند تأثير چشمگيري بر ميزان باروري داشته باشد.
سطح سواد زنان : بين باروري و سطح سواد ارتباط معكوس وجود دارد.
آداب و سنن اجتماعي : مانند اعتقاد داشتن به كودك از جنس خاص (پسر يا دختر) كه موجب افزايش ميزان باروري مي شود.
اعتقادات مذهبي : مثلاً كاتوليك ها حق استفاده از وسائل پيشگيري از بارداري را ندارند.
عوامل اقتصادي : فقر اقتصادی خود موجب فقر فرهنگی شده و بدین ترتیب زمینه افزایش باروری را آماده می سازد. عدم درآمد، اشتغال، بهداشت، تعليم و تربيت، خدمات اجتماعي كافي و تغذيه نا مناسب با افزايش ميزان باروري ارتباط دارند.
پائین بودن سطح استانداردهای زندگی: موجب افزایش موالید میگردد.
وضعیت تغذیه: رابطه عکس با میزان باروری دارد.
طبقه اجتماعي
چندهمسری: تعداد فرزندان را بیشتر می کند.
در دسترس بودن خدمات تنظيم خانواده براي عموم
قوانین کشوری: خیلی از کشورها به واسطه تنگناهایی که با آن مواجه شده اند، مجبور شده اند که کنترل جمعیت را بر اساس موازین قانونی دنبال کنند. مثل کشور چین که با در دست گرفتن قانون تنظیم خانواده، سعی دارد نظام تک فرزندی را اعمال کند و یا در کشوری مثل ژاپن، خانواده ها ترغیب و تشویق می شوند تا فرزندی بدنیا آورند.
افزایش مرگ و میر کودکان: به موجب ترس از مرگ و میر اطفال و کمبود تضمین بقا آنان، باروری افزایش می یابد.
گسترش شهرنشینی: در نقاط شهری بخاطر محدودیتهای خاصی که وجود دارد، باروری پائین تر از نقاط روستایی است. همچنین مسائلی نظیر اشتغال زنان در خارج از منزل، محدود بودن محل زندگی و وضعیت مسکن می توانند در میزان باروری محدود در شهرها نقش داشته باشند.
جایگاه زن در اجتماع: در جوامعی که به زن بعنوان موجودی که حق سالم زیستن دارد، نگاه می کنند، میزان باروری کمتر است.
ارزش کودک در اجتماع: در خانواده هایی که به کودک بها داده شده و برای شکوفایی توانائیها و استعدادها وقت صرف می شود، میزان باروری کمتر است.
عوامل ديگر : وضعيت مسكن، اشتغال زنان، جنگ، عوامل زيست شناختي و تغذيه از پستان مادر و . . .
مرگ و مير
مرگ و مير يكي از عوامل حركات جمعيت است كه نسبت به باروري از پيچيدگي بيشتري برخوردار است زيرا در باروري عموماً يك گروه جنسي و از يك مقطع سني مورد مطالعه قرار مي گيرد، در حاليكه در مرگ و مير ، هر دو جنس و تمام گروههاي سني مورد توجه مي باشند.
تحقيقات روي مرگ و مير هاي عمومي نشان مي دهد كه علت مرگ و مير در كشورهاي در حال توسعه عبارتست از سوء تغذيه، بيماريهاي عفوني، انگلي و مالاريا و . . .، در صورتيكه در كشورهاي پيشرفته صنعتي علت مرگ بيماريهاي قلبي ـ عروقي، سرطان، بيماريهاي ناشي از مصرف الكل و بيماريهاي رواني مي باشند.
گرچه مرگ و مير يك امر اجتناب ناپذير است ليكن مرگ افراد در معرض تحولات مختلفي قرار گرفته و آثار محيط در آن كم و بيش محسوس است چرا كه بيماريهاي عفوني، مسموميت هاي غذايي، تصادفات و . . . همگي زاييده محيط بوده و در مرگ و مير انسانها مؤثرند.
اهم عواملي كه در ميزان مرگ و مير افراد جامعه دخالت دارند مي توان به شرح زير خلاصه نمود:
ـ وراثت : طول عمر يك امر موروثي است و در بين افراد يكسان نمي باشد و اين امر به ژنهاي متعددي ارتباط دارد .
ـ نژاد : مسئله رابطه نژاد و طول عمر هنوز مطرح است گرچه نتوانسته اند ارتباط قابل ملاحظه اي بين اين دو نشان دهند .
ـ جنس : امروزه مرگ و مير زياد جنس مذكر در مقايسه با جنس مؤنث كاملاً شناخته شده و يقيناً با عوامل بيروني مرتبط است .
ـ تغذيه : كمبود مواد غذايي يا كمبود كالري، مقاومت بدن را در برابر بيماريها كاهش داده و موارد مرگ و مير ناشي از آن را بالا مي برد .
ـ شيوه زندگي : شرايط زندگي جديد نتايج دردناكي را به ارمغان آورده است كه در كشورهاي پيشرفته با شدت بيشتري قابل مشاهده است. بعنوان مثال زندگي شهري همراه با پيشرفتهاي سريع در تكنولوژي ، مشكلات زيست محيطي فراواني را فراهم آورده است و شهر نشينان را در معرض بيماريهاي روان تني مختلفي قرار داده است كه خستگي مفرط، تشويش و نگراني مداوم از علل اين بيماريها به شمار مي روند.
ـ خصوصيات اجتماعي : برخي از خصوصيات اجتماعي از قبيل زناشويي، مسكن، شغل، درآمد و سواد نيز در ميزان مرگ و مير مؤثرند.
علت کاهش مرگ و میر: بطور كلي ميزان مرگ و مير در سطح جهان بدلايل زير كاهش يافته است :
1ـ از بين رفتن يا كاهش عوامل طبيعي از بين برنده جمعيت مانند شيوع بيماريهاي همه گير به صورت گسترده ، قحطي هاي طولاني مدت و . . .
2ـ برنامه هاي مبارزه همگاني با بيماريهايي مانند وبا، آبله، طاعون، مالاريا و . . .
3ـ پيشرفت هاي پزشكي(كشف آنتي بيوتيك ها، حشره كش ها، آفتكش ها و . . . )
4ـ افزايش امكانات بهداشتي ـ درماني مانند گسترش مراكز بهداشتي ـ درماني
5ـ بهبود توليد ، فرآوري ، نگهداري وتوزيع مواد خوراكي
6ـ تأثير برنامه هاي بهداشت كشوري بر تندرستي مردم
7ـ كمك هاي بين المللي در زمان وقوع حوادث غير مترقبه و بلاهاي طبيعي
8ـ افزايش آگاهي و توسعه وضعيت اجتماعي توده هاي مردم
مهاجرت
جمعيت ها، حركاتي نيز در مكان انجام مي دهند كه موجب نوساناتي در كل جمعيت منطقه مي گردد . اين حركات را معمولاً مهاجرت مي نامند . مهاجرت ممكن است به علل سياسي ، مذهبي ، اقتصادي و در زمان ما " آرزوي رفاه بيشتر" صورت
مي گيرد. حركات درون مرزي را مهاجرت هاي داخلي و حركات خارج از مرزها را مهاجرت خارجي يا بين المللي گويند .
نتايج مهاجرت : مهاجرت به طور كلي موجب توزيع جغرافيايي بهتر جمعيت در سطح كره زمين مي گردد كه نتيجه آن بالا رفتن توليد است . اهم نتايج مهاجرت ها از ديد سرزمينهاي مهاجر فرست و سرزمينهاي مهاجر پذير عبارتند از :
در سرزمين هاي مهاجر فرست : ازدست دادن نيروي اقتصادي (جوانان)، كندي افزايش نفوس و كاهش تعداد كل جمعيت، دگرگوني شكل هرم سني، كاهش ميزان ازدواج ها و ولادت ها، از ميان رفتن نتايج سرمايه گذاريهاي كه در جهت پرورش جوانان و آمادگي آنان براي زندگي فعال انجام گرفته است، بهتر شدن وضع موازنه پرداخت هاي خارجي زيرا مهاجرين بخشي از درآمد خود را براي خانواده شان به كشور خود برميگردانند ، ايجاد بازار كار و درآمد بيشتر براي نيروي انساني باقيمانده و افزايش دستمزد كارهاي كشاورزي به علت كم شدن نيروي فعال، برقراري روابط بيشتر فرهنگي و تجاري و . . . در ميان كشورهاي مهاجر فرست و مهاجر پذير، كمبود درآمد (ارزي و ريالي).
در سرزمين هاي مهاجر پذير : افزايش جمعيت، استفاده از نيروهاي فعال بدون هيچ گونه سرمايه گذاري قبلي، استفاده از كارگران خارجي در فعاليت هايي كه كارگران محلي حاضر به انجام آن نيستند نظير كار در معدن، رقابت با كارگران محلي از لحاظ قبول سطح دستمزد پايين تر، رواج شرايط بهداشتي نامناسب و آداب و رسوم و عقايد گوناگون بوسيله مهاجرين و اشاعه بيماريهايي كه ممكن است مهاجران با خود داشته باشند.
ازدواج و طلاق
ايندو نيز وقايعي هستند كه در حركات جمعيت مؤثرند. مي توان گفت كه فرهنگ بوسيله قوانين ازدواج ، كنترل كننده غرايز انساني و تنظيم بخش آنهاست تا از اين طريق نسل هاي انساني به روش هاي مشروع و مقبول تداوم يابند و حيات اجتماعي دچار وقفه نگردد.
شاخص هاي جمعيتي
شاخص هاي جمعيتي نشانگرهايي هستند كه با اندازه گيري آنها در قالب فرمولهاي آماري مي توانيم در زمان معين به اطلاعات مختلف جمعيتي دسترسي پيدا كنيم و به ارزشيابي برسيم . از اهم شاخص هاي جمعيتي مي توان به شاخصهاي ولادت و باروري ، مرگ و مير ، ازدواج و طلاق و مهاجرت اشاره نمود كه به شرح زير قابل مطالعه و بررسي است:
شاخص هاي ولادت و باروري :
الف ـ ميزان خام تولد Crud Brith Rate (C.B.R)
تعداد مواليد زنده متولد شده در يك سال معين
1000 × --------------------------------- = ميزان خام تولد
جمعيت متوسط همانسال
جمعيت ابتداي سال+جمعيت انتهاي سال
-- ------------------------ - = جمعيت ميانه يا جمعيت متوسط
2
اين ميزان طبق آخرين آمار در ايران 3/18 در هزار است. (سال 1380)
ب ـ ميزان باروري عمومي (G.F.R) General Fertility Rate
در محاسبه اين ميزان به جاي تقسيم مواليد زنده يكسال بر كل جمعيت همانسال ، فقط گروه زنان در سن باروري (سال 49ـ15) در ميانه سال مد نظر قرار مي گيرد. بدليل اينكه تمام افراد در معرض باروري قرار ندارند.
تعداد متولدين زنده در يكسال و يك منطقه
1000 × = ميزان باروري عمومي
جمعيت زنان 15 تا 49 ساله در وسط همانسال
ج ـ ميزان باروري واقعي يا نكاحي (M.F.R) Marital Fertility Rate
در اين شاخص در مخرج كسر صرفاً زنان ازدواج كرده درسن باروري مد نظر قرار ميگيرند.
تعداد متولدين زنده در يكسال و يك منطقه
1000 × -------------------------------------- = ميزان باروري نكاحي
جمعيت زنان ازدواج كرده در سن باروري در ميانه سال
د ـ ميزانهاي باروري ويژه سني
(A.S.F.R) Age Specific Fertility Rate
هر دو شاخص ميزان باروري عمومي و نكاحي براي زنان 15 تا 49 ساله مي باشد. اما چون شدت باروري زنان در سنين مختلف يكسان نيست، لذا از شاخص ميزان باروري ويژه سني كه اختصاص به گروههاي سني خاص دارد و وسيله دقيق تر اندازه گيري سطح باروري جامعه است در فواصل 5 ساله بهره مي گيريم. 19ـ15 ساله و 24ـ20 ساله و . . .
تعداد مواليد زنده يكسال در هر گروه سني مورد نظر
1000 × -- ----------------------- ----------- = ميزان باروري ويژه سني
جمعيت وسط سال زنان همان گروه سني در همان سال
ه ـ ميزان باروري كل (T.F.R) Total Fertility Rate
اين شاخص، تعداد كل فرزنداني را نشان مي دهد كه يك زن در طول دوره 35 ساله باروري (49ـ15) مي تواند به دنيا آورد. در واقع ميزان باروري كل برابر است با مجموع باروريهاي ويژه 7 گروه سني.
5 × مجموع ميزان باروري گروههاي سني 5 ساله
------ --------------------- --- = ميزان باروري كل
1000
اين ميزان در پايان سال 1380 در ايران 5/2 برآورد شده است .
و ـ میزان تجدید نسل Reproductive Rate
میزان تجدید نسل عبارتند از محاسبه رابطه بین تعداد یک نسل و تعداد فرزندانی که از این نسل زاییده می شوند. به عبارت دیگر این شاخص قابلیت جانشینی نسلها را نشان می دهد. پس با محاسبه این شاخص می توان گفت که چه تعداد دختر جانشین مادران خود خواهند شد. میزان تجدید نسل را می توان در دو حالت زیر محاسبه نمود:
ميزان ناخالص تجديد نسل (G.R.R) Gross Reproduction Rate
اين شاخص تعداد دختران زنده متولد شده اي را نشان مي دهد كه يك نسل هزار نفري از (زنان بدون احتساب مرگ و مير آنان) در طول دوره باروري خود به دنيا ميآورند، بنابراين:
تعداد دختران زنده متولد شده
1000 ×------------------------------ = ميزان تجديد نسل ناخالص
تعداد زنان 49 – 15 ساله
(بدون احتساب مرگ و مير)
ميزان خالص تجديد نسل (N.R.R) Net Reproduction Rate
اين شاخص مشابه به ميزان تجديد نسل ناخالص است با اين تفاوت كه، مرگ و مير زنان نيز محاسبه مي گردد.
تعداد دختران زنده متولد شده
1000 ×-------------- - ------------------ = ميزان تجديد نسل خالص
تعداد زنان 49 – 15 ساله
(با احتساب ميزان مرگ و مير)
ز- ميزان بارداري Pregnancy Rate
عبارتست از نسبت شمار زنان باردار در يك سال به زنان ازدواج كرده گروه سني
49 – 15 ساله، خواه اين بارداري ها به تولد زنده يا مرده و يا سقط جنين پايان يافته و خواه اصلاً به پايان نرسيده باشند.
زنان باردار در يك سال
---- ------------------------ = ميزان بارداري
زنان ازدواج كرده گروه سني باروري
شاخصهاي مرگ و مير:
الف ـ ميزان خام مرگ و مير (C.D.R) Crude Death Rate
تعداد مرگ و مير در يك محل در يكسال
1000 × --------- ----------- ----------------- = ميزان خام مرگ و مير
جمعيت محل در وسط همان سال
اين ميزان در پايان سال 1380 در ايران 3/6 در 1000 برآورد شده است.
ب ـ ميزان مرگ و مير شيرخواران (I.M.R) Infant Mortality Rate
تعداد مرگ و مير شيرخواران كمتر از يكسال در يكسال
1000 ×--------------- -------- --------------- -- = I.M.R
تعداد تولدهاي زنده در همان سال
اين ميزان يكي از مهمترين شاخصهاي بهداشتي مي باشد و هر قدر اين ميزان درجامعه اي كمتر باشد، آن جامعه از سطح بهداشت بالاتري برخوردار است. يكي از ويژگيهاي مهم اين ميزان، حساسيت شديد آن نسبت به اقدامات صحيح بهداشتي است. كه البته از بالاترين حد آن كه 200ـ150 در 1000 در كشورهاي بشدت عقب افتاده تا 5 در هزار در كشورهاي صنعتي متفاوت است. اين ميزان در حال حاضر در ايران (پايان سال 1380) براي شيرخواران دختر 5/34 و براي شيرخواران پسر 6/29 در 1000 است.
ج ـ ميزان مرگ و مير كودكان (C.M.R) Children Mortality Rate
تعداد مرگ و مير كودكان 4- 1 ساله در يكسال
1000 × = ميزان مرگ و مير كودكان
جمعيت متوسط كودكان 4- 1 ساله در همان سال
د ـ ميزان مرگ و مير مادران (M.M.R) Maternal Mortality Rate
اين ميزان كه خطرات ناشي از بارداري و زايمان را مي رساند عبارتست از :
تعداد كل مرگ مادران ناشي از عوارض بارداري و وضع حمل در يكسال
1000 × --------------------------------------- - -= M.M.R
تعداد كل متولدين زنده بدنيا آمده در همان سال
این میزان یکی از شاخصهای باارزش و مهم بهداشتی است.
هـ ـ ميزان مرگ و مير ويژه سني
Age Specific Death Rate (A.S.D.R)
درگذشتگان يك گروه سني خاص در يكسال
1000 × --------------------- ------ -= ميزان مرگ ومير ويژه سني
جمعيت متوسط همان گروه سني در همان سال
و ـ ميزان مرگومير اختصاصي بعلت بيماريهاي خاص
(C.S.D.R) Cause Specific Death Rate
تعداد موارد مرگ و مير از يك بيماري در يك محل و در يكسال
1000 × ---------------------------------- --- = C.S.D.R
جمعيت متوسط همان محل در همان سال
ز ـ نسبت مرگ و مير بيماري Case Mortality Ratio
اين نسبت از سويي معرف درجه وخامت بيماري و از سويي ديگر معرف ميزان مراقبتهاي بهداشتي درماني و وجود امكانات و تسهيلات مربوط در كشور است و فرمول آن عبارتند از:
تعداد مرگ از يك بيماري خاص در مدت يكسال
100 × = نسبت مرگ و مير بيماري
تعداد مبتلايان به آن بيماري در همان سال
ح- نسبت مرگ ومير نسبييكبيماري Proportional Mortality Ratio
اين نسبت نشان مي دهد كه يك بيماري به خصوص از لحاظ مرگ و مير تا چه حد مهم مي باشد و فرمول آن عبارتند از:
تعداد مرگ و مير در اثر يك بيماري در يكسال
100× --------------- ----- ------- --= نسبت مرگ و مير نسبي يك بيماري
تعداد مرگ ومير كل در همان سال
ط- اميد به زندگي در بدو تولد Life expectancy
اميد به زندگي در بدو تولد عبارت است از تعداد كل سالهايي كه يك نوزاد در يك نقطه از جهان در صورت ادامه شرايط بهداشتي و رفاهي موجود به هنگام تولد در پيش روي خود دارد.
اين شاخص از كشوري مانند سيرالئون كه اميد به زندگي در مردان 33 سال و در زنان 36 سال است تا كشوري مانند ايتاليا كه اميد به زندگي در زنان 81 و در مردان 75 سال است متفاوت مي باشد. اين ميزان در ايران براي مردان 5/69 سال و براي زنان 5/71 است.
شاخصهاي مهاجرت :
اندازه گيري مهاجرتها (داخلي و خارجي) كار مشكلي است. زيرا وجود سياستهاي خاص جمعيتي در مورد منع مهاجرت به برخي شهرها يا كشورها باعث مهاجرتهاي
غير قانوني مي گردد كه ثبت آنها مشكل است. بهر حال بعضي از شاخص هاي مهاجرت به صورتهاي زير قابل محاسبه مي باشد.
مهاجران به خارج ـ مهاجران بداخل يكسال
1000 × ---------------------- ------ = ميزان مهاجرت خالص
جمعيت ميانه همانسال
تعداد مهاجرت به خارج يكسال
1000 × --------- ----------- = ميزان مهاجرفرستي
جمعيت ميانه همانسال
تعداد مهاجرين بداخل يكسال
1000 × --------------- ------ = ميزان مهاجرپذيري
جمعيت ميانه همان سال
شاخص هاي ازدواج و طلاق :
اين شاخص ها، روند ازدواج و طلاق را در يك مقطع زماني معين نشان مي دهند كه با مطالعه مستمر و مقايسه اي آنان مي توان به روند تحولات اين وقايع پي برد.
مجموع حاصلضرب فراوانيهاي ازدواج هر سن در همان سن
---------------------- --------------- = ميانگين سن ازدواج
تعداد كل ازدواجهاي يكسال معين
تعداد ازدواجهاي انجام گرفته دريكسال
1000 × ---- ------------ - = ميزان ناخالص ازدواج
جمعيت ميانه سال
تعداد ازدواجهاي انجام گرفته در يكسال
1000 × -- ---- ------------------- = ميزان خالص ازدواج
جمعيت مجردين واقع در سن ازدواج
البته اين ميزان براي زنان و مردان طور جداگانه قابل محاسبه مي باشد .
ميانگين زنان طبق آخرين آمار در ايران در اولين ازدواج 7/23 و براي مردان 4/26 گزارش شده است (وزارت بهداشت ـ 1380).
درصد ازدواج زودرس زنان (19ـ15 ) سال نيز 9/12 درصد است.
تعداد طلاقهاي انجام گرفته در يكسال
1000 × ------------------- ------ = ميزان ناخالص طلاق
جمعيت ميانه سال
تعداد طلاقهاي انجام گرفته در يكسال
1000 × ---------------- ---------- = ميزان خالص طلاق
جمعيت همسردار در ميانه سال
جدول(2-1) شاخص هاي جمعيتي وزارت بهداشت ، درمان و آموزش پزشكي
شاخص 1375 1380 1381 پايان ششماهه اول
1383
جمعيت Population 600500 500/477/67
تراكم جمعيت Population dencity 85/36 41
بعد خانوار House hold 77/4 5/4
ميانه سني زنان Female Media Age 45/19 3/21
ميانه سني مردان Male Media Age 38/19 3/21
ميانگين سني زنان Fmale Mean Age 2/23 1/26
ميانگين سني مردان Male Mean Age 15/24 4/26
درصد جمعيت سال 14 – 0 51/39 5/29
درصد جمعيت 60 – 15 34/53 63
درصد جمعيت 60 سال و بالاتر 15/7 5/7
ميزان باروري TFR 96/2 5/2
ميزان مرگ شيرخواران دختر IMR 3/32 5/34
ميزان مرگ شيرخوران پسر IMR 51/37 6/29
اميد به زندگي بدو تولد در زنان
Female life expectency 8/69 4/70
اميد به زندگي مردان در بدو تولد
male life exepectency 67 6/67
ميزان مواليد خام CBR 5/20 3/18
ميزان مرگ خام CDR 5/6 3/6
ميانگين سن زنان در اولين ازدواج 94/21 7/23
ميانگين سن مردان در اولين ازدواج 18/25 4/26
درصد ازدواج زودرس زنان (19ـ15 ) سال carly Married 9/12
نسبت جنسي Sex ratio 103 102
افزايش طبيعي جمعيت 47/1 2/1
درصد شهر نشيني 3/61 75/66
سرباري كلي جمعيت 09/78
سرباري جواني 70
سرباري پيري 07/0
مشكلات ناشي از افزایش بی رویه جمعيت
سالهاست كه كشورهاي جهان سوم با مسأله افزايش سريع جمعيت كه مشكلات ناگواري از نظر اقتصادي و اجتماعي و فرهنگي را دربر دارد، روبرو مي باشند . به طور كلي دور تسلسلي بين جمعيت و عوامل پيشرفت وجود دارد. در جمعيت هاي متناسب درآمد و صنعت بالاست، امكانات تحصيلي و شغلي وجود دارد، فقر كم است و اين امر كمك
مي كند كه جمعيت روز به روز متناسب تر و مثمرتر باشد و بر عكس جمعيت نامتناسب ناچار است سرباري زيادي را تحمل كند، درآمد كمي داشته كه بالطبع سرمايه گذاري كم شده به همين علت صنعتي شدن ميسر نيست و در نتيجه پيشرفتي امكان پذير نخواهد بود، نهايتاً از نظر نرم اجتماعي، جمعيتي كه فقير و كم درآمد باشد شكل مناسبي نخواهد داشت. اگر بخواهيم آنچه را كه اينك به عنوان مشكلات ناشي از جمعيت مطرح است طبقه بندي كنيم منابع زير مورد بحث قرار مي گيرد:
اثر بر منابع تأمین غذا و وضعیت تغذیه: رشد شتابان جمعیت يكي از عوامل محدود کننده مواد غذایی است. اگر چنین افزایشی با رشد اقتصادی و تولیدات کشاورزی همراه نباشد، اثرات مخربی خواهد داشت. لازمه رشد اقتصادی سرمایه گذاری وسیع می باشد درحاليكه در اغلب کشورها بعلت رشد بی رویه جمعیت چنین سرمایه گذاري غیرممکن است. امروزه زندگی حدود يك سوم از مردم کشورهای در حال توسعه زیر خط فقر اقتصادی قرار دارد، يك چهارم جمعیت جهان دچار کمبود شدید کالری و سه پنجم کمبود پروتئین دارند. حدود 55% مرگ و میر کودکان مربوط به سوء تغذیه است و از حدود 600 میلیون کودک زیر 5 سال در سراسر جهان حدود 150 میلیون دارای وزن کمتر از حد طبیعی هستند. با افزایش جمعیت جهان سرانه زمین که بايد صرف تهیه مواد غذایی افراد شود، کاهش می یابد و باقیمانده زمینهای مرغوب هم به علت بدی مدیریت زمین و استفاده بی رویه از دور کشاورزی خارج شده و زمینهای باقيمانده تحت فشار و بهره گیری بیشتری قرار می گیرند.
اثر بر بعد خانواده و بهداشت: اثرات افزایش جمعیت بر خانواده بصورت پرجمعیت شدن خانواده ها و تعداد زیادی کودک و تعداد کمتری بزرگسال در خانواده بروز میکند که نتيجه آن ثابت ماندن درآمد و تهيه غذای کمتر برای هر یک از اعضای خانواده است. «بعد خانواده عبارتست از شمار کسانی که بطور رسمی، شرعی یا عرفی جزو يك خانواده به شمار آمده و مدتی بیش از 6 ماه از سال را از يك سفره خوراک می خورند». افزایش بعد خانوار سبب ایجاد تراکم جمعیت در مسکن و افزایش تماس بین افراد و بیشتر شدن بیماریهای مسری می شود. از طرفی کم شدن فاصله بین زایمانها سبب می شود که وقت و توان مادر بین تعداد بیشتری از فرزندان تقسیم شده و هر کودک کمتر مورد توجه قرار گیرد.
میزان ابتلا به بیماریهای واگیر با بعد خانوار ارتباط مستقیم دارد. از سویی دیگر میزان مرگ و میر نیز با بعد خانوار در ارتباط است. بطوریکه در همه طبقات اجتماعی بعد خانوار بر مرگ جنین و نوزادان و شیرخواران اثر می گذارد.
افزایش بعد خانوار با ضریب هوشی کودکان نیز همبستگی منفی نشان داده است.
اثر بر آموزش و پرورش: به موازات افزایش جمعیت هزینه های آموزشی جامعه هم افزایش می یابد. اضافه شدن سالیانه 3% به جمعیت به معنی ان است که برای حفظ معیارهای کنونی آموزش و پرورش باید فضاهای آموزشی و کارکنان در هر سال 3% بیشتر شود. رشد جمعیت مانع از افزایش کمی و کیفی تعلیم و تربیت می شود. با کاستن از میزان باروری جامعه می توان با هزینه کمتر تغییراتی در نسبت
مدرسه سازی بوجود آورد و با کم شدن تعداد کودکان 9-5 ساله می توان امکانات کنونی آموزش و پرورش را با سرمایه کمتر حفظ نمود.
اثر بر وضعیت مسکن: با افزایش جمعیت پس از تأمین خوراک، مسکن بيشترين اهمیت را دارد. در صورتیکه در هر سال 2 میلیون نوزاد متولد شود، 500 هزار واحد مسکونی تازه لازم است.
اثر بر اشتغال: در جمعیتهای با رشد زیاد، جمعیت جوان بیشترند و هر ساله بر جویندگان کار افزوده می شود. در صورت افزایش اشتغال نسبت سرباری (بار تکفل) کاهش می یابد و در غیر اینصورت نیازها و مشکلات زندگی خانواده های بیکاران همچنان حل نشده باقی می ماند و بر دوش جمعیت فعال سنگینی می کند.
جمعیت غیر شاغل
---------------------- = نسبت خالص سرباری
جمعیت شاغل
اثر بر شهرنشینی: رشد شهرنشینی در ابتدا در شهرهای تجارتی اروپا پس از شروع صنعتی شدن آغاز شد و به آرامی در سایر کشورهای پیشرفته صنعتی گسترش یافت. در حال حاضر در کشورهای رو به پیشرفت شهرنشینی به سرعت در حال رشد است. علل افزایش شهرنشینی عبارتند از:
نامساعد بودن شرایط زندگی در مبدأ که باعث مهاجرت به شهرها می شود.
جاذبه عملی و فکری شرایط زندگی شهری
نامناسب بودن مقررات اجاره داری زمینهای کشاورزی
ناتواني در رقابت با زمین داران بزرگ
کم بودن درآمد مشاغل در مبدأ
محدود بودن امکانات آموزشی و دیگر امکانات زندگی
در کشورهایی که تراکم جمعیت و سرعت افزایش آن زیاد باشد، شهرنشینی و اقامت در مناطق صنعتی افزایش می یابد و این وضعیت به ویژه در کشورهایی که برنامه ریزی اجتماعی مناسب نداشته باشند شدیدتر است.
افزایش جمعیت و صنعتی شدن شهرها موجب بروز دشواریهایی در دفع زباله، آلودگی هوا و آب و مشکلات رفت و آمد خودروها و ترافیک می شود.
اثر بر توسعه اقتصادی: افزایش جمعیت در کشورهای پیشرفته صنعتی با رشد صنعت و بهبود استانداردهای زندگی همراه بوده است. در صورتیکه بر اساس بررسی که در هندوستان انجام شده است به این نتیجه رسیده اند که کاستن از میزان رشد جمعیت با توجه به غنی بودن آن کشور از لحاظ منابع طبیعی اثر مساعدی بر توسعه اقتصادی خواهد داشت.
برای بهبود استاندارهای زندگی در هر جامعه باید بهره وری کارگران افزایش یابد و برای این منظور لازم است ابتدا سرمایه گذاری به ازای هر کارگر افزایش یابد تا منجر به افزایش مستقیم تولید شود و سپس روشهای جدیدی برای تولید بیشتر ابداع شود (از جمله بهره گیری از تکنولوژی نوین و مدیریت صحیح) و این امور نیز با افزایش سطح سواد افراد جامعه و سرمایه گذاری اجتماعی عملی می شود. افزایش جمعیت باعث می شود به ازای هر کارگر سرمایه گذاری کمتری انجام گیرد که این مسئله خود اثر فشارنده بر رشد اقتصادی جامعه دارد.
با کاستن از میزان باروری جامعه، نیاز به هزینه های آموزشی کمتر شده و اعتبارات مربوطه آزاد می شود و می توان این اعتبارات را برای سرمایه گذاری جهت ایجاد اشتغال بکار گرفت. به این ترتیب تولید سرانه افزايش می یابد. برآورد شده است که در ایران هر یک درصد افزایش جمعیت 4-3% سرمایه گذاری اضافی به خود جذب می کند تا استانداردهای زندگی ثابت بماند، لذا با کاستن میزان باروری می توان به افزایش سرمایه گذاری کمک کرد.
اثر بر توزیع سنی جمعیت: در توزیع سنی جمعیت بیش از همه میانگین سنی (مجموع سن افراد جامعه بخش بر تعداد افراد) یا میانه سنی (سنی که نیمی از مردم جوانتر و نیمی دیگر مسن تر از آن باشند) بررسی می شود. میانه سنی جمعیت در آلمان غربی 40 سال و در آمریکا 30 سال و در ایران در سرشماری سال 1357، 19 سال بوده است.
هر جمعیتی که بیشتر از 40% آن را افراد کمتر از 15 سال تشکیل دهند جمعیت جوان بشمار می آید و نسبت جمعیت کمتر از 15 ساله به کل جمعیت را نسبت جوانی جمعیت می نامند. این نسبت در کشورهای رو به پیشرفت بیش از 40%، در کشورهای پیشرفته صنعتی 25-14% و در ايران (در سال 1357) 5/39% بوده است.
هر جمعیتی که نسبت افراد 65 ساله و بالاتر آن از 10% بیشتر باشد جمعیت سالخورده بشمار می آیند. این نسبت در کشورهای رو به توسعه حداکثر 5% ، در کشورهای پیشرفته صنعتی 16-10% و در سرشماری سال 1357 در ایران 5/4% بوده است.
رشد بی رویه جمعیت موجب هر چه جوانتر شدن و سربار شدن جامعه شده و بخصوص افراد زیر 15 سال نسبت سرباری را افزایش می دهند.
اثر بر منابع طبیعی: مصرف انرژی و دیگر موادیکه از منابع طبیعی بدست می آید به ویژه از زمان انقلاب صنعتی به بعد بسیار افزایش یافته و این افزایش با شدت رشد جمعیت و توسعه صنعتی ارتباط مستقیم دارد. منابع تجدیدپذیر (جنگلها، زمین زراعتی، منابع مادی اقیانوسها) کمتر با مشکلات روبرو شده اند، چون پا به پای مصرف این منابع، منابع تازه ای کشف شده یا منابع موجود گسترش یافته و از آنها برداشت می شود. بهره برداری بیش از حد از خاکهای کشاورزی، دریا و جنگل در صورتیکه بیش از توان احیای آنها باشد موجب نابودی آنها شده و حفظ تنوع ونه های موجود تقریباً مقدور نیست.
منابع تجدید ناپذیر بویژه سوختهای فسیلی مانند نفت و ذغال سنگ با دشواریهای بیشتری روبرو هستند. افزایش جمعیت و شهرنشینی و صنعتی شدن، تقاضا برای مواد معدنی و منابع سوختی را افزایش می دهد. شدیدترین کمبودهای محسوس در زمینه انرژی و سوختهای فسیلی است و تنها جانشین آن انرژی هسته ایست که آنهم محدودیتهای خاص خود را دارد.
اثر بر محیط زیست: اثر انسان بر محیط زیست از قدیم بصورت زندگی در طبیعت و تأمین امکانات زندگی بوده است. امروزه در اثر فعالیتعای انسان بر روی کره زمین، آلاینده های گوناگونی در محیط زیست تولید و رها می شوند که مهمترین آنها اکسید گوگرد، اکسیدهای کربن و اکسیدهای ازت هستند. زباله و فضولات جامد به میزان مصرف جامعه و ضایعات حاصله آن بستگی دارد که با افزایش جمعیت مقدار آن بیشتر می شود. مقدار آلاینده های محیط زیست از قدرت پالایش و
جبران کنندگی کره زمین بسیاز بیشتر است. هم اکنون به مقدار SO2 تولید شده در کشورهای آسیایی سالیانه 10% اضافه می شود. نتیجه اثر آلاینده های مختلف بروز پدیده گلخانه ای، گرم شدن تدریجی زمین، بالا آمدن سطح آب اقیانوسها و خطر به زیر آب رفتن بخشهایی از کره زمین و ....... می باشد.
از سویی دیگر برآورد شده است که جمعیت جهان در سال 2025 به حدود 5/8 میلیارد نفر خواهد رسید و جهت تغذیه این افراد باید میزان تولید غذا 60% افزایش یابد و برای این منظور باید زمینهای زیر کشت و میزان برداشت از واحد سطح زیر کشت را گسترش داد که هر دو مشکل آفرین است چون بیشتر نواحی یا فاقد آب هستند یا موانع فیزیکی و شیمیایی بهره برداری از آنها را غیرممکن می کند. برداشت محصول بیشتر نیز نیازمند صرف کود بیشتر و استفاده از آفت کشها
می باشد که موجب تشدید آلودگی آب و خاک می شود و از طرف دیگر آماده کردن زمین برای کشاورزی موجب تخریب سریع زیستگاههای حیوانات و نابودی گونه ها می شود.
اثر بر میزان آب: به گزارش سازمان بهداشت جهانی در سال 1995 در کشورهای توسعه نیافته 31% مردم از آب سالم محروم بوده اند و علت آن افزایش جمعیت و شرایط اقتصادی نامطلوب بوده است. در این کشورها امکان دستیابی به تکنولوژی تهیه تلمبه های لازم برای تهیه آب ارزان وجود ندارد و فاضلاب های خانگی و پساب صنایع کشاورزی موجب آلودگی هر چه بیشتر آبهای در دسترس می شود، از سویی آلودگی آبها به فاضلاب عامل عمده شیوع بیماریهای اسهالی و عفونی و افزایش مرگ و میر است.
اپيدميولوژي تنظيم خانواده و حركات جمعيت
تعريف : اپيدميولوژي مطالعه توزيع و عوامل تعيين كننده بيماري ها و آسيب ها در گروههاي مردم و نيز عوامل مؤثر در توزيع آنها است. به عبارت ديگر در اپيدميولوژي وسعت و نوع بيماريها در گروههاي مردم و نيز عوامل مؤثر در توزيع آنها مورد بررسي قرار مي گيرد . هدف اپيدميولوژي بررسي همه جانبه تغييرات بيماري مي باشد و به مطالعه بيماري ها در زمان همه گيري (Epidemic) و در فاصله بين همه گيريها يعني حالت تك گيري (Sporadic) و بومي (Endemic) مي پردازد. در اپيدميولوژي بررسي وضع سلامت جسماني، رواني و اجتماعي افراد در رابطه با خصوصيات بيولوژيكي ، فرهنگي ، اقتصادي ، اجتماعي و زيست محيطي كه در آن زندگي مي كنند انجام مي شود و ميزان وفور بيماريها، توزيع زماني و مكاني بيماريها و عوامل تعيين كننده بيماريها مورد مطالعه قرار مي گيرد.
جنبه هاي اپيدميولوژي تنظيم خانواده :
از مطالعات اپيدميولوژيك و روشهاي آماري براي اندازه گيري جنبه هاي مختلف وسايل جلوگيري از بارداري از جمله اثرگذاري، استمرار كاربرد، هزينه و ايمني استفاده
مي شود .
منظور از اثرگذاري موفقيت يك وسيله جلوگيري از بارداري است. مطالعات نشان
مي دهد كه شكست يك وسيله يعني احتمال بروز حاملگي يا عوارض جانبي نامطلوب به عوامل شخصي ، اجتماعي و فرهنگي استفاده كننده از وسيله و همچنين خصوصيات شخص فراهم كننده وسيله و بالاخره رابطه استفاده كننده و فراهم كننده مرتبط
مي باشد.
جنبه هاي اپيدميولوژي حركات جمعيت :
از آنجا كه برخي از همه گيري ها براي سن و جنس خاصي شايع است با پيشرفت گروههاي جمعيتي (كودك، نوجوانان، جوانان، كهنسال) بسته به اينكه حجم جمعيت گروه سني كمتر و يا بيشتر باشد، جمعيت كمتر و يا بيشتري در معرض بيماري همه گير قرار مي گيرد . گذشته از اين، انواع بيماريها در سنين مختلف كودكي، كه افراد
آسيب پذير هستند، شايع تر بوده كه مرگ و مير كودكان را بخصوص در جمعيت جوان
كشورهاي در حال توسعه نمايان تر مي كند سپس بار ديگر در سنين سالخوردگي آسيب پذيري بيشتر شده و دامنه بيماريها دوباره افزايش مي يابد . با استمرار حركت زماني جمعيت (كودك ـ كهنسال) متوسط اميد به زندگي افزايش مي يابد.
در بحث مربوط به مهاجرت ، ايجاد هماهنگي و برنامه ريزي مهاجرتي از اولويت خاصي برخوردار مي باشد . از آنجائيكه يكي از ابعاد بحرانهاي ناشي از مهاجرت شيوع بيماريهاي همه گير است، تاكنون اغلب مهاجرتهاي جمعي، دچار مشكلاتي بوده و اغلب اوقات حركات مكاني جمعيت تداعي گر همه گيريها بوده است. بدين لحاظ پيشگيري از شيوع بيماري و برنامه ريزي بهداشتي در جهت حركت مكاني جمعيت، از اهميت خاصي برخوردار است .
سياستهاي جمعيتي
سياست جمعيتي مجموعه اصول، تدابير، و تصميمات مدون جمعيتي است كه از سوي دولت در پيش گرفته مي شود. به عبارت ديگر هماهنگ كردن شرايط فرهنگي، اجتماعي و اقتصادي جامعه با ابعاد مختلف جمعيتي براي رسيدن به توسعه ، احتياج به مجموعه اي از تدابير و برنامه ها به نام سياست جمعيتي دارد. سياست هاي جمعيتي به سياست هايي گفته مي شود كه بر كاهش ميزان مواليد يا رشد جمعيت توجه دارد ، اين سياست ها استانداردها و هنجارهايي را شامل مي شود كه از طريق آن به توسعه اقتصادي ، صنعتي و اجتماعي مي توان دسترسي پيدا كرد و دربرگيرنده موضوعاتي است كه هماهنگ كننده جمعيت با تكنولوژي است تا جمعيتي متناسب براي كشور در نظر گرفته شود .
در تعريف سياست هاي جمعيتي به سه ويژگي عمده زير توجه شده است :
1ـ اقداماتي كه توسط دولتها به شكل بيانيه جمعيت، قوانين، ضوابط و برنامه هاي مربوط به مديريت جمعيت، به اجراء مي آيد.
2ـ سياست هاي جمعيتي دربرگيرنده وقايع جمعيتي است.
3ـ سياست هاي جمعيتي اشاره به اهداف و پيامدهاي طراحي شده اي كه رويدادهاي جمعيتي را تغيير مي دهد، دارد .
اهداف : الف ) اهداف كمي: با افزايش و كاهش جمعيت، مهاجرت، گسترش شهرها، زمينه هاي جمعيتي و اكولوژيك در ارتباط است.
ب ) اهداف كيفي: با سلامت جامعه، بهبود نسل، نظارت بر ازدواج، حمايت از سالخوردگان در ارتباط است.
اهداف سياست هاي جمعيتي موضوعات زير را شامل مي شود:
• كمك مالي به خانواده ها در ارتباط با شمار كودكان خانواده .
• حمايت از كودكان با توسعه پرورشگاه ، شيرخوارگاهها و افزايش مهد كودك ها.
• نظارت بر مهاجرت به صورت مهار جمعيت شهر ها براي جلوگيري از مهاجرت روستاييان ، هدايت جمعيت ها به قطب هاي كشاورزي و صنعتي و جلوگيري از فرار مغزها.
• برنامه هاي حمايت از سالمندان براي افراد 65 ساله به بالا ، برقراري مزاياي تأمين اجتماعي ، تأسيس خانه هاي سالمندان .
• اقدامات مربوط به بهبود نسل با تدوين قوانين مربوطه .
• اقدامات مربوط به كنترل مواليد .
• توسعه مراكز تنظيم خانواده براي در دسترس بودن هر چه بيشتر امكانات آن .
بطور كلي مبناي همه سياست هاي جمعيتي برقرار كردن تعادل بين تعداد جمعيت و منابع موجود جهت رسيدن به جمعيت متناسب است. جمعيت متناسب براي هر كشور جمعيتي است كه با توجه به رابطه
توليد منابع
----- = سطح مصرف يا ------ = سطح مصرف
جمعيت جمعيت
براي مردم كشور، اشتغال كامل، سطح زندگي متناسب و مواد غذايي كافي (2500 كالري سرانه) فراهم باشد، در حاليكه هزينه خوراك هر خانواده كمتر از 50 % درآمد آن و ميزان سرباري كم باشد و هر كس وظيفه خود را به بهترين وجه بتواند انجام دهد. امروزه معيارهايي مانند افزايش اميد زندگي، اشتغال و بالا بودن استانداردهاي زندگي به عنوان شاخص هاي جامعه متناسب به شمار مي آيد.
اجزاء سياستهاي جمعيتي :
سياستهاي جمعيتي سه بخش تغييرات جمعيتي يعني مرگ و مير ، مهاجرت و باروري را دربرمي گيرد. از اينرو سياست جمعيتي يك كشور اشاره به موازين دولتي در ارتباط با تغييرات جمعيتي دارد و بدان وسيله اهداف مورد نظر در سه زمينه فوق را تعيين مي كند.
سياستهاي مخالف باروري در جهت و به هدف محدود كردن رشد جمعيت اتخاذ
مي شود. از طريق آموزش جمعيت مي توان كيفيت زندگي را ارتقاء بخشيد و اين كاري است كه توسط سازمانهايي از جمله سازمان ملل ، سازمان بهداشت جهاني و سازمان خواربار و كشاورزي جهاني به اجرا درآمده است . آنچه در اين زمينه مهم است آگاهي دادن و ايجاد انگيزه در خانواده ها جهت كنترل جمعيت و نهايتاً بهبود سطح كيفي زندگي است.
اجرای سیاستهای جمعیتی برنامه های توسعه باید با تأکید بیشتر بر راهکارهای زیر در جهت رسیدن به اهداف کمی مورد نظر در سطح کشور صورت پذیرد:
1- تقویت آموزشها و مشاوره های تخصصی به منظور بهره مندی از یک ازدواج سالم، استفاده مؤثر از وسایل جلوگیری از بارداری، رعایت فاصله مناسب بین موالید، استفاده از شیر مادر برای تغذیه نوزادان، کاهش حاملگیهای ناخواسته و پرخطر و افزایش سهم مشارکت مردان در برنامه های تنظیم خانواده.
2- ترویج استفاده از وسایل جلوگیری از بارداری از طریق ارائه آموزشها و امکانات مورد لزوم.
3- افزایش امکانات بهداشتی در جهت کاهش مرگ و میر مادران و کودکان (کاهش مرگ و میر اطفال به کمتر از 20 در هزار)
4- ارتقاء شرایط زندگی در مناطق دورافتاده و روستایی (همسان سازی معیارهای زندگی در مناطق مختلف) و ایجاد قطبهای رشد برای تعدیل مهاجرتهای
بی رویه به مناطق شهری و مناطق پرتراکم.
5- تدوین سیاستهای ضروری و همچنین ارائه آموزشهای لازم به مردم جهت استفاده مناسب از امکانات محیطی و مشارکت فعال در حفظ محیط زیست.
6- افزایش پوشش خدمات پزشکی و گسترش بهداشت عمومی به منظور بهبود وضع سلامت و افزایش امید به زندگی در بدو تولد تا رقم 75 سال.
7- پوشش کامل سوادآموزی برای همه افراد لازم التعلیم و ایجاد امکانات لازم برای افزایش سطح تحصیلات افراد (افزایش میانگین سطح سواد).
8- گسترش آموزشهای مرتبط با شهروندی جهت کاهش تعارضات و کشمکشهای موجود بین افراد در مناطق بسیار متراکم جمعیتی (شهرها) و تدوین سیاستهای لازم برای افزایش وفاق و همنوایی اجتماعی در این مناطق.
9- بالا بردن موقعیت زنان از طریق افزایش میزان تحصیلات و مشارکت در فعالیتهای اقتصادی و اجتماعی.
10- تدوین سیاستهای لازم جهت قانونمند کردن مهاجرتهای خارجی با توجه به توسعه اقتصادی و اجتماعی پایدار.
فصل2
تنظیم خانواده
تنظيم خانواده در جهان و ايران
خانواده:
از دید مرداک خانواده یک گروه اجتماعی است که اعضای آن به وسیله دودمان، ازدواج یا فرزندخواندگی با یکدیگر پیوند برقرار می کنند و نیز کسانی که در زندگی با هم از تشریک مساعی در تأمین درآمد، اقتصاد زندگی و نگهداری از فرزندان برخوردار هستند.
اهداف تشکیل خانواده:
1- تحقق جامعه سالم
2- تداوم نسل
3- تأمین نیازهای اساسی
4- تربیت اجتماعی نسل: ازدواج فرصتی برای تکوین و تقویت منزلت اجتماعی است.
5- حراست ایمان
6- جمال اجتماعی
7- رشد و بالندگی: ازدواج ایجاد تحول در سبک و کیفیت زندگی است زیرا الگوی جدیدی در ارتباطات انسانی می آفریند.
ویژگیهای خانواده متعادل:
1) هر فرد در موقعیت واقعی خویش قرار گرفته و از جانب دیگران نیز مورد حمایت و تأیید واقع می گردد.
2) عواطف، مسئولیتها و امتیازات بطور عادلانه میان افراد توزیع می شود.
3) امنیت و جذابیت مکفی برای افراد وجود داشته، چیزی بر دلبستگی به خانواده، ترجیح داده نمی شود.
4) مدیریت متکی بر روابط انسانی و برخوردار از مشورت و هماهنگی با افراد، اعمال می شود.
5) رویکرد مثبت به انسان، زندگی، نقشها و آینده وجود دارد.
6) انتقادها، به شیوه غیرمستقیم، موردی، فردی و منصفانه انجام می گیرد.
7) مشکلات از افراد تفکیک شده، به جای حمله به فرد، تلاش برای بازشناسی مسئله و حل آن انجام می گیرد.
8) تبادل عاطفی به شیوه های قلبی، کلامی و عملی انجام می گیرد.
ویژگیهای خانواده متعالی:
1) در خانواده متعالی نه تنها مشکلات مورد بررسی قرار می گیرد و تلاش برای حل آنها می شود (خانواده متعادل) بلکه ظرفیتها و استعدادهای افراد تا مرز خودشکوفایی مورد استفاده قرار می گیرد.
2) توجه افراد غالباً معطوف به آینده است و در آینده زندگی می کنند. آنان به هدفی نیاز دارند که توجهشان را به آینده معطوف سازد.
3) افراد از هویتی پرمعنا، روشن و منسجم برخوردار هستند.
4) افراد نه تنها به رشد و پیشرفت خویش، بلکه به اعتلای جمعی اعضای خانواده می اندیشند و برای تحقق آن، طرح و اندیشه جدیدی ارائه می دهند.
5) کار و مسئولیت، به زندگی معنا و دوام می بخشد.
6) تعقیب هدف هیچگاه پایان نمی پذیرد، اگر هدفی را باید کنار گذاشت، باید
بی درنگ انگیزه نوینی آفرید.
7) تلاش افراد معطوف به دستیابی به «تجربه اوج» است. همکاری و اشتراک مساعی دیگران، تحقق این هدف را تسهیل می نماید.
8) تفسیر و تعبیر وقایع و رویدادهای زندگی خوش بینانه است. هر شکست، یک تجربه و فرصتی برای ارزیابی موقعیت در نیل به پیروزی تلقی می شود.
شیوه های تثبیت و استحکام مودت در خانواده:
1- ارتقاء ارتباطات انسانی شامل ارتباط کلامی و هنر خوب شنیدن
2- تبادل عاطفی پایدار (عشق)
3- همدلی
4- ارتقاء سطح ارزش شخصیتی (احترام و تکریم منزلت)
5- مثبت نگری و مثبت گرایی
6- آگاهی از علایق و گرایشها
7- وسعت نظر (بلند نظری، بزرگواری و گذشت)
وظایف والدین نسبت به فرزندان
الف) وظایف والدین قبل از تولد: مهمترین ملاحظاتی که در این مرحله باید مورد توجه قرار گیرد شامل مراقبتهای مربوط به انعقاد نطفه و نیز دوران بارداری است. چنانچه والدین قبل از فرزنددار شدن، شرایط روحی، اخلاقی و معنوی مناسبی را کسب کنند و با استفاده از روزی حلال، مقدمات پاکیزگی روح را فراهم نمایند و در زمان انعقاد نطفه دارای ویژگیهایی نظیر آرامش روانی، طهارت جسمی و روحی، اندیشه ای پاک، انگیزه الهی داشتن فرزندی صالح، متذکر به یاد و نام خدا باشند، به طور یقین، بخشی از وظایف والدین قبل از تولد تحقق می یابد.
مهمترین مواردیکه رعایت آنها در دوران بارداری توصیه می شود عبارتند از:
1- حمایت عاطفی و پشتیبانی روحی و فکری مرد از زن
2- ایجاد محیطی امن و آرام از حیث فیزیکی و روانی در خانواده
3- مراقبت زن از جهات روحی و روانی از خویشتن و پرهیز از موقعیتهای
استرس زا
4- تأمین و ارتقاء روحیه شادکامی زن و پرهیز از موقعیتهای غم، اندوه و افسردگی
5- تأمین و ارتقاء روحیه معنوی زن از طریق ارتباط با خدا
6- تأمین و تقویت سلامت جسمی زن از طریق برنامه های متنوع ورزشی، بهداشتی و غذایی مطلوب
7- ابراز علاقه مرد به داشتن فرزند و هماهنگی احساسی و عاطفی با زن در دوران انتظار تولد نوزاد
ب) وظایف والدین پس از تولد:
1- نام نیک و شایسته
2- تغذیه صحیح
3- تأمین سلامت جسمی و روانی
4- تربیت مطلوب که در آن باید به مواردی نظیر نیازهای اساسی روانی، استعدادهای اصلی، علائق و گرایشها، ویژگیهای رشد و ضعفها و کاستیهای فرزند توجه شود.
5- آموزش فرزند
تنظيم خانواده:
سازمان بهداشت جهاني ( 1971 ) تنظيم خانواده را چنين تعريف كرده است:
روش انديشه و زندگي كه بصورت داوطلبانه و بر پايه آگاهي، بينش و تصميم گيري مسئولانه توسط افراد و زن و شوهر ها در جهت ارتقاء بهداشت و بهزيستي خانواده ها اتخاذ مي شود و از اين رو در توسعه اجتماعي كشور سهم مؤثري دارد.
هدف از كارهاي تنظيم خانواده دستيابي به اهداف زير است :
ـ پرهيز از تولد كودك ناخواسته
ـ داشتن كودك به تعداد دلخواه
ـ تنظيم فاصله بين بارداري ها
ـ مراقبت از زمان زايمان در رابطه با سن پدر و مادر
ـ تعيين تعداد كودكان خانواده
در كنفرانس سازمان ملل درباره حقوق بشر كه در سال 1968 در تهران برگزار شد، تنظيم خانواده يكي از حقوق اساسي بشر شناخته شد و در سال 1978 در بخارست اعلام شد كه همه زن و شوهرها و افراد اين حق اساسي را دارند كه آزادانه و مسئولانه درباره تعداد و فاصله بين فرزندان خود تصميم بگيرند و براي انجام اين كارها، آگاهي، آموزش و وسائل لازم را داشته باشند.
مفهوم بهزيستي خانواده :
ـ مفهوم تنظيم خانواده هم اكنون به برنامه بهزيستي خانواده تغيير يافته است. هدفهاي برنامه بهزيستي خانواده دست يافتن به سطح زندگي بهتر، يعني بهبود كيفيت زندگي مردم است.
ـ هر قدر تعداد افراد خانواده به حد متعادل و منطقي نزديكتر باشد بهره بيشتري از كل درآمد خانواده به آن افراد تعلق مي گيرد و خانواده از نظر اقتصادي دچار كسري بودجه نمي شود.
ـ با كنترل منطقي تعداد فرزندان ارتقاء به سطح مطلوب تعليم و تربيت آسانتر خواهد بود.
ـ با رعايت فاصله زماني بين حاملگيها مادر دچار ضعف جسماني و رواني نخواهد شد.
ـ با كنترل مواليد شركت زنان در فعاليت هاي توليدي، اقتصادي و اجتماعي و فرهنگي بيشتر خواهد شد.
ـ با كنترل تعداد زايمانها جمعيت افراد غير فعال و مصرف كننده كاهش مي يابد.
ـ با كنترل جمعيت ، خدمات و تسهيلات عمومي و پزشكي و رفاهي و بهداشتي و سرويس دهي به افراد در سطح مطلوب تري صورت مي گيرد.
بهداشت باروری
در کنفرانس بین المللی جمعیت که در سال 1994 در شهر قاهره تشکیل گردید، تصمیم گرفته شد که به جای عبارت «تنظیم خانواده» از عنوان کلی تر «بهداشت باروری» استفاده شود. طبق گزارش کنفرانس بین المللی جمعیت و توسعه، همه کشورها باید هر چه زودتر حداکثر تا قبل از سال 2015، در راه ارائه خدمات بهداشت باروری به تمام افراد نیازمند این خدمات بر اساس سن، از طریق نظام مراقبتهای اولیه بهداشتی، گام بردارند.
در حال حاضر در ایران بهداشت باروری در حیطه مراقبتهای اولیه بهداشتی خدمات زیر را ارائه می دهد:
1) مشاوره، اطلاع رسانی، آموزش، ارتباطات در زمینه مراقبتهای اولیه بهداشتی
2) مراقبتهای نوزاد به ویژه تغذیه با شیر مادر
3) مراقبتهای بهداشتی کودکان و ترویج تغذیه سالم دوره کودکی
4) خدمات مربوط به مراقبتهای قبل و بعد از زایمان، زایمان ایمن و مطمئن
5) مراقبتهای بهداشتی زنان مشتمل بر پیشگیری و درمان مناسب نازایی، جلوگیری از سقط جنین و درمان عوارض آن، پیشگیری و درمان مناسب بیماریهای مقاربتی از جمله ایدز، کنترل و درمان سرطانهای پستان و دستگاه تولیدمثل
6) خدمات تنظیم خانواده
7) مراقبتهای بهداشتی سالمندان که در حال طراحی و ادغام در نظام ارائه خدمات است.
برنامه های بهداشت باروری نیازهای دختران و زنان را تأمین نموده، زنان را در رهبری، برنامه ریزی، تصمیم گیری، مدیدیت، اجرا و ارزشیابی مسائل مبتلابه مشارکت می دهد. بر این اساس زنان در تمام سطوح نظام مراقبتهای اولیه بهداشتی جای دارند.
این برنامه ها با ارائه اطلاعات، مشاوره و خدمات بهداشت باروری به مردان جوان و بزرگسال، آنها را برای مشارکتی برابر در امر تنظیم خانواده، مسئولیتهای خانوادگی، پرورش کودک و قبول مسئولیت اصلی در پیشگیری از بیماریهای مقاربتی آموزش داده و آنان را در چنین زمینه هایی توانا می سازد.
اجزای بهداشت باروری
1- بهداشت کودک: بهبود و ارتقاء بقاء کودک مهمترین عامل مؤثر در افزایش کلی متوسط امید به زندگی در جهان طی قرن گذشته بوده است.
بهداشت کودک با اهداف زیر قابل تحقق است:
o بهبود و ترویج سلامت کودک
o بهبود تغذیه کودک
o ترویج تغذیه با شیر مادر
2- بهداشت نوجوانان: که با اهداف زیر قابل تحقق است:
o پرداختن به مسائل بهداشتی نوجوانان از جمله بارداریهای ناخواسته، سقط جنین و بیماریهای مقاربتی از جمله ایدز از طریق ترویج رفتارهای مسئولانه، ترغیب خویشتن داری در مسائل جنسی، و ارائه خدمات و مشاوره های مناسب و خاص برای گروههای سنی متفاوت
o کاستن از بارداریهای سنین نوجوانی (بارداریهای پرخطر)
3- جلوگیری از بیماریهای مقاربتی از جمله ایدز: که با اهداف جلوگیری، کاهش و درمان بیماریهای مقاربتی از جمله آلودگی به ویروس نقص سیستم ایمنی (HIV)، بیماری ایدز و بیماریهای مرتبط با آن مثل نازایی، با توجهی ویژه به دختران و زنان قابل تحقق است.
4- بهداشت زنان و مادری سالم: که با اهداف زیر قابل تحقق است:
o ترویج و بهبود بهداشت مادران و مادری سالم
o کاهش سریع و همه جانبه مرگ و میر و بیماریهای مادر
o کاهش قابل توجه مرگ و میر و بیماریهای ناشی از سقطهای غیرایمن و نامطمئن
o بهبود تغذیه زنان در دوران بارداری و شیردهی
5- بهداشت میانسالان: برای زنان و مردان گروه سنی 25 تا 60 سال بوده و با هدف پیشگیری، غربالگری و درمان بیماریهای اولویت دار قابل تحقق است.
6- بهداشت سالمندان: که با اهداف زیر قابل تحقق است:
o توانمند کردن مردم سالخورده در زمینه خوداتکایی از طریق راهکارهای مناسب
o بهبود کیفیت زندگی مردم سالخورده
o ایجاد نظامهای مراقبت بهداشتی، همچنین نظامهای اقتصادی و تأمین اجتماعی برای سالخوردگان با توجهی ویژه به نیازهای زنان
o ایجاد نظامهای رسمی و غیررسمی حمایتهای اجتماعی، با توجه به افزایش توانایی خانواده ها در مراقبت و نگهداری از افراد سالخورده در داخل خانواده
حقوق باروری:
حقوق باروری دربرگیرنده مواردی از حقوق بشر است که قبلاً در قوانین ملی، اسناد بین المللی مربوط به حقوق بشر و سایر توافق نامه های سازمان ملل متحد به رسمیت شناخته شده است. این حقوق بر به رسمیت شناختن موارد زیر تأکید دارد:
الف) تصمیم گیری آزادانه و مسئولانه همه زوجها و افراد در مورد تعداد، فاصله گذاری و زمان به دنیا آوردن فرزندان
ب) حق دسترسی به اطلاعات و ابزار مناسب
ج) حق دسترسی به بالاترین معیارهای بهداشت باروری
د) تصمیم گیری عاری از هر گونه تبعیض، فشار و خشونت
ه) تصمیم گیری بر اساس احتیاجات فرزندان فعلی و آتی خود
و) تصمیم گیری بر اساس مسئولیتهای خود در قبال جامعه
تاريخچه تنظيم خانواده در جهان و ايران
از روزگاران پيشين در همه سرزمينها توجه به موضوع جمعيت و تنظيم خانواده معمول بوده است. با اينكه كنترل مواليد ايده اي نو به نظر مي رسد ولي در واقع از زمانهاي بسيار قديم وجود داشته و در ورق پاره هاي كه از سالها پيش از ملل متمدن قديمي بدست آمده است، معلوم مي گردد كه انسانهاي آن دوره نيز براي جلوگيري از حاملگي تلاش مي نمودند. كنترل مواليد بيش از 4000 سال سابقه دارد، در اغلب موارد كنترل مواليد به عنوان يك سياست اجتماعي براي بهبود خانواده و جامعه مورد استفاده قرار گرفته است . سوابقي در مصر 4000 سال قبل ، يونان 2000 سال قبل ، هند 1600 سال قبل و چين در 1300 سال قبل ملاحظه گرديده است.
در زمانهاي قديم عامل ايجاد بچه را نمي شناختند و چون از تاريخ تماس مرد با زن 9 ماه ميگذشت عوامل مختلف جوي را كه در طي اين مدت رخ مي داد عامل آن
مي پنداشتند و برخي حاملگي را مانند سيكل ماهيانه خود بخودي مي دانستند. چون زنان هميشه خود را منشأ بچه ميدانستند و رل پدر را در تولد و تناسل بچه نمي شناختند. بنابراين تلاش براي پيشگيري از حاملگي هميشه از طرف زن بوده است.
در پاپيروس هاي 4000 سال قبل آمده كه يك مانع مكانيكي در دهانه رحم گذاشته شود كه در مصر از پوست كروكديل ساخته مي شد يا خزة دريايي، برگ و موم، در هند تكه نمك با چربي، روغن با پوست ليموترش و حتي اسفنج استفاده مي شده است. مصرف قرص هاي باروتي و جيوه اي و حتي آرسنيك در مواردي براي جلوگيري از حاملگي مصرف مي شده كه گاه باعث مرگ زنها مي گرديد ، همچنين در مواردي از ساقه اقاقيا آغشته به عسل، صمغ عربي، شير دادن طولاني مادر، برداشتن تخمدانها و غيره استفاده مي شده است.
زنان ژاپني كندوي عسلي را كه زنبورهاي مرده داشت و يا ترشحات دهان شتر را
مي خوردند. زنان آفريقائي از آبي كه در آن مرده را شستشو داده بودند، مي نوشيدند. مصريها بلافاصله پس از زايمان به تعداد سالهائي كه نمي خواستند بچه دار شوند دانه روغن كرچك مي خوردند و يا پلاكهايي را آغشته به ترشحات كروكديل نموده و آن را مانند ديافراگم مصرف مي نمودند . هنديها تكه نمك آغشته به روغن را براي اين منظور استفاده مي نمودند. عده اي از زنان پس از مقاربت بالا و پائين مي پريدند و يا اينكه خودشان را به حالت انقباض در مي آوردند و نفس را در سينه حبس مي نمودند. زنان مسلمان فلفل آغشته به مواد ديگري در واژن قرار مي دادند .در Talmud به زنان توصيه شده است كه ريشه بعضي از گياهان را بجوشانند و بصورت دم كرده مانند چاي بخورند همچنين مصرف مقداري اسفنج را نيز در واژن زن قيد شده است.
ارسطو مصرف روغن سدر و روغن زيتون را توصيه مي كرد و در يونان عرق نعناع يا عسل و يا شاخه چوب انار و با مخلوطي از آب ليمو و الكل و ترياك و سركه را مصرف
مي نمودند. سركه و آبليمو قدرت اسپرم كشي داشته و عسل و روغن خاصيت چسبندگي دارند و از حركت اسپرمها جلوگيري مي نمايند.
تا اينكه 300 سال قبل ميكروسكوپ كشف گرديد و كشف آن از تمدنهاي باستاني مانند ايران و روم و بخصوص يونان بوده است. با این کشف و دیدن سلولهاي اسپرماتوزوئيد به صورت فعال در زير ميكروسكوپ، روشهاي پيشگيري توسط مرد نيز بكار گرفته شد، كه اولين طريقه جلوگيري روش منقطع بوده است و بعدها استفاده از كاندوم نيز متداول شد كه به مرور زمان در اثر پيشرفت علم پزشكي و بهداشت، روشهاي متعدد امروزي جهت پيشگيري از بارداري بوجود آمد.
از علماي اسلامي كه درباره كنترل مواليد و پيشگيري از بارداري سخن گفته اند عبارتند از :
امام محمد غزالي، ابو علي سينا، ابن قيم، محمد بن زكرياي رازي، علي بن عباس مجوسي، اسماعيل جرجاني، ابن جامي، خواجه نصير الدين طوسي، ابن مسكويه، جلال الدين دواني و حكيم سنائي.
اسلام به زندگي از زاويه وسيعي كه تمام مصالح عالي بشريت را با توجه به كليه جنبه ها و هدفهاي زندگي كه تكامل جسم و روان و بقاء انسان مي باشد نگريسته و با منطق واقع بيني بطرز شايسته اي احتياجات اساسي او را در چهارچوب زندگي دسته جمعي به شكلي تنظيم نموده و دستورالعمل حيات را به نحوي مقرر كرده كه به بهترين وجه ، هدف بقاء نوع انسان تأمين گرد .
سوابق تنظيم خانواده در ايران
تا قبل از سال 1330 فعاليت هاي چشمگيري براي جلوگيري از حاملگي انجام
نمي شد فقط در مواردي در مطب هاي خصوصي يا انجمن هاي خيريه صورت مي گرفت. اولين اقدام مؤثر از سال 1334 با تأسيس اداره بهداشت مادران و كودكان در وزارت بهداشت آغاز گرديد ، در همان سال انجمن خيريه راهنماي خانواده با كمك صندوق
بين المللي جمعيت در ايران قرص هاي كف كننده و كاندوم در اختيار بعضي از مراكز دولتي قرار مي داد. در سال 1341 دولت ايران براي اولين بار برنامه هاي جمعيتي را مورد توجه قرار داد، در سال 1343 موضوع جلوگيري از حاملگي مورد تأييد برخي از مقامات روحاني قرار گرفت.
در سال 1370 با ايجاد اداره كل جمعيت و تنظيم خانواده برنامه هاي جمعيتي گسترش يافت و در تاريخ 1372 قانون تنظيم خانواده مشتمل بر چهار ماده و دو تبصره در مجلس شوراي اسلامي تصويب شد كه مهمترين قسمتها شامل موارد زير بود :
1ـ كليه امتيازاتي كه در قوانين براي تعداد فرزندان وضع شده بود در مورد فرزند 3 و4به بعد لغو و امتيازات مرخصي زايمان زنان كارگر براي بچه هاي 4 و بعد از آن لغو گرديد.
2ـ وزارت آموزش و پرورش موظف است مطالب آموزشي مربوط به جمعيت و تأمين سلامتي مادران را در متون درسي جاي دهد.
3ـ وزارت علوم، تحقیقات و فن آوری موظف است 2 واحد درسي به نام جمعيت و تنظيم خانواده را در كليه رشته هاي آموزشي بگنجاند.
4ـ وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی موظف است كه جلب مشاركت فعال و ارتقاء سطح آگاهي عمومي نسبت به برنامه تنظيم خانواده را فراهم سازد.
5ـ صدا و سيماي جمهوري اسلامي ايران موظف است برنامه هاي آموزشي در رابطه تنظيم خانواده را به اجرا درآورد.
اهميت تنظيم خانواده
يكي از نشانه هاي مهم پيشرفت در هر كشوري داشتن جامعه سالم است. تركيب سني جمعيت و برخورداري آن از سلامت جسمي و رواني ، فرهنگي و اقتصادي، زير ساخت رسيدن به جامعه سالم را تشكيل مي دهند. در رويارويي با افزايش سريع و بي رويه جمعيت و عدم هماهنگي آهنگ رشد جمعيت با روند پيشرفت بخشهاي توسعه و رفاه اجتماعي مشكلات و بحرانهايي ايجاد مي گردد كه مستقيماً بر سلامت جامعه اثر گذار خواهد بود. تجربه نشان داده كه سوء تغذيه و بالا بودن ميزان مرگ و مير مادران و كودكان اولين رخداد كشورهاي داراي جمعيت بالا و بحران اقتصادي است. برنامه تنظيم خانواده و اجراي دقيق و جدي آن يكي از راههاي موفق تعديل آهنگ رشد جمعيت و در نهايت دسترسي به جامعه اي سالم، كارا و متكي به خود مي باشد. تنظيم خانواده و كنترل مواليد بر ابعاد مختلف اجتماعي، اقتصادي، سياسي و فرهنگي تأثيرگذار است، از جمله در سلامت مادر و كودك، وضعيت اقتصادي، بهداشت، مسكن، محيط زيست، ازدواج، اشتغال و . . . كه هر كدام تأثير شگرفي در زندگي فردي و اجتماعي جامعه دارد .
اهداف تنظیم خانواده:
اهداف كلي تنظيم خانواده:
عبارتست از تأمين سلامت مادر و كودك، ايجاد هماهنگي بين رشد جمعيت و ابزار و عوامل توسعه اجتماعي، اقتصادي و فرهنگي كشور و در نهايت تأمين عدالت اجتماعي. ارتقاء سطح سلامت خانواده از طريق حفظ سلامت مادران و كودكان مي باشد و زماني اين امر موفقيت آميز است كه همه افراد آگاهانه و فعالانه در آن مشاركت داشته باشند.
اهداف اختصاصي تنظيم خانواده:
1ـ كاهش مرگ و مير مادران و نوزادان و كاهش معلوليت و ناتوانايي هاي ناشي از حاملگيهاي ناخواسته
2ـ جلوگيري از سوء تغذيه مادران و كودكان با فاصله گذاري مناسب بين فرزندان
3ـ جلوگيري از حاملگي در سنين پايين
4ـ كاهش بيماريهاي ژنتيكي با جلوگيري از حاملگي در سنين بالا
5ـ جلوگيري از حاملگي هاي برنامه ريزي نشده و نهايتاً كاهش سقط غير قانوني
6ـ جلوگيري از حاملگيهاي پر خطر يعني :
الف ـ حاملگي زير سن 18 سال و بالاي 35 سال
ب ـ فاصله حاملگي كمتر از3 سال
ج ـ تعداد فرزند بيش از 3 نفر
تأثير تنظيم خانواده و جنبه هاي بهداشتي آن
• سلامت زنان :
ـ كاهش مرگ و مير مادران به علت هاي ناشي از بارداري
ـ پرهيز از بارداري ناخواسته (كاهش سقط جنايي و اختلالات رواني)
ـ كاستن از بيماريهاي زنان در سنين باروري .
ـ بهبود وضعيت تغذيه زنان باردار .
ـ محدود كردن تعداد كودكان و فاصله گذاري بين آنها .
ـ تعيين سن باردار شدن مادر (بين 20 تا 35 سال) .
ـ جلوگيري از عوارض قابل پيشگيري (كم كردن خطر پارگي رحم، مسموميت حاملگي، جفت سر راهي و كم خوني و . . . ) و سقط جنين.
• سلامت جنين :
ـ كاهش مرگ و مير جنين (مرگ زودرس و ديررس)
ـ جلوگيري از رشد و تكامل نابهنجار جنين .
ـ جلوگيري از ناهنجاريهاي مادرزادي مانند سندرم داون با پيشگيري از بارداري در سنين بالا.
• سلامت شيرخواران و كودكان :
ـ كم كردن مرگ و مير نوزادان، شيرخواران و كودكان .
ـ سالم به دنيا آوردن كودك .
ـ كاهش آسيب پذيري كودكان در برابر بيماريها (خصوصاً گاستروآنتريتهاي عفوني، عفونتهاي تنفسي و پوستي)
ـ ارتقاء رشد و تكامل و تغذيه كودك و مبارزه با سوء تغذيه .
ـ افزايش بهره هوشي كودكان ( نمره IQ ) .
قلمرو خدمات تنظيم خانواده
تنظيم خانواده مترادف كنترل مواليد نيست بلكه چيزي بيش از كنترل ساده مواليد است. طبق نظر كميته كارشناسيWHO تنظيم خانواده در برگيرنده موضوعات اساسي زير است:
ـ فاصله گذاري مناسب و محدود كردن مواليد
ـ مشاوره درباره عقيمي
ـ آموزش در رابطه با بچه داري
ـ آموزش در رابطه با روابط جنسي
ـ غربالگري از نظر بيماريهاي دستگاه تناسلي (مانند سرطان دهانه رحم)
ـ مشاوره ژنتيك
ـ معاينه و مشاوره قبل از ازدواج
ـ آماده سازي زن و شوهرها براي زايمان و تولد اولين كودك آنها
ـ انجام آزمونهاي مربوط به بارداري
ـ ارائه خدمات لازم براي مادراني ازدواج نكرده
ـ ارائه خدمات مربوط به قبول فرزند خوانده
زن و شوهرهاي واجد شرايط برنامههاي تنظيم خانواده:
زن و شوهر واجد شرايط به زوجين زناشويي كرده اي گفته مي شود كه زن در سنين باروري باشد و قاعدتاً سن بين (49) 45ـ15 سالگي در نظر گرفته مي شود. اين زوجها به خدمات تنظيم خانواده نياز دارند و زن و شوهر و گروه هدف ناميده مي شوند . اين واجدين شرايط شامل زوجهاي جوان تا زوجهاي داراي 3ـ2 فرزند مي باشد. درصد زن و شوهرهاي واجد شرايط كه از يك يا چند وسيله مؤثر تنظيم خانواده استفاده كرده و بطور كارساز از به دنيا آوردن كودك جلوگيري كنند "ميزان حفاظت زوجين1 "را تشكيل مي دهد.
استراتژيهاي تنظيم خانواده در جهان و ايران
ساختار جمعيت جهان در حال تغيير است. رشد سالانه جمعيت در حال حاضر بيش از 90 ميليون نفر بوده و در سال 1999 ( 1378 ) از مرز 6 ميليارد نفر گذشته و به روند صعودي خود ادامه مي دهد .
به لحاظ بالا بودن سطح باروري در گذشته شمار جواناني كه وارد سن فرزند آوري و اشتغال مي شوند بيشتر از هر زمان ديگري در گذشته است و تعداد افرادي كه بين 24ـ15 سال دارند، به بيش از يك ميليارد نفر بالغ مي گردد . در عين حال تعداد افراد سالمند و نسبت جمعيت سالخورده در كشورها روند صعودي را نشان مي دهد. در بسياري از نقاط جهان تعداد افراد خانوار رو به كاهش گذاشته، كودكان بيشتري زنده مي مانند و اميد به زندگي بيشتر از گذشته است ، اما باروري و مرگ و مير هنوز در تعدادي از كشورهاي روبه رشد و عمدتاً در آفريقا در سطح بالايي قرار دارد. در بسياري از ممالك خدمات تنظيم خانواده كمتر از ميزاني است كه مورد نياز و تقاضاي مردم است. عظيم بودن قشر جوان باعث مي شود كه در دهه هاي آينده رشد جمعيت همچنان روند صعودي داشته باشد. با پشتيباني از حق افراد براي دارا بودن خانواده كوچكتر و به تعويق انداختن فرزندآوري، مي توان كند شدن آهنگ رشد جمعيت را تسهيل نمود. جوانان نيازمند آموزش و برخورداري كامل از سلامتي مي باشند و بايد به اطلاعات و وسايل لازم براي اجتناب از حاملگي ناخواسته و ابتلاي به بيماريهاي آميزشي دسترسي داشته باشند. بويژه زنان براي آنكه بتوانند در جامعه حضور فعالانه داشته باشند بايد در امر مربوط به باروري خود كنترل بيشتري اعمال كنند .
استراتژي تنظيم خانواده در ايران:
راهكار دولت در فراهم نمودن بهداشت باروري و تنظيم خانواده بر اساس اصول زير تنظيم شده است :
• تقويت ارائه خدمات بهداشت باروري و تنظيم خانواده از طريق سيستم شبكه هاي بهداشتي و درماني و بخش خصوصي
• بالا بردن كيفيت و كميت خدمات .
• ازدياد مشاركت مردم در برنامه هاي بهداشت باروري و تنظيم خانواده .
• ترويج همكاريهاي برون بخشي .
براي اجراي راهكارهاي ذكر شده وزارت بهداشت درمان و آموزش پزشكي به شرح زير فعاليت نموده است :
ـ بالا بردن توانايي فني پرسنل بهداشتي در سطوح مختلف براي ارائه خدمات بهداشت باروري و تنظيم خانواده از طريق دوره هاي آموزشي قبل و حين خدمت.
ـ ايجاد ارتباط نزديك با افراد كليدي جامعه و رهبران مذهبي براي جلب حمايت آنان از برنامه هاي بهداشت باروري و تنظيم خانواده.
ـ تهيه و تدارك انواع مختلف روشهاي پيشگيري از بارداري و ارائه آن به صورت رايگان .
ـ تأسيس مركز اطلاعات، آموزش و ارتباطات برنامه هاي جمعيت و بهداشت باروري (IEC) 1 توسط وزارت بهداشت در سال 1373.
ـ انجام ساليانه تحقيقات در زمينه دانش ، نگرش و عملكرد زنان 49ـ15 ساله در زمينه مسائل مرتبط با بهداشت باروري.
ـ استفاده از ماماهاي روستايي بعنوان حاميان و فراهم كنندگان اطلاعات بهداشت باروري و تنظيم خانواده در روستاها .
فعاليتهاي تنظيم خانواده در ايران:
فعاليتهاي تنظيم خانواده در ايران بر 4 محور استوار است :
1ـ آموزش :
ـ آموزش تنظيم خانواده شامل برنامه هاي آموزش عمومي و آموزشهاي چهره به چهره .
ـ آموزشهاي علمي و عملي شامل برگزاري كارگاههاي آموزشي ، بازآموزي پزشكان، آموزش برنامه هاي تنظيم خانواده در دوره هاي بهداشت براي دانشجويان پزشكي و پيراپزشكي
ـ برقرار كردن دوره هاي آموزشي جمعيت و تنظيم خانواده براي تمامي رشته هاي تحصيلي در كليه دانشگاههاي كشور
ـ مبادله اطلاعات با استادان خارج از كشور و كارگاههاي آموزشي بين المللي
2ـ تدارك و تهيه وسيع و متنوع وسائل پيشگيري از بارداري
3ـ تحقيقات در زمينه شاخص هاي جمعيتي و برنامه هاي تنظيم خانواده
4ـ نظارت و ارزشيابي فعاليت هاي تنظيم خانواده در سطح كشور
تشريح و فيزيولوژي توليد مثل در انسان
الف ـ دستگاه تناسلي مردانه
دستگاه تناسلي مرد شامل بيضه ها 1، مجاري اپيديديم 2، مجاري مني بر (دفران)3، آلت تناسلي4 ، و غدد ضميمه (كيسه هاي مني5 ، پروستات 6، و غدد كوپر 7 ) مي باشد.
شكل(1-2): سيستم تناسلي مردانه
بيضه ها دو عدد بوده و داخل پوست بيضه1قرار دارند. بيضه چپ حدود 1 سانتي متر پايين تر از بيضه راست قرار دارد . هر بيضه 5ـ4 سانتي متر طول، 3 سانتي متر قطر و حدود 14ـ10 گرم وزن دارد . بيضه از تعداد 900 لوله مولد مني و پر پيچ و خم، هر يك به طول بيش از نيم متر تشكيل شده است كه سلول هاي جنسي نر (اسپرماتوزوئيد) در آنجا ساخته مي شوند. سپس سلولهاي جنسي نر وارد اپيديديم مي شوند كه لوله پر پيچ و خم ديگري به طول 6 متر است. اپيديديم به مجراي وابران (دفران) منتهي مي شود كه درست قبل از ورود به جسم غده پروستات متسع شده و آمپول مجراي وابران را تشكيل مي دهد . مجراي وابران 45 سانتي متر طول دارد . دو كيسه مني كه يكي در هر طرف
غده پروستات قرار گرفته است ، بداخل انتهاي پروستاتي آمپول تخليه ميشود. محتويات آمپول و كيسه مني وارد يك مجراي انزالي شده و از طريق جسم غده پروستات بداخل پيشابراه تخليه مي گردد.
آلت تناسلي كه از سه لايه قابل نعوظ (ارتجاعي) تشكيل شده و سطح آن را پوست نازكي با غدد عرق احاطه كرده و در رأس آن حشفه2 (بخش حساس جنسي) قرار دارد.
كيسه هاي مني، دو عدد بوده هر يك با طول 5 سانتي متر و عرض 5/1 سانتي متر كه مايع ژلاتيني، كمي قليايي، حاوي ويتامينC و فروكتوز (قند ويژه مايع مني كه براي تحرك و انرژي اسپرم لازم است) را ترشح مي كند.
پروستات غده اي مخروطي شكل در پايين مثانه مي باشد كه رأس آن به سمت پايين است . داراي 4 سانتي متر عرض 3 سانتي متر ارتفاع و 2 سانتي متر قطر مي باشد .
غدد كوپر دو عدد و به اندازه نخود بوده و موكوس (ماده ترشحي) ويژه اي ترشح مي كند كه شفاف و چسبناك بوده و مجراي آلت را آغشته و براي انزال آماده مي كند.
اسپرم سازي در لوله هاي مولد مني بيضه ها صورت مي گيرد. در بيضه علاوه بر مجاري مولد مني، يك بافت رابط وجود دارد كه مجاري مولد مني را احاطه كرده و مسئول سنتز و آزاد شدن هورمونهاي مردانه (آندروژن) مي باشد . اسپرماتوزوئيد ها در زمان تشكيل بالغ نيستند بلكه تكامل (بلوغ) آنها زماني است كه در اپيديديم ذخيره مي شوند. 100ـ70 روز براي توليد اسپرماتوزوئيد هاي بالغ زمان لازم است تا توانايي حركت و بارور كردن تخمك را كسب كنند. غدد جنسي ضميمه هم يك محيط حمل و نقل با مواد غذايي لازم براي اسپرما توزوئيد ها فراهم ميكنند تا بدن مرد را ترك كرده و به بدن زن وارد شوند، كه اين ترشحات (مايع مني) يك مايع آلكالين ، چسبناك و متمايل به زرد است كه تحت كنترل هورمونهاي بيضه عمل مي كند .
ترشحات پروستات يك مايع رقيق ، كمي اسيدي و شيري است و در حين انزال اضافه مي شود كه اسيديته متداول مجراي تناسلي زن را خنثي كرده و همچنين به عنوان محرك اسپرمها عمل ميكند . فعاليت ترشحي پروستات نيز تحت كنترل هورمونهاي بيضه است . بنابراين مايع مني داراي حجم 6ـ2 ميلي ليتر (سي سي) و بطور متوسط حاوي 200 ميليون اسپرماتوزوئيد بوده كه 80ـ60 % آنها از نظر ساختاري و زيست شناسي طبيعي مي باشند.
بيضه ها علاوه بر اسپرم سازي به عنوان يك غده ترشحي نيز فعاليت مي كنند كه آندروژنها(تستوسترون) و مقادير كمي استروژن ترشح و ذخيره مي كنند كه عملكرد آن عبارتست از : پيشرفت فيزيكي جنس مذكر ، تحريك رشد استخوان ، رشد موهاي صورت و بدن ، بم شدن صدا، افزايش ترشح چربي (در پوست) و پيشرفت ميل جنسي .
ب ـ دستگاه تناسلي زنانه
دستگاه تناسلي زنانه داراي دو قسمت خارجي و داخلي است :
1ـ دستگاه تناسلي خارجي :
شامل برجستگي ونوس 1، لب هاي بزرگ2، لب هاي كوچك3، كليتوريس4، دهليز5، غدد بارتولن6 ، اسكن7، و پرده بكارت8 مي باشد .
2ـ دستگاه تناسلي داخلي
شامل مهبل9 ، رحم10، لوله هاي رحمي11 و تخمدانها12 مي باشد .
شكل(2-2): سيستم تناسلي زنانه
اعضاي دستگاه تناسلي خارجي جمعاً فرج ناميده مي شوند كه بيشتر عهده دار روابط آميزشي ميباشند و اعضاي دستگاه تناسلي داخلي مسئول رشد و نمو جنين و زايمان
مي باشد.
مهبل لوله اي است بطول 10ـ8 سانتي متر و از عضلات صاف تشكيل شده است و جدار آن از مخاط با لايه هاي متعدد و سلول هاي پوششي مطبق پوشيده شده است . مهبل (واژن) قابل اتساع مي باشد، ترشحات رحم آنرا مرطوب نگاه مي دارد و PH (5/4) اسيدي دارد. رحم عضو عضلاني، توخالي و گلابي شكل كه از عضلات صاف تشكيل شده است. سطح داخلي آن با لايههاي مخاطي (آندومتر) پوشانيده شده است .رحم شاملدو قسمت است: جسم رحم و دهانه رحم .
لوله هاي رحم (فالوپ) توخالي و كم و بيش عضلاني بوده، طول آنها حدوداً 14ـ8 سانتي متر است. عمل آنها راندن و حمل تخمك از تخمدان به لوله ها و محل لقاح تخمك با اسپرم و انتقال آن به رحم است.
تخمدانها دو عضو بادامي شكل كه در دو طرف رحم قرار دارند و عمل اصلي آنها رشد و نمو تخمك، تخمك گذاري و ترشح هورمون استروژن و پروژسترون و مقدار كمي آندروژن بداخل خون مي باشد. در زمان تولد يك دختر در دو تخمدان حدود يك ميليون و در هنگام بلوغ فقط 400 ـ300 هزار تخمك وجود دارد . در طي سالهاي توليد مثل زن بين 46ـ13 سالگي فقط حدود 400 عدد از اين تخمك ها تكامل يافته و از تخمدان خارج ميشوند و بقيه از بين مي روند.
توليد مثل با تكامل تخمك ها در تخمدان شروع مي شود. يك تخمك در وسط هر دوره جنسي ماهانه از يك فوليكول تخمداني به داخل حفره شكم دفع مي شود، سپس اين تخمك از طريق يكي از لوله هاي رحمي وارد رحم شده ، در صورتيكه توسط اسپرم بارور شود ، در رحم لانه گزيني كرده، تكامل يافته و به جنين كامل ، جفت و پرده هاي جنيني تبديل مي شود.
دوره جنسي در زن با عادت ماهيانه شروع مي شود و بطور متوسط 28 روز طول ميكشد اما مي تواند به طور طبيعي 35ـ20 روز باشد . عادت ماهيانه در هنگام بلوغ جنسي شروع مي شود و معمولاً در سنين 50ـ45 سالگي متوقف مي شود (يائسگي). دوره باروري در زن حدود 35ـ30 سال است . تغذيه بد، كار زياد و پر مشقت، فشار زندگي و رنج روحي بطور چشمگيري از طول اين مدت مي كاهد اين چنين زناني ديرتر بالغ و زودتر يائسه مي شوند . تحت تأثير هورمونهاي مترشحه از تخمدانها تغييراتي در آندومتر بوجود مي آيد كه دوره جنسي (سيكل قاعدگي) را تشكيل مي دهد . دوره جنسي شامل سه مرحله رشد (تكثير)، ترشحي و قاعدگي مي باشد. در 5 روز اول هر دوره جنسي، آندومتر در حال تخريب و ريزش است و چون آندومتر حاوي مقدار زيادي رگهاي خوني است هنگام تخريب و ريزش آندومتر، مقداري خون نيز همراه با بافت هاي تخريب شده از بدن دفع مي شود . اين پديده عادت ماهيانه (قاعدگي) ناميده مي شود. پس از پايان اين مرحله، آندومتر مجدداً شروع به رشد و نمو مي كند. مرحله رشد كه 11-10 روز طول ميكشد با رشد فوليكولهاي تخمدان و ترشح هورمونهاي استروژني (در نيمه اول سيكل قاعدگي) منطبق ميباشد .
شكل(3-2): مراحل تخمك گذاري، لقاح و رشد انسان در هفته اول زندگي
در مرحله ترشحي كه حدود 14 روز طول مي كشد هورمونها بويژه پروژسترون فعال است. نتيجه فعاليت هاي رشد و نمو ترشحي آندومتر ، آماده شدن آندومتر براي پذيرش و پرورش جنين جوان است. اگر در حدود نيمه دوره جنسي كه تخمك گذاري انجام شده است، اسپرم در مجاورت تخمك وجود داشته باشد، در لوله رحم لقاح صورت مي گيرد و جنين جوان چند روز بعد وارد رحم شده و در آندومتر جايگزين مي شود . اما اگر لقاحي صورت نگيرد، تخمك دفع مي شود،
ترشح هورمونهاي تخمداني كاهش يافته و آندومتر تخريب مي گردد كه در حدود روز 28 سيكل قاعدگي، تخريب آندومتر و دفع خون آغاز مي شود كه در واقع شروع دوره جنسي بعدي است.
شكل(4-2):تغييرات در هورمونهاي هيپوفيز و تخمدان، رشد فوليكولها و آندومتر، وضعيت
ترشحات گردن رحم و دماي پايه بدن طي يك سيكل تخمداني
اعمال استروژن و پروژسترون : تحت تأثير استروژن اندامهاي جنسي از وضع كودك به وضع بالغ تغيير شكل مي يابند . اندامهاي تناسلي خارجي و داخلي بزرگ ميشوند. تحت تأثير استروژن، آندومتر براي پذيرش و پرورش جنين آماده مي شود. چنين اثراتي بر پوشش داخلي لوله هاي رحمي تحت تأثير استروژن بوجود مي آيد. استروژن، رشد پستانها و دستگاه مولد شير پستانها را شروع مي كند. استروژن باعث رسوب چربي در پستانها ، بافت هاي زير جلدي و كفل و ران مي شود و اينگونه اندام زنانه شكل مي گيرد.
مهمترين عمل پروژسترون پيشبرد تغييرات ترشحي در آندومتر است. همچنين انقباضات رحمي در دوران حاملگي را مهار مي كند . تحت تأثير پروژسترون تغييرات ترشحي در لوله هاي رحمي نيز صورت مي گيرد. پروژسترون رشد و تكامل پستانها را زياد كرده و موجب بزرگي آن مي شود .
قاعدگی
خونريزي دوره اي رحم است كه اكثر زنان در سنين باروري آن را تجربه مي نمايند. قاعدگي نمايانگر ريزش دوره اي اندومتر مترشحه رحم است كه در اثر كاهشي در توليد استراديول و پروژسترون بعلت پسرفت جسم زرد رخ مي دهد.
طول مدت سيكل- برخلاف تصور شايع سيكل قاعدگي اكثر زنان مثل ساعت تكرار نميشود. در يك تحقيق ديده شده فقط 50% زنان سيكل در محدوده 26 تا30 روز دارند كه فاصله 28 روزه موسوم به تيپيك را در برمي گيرد.
در اكثر زنان قاعدگي در سن 13 سالگي شروع مي شود (16-8 طبيعي) و در سن52 سالگي متوقف مي شود ( 45تا 55 محدود طبيعي). معمولاً حدود 2-1 سال پس از منارك، قاعدگي بدون تخمگذاري مي باشد. در محدود سني 40-20 سال زنان منظم ترين سيكلها را دارند و در دروه بلافاصله پس از منازك و نزديك يائسگي تغييرپذيري بيشتر مشاهده مي شود. اما طول متوسط سيكل طبيعي در واقع)4± 28 (87 /28 روز در سن20 سالگي تا ميزان متوسط8/26 روز در سن 40 سالگي كاهش مي يابد.
بهداشت فردی در دوران قاعدگی:
1- بدلیل بدبو بودن ترشحات در این دوران، استحمام روزانه ضروری است. البته استحمام باید به صورت ایستاده و بدون استفاده از وان انجام گردد.
2- بعد از هر بار اجابت مزاج و دفع ادرار شستشوی قسمت خارجی دستگاه تناسلی ضروری است، بدلیل اینکه وجود ترشحات قاعدگی احتمال بروز عفونت را افزایش می دهد.
3- بدلیل باز بودن دهانه رحم و امکان انتقال آلودگی و نیز احتمال بروز بیماریهایی نظیر اندومتریوز، منع نزدیکی در این دوران ضرورری است.
4- بدلیل باز بودن دهانه رحم شنا نباید انجام شود مگر اینکه از تامپون استفاده گردد.
5- مصرف یک رژیم غذایی پرپروتئین و منابع آهن بدلیل پیشگیری از کم خونی توصیه می گردد. حتی توصيه می شود که خانمها در این دوران روزانه از یک قرص آهن استفاده نمایند.
6- بهتر است در این دوران مصرف غذاهای نفاخ بدلیل فشار به سیستم تناسلی و ایجاد ناراحتی محدود گردد.
بدلیل تغییرات هورمونی در گروهی از زنان هنگام قاعدگی درد کمر و زیردل درد رخ می دهد، كيفيت این درد كوليكي يا كرامپي در خط وسط و زیر شکم بوده و گاهي به قسمت تحتاني پشت، كشاله ران يا ران انتشار مي يابد. علائم مختلفي نظير تهوع، استفراغ، بي اشتهايي، اسهال، خستگي، تحريك پذيري و گاهي سردرد و بيقراري ممكن است با درد همراه باشد. این علایم را می توان با مصرف دارو کنترل نمود.
بلوغ
چگونگي شروع بلوغ هميشه بصورت يك رمز باقي مانده است. هيپوتالاموس، هيپوفيز قدامي و غدد جنسي دوره هاي جنيني، نوزادي، كودكي و قبل از بلوغ، همگي قادرند هورمونهاي مربوط به خود را به اندازه مقادير موجود در افراد بالغ ترشح كنند. حتي در طول دوره جنيني،در اواسط حاملگي غلظت سرمي FSH و LH (گنادوتروپين هاي هيپوفيزي) به اندازه افراد بالغ مي رسد، اما بعلت مقادير زياد هورمونهاي استروئيدي حاملگي و مهار ناشي از آنها، اين ميزان كاهش مي يابد. با انجام زايمان و جدايي نوزاد از منابع استروژن و پروژسترون مادري و جفتي، باعث رهايي FSH و LH نوزاد از اين فيدبك منفي مي شود و افزايش سريع ترشح گنادوتروپين ها ديده مي شود و در نتيجه تاثير گنادوتروپين ها بر گنادها (تخمدانها)، ترشح گذراي استراديول به مدت 4-2 ماه القا ميشود كه با امواجي از تكامل و آترزي فوليكولهاي تخمدان همراه است. در نوزادان پسر، ميزان LH بيشتر است و ترشح مقادير بيشتري از تستوسترون را از بيضه ها تحريك
مي كند، اما در نوزادان دختر، ميزان FSH غالب است، فيدبك منفي كامل به سرعت برقرار مي شود. تا يك سالگي ميزان استروئيدهاي گنادي و گنادوتروپين ها كاهش
مي يابد و بعد از 2 سالگي و تا رسيدن به سن 8-6 سالگي در مقادير بسيار پائين باقي
مي مانند. در طول اين مدت سيستم هيپوتالاموس- هيپوفيز كه ترشح گنادوتروپين ها را كنترل مي كند ، حساسيت زياد به اثر فيدبك منفي استروژن دارد. كاهش گنادوتروپينهاي نوزاد، بطور كامل ناشي از حساسيت زياد به اثر فيدبك منفي نيست. به نظر مي رسد نوعي مهاركننده غيراستروئيدي مركزي، ساخت GNRH و گنادوتروپين ها را مهار مي كند.
بلوغ در جنس مؤنث
با رسيدن بلوغ 3 تغيير اساسي در عملكرد هومئو استاتيك اندوكرين دوره كودكي كه سطح پائيني دارد ايجاد مي شود :
1- آدرنارك (Adrenarche)
2- كاهش مهار سيستم هيپوتالاموس – هيپوفيز
3- تقويت تدريجي واكنشهاي متقابل GNRH- گنادوتروپين و گنادوتروپين- استروئيدهاي تخمدان كه منجر به گنادارك(Gonadarche) مي شود.
آدرنارك: رشد موهاي ناحيه زيربغل و عانه در دوره بلوغ، در نتيجه افزايش توليد آندروژنهاي فوق كليه صورت مي گيرد. بنابراين، اين مرحله از بلوغ اغلب آدرنارك يا پوبارك (Pubarche) ناميده مي شود. عوامل كنترل كننده آدرنارك همچنان مبهم هستند.
كاهش مهار سيستم هيپوتالاموس- هيپوفيز: با كاهش مهار ذاتي مركزي GNRH و كاهش حساسيت به فيدبك منفي استروژن، در 11-10 سالگي( زمانيكه بلوغ رخ مي دهد) ، گنادوتروپين ها بار ديگر افزايش مي يابند.
تقويت تدريجي واكنشهاي متقابل گنادوتروپين ها با GNRH و استروئيدهاي تخمدان با گنادوتروپينها: قبل از بلوغ ميزان گنادوتروپين كم است اما حتي در اين مرحله نيز اين هورمون به صورت ضرباني ترشح مي شود. افزايش اين ترشح ابتدا در طي خواب شروع مي شود و بعد در تمام 24 ساعت ادامه مي يابد. در نتيجه ترشح FSH و LH در پاسخ به GNRH افزايش مي يابد. افزايش دامنه و فركانس ترشح ضرباني GNRH ، باعث تشديد پيشرونده پاسخهاي ترشحي FSH و LH مي شود. با شروع ترشح گنادوتروپينها ساخت استروئيد در فوليكولهاي تخمدان تحريك مي شود و ترشح استروژن افزايش مي يابد.
زمان بلوغ: اگرچه شاخص اصلي زمانبندي بلوغ "ژنتيك" است ظاهراً عوامل ديگري مانند محل جغرافيايي، تماس با نور، سلامت عمومي، تغذيه و عوامل رواني نيز بر زمان شروع و سرعت پيشرفت بلوغ تاثير مي گذارند. كودكاني كه در نزديكي خط استوا، در ارتفاعات كمتر و يا در نواحي شهري زندگي مي كنند و نيز كودكان مبتلا به چاقي مختصر به ترتيب نسبت به كودكاني كه در مناطق شمالي، در ارتفاعات بالاتر از سطح دريا و يا در نواحي روستايي زندگي مي كنند و نيز نسبت به كودكان با وزن طبيعي، زودتر بالغ مي شوند.
بين زمان قاعدگي مادران و دختران و نيز خواهران ارتباط نسبتاً خوبي وجود دارد. هرچه سن شروع بلوغ زودتر باشد مدت زمان آن نيز بيشتر خواهد بود.
مراحل تكامل بلوغي:
بطور متوسط توالي بلوغ كه شامل تشديد رشد، تكامل پستان، آدرنارك و شروع قاعدگي(Menarche) است، به دوره زماني 5/4 ساله نياز دارد (در محدوده 5/1 تا 6 سال).
معمولاً اولين نشانه بلوغ تشديد رشد و سپس پيدايش جوانه پستاني (تلارك) است. آدرنارك معمولاً بعد از جوانه پستاني ظاهر مي شود. جهش رشد در يك دختر نوجوان 2 سال زودتر از پسران اتفاق مي افتد ( در 12-11 سالگي) و در عرض يك سال، ميزان رشد او دو برابر مي شود و قد او 11-6 سانتيمتر افزايش مي يابد. تسريع رشد ناشي از اثر استروژن و افزايش همزمان توليد هورمون رشد هيپوفيزي است.
بهبود استانداردهاي زندگي و تغذيه قبل از تولد در مادر وتغذيه بعد از تولد در كودكان، نقش مهمي در افزايش وزن ، قد و بلوغ زودتر كودكان داشته است. منارك پس از سپري شدن حداكثر سرعت رشد رخ مي دهد. بنابراين پس از شروع قاعدگي ها، رشد آهسته تري ديده مي شود و ميزان كلي آن به بيش از 6 سانتيمتر نمي رسد. ترشح استروژن كافي از گنادها باعث تكثير آندومتر شده و اولين قاعدگي رخ مي دهد. اولين قاعدگي ها بعد از منارك معمولاً فاقد تخمك گذاري، نامنظم و گاهي شديد هستند. عدم تخمك گذاري 12-8 ماه بعد از منارك ممكن است طول بكشد. با ايجاد فيد بك مثبت استروژن بر روي هيپوفيز و هيپوتالاموس، ترشح ناگهاني LH در ميانه سيكل تحريك
مي شود و اين امر براي تخمك گذاري ضرورت دارد. دفعات تخمك گذاري، با پيشرفت بلوغ افزايش مي يابد.
خلاصه رويدادهاي بلوغ:
1- قبل از سن 10 سالگي ميزان FSH و آنگاه LH بطور متوسط افزايش يافته و بدنبال آن استراديول نيز بالا مي رود. افزايش ترشح ضرباني LH ابتدا فقط در هنگام خواب و بتدريج در تمام طول روز رخ مي دهد.
2- همچنانكه استروژن گناد بالا مي رود (Gonadarche)، تكامل پستان، توزيع چربي بشكل زنانه و رشد رحم و واژن نيز صورت مي گيرد. رشد اسكلتي در اثر افزايش ترشح هورمون رشد تحت تاثير استروژن به سرعت افزايش مي يابد.
3 - آندروژن آدرنال (Adrenarche) و به ميزان كمتري ترشح آندروژن گناد باعث رشد موهاي زير بغل و زهار مي شود. Adrenache نقش چنداني در رشد اسكلتي ندارد. با وجوديكه Adrenarche از نظر زماني با Gonadarche مرتبط است ولي از نظر عملكرد مستقل ميباشد.
4- در اواسط بلوغ ترشح استروژن كافي از گناد باعث تكثير آندومتر شده و اولين قاعدگي شروع ميشود.
5- دوره هاي بعد از اولين قاعدگي معمولاً توأم با تخمك گذاري نيستند. پاسخهاي مثبت مداوم LH در برابر تحريك استراديول سبب ترشح ناگهاني LH شده و منجر به تخمك گذاري مي شود كه از آخرين حوادث بلوغ مي باشد.
بلوغ در جنس مذكر
جفت در دوران بارداري مقدار زيادي گنادوتروپين جفتي (HCG) توليد مي كند. اين هورمون تشكيل سلولهاي بينابيني در بيضه هاي جنين پسر را تحريك كرده و موجب ترشح تستوسترون مي شود.تستوسترون مسئول پيدايش و تكامل ويژگيهاي جنسي مردانه و از جمله رشد آلت تناسلي و اسكروتوم بجاي تشكيل كليتوريس و واژن است. اين هورمون همچنين موجب تشكيل غده پروستات، كيسه هاي مني و مجاري جنسي مردانه مي شود، در حاليكه بطور همزمان مانع از تشكيل اندامهاي تناسلي زنانه مي گردد. مقدار كمي تستوسترون در زندگي جنيني و براي چند هفته بعد از تولد توليد مي شود اما هيچ گونه تستوستروني تا سن 13-11 سالگي توليد نمي شود. در زمان بلوغ، هيپوتالاموس حساسيت نسبت به عمل مهاري تستوسترون را از دست مي دهد و ترشح هورمون آزادكننده گنادوتروپين (GNRH) شروع مي شود . اين هورمون هيپوفيز را تحريك كرده و سبب ترشح FSH و LH از هيپوفيز قدامي مي گردد.
هورمون LH موجب تكثير سلولهاي لايديك بيضه شده و توليد تستوسترون توسط اين سلولها را تحريك مي كند. توليد تستوسترون به سرعت در شروع بلوغ افزايش پيدا مي كند و در قسمت اعظم باقيمانده دوران زندگي ادامه يافته و بعد از 40 سالگي به سرعت نقصان مي يابد.
ترشح تستوسترون بعد از بلوغ موجب مي شود كه آلت تناسلي، اسكروتوم و بيضه ها همگي تا حدود 20 سالگي نزديك به 8 بار بزرگتر شوند. بعلاوه تستوسترون موجب بروز صفات ثانويه جنسي بطور همزمان مي شود و اين عمل از بلوغ شروع شده و تا آخر بلوغ ادامه مي يابد. اين صفات ثانويه جنسي علاوه بر خود اندامهاي تناسلي، مرد را به شرح زير از زن متمايز مي سازد :
تستوسترون باعث رويش مو بر روي زهار و به طرف بالا تا ناف، بر روي صورت، بر روي سينه و گاهي در نقاط ديگر بدن از قبيل پشت مي گردد. تستوسترون همچنين موجب افزايش مو در بيشتر قسمتهاي بدن مي شود. تستوسترون رشد مو بر روي قله سر را كاهش مي دهد و در صورت وجود زمينه ژنتيك براي طاسي، موجب طاسي مي شود. اين هورمون موجب هيپرتروفي مخاط حنجره و بزرگي حنجره شده كه ابتدا يك صداي خشن دورگه ايجاد و بتدريج به صداي مشخص بم مردانه تبديل مي گردد. تستوسترون ضخامت پوست سراسر بدن و سختي بافت زير جلدي را افزايش مي دهد و نيز موجب رسوب مقدار بيشتري ملانين در پوست شده و لذا رنگ پوست را تيره تر مي كند. همچنين ميزان ترشح برخي يا شايد تمام غدد سباسه را افزايش مي دهد. اين امر بويژه در صورت مهم است، زيرا مي تواند منجر به آكنه شود.
تستوسترون باعث افزايش رشد عضلاني بعد از بلوغ شده و همچنين سبب افزايش اندازه و قدرت استخوانها مي شود. اين هورمون ميزان متابوليسم بازال را تا 15% افزايش داده، سبب افزايش تعداد گلبولهاي قرمز خون شده و تحت تاثير اين هورمون بدنبال بلوغ حجم خون و مايع خارج سلولي مرد به نسبت وزن بدن بطور مختصر افزايش مي يابد.
يائسگي
يائسگي قطع هميشگي قاعدگي در اثر كاهش عملكرد تخمدان است. سالها قبل از یائسگی که در بر گیرنده تغیر سیکلهای طبیعی تخمک گذاری تا قطع قاعدگی هستند به عنوان سالهای گذر حول و حوش یائسگی شناخته می شوند. متوسط سن برای شروع این گذر 46 سالگی است و دامنه سنی شروع مرحله گذر 51-39 سال است. متوسط دوره مرحله حول و حوش یائسگی 5 سال است که طیفی در حد 8-2 سال دارد.
غربالگری بهداشتی پیشگیرانه در زنان سالم در دوره حول و حوش یائسگی:
مهمترین چیزی که یک پزشک می تواند در حول و حوش یائسگی ارائه کند، آموزشی است که این زنان به آن نیازمند هستند. مداخلات پیشگیرانه در طی سالهای حول و حوش یائسگی دارای سه هدف اصلی هستند. مقصود کلی طولانی کردن دوره ای است که فرد از حداکثر انرژی جسمی و فعالیت بهینه مغزی و اجتماعی برخوردار است. هدف اختصاصی جستجوی هر چه سریعتر هر گونه بیماری مزمن اصلی مانند افزایش فشار خون، بیماری قلبی، دیابت و سرطان و نیز اختلالات بینایی، شنوایی و دندانی است. در نهایت، پزشک باید به زنان واقع در حول و حوش یائسگی کمک کند تا با آرامش از دوران یائسگی گذر کنند. کسب شرح حال کامل طبی و انجام معاینه فیزیکی هر 5 سال یکبار (تقریباً در 40، 45، 50، و 55 سالگی) ضرورت دارد. ویزیت های سالانه باید شامل موارد زیر باشد: معاینه پستان و لگن، ثبت شاخص توده بدن (BMI)، غربالگری از نظر عفونتهای آمیزشی (در صورت لزوم) و بررسی TSH در دهه پنجم زندگی و هر دو سال یکبار با آغاز از 60 سالگی. با ثبت قد زن، هر گونه کاهش مرتبط با استئوپروز زودرس کشف می شود. غربالگری سالانه با ماموگرافی باید از 40 سالگی آغاز شود.
در هر ویزیت اقدامات زیر صورت می گیرد: مشاوره در مورد نیازهای تغذیه ای، فعالیت های فیزیکی، جلوگیری از آسیب و مشکلات شغلی، جنسی، زناشویی و بچه داری، عملکرد ادراری، مصرف دخانیات، الکل و داروهای غیرمجاز.
بعد از 50 سالگی باید هر سال یکبار بررسی مدفوع از نظر خون مخفی انجام شود. در سنین 50 و 55 سالگی کولونوسکوپی توصیه می شود و در صورت منفی بودن نتایج و فقدان سابقه خانوادگی سرطان کولورکتال نیازی به تکرار کولونوسکوپی نیست.
سن یائسگی: گرچه سن يائسگي بين 45 تا 55 سالگي متغير است ولي امروزه اكثراً معتقدند وقتي خانمي در سنين 45 سال به بالابه مدت 6 تا 12 ماه قاعده نشود، يائسه شده است. معمولاً متوسط سن يائسگي 52-50 سالگي است. عوامل متعددی از قبیل ارث، نژاد، شرایط اجتماعی و اقتصادی در سن بروز یائسگی دخالت می نمایند. بهبود وضع تغذیه و بالا رفتن سطح فرهنگ عوامل مؤثری در تداوم کار فیزیولوژیک اعضاء مختلف بدن می باشند و باعث به تأخیر انداختن سن یائسگی می شوند. در مطالعات دیده می شود دختران مادران مبتلا به یائسگی زودرس (قبل از 40 سالگی) نیز دچار یائسگی زودرس می شوند. شواهد کافی وجود دارد مبنی بر اینکه زنانیکه تغذیه ضعیفی داشته اند و گیاهخوار بوده اند زودتر یائسه می شوند. بدلیل دخالت چربی بدن در تولید استروژن، زنان چاق در مقايسه با زنان لاغر نشانه هاي يائسگي كمتري دارند. قاعدگی نامنظم در اوایل دهه پنجم زندگی زنان عامل پیشگویی کننده یائسگی است.
تغییرات و علائم جسمی و روانی متعددی در اواخر دوره فعالیت جنسی زن بروز
می کند و تدریجاً پیشرفت می نماید که شامل خشک شدن و چروکیدگی پوست، کوچک و شل شدن پستانها، کم شدن موی سر و احیاناً رویش مو در پشت لب بالا و روی چانه، چاق شدن، پوکی استخوان، گرگرفتگی و اختلالات روانی بصورت تحریک پذیری و افسردگی می باشد. بطور خلاصه علائمی که اغلب دیده می شوند و مربوط به کاهش قابلیت فولیکولهای تخمدانی و سپس از بین رفتن استروژن در این دوران هستند عبارتند از:
1- اختلالات الگوی قاعدگی که شامل عدم تخمک گذاری و کاهش باروری، کاهش یا افزایش مقدار خون قاعدگی، بی نظمی در دفعات قاعدگیها و در نهایت قطع قاعدگی هستند.
2- ناپایداری وازوموتور (گرگرفتگی و عرق ریزش، طپش قلب، سردرد و سرگیجه، احساس سرما در دست و پا)
3- اختلالات آتروفیک شامل آتروفی اپی تلیوم واژن، درد هنگام مقاربت و خارش ناشی از آتروفی ولو، مدخل واژن و واژن، آتروفی کل پوست، مشکلات ادراری مانند احساس فوریت در دفع ادرار و سیستیت (التهاب مثانه) و اورتریت (التهاب پیشابراه) غیرباکتریایی.
4- مشکلات جسمی که ناشی از محرومیت دراز مدت از استروژن هستند (عواقبی ماند استئوپروز و بیماری قلبی- عروقی)
5- علائم مربوط به تغييرات رواني- اندوكريني شامل : سردرد، خستگي، بيقراري، تحريك پذيري، هيجان، دپرسيون، اختلالات خواب و عدم تمركز.
بعضی از افراد واکنشهای متعدد شدیدی را نشان می دهند که ممکن است ناتوان کننده باشند. سایر افراد یا واکنشی نشان نمی دهند و یا دچار واکنش های بسیار ناچیز می شوند.
جهت کنترل عوارض یائسگی و بهبود شرایط موارد ذیل توصیه می گردد:
1) مصرف لبنیات و غذاهای حاوی کلسیم، سبزیجات و میوه ها و غذاهای حاوی پروتئین مانند مصرف پروتئین های حیوانی نظیر تخم مرغ و انواع گوشتهای قرمز و سفید.
2) قرار گرفتن در معرض آفتاب جهت ساخته شدن ویتامین D.
3) ورزش منظم روزانه در هوای آزاد.
4) توجه به اینکه پوکی استخوان از مهمترین تغییراتی است که در زنان یائسه بروز می کند و ممکن است باعث خطرات جانی گردد و جدی گرفتن و رعایت
توصیه های لازم جهت جلوگیری از بروز خطرات و صدمات جسمی
5) قطع مصرف الکل و قهوه زیاد بعلت اثر آنها بر تشدید پوکی استخوان
6) هورمون درمانی تحت نظر پزشک جهت کنترل عوارض یائسگی
7) بررسی دقیق علت خونریزیهای احتمالی ایجاد شده جهت رد بدخیمی ها
8) استفاده از استروژنهای موضعی برای برطرف کردن خشکی واژن در اثر کاهش استروژن و جلوگیری از آسیبهای بافتی
در اخر باید خاطر نشان کرد که یائسگی یکی از حوادث طبیعی زندگی (و نه یک بیماری) است. هورمون درمانی بعد از یائسگی گزینه ای است که باید به اکثر زنانی که
می خواهند مسیر پیری را با موفقیت طی کنند عرضه شود. از منافع این درمان می توان به بهبود کیفیت زندگی، رهایی از گرگرفتگی، حداکثر محافظت در برابر شکستگی های استئوپروزی، کاهش سرطانهای کولورکتال، ثبات تورگور و خاصیت ارتجاعی پوست و احتمال پیشگیری اولیه از بیماری عروق کرونری قلب و بیماری آلزایمر اشاره کردو دستیابی به حداکثر منافع ممکن است مستلزم شروع زودهنگام درمان (نزدیک به زمان یائسگی) باشد. باید بر این نکته نیز تأکید نمود که تغییرات شیوۀ زندگی در زمینه ترک استعمال دخانیات، ورزش و فعالیت منظم و کنترل وزن بدن نیز با همان کارآیی هورمون درمانی، بهبود چشمگیری را در سلامت زنان یائسه ایجاد می کند.
غربالگري سرطان
كلمه سرطان براي يك بيماري تنها به كار نمي رود. واژه اي عمومي است براي گروهي از بيماريهايي كه در آن بعضي از سلولهاي بدن به طور غيرطبيعي رشد كرده بزرگ و زياد مي شوند . وقتي اين سلولها خارج از كنترل رشد كردند ايجاد توده اي مي كنند كه به آن غده (تومور) گفته مي شود اما همه تومورهاي ايجاد شده سرطاني نيستند، بيشتر آنها خوش خيم بوده و زندگي را تهديد نمي كنند يكي ديگر از ويژگيهاي مهم سلولهاي سرطاني اين است كه مي توانند در تمام نقاط بدن گسترش پيدا كنند. در اين مجموعه سعي مي گردد شايع ترين سرطانهاي زنان و مردان را توصيف و بررسي نمود و چگونگي شناخت علائم نهفته بيماري و چگونگي اجتناب از ابتلاء به سرطان را بيان كرد.
سرطانهاي شايع خاص زنان:
يكي از نكات بديهي در مورد سرطان، توجه به معاينات منظم پزشكي مي باشد. خوشبختانه تحقيقات نشان مي دهد كه بيماري سرطان در خانمها در اغلب موارد در قسمتهايي از بدن ايجاد مي شود كه به راحتي با معاينه پزشك قابل تشخيص است. شايع ترين سرطانهاي قابل پيشگيري و كنترل در زنان سرطان پستان و سرطان دهانه رحم است.
سرطان پستان : امروزه با آموزش خانم ها براي معاينه پستان هاي خود كه به نام خودآزمايي پستان ها (Breast Self Examination) ناميده مي شود، آنها را قادر ساخته كه تومورها را در مراحل اوليه حس نموده و سپس براي تشخيص قطعي به پزشك مراجعه كنند. بهتر است كه بعضي از معاينات در حمام انجام شود
خودآزمايي پستان ها (Breast Self Examination) شامل چهار مرحله بشرح زير است:
مرحله اول: شامل تماشاي پستان ها در مقابل آينه با نور كافي است. اين كار در چند وضعيت انجام مي گيرد، يكي وقتي كه دست ها در كنار معاينه كننده قرار گرفته، ديگري موقعي كه هر دو دست به طرف بالا است و حالت ديگر زمانيكه معاينه كننده دستها را به كمر زده و كمي به سمت جلو خم شده است. با اين اعمال مي توان عدم تقارن پستانها، برآمدگي روي پستان، تغييرات پوستي، ورم، كشيده شدن و تورفتگي پوست وتغييرات نوك آن را ملاحظه نمود.
مرحله دوم: شامل لمس پستانها است. در اين مرحله بهتر است كه بدن آغشته به كف صابون باشد، زيرا دراين حالت اصطكاك كم شده و به خوبي ميتوان قسمتهاي عمقي پستان را لمس كرد و درحالي كه يكي از دست ها بالا است با دست ديگر پستان طرف مقابل را با انگشتان كشيده لمس مي نمايد. بايد در اين بررسي قسمت هاي بالاي ترقوه و زيربغل هم معاينه شود و سپس پستان طرف مقابل به همين صورت معاينه مي گردد.
مرحله سوم : در اين مرحله معاينه كننده به پشت دراز مي كشد و به منظور بهتر برجسته شدن پستان ها يك متكا در ناحيه پشت خود قرار ميدهد. در حاليكه يك بازو بالاي سر قرار دارد با انگشتان دست ديگر بصورت حلقه وار تمام قسمتهاي پستان را معاينه مي نمايد.
مرحله چهارم : شامل معاينة آرئول و نوك پستان است. در اين مرحله بايد ناحيه آرئول پستان را بدقت معاينه كرده، سپس نوك پستان را به آرامي فشار دهد تا اگر ترشحي وجود دارد خارج شود. معاينة نوك پستان و اطراف آن بهتر است در حاليكه معاينه كننده بصورت طاقباز خوابيده انجام شود.
خانمها بايد از 15 سالگي هرماه پستانهاي خود را معاينه كنند. بهتر است معاينات فوق هر ماه در پايان روزهاي قاعدگي كه هورمون هاي بدن به حداقل خود رسيده و تحريكات آنها بر روي پستان ها به كمترين ميزان ميرسد، انجام گيرد. اگر در دوره يائسگي مي باشند. يك روز مشخص در اول هر ماه زمان مناسبي براي معاينه مي باشد. . لازم است به تغييرات ايجاد شده در پستانها مانند چروك خوردگي و يا فرورفتگي پوست، خونريزي و يا ترشح از نوك پستان دقيق باشند. اگر معاينه پستان دقيق انجام شود، بهترين كسي كه مي تواند به تغييرات انجام شده در پستانهاي پي ببرد زناني
مي باشند كه مرتب اين كار را انجام مي دهند. بايد يادآوري گردد در صورتي كه تودهاي در پستان لمس شد به معني سرطان پستان نيست. بيش از 85% تومورهاي يافت شده در پستانهاي خوش خيم و غير سرطاني هستند اما اين علامت مهمي است كه بايد در مورد آن حتماً به سرعت با دكتر مشورت نمود بسياري از خانمهايي كه در گذشته مبتلا به سرطان پستان شده اند، امروز زنده و سالم هستند چون بيماري آنها در مراحل اوليه تشخيص داده شده و تحت درمان قرار گرفته اند .
سرطان دهانه رحم : سرطان دهانه رحم بعد از سرطان پستان شايع ترين سرطان زنان مي باشد و خوشبختانه به وسيله يك آزمايش ساده و بدون درد به نام آزمايش پاپ اسمير تشخيص داده مي شود. با انجام اين آزمايش همچنين تغييرات سلولهاي دهانه رحم پيش از سرطاني شدن تشخيص داده شده و مي توان اقدام به درمان كرد. اين آزمايش بعد از ازدواج، هر سه سال يكبار تا سن 65 سال توصيه مي شود. براي انجام اين آزمايش پزشك تعدادي از سلولهاي سطحي دهانه رحم را جمع مي كند، اين سلولهاي در زير ميكروسكوپ به دقت مورد معاينه قرار مي گيرند. سلولهاي پيش سرطاني را با يك جراحي كوچك مي توان برداشت و قبل از اينكه تبديل به سلولهاي سرطاني شوند، خطر را رفع كرد. در صورت ابتلا به سرطان دهانه رحم و تشخيص آن در مراحل اوليه، درمان تقريباً هميشه موفقيت آميز خواهد بود خانمهايي كه با افراد متعددي تماس جنسي داشته اند و آنهايي كه رابطه جنسي را از سن پايين شروع كرده اند، به نسبت بيشتر از خانمهايي كه رابطه جنسي فعالي ندارند و يا تنها به يك فرد رابطه جنسي داشته اند در معرض خطر ابتلا به اين نوع سرطان هستند.
سرطانهاي شايع خاص مردان:
سرطان پروستات : بيشتر از نصف مردان بالاي 50 سال در آمريكاي شمالي با مسئله رشد و بزرگ شدن غده پروستات رو به رو هستند ولي خوشبختانه در بيشتر موارد اين ازدياد حجم، خوش خيم بوده و سرطان نيست. اولين علامت خطر ممكن است در ناحيه انتهايي آلت تناسلي باشد. مبتلايان در موقع ادرار كردن، احساس درد مي كنند و ادرار به جاي اينكه به راحتي جريان پيدا كند قطره قطره و به سختي دفع مي شود و يا اينكه خون در ادرار ديده مي شود. علامت ديگر احساس درد در زمان انزال مي باشد بطور دوره اي معاينه توسط انگشت بوسيله پزشك انجام مي گردد، اين معاينه در مردان بالاي 50 سال اهميت بسياري دارد، خصوصاً در وضعيتي كه يك پروستات بزرگ شده بدون هيچ علامتي داشته باشند، اين امكان وجود دارد كه بيماري در هنگام معاينه دكتر شناسايي شود .
سرطان بيضه: بر خلاف تصور عامه، مبتلا شدن به سرطان بيضه به معناي از دست دادن مردانگي نيست. اولين علامت مي تواند وجود يك برآمدگي سفت بر روي يك بيضه باشد و در بعضي موارد ممكن است احساس سنگيني در يك بيضه يا پر شدن ناگهاني يك بيضه از مايع يا خون باشد. اكثراً مردان در سنين بين 15 تا 35 سالگي در معرض ابتلا به اين بيماري قرار دارند . براي غربالگري مردان بعد از بلوغ، افراد بايد بطور ماهيانه بيضه خود را معاينه كنند، به اين ترتيب كه بيضه خود را به آرامي بين انگشت شصت و ديگر انگشتان بغلتانند، هرگونه ورم و يا ضخامت و يا توده اي را هر چند كوچك را نبايد از نظر دور داشت. معاينه مستقيم بيضه ها هميشه لازم است چون اغلب برآمدگي هاي روي بيضه بدون درد مي باشد در صورت پيدا كردن مواردي در مشورت با دكتر نبايد تأخير كرد. حتي اگر يك جراحي كوچك هم لازم باشد لازم به ذكر است كه مردان با يك بيضه هم مي توانند رابطه جنسي سالم و بارور داشته باشند .
پيشگيري از بارداري
چه كسي به پيشگيري از بارداري نياز دارد ؟ در صورت عدم بكارگيري روشهاي پيشگيري حدود 90 درصد از خانمها در عرض يكسال باردار خواهند شد، زنان جوان بدون در نظر گرفتن سن اگر مايل به بارداري نيستند، بهتر است هر زماني كه فعاليت جنسي دارند، پيشگيري از بارداري نمايند. زناني كه قاعدگي نامنظم دارند و يا نزديك به يائسگي هستند، بايد در انتخاب روش پيشگيري دقت بيشتري نمايند. به هر ترتيب بارداري پس از 50 سالگي نادر بوده و پس از 52 سالگي بسيار نادر مي باشد .
روشهاي پيشگيري از بارداري
روشهاي پيشگيري از بارداري به روشهايي گفته مي شود كه به كمك آنها زنان از بارداري ناخواسته پرهيز كنند. اين روشها شامل همه تدابير موقتي و يا دائمي پيشگيري از بارداري به علت آميزش جنسي مي باشد . بديهي است روشي كه بي خطر، مؤثر، ارزان، مورد قبول، مطمئن، بازگشت پذير، داراي اجراي سالم، مستقل از آميزش جنسي، به اندازه كافي دراز مدت كه نياز به انجام مكرر نداشته باشد و به كمترين سرپرستي پزشكي نياز داشته باشد، يك روش آرماني بوده و دستيابي به آن تقريباً غير ممكن است .
از طرف ديگر هر يك از روشهاي پيشگيري در گروههاي جمعيتي متفاوت، پذيرش و مقبوليت مختلفي دارند . روش كنوني برنامه هاي تنظيم خانواده عبارتست از: ارائه مجموعه اي كه در آن همه روشهايي كه هر كس مي تواند بر حسب نياز و خواسته هاي خود انتخاب كند، وجود دارد، تا با اين وسيله تنظيم خانواده به عنوان راهي براي زندگي بهتر ارتقاء يابد. لازم به يادآوري است كه موفقيت هر روش پيشگيري از بارداري، به كارآيي روش و ميزان استمرار و استفاده درست آن روش بستگي دارد.
بايد توجه داشت كه آموزش مؤثر و داشتن انگيزه بدون شك سبب كاهش قابل توجه ميزان خطا و شكست خواهد شد . ميزان عدم موفقيت براي روشهاي گوناگون به ازاي 100 خانم در يك سال محاسبه مي شود .
ضريب شكست (FR) : عبارت است از درصد مددجوياني كه در نخستين سال بكارگيري از يك روش معين باردار مي شوند و به دو صورت نشان داده
مي شود:
1 – كمترين ميزان منتظره یا ضريب شكست تئوريك : برآورد بخشي از زوجها كه حتي اگر روشي را بدرستي و بطور مستمر بكار گيرند، زن باردار خواهد شد .
2 – ضريب شكست عملي : ميزان مشخص كارسازي روش كه در آن روشهائي در نظر گرفته شده، همواره از سوي ارائه كنندگان از خدمات بطور كامل ارائه نشده و يا از سوي كاربران كامل رعايت نمي شوند .
بطور كلي آن دسته از روشهائي كه اجرا يا بكار گيريشان به ارائه كنندگان خدمات بستگي دارد (مثل نورپلنت – IUD …) كارسازتر هستند .
سقط انتخابي يك روش پيشگيري محسوب نمي شود . اين روش گاه به عنوان وسيله جبراني در موارد شكست در پيشگيري از بارداري يا ناديده گرفتن آن بكار مي رود .
به آن دسته از وسائل پيشگيري از بارداري كه مستلزم انجام اقداماتي هنگام آميزش جنسي باشند (كاندوم ، اسپرميسيد) وسايل شرطي گويند.
روشهاي پيشگيري از بارداري را به طور مختلف تقسيم بندي مي كنند بطور مثال اين وسائل به دو دسته كلي : 1ـ روشهاي فاصله گذاري و 2ـ روشهاي پاياني (وازكتومي و TL ) يا به شرح زير تقسيم مي گردند: :
روشهای فاصله گذاری:
روشهای هورمونی
الف- قرصهای خوراکی
ب- آمپولهای تزریقی
ج- کپسولهای کاشتنی
د – IUD های پروژسترونی
وسیله داخل رحمی
روشهای سد کننده (روشهاي فيزيكي شامل كاندوم مردانه، كاندوم زنانه، ديافراگم، اسفنج، كلاهك و روشهاي شيميايي شامل اسپرم كشها)
روشهای ریتمیک
نزدیکی منقطع
شیردهی
روشهای پایانی:
وازكتومي
TL
شکل (5-2) روشهای مختلف پیشگیری از بارداری
قرصهاي ضدبارداري خوراكي
انواع قرصهاي پيشگيري از بارداري :
1ـ قرصهاي تركيبي (COC)
حاوي استروژن و پروژسترون مي باشد .
مثل قرص LD (مقدار كم هورمون) : قرص هاي تركيبي 21 روزه اي هستند كه ميزان استروژن آنها 35 ميكروگرم يا كمتر بوده، پروژسترون آن در حدود 15/0 ميلي گرم مي باشد.
قرص HD (مقدار زياد هورمون): قرص هاي تركيبي 21 روزه اي هستند كه ميزان استروژن آنها 50 ميكروگرم بوده و پروژسترون آن 25/0 ميلي گرم ميباشد.
2ـ قرص هاي حاوي پروژسترون تنها (POP) يا ميني پيل يا قرص
شير دهي
3ـ قرص هاي مولتي فازيك يا چند مرحله اي: كه ميزان استروژن يا پروژسترون آنها در طول سيكل متغير بوده و به نامهاي بي فازيك و تري فازيك شناخته مي شوند.