بخشی از مقاله
خاستگاه انسان و سير تكاملي آن از ديدگاه ديرينه شناسي نوين
بدون ترديد ظهور انسان يكي از مهمترين رويدادهاي زيست شناختي در تكامل جهان است. بدين دليل است كه دوره كواترنري به نام دوران انسان زيست (Anthropozoic) توصيف شده است . نشو و نما و انتشار انسان با سرعت فوق العاده اي انجام گرفته است.
طبق مطالعات فيلوژني و مقايسه فسيلهاي بدست آمده از تكامل پستانداران به نظر ميرسد انسان از تكامل برخي پريماتها ( (Primats اشتقاق يافته باشند.
اصولا فسيلهاي بسيار كمي از پريماتها آنهم به صورت اسكلت كامل يافت شده است. چون اين جانوران در جنگل ها وروي درختان زيست مينموده اند و اسكلت آنها بعد از مرگ در اثر عوامل جوّي وتاثيرباكتريهاي مختلف تجزيه گرديده و بنابراين در شرايط مناسب فسيليزه نشده اند.
در حال حاضر ميمونهاي بزرگ را اجداد انسانهاي اوليه ( (Hominid ندانسته و بر خلاف نظريه داروين كه ميمونها را اجداد انسان به شمار ميآورد بايد گفت كه گرچه در جهان جانوران كنوني آدمي از نظر روحي و اخلافي بويژه مسئله خوب و بعد مقام برتري را به خود اختصاص ميدهد ، تشريح مقايسه اي مدارك امروزي و سنگواره ها نشان ميدهند كه انسان جاي عادي خود را در راس سلسلة جانوران اشغال ميكند.
در راسته پريماتها ( نخستيها ) ، انسان با موجودات بزرگ آدمي شكل (Anthropomorph) داراي اختصاصات مشترك از قيبل شباهت قد ، فقدان زايدة دمي ، راه رفتن روي دوپا ، وجود دستها ، رشد زياد مغزي و دندان بندي است. اين شباهت بقدري حقيقي است كه مي تواند در تشخيص استخوانهاي سنگواره ، بويژه اگر اين استخوانها ناقص باشند ، باعث بروز اشتباه شود. لذا بايد صفات تشريحي خاص هر يك از مجموعه ها را دقيقاً تعيين كرد.
منزلت خلقت از منظر خداوند
خلقت انسان و موجودات از منظر قرآن كريم از جايگاه ويژه اي برخوردار است. در آيات متعددي به ذكر نحوه خلقت و بويژه خلقت انسان اشاره شده است.
دعوت انسان به تفكر در خلقت وي از مهمترين نكاتي است كه خداوند بارها و بارها اشاره فرموده است:
آيه 5 سوره طارق - فَلْيَنظرِ الانسنُ مِمَّ خُلِقَ
پس انسان بايد بنگرد كه از چه آفريده شده است؟
ونيز:
20 عنكبوت - قُلْ سِيرُوا فى الأَرْضِ فَانظرُوا كيْف بَدَأَ الْخَلْقَ ثُمَّ اللَّهُ يُنشِئُ النَّشأَةَ الاَخِرَةَ إِنَّ اللَّهَ عَلى كلِّ شىْءٍ قَدِيرٌ
بگو: »در زمين بگرديد و بنگريد چگونه آفرينش را آغاز كرده است سپس ]باز [ خداست كه نشأه آخرت را پديد مىآورد؛ خداست كه بر هر چيزى تواناست
در اين آيه نيز خداوند به زيبائي انسان را به تفكر در باب خلقت و يافتن آثار و نشانه هاي خلقت بر روي كره زمين دعوت نموده است.
نهايت اهميت و زيبائي كلام خداوند در باب خلقت در سوره علق بيان شده است:
اقرا باسم ربك الذي خلق. خلق الانسان من علق
پيدايش و ظهور انسان بر روي كره خاكي از ميان كليه پديده هاي خلقت از اهميت و جايگاه والائي برخوردار است. شاهد اين مدعا همين بس كه خداوند در اولين ايه اي كه از طريق وحي بر پيامبر اكرم نازل مي فرمايد همانا داستان خلقت و پيدايش انسان را مطرح مي نمايد.
خداوند در اين آيه به هنگام نزول اولين آيه الهي ، از بين مجموع صفاتي كه در ذات اقدس الهي است، خداوند را خالق و آفريننده اي معرفي مي نمايد كه داراي قدرت خلاقيت و آفرينش است. بويژه كه در اين آيه، از بين همه مخلوقات خويش، خداوند را خالق" انسان" بيان فرموده است.
لذا، همين نيز ما را بس كه بدليل اهميت و جايگاه ويژه انسان و خلقت آن نزد خداوند به تحقيق و تفحص در مورد چگونگي مراحل مختلف خلقت بپردازيم.
خلقت موجودات غير حياتي در قرآن
از زمان پيدايش اولين موجودات زنده و گسترش و انتشار آنها بر روي سطح كره خاكي، تنوع و تطور عالم حيات مرهون بروز جهش بوده است.
قرآن كريم ايجاد عالم كائنات را در مراحل تكويني به عنوان «ظهور ناگهاني» يا «خلقت ناگهاني» نام ميبرد:
آيه 117 بقره - بَدِيعُ السمَوَتِ وَ الأَرْضِ وَ إِذَا قَضى أَمْراً فَإِنَّمَا يَقُولُ لَهُ كُن فَيَكُونُ
]او[ پديد آورنده آسمانها و زمين ]است[، و چون به كارى اراده فرمايد، فقط مىگويد: »]موجود[ باش«؛ پس ]فوراً موجود[ مىشود.
در اين آيه خداوند ظهور ناگهاني عالم هستي اعم از آسمانها و زمين را بيان فرموده و از عبارت «كن فيكون» استفاده نموده است. آنچه از اين عبارت به نظر ميرسد خلقت آني و ناگهاني مخلوقات ميباشد. بدين معني كه هر زماني كه خداوند صلاح بفرمايد هر آنچه را كه دستور هستي صادر فرمايد در همان آن، موجود خلق ميشود.
برخي از صورت ظاهر آيه خلقت بدون سابقه و خلقت بدون مقدمه را از «عدم» به «هستي» و يا از «يك شي» به «موجود زنده» تعبير نمودهاند اما آنچه شايسته تفسير اين آيه است بروز يك «آفريده» جديدي در يك زمان خاص (اذا) پس از گذشت زمان از مراحل پيشين و با استناد به تكوين مراحل قبلي(قضي) است.
آيه 73 انعام- وَ هُوَ الَّذِى خَلَقَ السمَوَتِ وَ الأَرْض بِالْحَقِّ وَ يَوْمَ يَقُولُ كن فَيَكونُ قَوْلُهُ الْحَقُّ وَ لَهُ الْمُلْك يَوْمَ يُنفَخُ فى الصورِ عَلِمُ الْغَيْبِ وَ الشهَدَةِ وَ هُوَ الحَْكيمُ الْخَبِيرُ
و او كسى است كه آسمانها و زمين را به حق آفريد، و هرگاه كه مىگويد: «باش»، بىدرنگ موجود شود؛ سخنش راست است؛ و روزى كه در صور دميده شود، فرمانروايى از آنِ اوست؛ داننده غيب و شهود است؛ و اوست حكيم آگاه.
بر اساس نظريه مهبانگBig Bang)) در خلق كائنات، پس از انفجار اوليه و توليد اولين عناصر و تركيب آنها با يكديگر و سپس گسترش و انتشار آنها در تمام جهت بر اساس نيروي اوليه انفجار، اشكال مختلف هستي شكل گرفته و پس از گذشت از منه طولاني ستارگان، منظومهها، سحابيها،
سيارات، كره زمين و سپس حيات شكل گرفتند. در عالم غير زنده تبديل و تركيب هر چند عنصر يا ماده با هم و ايجاد مادهاي جديدتر بر اثر واكنشهاي شيميايي در يك لحظه ناگهاني رخ ميدهد. هر چند كه تا رسيدن به شرايط مطلوب تركيب مواد به گذشت زمان و ايجاد بستر لازم نيازمند است اما پس از حصول شرايط بهينه، خلق پديدههاي جديد به طور ناگهاني و لحظهاي و يا در حداقل زمان رخ ميدهد. اين نوع خلقت پديده هاي غير حياتي با توجه به ايات قراني به صورت تدريجي است كه در يك زمان خاص، به وقوع مي پيوندد. اين نوع خلقت را نمي توان آني و بدون سابقه در نظر گرفت بلكه در حقيقت قبل از انجام آخرين مرحله تكاملي خلقت، مراتبي از تكامل" آفريده" در حال انجام بوده است كه با بروز يك حادثه خاص منجر به تشكيل يا خلق موجود جديد مي شود.
آيه 40 سوره نحل - إِنَّمَا قَوْلُنَا لِشىْءٍ إِذَا أَرَدْنَهُ أَن نَّقُولَ لَهُ كُن فَيَكُونُ
ما وقتى چيزى را اراده كنيم، همين قدر به آن مىگوييم: «باش»، بىدرنگ موجود مىشود
آيه 82 سوره يس - إِنَّمَا أَمْرُهُ إِذَا أَرَادَ شيْئاً أَن يَقُولَ لَهُ كُن فَيَكُونُ
چون به چيزى اراده فرمايد، كارش اين بس كه مىگويد: »باش«؛ پس ]بىدرنگ[ موجود مىشود
در اين دو آيه خداوند خواست و مشيت الهي را مقدم بر انجام امور دانسته و ايجاد هستي يا خلق هر آفريدهاي را به فرمان و مشيت خود ميداند. آنچه در اينجا از آن به عنوان "امر" الهي ياد شد همانا منبع و منشاء لايزال الهي است كه در صورت خواست و مشيت پروردگار به انجام كاري به آن تعلق مي پذيرد و در حقيقت اراده خداوند همان پاسخ بسياري سئوالات و ابهامات موجود در علوم
طبيعي است كه امروزه علم قادر به پاسخگوئي در مورد آن نمي باشد. شايد به مصداق آيه شريفه قران كه زمين و آسمان را مسخر انسان گردانيده است اميد است كه روزي با پيشرفت علم و فن آوري انسان قادر به شناخت اين نيروهاي هدفمند و موثر در عالم حيات و نيز كائنات باشد.
گفتگوي خداوند با فرشتگان
خداوند پيش از خلقت انسان و نيز همزمان با آفرينش او، در مورد خلقت با فرشتگان صحبت نموده است. با اندك توجهي به آيات مرتبط با خلقت انسان و بويژه گفتگوي خداوند با فرشتگان در مي يابيم كه در مراحل مختلفي از خلقت انسان و در پايان هر مرحله خداوند با فرشتگان گفتگو مي فرمايد.آنچه از اين آيات قابل استنباط می باشد خداوند در چهار مرحله مختلف و پس از چهار مرحله خلقت انسان با فرشتگان گفتگو می نمايد:
71و72 ص- إِذْ قَالَ رَبُّك لِلْمَلَئكَةِ إِنى خَلِقُ بَشراً مِّن طِينٍ-- - فَإِذَا سوَّيْتُهُ وَ نَفَخْت فِيهِ مِن رُّوحِى فَقَعُوا لَهُ سجِدِينَ
انگاه كه پروردگارت به فرشتگان گفت: «من بشرى را از گِل خواهم آفريد--پس وقتى آن را درست كردم و از روح خود در آن دميدم، پيش او به سجده درافتيد
در اين آيات كه اولين مرحله از صحبت خداوند با فرشتگان به شمار مي آيد خداوند خبر از خلق "بشر"ي – و نه آدم- از "طين" مي دهد. آنچه از اين آيه روشن است تا آنزمان هنوز موجودي به نام انسان و نيز آدم آفريده نشده است. لذا خداوند مي فرمايد كه پس از خلق انسان و دميدن روح خود در آن بر او به سجده افتيد.آيه 28 و 29حجر- وَ إِذْ قَالَ رَبُّك لِلْمَلَئكَةِ إِنى خَلِقُ بَشراً مِّن صلْصلٍ مِّنْ حَمَإٍ مَّسنُونٍ- - فَإِذَا سوَّيْتُهُ وَ نَفَخْت فِيهِ مِن رُّوحِى فَقَعُوا لَهُ سجِدِينَ
و [ياد كن] هنگامى را كه پروردگار تو به فرشتگان گفت: «من بشرى را از گلى خشك، از گلى سياه و بدبو، خواهم آفريد.-- پس وقتى آن را درست كردم و از روح خود در آن دميدم، پيش او به سجده درافتيد.
آيه فوق مبين زمان و مرحله تشكيل گل سفال مانند سياه و بدبوئي است كه انسان (بشر) نيز از آن گل آفريده خواهد شد. چرا كه در آيه 28 حجر خبر از خلقت انسان از گل مذكور ميدهد و تا آنزمان (دومين مرحله از گفتگوي خداوند با فرشتگان) فاز تشكيل هيدروكربور از گل اوليه و يا زمان تشكيل اولين ميكروارگانيسمهاي حياتي متابوليسم داراست كه منشاء خلقت موجودات و نيز انسان است. و تا اين زمان هنوز موجودي به نام انسان پا به عرصه حيات نگذاشته است.
سپس در آيه 29 سوره حجر خداوند شرايط آفرينش موجودي به نام انسان را به زيبائي بيان ميفرمايد. تشكيل اندام (سوي) و استواري آن و دميدن روح خود در آن شرط لازم براي خلقت «انسان»است.
آيه 30 بقره- وَ إِذْ قَالَ رَبُّك لِلْمَلَئكَةِ إِنى جَاعِلٌ فى الأَرْضِ خَلِيفَةً قَالُوا أَ تجْعَلُ فِيهَا مَن يُفْسِدُ فِيهَا وَ يَسفِك الدِّمَاءَ وَ نحْنُ نُسبِّحُ بحَمْدِك وَ نُقَدِّس لَك قَالَ إِنى أَعْلَمُ مَا لا تَعْلَمُونَ
و چون پروردگار تو به فرشتگان گفت: «من در زمين جانشينى خواهم گماشت»، [فرشتگان] گفتند: «آيا در آن كسى را مىگمارى كه در آن فساد انگيزد، و خونها بريزد؟ و حال آنكه ما با ستايش تو، [تو را] تنزيه مىكنيم؛ و به تقديست مىپردازيم. » فرمود: «من چيزى مىدانم كه شما نمىدانيد
خداوند در مرحله سوم گفتگو با فرشتگان خبر از خلق جانشيني بر روي زمين ميدهد. تا اين زمان فرشتگان از وجود مخلوقي به نام انسان هوشمند و بويژه حضرت آدم آشنائي و سابقه ذهني نداشتهاند و تا اين زمان انسان آفريده نشده است. اما از حضور موجوداتي خونريز و سفاك مشابه انسان كه از قدرت خلاقيت و تعقل و تفكر برخوردار نيستند آگاهي دارند.
آيه 11 سوره اعراف- وَ لَقَدْ خَلَقْنَكمْ ثُمَّ صوَّرْنَكُمْ ثُمَّ قُلْنَا لِلْمَلَئكَةِ اسجُدُوا لاَدَمَ فَسجَدُوا إِلا إِبْلِيس لَمْ يَكُن مِّنَ السجِدِينَ
و در حقيقت، شما را خلق كرديم، سپس به صورتگرى شما پرداختيم؛ آنگاه به فرشتگان گفتيم: «براى آدم سجده كنيد. » پس [همه] سجده كردند، جز ابليس كه از سجدهكنندگان نبود
در اين آيه كه چهارمين مرحله از گفتگوي پروردگار با ملائك به شمار مي آيد خداوند تاكيد ميفرمايد كه ما شما را آفريديم و سپس به صورتگري شما پرداختيم. هر آنچه مشخص است صورتگري انسان پس از خلقت وي انجام شده است و سپس ادامه ميدهد كه آنگاه به فرشتگان دستور سجده داديم. و اينجاست كه فرشتگان به دستور خداوند و به منظور اداي احترام به بزرگي و الوهيت خداوندي در خلق موجودي خردمند به عنوان خليفه الله در مقابل آدم(ع) به سجده مي افتند.
منشاء حيات در قرآن
پيدايش و خلقت موجودات از ظريفترين نكات قرآني است كه بزيبائي شرح داده شده است. آفرينش موجودات زنده از آب و نيز خاك بارها مورد اشاره قرار گرفته است در اين ميان توجه ويژهاي به خلقت انسان از آب و خاك دارد.
30 انبياء- أَ وَ لَمْ يَرَ الَّذِينَ
كَفَرُوا أَنَّ السمَوَتِ وَ الأَرْض كانَتَا رَتْقاً فَفَتَقْنَهُمَا وَ جَعَلْنَا مِنَ الْمَاءِ كلَّ شىْءٍ حَىٍ أَ فَلا يُؤْمِنُونَ
آيا كسانى كه كفر ورزيدند ندانستند كه آسمانها و زمين هر دو به هم پيوسته بودند، و ما آن دو را از هم جدا ساختيم، و هر چيز زندهاى را از آب پديد آورديم؟ آيا [باز هم] ايمان نمىآورند؟
آيه 45 نور- وَ اللَّهُ خَلَقَ كلَّ دَابَّةٍ مِّن مَّاءٍ فَمِنهُم مَّن يَمْشى عَلى بَطنِهِ وَ مِنهُم مَّن يَمْشى عَلى رِجْلَينِ وَ مِنهُم مَّن يَمْشى عَلى أَرْبَعٍ يخْلُقُ اللَّهُ مَا يَشاءُ إِنَّ اللَّهَ عَلى كلِّ شىْءٍ قَدِيرٌ
و خداست كه هر جنبندهاى را [ابتدا] از آبى آفريد. پس پارهاى از آنها بر روى شكم راه مىروند و پارهاى از آنها بر روى دو پا و بعضى از آنها بر روى چهار [پا] راه مىروند. خدا هر چه بخواهد مىآفريند. در حقيقت، خدا بر هر چيزى تواناست
در اين دو آيه صراحتاً منشاءآفرينش را آب معرفي مينمايد و به پيوستگي آسمان و زمين در پيش از پيدايش آب اشاره دارد. مسلماً آنچه كه پيوستگي آسمان و زمين را موجب ميشود عدم وجود اتمسفر در اطراف كره زمين بوده است. پس از تشكيل اتمسفر و تمركز گازهاي حياتي در بخشهاي پاييني جو، اتمسفر زمين شكل گرفته و با پيدايش آب و استقرار آن بر روي زمين و پس از تشكيل خاك اولين موجودات حياتي متابوليسمدار خلق شدهاند.
سوره حج آيه 5-.. فَإِنَّا خَلَقْنَكم مِّن تُرَابٍ ثُمَّ مِن نُّطفَةٍ ثُمَّ مِنْ عَلَقَةٍ ثُمَّ مِن مُّضغَةٍ مخَلَّقَةٍ وَ غَيرِ مخَلَّقَةٍ لِّنُبَينَ لَكُمْ وَ نُقِرُّ فى الأَرْحَامِ مَا نَشاءُ إِلى أَجَلٍ مُّسمًّى...
...پس [بدانيد] كه ما شما را از خاك آفريدهايم، سپس از نطفه، سپس از علقه، آنگاه از مضغه، داراى خلقت كامل و [احياناً] خلقت ناقص، تا [قدرت خود را] بر شما روشن گردانيم. و آنچه را اراده مىكنيم تا مدتى معين در رحمها قرار مىدهيم...
20 الروم- وَ مِنْ ءَايَتِهِ أَنْ خَلَقَكُم مِّن تُرَابٍ ثُمَّ إِذَا أَنتُم بَشرٌ تَنتَشِرُونَ
و از نشانههاى او اين است كه شما را از خاك آفريد؛ پس بناگاه شما ]به صورت[ بشرى هر سو پراكنده شديد
67 غافر ـ هُوَ الَّذِى خَلَقَكم مِّن تُرَابٍ ثمَّ مِن نُّطفَةٍ ثمَّ مِنْ عَلَقَةٍ ثمَّ يخْرِجُكُمْ طِفْلاً ثمَّ لِتَبْلُغُوا أَشدَّكمْ ثُمَّ لِتَكُونُوا شيُوخاً وَ مِنكُم مَّن يُتَوَفى مِن قَبْلُ وَ لِتَبْلُغُوا أَجَلاً مُّسمًّى وَ لَعَلَّكمْ تَعْقِلُونَ
او همان كسى است كه شما را از خاكى آفريد، سپس از نطفهاى، آنگاه از علقهاى، و بعد شما را ]به صورت[ كودكى برمىآورد، تا به كمال قوّت خود برسيد و تا سالمند شويد، و از ميان شما كسى است كه مرگِ پيشرس مىيابد، و تا ]بالاخره[ به مدّتى كه مقرّر است برسيد، و اميد كه در انديشه فرورويد
2 انعام ـ هُوَ الَّذِى خَلَقَكُم مِّن طِينٍ ثُمَّ قَضى أَجَلاً وَ أَجَلٌ مُّسمًّى عِندَهُ ثُمَّ أَنتُمْ تَمْترُونَ
اوست كسى كه شما را از گِل آفريد. آنگاه مدّتى را [براى شما عمر] مقرّر داشت. و اَجَل حتمى نزد اوست. با اين همه، [بعضى از] شما [در قدرت او] ترديد مىكنيد
12 مومنون ـ وَ لَقَدْ خَلَقْنَا الانسنَ مِن سلَلَةٍ مِّن طِينٍ
و به يقين، انسان را از عصارهاى از گِل آفريديم
7 سجده ـ الَّذِى أَحْسنَ كلَّ شىْءٍ خَلَقَهُ وَ بَدَأَ خَلْقَ الانسنِ مِن طِينٍ
همان كسى كه هر چيزى را كه آفريده است نيكو آفريده، و آفرينش انسان را از گِل آغاز كرد؛
11 صافات ـ فَاستَفْتهِمْ أَ هُمْ أَشدُّ خَلْقاً أَم مَّنْ خَلَقْنَا إِنَّا خَلَقْنَهُم مِّن طِينٍ لازِبِ
پس، ]از كافران[ بپرس: آيا ايشان از نظر آفرينش سختترند يا كسانى كه ]در آسمانها[ خلق كرديم؟ ما آنان را از گِلى چسبنده پديد آورديم
26 حجر - وَ لَقَدْ خَلَقْنَا الانسنَ مِن صلْصلٍ مِّنْ حَمَإٍ مَّسنُونٍ
و در حقيقت، انسان را از گِلى خشك، از گلى سياه و بدبو، آفريديم
در اين آيات و آياتي چند ديگر، خداوند منشاء خلقت انسان را از خاك دانسته و به كرات نشأت اوليه انسان را ياد آور ميشود.
خلقت از «تراب» «طين» و «حمامسنون» سه مرحله از مراحل تكامل خاك در بستر اوليه كره زمين است كه بر اثر وجودآب و نيز گازهاي تشكيل دهنده سطح زمين و به كمك ديگر كانيهاي متشكله سطح زمين، خاك ها تكامل يافته و نهايتاً اولين سلولهاي حياتي از ميان خاكهاي سياه و بدبو شكل ميگيرند.
با تشكيل اولين سلولهاي حياتي، آنچه از اين پس مهم جلوه مينمايد تشكيل سلولهاي بزرگتر با كارائي بيشتر كه امكان ادامه حيات در شرايط زيست محيطي مختلف را دارا باشند. مسلماً شكلگيري و ايجاد گونههاي مختلف حياتي مستلزم رشد و تحولي هدفمند در اشكال اوليه حيات به شمار ميآيد .
شكي نيست كه انسان از لحاظ فكري و عقلي از جايگاه ويژه اي در عالم خلقت برخوردار است اما در مورد چگونگي نحوه خلقت انسان آيا باز هم از چنين جايگاهي برخوردار است؟ ببينيم قرآن مجيد در اين زمينه چه مي فرمايد:
آيا انسان اشرف مخلوقات است؟
انسان به دليل قوه تعقل و تفكر از جايگاه والائي در بين مخلوقات جاندار خداوند داراست و چه بسا به همين دليل است كه خداوند انسان را به خلافت در روي زمين برگزيده است.
آيه 28 لقمان - مَّا خَلْقُكُمْ وَ لا بَعْثُكُمْ إِلا كنَفْسٍ وَحِدَةٍ إِنَّ اللَّهَ سمِيعُ بَصِير
آفرينش و برانگيختن شما [در نزد ما] جز مانند [آفرينش] يك تن نيست، كه خدا شنواى بيناست
آيه 27 سوره الروم - وَ هُوَ الَّذِى يَبْدَؤُا الْخَلْقَ ثُمَّ يُعِيدُهُ وَ هُوَ أَهْوَنُ عَلَيْهِ وَ لَهُ الْمَثَلُ الأَعْلى فى السمَوَتِ وَ الأَرْضِ وَ هُوَ الْعَزِيزُ الْحَكِيمُ
و اوست آن كس كه آفرينش را آغاز مىكند و باز آن را تجديد مىنمايد؛ و اين [كار] بر او آسانتر است. و در آسمانها و زمين نمونه والا[ى هر صفت برتر] از آنِ اوست، و اوست شكستناپذير سنجيدهكار.
در اين آيات خداوند خلقت همه موجودات و بازگرداندن آنها را بر خود آسان فرض مينمايد و تاكيد ميفرمايد كه خلقت اين همه موجودات نزد وي همچون خلق تنها يك تن ميباشد اما در مقام مقايسه با آفرينش ديگر موجودات خلقت انسان را بس آسانتر از ديگران به شمار ميآورد.
70 اسراء ـ وَ لَقَدْ كَرَّمْنَا بَنى ءَ
ادَمَ وَ حَمَلْنَهُمْ فى الْبرِّ وَ الْبَحْرِ وَ رَزَقْنَهُم مِّنَ الطيِّبَتِ وَ فَضلْنَهُمْ عَلى كثِيرٍ مِّمَّنْ خَلَقْنَا تَفْضِيلاً
و به راستى ما فرزندان آدم را گرامى داشتيم، و آنان را در خشكى و دريا [بر مركبها] برنشانديم، و از چيزهاى پاكيزه به ايشان روزى داديم، و آنها را بر بسيارى از آفريدههاى خود برترى آشكار داديم.
11 صافات- فَاستَفْتهِمْ أَ هُمْ أَشدُّ خَلْقاً أَم مَّنْ خَلَقْنَا إِنَّا خَلَقْنَهُم مِّن طِينٍ لازِبِ
پس، ]از كافران[ بپرس: آيا ايشان از نظر آفرينش سختترند يا كسانى كه ]در آسمانها[ خلق كرديم؟ ما آنان را از گِلى چسبنده پديد آورديم
در اين دو آيه خداوند انسان را تنها بر كثيري از آفريده هاي خود برتري بخشيده است و آنچه مسلم است آنكه خلقت انسان برتر از خلقت برخي از موجودات نيست هر چند كه انجام همه امور نزد خداوند يكسان است اما ذكر اين نكته در اين آيات نه به منظور بيان سختي خلقت برخي موجودات
نزد خداوند است بلكه منظور خداوند از آساني خلقت انسان مقايسه و پيچيدگي يا صعوبت فيزيكي و ملموس خلقت موجودات مذكور در برابرآفرينش آدمي است كه با ميزان دانائي و توانائي انسان سنجيده شده است. بدين معني كه خلقت برخي از موجودات از ديدگاه علوم طبيعي چه از لحاظ طول مدت زمان خلقت و چه از لحاظ عظمت فيزيكي و مادي نسبت به آفرينش انسان برتر است.چرا كه خلقت همه موجودات و نيز آفريده هاي خداوند اعم از جاندار و بيجان منشا و مسير تكاملي مجزائي داراست. و با توجه به اين آيات مي توان دريافت كه زمان خلقت انسان در مقابل برخي ديگر از مخلوقات خداوند كمتر و آسان تر بوده است.
اما آيا واقعا چه آفريده هائي داراي خلقت بزرگتري نسبت به انسان بوده اند؟
57 غافر- لَخَلْقُ السمَوَتِ وَ الأَرْضِ أَكبرُ مِنْ خَلْقِ النَّاسِ وَ لَكِنَّ أَكثرَ النَّاسِ لا يَعْلَمُونَ
قطعاً آفرينش آسمانها و زمين بزرگتر [و شكوهمندتر] از آفرينش مردم است، ولى بيشتر مردم نمىدانند.
27 نازعات- ءَ أَنتُمْ أَشدُّ خَلْقاً أَمِ السمَاءُ بَنَاهَا
آيا آفرينش شما دشوارتر است يا آسمانى كه [او] آن را برپا كرده است؟
پر واضح است كه خداوند در اين آيات با وجودي كه انسان را بر بسياري از مخلوقات خود برتر معرفي مي نمايد اما صريحا نيز عظمت خلقت آسمان (آسمانها) و زمين را بر خلقت انسان بيان مي فرمايد و متذكر نيز مي شود كه اين موضوع براي علوم آدميان و با ابزارهاي انساني قابل ادراك است و برخي از مردمان نيز از آن آگاهي دارند.
در مقايسه "مقام"، خداوند، انسان را برترين معرفي نموده اما از ميان آفريده هاي خود خلقت آسمان (آسمانها) و زمين را برتر از خلقت انسان ياد آور ميشود. اما اين برتري از ديدگاه قوه تعقل و تفكر نيست. چرا كه انسان در عالم مخلوقات از لحاظ فكر، عقل و اختيار از برترين جايگاه برخوردار است. اما از لحاظ چگونگي خلقت ، آفرينش اسمان و زمين پيچيده تر از خلقت انسان بوده است. و اين موضوع در علوم كيهاني نيز به تحقيق روشن شده است.
با اينحال بر طبق آيات شريفه خلقت از مهمترين پديده هاي عالم كائنات به شمار مي آيد. هر چند كه طبق منظر قرآن داستان خلقت هستي از نظر برخي ويژگيهاي فيزيكي نسبت به انسان برتري دارد اما همچنان پيدايش و ظهور انسان بر روي كره خاكي از ميان كليه پديده هاي خلقت از اهميت و جايگاه والائي برخوردار است. شاهد اين مدعا همين بس كه خداوند در اولين اياتي كه از طريق وحي بر پيامبر اكرم نازل مي فرمايد همانا داستان خلقت و پيدايش انسان است. و همين نيز ما را بس كه بدليل اهميت و جايگاه ويژه انسان و خلقت آن نزد خداوند به تحقيق و تفحص در مورد چگونگي مراحل مختلف خلقت بپردازيم.
از اينرو برماست كه نه تنها در نوع و چگونگي خلقت جانداران بلكه در مراحل شگرف و عظيم آفرينش هاي برتر خداوند نيز در عالم كائنات به تحقيق و كنكاش بپردازيم.
تفكر در خلقت انسان
موضوع خلقت انسان در قرآن به انحاء مختلف مورد يادآوري و تذكر قرار گرفته است. در آيات بسياري خداوند با ذكر منشاء خلقت انسان از خاك، قدرت خود را به انسان سركش متذكر ميشود و انسان را به سپاس و تقدير خداوند رهنمون مي سازد.
2 انعام ـ هُوَ الَّذِى خَلَقَكُم مِّن طِينٍ ثُمَّ قَضى أَجَلاً وَ أَجَلٌ مُّسمًّى عِندَهُ ثُمَّ أَنتُمْ تَمْترُونَ
اوست كسى كه شما را از گِل آفريد. آنگاه مدّتى را [براى شما عمر] مقرّر داشت. و اَجَل حتمى نزد اوست. با اين همه، [بعضى از] شما [در قدرت او] ترديد مىكنيد.
78 مومنون ـ وَ جَعَلْنَا ابْنَ مَرْيمَ وَ أُمَّهُ ءَايَةً وَ ءَاوَيْنَهُمَا إِلى رَبْوَةٍ ذَاتِ قَرَارٍ وَ مَعِينٍ
و پسر مريم و مادرش را نشانهاى گردانيديم و آن دو را در سرزمين بلندى كه جاى زيست و [داراى] آب زلال بود جاى داديم.
23 ملك - قُلْ هُوَ الَّذِى أَنشأَكمْ وَ جَعَلَ لَكمُ السمْعَ وَ الأَبْصرَ وَ الأَفْئِدَةَ قَلِيلاً مَّا تَشكُرُونَ
بگو: «اوست آن كس كه شما را پديد آورده و براى شما گوش و ديدگان و دلها آفريده است. چه كم سپاسگزاريد.
در آيات فوق خداوند برخي مخلوقات خود را نشانه و آيتي براي عالميان معرفي مي نمايد كه در واقع ما را به كنكاش در مورد خلقت ايشان متذكر مي شود. همچنين در برخي آيات نيز خداوند انسان را به تفكر و تعقل در خلقت انسان دعوت نموده و صريحاً از انسان ميخواهد كه به منشاء و نحوه خلقت خود بيانديشد.
19عنكبوت ـ أَ وَ لَمْ يَرَوْا كيْف يُبْدِئُ اللَّهُ الْخَلْقَ ثُمَّ يُعِيدُهُ إِنَّ ذَلِك عَلى اللَّهِ يَسِيرٌ
آيا نديدهاند كه خدا چگونه آفرينش را آغاز مىكند سپس آن را باز مىگرداند؟ در حقيقت، اين [كار] بر خدا آسان است
20 عنكبوت - قُلْ سِيرُوا فى الأَرْضِ فَانظرُوا كيْف بَدَأَ الْخَلْقَ ثُمَّ اللَّهُ يُنشِئُ النَّشأَةَ الاَخِرَةَ إِنَّ اللَّهَ عَلى كلِّ شىْءٍ قَدِيرٌ
بگو: »در زمين بگرديد و بنگريد چگونه آفرينش را آغاز كرده است سپس ]باز [ خداست كه نشأه آخرت را پديد مىآورد؛ خداست كه بر هر چيزى تواناست
21 الروم ـ وَ مِنْ ءَايَتِهِ أَنْ خَلَقَ لَكم مِّنْ أَنفُسِكُمْ أَزْوَجاً لِّتَسكُنُوا إِلَيْهَا وَ جَعَلَ بَيْنَكم مَّوَدَّةً وَ رَحْمَةً إِنَّ فى ذَلِك لاَيَتٍ لِّقَوْمٍ يَتَفَكَّرُونَ
و از نشانههاى او اينكه از [نوع] خودتان همسرانى براى شما آفريد تا بدانها آرام گيريد، و ميانتان دوستى و رحمت نهاد. آرى، در اين [نعمت] براى مردمى كه مىانديشند قطعاً نشانههايى است.
77 يس ـ أَ وَ لَمْ يَرَ الانسنُ أَنَّا خَلَقْنَهُ مِن نُّطفَةٍ فَإِذَا هُوَ خَصِيمٌ مُّبِينٌ
مگر آدمى ندانسته است كه ما او را از نطفهاى آفريدهايم، پس بناگاه وى ستيزهجويى آشكار شده است.
57 غافر- لَخَلْقُ السمَوَتِ وَ الأَرْضِ أَكبرُ مِنْ خَلْقِ النَّاسِ وَ لَكِنَّ أَكثرَ النَّاسِ لا يَعْلَمُونَ
قطعاً آفرينش آسمانها و زمين بزرگتر [و شكوهمندتر] از آفرينش مردم است، ولى بيشتر مردم نمىدانند.
4 جاثيه ـ وَ فى خَلْقِكمْ وَ مَا يَبُث مِن دَابَّةٍ ءَايَتٌ لِّقَوْمٍ يُوقِنُونَ
و در آفرينش خودتان و آنچه از [انواع] جنبنده[ها] پراكنده مىگرداند، براى مردمى كه يقين دارند نشانههايى است.
27 نازعات ـ ءَ أَنتُمْ أَشدُّ خَلْقاً أَمِ السمَاءُ بَنَاتَا
آيا آفرينش شما دشوارتر است يا آسمانى كه [او] آن را برپا كرده است؟
در همه اين آيات خداوند مستقيماً انسان را به انديشه در خلقت خويش متذكر ميشود و خلقت را نشانهاي براي متفكران و انديشمندان ذكر ميفرمايد.
آنچه در آيه 19 و 20 عنكبوت جلوه مينمايد تاكيد بر زميني بودن منشاء خلقت و نيز آغاز خلقت و آفرينش موجودات در همين كره خاكي است. خداوند در اين آيات دستور ميفرمايد كه جهت شناخت منشاء خلقت و آفرينش موجودات در همين زمين به سير و سفر و تحقيق بپردازيد و بدينوسيله انسان را به شناخت مبدا خود به تفكر دعوت مينمايد.
آيه 5 سوره طارق - فَلْيَنظرِ الانسنُ مِمَّ خُلِقَ
پس انسان بايد بنگرد كه از چه آفريده شده است؟
در اين آيه نيز خداوند مجدداًبه انسان دستور ميدهد كه درخلقت خود انديشه نمائيد و ببينيد كه از چه آفريده شدهايد.
همچنانكه ملاحظه گرديد خداوند به انحاء مختلف انسان را به تفكر بويژه در مورد خلقت دعوت نموده است. آيا وقت آن نشده با اين همه اهميت موضوع از ديدگاه خداوند ما نيز دعوت را پاسخ گفته و به تفكر در زمينه چگونگي خلقت انسان بپرداريم؟ مسلما آنچه از اين تحقيقات بر مي آيد افزايش دانش بشري و نيز پي بردن به راز خلقت و بزرگي و عظمت خداوند خواهد بود.
در قرآن كريم با تامل بر برخي آيات ادامه خلقت و آفرينش موجودات موكدا اشاره شده و از تغيير گونه اي به گونه ديگر آنهم به مشيت الهي خبر داده شده. آنچه به نظر مي رسد در اين آيات خداوند براي نشان دادن بزرگي و عظمت خويش از خلقت مداوم و تكامل موجودات صحبت به ميان آورده است. حالا تا نظرشما عزيزان چه باشد..
تكامل و انتخاب اصلح در قرآن
مبحث تكامل در خلقت موجودات از منشاء خلقت تا پيدايش جنس انسان در بخشهاي مختلف مورد بحث قرار گرفت. با دقت در برخي آيات خداوند از تداوم خلقت و نيز ايجاد تحول و تغيير در آنها صحبت به ميان آورده است.
آيه 50طه- قَالَ رَبُّنَا الَّذِى أَعْطى كلَّ شىْءٍ خَلْقَهُ ثمَّ هَدَى
گفت: «پروردگار ما كسى است كه هر چيزى را خلقتى كه درخور اوست داده، سپس آن را هدايت فرموده است
در اين آيه خداوند هدايت موجودات را پس از خلقت ايشان تاكيد ميفرمايد بدين معني كه هدايت موجودات مسلماً به سمت كمال و توسعه خواهد بود.
همچنانكه ملاحظه گرديد خلقت اوليه از خاك و آب به پيدايش انسان منتهي گرديد كه در واقع هدايت الهي در تكامل فيزيكي و زيستشناختي مجموعه اجزاء به انسان شدن و خلقت وي منجر گرديد.
61 واقعه- عَلى أَن نُّبَدِّلَ أَمْثَلَكُمْ وَ نُنشِئَكُمْ فى مَا لا تَعْلَمُونَ
[و مىتوانيم] امثال شما را به جاى شما قرار دهيم و شما را [به صورت] آنچه نمىدانيد پديدار گردانيم.
28 انسان - نحْنُ خَلَقْنَهُمْ وَ شدَدْنَا أَسرَهُمْ وَ إِذَا شِئْنَا بَدَّلْنَا أَمْثَلَهُمْ تَبْدِيلاً
ماييم كه آنان را آفريده و پيوند مفاصل آنها را استوار كردهايم، و چون بخواهيم، [آنان را] به نظايرشان تبديل مىكنيم.
47 آلعمران- اللَّهُ يَخْلُقُ مَا يَشاءُ إِذَا قَضى أَمْراً فَإِنَّمَا يَقُولُ لَهُ كُن فَيَكُونُ
خدا هرچه بخواهد مىآفريند؛ چون به كارى فرمان دهد، فقط به آن مىگويد: «باش»؛ پس مىباشد
19 ابراهيم- أَ لَمْ تَرَ أَنَّ اللَّهَ خَلَقَ السمَوَتِ وَ الأَرْض بِالحَْقِّ إِن يَشأْ يُذْهِبْكُمْ وَ يَأْتِ بخَلْقٍ جَدِيدٍ
آيا در نيافتهاى كه خدا آسمانها و زمين را به حق آفريده؟ اگر بخواهد شما را مىبرد و خلق تازهاى مىآورد،
8 النحل- وَ الخَْيْلَ وَ الْبِغَالَ وَ الْحَمِيرَ لِترْكبُوهَا وَ زِينَةً وَ يخْلُقُ مَا لا تَعْلَمُونَ
و اسبان و استران و خران را [آفريد] تا بر آنها سوار شويد و [براى شما] تجمّلى [باشد]، و آنچه را نمىدانيد مىآفريند.
در اين آيات و نيز آيات 133 انعام- 133 النساء- 49 شوري- 1 فاطر- 16 فاطر - 54 الروم- 45 نور خداوند به كرار به خلقت هاي جديد اشاره نموده و از آفرينشهاي حال و آينده خود خبر مي دهد.
آيه 68 سوره قصص - وَ رَبُّك يخْلُقُ مَا يَشاءُ وَ يخْتَارُ مَا كانَ لهَُمُ الخِْيرَةُ سبْحَنَ اللَّهِ وَ تَعَلى عَمَّا يُشرِكونَ
و پروردگار تو هر چه را بخواهد مىآفريند و برمىگزيند، و آنان اختيارى ندارند. منزّه است خدا، و از آنچه ]با او[ شريك مىگردانند برتر استدر اين آيه نيز بزيبائي خداوند خلقت موجودات و انتخاب اصلح را در ميان آنان بيان ميفرمايد. آنچه تكامل موجودات را مطلوب است پيدايش گونههاي برتر و مقاوم تر نسبت به محيط و تنازع براي بقاء (با توجه به شرايط زيستمحيطي موجود) است.
آنچه خداوند از اختيار و گزينش مخلوقات برتر نام ميبرد همانا انتخاب اصلح در مبحث تكامل موجودات به شمار ميآيد.
19 عنكبوت-أَ وَ لَمْ يَرَوْا كيْف يُبْدِئُ اللَّهُ الْخَلْقَ ثُمَّ يُعِيدُهُ إِنَّ ذَلِك عَلى اللَّهِ يَسِيرٌ
آيا نديدهاند كه خدا چگونه آفرينش را آغاز مىكند سپس آن را باز مىگرداند؟ در حقيقت، اين [كار] بر خدا آسان است
20 عنكبوت- قُلْ سِيرُوا فى الأَرْضِ فَانظرُوا كيْف بَدَأَ الْخَلْقَ ثُمَّ اللَّهُ يُنشِئُ النَّشأَةَ الاَخِرَةَ إِنَّ اللَّهَ عَلى كلِّ شىْءٍ قَدِيرٌ
بگو: »در زمين بگرديد و بنگريد چگونه آفرينش را آغاز كرده است سپس ]باز [ خداست كه نشأه ديگر را پديد مىآورد؛ خداست كه بر هر چيزى تواناست
در اين آيه نيز خداوند تاكيد ميفرمايد كه خلقت موجودات در همين زمين آغاز شده است و به انسانها موكداً سفارش مينمايد كه براي فهم برتر خلقت نشانههاي آنرا در اين زمين قرار دادهايم و انسان را به تفحص در زمينه خلقت در همين كره خاكي دعوت نموده است. سپس در پايان آيه نيز ايجاد خلقتي جديد (ديگر) را پس از خلقت اوليه متذكر ميشود .
آيه 38 انعام- وَ مَا مِن دَابَّةٍ فى الأَرْضِ وَ لا طئرٍ يَطِيرُ بجَنَاحَيْهِ إِلا أُمَمٌ أَمْثَالُكُم مَّا فَرَّطنَا فى الْكِتَبِ مِن شىْءٍ ثُمَّ إِلى رَبهِمْ يحْشرُونَ
و هيچ جنبندهاى در زمين نيست و نه هيچ پرندهاى كه با دو بال خود پرواز مىكند؛ مگر آنكه آنها [نيز] گروههايى مانند شما هستند، ما هيچ چيزى را در كتاب [لوح محفوظ] فروگذار نكردهايم؛ سپس [همه] به سوى پروردگارشان محشور خواهند گرديد
در آيه فوق خداوند هر موجود زندهاي را در روي كره زمين اعم از جانوران و نيز پرندگان را مخلوقاتي همچون جامعهاي انساني معرفي مينمايد كه مسلما منظور از اين تشبيه نحوه خلقت و تكامل جانوران و گياهان و تنوع زيستشناختي آنها را مورد توجه قرار داده و با جامعه انساني مقايسه مينمايد كه قابل تامل است.
هبوط حضرت آدم از زيباترين موضوعات قرانيست.آيا اين هبوط از بهشت برين به كره خاكي بوده يا در همين زمين اتفاق افتاده بود؟ اگردربهشت علوي بودندپس شيطان آنجا چيكار مي كرده؟ و...
خود قرآن چه مي فرمايد.
هبوط آدم:
در چندين آيه به اخراج و هبوط آدم و همسرش اشاره شده و با ژرفنگري در اين آيات ميتوانيم دريابيم كه در تمامي آيات به اخراج آدم و همسرش از بهشت مذكور اشاره ميفرمايد و نه به شيطان.
27 اعراف - يَبَنى ءَادَمَ لا يَفْتِنَنَّكمُ الشيْطنُ كَمَا أَخْرَجَ أَبَوَيْكُم مِّنَ الْجَنَّةِ يَنزِعُ عَنهُمَا لِبَاسهُمَا لِيرِيَهُمَا سوْءَتهِمَا إِنَّهُ يَرَاتُمْ هُوَ وَ قَبِيلُهُ مِنْ حَيْث لا تَرَوْنهُمْ إِنَّا جَعَلْنَا الشيَطِينَ أَوْلِيَاءَ لِلَّذِينَ لا يُؤْمِنُونَ
اى فرزندان آدم، زنهار تا شيطان شما را به فتنه نيندازد؛ چنانكه پدر و مادر شما را از بهشت بيرون راند، و لباسشان را از ايشان بركَند، تا عورتهايشان را بر آنان نمايان كند. در حقيقت، او و قبيلهاش، شما را از آنجا كه آنها را نمىبينيد، مىبينند. ما شياطين را دوستان كسانى قرار داديم كه ايمان نمىآورند
117 طه- فَقُلْنَا يَئَادَمُ إِنَّ هَذَا عَدُوٌّ لَّك وَ لِزَوْجِك فَلا يخْرِجَنَّكُمَا مِنَ الْجَنَّةِ فَتَشقَى
پس گفتيم: «اى آدم، در حقيقت، اين [ابليس] براى تو و همسرت دشمنى [خطرناك] است، زنهار تا شما را از بهشت به در نكند تا تيرهبخت گردى
در آيه 36 بقره اخراج را به آدم و همسرش نسبت ميدهد و سپس ميفرمايد كه آنها را از آن مقام و مكان تنزل داديم.
36 بقره -فَأَزَلَّهُمَا الشيْطنُ عَنهَا فَأَخْرَجَهُمَا مِمَّا كانَا فِيهِ وَ قُلْنَا اهْبِطوا بَعْضكمْ لِبَعْضٍ عَدُوٌّ وَ لَكمْ فى الأَرْضِ مُستَقَرٌّ وَ مَتَعٌ إِلى حِينٍ
پس شيطان هر دو را از آن بلغزانيد؛ و از آنچه در آن بودند ايشان را به درآورد؛ و فرموديم: «فرود آييد، شما دشمن همديگريد؛ و براى شما در زمين قرارگاه، و تا چندى برخوردارى خواهد بود
38 بقره- قُلْنَا اهْبِطوا مِنهَا جَمِيعاً فَإِمَّا يَأْتِيَنَّكُم مِّنى هُدًى فَمَن تَبِعَ هُدَاى فَلا خَوْفٌ عَلَيهِمْ وَ لا هُمْ يحْزَنُونَ
فرموديم: «جملگى از آن فرود آييد. پس اگر از جانب من شما را هدايتى رسد ، آنان كه هدايتم را پيروى كنند بر ايشان بيمى نيست و غمگين نخواهند شد
24 اعراف- قَالَ اهْبِطوا بَعْضكمْ لِبَعْضٍ عَدُوٌّ وَ لَكمْ فى الأَرْضِ مُستَقَرٌّ وَ مَتَعٌ إِلى حِينٍ
فرمود: «فرود آييد، كه بعضى از شما دشمن بعضى [ديگر]يد؛ و براى شما در زمين، تا هنگامى [معيّن] قرارگاه و برخوردارى است. »
هر چند در اين دو آيه از ضمير جمع استفاده نموده ولي با توجه به جمله بعدي در همين ايه در مي يابيم كه منظور و خطاب خداوند به آدم و همسرش مي باشد.
به هر حال در اين آيات خداوند ايشان را از آن فردوس پرنعمت دنيوي اخراج و بدليل نافرماني ايشان از دستور خداوند تنزل مقام داده و براي مجازات ايشان امر به تبعيد ميفرمايد. بالطبع اخراج از چنان مكان پرنعمت كه همه امكانات مورد نياز (آنزمان) اعم از آب، درخت، پوشاك و غذا براحتي در دسترس مي باشد، به سمت مكاني فاقد آنهمه امكانات به منزله تنزل و هبوط به شمار مي آيد. هبوط آدم نه به معناي فرود از آسمان به زمين بلكه به معناي خروج از فردوس زميني به منطقهاي باتفاوت چشمگير از لحاظ جغرافيائي نسبت به مكان قبلي است. و اين در حالي است كه طبق نظر قرآن ساكنين بهشت عدن هيچگاه از آن اخراج نميگردند.
آيه 48 سوره حجر- لا يمسهم فيها نصب و ما هم منها بمخرجين
ايشانرا در ان رنجي نميرسد و از ان هم بيرون فرستاده نمي شوند.
آيه 11 مومنون – الذين يرثون الفردوس هم فيها خالدون
آنان كه بهشت را به ميراث مي برند در آن جاودانند
بهشت حضرت آدم
بر طبق آيات قرآني حضرت آدم به همراه همسر خويش و نيز شيطان در بهشتي ميزيستند كه برخي از ويژگيهاي آنرا نيز بيان داشته است.
35 بقره- وَ قُلْنَا يَئَادَمُ اسكُنْ أَنت وَ زَوْجُك الجَْنَّةَ وَ ُكلا مِنْهَا رَغَداً حَيْث شِئْتُمَا وَ لا تَقْرَبَا هَذِهِ الشجَرَةَ فَتَكُونَا مِنَ الظلِمِينَ
و گفتيم: «اى آدم، خود و همسرت در اين باغ سكونت گير[يد]؛ و از هر كجاى آن خواهيد فراوان بخوريد؛ و[لى] به اين درخت نزديك نشويد، كه از ستمكاران خواهيد بود. »
آيه 19 سوره اعراف - وَ يَئَادَمُ اسكُنْ أَنت وَ زَوْجُك الْجَنَّةَ فَكُلا مِنْ حَيْث شِئْتُمَا وَ لا تَقْرَبَا هَذِهِ الشجَرَةَ فَتَكُونَا مِنَ الظلِمِينَ
و اى آدم! تو با جفت خويش در آن باغ سكونت گير، و از هر جا كه خواهيد بخوريد، و[لى] به اين درخت نزديك مشويد كه از ستمكاران خواهيد شد
117 طه - فَقُلْنَا يَئَادَمُ إِنَّ هَذَا عَدُوٌّ لَّك وَ لِزَوْجِك فَلا يخْرِجَنَّكُمَا مِنَ الْجَنَّةِ فَتَشقَى
پس گفتيم: «اى آدم، در حقيقت، اين [ابليس] براى تو و همسرت دشمنى [خطرناك] است، زنهار تا شما را از بهشت به در نكند تا تيره بخت گردى
در اين آيات شيطان نيز در بهشت مذكور همراه آدم و همسرش حضور داشته است و بهشت مذكور در آيات 118 و 119 توصيف شده است.
118 طه - إِنَّ لَك أَلا تجُوعَ فِيهَا وَ لا تَعْرَى
در حقيقت براى تو در آنجا اين [امتياز] است كه نه گرسنه مىشوى و نه برهنه مىمانى
119 طه- وَ أَنَّك لا تَظمَؤُا فِيهَا وَ لا تَضحَى
و [هم] اينكه در آنجا نه تشنه مىگردى و نه آفتابزده
در اين دو آيه ويژگيهاي جغرافيايي و زيست محيطي منطقه محل سكونت آدم و همسرش به زيبائي توصيف شده است. اين منطقه داراي ويژگيهاي زيستگاههاي طبيعت كره خاكي است. كه داراي انواع درختان مثمر (خوراكي) و غير مثمر (پوشاك) و نيز چشمههاي روان و منابع آب شرب مطلوب و نيز سايههاي دائم و آفتابي ملايم و يا نه چندان زننده مي باشد. مسلماً در بهشتي كه خداوند از آن به عنوان بهشت اخروي نام ميبرد و توصيف مينمايد در هيچ يك اينگونه بهشت مورد بحث و وصف قرار نگرفته است. بويژه كه در بهشت اخروي نه آفتابي وجود دارد و نه هيچگونه عامل زحمت و درد سر (آيه 13 سوره انسان )و ضمن اينكه نيازي به نور آفتاب نيز نميباشد. با توجه به اين آيات بهشت سكونتگاه آدم بايستي مكاني در همين كره زمين باشد. با توجه به آيات مذكور و نشانههاي ذكر شده بهشت حضرت آدم در منطقهاي استوائي يا نيمه استوائي پر باران و سرشار از منابع آبي و نيز جنگلهاي استوائي بوده است.
از جمله دلايل ديگري كه اين بهشت آدمي نميتواند بهشت اخروي (عدن) باشد حضور شيطان همراه ايشان است. چرا كه شيطان (ابليس) پيش از خلقت آدم به دليل عدم اطاعت از دستور خداوند مبني بر سجده بر آدم از بهشت الهي اخراج شده بود.
12 اعراف – قَالَ مَا مَنَعَك أَلا تَسجُدَ إِذْ أَمَرْتُك قَالَ أَنَا خَيرٌ مِّنْهُ خَلَقْتَنى مِن نَّارٍ وَ خَلَقْتَهُ مِن طِينٍ
13 اعراف – قَالَ فَاهْبِط مِنهَا فَمَا يَكُونُ لَك أَن تَتَكَبَّرَ فِيهَا فَاخْرُجْ إِنَّك مِنَ الصغِرِينَ
فرمود: «از آن [مقام] فرو شو، تو را نرسد كه در آن [جايگاه] تكبّر نمايى. پس بيرون شو كه تو از خوارشدگانى
18 اعراف- قَالَ اخْرُجْ مِنهَا مَذْءُوماً مَّدْحُوراً لَّمَن تَبِعَك مِنهُمْ لأَمْلأَنَّ جَهَنَّمَ مِنكُمْ أَجْمَعِينَ
فرمود: «نكوهيده و رانده، از آن [مقام] بيرون شو؛ كه قطعاً هر كه از آنان از تو پيروى كند، جهنّم را از همه شما پر خواهم كرد
34 حجر- قَالَ فَاخْرُجْ مِنهَا فَإِنَّك رَجِيمٌ
فرمود: «از اين [مقام] بيرون شو كه تو راندهشدهاى
63 اسراء- قَالَ اذْهَب فَمَن تَبِعَك مِنْهُمْ فَإِنَّ جَهَنَّمَ جَزَاؤُكمْ جَزَاءً مَّوْفُوراً
فرمود: «برو كه هر كس از آنان تو را پيروى كند مسلماً جهنم سزايتان خواهد بود كه كيفرى تمام است
77 ص – قَالَ فَاخْرُجْ مِنهَا فَإِنَّك رَجِيمٌ
فرمود: »پس، از آن ]مقام[ بيرون شو، كه تو راندهاى
درهمه اين آيات خداوند تاكيد ميفرمايد كه بدليل عدم اطاعت از فرمان الهي شيطان براي ابد از بهشت اخروي بيرون فرستاده ميِشود و آيا چگونه ممكن است كه پس از خلقت آدم دوباره اجازه ورود به بهشت مييابد؟ جز اين نيست كه بهشت ذكر شده در قرآن مبني بر زيستگاه حضرت آدم مكاني در همين كره زمين بوده است. و نيز با توجه به آيات 35 بقره و 19 اعراف خداوند تنها از ادم و همسرش دعوت مي نمايد كه در بهشت نام برده شده سكونت گيرند و اين در حالي است كه در هيچ آيه اي از شيطان درخواست حضور و همراهي ادم در بهشت مذكور به عمل نمي آيد و مسلما سكونتگاه آدم و همسرش پيش از هبوط در همين كره خاكي بوده كه شيطان نيز به آن دسترسي داشته است.
انسان در كجا خلق شده است؟آيا خلقتی زمينی داشته يا در بهشت خلق شده است؟
مكان خلقت انسان
در آيات متعددي از قرآن كريم به مكان خلقت انسان اشاره است. شناخت اين مكان كمك بزرگي در تعيين منشاء خلقت و نحوه خلقت خواهد بود.
از جمله آياتي كه به محل خلقت اشاره دارند عبارتند از:
آيه 61 هود - هُوَ أَنشأَكُم مِّنَ الأَرْضِ وَ استَعْمَرَكمْ فِيهَا فَاستَغْفِرُوهُ
او شما را از زمين پديد آورد و در آن شما را استقرار داد. پس، از او آمرزش بخواهيد
آيه 32 نجم - ...و هو اعلم بكم اذ انشا كم من الارض و اذ انتم اجنه في بطون امهاتكم
..و او داناتر است به شما هنگامي كه شما را از زمين پديد آوردو هنگامي كه شما در رحمهاي مادرانتان پنهان بوديد...
55-طه- مِنهَا خَلَقْنَكُمْ وَ فِيهَا نُعِيدُكُمْ وَ مِنهَا نخْرِجُكُمْ تَارَةً أُخْرَى
از اين [زمين] شما را آفريدهايم، در آن شما را بازمىگردانيم و بار ديگر شما را از آن بيرون مىآوريم
َ79 مومنون- وَ هُوَ الَّذِى ذَرَأَكمْ فى الأَرْضِ وَ إِلَيْهِ تحْشرُون
و اوست آن كس كه شما را در زمين پديد آورد، و به سوى اوست كه گردآورده خواهيد شد
24 ملك- قُلْ هُوَ الَّذِى ذَرَأَكُمْ فى الأَرْضِ وَ إِلَيْهِ تحْشرُونَ
بگو: »اوست كه شما را در زمين پراكنده كرده، و به نزد او ]ست كه[ گرد آورده خواهيد شد
در همه آيات فوق خداوند مستقيماً مكان خلقت انسان را زمين معرفي مينمايد. اين زمين همين كره خاكي است. خداوند به منظور تاكيد بر زميني بودن مكان خلقت انسان و به منظور رفع هر گونه شبهه در آن مورد اين زمين را در آيه 53 از سوره طه و پيش از بيان آيه 55 كه به همان زمين با ضمير (ها) اشاره ميفرمايد به زيبائي توصيف كرده و آنرا مكان امن آسايش و محل رزق و روزي بندگان معرفي مينمايد.
در آيه 54 نيز اين زمين را آيت و نشانهاي براي جهت عبرت براي خردمندان توصيف مينمايد در واقع ما را به تفكر در اين زمين به عنوان يكي از مهمترين آفريدههاي خداوند دعوت ميفرمايد.
55 طه - مِنهَا خَلَقْنَكُمْ وَ فِيهَا نُعِيدُكُمْ وَ مِنهَا نخْرِجُكُمْ تَارَةً أُخْرَى
از اين [زمين] شما را آفريدهايم، در آن شما را بازمىگردانيم و بار ديگر شما را از آن بيرون مىآوريم
آيات 61 هود، 32 نجم، 55 طه، از لغت انشاء به معناي پديدآوردن استفاده نموده است. و با عبارت مِن الارض اين آفرينش را به زمين نسبت ميدهد و زميني بودن منشاء خلقت را تاكيد ميفرمايد.
با نگرش ژرفتر به آيه 55 طه درمييابيم كه خداوند اين زمين را همان زميني معرفي مينمايد كه در هنگام مرگ ميزبان ما و پس از مرگنيز رستاخيز ما نيز خواهد بود. بارها و بارها در قرآن خروج انسان از زمين را در روز قيامت وعده داده است. با دقت در اين آيه چگونه ميتوان غير زميني بودن مكان خلقت انسان را برداشت نمود؟ مسلماً با توجه به آيات ذكر شده و تاكيد مكرر خداوند مبني بر خلقت انسان از طين و تراب و نيز ذكر عبارت من الارض در آفرينش انسان شكي نيست كه اين خلقت بر روي همين زمين و با خاك همين زمين صورت پذيرفته است.
آيه 18 و 17 سوره نوح به زيبائي هر چه تمام در همين زمينه و مويد همين نظريه نيز ميباشد:
آيه 17 سوره نوح- وَ اللَّهُ أَنبَتَكم مِّنَ الأَرْضِ نَبَاتاً
و خدا]ست كه[ شما را ]مانند[ گياهى از زمين رويانيد