بخشی از مقاله
خواستهها و مشخصات يك بستر عمومى براى آموزش به كمك رايانه
چكيده
استفاده از رايانه در امر آموزش ، مىتواند تحول بزرگى را در فراروند آموزش ايجاد كند. در ايجاد سيستمهاى آموزش به كمك رايانه، روشهاى مختلفى متصور است. در اغلب سيستمهاى ايجاد شده، يك سيستم براى آموزش تنها يك زمينه خاص علمى ايجاد مىشود و تلاشى مشابه، براى ايجاد يك سيستم آموزشى در زمينه ديگر نيز انجام مىشود. در اين مقاله خصوصيات يك بستر عمومى مورد بحث قرار مىگيرد كه امكان پيادهسازى مجموعههاى مختلف آموزشى را در زمينههاى مختلف علمى فراهم مىكند.
اين بستر پويا طى يك پروژه تحقيقاتى به صورت يك مدل پيش نمونه سازى شده ايجاد گرديده تا امكان مشاهده خصوصيات و رفتارهاى آن بوجود آيد. پس از طرح مقدماتى ماهيت اين بستر پويا، مزيتها، اهداف، خصوصيتها و ويژگيهاى اين بستر مطرح شده و ابزارهائى كه براى ايجاد چنين بسترى پيش بينى مىشود مورد بحث قرار مىگيرند. در انتها نيز محيط عمومى لازم براى ايجاد چنين بسترى مطرح مىشود.
1- مقدمه
در سالهاى اخير استفاده از رايانه در زمينه آموزش ، با توجه به تحولات و افزايش توانائىهاى بالقوه رايانه در جهان، مورد بحث قرار گرفته است. اما در اين زمينه هنوز از رايانه به نحو مطلوب بهرهبردارى و از توانائىهاى آن استفاده نشده است. رايانه به عنوان ابزار جديد مىتواند در زمينه آموزش تحولى را ايجاد كند. تحولى احتمالا بزرگتر از تحولات قبلى كه در چرخه تحول روشهاى آموزش از ابتدا تا كنون صورت گرفته و تحولى احتمالا بزرگتر از تحولاتى كه در زمينههاى ديگر نظير طراحى ساختمان و پزشكى بواسطه استفاده از رايانه رخ داده است.
سيستمهاى آموزش به كمك رايانه، هم در آموزش شخصى و هم در آموزش گروهى (كلاس درس) قابل استفاده هستند. از طرفى ديگر اين سيستمها مىتوانند كمك شايانى را در آموزش از راه دور ارائه كنند و محور آموزش از راه دور را از كتاب محورى به رايانه محورى تغيير دهند. همچنين رايانه به عنوان يك ابزار كمك آموزشى نيز قابل استفاده است. درحاليكه محور اصلى همان روش هاى حضورى و چهره به چهره و كتاب است، رايانه به عنوان يك ابزار جانبى براى توضيحات بيشتر يا معلومات اضافه و يا خودآزمائى و امثال آن قابل استفاده است.
متدولوژىهاى مختلفى براى توليد سيستمهاى آموزش به كمك رايانه قابل طرح است. اما به نظر مىرسد اين متدولوژىها، قابل طبقهبندى در دو نوع مختلف باشند : متدولوژى سيستم ايستا و متدولوژى بستر پويا. در متدولوژى سيستم ايستا ، يك تيم متشكل از كارشناسان آموزشى و كارشناسان زمينه خاص سيستم مورد بحث (مثلا شيمى) و تعدادى برنامهنويس رايانه تشكيل شده و افراد فوق با همكارى يكديگر يك سيستم نرمافزارى آموزش شيمى را توليد مىكنند. بديهى است براى توليد يك نرمافزار در زمينه ديگر (مثلا فيزيك) چنين تيمى بايد مجددا ايجاد شود و نرمافزار آموزش فيزيك را از ابتدا برنامه نويسى نمايد. اين روش را، متدولوژى ايستا و يا توليد نرمافزار كمك آموزشى ايستا مىناميم. اغلب سيستمهاى كمك آموزشى توليد شده تاكنون از اين دستهاند و يك نرمافزار ايستاى آموزش به كمك رايانه، در يك زمينه علمى خاص نظير فيزيك و در سطح علمى خاص نظير دوم دبيرستان - رشته رياضى فيزيك ايجاد مىشود. اما در متدولوژى بستر پويا بحث كمى متفاوت است. سيستمهاى آموزش به كمك رايانه مختلف، در بسيارى از فعاليت ها و خصوصيات داراى وجوه مشترك فراوانى هستند. خصوصيات اين سيستمها داراى مبانى يكسانى است.
بنا به همين موضوع مىتوان نرمافزارى را توليد نمود كه امكان ايجاد سيستمهاى كمك آموزشى را با سرعت بسيار زياد و توانائىهاى فراوان داشته باشد. چنين سيستمى به عنوان يك بستر براى توليد سيستمهاى آموزش به كمك رايانه محسوب مىشود. با استفاده از اين بستر، مىتوان هر نرمافزار كمك آموزشى را در هر زمينه علمى و در هر سطحى از آموزش ايجاد نمود. بهعنوان مثال با استفاده از چنين بسترى مىتوان انواع نرمافزارهاى مختلف رشته فيزيك و شيمى و... را در سطوح مختلف دبيرستان تا دانشگاه و يا آموزش هاى مقاطع اوليه ابتدائى و آموزش هاى خاص، استفاده نمود.
متدولوژى دوم، روش مناسبى براى توليد چنين سيستمهائى به نظر مىرسد. در متدولوژى اول، براى توليد هر سيستم آموزش به كمك رايانه، تيمى خبره و در بر دارنده چند طراح و برنامهنويس نرمافزار لازم است. اما در متدولوژى دوم، يك تيم توليد نرمافزار، چنين بسترى را فراهم مىكند و سپس تيمهاى برنامهريزى و تعيين محتواى علمى آموزش، در هر يك از زمينههاى مختلف علمى، به ايجاد سيستم آموزش به كمك رايانه مورد نظر خود مىپردازند. سه سطح از افراد با چنين سيستمهائى در ارتباط هستند ( شكل 1 ) : اول توليد كنندگان بستر نرمافزارى كه تيمى از تحليلگران، طراحان و برنامه نويسان نرمافزار بعلاوه ساير تخصصهاى مرتبط با اين افراد هستند.
اين افراد بستر نرمافزارى را طراحى و توليد مىكنند. گروه دوم شامل برنامهريزان آموزشى و افراد خبره تامين كننده محتواى آموزشى در هر يك از زمينههاى تخصصى مىشود. اين افراد با استفاده از بستر نرمافزارى ايجاد شده، يك "مجموعه آموزشى" را در يك سطح و زمينه خاص علمى ايجاد مىكنند و گروه سوم شامل آموزش گيرندگان و استفاده كنندگان سيستمهاى آموزش به كمك رايانه مى گردد. اين افراد از يك مجموعه آموزشى علمى براى يادگيرى استفاده مىكنند. در استفاده از يك مجموعه آموزشى به صورت گروهى، يك معلم، هدايت و آموزش را توسط سيستم بر عهده مىگيرد
براى مشاهده ابعاد و جوانب عملى ايجاد يك بستر پويا، در يك پروژه تحقيقاتى در دانشگاه پيام نور، يك مدل پيش نمونه سازى شده ايجاد گرديد. در اين مدل ابعاد مختلف و خصوصياتى را كه براى اين سيستم پيش بينى شده بود به صورت مجازى ايجاد شد. در ادامه مقاله، ابعادى را كه در اين مدل مورد توجه قرار گرفته است مطرح و اهداف و خصوصيات و محيط و ملزومات اين سيستم مورد بحث قرار خواهد گرفت.
2- بررسى مزيت ها
مزاياى متدولوژى بستر پويا را نسبت به متدولوژى سيستم ايستا، مىتوان در موارد زير بر شمرد :
• توليد يك سيستم آموزش به كمك رايانه، از بعد نرمافزارى و برنامهنويسى بسيار پيچيده است و چنين سيستمهائى جزو پيچيدهترين سيستمها محسوب مىشوند. بنابراين هزينه و زمان زيادى براى توليد چنين سيستمهائى لازم است. با توجه به تعدد زمينههاى علمى و سطوحى كه آموزش در آنها مورد نياز است ، پيادهسازى يكى از اين زمينهها و سطوح كه تعداد آنها به چند هزار زمينه و سطح (در حل حاضر) مىرسد، هزينه و زمان بسيار زيادى لازم دارد.
با توجه به اينكه هزينه توليد يك سيستم جامع و خبره در اين زمينه بسيار بالا و در سطح يك پروژه ملى است، اصولا پيادهسازى اين سيستمها به شكل ايستا عملى نيست. اما صرف هزينه بر يك سيستم جامع و پويا عملى است و حتى در توان دولتهاى كوچك و از نظر مالى كم توان و يا شركتهاى رايانهاى نسبتا بزرگ مىباشد.
• به همان دليل پيچيدگى كه در بند قبلى مطرح گرديد، در صورتى كه اين سيستمها با استفاده از بستر پويا ايجاد شوند و در موارد مختلف مورد استفاده قرار گيرند، قابليت اطمينان بالاتر و خطاى كمترى نسبت به ايجاد سيستمهاى ايستا خواهند داشت.
• باز به همان دليل پيچيدگى مورد بحث اين سيستمها، پيادهسازى چنين سيستمهائى كه از امكانات و توانائيها و خصوصيات مناسبى برخوردار باشند، نياز به استفاده از متخصصين و طراحان خبرهاى دارد كه تعداد آنها چندان زياد نيست. يك طراح و برنامهنويس معمولى، توان ايجاد چنين سيستمهائى را ندارد. بنابراين با روش سيستم ايستا، هر چند كه هزينه مورد نياز هم موجود باشد، امكان جمعآورى تيمهاى توليد نرمافزار در همه زمينهها ميسر نيست.
• در صورتى كه يك بستر پويا ايجاد شود، توانائيهاى مختلفى براى آن قابل پيش بينى است و افزايش توانائيها و قابليتها و امكانات با توجه به اينكه هزينه تنها بر يك پروژه صرف مىشود، عملى است. اما در صورتى كه چندين پروژه توليد سيستمهاى ايستا انجام شود، نمىتوان انتظار داشت كه هر يك از سيستمها مستقلا امكانات و توانائىهاى بسيارى را در بر داشته باشد.
• در ايجاد سيستمهاى ايستا، لازم است تا تيم ايجاد كننده سيستم شامل متخصصينى از زمينه علمى مربوطه و متخصصين رشته رايانه باشند. هماهنگى بين اين افراد و ايجاد ارتباط و تفهيم مطلب بين افراد داراى تخصصهاى متفاوت مشكل آفرين است. بخش بزرگى از زمان صرف شده در اين پروژهها به اين ايجاد ارتباط و تفهيم مطلب اختصاص پيدا مىكند و در نهايت بسيارى از مشكلات موجود در سيستم در نتيجه عدم برقرارى مناسب اين ارتباط است. از اين رو بسيارى از اوقات متخصص زمينه، خود به كار برنامهنويسى اقدام مىكند و يا متخصص رايانه با در دست گرفتن كتاب هاى زمينه مربوطه، خود دانش زمينه را كسب مىكند. اما در ايجاد بستر پويا چنين نيست. تيم توليد كننده نرمافزار مستقلا به توليد نرمافزار مورد نظر مىپردازد و نرمافزارى را تهيه مىكند كه متخصص زمينه مربوطه، به سادگى بتواند از آن استفاده كند. به عبارت ديگر در تيم توليد نرمافزار، متخصصين زمينههاى مختلف علمى حضور ندارند (ولى ارتباط دارند) و در تيمهاى برنامهريزى آموزشى و محتواى علمى، طراحان و برنامهنويسان رايانه حضور ندارند (حتى الامكان). نرمافزار بستر بايد به صورتى باشد كه استفاده از آن براى برنامهريزى آموزشى و پذيرش محتواى علمى، نياز به تخصص خاصى نداشته باشد.
• انعطاف پذيرى سيستمهاى پويا منحصر به محتواى آموزشى نمىشود. خود فعاليت هاى آموزش و شيوه آموزش نيز از اين امر مستثنى نخواهد بود. مثلا سيستمى كه توان آموزش در سطوح مختلف علمى را داشته باشد، در آموزش يك آموزش گيرنده خاص، از خود انعطاف پذيرى بيشترى را نشان خواهد داد. اين سيستم مىتواند پس از مدل كردن دانشجو و تعيين توانائيهاى وى، سطح آموزش را تنظيم كند و آموزش را در سطحى مناسب براى دانشجو انجام دهد. به عبارت ديگر سيستم پويا علاوه بر پويائى در بكارگيرى در زمينهها و سطوح مختلف، در انجام فعاليت آموزش نيز پويا است. در مقايسه با آن، سيستمهاى ايستا بسيار محدود، غير انعطاف پذير و خشك و بىروح مىباشند.
• در توليد سيستمهاى ايستا، معمولا بر يك زبان برنامهسازى تكيه مىشود. استفاده از يك زبان برنامهسازى، توليد اين سيستمها را دچار تمام مشكلاتى مىكند كه توليد و برنامهسازى يك نرمافزار در بر دارد. اما در ايجاد يك بستر پويا، تيمهاى برنامهريزى و تامين محتواى آموزشى كه بخش اعظم كار را بر عهده دارند با اين مشكلات سروكار ندارند و تنها به فكر مسائل تخصصى خود هستند.
3- اهداف و خصوصيات
بستر پوياى سيستمهاى آموزش به كمك رايانه بايد داراى خصوصيات زير بوده و ويژگيها و توانائيهاى زير را در بر داشته باشد :
• رها كردن مدرس از مسائل غير تخصصى او. مدرس فقط بايد چگونگى استفاده از رايانه را بداند و لزومى به ورود به مباحث فنى رايانه ندارد. ابزار بايد خود را با مدرس وفق دهد و نه مدرس با ابزار.
• ابزارهائى براى آموزش. سيستم بايد امكانات لازم براى انجام آموزش (تدريس و يادگيرى) را فراهم كند. اين امكانات بايد قدرت طرح دروس و بيان توضيحات به شكل مناسب را در اختيار قرار دهد. همچنين بايد امكان انتخاب شيوههاى مختلف ارائه وجود داشته باشد.
• امكانات استفاده اختصاصى و دستجمعى (كلاس درس). بستر پويا بايد امكاناتى را فراهم كند كه هم افراد بتوانند بطور اختصاصى از آن استفاده كنند و هم در كلاس درس در حالى كه معلم هدايت سيستم را بر عهده دارد، دانشجويان به استفاده از سيستم بپردازند.
• ايجاد محيط تعاملى آموزش. دانشجو بايد در يادگيرى نقش عمدهاى را بازى كند. اين نقش در ميزان يادگيرى و كيفيت آن داراى اهميت بسيارى است. سيستم بايد دانشجو را به تلاش وادار كند. دانشجو بايد هدايت سيستم را بر عهده بگيرد. بر خلاف آنچه كه همگان از يك سيستم آموزش تصور مىكنند، تعيين كننده بودن دانشجو در جهت گيرى آموزش ، ضامن ايجاد انگيزه و درك مطلب است. اين بدان معنا نيست كه سيستم كلا در اختيار دانشجو قرار داشته باشد
. سيستم تنها بايد به هدايت و ارزيابى دانشجو بپردازد. دانشجو بايد بتواند جهت آموزش را تعيين كند. فراروند سه گانه "راهنمائى و تدريس "، "يادگيرى" و "ارزشيابى" بر اساس اين جهت دهى شكل مىگيرد. در واقع دانشجو بايد براى رسيدن به نقاط تعيين شده آموزش ، اطلاعاتى را كسب كند. اما اينكه چگونه و طبق چه روالى اين اطلاعات بايد كسب شود، بر عهده خود دانشجو و با راهنمائى سيستم است. مثلا وقتى يك دانشجو مىخواهد مساحت زير يك منحنى را بدست آورد، بايد از انتگرال استفاده كند. براى دست يافتن به اين نقطه، سيستم به وى گوشزد مىكند كه بايد ابتدا مبحث انتگرال را فرا بگيرد تا بتواند به اين نقطه دست پيدا كند. يك پازل را از راههاى مختلف مىتوان چيد. يك جدول را از راههاى متفاوتى مىتوان تكميل كرد. وقتى سيستم به دانشجو اجازه تصميمگيرى در چگونگى آموزش را بدهد، وقتى سيستم با واكنش هاى دانشجو خود را تطبيق دهد و بر اساس واكنش ها و انتظارات دانشجو فعاليت خود را انجام دهد، آموزش تعاملى شكل مىگيرد. در يك كلام آموزش تعاملى، فراهم آوردن مشاركت دانشجو در امر آموزش است.
• امكان اعمال تغيير در چگونگى و ترتيب آموزش توسط آموزش گيرنده.
• پويائى محتواى آموزش. يك بستر پوياى آموزش به كمك رايانه، علاوه بر پويائى براى ايجاد سيستمهاى مختلف در زمينههاى علمى مختلف ، بايد خود در شيوههاى آموزش نيز داراى پويائى مناسب باشد. پويائى در ابعاد مختلفى بايد در سيستم وجود داشته باشد. پويائى محتواى آموزشى، پويائى در زمان استفاده، مدت آموزش ، ترتيب ، مفادآموزشى، روشها و الگوهاي آموزش ، سختى و سادگى، سطح، تعداد مثالها و نظاير آن از جمله اين ابعاد هستند.
• امكان تغيير طرح درس و طرح درس اختصاصى. طرح درس يكى از مهمترين پايههاى آموزش است. بايد امكان تغيير طرح درس در زمان استفاده و فعاليت سيستم ميسر باشد. اين موضوع براى آنست كه اصلاحات بر طرح درس با دريافت بازخورد از محيط آموزش گيرنده انجام شود. همچنين تطابق سيستم با محيطهاى آموزشى مختلف و شرايط متفاوت محيطى لازم است. در بسيارى از موارد، يك سيستم آموزشى بايد در محيطهاى مختلف فعاليت كند. هريك از محيطهاى مورد نظر ممكن است داراى شرايطى باشد كه با طرح درس تنظيم شده تطابق نداشته باشد. مثلا در درس علوم يكى از سطوح دبستانى ، مواردى كه مربوط به كاشتن گياهان و مشاهده رشد آنها است بايد در زمانى ارائه شود كه در منطقه جغرافيائى مورد ارائه، امكان انجام عملى اين كار وجود داشته باشد و اين زمان در مناطق جغرافيائى مختلف متفاوت است. بنا براين كارشناسان آموزشى يا معلمين هر منطقه جغرافيائى بااستفاده از پويائى طرح درس و جا به جائى دروس (يا موارد ديگر) مىتوانند سيستم آموزش را براى منطقه مورد نظر تطبيق دهند. از طرفى ديگر استعدادها و سلايق و توانائىهاى افراد مختلف باهم متفاوت است. يك سيستم آموزش به كمك رايانه پويا بايد اين امكان را براى هر فرد فراهم آورد كه سيستم و طرح درس را با توجه به توانائىها و استعدادها و علائق و سلايق خود تنظيم نمايد. اين مسئله حتى مىتواند در حدى باشد كه يك شخص براى خود (يا شخص ديگر) دروس رشته جديدى را تعريف نمايد (از ميان علوم موجود در سيستم) و يك طرح درس اختصاصى مخصوص به خود ايجاد كند.
• طرح درس نويسى به كمك رايانه و به صورت توزيع شده. سيستم بايد امكان نوشتن طرح درس و برنامهريزى آموزشى را توسط افراد مختلف و گاه در مناطق مختلف بدهد. به عبارت ديگر سيستم اجازه دهد كه افراد به صورت مشترك بر روى يك طرح درس مشخص فعاليت نمايند و سازماندهى اين كار توسط سيستم به صورت توزيعى انجام گردد.
• آموزش هاى خاص و با مخاطبين خاص. امكان استفاده از سيستم در آموزش هاى ضمن خدمت، دورههاى تداوم آموزش و آموزش هاى باز كه داراى موارد خاص آموزشى هستند و هر يك مخاطبين مخصوص به خود را دارند بايد وجود داشته باشد.
• آموزش بين رشتهاى. در بسيارى از موارد لازم است تا يك دوره آموزش بين دو رشته مختلف ( بخصوص در رشتههاى دانشگاهى) ايجاد شود و تعداد محدودى ازافراد دراين رشته تحصيل نمايند. مثلا رشته شيمى و رشته نرمافزار رايانه از مواردى هستند كه براى توليد سيستمهاى بزرگ رايانهاى مطالعه فرايندهاى شيميائى، نياز به تربيت تعداد محدودى كارشناس با اطلاع از هر دو رشته تحصيلى است.
• ويژهگرا- سفارشى كردن آموزش . بستر بايد امكاناتى را فراهم كند تا آموزش با توجه به خصوصياتى نظير سطح تحصيلى، سن، جنس ، ميزان هوش و ساير موارد، به صورت پويا انجام شود. به عبارت ديگر، سيستم با توجه به خصوصيات هر مخاطب خاص تنظيم شود. همچنين سيستم بايد حتىالامكان جنبههائى از ويژهگرائى هوشمند را فراهم كند. يعنى خود با تشخيص وضعيت مخاطب و در نظر گرفتن مدلى از فرد آموزش گيرنده با توجه به واكنش هاى وى ، سيستم را مطابق شرايط مخاطب تنظيم كند.
• استقلال. سيستم بايد از اين عوامل مستقل باشد :
o مدرس. به مدرس خاصى وابسته نباشد و هر مدرس بتواند هدايت، آموزش و ايجاد يك مجموعه آموزشى را بر عهده بگيرد.
o روش تدريس. روشهاى مختلف تدريس در سيستم قابل اعمال باشد.
o محتوى. امكان تعريف و تغيير هر نوع محتوى آموزشى در هر زمينه وجود داشته باشد. از دانش رياضى گرفته تا دانش سينما.
o نوع دانش آموز. هر دانش آموزى بتواند از آن استفاده كند.
o تك و چند كاربره بودن. هم بصورت انفرادى و هم بصورت گروهى بتوان از آن استفاده نمود. همچنين هم بصورت تك كاربره و هم در محيط شبكه قابل استفاده باشد.
• ارتباط با شبكههاى بينالمللى - Internet. سيستم بايد به آموزش گيرنده اجازه ارتباط با شبكههاى بينالمللى را از محيط خود سيستم بدهد و اجازه دهد تا دانشجو به كسب دانش جانبى در اين زمينه بپردازد. به عبارت ديگر اطلاعات موجود در اين شبكهها به عنوان كتابخانه جانبى و ابزار كمك آموزشى سيستم محسوب مىشود. همچنين سيستم بايد آموزش گيرنده را در استفاده از اين شبكهها و يافتن دانش مورد نظر و استفاده از ابزارهاى آن راهنمائى كند.
• ارتباط با بانكهاى اطلاعاتى و مراكزى كه اشكالى از دانش را در اختيار دارند (نظير فيلمهاى علمى در صدا و سيما). سيستم ابزاهائى را در اختيار قرار دهد تا براى كسب دانش زمينه بتوان از اطلاعات موجود در بانكهاى اطلاعاتى و يا فيلمهائى علمى كه در صدا و سيما و مراكز نظيرآن وجود دارد استفاده نمود. اينكار سرعت ايجاد مجموعههاى آموزشى را افزايش زيادى مىدهد.
• ساختار فارسى سيستم. ساختار سيستم بايد كاملا فارسى بوده و براى استفاده كنندگان فارسى زبان مناسب باشد.
4- ابزارها
براى آنكه بستر پويا بتواند به اهداف و ويژگيهاى ذكر شده دست يابد، بايد ابزارهائى را براى استفاده فراهم آورد. عمده اين ابزارها عبارتند از :
• ابزارها و امكان ايجاد محيط مجازى. زمانيكه از برخورد با محيط سخن مىگوئيم، دو نوع از محيط مورد تصور است. محيط حقيقى و محيط مجازى. محيط حقيقى همان محيطى است كه داراى خصوصيات فيزيكى و واقعى (از جنبه موضوع برخورد) مىباشد. ولى محيط مجازى محيطى است كه داراى شرايط حقيقى و فيزيكى از جنبه موضوع برخورد نيست. براى روشن شدن موضوع مثالى مىزنيم. شرايط حقيقى براى تشكيل يك جلسه و تصويب يك موضوع آن است كه افراد در يك محل فيزيكى و در يك زمان واحد حضور پيدا كنند و پيرامون موضوعى تصميمگيرى و آنرا تصويب و پاى صورتجلسه را امضاء كنند. اما در صورتى كه چنين جلسهاى بصورت حقيقى تشكيل نشود، بلكه ابتدا صورتجلسهاى طبق موضوع مورد تصويب تنظيم و سپس به محل كار تك تك افراد جلسه برده شده و افراد مورد نظر با خواندن صورتجلسه آنرا امضاء كنند (كما اينكه در بسيارى از صورتجلسههاى مالى - تشريفاتى چنين انجام مىشود) يك جلسه مجازى تشكيل شده است و شرايط مجازى براى تشكيل جلسه ايجاد شدهاست. در تعريفى دقيقتر "محيط حقيقى محيطى است كه شرايط و عوامل موجود در محيط، داراى همان خصوصياتى هستند كه در تعاريف آن محيط بيان شده است".
و با توجه به اين تعريف، "محيط مجازى محيطى است كه شرايط و عوامل موجود در آن، داراى همان خصوصياتى نيستند كه در تعريف آن محيط بيان مىشود، بلكه با تمهيداتى رفتار مورد نظر محيط حقيقى را از خود بروز مىدهند". بستر پويا بايد شرايط ايجاد و بكارگيرى محيط مجازى را فراهم كند. اين شرايط حداقل بايد در سه زمينه زير ايجاد شود :
1. شبيهسازها. شبيهسازها در ابعاد مختلف به آموزش كمك مىكنند ، از نرمافزارهاى شبيهساز واكنش هاى شيميائى گرفته تا نرمافزارهاى شبيهساز آزمايشگاه فيزيك در آموزش هاى پايه. سيستمحتى الامكان بايد ابزارهائى را فراهم كند كه شرايط ايجاد شبيهسازها در سيستم وجود داشته باشد.
2. نمايش مجازى. بخش هاى نمايش مجازى، امكان سير و سفر در فضائى را مىدهند كه امكان و شرايط حضور در آن را نداريم. مثلا نمايش اجزاء داخلى بدن، زمينشناسى، علم نجوم و فضا، جغرافيا و موارد متعدد ديگر در بستر پويا، نياز به وجود اين ابزارها و امكانات دارد.
3. كلاس درس مجازى. حضور فيزيكى عوامل كلاس از آموزش گيرنده تا مدرس هم از نظر مكانى و هم از نظر زمانى، بزرگترين مشكل دورههاى آموزشى است. ايجاد كلاس درس مجازى، از طريق شبكههاى رايانهاى در مواردى كه آموزش گيرندگان، امكان حضور در محل كلاس را ندارند بايد در امكانات بستر پيش بينى شود.
• ابزارهائى براى برنامهريزى و سياست گذارى آموزش. سيستم بايد داراى ابزارهائى باشد كه برنامهريزان آموزشى توسط آنها بتوانند برنامه آموزشى يك مجموعه آموزشى را تدوين و سيستم را براى انجام آن مجموعه آماده كنند.
• ابزارهائى براى طبقهبندى سطوح آموزشى. اين مجموعه از ابزارها، كمك مىكند تا آموزش در سطوح مختلفى انجام شود. به عبارت ديگر، يك مجموعه آموزشى كه شامل دانش در يك زمينه علمى خاص است، با استفاده از دانش طبقهبندى، مىتواند براى آموزش افراد مختلف در سطوح مختلف علمى مورد استفاده قرار گيرد.
• ابزارهائى براى آموزش و كسب دانش به سيستم. اين مجموعه از ابزارها براى تغذيه بانك دانش سيستم مورد استفاده قرار مىگيرد. با توجه به ساختمان بانك دانش ( شكل 2 )، اين ابزارها بر چند دستهاند:
o ابزارهاى كسب دانش عمومى سيستم كه توسط مهندس دانش مورد استفاده قرار مىگيرد.
o ابزارهاى كسب دانش زمينه كه توسط كارشناسان يا اپراتورها يا به صورت مستقيم و خودكار از بانكهاى اطلاعاتى موجود دانش مربوطه را كسب مىكند.
o ابزارهاى كسب دانش طبقهبندى دانش زمينه كه توسط شخص خبره زمينه مربوطه مورد استفاده قرار مىگيرد.
o ابزارهاى كسب دانش برنامه و شيوه آموزش كه توسط متخصصين برنامهريز آموزشى زمينه مربوطه مورد استفاده قرار مىگيرد.
• ابزارهائى براى ارزيابى دانشجو. يكى از مهمترين بخشهاى يك سيستم آموزش به كمك رايانه، بخش ارزيابى دانشجو مىباشد. سيستم بايد امكانات مناسبى براى ارزيابى دانشجو فراهم آورد.
• قدرت تعريف ارزيابى دانشجو. علاوه بر آنكه ابزارهائى براى ارزيابى دانشجو وجود دارد، بايد امكاناتى وجود داشته باشد كه شيوه ارزيابى و چگونگى آن را قابل تعريف و تغيير سازد. به عبارت ديگر سيستم در شيوه ارزيابى دانشجو پويا باشد.
• ابزارهائى براى اشكال زدائى و اصلاحات در دانش. سيستم بايد امكاناتى را براى انجام اصلاحات و يافتن اشتباهات و رفع آنها در اختيار اشخاص خبره قرار دهد.
• امكانات و ابزارهاى توضيح . وقتى يك سيستم خبره آموزش، موضوعى را به آموزش گيرنده منتقل مىكند، بايد قادر باشد تا پيرامون آن موضوع توضيحات لازم را ارائه كند. به عبارت ديگر اين سيستم بايد بتواند دلايلى را كه موتور استنتاج بر آن استدلال مىكند به مخاطب توضيح دهد.
• ابزارهائى براى راهنمائى دانشجو. سيستم با استفاده از اين ابزارها، دانشجو را براى انجام فراروند آموزش و انتخاب مسيرهاى مناسب براى يادگيرى هدايت مىكند.
• امكاناتى براى ارائه سيستم. بايد امكاناتى را براى ارائه مطالب در سر كلاس درس فراهم كند. به عبارت ديگر علاوه بر آنكه سيستم خود مستقيما به تدريس مطالب مىپردازد، بايد اين امكان وجود داشته باشد كه مدرس نيز با استفاده از سيستم و كليه امكانات و دانش وى، در سر كلاس براى تدريس از سيستم استفاده كند.
• ابزارهائى براى برنامهنويسىهاى خاص. سيستم علاوه بر آنكه كليه ابزارها و امكانات لازم براى ايجاد يك مجموعه آموزشى را فراهم مىكند، بايد امكان استفاده از زبانهاى برنامهسازى سطح بالا يا پائين موجود را بدهد. زيرا برخى اوقات امكانات موجود براى ارائه يك آموزش بخصوص و ويژه مناسب نيست و براى انجام آن نياز به پارهاى عمليات برنامهنويسى مىباشد.
• رابط كاربرها. رابط كاربرهاى مناسب براى افراد و كاربران مختلف وجود داشته باشد : دانشجو - معلم - اپراتورهاى ورود اطلاعات و دانش زمينه - خبره زمينه - برنامهريز آموزشى - مهندس دانش.
• ابزارهاى ارائه به شكل چندرسانهاى و ابرمتنى . امكان استفاده از اين ابزارها در ارائه دانش مربوطه بايد وجود داشته باشد. مثلا هنگامىكه مخاطب در حال يادگيرى مطلبى پيرامون گياهان است، تصاوير انواع گياهان و نيز فيلمى از رشد گياهان به صورت سريع را مشاهده كند. و در صورت نياز به ارائه توضيح پيرامون هر يك از كلمات و موضوعات مطرح در مطالب درس، بتواند به اين توضيحات دست پيدا كند. همچنين ابزارهاى چندرسانهاى جنبى به شكل دايرهالمعارف هاى چند رسانهاى در سيستم وجود داشته باشد.
• ابزارهائى براى ايجاد تصاوير متحرك . يكى از مهمترين ابزارهائى كه در ساخت يك مجموعه آموزشى در انتقال دانش موثر است، استفاده از تصاوير متحرك است. تصاوير متحرك مىتوانند موضوعات و موارد آموزشى را به شكل بهترى منتقل كنند. سيستم بايد امكان ايجاد و استفاده از اين تصاوير را در تعيين موارد و محتوى آموزش داشته باشد.
• ابزارهائى براى جستجو در اطلاعات و دانش مربوطه.
• ويرايشگرهاى عمومى نظير ويرايشگر متن ساده، ويرايشگرهاى ابرمتنى، ابزارهاى ويرايش و ترسيم تصاوير و...
• ابزارهائى براى برنامهريزى فعاليت هاى آموزشى شخص آموزش گيرنده و نظارت و كنترل اين فعاليت ها.
• ابزارهائى براى نمايش دانش. اين ابزارها بايد امكان تغيير دانش را فراهم كنند و عدم قطعيت و اهميت و اولويت در اين ابزارها ملحوظ باشد.
• ابزارهاى خدمات توزيعى نظير ابزارهاى ارائه يك درس به شيوه چند معلمى. برخى اوقات لازم است تا چند نفر به تدريس يك درس بپردازند. در چنين مواردى سيستم بايد امكانات و ابزارهاى لازم براى اينكار را فراهم كند.
• ابزارهاى شبكه و استفاده از راهدور.
• مكانيزمهاى حفاظتى.
• ابزارهاى راهنمائى .
5- محيط و ملزومات
براى اينكه چنين بسترى ايجاد شود، بايد محيط لازم براى آن فراهم آيد. خصوصيات اين محيط عبارتند از :
• سخت افزار. سخت افزار مورد استفاده بايد قابل استفاده در محيطهاى مختلف باشد تا اشخاص بتوانند هم در منزل و هم در مراكز آموزشى از آن استفاده كنند. بدين ترتيب محيط رايانههاى شخصى براى اينكار مناسب به نظر مىرسد.
• سيستم عامل. بستر بايد در محيط سيستمعاملى ايجاد گردد كه امكانات لازم براى ابزارهاى سيستم را فراهم آورد. مثلا امكانات چندرسانهاى و ابرمتنى. ضمنا اين سيستم عامل بايد نسبتا همهگير باشد تا استفاده از آن توسط افراد مختلف ميسر شود. به نظر مىآيد سيستم عامل ويندوز محيط مناسبى را براى اين سيستمها فراهم آورد.