بخشی از مقاله
رفاهاقتصادى و معيشتى در جهان مهدويت
از برنامهها و اقدامهاى امام مهدى (ع)، پديد آوردن رفاه در كل جامعه بشرى است. در آن دوران طبق ترسيم آيات و احاديث، جامعه بشرى واحدى تشكيل مىگردد كه مانند خانوادهاى زندگى مىكنند، و مساله ناهنجار جوامع پيشرفته و ابرقدرت، و جامعههاى در حال رشد، و جامعههاى عقبمانده و محروم از ميان مىرود و بشريتبه طور كلى به رفاه اقتصادى و بىنيازى دست مىيابد، و همين چگونگى زمينه اساسى رشد و تعالى معنوى و فكرى انسان را مىسازد.
طبق تحقيقات كارشناسان و متخصصان بخش عظيم و مهمى از مسائل عقبماندگى و وابستگى و كمبود مواد غذايى و معيشتى (اگر نگوييم تمام آن) به دو عامل بستگى دارد، و اين هر دو عامل با هم در ارتباطاند:
نظام اقتصادى حاكم بر جهان.
نظام اقتصادى حاكم بر جهان»، يعنى نظام و سيستمى كه قدرتهاى اقتصادى جهان در كشورهاى استعمارگر پديد آوردهاند، و هدف و آرمان آنها دستيابى به قدرت اقتصادى روزافزون و سلطه بر منابع ثروت جهان است. اين قدرتهاى سلطهگر، با برنامهريزيهاى دقيق خود، مانع هرگونه استقلال، خودكفايى و رشد توليد و پيشرفت اقتصادى در كشورهاى عقب نگهداشته شدهاند. اين قدرتها از راههاى گوناگون و شيوههاى تبليغى و برنامهريزيهاى گسترده و عميق، در سايه سلطه نظامى و سياسى و فرهنگى، آزادى فكر و عمل را از آحاد مردم در
جهان سوم مىگيرند، و روشها و شيوههايى در همه مسائل زندگى از جمله در توليد و مصرف و تكنولوژى و فرهنگ و راههاى معيشت، بر آنان تحميل مىكنند كه به سود سرمايهداران بزرگ و سلطه بيشتر جهان پيشرفته است. در سايه اين سلب فكر و سلب شخصيت و سلب آزادى و آزادفكرى، پديده عقبماندگى ويى و خوديابى و اعتماد به نفس مىميرد، و وابستگى روز به روز در اعماق اجتماعات عقبمانده گسترش مىيابد. از اين رو، صاحبنظران مسائ
ل اقتصادى - اجتماعى مىگويند: كمك به كشورهاى عقبمانده تنها در اين است كه آنها را به خودشان واگذارند.
نظام سياسى حاكم بر كشورها» نيز نوعا عامل و دستنشانده قدرتهاى جهانى هستند، و همواره به زيان ملتهاى خود گام برمىدارند، و براى سلب هرگونه فكر و انديشه از مردم و نفى حس خودشناسى و خوديابى در مردم خويش مىكوشند، و جريانهاى فكرى و فنى فرمايشى را در ميان ملتخويش نشر مىدهند، و با رسانهها و ابزارهاى تبليغاتى هرگونه استقلال فرهنگى و اقتصادى را از جامعه سلب مىكنند، و تودهها را بردهوار به اسارت و پيروى
كوركورانه اين دو جريان مسلط و حاكم - يكى بيگانه و ديگرى خودى - نخستين موضوعى كه صدمه مىبيند و يا بكلى نفى مىگردد، اصالت فكر و فرهنگ خودى و حس اعتماد به نفس و بازيابى و بازشناسايى نيروهاى نهفته در درون خود و جامعه خودى است.
در رستاخيز ظهور امام منجى (ع)، اين بندها و دامها از سر راه برداشته مىشود، و عوامل سلطه بر فكر و فرهنگ و اقتصاد و سياست جهان و كشورها نابود مىگردد، و انسانها آزاد مىشوند، و با هدايت آن امام به خود مىآيند و ديگر بار خويشتن خويش را بازمىيابند و بازمىشناسند و آزادانه فكر مىكنند، و راههاى تحميلى و تبليغى را از راه اصلى و درست جدا مىسازند. و اين است آزادى و آزادگى واقعى، آزاديى كه در سراسر دنياى كنونى تنها واژه آن وجود دارد و از محتوا و مفهوم آن خبرى نيست.
در دنيايى كه تقسيمبندى جهانى با معيارهاى ظالمانه صورت مىگيرد، و امتهاى ضعيف، به حال خود گذارده نمىشوند، و از راههاى مريى و نامريى در شبكههاى پيچيده نظامهاى سلطه و سرمايهدارى جهان گرفتار مىآيند، سخن از آزادى واقعى و آزادفكرى، بازى با كلمات است. و گفتگو بر سر استقلال اقتصادى و انتخاب شيوه و راه زندگى و معيشت و دستيابى به رفاه بيهوده است. زيرا در چنين شرايطى، بخشهاى عظيمى از بشريت مواد لازم زندگى را در اختيار ندارند و دچار كمبود و فقرند، و بخشهاى ديگر نيز طبق الگوها و معيارهايى كه
سرمايهداران و توليدكنندگان بزرگ بر جامعه تحميل مىكنند بايد زندگى كنند، و از مواد و كالاها بهره گيرند، و خود قدرت اختيار و انتخاب ندارند.
از اين رو در رستاخيز امام مهدى (ع)، انسان در آغوش آزادى به معناى واقعى كلمه مىآرامد، و در پرتو اين آزادى همه بندها و زنجيرهايى را كه بر پايش نهادهاند مىگسلد، ورا به دو بخش پيشرفته و عقبمانده تقسيم كردهاند از ميان مىرود، و پديده شوم فقر و نياز نيز نفى مىگردد، و رفاه اقتصادى در پرتو چنين معيارهايى به جامعه و افراد داده مىشود. ت
رديدى نيست كه بدترين و ناهنجارترين اسارت براى بشريت، فقر و نياز روزانه به غذا، لباس، مسكن، دارو و ديگر لوازم زندگى است. اين اسارت براى انسان لحظهاى آسايش و فراغتباقى نمىگذارد، و زمينههاى رشد و تكامل معنوى و مادى او را نابود مىسازد، و همواره انسان را در انديشه سير كردن شكم و پوشاندن بدن و دستيابى به سايبان و بهبودى از درد و بيمارى و... فرو مىبرد، و فرصتى باقى نمىگذارد تابه مفاهيم بالا و برتر زندگى بينديشد، و پايگاه انسانى خود را درك كند، و از عروج و تكامل نوع انسان سخن بگويد.
در دوران رفاه اقتصادى و رفع همه نيازها، آدمى از اين بردگى و اسارت هستىسوز رهايى مىيابد، و از بند مشكلات آن آزاد مىگردد، و به مسائل متعالى و برتر و تكامل و رشد و صعود مىانديشد و در آن راستا گام برمىدارد.
احاديثبسيارى درباره رفاه اقتصادى دوران ظهور وجود دارد و شايد از جمله مسائلى باشد كه بيشترين تاكيد بر آن شده است. و اين اهميت موضوع و نقش آن را در ساختن جامعه سالم قرآنى مىرساند، و شايد پس از اصل عدالت دومين موضوعى باشد كه در آن دوران در جامعهها پديد مىآيد. و اين هر دو با يكديگر پيوندى ناگسستنى دارند، زيرا كه اجراى دقيق عدالتبراى از ميان بردن روابط ظالمانه و غاصبانه آكل و ماكولى است تا اقويا حق ضعيفان را نخورند و
آنان را محروم نسازند. بنابراين، رفاه اقتصادى براى همه، با اجراى اصل عدالت اجتماعى و برپايى قسط قرآنى امكانپذير است، بلكه رفاه و بىنيازى از ميوههاى درخت تناور عدل است، و امام با تحقق بخشيدن به اصول دادگرى و عدالت اجتماعى، همگان را به زندگيى درست و سامانيافته مىرساند.
امام صادق (ع:
...انالناس يستغنون اذا عدل بينهم...
- ... مردمان بىنياز مىگردند آنگاه كه عدالت ميانشان حاكم باشد...
نالله لم يترك شيئا من صنوفالاموال الا و قد قسمه، واعطى كل ذى حق حقه، الخاصة والعامة والفقراء والمساكين، و كل صنف من صنوفالناس... فقال: لو عدل فىالناس لاستتغنوا...
- خداوند همه ثروتها را (از همه منابع درآمد) ميان مردم تقسيم كرده است، و به هر كس حقش را داده است: كارگزاران و توده مردم و بينوايان و تهيدستان و هر گروهى از گروههاى مردم. سپس امام گفت: اگر عدالت اجتماعى برقرار شده بود همه مردم بىنياز شده بودند...
بنابراين در سايه عدالت است كه به رفاه اقتصادى و بىنيازى مادى مىتوان دستيافت.
همچنين از نظر تعاليم اسلامى، حاكميت اگر درست و اسلامى باشد و برنامهها و مجريانى قرآنى و اسلامى به كار گمارده شوند، محروميت و نيازمندى در جامعه باقى نمىماند، زيرا كه اصول عدل و حق اجرا مىگردد، و در پرتو آن اجراى اصول، همه مردم به رفاه و بىنيازى مىرسند.
امام على (ع:
اما والذى فلقالحبة، و برا النسمة، لو اقتبستمالعلم من معدنه، و ادخرتمالخير من موضعه و اخذتمالطريق من وضحه، و سلكتم منالحق نهجه، لنهجتبكمالسبل، وبدت لكمالاعلام، و اضاء لكمالاسلام، و اكلتم رغدا، و ما عال فيكم عائل، و لا ظلم منكم مسلم و لامعاهد
- سوگند به خدايى كه دانه را (در دل خاك) بشكافت، و آدميان را آفريد، اگر علم را از معدن آن اقتباس كرده بوديد، و خير را از جايگاه آن خواستار شده بوديد و از ميان راه به رفتن پرداخته بوديد، و راه حق را از طريق روشن آن پيموده بوديد، راههاى شما هموار مىگشت، و نشانههاى هدايتگر پديد مىآمد، و فروغ اسلام شما را فرا مىگرفت، و به فراوانى غذا مىخورديد، و ديگر هيچ عائلهمندى بىهزينه نمىماند، و بر هيچ مسلمان و غير مسلمانى ستم نمىرفت.
در پرتو حاكميت قرآنى و محمدى (ص) و علوى (ع) امام مهدى (ع)، و با اجراى
اصل عدالت اجتماعى كه سيره انكارناپذير آن امامسامان مىيابد، و نيازها برآورده مىگردد، و رفاه اقتصادى و آسايش معيشتى بر تمام بخشها و زواياى زنگى خانواده بشرى پرتو مىافكند.
با اينكه موضوع رفاه اقتصادى از شاخ و برگهاى عدالت اجتماعى است، در احاديث جداگانه مطرح گرديده است. و اين اهميت موضوع را آشكار مىسازد.
پيامبر اكرم (ص:
يكون فى امتىالمهدى... يتعنم امتى فى زمانه نعيما لم يتنعموا مثله قط، البر والفاجر، يرسلالسماء عليهم مدرارا، ولا تدخرالارض شيئا من نباتها.
- در امت من مهدى قيام كند... و در زمان او مردم به نعمتهايى دست مىيابند كه در هيچ زمانى دست نيافته باشند. (همه) نيكوكار و بدكار. آسمان بر آنان ببارد و زمين چيزى از روييدنيهاى خود را پنهان ندارد.
پيامبر اكرم (ص:
يكون فى امتىالمهدى ... والمال يومئذ كدوس، يقومالرجل فيقول: يا مهدى اعطنى، فيقول: خذ (
- در زمان مهدى (ع)... مال همى خرمن شود. هر كس نزد مهدى آيد و گويد: «به من مالى ده! مهدى بيدرنگ بگويد: «بگير.»
امام على (ع:
... و اعملوا انكم ان اتبعتم طالعالمشرق سلك بكم منهاجالرسول ... و كفيتم مؤون
ةالطلب والتعسف، و نبذتمالثقل الفادح عنالاعناق...
- بدانيد اگر شما از قيامگر مشرق (امام مهدى «ع») پيروى كنيد، شما را به آيين پيامبر درآورد... تا از رنج طلب و ظلم (در راه دستيابى به امور زندگى) آسوده شويد، و بار سنگين (زندگى) را از شانههايتان بر زمين نهيد...
رفاه تا اين پايه و تامين سطح زندگى تا اين سطح، آرمانى است الهى كه به دست مبشر راستين عدالت و انصاف و سعادت و آسايش، امام مهدى (ع) تحقق مىيابد.
امام على (ع:
ثم يقبل الىالكوفة فيكون منزله بها، فلا يترك عبدا مسلما الا اشتراه و اعتقه، ولا غارما الا قضى دينه، و لا مظلمة لاحد منالناس الا ردها، ولا يقتل منهم عبد الا ادى ثمنه، دية مسلمة الى اهلها، و لا يقتل قتيل الا قضى عنه دينه والحق عياله فىالعطاء، حتى يملاالارض قسطا و عدلا...
- ... سپس (امام مهدى «ع») به كوفه، درآيد، و در آنجا مسكن گزيند، و هر برده مسلمانى را (در صورتى كه باقيمانده باشد) بخرد و آزاد كند و دين بدهكاران را بپردازد، و مظلمهها و حقهايى كه بر گردن كسان است (به صاحبان حق) بازگرداند، كسى كشته نشود مگر اين كه بهاى آن را (كه ديه است) به صاحبانش تسليم كند، و آن كس كه كشته شد بدهيش را بپردازد، و (زندگى) خانواده او را تامين كند، تا سراسر زمين را از عدل و داد بيآكند...
تامين زندگى و رفاه تا اين پايه است كه اگر از مسلمانان كسى هنوز در بردگى مانده بود به دست امام خريده مىشود و آزاد مىگردد. اگر كسى بدهكارى داشتبدهى او پرداخت مىشود. هر كس حقى و حقوقى از ديگران برى قصاص شد ديه او به صاحبش پرداخت مىگردد. هر كس به دليل جرمى به اعدام محكوم شد بدهكاريهاى او پرداخت مىشود، و پس از اعدام وى زندگى خانوادهاش همسان و همسطح ديگر مردم تامين مىگردد. و اينها همه براى اجراى عدالت دقيق در سراسر آباديهاى زمين است. يعنى عدالت در آن دوران چنين مفهومى عميق و گسترده و انسانى دارد، كه هر مشكل و ناهنجارى و گرفتارى را برطرف مىسازد.
امام باقر (ع:
و يعطىالناس عطايا مرتين فىالسنة و يرزقهم فىالشهر رزقين... حتى لاترى محتاجا الى الزكاة و يجيىء اصحابالزكاة بزكاتهم الىالمحاويج من شيعته فلا يقبلونها، فيصرونها و يدورون فى دورهم، فيخرجون اليهم، فيقولون: لا حاجة لنا فى دراهمكم ... فيعطى عطاء لم يعطه احد قبله
امام مهدى «ع»)، در سال دو بار به مردم مال ببخشد و در م
اه دو بار امور معيشتبدانان دهد... تا نيازمندى به زكات باقى نماند. و صاحبان زكات، زكاتشان را نزد محتاجان آورند، و ايشان نپذيرند. پس آنان زكات خويش در كيسههايى نهند و در اطراف خانهها بگردند (براى دستيابى به محتاجى)، و مردم بيرون آيند و گويند:
ما را نيازى به پول شما نيست... پس دستبه بخشايش گشايد، چنانكه تا آن روز كسى آنچنان بخشش اموال نكرده باشد.
امام صادق (ع:
ان قائمنا اذا قام اشرقتالارض بنور ربها... و يطلبالرجل منكم من يصله بماله و ياخذ منه زكاته، فلا يجد احدا يقبل منه ذلك و استغنىالناس بما رزقهمالله من فضله.
- هنگام رستاخيز قائم ما زمين با نور خدايى بدرخشد... و شما به جستجوى اشخاصى برمىآييد كه مال يا زكات بگيرند و كسى را نمىيابيد كه از شما قبول كند، و مردمان همه به فضل الهى بىنياز مىگردند.
سطح زندگى در اين حد بسيار متعالى و آرمانى و رفاه اقتصادى تا اين پايه، در دنياى سراسر ظلم و جامعههاى طبقاتى و سرشار از تضاد بر سر منافع و با روابط ظالمانه استثمارى براى ما، قابل درك نيست، ليكن وعده خدا است و تحقق خواهد يافت. آيا چنين هدفى با اين بزرگى و عالمگسترى، با شيوههاى اخلاقى و پند و موعظه پديد مىآيد، يا امام مهدى (ع) تنها با اعجاز و قدرت معنوى اين چگونگيها را در زمين پديد مىآورد؟ يا شيوهها و روشهايى ويژه براى رشد ثروت و توليد كافى كالاها به كار مىبرد كه تا كنون نبوده است؟
روشن است كه ايجاد رفاه اقتصادى در اين حد و براى يكايك افراد خانواده بشرى، كارى بزرگ و مشكلى بس عظيم است، و به دشوارى مىتوان تصور كرد كه در آن روزگار چه مسائل و عواملى پديد مىآيد كه چنين زيستى نصيب انسانها مىگردد.
با مطالعه در وضعيت زندگى كنونى بشر و با بررسى دقيق منابع طبيعى و ذخاير موجود در زمين و محاسبه استعداد انسان و محاسبه مقدار مصرف زائد و مسرفانه و تجملى در همه اموال جهان در نزد مهدى (ع) گرد آيد، آنچه در دل زمين است و آنچه بر روى زمين، آنگاه مهدى به مردمان بگويد: بيائيد! و اين اموال را بگيريد.
اجتماعات مختلف بشرى به اصل دست مىيابيم:
منابع طبيعى و ذخاير زمين اين استعداد را دارد كه پاسخگوى مجموعه نيازهاى انسانها باشد (در هر مقوله از مقولاتى كه در زندگى بدانها نيازى هس
ت)، و كمبودها را برطرف سازد و آدميان را به رفاه و آسايش و تامين معاش برساند.
محاسبه مقدار مصرف تجملى و مسرفانه اجتماعات بشرى، روشن مىسازد كه اگر اين اسرافكاريها و شادخواريها به صورتى درست و اصولى مهار گردد، و با انضباط و قانونى سازشناپذير جلو عياشى و ريختوپاشهاى زايد گروه اشراف رفاهطلب و شادخوار گرفته شود، نيازهاى كل بشريتبرآورده مىشود و زندگى همگان در روى زمين تامين مىشود.
با بررسى استعداد خلاق و هوش مبتكر انسانى، روشن مىشود كه انسانها مىتوانند در پرتو پيشرفت دانشها، به فورمولها و اصول تازهاى دستيابند كه معاش آنان بهتر تامين شود، و نيازها و خواستهها بيشتر برآورده گردد، و رفاه و آسايشى عمومى و همگانى پديد آيد. با توجه به اين سه محور، امكان پديد آمدن دوران رفاه مطلق و تامين زندگى در سطحى متعالى براى همه مردم روى زمين، روشن مىگردد. در اين بخش از اين رساله، به بررسى برخى از علل و عواملى مىپردازيم كه ممكن است در رستاخيز قيام و انقلاب امام مهدى (ع) به كار گرفته شود، و با تكيه بر آنها بودجه و مواد و منابع عظيم و كلان براى چنين اقدامى عظيم تامين گردد، و در فروغ آن زندگى بشريتسامانى درخور يابد:
برقرارى عدالت اجتماعى
عدالت اجتماعى به معناى تعادل و توازن در كليه جريانهاى اقتصادى جامعه است، و نظام توليد و توزيع مصرف را در بر مىگيرد. عدالتبه اين معنا، اگر گسترهاى جهانى يابد و دقيق و بىاستثنا حدود آن مشخص شود و درست اجرا گردد. تعادل و توازنى در كل جامعه بشرى پديد مىآورد كه آرمان همه عدالتخواهان الهى و بشرى بوده است. در پرتو چنين عدالتى، فاصلههاى اقتصادى به معناى اسراف و تكاثر در بخشهايى و كمبود و محروميت در بخشهاى فراوان ديگر ريشهكن مىگردد. و چنانكه در بخش نخست ديديم،مگان است.
اجراى اصل مساوات
رعايت قاطع اصل مساوات نيز موجب تعديل ثروتها و برابرى در توزيع كالاها و مواد مورد نياز همه مردم است، و از تراكم و ذخيرهسازى كنز و اسرافكارى نزد طبقات و گروههايى مانع مىگردد، و زمينههاى اصلى كمبود و نيازمندى را برطرف مىسازد.
در فصل بعد روشن خواهد شد كه با اجراى اصل مساوات نيازها برآورده مىگردد، و محتاج و تهيدستى باقى نمىماند. در اين باره به چنين تعاليمى برمىخوريم: «و يسوى بينالناس حتى لاترى محتاجا الىالزكاة: (امام مهدى«ع») ميان مردم (در تقسيم اموال) به مساوات رفتار مىكند به طورى كه ديگر نيازمند و محتاجى يافت نمىشود.» و اين همان سطح متعالى زندگى و رفاه عمومى است كه زكات مورد مصرف نداشته باشد، و همه چيز به همه مردم برسد. اين موضوع در اصل «مساوات» روشن خواهد گشت.
عمران و آبادى زمين
عمران و آبادى زمين، و بهرهبردارى از امكانات آن تا سر حد امكان، از ديگر اقدامات امام است. اين كار، در دوران پيش از ظهور با همه پيشرفت علوم و تكنولوژى در همه زمينهها بطور كامل انجام نشده است. طبق نظر متخصصان، بسيارى از زمينها قابل عمران و آبادى و كشاورزى و توليد است، بسيارى از آبها داراى استعداد ذخيره شدن و بهرهبردارى است، و بسيارى از مناطق زمين متروك و رها شده مانده است، و بسيارى از مناطق به علت نفوذ سياستهاى استعمارى و ايجاد وابستگى و محروميتبطور كامل از آنها بهرهبردارى نمىشود، و سيستمهاى توليد وكه به سود طبقات محروم نيست، بلكه براى كشورهاى سلطهطلب سودمند است.
اين موضوع نيز از نظر متخصصان و آمارگيران ثابت است كه زمين استعداد اداره و تامين چند برابر جمعيت كنونى را دارد به سه شرط:
الف - از همه امكانات بهرهبردارى شود.
ب - از اسرافكارى و شادخوارى و كامروايى فزون از حد گروههايى اندك ممانعتبه عمل مىآيد.
ج - تكنيكهاى دقيق علمى و فنى و متناسب با محيطها و سرزمينها به كار رود.
پيشرفت فنون
چنانكه در فصل «تكامل علم و عقل» در دوران ظهور خواهيم گفت، علم و دانش بشر در رستاخيز امام مهدى (ع) به تكامل نهايى مىرسد، و امام با برنامهريزيهاى دقيق كه از دانش بىكران الهى او برخاسته است، همه مناطق زمين را آباد مىكند، و براى تامين زندگى و ايجاد رفاه همگانى راه و روشهايى را عرضه مىكند كه تا آن روز براى بشر ناشناخته بوده است. با توجه به اينكه راه اصلى رشد توليد و خودكفايى، بهرهبردارى از علوم و فنون و تخصصهاى ويژه و طرحها و برنامههاى ماهرانه است. علوم و فنون بشرى در رستاخيز ظهور با علوم و فنون در دوران پيش از ظهور قابل مقايسه نيست، از اين رو، پيشرفتها و رشد توليد و سرمايه در آن
دوران با هيچ دوره ديگر همانند نيست. امام مهدى (ع) در همه زمينهها به دانش بشر تكامل مىبخشد. و چنانكه در علوم الهى و ماوراى طبيعى همه اشتباهات و جهلهاى بشرى را برطرف مىسازد و معيارهاى درست در شناخت مبدا و معاد را به انسان مىدهد، در علوم مادى و تكنيكهاى رشد اقتصادى و سامانيابى زيستور به انسان عرضه مىكند، و با شيوههاى بسيار دقيق، نظام توليد و بهرهبردارى از منابع طبيعى را رشدى توصيفناپذير مىبخشد و بدينگونه مشكل كمبودها و نارساييها را بكلى برطرف مىكند.
فاصله پيشرفت علمى و عقلانى و وضع دانش انسان در آن دوره با وضع كنونى، بسى افزونتر است از فاصله دانش امروز بشرى با دورانهاى گذشته تاريخ.
بارانهاى مفيد و پياپى
از علل و عوامل مهم و اساسى رشد توليد، بويژه در بخش كشاورزى - كه مادر توليد در بخشهاى ديگر است - نزولات آسمانى و بارانهاى مناسب و بموقع است. طبق تعاليم قرآن و احاديث پارسايى و نيكوكارى و احسان و بخصوص دادگرى موجب نزول رحمتهاى الهى و وفور نزولات آسمانى است ، و گناه بويژه ظلم در روابط انسانى موجب خشكسالى و محروميت از رحمت الهى و قلت نزولات است. در دوران ظهور چون نيكى و احسان و عدل و انصاف بر سراسر گيتى پرتو مىافكند، و روابط انسانى بر اصل عدل و انصاف استوار مىگردد، و مردمان همه به نيكى و نيكوكارى و پارسايى مىگرايند، و ظلم و ستم را يك سو مىنهند، از اين رو، شايسته فضل و رحمتبيشتر مىگردند، و بارش بارانهاى مناسب و بموقع سبب رشدى وصفناپذير در توليد خواهد گشت و بسيارى از مشكلات و كمبودها و نيازمنديها را برطرف خواهد ساخت.
پيامبر اكرم (ص:
يتنعم امتى فى زمنالمهدى (ع) نعمة لم يتنعموا قبلها قط يرسلالسماء عليهم مدرارا ولا تدعالارض شيئا من نباتها الا اخرجته...
- ... امت من در زمان (رستاخيز) مهدى (ع) به نعمتهايى دستيابند كه پيش از آن و در هيچ دورهاى دست نيافته بودند. در آن روزگار، آسمان باران فراوان دهد، و زمين هيچ روييدنى را در دل خود نگاه ندارد...
چون مردمان به تقوا و پارسايى روى مىآورند، خداوند بركات و بارانها را فرو مىفرستد و خشكى و كمآبى در مناطق بسيارى برطرف مىشود; و اين وعده الهى كه درباره جامه تقواپيشگان مژده داده است آشكار مىگردد:
م انه كان غفارا. يرسلالسماء عليكم مدرارا و يمددكم باموال و بنين و يجعل لكم جنات و يجعل لكم انهارا: سپس گفتم از پروردگارتان آمرزش بخواهيد كه او آمرزنده است. تا از آسمان برايتان پىدرپى باران فرستد. و شما را به اموال و فرزندان مدد كند. و برايتان بستانها و نهرها بيافريند.»
امام على (ع:
... و لو قد قام قائمنا لانزلتالسماء قطرها، و لاخرجتالارض نباتها... حتى تمشىالمراة بينالعراق الىالشام لاتضع قدميها الا علىالنبات...
- ... چون قائم قيام كند، آسمان - چنانكه بايد - باران بارد و زمين گياه روياند ... به گونهاى كه زن، از عراق درآيد و تا شام برود و جز بر زمينهاى سرسبز گندم ننهد...
برنامهريزى درست و از يك نقطه
چنانكه در آغاز اين فصل يادآور شديم عامل محروميت و عقبماندگى اكثريت كشورها و اجتماعات بشرى، كشورهاى قدرتمند و سلطهطلب است. اگر سلطهطلبان از ميان بروند و تقسيم جامعه بشرى به دو يا سه طبقه: پيشرفته و در حال رشد و عقبمانده، نفى شود و همه برنامهريزيها و فكر و تخصصها و سرمايهها و مديريتها تا سر حد امكان بطور يكسان در همه مناطق زمين، تقسيم گردد و تبعيض و تفاوتى در كار نباشد، و جهان داراى مركزيتى يگانه و واحد شود كه بر اساس عدل و مساوات به همه انسانها يكسان بنگرد، و تقسيمبنديهاى ظالمانه جامعه بشرى را محو سازد، و همه امكانات طبق نيازها به مناطق عالم گسيل گردد، و هيچ نقطهاى متروك و رها شده باقى نماند، بطور طبيعى مشكلات و نابسامانيهاى زندگى انسانها برطرف مىشود و رفاه و آسايش بر سراسر زمين سايه مىافكند.
امام باقر (ع :
... القائم منا... تطوى لهالارض... فلا يبقى فىالارض خرا
ب الا عمر...
- ... زمين براى قائم ما در هم پيچيده مىشود (و به لحظهاى از هر نقطه به نقطه ديگر مىرسد)... و در زمين جاى ناآبادى باقى نمىماند...
بهرهبردارى از معادن و منابع زيرزمينى
براى دستيابى به خودكفايى و رفاه درو منابع زيرزمينى و استخراج و بهرهبردارى از آنها كارى ضرورى است، و چارهاى جز اين نيست كه از همه امكانات وطن انسان يعنى زمين بهرهبردارى شود. بسيارى از ثروتها و مواد لازم براى زندگى، از معادن به دست مىآيد. اين معادن و مواد ديگرى كه براى بشر امروز شناخته شده نيست، در دوران ظهور مورد بهرهبردارى قرار مىگيرد.
پيامبر اكرم (ص
... و يظهرالله له كنوزالارض و معادنها
- ... خداوند براى قائم (ع) گنجها و معادن زمين را آشكار مىسازد...
امام على (ع
و تخرج لهالارض افاليذ كبدها و تلقى اليه سلما مقاليدها
- ... زمين آنچه را در اعماق خويش دارد براى وى بيرون دهد، و همه امكانات و بركات خويش را در اختيار او گذارد...
امام باقر (ع
... و تظهر له (القائم «ع») الكنوز...
- ... براى قائم ما گنجها آشكار مىگردد...