بخشی از مقاله
چکیده
رفاه و تأمین اجتماعی ایدهای است که بشر از ابتدای زندگی، قبل از این که جوامع شکل دولت- ملت به خود بگیرد آن را در ذهن داشته است. در دوران قدیم، این ایده بیشتر به صورت کمکهای خیرخواهانه و بر اساس مناسبتها و روزهای مقدس از سوی برخی افراد متمول و خیرخواه صورت عمل به خود می گرفت. به دنبال انقلاب صنعتی در قرن نوزدهم در اروپا، افزایش مهاجرت مردم به شهرها، و رشد شهر نشینی، با آسیبهای اجتماعی فراوانی از جمله »فقر« و نابسامانی های اقتصادی و اجتماعی دست به گریبان شد از این رو، دولتهای اروپایی مجبور شدند برای تأمین حداقلهای رفاه برای جوامع خویش برنامههایی را طرح ریزی نمایند.مجموعه این طرحها به عنوان برنامههای تأمین اجتماعی شهرت یافتند.
با توجه به اهمیت روز افزون موضوع رفاه و تامین اجتماعی در زندگی ابناء بشر و توجه خاص دین مبین اسلام به امور رفاهی جامعه مسلمین، روز به روز بر اهمیت و مفهوم و کاربرد این واژگان در محافل علمی و حتی سیاستگذاریهای اجتماعی و فرهنگی جایگاه روز افزونی یافته است. این مهم باعث گردید با گسترش علوم انسانی به ویژه از قرن نوزدهم توجه به این موضوع برجستهتر وجدیترگردد. نظریه پردازانی همچون جرمی بنتام؛ سی. اس. پیگو؛ ویلفرد دو پارتو و جان راولز و اندیشمندان دهه های اخیر، دیدگاههای نظری و مفهومی متعددی را با توجه به قالب فکری و فرهنگی جوامع خویش مطرح نمودهاند. در این مقاله تلاش میگردد با نگاه به بررسی دیدگاههای نظری این صاحبنظران، دیدگاههای رفاه و تامین اجتماعی در اسلام را نیز مورد بررسی قرار داده و به صورت موردی وضعیت و جایگاه نظری این مفهوم را در ایران مورد بررسی و کنکاش قرار داد.
کلید واژگان:رفاه، تامین اجتماعی، نظریههای رفاه، امنیت اجتماعی، عدالت، اسلام
مقدمه
تا قبل از دخالت دولت ها - حکومتها - و پارلمانها در مسائل مربوط به تامین اجتماعی، تهیه، تدوین و تصویب قوانین و مقررات آن، در بسیاری از جوامع و کشورها براساس عرف و سنت، آیین، مذهب و دین اقداماتی خیر اندیشانه ولی جدای از هم وگسسته، ادواری و متناوب راجع به تامین اجتماعی - از جمله در جامعه های مبتنی براقتصاد کشاورزی - صورت میگرفت که ممکن بود عقیده و نظر انسانی، اخلاقی، اجتماعی، فردی، خاصی منشأ تکوینی آنها بوده باشد یا گروهی از مصلحان و خیراندیشان بانی چنین عملکردهایی بودند. در هرصورت، این قبیل عملکردها براساس قوانین و مقررات تصویب و تثبیت شدهای نبوده و اجرای آنها بنابر مقتضیات انسانی-اجتماعی یا بر پایه ایامی ویژه و مقدس و غالباً متناوب صورت می گرفت که از تداوم و استمرارمنظم ومنتظم - سیستماتیک - و مشمول همه گیر تهی بودمعمولاً. دست اندرکاران چنین اقداماتی، چنانچه براساس اقتصادات دینی و مذهبی عمل می کردند، به دنبال اجرو پاداش اخروی بودند یا شاید منظور خاص دیگری داشتند - آراسته خود، . - 1385
از طرفی، در دنیای مدرن اروپای قرن نوزدهم، به دنبال انقلاب صنعتی، افزایش مهاجرت مردم به شهرها، و رشد شهر نشینی، با آسیبهای اجتماعی فراوانی از جمله »فقر« دست به گریبان شد. از این رو، دولتهای اروپایی مجبور شدند برای ایجاد حداقل رفاه برنامه هایی را ترتیب بدهند؛ مجموعه این برنامهها به عنوان برنامههای تأمین اجتماعی1 شهرت یافتند. همچنین اصطلاح تامین اجتماعی پس از تیلوریسم - مربوط به مدیریت علمی صنایع زنجیرهای - و اعتراضات شدید و همهجانبه نسبت به آن از یکسو و وجود بحران-های اقتصادی کشورهای آمریکا و اروپا در اوائل قرن بیستم، جهت رفاه، تأمیناجتماعی، بهداشت محیط کار و سالمسازی آن و روابط انسانی کار از سال 1935 مورد توجه خاص قرار گرفت و به عنوان ضرورتی اجتناب ناپذیر مورد توجه برنامه ریزان اقتصادی و اجتماعی قرارگرفت.
واژه تامیناجتماعی گاهی با اصطلاحات رفاهاجتماعی2، بیمههای اجتماعی3، خدمات اجتماعی 4 تداخل دادهمیشود. همچنین هدف نهایی تامین اجتماعی و رفاه در هر جامعه نیل به »عدالت اجتماعی« است، در این بخش ضمن مرور مبانی نظری بحث، تعریفی مختصر از هر یک از مفاهیم تأمین اجتماعی و رفاه ارائه میگردد. همچنین در پایان ضروری است به چشم انداز مطلوب و آرمانی موضوع از نگاه آیات و روایات، دیدگاههای امام خمینی - ره - و مقام معظم رهبری در خصوص رفاه و عدالت اجتماعی پرداخته شود.مسئله اصلی در این نوشتار خلاء مباحث نظری در حوزه رفاه و تأمین اجتماعی بویژه در زمینه مقالات پژوهشی می باشد که ذهن ما را به خود مشغول ساخته است. سرانجام درصدد یافتن پاسخ علمی و منطقی به این سوال اصلی هستیم که چگونه می توان مباحث نظری حوزه رفاه و تأمین اجتماعی را به صورت مختصر، مفید و کاربردیتر تدوین کرد تا شاید کمکی هر چند کوچک به پژوهشگران این حوزه کرده باشیم؟ وپیش فرض اصلی نیز به فقدان مبانی نظری جامع و کاربردی مربوط به بحث رفاه و تأمین اجتماعی در میان مقالات پژوهشی فارسی در نظر گرفته شده است. باشد تا برای پژوهشگران این حوزه کارگشا افتد.
بخش اول - مبانی نظری رفاه وتامین اجتماعی در اروپا
در خصوص سیاست اجتماعی، رفاه و یا تأمین اجتماعی دیدگاههای نظری متعددی وجود دارد، اما در این مقاله بنا داریم به برخی از این دیدگاهها که ارتباط بیشتری و نزدیکتری با موضوع مبانی نظری رفاه و تأمین اجتماعی دارد، اشاره کنیم.
.1-1نظریه پردازان کلاسیک اروپایی
.1-1-1جرمی بنتام - 1 - 1832-1748، از نخستین کسانی بود که به تحلیل موضوع رفاه و تأمین اجتماعی پرداخته و از این لحاظ با آدام اسمیت - 1790-1723 - همآواز بود که جامعه چیزی بجز مجموع آحاد آن نیست، معتقد بودکه ما مجبور نیستیم بحث خود را صرفاً به رفاه فردی محدود کنیم. برای بنتام، رفاه مترادف بهرهمندی یا مطلوبیت2 بود، که آن را به منزله خیر و خوشبختی3 و بنابراین قابل اندازهگیری تعریف کرد، در واقع یک - معادله لذت - 4 وضع کرد که اجازه میداد لذتی را که من از خوردن شکلات میبرم یا لذتی که شما از رژیم گرفتن میبرید با یکدیگر مقایسه کرد یا اندازه گرفت. این قابلیت اندازهگیری مطلوبیت یا بهرهمندی است که به ما اجازه میدهد رفاه-های فردی را در هم ترکیب کنیم و سطح متراکم رفاه اجتماعی را اندازه بگیریم.
برای بنتام،این روش دارای سه امتیاز بود.اول،خود را به میزان یا معیاری مجهز میکنیم که قادرمان میسازد وضعیات و امور مختلف اجتماعی را ارزیابی کرده وپیامدهای بازار را با نظامی قانونی از سیاستهای اجتماعی و عمومی جبران کنیم.دوم، میتوانیم، بر این مبنا، در این باره که چه سیاستهایی موثرترین است، تصمیمات عاقلانه و آگاهانه بگیریم. سرانجام، می-توانیم جوامع مختلف را با یکدیگر مقایسه کنیم تا دریابیم که کدام یک موجد حداکثر خیر و خوشبختی برای حداکثر آحاد مردم است.برای بنتام، رفاه اجتماعی= بهرهمندی اجتماعی= حداکثر خیرو خوشبختی برای حداکثر آحاد مردم بود. نفوذ او تا آخر قرن نوزدهم ادامه داشت و به رشتهای از اصطلاحات ناظر بر حفظ سطح درآمد5، وضعیت محیط کار، و شرایط اقدامات اجتماعی انجامید. مشکل اساسی فلسفه او این است که بهزیستی را به بهرهمندی و بهرهمندی را به مفهومی سطحی از خوشبختی کاهش میدهد.
.2-1-1 سی.اس. پیگو - 6 - 1959-1877، اقتصاد دان رفاهی، استدلال میکرد که مقایسههای بین افرادمیتواند صورت گیرد، زیرا بهزیستی مقولهای است که به آمال و آرزوها ارتباط دارد و آرزوها را میتوان بر مبنای معیارهای پولی اندازهگیری کرد، هر چه تمایل من برای پرداخت بابت چیزی بیشتر باشد، آرزوی من شدیدتر است و بر مبنا، دسترسی تملک آن شی موجب بالا رفتن سطح رفاه و بهزیستی من میشود - پیگو،. - 1965بنابراین رفاه فردی ارتباط نزدیکی با انتخابهای بازار دارد، و میتوان گفت که رفاه اجتماعی به تناسب رونق یا رکورد ثروت ملی، که از راه شاخصهایی چون تولید ناخالص ملی قابل اندازهگیری است، کم یا زیاد میشود.پارهای انتقادها به این استدلال وارد است. پیوند دادن بهزیستی و آرزو قابل تردیداست. آرزو مفهومی پیش از اندازه ذهنی و آسیبپذیر است که بتواند در مقام ارزیابی عینی قرار گیرد.
.3-1-1 ویلفر دوپارتو - 7 - 1923-1848، از اقتصاددانانی بود که استدلال میکرد، مقایسه بین افراد امکان ندارد اما، در عین حال، بر این عقیده بود که ما میتوانیم در باب وضعیت رفاه اجتماعی و اشتراکی به شکلی با معنا و سودمند صبحت کنیم. به گفته پارتو - آرون، - 1970، جامعهای که قادر باشد دست کم وضع زندگی یکی از آحاد خود را بهتر سازد، مشروط بر آنکه وضع هیچ کس را براثر این کار بدتر نکند؛میتواند به عنوان جامعهای که در جریان بهبود شرایط رفاهی خویش است توصیف شود. با این حال، زمانی میآید که این جامعه میتواند فقط با بدتر کردن وضعیت شماری از آحاد خود شرایط شماری دیگر را بهتر کند.
در این حالت، جامعه مورد بحث به مرحله»کارآیی مطلوب8«خویش رسیده است، و ایجاد هر گونه تغییر بیشتر دیگر توجیهی ندارد. بنابراین، ما میتوانیم بی-آنکه ناچار به مقایسههای بنتامی بین بهرمندی من وشما شویم، به شکلی با معنا و سودمند در باب »رفاه اجتماعی« بحث کنیم. اما شکل تعریف کردن رفاهاجتماعی در قالب کارایی- پارتویی این است که خود به خود ناچار به موضعگیری به نفع وضع موجود9 می شویم. اگر تغییری باعث گردد که وضع یک نفر بدتر شود، صرفنظر از آنکه آن جامعه چقدر نابرابر است وآن شخصی که وضعش بدتر شدهاست هنوز چقدر ثروتمند است، باید گفت که تغییری ناموجه صورت گرفتهاست.
.4-1-1 جانراولز - 10 - 1972 صاحب نظرسیاسی، در ایام بعد کوشش کرد تا بی آنکه رفاه اجتماعی را بکارآیی- پارتوئی کاهش دهد، را تعریف کند. راولز مقوله رفاه را از معیار کارآیی دور کرده و به حوضههای عدالت و اخلاق باز میگرداند، هر چند او نیز توصیف بهرهمندانه از عدالت و اخلاق را مردود میشمارد.برای راولز، جامعهای که توزیع منابع در آن عادلانه باشد، وضعیت رفاهی بهتری از جامعهای دارد که منابع آن بهشکل عادلانه توزیع نمیشود، و توزیع عادلانه به این معناست که برای محرومترین افراد مطلوب باشد.بدین ترتیب، رفاهاجتماعی مستلزم حذف نابرابریهایِ غیرعادلانه است، نه حذف صرف نابرابری - راولز، . - 1972
- 1-2دیدگاههای نظری اخیر در سیاست اجتماعی و رفاه
در خصوص تامین اجتماعی و رفاه به چهار دیدگاه نظری به طور خلاصه وار اشاره کردیم، در اینجا بنا داریم به دیدگاههای نظری اخیر پیرامون سیاست اجتماعی و رفاه از نگاه دو رویکرد نظری تحت عنوان دیدگاه پسامدرن و پساساختارگرایی بپردازیم.
.1-1-2دیدگاه پسامدرن: براساس این رویکرد نظری، سیاست اجتماعی اخیراً علاقهمندی بیشتری به فرهنگ و هویت پیدا کرده است. پسامدرنیستهای فرهنگی معمولاً بر این نکته تأکید میکنند که بافتها و قالبهای فرهنگی ما اکنون، در قیاس با گذشته، اشتراکگرایی کمتر و مصرفگرایی بیشتری دارند - فیترستون،. - 1991این سخن بدین معناست که مبانی سنتی هویت نظیر طبقه، خانواده گسترده و هستهای، مذهب، اجتماع- اکنون آن اهمیتی را که زمانی داشتند ندارند؛ پس علایق و عدم علایق فرهنگی ما، پیوندها و بستگیهای اجتماعی ما و احساس امنیت هستی شناختی ما جملگی به مراتب از گذشته شکنندهتر، افتراقیتر و ناهمگنتر هستند. بنابراین، برای برخی، تأکید بر فرهنگ بدین معناست که سیاست اجتماعی و رفاه باید خود را با اخلاق مصرفگرایی تطبیق دهد - کاهیل،1994 - ؛ برای برخی دیگر به معنای تأکید بر اهمیت تفاوت فرهنگی است. از نظر این رویکرد می توان خلاصه ای از نظریه میشل فوکو اشاره کرد.
.2-1-2دیدگاه میشل فوکو:
فوکو، فیلسوف ، تاریخدان و متفکر معاصر فرانسوی است. او صاحب کرسی »تاریخ نظامهای فکری« در کالج دو فرانس بود و در دانشگاه ایالتی نیویورک در بوفالو و دانشگاه کالیفرنیا، برکلی تدریس کرد. فوکو - - 1967در یکی ار آثار خود به پیگیری مجراهای تاریخی عقل و دیوانگی میپردازد. و بر این باور است که در طول عصر رنسانس »دیوانهها1« از منابع بالقوه حقیقت و ژرفاندیشی پنداشته میشدند، اما از سدههای هفدهم و هجدهم وضع چنان شد که آنها را با نیروهای ضد اجتماعی تبهکاران و تهیدستان یکی میشمردند، پس آنها را به زندان میانداختند تا خاموش کنند، »عصر خرد2« به »بیخردان« نیاز داشت تا خود را علیه آنها تعریف کند. در قرون نوزدهم و بیستم، دیوانگی را درمان میکردند، یعنی به صورت نوعی بیماری ذهنی، که باید تحت معالجه خاصی قرار میگرفت نه آنکه مجازات شود، باز تعریف شده بود.
بدین ترتیب، اگر چه ممکن است ما دوست داشته باشیم که درمان روانی بیماریهای دماغی، نشانهای از روشنگری خود بدانیم، فوکو نشان میدهد که این روان درمانیهاچگونه شکل دیگری از محدودسازی و به زندان افکندن است، هر چند که در قالب حقوق و رفاه اجتماعی افراد مربوط، صورت می-گیرد. » حقوق« و »رفاه« نیز خود تأسیسهای تعقلی و استدلالی هستند. فوکو »چشمان مراقب3« را فرض مجازی تمام نهادهای مدرن میداند. این اصطلاح را بنتام در ارتباط با زندان وضع کرد و با اصول مطلوبیت انطباق داد. منطق پایهای آن این بود که برای مراقبت از تعداد هر چه بیشتر و ممکن زندانیان، در هر زمانی باید به تعداد هر چه کمتر و ممکن نگهبان نیاز داشته باشیم. بنابراین، تعبیر فوکو از سیاست اجتماعی و رفاه مستلزم کاربرد این فرض مجازی - پانوپتیکون - ، به عنوان تعبیهای برای تعریف و تفسیر نهادهای رفاهی و عملکردهای اداری است - فوکو، . - 1967
.3-1-2دیدگاه پساساختارگرایی: پساساختارگرایی که از زبان-
شناسی ریشه میگیرد و زندگی اجتماعی را یک متن تلقی میکند، به ما امکان بالقوه را میدهد تا تاریخ سیاست اجتماعی را دوباره بنویسیم و نظامهای رفاهی را به عنوان رژیمهای معرفت/قدرتی بشناسیم که لزوماً در خط ثابت پیشرفت، آزادیسازی و قدرت دادن نیستند - دین،1991؛ روزه،1999؛ پیترسن و دیگران،1999؛ بسنجید با دین، - 1991 در اینجا لازم است به خلاصه دیدگاه فریزر، یکی از نظریه پردازان این حوزه پرداخته شود.
.4-1-2دیدگاه فریزرفِرِیزر - : - 1989 استدلال می کند که نیازها واحدهای طبیعت آدمی نیستند بلکه عناصری هستند که به سبب رشتهای طولانی از مبارزات تعلقی و اجتماعی پدید آمدهاند. نیازها بر سیاست مقدم نیستند، صددرصد خود سیاستاند. زمینههایی که کارشناسان بر مبنای آنها میکوشند تا جسم و بدن را به هدفهای معرفت اداری تبدیل کنند، عرصههایی که جنبشهای مخالف با استراتژیهای نظم دهنده آنها مخالفت میورزند، و طرفداران خصوصیسازی تلاش میکنند تا حوزههای مسئولیت خصوصی و عمومی را از یکدیگر جدا سازند بنابراین، پساساختارگرایی راهحلهایی برای اصلاحات رفاهی عرضه نمیکند، زیرا تأکید آن بر این است که ادعای تمام مدعیان حقیقت، مظهر و متأثر از »منافع قدرت« خاص - و غیرفراگیر - است.
در واقع تمرینی است برای »پاک کردن زمینه« کار، به این معنا که توصیفهای روایی پذیرفته شده را متزلزل می-کند، تا محرومان و مطرودان بتوانند علیه کسانی که با آنها در جنگ دائمی هستند ادعاهای جدیدی مطرح کنند - فریزر،. - 1989 خلاصه آنکه، پساساختارگرایی برخی بصیرتهای جالب توجه نسبت به سیاست اجتماعی عرضه میکند، بصیرتهایی که سیاست اجتماعی نمیتواند آنها را نادیده بگیرد. اما، نظیر پسامدرنیسم، شاید به تنهایی نتواند پایهای اساسی برای »سیاست اجتماعی جدید« در قرن بیست-ویکم باشد - فیتس پاتریک، تونی،. - 1381
.5-1-2 نظریه عدالت 4 جان راولز: جان راولز نظریه پرداز قرن بیستم و از مهم ترین فیلسوفان سیاسی معاصر است که تحت تأثیر سنت کانتی و نظریه قرارداد اجتماعی تلاش نموده تا مفهوم عدالت را