بخشی از مقاله
صنعت مسافرت و جهانگردي
فصل اول: تعاريف و مفاهيم جهانگردي
صنعت مسافرت و جهانگردي به عنوان بزرگترين و متنوعترين صنعت در دنيا به حساب ميآيد. بسياري از كشورها اين صنعت پويا را به عنوان منبع اصلي درآمد، اشتغال زايي، رشد بخش خصوصي و توسعه ساختار زيربنايي ميدانند. صنعت جهانگردي در سراسر دنيا، به ويژه در كشورهاي در حال توسعه، كه شكلهاي ديگر اقتصادي مانند توليد يا استخراج منابع طبيعي به صرفه نيست، بسيار مورد توجه ميباشد.
مردم به دليل متعدد و مختلفي به مسافرت ميروند. رشد سريع و قدرتمند جهانگردي در مدتي نسبتاٌ كوتاه، باعث شده است كه تأثير فراواني بر مسافرتهاي تجربي بگذارد. در ابتدا، مسافرت و جابهجايي به مكانهاي دور، بعيد به نظر ميرسيد و از نظر مالي بيشتر مردم توانايي اين كار را نداشتند. ميهمانخانهها و رستورانهايي در نقاط مختلف به صورت يكي از اقلام عمده بودجةبزرگ درآمدند م همگي درصدد ايجاد مكانهايي كنار فرودگاهها راههاي اصلي و مناطق روستايي برآمدند. خدمات مهمي كه آژانسهاي مسافرتي و دستاندركاران و متصديان امور مسافرتي ارائه ميدادند، و كارهايي را كه دفاتر گردشگري در بخش دولتي انجام ميدادند و سرانجام فناوري پيشرفته، همه باعث شدند كه مسافران بالقوة كنوني بتوانند سفرهايي سالم، بيخطر، آرام و لذتبخش انجام دهند.
تعريف« مسافرت و جهانگردي »
نياز به ارائه تعريفي از واژگان فني
بحث درباره اصطلاحات و واژگاني فني كه در اين صنعت پويا مورد استفاده قرار ميگيرند، حائز اهميت است. بيشتر لغتنامه واژة ساده مسافرت را عمل جابهجايي تعريف كردهاند، كه البته در مفهوم جهانگردي اين واژه تعريف ديگري دارد. با توجه به هدف اين كتاب، مسافرت بدين گونه تعريف ميشود: «عمل جابهجايي به خارج از جامعه براي تجارت يا تفريح و نه براي انجام كار روزمره يا تحصيل» (گي، ماكنز و چوي، 1989، ص12) . براي اين كه مسافرت نوعي صنعت به حساب آيد، بايد در ساية اين گونه فعاليتها نوعي ارزش اقتصادي ايجاد شود.
با درك واژگان و مفاهيم اصولي كه در محتواي مسافرت و صنعت جهانگردي به كار برده ميشود، چارچوبي ارائه ميشود كه بيشتد بحثهاي مربوط به اين صنعت بر اساس آن است. به علت ناملموس بودن ماهيت اين صنعت، از نظر واژهشناسي، تعريف عمومي ارائه شده كه از جهات مختلفي حائز اهميت است.
با استانداردشدن واژگان از جانب دستاندركاران و گروههاي ذيربط اين اطمينان به وجود ميآيد كه از اصطلاحات و عبارتهاي مشابهي استفاده شود و مانع از هر نوع تحريف و سوءتفاهم گردد. از اين رو، تعريفي واحد براي دستاندركاران و مديران اجرايي مناطق يا كشورهاي مختلف اين صنعت كه ميخواهند دربارة مسائل جهانگردي و مسافرت بحث كنند، بسيار ضروري است.
گذشته از اين، برنامهريزان با داشتن تعريفهاي استاندارد جهت اتخاذ تصميمات تجاري قادر خواهند بود كه از دادههاي مقايسهاي استفاده كنند. به هر حال، نميتوان فرض را بر اين گذاشت كه تعريف واحدي مورد قبول همگان واقع شود. در نيمة اول قرن بيستم، ورود و خروج مسافران و جهانگردان در بسياري از كشورها به ندرت ثبت ميشد و اگر هم اين كار انجام ميگرفت روش ثبت از كشوري به كشور ديگر فرق ميكرد. در ضمن شمارش نهايي اين مسافران و جهانگردان، به علت وجود تعريفهاي مختلفي از جهانگردان، امكان نداشت و فقط از روي گذرنامه هاي افراد خارجي امكان اين ثبت ايجاد ميشد.
سرانجام، با ارائه تعريف استانداردي از اين صنعت، پژوهشگران جهانگردي، دربارة صنعت مربوطه مفروضات علمي قابل اتكايي ارائه دادند؛ از اين رو، اين صنعت به سرعت گسترش يافت، به صورتي كه پژوهشگران جهانگردي، تصميمگيرندگان بخش عمومي و مديران اجرايي بخش خصوصي را ترغيب كردند كه باعث شود اين صنعت نقش فوقالعادهاي در سيستم اقتصاد جهاني ايفا كند. صنعت جهانگردي به عنوان يك رشته آموزشي و علمي نوين هنوز فاقد تحقيقاتي است كه در ساير رشتههاي بازرگاني مشاهده ميشود. پس از پذيرفتن تعريف استاندارد، پژوهشگران ميتوانند با شرايط بهتري دادههاي مقايسهاي را جمعآوري كنند و در اين زمينه تحقيقات معنادارتري ارايه كنند.
تعريف جهانگردي
در مارس 1993، كمسيون آمار ملل متحد، تعريف ارائه شده از جهانگردي توسط سازمان جهاني جهانگردي را پذيرفت. بر اساس اين تعريف، جهانگردي عبارت است از: «مجموع فعاليتهاي افرادي كه به مكانهايي خارج از محل زندگي و كار خود به قصد تقريح و استراحت و انجام امور ديگر مسافرت ميكنند و بيش از يك سال متوالي در آن مكانها نميمانند.»
اين تعريف، به بعد «تقاضا»ي جهانگردي توجه و تأكيد دارد. تعاريف ارائه شده از جهانگردي معمولاٌ هر دو بعد «عرضه» و«تقاضا»ي جهانگردي را مد نظر قرار ميدهد. تعاريفي كه متوجه بعد «عرضه» جهانگردي هستند، بر محصولات و خدمات ارائه شده به جهانگردان متمركز ميباشند؛ در حالي كه تعريفهاي مربوط به بعد «تقاضا»ي جهانگردي بر رفتار جهانگردان و آنچه آنان دارند و جستجو ميكنند، تمركز ميكنند.
جهانگردي، اگر چه يك بخش اقتصادي محسوب ميشود، اما فعاليت اقتصادي چند بخشي است. به همين علت اقتصاددان و دولتمردان، طبقهبندي و هماهنگ كردن آن را بسيار مشكل مييابند. تعيين محدودة جهانگردي در كليت، در واقع مشكل و دشوار است و به همين علت فعاليتي است كه هم تعريف آن و هم مديريت آن بسيار دشوار است.
به جهانگردي بايد از ديدة تعاملي بين عرضه و تقاضا نگريست؛ طراحي و توسعة يك محصول، به منظور مرتفع ساختن يك نياز. همين تعامل است كه آثار اقتصادي، زيستمحيطي، اجتماعي، فرهنگي و ديگر آثار را تعريف ميكند.
راههاي بسياري براي بررسي فعاليت جهانگردي وجود دارد. يك راه اين است كه جهانگردي را به سه مرحله تقسيم كنيم:
• آنچه پيش از ترك خانه روي ميدهد (مطالعة مواد تبليغاتي يعني آگهيها و …، انتخاب مقصد، خريد و…)
• آنچه در راه رفتن به مقصد معين شده و برگشت از آنجا روي ميدهد (مسافرت، عزيمت، ورود).
• آنچه كه در مقصد براي مسافر اتفاق ميافتد (خاطرات و رضايتمنديها، نارضايتيها و دلخوريها).
تعاريف
سازمان جهاني جهانگردي (كه بسياري از دولتها در آن عضويت دارند) راهي را براي ارائه تعريفي عمومي از جهانگردي نشان داده است. در سال 1991، سازمان جهاني جهانگردي و دولت كانادا كنفرانس بينالمللي دربارة مسافرت و آمارهاي جهانگردي در اتاوا، كانادا تشكيل دادند كه نظر و پيشنهادهايي مربوط به جهانگردي (تعريف و طبقهبندي آن) ارائه دادند. تعاريفي كه در زير آمدهاند مبتني بر تعريفهايي هستند كه سازمان جهاني جهانگردي از جهانگردي و جهانگردان ارائه نموده است:
• جهانگردي : به عمل فردي كه به مسافرت ميرود و در آن مكان كه خارج از محيط زندگي وي است براي مدتي كمتر از يك سال جهت تفريح، تجارت و ديگر هدفها اقامت نمايد، گفته ميشود.
• جهانگرد : (بازديد كننده يك شبه): كسي كه حداقل يك شب در يك اقامتگاه عمومي يا خصوصي در محل مورد بازديد، به سر برد.
• گردشگر يك روزه (جهانگرد): گردشگري كه شب را در يك اقامتگاه عمومي يا خصوصي در محل مورد بازديد به سر نميبرد (مسافرت يك روزه).
• بازديدكننده : كسي كه به محلي غير از محل زندگي خود به مدتي كمتر از 12 ماه مسافرت كند و هدف از ماندنش كسب درآمد، در آن محل سفر كرده، نباشد.
• مسافر : كسي كه بين دو يا چند مكان سفر كند (سازمان جهاني جهانگردي، b1995، ص17).
شكل و نوع مسافرت
همانگونه كه بازديدكنندگان (مسافران) متفاوت هستند، شكل و نوع مسافرت نيز متفاوت است، كه البته به شخص مسافر، مقصد و انگيزه مسافرت بستگي دارد؛ براي مثال، مسافرتهاي خارجي و داخلي، درون منطقهاي و برونمنطقهاي و درون مرزي و برونمرزي.
جهانگردي بينالمللي و گردشگري داخل كشور (بينالمللي و داخلي)
از ديدگاه سازمان جهاني جهانگردي بينالمللي با گردشگري داخلي متفاوت است و به محدودة مرزي كشور مربوط ميشود. ولي اين بدان معني نيست كه هر مسافر بينالمللي، يك بازديدكننده تلقي شود. مسافر كسي است كه براي خارج شدن از محل سكونتش، سفر ميكند؛ براي مثال كارگري كه براي كار از مرز خارج ميشود بازديدكننده محسوب نميشود. جهانگردي بينالمللي هميشه، در وهله اول، از نظر اقتصادي مدنظر قرار ميگيرد، زيرا اين شكل گردشگري نقش مهمي در بازرگاني و جريان ارزي ملتها بازي ميكند.
گردشگري داخلي نيز تحتالشعاع جهانگردي بينالمللي است، با وجود اين تصور بر اين بود كه گونه مسافرتها اثر بينالمللي ندارند و به آمارهاي تجاري همان كشور مربوط بوده و اهميت دارند. بديهي است كه اين دو گردشگري رابطه تنگاتنگي با هم دارند. مسافران تحت تأثير شرايط محيطي قرار ميگيرند، و با توجه به عوامل خارجي مانند رشد نسبي درآمد واقعي، تفاوت قيمت بين كشورها و سياست بينالملل، مسافرتهاي داخلي جاي خود را به جهانگردي بينالمللي ميدهند و يا برعكس. در چند دهة گذشته، در بسياري از كشورهاي غربي روزهاي تعطيل تبديل به سفرهاي بيرون شهري شدهاند و اين به علت بالا رفتن استاندارد زندگي و كسب درآمدهاي اضافي است؛ در حالي كه در كشورهاي در حال توسعه گردشگري داخلي افزايش يافته است (سازمان جهاني جهانگردي،b1995، ص34)
مسافرتهاي منطقهاي
منطقه به بخش كوچك جغرافيايي از يك ناحيه گفته ميشود كه با شاخصي معين يا با چارچوب مرجعي موثق مشخص ميشود. در تحقيقات جهانگردي منطقه را به سه دسته تقسيم ميكنند. نخست، موقعيت جغرافيايي منطقه كه براي مثال ميتوان به مناطق «شمال» يا «شرق» اشاره
كرد. دوم، نواحي (مناطق) اداري، مانند «استانx». سوم منطقهاي كه از نظر فيزيكي در برگيرندة طبيعت بيشتري است، براي مثال «حوزه درياچه» يا «حوزة اقيانوس آرام». از نظر در دسترس بودن و قابل استفاده بودن ميتوان به چند دستهبندي ديگر اشاره كرد، براي نمونه «منطقه روستايي» يا «منطقه ساحلي». مقصود از مسافرتهاي بين منطقهاي، مسافرتهايي است كه بين مناطق مختلف صورت ميگيرد، حال اين مناطق در يك استان يا ايالت، يك كشور و يا در مناطق مختلف دنيا باشد. از طرفي، مسافرتهاي درون منطقهاي به مسافرتهايي كه در داخل يك منطقة مشخص صورت ميگيرد؛ اطلاق ميشود (حال اين منطقه بومي باشد يا در سطح بينالمللي). براي مثال، ميتوان به مسافرتهاي بين كشورهاي آسياي شرقي اشاره كرد.
گردشگري درون مرزي يا برون مرزي
در هر حوزهاي متناسب با منطقة مورد نظر (منطقة بومي، كشوري يا گروهي از كشورها) سه نوع جهانگردي دسته ميشود:
• گردشگري داخلي، به ساكنان منطقهاي خاص ميشود كه فقط در منطقة مربوطه سفر ميكنند (مانند بازديدكنندگان).
• گردشگري درون مرزي ، به افرادي غير از ساكنان منطقهاي خاص گفته ميشود كه مانند بازديدكنندگان از محل ديدن ميكنند.
• گردشگري برون مرزي ، افراد ساكن يك منطقه كه به منطقهاي غير از منطقة سكونت خود سفر ميكنند.
اگر معيار سنجش را كشور قرار دهيم ميتوان عبارتهاي جهانگردي «داخلي»، «درونمرزي» و«برون مرزي» را به روشهاي مختلفي تركيب كرد و سه دستهبندي زير را ارائه داد:
• گردشگري داخلي ، كه شامل گردشگري داخلي و درونمرزي ميشود.
• گردشگري ملي ، كه شامل گردشگري داخلي و گردشگري برونمرزي ميشود.
• جهانگردي بينالمللي ، كه شامل گردشگري درونمرزي و برونمرزي ميشود.
بايد توجه داشت كه اين عبارتها (درون مرزي، برون مرزي، داخلي، ملي و جهانگردي بينالمللي) بر مبناي معيار قرار دادن كشور به عنوان مرجع سنجش، ارائه شدهاند. در ضمن، بعضي مناطق از نظر سياسي، كه از كشور كوچكتر هستند و با ايالت فرق ميكنند، نيز بدين گونه دستهبندي ميشوند. مانند جامعه مشتركالمنافع پوارتوريكو و جامعه مشتركالمنافع جزاير شمالي مارييانا كه هر دو بخشي از ايالات متحده آمريكا ميباشند (سازمان جهاني جهانگردي، b1995، ص27).
فصل دوم: تاريخچة مسافرت و جهانگردي
از آن جا كه مسافرت و جهانگردي به قدمت تمدن است، تاريخ نشان ميدهد كه مسافرت هميشه با تجربههاي خوشايندي همراه نبوده است. در اين قسمت به طور خلاصه مروري بر تكامل تاريخچه جهانگردي از عهده باستان تا دنياي امروز انجام ميشود و چالشهاي پيش روي جهانگردي در حالي كه دنيا پا به هزاره جديد ميگذارد، مورد بررسي ميگيرد.
عهد باستان
مردم تمدنهاي ماقبل تاريخ با انگيزه به دست آوردن غذا، دوري از خطر و نقل مكان به آبوهواي مساعد، مسافرت ميكردند. با افزايش مهارت و كسب فنون، نياز انسان به زندگي بدوي و خانه بدوشي كاهشي يافت و ديگر با انگيزة تجارت و معاملة كالا، مسافرت ميكرد. از آنجا كه امپراطوريهاي عهد باستان در قارههاي آفريقا، آسيا و خاورميانه ايجاد شدند، زيربناي اقتصادي به وجود آمد كه باعث ايجاد جاده و راههاي آبي و هم چنين وسايل نقليهاي براي سهولت راه شد.
اولين مسافرتهاي رسمي دولتي از جانب حكام مناطق مختلف بود كه نمايندگان خود را به مكانهاي دوردست اعزام ميكردند تا جنگهاي قبيلهاي را اداره كنند و از شهروندان ماليات و خراج بگيرند. در دورة حكومت خانوادههاي سلطنتي در مصر، مسافرت با قصد تجارت و تفريح انجام ميگرفت، كه اين گونه مسافرتها رونق زيادي يافت و در نتيجه در مسيرهاي طولاني و شهرها براي پذيرايي از مسافراني كه بين قرارگاههاي دولت مركزي و مناطق خارج از قلمرو مسافرت
ميكردند، ميهمانخانههايي ساخته شد. در دوره اوج اقتدار امپراطوري آسوري مفهوم مسافرت گسترش يافت و وسايل و تشكيلاتي براي مسافرتهاي ارتشي ايجاد شد، جادهسازي بسيار گسترش يافت و در نقاط مختلف علامتهاي خاصي نصب گرديد تا فواصل مشخص شوند. ايرانيان كه امپراطوري آسوري را شكست دادند، اقدام به توسعة سيستم راهسازي نمودند و كالسكههايي ساختند كه در مسافرت و حملونقل به كار گرفته ميشوند.
يونانيان باستان در دو مرحله، باعث پيشبرد و توسعة مسافرت و جهانگردي شدند. نخست، با گسترش ضرب سكه كه ديگر مسافران مجبور نبودند به خاطر معاوضه كالاهاي خود با كالاهاي مورد نظر، آن كالاها را به مقصد مورد نظر ببرند. دوم، با گسترش زبان يوناني در سراسر حوزه مديترانه كه باعث شد مسافران بتوانند به راحتي با يكديگر ارتباط برقرار كنند. از آن جايي كه بيشتر شهرها و شهركهاي يونان كنار ساحل قرار داشتند، اصولاٌ مسافرتها به وسيله خطوط دريايي انجام ميشدند. مسافرتهاي دولتي رونق زيادي نداشتند، زيرا سيستم اداره شهر به گونهاي بود كه باعث استقلال اين امپراطوري شد. يونانيان علاقه بسياري به بازديد از شهرها به ويژه آتن، داشتند؛ در ضمن آنها از مسافرت براي تماشاي جشنهاي مذهبي لذت ميبردند و ميكوشيدند مسابقات المپيك را كه هر چهار سال يكبار برگزار ميشد، ببينند.
زماني كه امپرطوري روم به اوج قدرت رسيد، طبقه اشرافزاده حاكم، سرگرم تفريح در دورهاي نسبتاٌ آرام بودند. آنها همانند يونانيان از مراسم مذهبي و ورزشي لذت ميبردند و بدين منظور به نقاط مربوطه مسافرت ميكردند. اشرافزادگان روم علاوه بر ديدن جاهاي ديدني از يونان نيز بازديد ميكردند. فردي به نام پوسانياس كه اهل يونان بود در 170 ميلادي كتاب دهجلدي به نام راهنماي يونان منتشر كرد تا باستاني، مجسمهها، داستانها، و افسانههايي كه دربارة اين آثار وجود
داشت، توصيف گرديد. برعكس، اهالي روم به مصر مسافرت ميكردند تا از مجسمة ابوالهول و اهرام ثلاثه ديدن كنند. از آن جايي كه اسكندريه شهر بزرگ و پايتخت بود، و اشراف روم در آن جا به سر ميبردند، مليتهاي مختلفي از جمله مصريها، يونانيان، يهوديان، حبشهايها، هنديها و سوريها به آن مكان روي آورده و آن جا را محل دادوستد و تفريح خود قرار دادند. آسمان مصر هميشه آفتابي بود و آب و هواي گرم و خشكي داشت؛ از اين دو، روميها مجذوب اين مكان شدند. شهروندان امپراطوري روم باستان به خريد از مكانهاي دور علاقه بسياري داشتند،
همانگونه كه امروزه جهانگردان علاقه بسياري به اين كار دارند. مسئله پنهان كردن كالاهايي كه از گمرك وارد كشور ميشد امري عادي بود. كه اين وضع هنوز هم ادامه دارد، زيرا در آن زمان 25 درصد واردات به عنوان عوارض گمركي ضبط ميگرديد.
در تمدنهاي آسيايي هم تاريخ بلندبالايي از سياحت، تفريح و گردش وجود دارد، كه نمونههاي شناخته شدة آن وجود تفريحگاههايي در مناطق خوش آب وهواي چين و ژاپن است. اشراف چيني و ميهمانان در فصل تابستان به مناطق خوش آب و هواي سوژو، هنگژو و ساير مناطق ديدني ميرفتند و در ويلاها و عمارتهاي كلاهفرنگي خوش ميگذرانيدند.
قرون وسطي
تجارت و مسافرت در قرون وسطي (دورة پنجم تا چهاردهم ميلادي) رونق كمتري داشت، به صورتي كه جادهها تقريباً از بين رفته و شرايط مسافرت بسيار مشكل و حتي خطرناك شد. طي اين دوره، ديدار از كليساهاي مسيحيان نخسيتن اولويت مسافرت بود، زيرا صومعههاي زيادي در نقاط مختلف پراكنده بودند و راهبان و كشيشان مسيحي مردم را تشويق به زيارت اين مكانها ميكردند. در سدة چهاردهم، مسافرت به قصد زيارت به صورت يك پديدة انبوه و سازمانيافته درآمد و شبكة بزرگي از سازمانهاي خيريه به كمك طبقات مختلف اجتماعي ايجاد شد. مسيحيان به بيتالمقدس و روم مسافرت ميكردند و با وجود اين كه اين مسافرتها اساس و رنگ مذهبي داشتند، مسافرتهاي تفريحي و اجتماعي هم به حساب ميآمدند.
در نيمة دوم سدة سيزدهم، ماركوپولو مسيري از اروپا به آسيا تعيين كرد. او در چين، پي به يك سيستم جادهاي بسيار عالي، كه براي اولين بار در زمان سلطنت خانواده چو ساخته شده بود، برد، (1122- 1221 قبل از ميلاد). ماركوپولو كتاب خود را بر مبناي اين سفر نوشت و اين كتاب نخستين منبع اطلاعاتي غرب دربارة زندگي شرق در آن دوران قرار گرفت. با اختراع چاپ، كتابها در اين زمينه رونق بسيار يافت، براي نمونه كتاب سرجان مندويل به نام مسافرت در سال 1357 به چندين زبان منتشر شد، كه شرح مسافرت به نقاط دور و نزديك دنيا، حتي تا آسياي جنوب شرقي به تفصيل در آن آمده است.
نخستين مسافرت كارواني (دسته جمعي) مربوط به كارواني است كه در سدة پانزدهم از ونيز به بيتالمقدس ميرفت. پيش از شروع سفر از مسافران مبلغ مشخصي براي هزينههاي سفر مانند رفت و برگشت، غذا، استراحتگاه، حيوان براي حمل مسافر و بار و پولي كه به عنوان رشوه بايد پرداخت ميشد، ميگرفتند. نخستين نمونة (تاريخچه) غذاهاي فوري امروزي را ميتوان در مسير اين مسافرتهاي پرجمعيت مشاهده كرد. فروشندگاني كه انواع غذاها، ميوهها، گوشت، ماهي، نان و شيرينيجات وا به زوار ميفروختند، بدين منظور چادرهايي در مسيد كاروانها زده بودند.
رنسانس
از سدة چهارده تا هفده
، بيشتر مسافرتها با هدف كسب دانش و تجربه آموزي انجام ميشد. در انگلستان، ملكه اليزابت اول براي تربيت و پرورش نمايندگان خارجي مسافرتهايي را براي آنها فراهم كرد و دانشگاههايي مانند آكسفورد و كمبريج در انگلستان و سالامانكا در اسپانيا به همراه بورس تحصيلي براي دانشجويان ايجاد نمود. علاوه بر اين، جواز مسافرت كه دو تا سه سال اعتبار داشت صادر گرديد و بدين وسيله محدوديتهايي بر مقدار پول، تعداد اسب و خدمه (معمولاً سه نفر) مشخص شد.
براي هر مسافر فقط هنگام خروج از كشور (سفرهاي خارجي) گذرنامهاي صادر ميشد و طي هر بار مسافرت به خارج گذرنامه جديد صادر ميگرديد. مسافران پول نقد كمتري حمل ميكردند و در ازاي پول نقد زياد، از برگهاي اعتباري كه امروزه به چكهاي مسافرتي معروفاند، استفاده مينمودند. مسافران دوره اليزابت معمولاً از راه پاريس و فرانكفورت به ايتاليا ميرفتند. كاروانهاي مسافرتي دورة اليزابت پس از چندي، داراي ساختار و سازمان منظمي گرديدند و آن را «گراند تور» ناميدند. اين كاروانها كار خود را در نيمه سدة هفده شروع كردند و با نيمة سدة نوزده پابرجا بودند.
بيشتر اعضاي اين كاروانها براي كسب دانش و تجربههاي حديد به مسافرت ميرفتند، معمولاً اين افراد از طبقة بالاي اجتماع بودند كه براي كسب دانش و فرهنگ مسافرت ميكردند. اصولاً، پسران خانوادههاي مرفه براي ديدن آثار باستاني، مطالعه و نيز فراگيري علوم معماري و تاريخ به كشورهاي خاصي اعزام ميشدند. گراندتور يك راهنماي سفر داشت كه در سال 1778 توسط توماس نوگنت تهيه شد و پرفروشترين كتاب معرفي گرديد.
انقلاب صنعتي
انقلاب صنعتي كه از سال 1750 تا 1850 ادامه يافت، پايه و اساس گردشهاي دسته جمعي را، كه امروز ما با آن آشنا هستيم، به وجود آورد. در اين دوره تغييرات اقتصادي و اجتماعي عميقي به وجود آمد كه از آن جمله مهاجرت كارگران كشاورز از مناطق روستايي و روي آوردن آنها به شهرنشيني بود. انقلاب صنعتي قدرت بخار را كه در قطارها و كشتي ها مورد استفاده قرار ميگرفت، معرفي كرد. تغييرات اجتماعي، موجب تغيير مشاغل و گسترش طبقة مياني اجتماع گرديد و اين طبقه توان بيشتري يافت تا بيشتر به تفريح و مسافرت برود؛ در نتيجه افزايش تقاضا براي مسافرت باعث شد كه مسافرتهاي تخصصي طبقة اشراف گراند تور شكل تازهاي به خود بگيرد و به مسافرتهاي تفريحي در سطح عمومي تبديل شود.
در ابتدا مسافرتهاي تفريحي، يك روزه بودند؛ زيرا هم مردم داراي توان مالي زياد نبودند و هم اين كه روزهاي كاري هفته پنج روز نبود. در پايان سدة نوزدهم كارگران تعطيلات سالانه داشتند. آنها براي فرار از مناطق شهري آلوده و شلوغ به كنار درياها ميرفتند و تعطيلات خود را آن نقاط مي گذراندند، كه تا حدي همانند كارهايي بود كه جهانگردان كنوني انجام ميدهند.
برخي از مكانهايي كه تا آن زمان محل تفريح و گردش خانوادههاي ثروتمند و مرفه بود، گسترش يافت و تأسيسات جديدي به وجود آمد تا بتواند فضاي لازم را براي طبقة متوسط جامعه كه رو به گسترش بودند، تأمين نمايد. در اين مكانها، طبقة متوسط جامعه بازاد بزرگي به وجود آورد (البته در مقايسه با تعداد اندكي از اين مكان ها كه در گذشته براي اشراف و ثروتمندان تهيه شده بود.) اگر چه اين مسافران جديد هزينههاي زيادي نميپرداختند، ولي تعداد روزافزون آنها اين كمبود را جبران ميكرد.
جهانگردي نوين
جهانگردي امروز به همراه مجموعهاي از تمايلات، حركت،دسترسي يافتن به امكانات و تواناييهاي مالي، مسافرت تودهها را امكانپذير ساخت. فناوريهاي نوين مانند خطوط هواپيمايي، كامپيوتر، آدم آهني و ارتباطات ماهوارهاي باعث شد كه در سدة بيستم، شيوة زندگي، كار، بازي و تفريح افراد دگرگون شود. پيشرفت فناوري باعث شد كه به دليلهاي متعددي ميزان مسافرتهاي دسته جمعي افزايش يابد كه اين دلايل شامل افزايش زمان تفريح، بالارفتن درآمد، پيشرفت ارتباطات دور و ايجاد راههاي كارآمد حمل و نقلي است.
در حالي كه دنياي امروز پا به هزاره جديد ميگذارد، ترديدي نيست كه صنعت جهانگردي و مسافرت به صورت يكي از پايههاي استوار سيستم اقتصاد جهاني درآيد. با .جود ركودهاي دورهاي، شورشهاي سياسي، جنگها، نوسانات قيمت و دسترسي به سوخت، بودجهاي كه صرف جهانگردي خارجي ميشود، سه برابر بودجهاي است كه صرف امور دفاعي ميشود. امروزه جهانگردي فقط مختص خانوادههاي ورفه و ثروتمند نيست، بلكه ميليونها نفر از مكانهاي تازه، ديدن كرده و علاقهمند به شناخت هر چه بيشتر محيط زندگي خود و كسب تجربيات جديد هستند. در حالي كه عصر جديدي از جهانگردي آغاز شده اشت و سير تكاملي خود را ميپيمايد، تعداد زيادي از عوامل برونزا بر آن اثر خواهند گذاشت (نمودار 2-1). پيشرفتهاي اقتصادي و مالي، پيشرفتهاي فناوري و نوآوريها، مسائل مربوط به محيط زيست از عواملي هستند كه بر بخش اداره مسافرت و جهانگردي و توليد محصولات تأثير ميگذارند.
نمودار 1-2 : عواملي كه بر توسعة جهانگردي اثر مي گذارند
فصل سوم: اجزاي تشكيل دهندة صنعت مسافرت
حمل و نقل ساختارهاي زيربنايي
از مسئوليتهايي كه در حملونقل جهانگردي بايد مورد توجه قرار گيرد، جابهجايي مسافران، رساندن آنان به مقصد و برگرداندن آنها از واه هوا، دريا يا زمين ميباشد كه همة اين تسهيلات و خدمات بايد به نحو احسن در جهت توسعه هدفهاي موفقيت آميز از جانب شركت مربوطه ارائه شود. براي هرچه زودتر رسيدن به اين هدف و توسعه جهانگرديهاي بينالمللي و گردشهاي داخلي بايد تسهيلات و پيشرفت پايانههاي هوايي، بنادر و سيستم حملونقل مناسب و كافي
باعث خواهد شد كه بخشهاي ديگر جهانگردي نيز توسعه يابند. وسايل حملونقل با شرايط مسافر تغيير ميكند؛ براي مثال وسيلهاي كه مسافر از فرودگاه تا محل سكونت اختيار ميكند يا وسيلهاي كه براي خارج شدن از هتل و رفتن به رستورانهاي مختلف و تفريح شبانه صرف ميكند. يا وسيلهاي كه براي ديدن از جاهاي ديدني مورد استفاده قرار ميدهد و سرانجام هنگام بازگشت به فرودگاه از چه وسيلهاي استفاده ميكند، همه با هم فرق ميكنند.مقصود از ساختار زيربنايي سيستمهايي است كه در زير يا سطح زمين قرار ميگيرند و باعث ايجاد چارچوبي اساسي در تأثيرگذاري بر سيستم هاي توسعه كارآمد در مناطق شهري،صنعتي و جهاتگردي ميشوند (اينسكيپ، 1991، ص119) . ساختارهاي زيربنايي مانند سيستم آبرساني، نيروي برق، فاضلاب، دفع ضايعات و ارتباطات دور برخي ازاركان اصلي جهانگردي هستند كه بايد اين نوع خدمات و وسايل به صورت مناست ارائه شوند.
اقامتگاهها و سرويسهاي پذيرايي
تسهيلات جهانگردي كه در فصل 4 خواهد آمد، خدماتي را در زمينة تأمين نيازهاي اصلي راحتي و كمك به مسافر ارائه ميدهد. از آن جا كه مسافر از خانة خود دور افتاده است، بايد نيازهاي اوليه وي مانند مكاني براي استراحت، غذا، نوشابه و فروشگاه، تأمين شوند؛ در ضمن، در اين مكانها مسائل ايمني و بهداشتي رعايت شود و به راحتي در اختيار مسافر قرار گيرد.
اقامتگاه
اقامتگاهها يا خانههاي كرايهاي و تسهيلات مربوطه شامل جايي ميشود كه مسافر شب را در آن جا به سر ميبرد و اصولاً با توجه به كيفيت اقامتگاه، مقصد و هدف مسافرت، اين مبلغ حدود بيست تا سي درصد كل هزينههاي مسافرت را تشكيل ميدهد. با توجه به تقاضاي مسافران و نوع خواستههاي آنها، در مقصد مسافران تجهيزاتي چون تختخواب، صبحانه، سالنهاي تفريحي به سبك اروپايي، ميهمانپذيرهاي جوانان، زمين تفريح يا بازي، وسايل بازي بچهها و كشتي هاي تفريحي وجود دارد. متداولترين اقامتگاهها همان هتلها هستند كه داراي شكلها و گونههاي متفاوتي ميباشند. براي نمونه ميهمانخانههاي مجلل در مراكز شهرهاي صنعتي يا
ميهمانسراهايي كه در اطراف شهرها به نام متل و خانههاي كرايهاي تأسيس ميشوند. در بيشتر كشورها بين اقامتگاه به ويژه بين هتلها و متلها طبقه بندي و سيستم نرخبندي وجود دارد كه البته اين كار مسافران را در امر انتخاب بسيار كمك ميكند.
غذا و نوشيدني
تالارهاي پذيرايي و جاهايي كه انواع نوشيدني و خوراكيها را ارائه ميدهند، از نظر اندازه و ارائه خدمات متفاوتاند؛ در برخي از آنها مشتري درمقابل مغاره نوشيدني را مينوشد و گاهي در اتاقكي دنج در گوشهاي از طبقات بالاي ميهمانخانه نوشيدني صرف ميكند. يكي ديگر از اقلامي كه در صحنه رقابت موجب ميشود بازديدكنندگان مبلغ بيشتري هزينه كنند، همانا، غذا و نوشيدني است. نوع غذا معمولاًدر اولويت اول يا دوم براي جلب جهانگردان، مورد توجه قرار ميگيرد.
مكانهايي چون ليون، پاريس، رم، هنگكنگ، سانفرانسيسكو، نيواورلئان، در بين شهرهاي ديدني و بزرگ ديگر، از مكانهايي به حساب مي آيند كه شهرت جهاني دارند. برخي از جهانگردان ماجراجو بوده و غذاهاي خارجي را آزمايش ميكنند. با وجود اين، بيشتر جهانگردان ترجيح ميدهند كه از همان غذاها و نوشابههايي مصرف كنند كه با آنها آشنايي كامل دارند. در نتيجه، نوع غذا بايد متنوع باشد تا مسافر بتواند با توجه به بودجهاي كه در نظر گرفته است، آن را خريداري نمايد.
خدمات جانبي
خدمات جانبي شامل امكان و سهولت خريد و خدماتي ميشود كه مسافر را در تهيه مايحتاج سفر خود ياري كند. مغازههايي كه مسافران بيشتر به آنها نياز دارند شامل مغازههاي داراي سوغاتهاي شهر مربوطه، بوتيكها، مغازه لباس شويي، خواربارفروشيها و فروشگاهها مي شوند. علاوه بر اين خدمات، خدمات ديگري مانند راهنماي سفر، خردهفروشيهاي ورزشي و تفريحي و تسهيلات تفريحي مورد نياز مسافران ميباشند. اين خدمات جانبي نه تنها نيازهاي
مسافران را تأمين ميكنند، بلكه موجب ميشوند تا آنها از سفر خود لذت بيشتري ببرند و تجربههاي بيشتري بياموزند. علاوه براين، اين نوع تجارت نيز باعث خواهد شد كه فرصتهاي شغلي براي افراد محلي به وجود آيد و درآمدها و پولهاي نقد از محل بازديد شده (ميزبان) خارج نشود.
سيستم توزيع خدمات و محصولات جهانگردي
ميتوان از زواياي مختلفي به خدمات و كالاهايي كه وسيلة صنعت جهانگردي ارائه ميشوند، نگاه كرد؛ كه از آن جمله ميتوان به بررسي مسافران جهانگرد، محصولات توليدي از جهانگردان و توزيع مستقيم و غير مستقيم كالاها و خدمات مربوط به سفر اشاره كرد. همانگونه كه در فصل 5 آمده است، اصولاً مشتري به خدماتي مانند بليت هواپيما، ذخيرة جا در يك وسيله نقليه دريايي، محل
استراحت در هتل و سرانجام وسيلة نقليه كرايهاي، نياز دارد. مقصود از توزيع مستقيم، خدمت يا وظيفهاي است كه محصولي را به مسافر به طور مستقيم ارائه ميكند. يك توزيع غيرمستقيم نيز شامل آژانسهاي مسافرتي، سازمان يا فرد تشكيل دهندة تورهاي مسافرتي، افراد و كانالهاي ويژهاي كه حال ممكن است نقش واسطه را براي رساندن محصول به مشتري به طور مستقيم بازي كنند يا خير، ميشود. اين كانالهاي توزيع كننده خدمات، معمولاً متصديان صنعت جهانگردي و مشتريان را به هم مرتبط ميسازند.
نقش بخش خصوصي و بخش عمومي در جهانگردي
زماني چنين تصور ميشد كه جهانگردي به علت معاملهها و فعاليتهايي كه به جهانگردي مربوط بود و سود و پاداشهايي كه از اين كار حاصل ميشد، به بخش خصوصي مرتبط است. تصور بر اين بود كه اين وظيفة بخش خصوصي است كه مسئوليت تهيه و توسعه خدمات و محصولات به بازديدكنندگان را بر عهده بگيرد. در اين زمان بخش دولتي (عمومي) كه از جانب دولت ايجاد شد،
تصميم گرفت كه به علت بااهميت بودن اين صنعت از نظر اقتصادي، به ويژه از نظر اشتغال زايي و منبع بزرگ درآمد مالياتي، نگرش خاصي به اين صنعت داشته باشد و مقداري از بودجه را صرف سرمايه گذاري در اين زمينه كند، تا توجه سرمايه گذاران خصوصي را جلب نمايد. امروزه، اين صنعت از جانب بخشهاي خصوصي رشد و توسعه چشم گيري داشته است و در سازمانهاي بزرگ و كوچك دولتي، مراكزي را در سطح بينالمللي، منطقهاي و ملي تشكيل دادهاند؛ البته سازمانهاي دولتي ديگري در مراكز ملي، ناحيهاي، ايالتي، استاني و شهرداريها داير شدهاند.
در مورد تأمين و تخصيص منابع جهانگردي هر در بخش خصوصي، فعاليتهاي خود را به ارائه كالاها و خدماتي سودآور متمركز مينمايد؛ بخش عمومي (سازمانهاي دولتي) به چيزي بيش از سود ميانديشد و ميكوشد تا منافع كل جامعه را تأمين نمايد. محصولات عمومي شامل منابع و جاذبههاي طبيعي، فرهنگي و تاريخي ميشود كه دولت مسئوليت حفظ و نگهداري آنها را بر عهده ميگيرد تا بدين وسيله منافع كل جامعه را تأمين نمايد و كساني كه از آنها بازديد ميكنند بدون پرداخت هيچ مبلغي بتوانند از ديدن آنها لذت ببرند و استفاده كنند. ساير كالاها و خدماتي كه به وسيلة دولت، در مورد صنعت جهانگردي ارائه ميشود، شامل تدوين مقررات براي حفظ و نگهداري اين منابع ارزشمند و از سوي ديگر تشويق و ترغيب به بازديد از آنها و سرانجام، بازاريابي منابع جهانگردي ميباشد.
سازمانها و ادارههاي ملي جهانگردي، چه زير نظر مقامات دولتي باشند يا توسط بخش خصوصي اداره شوند، در چارچوب امكانات يك كشور، ايالت، استان و حتي سازمانهاي محلي در حفظ، توسعه و رشد اين صنعت ميكوشند و زمينههاي لازم را براي رشد و توسعة آن (حتي در مناطق كوچك) فراهم ميآورند. سازمانهاي بينالمللي، كه برخي از آنها از نظر ماهيت منطقهاي روبهرشد هستند، زمينههاي بحث در مورد بازاريابي و تحقيق در اين صنعت را فراهم مي آورند و ميكوشند تا موانع بر سر راه مسافرت را از ميان بردارند و در اين راه از هيچ كوششي فروگذار نميكنند. بين
سازمانهاي درون دولتي (سازمان جهاني جهانگردي) يك سازمان وابسته به سازمان ملل به نام سازمان جهاني جهانگردي وجود دارد كه در سال 1996، 130 كشور در آن سازمان عضويت داشتند و 300 سازمان بدان وابسته بودند؛ البته اين سازمان از پيشگامان اين صنعت به حساب ميآيد كه در سطح جهاني فعاليت ميكند در فصلهاي 13 و14 دربارة نقش دولت و سازمانهاي منطقهاي و بينالمللي بحث خواهيم كرد.
از آن جا كه صنعت جهانگردي ميتواند خزانة عمومي را پر كند و فرصتهاي شغلي بسياري ايجاد نمايد، بخش دولتي در هر دو زمينة داخلي و خارجي براي گسترش . رشد اين صنعت فعاليتهاي چشمگيري انجام داده است.
سه سطح جهانگردي
بنابراين، از بعد «عرضه»، جهانگردي شامل همة خدمات و ويژگيهايي ميشود كه در كنار هم قرار ميگيرند، تا آنچه را كه مسافر ميخواهد، فراهم آورند. همانگونه كه در نمودار 1-1 نمايش داده شده است، به جهانگردي ميتوان در سه سطح نگريست.
نمودار 1-1 : سه سطح بخش جهانگردي
سطح اول سياست هاي جهانگردي و چارچوب استراتژي، دستگاه دولتي متولي جهانگردي (GTA)
سطح دوم هتل ها، اسكان، پذيرايي (تهيه و ارائة غذا)، جاذبه ها، حمل و نقل
سطح سوم شبكة خدمات حمايتي
سطح اول، شامل نقش دولت در تدوين خط مشيهاي جهانگردي، برنامهريزي و ايجاد چارچوبي است كه اين بخش بايد در آن فعاليت كند. اين چارچوب اهداف اقتصادي، زيست محيطي و اجتماعي در تمام سطوح دولتي و نظام كنترلهاي مشابه را شامل ميشود. اين نظارتها شامل نظارتهاي برنامهريزي عملي، نظارتهاي مربوط به اعطاي مجوز، نظارت بر نيروي انساني و نظارتهاي مالي و حمل و نقل هستند. دستگاه دولتي متولي امور جهانگردي به توسعه و مديريت چارچوب مذكور ميپردازد. دستگاه مزبور اين كار را از طريق بخشهاي اصلي مانند، بازاريابي،
توسعة محصول، نظارت و مقررات، توسعة منابع انساني، اطلاعرساني و تحقيقات انجام ميدهد.
سطح دوم، سازمانهاي متولي امور عملياتي و توسعه جهانگردي را شامل ميشود. اين سازمانها عبارتند از: هتلها، ساير تسهيلات اسكان، خدمات پذيرايي و ديگر بخشهاي مربوط به آن، جاذبههاي طبيعي و تاريخي- فرهنگي و مراكز و تسهيلات تفريحي و سرگرمي. همچنين تعداد ديگري از اين سازمانها عبارتند از:
تجارت جهانگردي و خدمات مختلف آن، و انواع حمل و نقل شامل: هوايي، جادهاي، دريايي و راهآهن.
سطح سوم، شامل طيفي گسترده از سازمانها و ديگر خدمات حمايتي كه در هر دو بخش خصوصي و دولتي فعال هستند ميشود. اين گروه سازمانها و بخشهاي خدماتي شامل: پليس، ادارة پست، گمرك و مهاجرت، سازمانهاي حمايت از مصرف كنندگان، رسانهها، بانكها، كليساها (و به طور كلي مكان هاي مذهبي)، دانشگاهها و مراكز آموزشي، اتحاديههاي تجاري و كليه مؤسسات و صنوف فعال در امر جهانگردي ميشود.
آمار جهانگردي
واژگان و تعاريف ارائه شده در اين بخش از الگوي توصيه شده توسط سازمان جهاني جهانگردي پيروي ميكنند (1993، سازمان جهاني جهانگردي). جهانگردي به سه شكل صورت ميگيرد:
• گردشگري داخلي: «ساكنان يك كشور كه فقط داخل آن كشور مسافرت ميكنند.»
• گردشگري خارجيها: «افرادي كه ساكن يك كشور نيستند و به آن كشور مسافرت ميكنند.»
• گردشگري خارجي : « افراد ساكن يك كشور كه به خارج از آن كشور مسافرت ميكنند.»
اين سه شكل جهانگردي را، مطابق آنچه كه سازمان جهاني جهانگردي توصيف كرده است، در نمودار3-1 ملاحظه ميكنيد:
همانگونه كه ملاحظه ميكنيد «جهانگردي داخلي» شامل گردشگري داخلي و گردشگري خارجيها ميشود. جهانگردي ملي شامل گردشگري داخلي و داخلي و گردشگري خارجي است. جهانگردي بينالمللي شامل گردشگري داخلي و گردشگري خارجيها ميشود. به همه مسافراني كه به فعاليتهاي جهانگردي ميپردازند، عنوان «ديداركننده» اطلاق ميشود. اين واژه نمايندة مفهومي است كه شامل همة اشكال و گروههاي جهانگردي ميشود. نمودار 4-1 را ملاحظه كنيد.
به دلايل آماري از ديداركنندگان بينالمللي آغاز ميكنيم. ديداركنندگان بينالمللي به افرادي گفته ميشود كه به خارج از كشور محل سكونت خود (به مدت حداكثر 12 ماه) مسافرت نموده و هدف اصلي آنها ديدار از آن كشور است. ديداركنندگان بينالمللي عبارت هستند از:
جهانگرد (ديداركننده يك شبه)
ديداركنندهاي كه حداقل يك شب را در يك اقامتگاه عمومي يا خصوصي، در محل بازديد به سر ميبرد.
ديداركنندة گذري (ديداركننده يك روزه)
ديداركنندهاي كه شب را در كشور مورد بازديد نميگذراند. اين مورد شامل مسافران كشتيها ميشود، حتي اگر كشتي يك يا بيش از يك شب در يكي از لنگرگاههاي آن كشور توقف كند. اين تعريف، مسافران قطار را كه شب را در آن ميگذرانند، نيز شامل ميشود.
هنگام طبقهبندي خاستگاه ديداركنندگان، انتساب آنها به كشور محل سكونتشان بهتر است توجه به مليت آنها. هر كشوري بايد يك نظام طبقهبندي خاص داشته باشد تا بتواند مبدأ مسافران خارجي به كشور را مشخص كند.