بخشی از مقاله
عوامل بیماری زا و بیماریهای مهم گیاهی در ایران
زنگ سياه گندم
Puccinia graminis persoon f.sp.tritici Eriks & Henn
زنگ يا زنگ ساقه گندم كه به انگليسي Black rust = Stem rust گفته مسشود، در ايران بعد از زنگ زرد در درجه دوم اهميت قرار دارد. در صورتي كه در كشورهاي اروپائي و آمريكا زنگ سياه بيش از زنگ زرد حائز اهميت ميباشد. زنگ سياه در دنيا 3300 سال قبل شناخته شده و در ايران نيز اين بيماري از دير زمان شيوع داشته ولي اولين بار در سال 1326 توسط اسفندياري گزارش گرديده است. زنگ سياه علاوه بر گندم به جو، يولاف، چاودار و بيش از 75 گونه از علفهاي خانواده گندميان حمله ميكند. تا كنون در دنيا متجاوز از 275 نژاد فيزيولوژيك زنگ سياه شناخته شده كه ميتوانند به گندم حمله نمايند ولي فقط تعداد معدودي از آنها قادر به ايجاد خسارت هستند.
سياهك پنهان گندم Tilletia foetida (Wallr.)Liro
Tilletia caries (DC.) Tul.
بيماري سياهك پنهان كه در اصطلاح محلي به آن سياهچه يا كورك نيز ناميده ميشود،درزبانانگليسيCommon bunt = Covered smut = Stinking bunt اطلاق ميگردد. اين سياهك يكي از بيماريهاي مهم گندم در دنياست ، كه ابتدا در سال 1755 مسيحي توسط تيله (Tillet) دانشمند فرانسوي شناخته شد و سپس در سال 1807 معلوم گرديد كه عامل آن يك ميكرو ارگانسم ميباشد. در ايران نيز مسلماً بيماري از دير زمان وجودداشته ولي ابتدا در سال 1326 توسط اسفندياري گزارش شده است.
ميزان خسارت اين سياهك در مناطق آلوده كشور 10 – 15 درصد محصول و گاهي بيشتر برآورد گرديده است. علاوه بر خسارت مستقيم بيماري، ارزش نانوائي آرد حاصله نيز به علت آلودگي بذور به اسپورهاي سياه رنگ بدبوي قارچ عامل بيماري كاهش مييابد. همچنين اسپورهاي مزبور شديداً قابل اشتعال بوده و در اثر كوچكترين جرقه در كمباين يا ماشين خرمنكوب آتشسوزي ميگردد.
علائم بيماري
سياهك پنهان يا مخفي گندم تا موقعي كه خوشه گندم ظاهر نشود قابل تشخيص نيست. بوتههاي مبتلا معمولاً حدود چند سانتيمتر كوتاهتر از بوتههاي سالم ميباشند. و گاهي ممكن است به نصف و يا يك چهارم تقليل يابد. ريشههاي گياه آلوده كاملاً رشد نميكند و پنجهزني بوتهها افزايش مييابد.
در گلهاي آلوده مادگي درازتر و تخمدان بلند و پهنتر و به رنگ سبز ميباشند، در صورتي كه تخمدان سفيد رنگ است. علائم بيماري با ظهور خوشههاي آلوده مشخصتر ميشود. رنگ خوشههاي آلوده به جاي سبز ، مايل به آبي ميباشد. بوتههاي آلوده نسبت به زنگ زرد و سرماي زمستان حساستر ولي نسبت به بيماري سفيدك سطحي مقاومترند.
اگر دانه آلوده را كه ظاهراً سالم است بين دو انگشت فشار دهيم ، اسپورهاي سياه نسبتاً چربي مشاهده ميگردد كه در اثر وجود ماده تريمتيل آمين بوي ماهي فاسد شده را ميدهد. در هر دانه حدود 3 – 4 ميليون تليوسپور تخمين زده ميشود.
عامل بيماري
عامل سياهك پنهان گندم در ايران توسط دو نوع قارچ به اسامي:
1) Tilletia foetida (Wallr.)Liro , syn. T. laevis Kuhn
2) Tilletia caries (DC.) Tul , Syn., T. tritici (Bjerk.) Wint.
ايجاد ميشود كه هر دو مخصوصاً از نظر چرخه زندگي و بيماريزائي شبيه يكديگر هستند. البته در بعضي از منابع فارسي گونههاي بيشتري را عامل سياهك پنهان گندم مينويسند ولي در هر دو صورت دو گونه فوق از اهيمت بيشتري برخوردار هستند.
ميسليوم اين قارچها بيرنگ، دو هستهاي و پس از رسيدن به صورت بند بند شده و بـه صورت تليوسپورهاي گرد تيره رنگ و با ديواره كلفت در ميآيند. قطر آنها 15 – 23 ميكرون و در گونه T. foetida سطح اسپورها صاف و در T. caries مشبك است.
چرخه بيماري
عامل اين بيماري زمستان را به صورت تليوسپور اغلب روي بذر يا گاهي در خاك ميگذراند و تا مدت 5 سال نيز بقاء خود را حفظ مينمايد. موقعي كه بذر گندم آلوده به تليوسپور در خاك كاشته ميشود، تقريباً همان شرايط آب و هوايي كه موجب جوانه زدن بذر ميگردد، تليوسپور را كمي بعد وادار يه تندش و توليد بازيد ميكند. سپس بالاي بازيد 8 – 16 بازيديوسپور نخي شكل به نام اسپوريديوم اوليه تشكيل ميگردند.
اسپورديوم با توليد شاخه يا جوانههاي جانبي با اسپورديوم ديگر كه از نظر جنس با آنها سازگار است آميزش پيدا ميكند و اسپورديومهاي ثانويه را تشكيل ميدهد. اسپورديومهاي ثانويه معمولا در مجاور بذر كاشته شده تشكيل و دو هستهاي ميباشند. پس از جوانه زدن بذر، اسپوريديومها وارد گياهچه ميشوند و از طريق بين سلولي حركت ميكنند. و خود را به مريستم انتهايي ميرسانند.
قارچ همراه با رشد جوانهها انتهايي به بالاي ساقه گندم ميرسد. در موقع به خوشه رفتن ، رشد هيف توسعه پيدا ميكند و به ســرعت در تمـــام دانـــههاي خوشه گسترش مييابد و سپس تليوسپورهاي فراواني تشكــيل ميگردد.
دانههاي آلوده ظاهراً سالم هستند. در موقع خرمنكوبي پوســته آنهــا پــاره شــده و اسپورهاي فراواني به صورت ابر سياه آزاد ميگردند. و دانههاي سالم را آلوده مينمايند. يا اين كه اسپورهاي آزاد شده به كمك باد به مزارع اطراف حملهور شده و خاك را آلوده ميسازد.
درجه آلودگي بوتههاي گندم بستگي به درصد اسپورهاي قارچ در بذر گندم دارد معمولاً 5/0 گرم اسپور در 100 گرم بذر حداكثر آلودگي را موجب ميشود. در خاكهاي خشك شدت بيماري كمتر از خاكهاي مرطوب ميباشد. اسپور قارچ در شرايط انبار حدود 10 – 12 سال و در 16 درجه سانتيگراد زير صفر به مدت دو ساعت قوه ناميه خود را حفظ ميكند.
مبارزه
بهترين روش مبارزه با سياهك پنهان گندم ضدعفوني بذر قبل از كاشت ميباشد. كه براي منظور قارچگشهاي ويتاواكس ، ويتاواكس تيرام، PCNB و يا مانكوزب به نسبت دو در هزار استفاده ميشود. ضمناً كشت زودتر گندم در پائيز باعث ميگردد كه گياهچه از ابتلا به قارچ در اين مرحله در امان بمانند.
سياهك آشكار گندم و جو Ustilago nuda (Jens.) Rostr
سياهك آشكار گندم و جو يا سياهك لخت كه به انگليسي Loose smut گفته ميشود در ايران اولين بار در سال 1326 توسط اسفندياري گزارش شده است. اين بيماري در تمام مناطق كشور انتشار دارد ولي خسارت آن در مقايسه با سياهك پنهان گندم در درجه دوم اهميت قرار دارد.
خسارت اين بيماري در دنيا معمولاً كمتر از يك درصد و حداكثر 27 درصد و در ايران نيز حداكثر تا 15 درصد گزارش شده است.
علائم بيماري
علائم سياهك آشكار در فاصله ميان خوشهدهي تا رسيدن محصول نمايان ميشود. ابتدا خوشههاي آلوده سياه ميشوند ودر ميان خوشههاي سالم سبز رنگي كه تازه سر زدهاند آشكارا قابل رؤيت هستند. بيشتر خوشههاي آلوده كمي زودتر از خوشههاي طبيعي ظاهر ميشوند. خوشهها تماماً تبديل به توده سياه رنگي ميگردد و به همين جهت به آن سياهك لخت يا آشكار ميگويند.
اين توده سياهرنگ در واقع تليوسپورهاي قارچ عامل بيماري ، كروي شكل و با ديواره ضخيم هستند و در زير ميكروسكوپ به رنگ قهوهاي تيره ديده ميشود. تليوسپورها پس از تشكيل به وسيله باد يا حشرات در سطح مزرعه پخش ميشوند و از خوشههاي آلوده فقط محور اصلي باقي ميماند.
عامل بيماري
عامل سياهك آشكار گندم و جو قارچ Ustilago nuda (Vens.) Rostr است كه با Ustilago tritici (Pers.) Rostr همنام ميباشد سابق بر اين دو گونه را متفاوت ميدانستند و U. nuda را عامل سيـــاهك آشكار يا سياهك لخت جو و U. tritici را عامل سياهك آشكار گندم محسوب ميداشتند.
چون مشخصات ظاهري و بيولوژيك اين دو گونه با يكديگر مشابه است امروزه هر دو را تحت عامل يك گونه و بيشتر به نام U. nuda مينامند. ميسليوم قارچ در داخل گياه بيرنگ و دو هستهاي و پس از تكامل قهوهاي شده و ايجــاد تليوسپــورهاي قهوهاي كروي و خاردار نموده كه قطر آنها به طور متوسط 5 – 9 ميكرون ميباشد.
چرخه بيماري
قارچ عـامل بـيماري به صورت ريـسه غـير فـعال در داخـل جنين بذر گندم و يا جو بـه سر ميبـرد. پس از كاشــتن بـذر و هـمزمـان با فـعـال شدن گياهچههاي آن ميسليوم قارچ فعال شده و وارد گياهچه ميشود و آنگاه بــه نـقطه رويش انتهايي آن ميرود. در موقع تشكيل خوشه قارچ به تمام سنبلههاي جـوان حمــله ميكند و آنها را آلوده مينمايد. و ريسهها به سرعت تبديل به تليوسپور يا تـوده سياهرنگ ميشود.
توده اسپور ابتدا به وسيله غشاء نازكي پوشانده ميگردد و سپس با تركيدن غشاء در مواقعي كه گل آذين بوتههاي سالم در حال گرده افشاني هستند آزاد ميشوند و به وسيله باد يا حشرات روي گل آذين آنها منتقل ميگردند.
روي گل آذين از جوانه زدن تليوسپور بازيديوسپور توليد نميشود بلكه هيفهاي كوتاهي از دو تيپ جنسي مخالف ايجاد و از آميزش دو هيف جنسي سازگار هيفهاي دو هستهاي به وجود ميآيد. هيفهاي دو هستهاي از طريق كلاله خود را به ديواره تخمدان جوان ميرسانند و سپس در پريكارپ يا بافتهاي جنيني تا موقع جوانه زدن دانه به صورت غير فعال باقي ميمانند.
مبارزه
چون قارچ عامل بيماري در پريكارپ و داخل جنين بذر قرار دارد، بنابراين ضد عفوني با سموم قارچكش غير سيستميك مؤثر واقع نميشود و براي اين منظور از سموم سيستميك مانند توپسين ، ويتاواكس و يا كربوكسين تيرام به نسبت دو در هزار استفاده ميگردد . سابق بر اين كه سموم سيستميك كشف نشده بود براي ضد عفوني بذر عليه اين بيماري از آب داغ استفاده ميگرديد.
به اين ترتيب كه ابتدا بذر را داخل آب 26 – 30 درجه سانتيگراد به مدت 6 ساعت قرار داده و سپس به داخل آب 54 درجه انتقال داده و مدت 10 دقيقه باقي ميگذارند.
آن گاه بذور را سريعاً به داخل آب سرد منتقل نموده و خشك مينمايند. چنانچه دستگاه كنترل درجه حرارت آب در اختيار نبود ميتوان بذور را به مدت 5 ساعت در آبي كه با حرارت خورشيد گرم ميشود قرار داد و آنگاه خشك نمود و براي مدت 5 – 6 ساعت در آفتاب گذارد.البته روش ضدعفوني با آب داغ و يا طريق اخير ميتواند روي درصد جوانهزني بذر تا حدودي تأثير بگذارد كه لازمست به اين مورد توجه و كنترل داشت.
سس يونجه Cuscuta approximate Bob.
سس گياه انگل اجباري و گلداري است كه به بعضياز گياهان عالي اعم از يك ساله و چند ساله حمله ميكند و با جذب مواد غذائي موجب ضعف و مرگ گياه ميزبان ميگردد. گاهي علاوه بر تضعيف گياه مانند يك پل باعث انتقال بيماريهاي ويروسي از گياهان آلوده به گياهان سالم عمل مينمايد. تا كنون در دنيا حدود 200 گونه سس شناخته شده و در ايران نيز 180 گونه تشخيص داده شده كه مهمترين آنها سس يونجه است.
رشتههاي پارازيت صرفنظر از نابودي قسمت مهمي از مزارع يونجه در صورتي كه مورد مصرف دام قرار گيرند به علت داشتن ماده Glycosid convolvuline و مواد ديگري كه هنوز به طور دقيق مطالعه نشده و عوارضي از قبيل مسموميت ، اختلال دستگاه گوارش، سقط جنين، لرزش و تشنجات شديد را در دامها موجب ميگرداند. بنابراين براي جلوگيري از عوارض مزبور بايستي اقدامات بهداشتي قبل از هر برداشت در مزارع آلوده به عمل آيد و كانونهاي آلوده كاملاً پاك و نابود گردد. (مظاهري، 1348).
مشخصات
سس يونجه گياه انگلي است بدون برگ ، ريشه ، سبزينه و داراي ساقههاي باريك، زرد رنگ، بسيار منشعب، خزنده و بالا رونده ميباشد. اين انگل روي ساقه و برگهاي يونجه به سر ميبرد و در موقه گل كردن ، گلهاي سفيد رنگ و كوچك آن ظاهر ميگردد. هر گياه حدود 3000 عدد بذر توليد ميكند كه درصد كمي از آنها در سال اول جوانه ميزنند.
بذر سس داراي پوسته بسيار ضخيمي است كه ميتواند آن را تا 20 سال در شرايط طبيعي و در شرايط انبار خشك تا 50 سال حفظ نمايد. بذر سس يكي دو هفته بعد از گل ميرسد قطر بذر سس يونجه 3 ميليمتر و شكل آن كروي ناقص يا بيضوي و سطح آن غالباً موجدار و مضرس است.
زيست شناسي
زمستان گذراني سس به صورت بذر در خاك و يا مخلوط يا بذر محصول زراعي يا گاهي اوقات به صورت تكههاي ساقه سس در مزرعه ميگذراند. در شرايط آب و هوايي ورامين بذر سس از اواسط تابستان به تدريج به رشد كامل ميرسد، بلافاصله پس از رسيدن قابليت رويش ندارد و پس از گذراندن يك دوره وقفه چند ماهه در همان سال و يا سالهاي بعد چنانچه در شرايط از نظر حرارت و رطوبت قرار گيرد ميرويد.
وجود ميزبان و يا گياه ديگري براي روئيدن بذر الزامي نيست و بذر انگل ميتواند برعكس بذر گل جاليز بدون وابستگي به ميزبان برويد. در مزارع يونجه ورامين انگل معمولاً از اوائل فروردين ماه زماني كه متوسط حرارت روزانه به حدود 10 – 12 درجه سانتيگراد ميرسد شروع به روئيدن ميكند و رويش آن در يك دوره 5/1 – 2 ماهه تا اوائل خرداد ماه ادامه مييابد.
در مزارع شديداً آلوده بذر انگل گاهي در خرداد نيز ميرويد ولي ميزان آن از نظر ايجاد آلودگي و خسارت به هيچ وجه قابل توجه نميباشد. در مزارع يونجه تازه كاشت، زمان رويش بذر انگل در سال اول با زمان كاشت و رويش بذر يونجه مطابقت ميكند. چنانچه مزرعه در پائيز كشت شده باشد بذر انگل در پائيز و چنانچه در بهار كشت شده باشد در بهار ميرويد. معمولاً دورهاي كه اكثريت قريب به اتفاق بذور و سس ميرويند كوتاه است.
در آمارگيري از مزارع يونجه 4/94 درصد كل جوانههاي انگل در فاصله زماني بين 15 فروردين تا 5 ارديبهشت ماه ظاهر شدهاند كه اين زمان ميتواند بهترين زمان مبارزه با انگل در شرايط آب و هوائي ورامين باشد.
در شرايط گرم و مرطوب از نظر خاك بذر قابل رويش انگل در هر سال در يك دوره كوتاهتر و به عكس در شرايط سرد و خنك در يك دوره طولانيتري ميرويد. ميزان رويش بذر در مزارع بستگي زيادي به ميزان رطوبت خاك دارد. در سالهاي پرباران به خصوص سالهائي كه بيشتر باران در اوائل بهار ريزش كند، بذر بيشتري از انگل در مزارع و زمينهاي آيش و باير ميرويد و در نتيجه ميزان تراكم و خسارت انگل در آن سال افزايش مييابد(مداح، 1355).
معمولاً همه ساله قسمتي از بذور انگل موجود در خاك جوانه زده و قسمت ديگر در خاك مانده و در سالهاي بعد در شرايط مساعد در سطـح خاك ظاهر و موجبات آلــودگي شديد مجدد مزارع را فراهم مي سازد . تكثير و گسترش اين انگل در نقاط جديــد صــرفهنــظر از انــتشار بـــذر مــيتواند از طريق انتشار قطعات خرد شده رشتههاي پارازيت نيز هنگام چيدن محصــول انــجـام گـيرد معمولاً در موقع چيدن مزارع يونجه رشتههــاي انــگل موجــود در كانـونهاي آلوده وسيله داس يا ماشين خرد شده و قسمتي از آنها روي زمين پخش و قسمت عمده آنها داخل محصول ميگردند.
اين رشتههاي خرد شده طبق مشاهداتي كه در آزمايشگاه ورامين به عمل آمده ميتوانند پس از گذشت چندين روز بدون گياه ميزبان رشد و نمو نمايند. اين گونه رشتهها در صورتي كه ميزبان جديدي پيدا ننمايند، از بين رفته و در صورت برخورد با ميزبان جديد به دور ساقه آن پيچيده و رشد و توسعه خواهند نمود.
به طوري كه مشاهدات دكتر Gimesi نشان ميدهد، رشتههاي انگل در بعضي از نقاط مساعد هنگام زمستان داخل خاك گرديده و بدين وسيله پس از
زمستانگذراني و محافظت خود از سرما و يخبندان در اواخر اسفند ماه مجدداً در سطح خاك ظاهر و كانونهاي آلوده جديدي به وجود ميآورند به طوري كه بذوري كه در عمق 2 – 3 سانتي متري خاك قرار دارند بهتر ميتوانند رويش پيدا نموده و جوانههاي خود را از سطح خاك خارج سازند.
ولي ديده شده است كه حتر بذوري كه در عمق 10 سانتيمتري خاك قرار داشتهاند امكان رويش و جوانه زدن را از دست ندادهاند. جوانههاي انگل هنگام ظهور به شكل نخ نازك ظريف قرمز يا زرد رنگ به طول حداكثر 7 سانتيمتر بوده كه پس از خارج شدن از سطح زمين سريعاً به طرف بالا رفته و در قسمت رأس به شكل كماني در ميآيند.
اين رشتهها با حركات دوراني مختلف سرانجام با ساقه گياه ميزبان يا يك جسم سخت خارجي ديگري تماس حاصل نموده و دور آنها ميپيچند. در صورتي كه اين جسم سخت ميزبان مناسبي براي انگل نباشد، مجدداً قسمت انتهائي در هوا دوران نموده تا گياه ميزبان مورد نظر را پيدا و دور آن بپيچد. پس از پيچيدن رشتههاي انگل از خود آلات مكنده خارج و داخل آوندهاي چوبي و آبگش گياه ميزبان نموده و از اين طريق آب و مواد غذايي مورد لزوم خود را تأمين و زندگي مشتركي را با گياه ميزبان آغاز مينمايند.
ساقه انگل پس از اين مرحله از قسمت پائين سفيد و ارتباط آن با خاك به كلي قطع ميگردد. رشتههاي انگل پس از اتصال به ساقه گياه ميزبان و قطع ارتباط از زمين سريعاً شروع به رشد نموده و با ايجاد ساقههاي متعددي كه رشد روزانه آنها گاهي به 8 سانتيمتر بالغ ميگردد تهاجم خود را به گياهان جديد ديگري شروع مينمايد. نور در گسترش رشتههاي انگل عامل بسيار مهمي است.
آزمايشات مختلف نشان داده است، در صورتي كه جوانههاي انگل در معرض نور كم قرار گيرند، قادر نيستند دور ساقه گياه به پيچند و بدين طريق 90% آنها از دسترسي به گياه ميزبان محروم مانده ولي بقيه پس از 7 – 10 روز قادرند عمل اتصال با گياه ميزبان را انجام دهند ولي زمان تشكيل رسيدگي به بذور در اين قبيل پارازيتها 3 – 4 هفته به تأخير خواهد افتاد (مظاهري، 1348).