بخشی از مقاله

فرش چيست؟
بشر از زماني كه خود را شناخت و ضرورت وجود ملزومات زندگي روزمره را احساس نمود، به فكر داشتن منسوجي بود تا او را در برابر سرما و سختي زمين محافظت نمايد. پشم و موي حيواناتي نظير گوسفند و بز، اولين يافته هاي بشر براي برآوردن اين نياز بود و متعاقباً پوست اين حيوانات اولين زيرانداز يا به عبارت ديگر فرش منسوج بود. به دنبال تحول و پيشرفت در زندگي، بشر آموخت كه مي تواند با در هم نمودن و فشردن الياف پشم، زيراندازي ضخيم تر و گرم تر به نام نمد تهيه نمايد.

متعاقباً با فراگيري فنون ريسندگي و تابندگي، نخهاي پشمي را توليد نمود و براي اولين بار با ادغام رشته نخهاي افقي و عمودي نخ هاي پشم، گليم را ابداع كرد و اين سرآغازي بود براي ابداع فرش گره دار يا پرزدار كه هنر و فني پيشرفته تر بود. تاكنون تاريخ دقيق اين ابداعات براي ما مشخص نشده است، اما در ميان فرشهاي گره دار قديم ي ترين يافته، متعلق به حدود پنج قرن قبل از ميلاد مسيح مي باشد. اين فرش كه به دليل محل يافتن آن در اعماق يخهاي دره هاي پا زيريك با نام فرش پازيريك شهرت جهاني يافته، توسط سرگئي رودنكو، باستان شناس معروف روس كشف گرديد.



فرش پازيريک
تمامي نقش و نگاره هاي موجود بر روي اين فرش مشابهت فراواني با نگاره ها و حجاريهاي كاخ تخت جمشيد در ايران دارد. اين شباهت به اندازه اي است كه كاشف آن در اولين دقايق اكتشاف در سال 1947 ميلادي اظهار نمود: "تخت جمشيد را به ياد مي آورد". به غير از فرش پازيريك كه تقريباً سالم ترين فرش است كه از گذشته هاي بسيار دور به زمان ما رسيده، پاره فرشهايي نيز چه در ايران و چه در خارج از آن كشف گرديده كه مشهورترين آنها قطعات كشف شده در اكتشافات شهر قومس در نزديكي دامغان و همچنين قطعات كشف شده در شهر سوختة سيستان مي باشند.
آشنايی با مواد مورد استفاده در رنگرزی مواد اوليه فرشبافي
رنگهای مورد استفاده در رنگرزی مواد اوليه قاليبافی به دو دسته تقسيم مي شوند:
1- رنگهای طبيعی اعم از معدني ، گياهی و حيوانی
2- رنگهای مصنوعی ياشيميايي
هدف اصلی رنگرزی عبارتست از تثبيت يك ماده رنگدار بر روی سطح اتكاء (زمينه ) به طوری كه اين سطح اتكا بتواند به طور دايم بوسيله ماده رنگين پوشيده شود. يك ماده ء رنگين موقعی مي تواند مورد استفاده قرار گيرد كه به صورت محكمي بر روی سطح اتكاء چسبندگی پيدا نمايد و يا داخل الياف نفوذ برگشت ناپذيري ايجاد كند، به طوری كه محصول رنگ شده بتواند در برابر عوامل مختلف مثل سائيدگي ، شستشو، عوامل جوي ، نور خورشيد، حرارت ، رطوبت ، گرد و خاك ومواد شيميايی مقاومت كند و رنگ آن زود از بين نرود

مواد اولیه
پشم
پشم اليافی حيوانی است كه از بدن گوسفند به دست مي آيد. امروزه بيش از 200 نژاد مختلف گوسفند در دنيا شناخته شده كه اكثر آنها از نظر توليدات تجاری و اقتصادی دارای اهميت چنداني نبوده و صنعت پرورش گوسفند، تنها متكی به 20-10 نژاد آن مي باشد. مهمترين نژاد گوسفندان ايرانی را مي توان به اين شرح نام برد.
1- كلكويی 2- قزل 3- بلوچی 4- عربی 5- فراهانی 6- گرگانی 7- كرمانی 8- كردی 9-لری 10- ماكويی 11- تركی 12- زندی 13- مهربانی 14- سنجابی 15- جمور 16- هِرِك 17-مغانی 18- افشاری 19- تركمنی 20- قره گل 21- شال 22- سنگسری 23- خاكستری شيراز24- بختياری 25- طالشی 26- ناييني .
برای آسانتر شدن شناخت نژادها، طبقه بندی گوسفندان دنيا از روی نوع پشم آنها صورت مي پذيرد. به اين ترتيب با يك چنين طبقه بندی كلی در ميان گوسفندان روبرو خواهيم شد.
1- گوسفندان با پشم كاملاً ظريف : اين نوع گوسفند عمدتاً به عنوان گوسفندان مرتع ناميده مي شوند و به منظور توليد پشم پرورش مي يابند. اصل نژاد اين گوسفندان مرينوس مي باشد كه ازاسپانيا به ساير نقاط دنيا منتقل گرديده است . نام های اطلاق شده به اين نژاد گوسفند در رابطه باكشورهای پرورش دهنده آن مي باشد
، مانند مرينوس فرانسوي ، مرينوس آمريكايي . پشم اين نوع گوسفندان كاملاً سفيد و ظريف بوده و در محدودة 21-14 ميكرون قرار دارد. (ميكرون واحدتعيين ظرافت ليف پشم است يعنی هر ميكرون برابر 1000/1 ميليمتر است .
2- گوسفندان با پشم نسبتاً ظريف :اين نوع گوسفندان به عنوان نژادهای گوشتی شناخته شده اند. هر چند كه پشم آنها ظريف بوده و از قطر 30-21 ميكرون برخوردار است .
3- گوسفندان با پشم بلند:اين نوع گوسفندان عمدتاً برای توليد گوشت پرورش يافته واز نظرجثه بزرگترين نژاد گوسفندان دنيا شناخته مي شوند. قطر الياف پشم اين گوسفندان در محدوده 35 - 30 ميكرون و طول آن 500 - 400 ميلي متر است .
4- گوسفندان با پشم ضخيم : اين نوع گوشفندان دارای پشمی مي باشند كه در صنعت قالي بافی از كاربرد مطلوبی برخوردار است . بدين جهت به آنها گوسفندان با پشم مخصوص قالی نيزگفته مي شود. ظرافت الياف پشم آنها بين 50 - 35 ميكرون و طول آن تا 380 ميليمتر مي باشد.
بر خلاف توليدات متداول نساجی كه نياز به پشم ظريف دارد تا بتوانند از آن پارچه های لطيف توليد نمايند، صنعت قاليبافی نياز به پشم های خاص دارد كه از مشخصات پشم مورد نظر براي پارچه بافی برخوردار نيست و از آن نمي توان پارچه و منسوجات مرغوب و لطيف تهيه كرد. دركشورهای ايران ، چين ، پاكستان ، افغانستان ، تركيه ، روماني ، بلغارستان ، شوروي ، هندوستان والجزاير پشم گوسفندان از نوع ضخيم مي باشد و اگرچه مصرف چندانی برای بافت پارچه ندارندولی مناسبترين

 

ماده اوليه برای بافت قالی محسوب مي شوند. پشم گوسفندان ايرانی به ويژه فراهاني ، كرماني ، بلوچي ، ماكوئي ، كلكوهي ، سنجابي ، نائينی و بختياری تركيبی از انواع الياف مي باشند و اين كيفيت موجب مي شود تا در شرايط فشردگی و شستشو، الياف شكل اوليه خود راحفظ نمايند. اين حالت ارتجاعی پشم خصوصاً در قاليبافی بسيار حائز اهميت است . چنين خاصيتی مشخصاً از ويژگی بارز گوسفندان ايرانی به شمار مي رود و پشم آن ها را به صورت الياف ايده آل برای قاليبافی در آورده است . در واقع اين صفت به علت شرايط جغرافيايي ، تغييرات آب و هوايي ، نوع علوفه ، آميختگی نژادی و حتّی فقر غذايی پديد آمده و از جمله خواص ارثی اين گوسفندان به حساب مي آيد.


5- گوسفندان آميخته پشمي : اين نوع گوسفندان از اختلاط گوسفندان با پشم بلند وگوسفندان با پشم ظريف به وجود آمده اند. معمولا گوسفندان نژادهای آميخته از پشم ظريف برخوردار بوده ، به همين جهت نيز آن ها را در زمره گوسفندان با پشم نسبتاً ظريف طبقه بندي مي نمايند.



ويژگيهای پشم مصرفی در قاليبافي
اگرچه پشم در محدوده وسيعی از نظر مصرف قرار ميگيرد ولی ويژگيهای خاصی در همه موارد مصرف مورد توجه است از جمله ظرافت ، طول ، قابليت ارتجاعي ، راندمان ، جعد،درخشندگی و رنگ .


بهترين نوع پشم ظريف به وسيله گوسفندان مرينوس كه دارای ظرافت 9/24 تا 5/23 ميكرون و بالاتر مي باشند توليد مي گردد. پشم های باظرافت متوسط (4/26 - 25 ميكرون ) و پايين تر (36- 25 ميكرون ) معمولا به وسيله آميخته های مرينوس با گوسفندان گوشتی و يا بعضی از نژادهاي انگليسی توليد مي گردند. پشم قالی دارای قطر بين 3/34 - 7/23 ميكرون بوده ،

توسط گوسفندان غير اصلاح شده بومی توليد مي شود. معمولا الياف بلند و نازك پشمی كه قطر آنها درطول يكسان باشند از بهترين نوع پشم شمرده مي شود. پشم نقاط مختلف بدن گوسفندان از نظرقطر و بلندی الياف متفاوت مي باشد و معمولا در چيدن و دسته بندی پشم مخصوصاً برای تهيه خامه قالی بايد توجه داشت تا پشمهای نقاط مختلف با هم مخلوط نگردد.
جنس خامه كه به عنوان گره قالی به كار مي رود بايد از پشم خالص و نو باشد و از كاربرد پشم دباغی و پشم كهنه و الياف مصنوعی و يا ساير الياف نامرغوب در آن خودداری شود.
ميانگين طول الياف برای نمره های مختلف بايد حداقل 5 سانتيمتر باشد و مقدار الياف كوتاه تر از 5 سانتيمتر در آن نبايد از 5 درصد تجاوز نمايد. قطر الياف بايد حداقل 20 ميكرون باشد. همچنين ثبات رنگ در برابر شستشو حداقل 4 - 3 و در برابر حلالهای آلی نيز حداقل 4 -3 و در برابر مالش حداقل 4 باشد. چربی و روغن الياف پشم نبايد بيش از 5/1 درصد و موادناخالص گياهی حداكثر يك درصد باشد.

درجة مرغوبيت الياف پشم مصرفی در فرش دستبافت
1- قطر الياف كمتر از 30 ميكرون درجه يك
2- قطر الياف بين 35 - 30 ميكرون درجه دو
3- قطر الياف تا 40 ميكرون درجه سه
تذكر: طول الياف هر اندازه بلندتر باشد (از 5/7 سانتيمتر به بالا) مرغوب تر است
ابريشم
نخستين زادگاه ابريشم را كشور چين مي دانند. چينيان نزديك به 2700 سال پيش از مسيح آنراشناخته ، از آن سود مي جستند. ابريشم از كرمهای گوناگونی به دست مي آيد كه بهترين آنها كرم ابريشم معمولی با نام بوم بيكس مي باشد كه از برگ درخت توت تغذيه ميكند. امروزه حدود 60درصد توليد ابريشم جهان متعلق به ژاپن ، 40 درصد باقيمانده به ساير كشورها

تعلق دارد. ساليانه در دنيا 35000 تن ابريشم توليد مي شود كه كشور ايران ، تنها ساليانه 1000 تن از اين محصول رادر برنامه دارد. از قديم توليد ابريشم ايران در نواحی ساحلی دريای خزر و استان خراسان رواج داشته . ماده ابريشمين به صورت دو رشته از دو سوراخ ريز كه در بخش زيرين لب كرم جای داردبيرون آمده ، با يكديگر مخلوط مي شوند و بلافاصله در برابر هوا

خشك مي گردند. درازای اين رشته ها به 350 تا 1200 مي رسد. بعد از گذشت يك هفته از تنيدن پيله ، كرم برای باز كردن پيله ،بادفع يك ماده ی قليايی پيله را سوراخ مي كند. برای جلوگيری از سوراخ شدن پيله و ابريشم كشی از آن ، پيله را وارد بخار گرم 70 تا 80 درجه ی سانتيگراد نموده ، بدين ترتيب كرم را مي كشند(خفه مي كنند). از 10 كيلو پيله تازه حدود 3 كيلو پيله خشك و از اين 3 كيلو حدود 700 تا 1000گرم تار ابريشم توليد مي شود. به لايه سلولزی شكل پيله و كرم مانده در ته ظرف ، ته تشتی يا ته خال مي گويند. بعد از اين كار ابريشم را به قلياب (كلياب ) كشی مي برند تا صمغ ابريشم گرفته شود. از هر 100 كيلو، 25 كيلو صمغ خارج مي شود و 75 كيلو تار سفيد و نرم باقی مي ماند.


پنبه يا پمبك (PAMBAK) واژه ای پهلوی است وبه گياهی اتلاق می شود كه دارای ساقه سبك و كوتاه وشاخه های نازك ، برگهای درشت با گلهای زرد يا سرخ رنگ مي باشد. به ميوة آن غوزه ميگويند كه 3 تا 5 ترك دارد. غوزه پس از رسيدن شكافته شده و از ميان آن دانه هايی به همراه رشته ها يا تارهای سفيد رنگی نمايان ميگردد. تارهای پنبه همگی يك اندازه نبوده بلكه درهر غوزه طول تارها متفاوت ميباشد. پنبه را با دست يا دستگاه از دانه جدا ميكنند ودر نخ ريسی وپارچه بافی به كار مي برند. از همگی وزن يك غوره تنها يك سوم آن دانه و پوست و بقيه از الياف و رشته های پنبه درست شده است . بهترين گونة آن آمريكايی است كه گياه آن دارای گلهای سفيدو تارهای آن گاهی به 80 ميليمتر مي رسد. ديگر پنبة مصری است كه گلهايش زرد است . پنبة آسيايی درايران و برخی كشورهای ديگر آسيا مي شود. اين پنبه دارای رشته های كلفت و كوتاه است
الياف پشمی در شرايط زير دچار بيدزدگی مي شوند
1- در رطوبت زياد 2- دردمای 20 تا 30 درجه سانتيگراد 3- به كار نبردن مواد ضد بيد 4- PH مناسب براي رشد بيد كه معمولا بين 7 تا 8 مي باشد.
ويژگيهای زير در تركيبهای ضد بيد اهميت فراوانی دارند:
1- ويژگی ضد بيدبايد روی ليف پشم اثر بخش باشد. 2- پايداری خوب پس از شستشوی گوناگون .3- دوام و پايداری در برابر نور. 4- بدون بو و بدون رنگ باشد. 5- در دمای نزديك به جوش جذب شود. 6- همراه با بيشتر مواد تكميلی بتوان كار نمود. 7- ويژگيهاي فيزيكی پشم را دگرگون نكند. 8- ويژگی رنگررزی پشم را دگرگونی ندهد. 9-افزون بر الياف پشمی بر الياف ديگر هم اثر داشته باشد.
از ايولان يو 33 (EULAN.U.33) برای ضد بيد كردن الياف استفاده مي كنند. رنگ ظاهری آن قهوه ای كمرنگ و به صورت مايع است . اين ماده قابل حل در آب مي باشد. پس از آنكه ايولان را به اندازة كافی رقيق كردند به حمامی كه در آن رنگ واسيد وجود دارد، داخل ميكنند و رنگرزی را به صورت معمولی ادامه مي دهند. درمورد رنگهای طبيعی و رنگهای دندانه ای كه احتياج به عمل دندانه دادن پشم است بهتر است كه عمل تكميلی ضد بيد در حمام دندانه انجام گردد.

عمل ضد بيد كردن پس از رنگرزي
اين راه يكی از روشهای خيلی خوب برای ضد بيد كردن پشم است . پس از عمل رنگرزی در موقع شستشو مي توان ايولان يو 33 را به كار برد. ابتدا آنرا در پنج تا ده قسمت اب سرد رقيق كرده سپس به حمام شستشو داخل مي كنند. مدت 10 دقيقه در حرارت 35 تا 40 درجه خامه پشم را در آن گردش داده ، سپس نسبت به وزن كالايك درصد اسيداستيك ِ 60 درصد را كه قبلا رقيق كرده اند به حمام اضافه مي كنند ومجدداً مدت 15 دقيقه خامة پشم را در حمام گردش مي دهند.

عمل ضد بيد كردن در ماشينهای شستشوی پشم
اين حالت برای مقادير زياد پشم كه بخواهند ضد بيد كنند بسيار مقرون به صرفه خواهد بود. بهترين طريقه در مورد ماشينهای شستشو آن است كه ايولان را به آخرين حمام شستشو اضافه كنند. اضافه كردن ايولان بايستی تدريجی و يكنواخت باشد. در اين حالت درجه حرارت بايد از 40 درجه كمتر باشد و همچنين PH حمام در كلية مراحل شستشو بايد مورد دقت كامل قرار گيرد. چون قليا، تمايل جذب شدن ايولان را كاهش مي دهد. اگر PH حمام از حد تجاوز كند در اين صورت به حمام كمی اسيد استيك كه قبلاً به خوبی رقيق شده اضافه ميكنند تا حمام خنثي شود.
مادة ديگری كه به عنوان ضد بيد استفاده مي ود EULAN.W.A.New مي باشد. ثبات اين ماده به اندازة ايولان يو 33 نيست ولی كاربرد آن ساده تر است . به صورت مايع به رنگ قهوه ای روشن مي باشد كه قابل حل در آب است . در حمام های تكميل پس از رنگرزی مي توان از هر درجه حرارتی استفاده نمود.تمايل به جذب در ليف در حمام های رنگ در اين ماده بسيار خوب است


روش ضد بيد كردن با EULAN.W.A.New
پس از رنگرزي : در اين حالت مي توان عمل ضد بيد كردن را با شستشوی ساده و ياصابون و دترجنت انجام داد. درجه حرارت در اين حالت بين 35 تا 40 مي باشد.ايولان دبليوآ را در مقدار آبی كه بين 5 تا 10 برابر وزن خودش باشد رقيق مينمايند وبه حمام خنثی اضافه ميكنند مدت 10 دقيقه پشم را در حمام گردش داده ، سپس نسبت به وزن كالا يك درصد از اسيد استيك 60 درصد به آن اضافه مي كنند و مدت 15 دقيقه در اين حالت عمل نموده ، بدون شستشوی الياف پشم را خشك ميكنند.

عمل ضد بيد كردن هنگام رنگرزي
ابتدا ايولان دبليوآ را رقيق كرده ، قبل از آن كه اسيد را به حمام ريخته باشند واردحمام رنگ مي كنند. پس از آن اسيد و الياف پشم را وارد محلول نموده و رنگرزی رادر حالت معمولی ادامه مي دهند. در مورد رنگهای دندانه ای و رنگهای طبيعی بهتراست عمل ضد بيد كردن و دندانه دادن توام در يك حمام انجام مي شود.



عمل ضد بيد كردن در ماشينهای ضد شستشو
بهتر است عمل ضد بيد كردن الياف در آخرين حمام شستشو انجام شود و پس ازآن ديگر الياف عمل شده شسته نشوند. درجه حرارت حمام بايد بين 35 تا 40 درجه باشد.


مي توان باايولان دبليوآ قاليهای تمام شده را به دو صورت ضد بيد نمود:
1- قالی را در محلول 5 گرم در ليتر ايولان كه 25 تا 30 درجه گرم شده است شستشو مي دهند. پس از شستشوی قالی آن را در ماشين آبگيری سانتريفوژ وارده كرده تا آب آن خارج شود. اين عمل را چند بار تكرار مي كنند تا اين كه پرزهای قالي كاملاً محلول ايولان را جذب كند. پس از عمل ضد بيد كردن از شستشوی مجددقالی خودداری كرده آنرا خشك مي نمايند.
2- ضد بيد كردن قالی توام با شستشو با كف صابون :


اين شستشو را نيمه خشك شويی نيز مينامند. در هر ليتر كف صابون حدوداً 10گرم ايولان دبليوآ وارد مي كنند و به صورت معمولی قالی را با آن شستشو مي هند.عمل ضد بيد كردن قالی را بايد به منظور اطمينان ، هر چند سال يكبار تكرار كرد

آشنايی با رنگرزی گياهی و حيواني
از ديرباز انسان از مواد مختلف موجود در طبيعت برای رنگرزی استفاده مي كرد.ابتدايي ترين رنگ برای بشر اوليه سياه و قرمز بوده است كه به دنبال اين شناخت ،انسان از خاك زرد به عنوان رنگ زرد و از خاك سرخ به عنوان رنگ سرخ و از زغال به عنوان رنگ سياه استفاده مي كرده است . پيشينة رنگ سازی در ايران قدمتی چند هزارساله دارد كه نقاشيهای ابنية تاريخی و منسوجات به دست آمده از قديم گواه اين مدعاست . گذشته از آثار به جا مانده از دوران هخامنشی و ساسانی كه نشاندهندة مهارت ايرانيان در بافت و رنگرزی فرش و منسوجات مختلف است ، عصر صفويه اوج شكوفايی اين هنر در ايران است . رنگرزی در اين دوران شاد و متنوع بوده است .در برخی از مينياتورهای اين دوره قاليهايی با زمينة سبز يا زرد ديده مي شود كه نشان دهندة سابقه برخی از رنگ بندي های دورة صفوي ، مخصوصاً با زمينة زرد است كه البته امروزه هيچ پسنديده نيست ، زيرا متاسفانه در تاريخ معاصر ايران استفاده ازرنگهای تيره بيشتر شده است . اما با توجه به سوابق تاريخی و اين كه ملت ما بسيارشاد و اهل زندگی بوده است و با توجه به نقاشيها و نمونه های بازمانده از دورة صفوي ، در مي يابيم كه رنگ بندی قالی ايران مخصوصا از دورة صفوی به بعد تغييركرده و روز به روز تيره تر شده است . اقليم و پوشش گياهی ايران هم در تدارك رنگهای روشن كمك مي كرده است نه رنگهای تيره ، زيرا از مجموع گياهان رنگي ،تنها نيل كه در خوزستان كاشته مي شد، رنگ سرمه ای مي داد. رنگ سياه و قهوه اي تيره از آنجا كه با استفاده از دندانه های پوساننده تهيه مي شد، در قالی ايران چندان كاربردی نداشته است و اگر داشته در قاليهای پست بوده است . گياهان رنگی ايران همه رنگهای شاد ميدهند، حتی پوست گردو و حنا."

آشنايی با رنگدانه های گياهی و حيوانی بسته به قسمت رنگدار:
قسمتهای رنگدار در گياهان مختلف ، متفاوت است . در بعضی از گياهان موادرنگی در ريشة آنها موجود است مانند روناس . در بعضی ديگر مواد رنگی در گل وجود دارد مثل اسپرك ، زعفران ، گندل و...
برخی نيز در برگ آنها مانند نيل و توت و.... در برخی ديگر نيز در پوست ميوة آنهامانند انار، پياز و... و يا در پوست ساقة آنها موجود است مانند بلوط ، و برخی گياهان ،تمامی قسمتهای آنها رنگدار است بعنوان مثال تمامی قسمتهای سماق بخصوص ميوة آن دارای مواد رنگين است . همچنين از تمامی قسمتهای گزنه غير ريشة آن برای رنگرزی استفاده مي كنند.
در ذيل به معرفی تعدادی از گياهان رنگزا مي پردازيم .


روناس : زادگاه و پيدايش اين گياه از خاورميانه مي باشد ولی از گذشته های دور دربيشتر پهنه های جهان كشت مي شده است . از ديرباز در بيشتر قسمتهای ايران ،روناس كشت مي شده به ويژه در يزد كه از هوای گرم و اراضی شنزار برخوردارمي باشد. ريشه های روناس ، كلفت و در اراضی شنزار نزديك به 2 متر در ژرفای زمين فرو مي رود. در ريشة آن مادة زرد رنگی يافت مي شود و چنانچه ريشه تازه باشد،شيرين و در صورت كهنه بودن تلخ و قابض مي باشد. گونه های اين گياه فراوان و

ازنظر جنس و رنگ متفاوت مي باشند. مادة رنگی ريشة روناس بستگی به مدت زماني دارد كه در زير خاك مانده باشد. در گذشته ريشه روناس را 4 تا 5 سال و گاهی بيش ازاين در زير خاك مي گذاردند و از علل خوب بودن رنگهای گذشته همين طولاني ماندن ريشه در زير خاك بوده است . ولی امروزه ريشه های يك ساله به فروش مي رسند، گفته مي شود روناس پهنه های گرمسيری بهتر از روناس سردسير مي باشد
ريشة روناس از سه بخش درست شده است :


1- در ميانة ريشه ، مغز باريكی است كه رنگ قرمز دارد.
2- بخشی كه روی مغز قرار گرفته كلفت تر است و رنگ آن زرد مايل به قهوه اي است و مواد رنگی هم بيشتر در اين بخش يافت مي شوند.
3- پوست كه مانند لايه ای نازك روی ريشه قرار گرفته و رنگ آن قرمز مايل به قهوه ای است


انواع روناس های ايران
از ديرباز در بيشتر پهنه های ايران روناس كشت مي شده به ويژه در يزد كه از هواي گرم و اراضی شنزار برخوردار مي باشد. روناس ايران هميشه مرغوب و مشتريان وخواهان زيادی دارد از اين رو مقداری از آن به كشورهای ديگر فرستاده مي شود.روناس ايران از گونه های مختلفی برخوردار است :
1- گونه روبيا الگانيا كه در پهنه های شمال مي رويند.
2- گونه روبيا پربگرينا كه در پهنه های اصفهان ، يزد و مركز ايران كاشته مي شوند.
اسپرك : گياهی است كه دو سال بيشتر عمر نمي كند و سپس فاسد شده ، از بين مي رود، بلندی اين گياه به 1 تا 5/1 متر مي رسد. اين گياه در آسيا و اروپا يافت مي شودو پهنه های شنزار و مرطوب را مي پسندد و دوگونه است :
1- اسپرك تربيت شده : كه بيشتر برای رنگ آن كشت مي شود و دارای شاخه هاي كوتاه و باريك مي باشد و از نظر رنگ بر اسپرك خودرو (وحشي ) برتری دارد. چون همگی بخشهای اين گياه دارای مواد رنگين است . ولی رنگ ريشة آن كمتر و هر چه بر بالای درختچه مي رسد مواد رنگين آن فزونی گرفته ، در گل و ميوه بيشتر مي باشد.
2- اسپرك خودرو: دارای شاخه های بلند و گل و ميوة كمتر است . رنگی كه از اين گياه به دست مي آيد در برابر عوامل گوناگون ثبات خوبی دارد.
از خرداد تا مرداد ماه تخمهای اين گياه را در اراضی شنزار مي پاشند و پس از رشدگياه ، بوته ها را از ريشه جدا و در آفتاب خشك مي كنند. پس از خشك شدن ،بخشهايی را كه دارای خاك است تميز نموده ، بقيه را دسته دسته مي كنند. اسپرك رادر آفتاب يا سايه خشك مي كنند. آنهايی كه در آفتاب خشك شده اند رنگ زرد وآنهايی كه در سايه خشك شده اند رنگ زرد مايل به سبز مي دهند.
نيل : در سراسر دنيا فقط تعداد معدودی از گياهان قادرند رنگ آبی ايجاد كنند. ازاين ميان نيل يكی از بهترين و كهن ترين آنهاست . برگ وسمه كه رنگ آبی بسيارضعيفی دارد در طی قرون بخاطر ارزانيش بجای نيل مورد استفاده بوده است و تجارفنيقی وسمه را از هند مي آوردند و آن را در مصر و روم مي فروختند. نيل از موادرنگينی است كه انسان از زمانهای بسيار دور آنرا در رنگرزی به كار مي برده است . اين گياه در قسمتهای گرم كرة زمين مي رويد. برگهای اين گياه دارای چندين نوع مواد وهمچنين ماده ئ رنگی است كه پاره ای از الياف را با آن رنگ مي كنند و نيروی رنگينة ان شدت و ضعف دارد. اگر برگهای اين گياه را بجوشانند يا زير فشار قرار دهند مادة رنگی به دست مي آيد كه هر گاه با اكسيژن هوا تماس پيدا كند تركيب تازه پديدمي آورد كه نخست سبز رنگ و كم كم به آبی مي گرايد. اين گياه در ايران بيشتر درمنطقه جنوب غربی كشور به ويژه بلوچستان كاشته مي شده . بوتة نيل گياهی است كه دو سال عمر مي كند. بخش بالايی اين گياه از يك متر بيشتر است . از شاخه هاي بالايی شاخه های كوچكی جدا مي شود و دارای برگهايی شبيه به برگهای درخت اقاقيا است . به مادة رنگين اين برگها اينديگو گويند كه اندازة آن به 40 تا 60 درصدمي رسد.


بوتة نيل را خيلی زود و پيش از بامدادان كه هنوز شبنم روی آن است ، با داس به گونه ای مي چينند كه از شاخه ها چند سانتيمتر در خاك بماند. پس از چيدن آن ها رادسته دسته نموده ، به كارخانه مي برند و بخشهای پايينی گياه را از بخشهای بالايي جدا مي كنند زيرا برخی مي پندارند كه بخشهای بالائی مرغوبتر هستند. آنگاه بوته هارا روی زمين پهن كرده ، در برابر آفتاب به اندازه ای زير و رو مي كنند تا برگها خشك شده رنگ سياه به خود بگيرند و پس از جدا نمودن برگها از شاخه ها، آنها را درون ديگهای ويژه ای مي ريزند و چوبهايی روی آن مي گذارند تا پس از افزودن آب به ديگ ، برگها روی آب نيايند. سپس

آنقدر آب به ديگ مي افزايند تا همگی بخشهاي برگها را فرا گيرد. يك تا دو ساعت پس از آن تخمير آغاز مي شود و نشانة آن نيز كف سفيدی است كه روی آب را فرا گيرد. پی در پی هم مي زنند تا هوا به خوبی داخل آن شود. اين كار را آنقدر تكرار مي كنند تا رنگ محلول به آبی پررنگ برسد و در پايان مادة رنگی به شكل رسوب ته نشين مي شود كه در آب غير محلول مي باشد. گاهي برای سرعت دادن به اين كار (رسوب محلول ) كمی سود يا آمونياك به آن مي افزايندو گاهی هم پيش از هم زدن ، اندكی آمونياك يا آهك در محلول مي ريزند. اين كارموجب ته نشين شدن مواد خارجی موجود در محلول مي گردد و روشن است كه چنين رسوبی بايد گرفته شود و در پايان نيلی كه به دست مي آيد خالص و مرغوب است .
نيل خوب بايد دارای خصوصيات ذيل باشد:
1- سبك باشد و رنگ درخشان و شفاف داشته باشد.


2- شكننده باشد و سوراخهای زياد در سطح داشته باشد
3- وقتی خيس است بايد حالت چسبندگی داشته باشد.
4- وقتی سوزانده مي شود بايد خاكستر كمی از خود به جای گذارد.


5- وقتی در محلولهای قليائی حل مي شود بايد خمير تميزی ايجاد كند.
6- در اسيد سولفوريك بايد كاملاً محلول باشد.
برگ مو: برگ مو در زمانهای گذشته در ايران منبع مهمی برای ايجاد رنگ زرد روشن مايل به قهوه ای بوده است . دليل اهميت و محبوبيت برگ مو صرفاً بخاطر آب و هواي ايران است كه اكثراً برای كشت مو كاملاً مساعد و مناسب است . بنابراين برگ مو به مقادير فراوان و يا به ارزانی در دسترس همگان است . اين برگها مي توانند رنگهاي زرد و روشن خيلی درخشان ايجاد كنند. برای آماده كردن و استخراج رنگ اول بايدبرگها را در زير آفتاب خشك كرد و سپس آنها راسائيده و مدت شش ساعت جوشاند. از آنجائيكه دوام و ثبات اين رنگ در مقام مقايسه با گل اسپرك كمتر است لذا بيشتر برای تركيب با ديگر رنگها برای به وجود آوردن رنگهايی مثل قهوه اي ،سبز و نارنجی به كار مي رفته است .
بقم : بقم كه در زبان فارسی به نامهای چوب هند، چوب كالو يا چوب سرخ شناخته مي شود از زمانهای كهن به عنوان رنگ مورد استفاده بوده است و ايرانيها ازاين منبع رنگ حتی مدتها پيش از زمانی كه اروپائيان اين درخت را در آمريكاي مركزی و غربی كشف كنند از آن استفاده مي كردند. بقم درختی نسبتاً بزرگ است وچوبش آنقدر سخت است كه برای ساختن قرقره به كار مي رود. در طول سلطنت صفويان چوب اين درخت از هندوستان به ايران وارد مي شد. گرچه استفاده ازرنگهای نباتی وقتيكه رنگهای شيميايی كشف شدند متوقف شد، اما اين درخت بخاطر ثبات رنگش و قيمت كم برای مدت زيادی مورد استفاده قرار گرفت . از اين گياه بيشتر برای رنگهای تيره مانند قهوه ای استفاده مي شود. قدرت رنگ آميزی آن بقدری زياد است كه اگر قطعه كوچكی از آن در دهان قرار گيرد بزاق را قرمز مي كند،اما شدت رنگ بقم با توجه به سن و نژاد درخت متفاوت است .
جفت: جفت مانند بقم رنگ ديگری است كه از پوست درخت گرفته مي شود.جفت از پوست درخت جفت كه درخت عظيمی است وارتفاع آن تا سی متر مي رسدبه دست مي آيد. اين درخت در بسياری از نقاط مثل قفقاز و حتی قسمتهايی ازآمريكا يافت مي شود. در ايران نوع ويژه ای از اين درخت در جنگلهای لرستان وكردستان مي رويد كه از نظر جنس و نوع رنگ بر درختهای جفتی كه در قفقاز يافت مي شود ارجحّيت دارد. پوست درخت جفت از دو لايه تشكيل مي شود. يك لايه نازك خارجی كه رنگ زرد مايل به سبز ايجاد مي كند و يك لايه درونی ضخيم كه رنگ قرمز قهوه ای بسيار خوبی ايجاد مي كند. لايه درونی بخاطر دلايل اقتصادي بندرت تنها مورد استفاده قرار مي گرفت ، چون قدرت رنگ آن كم است و در نتيجه مقدار كمی رنگ برای فروش به دست مي آمد و رنگرزی با آن گران تمام مي شد. درحاليكه پوست خارجی كه به خاطر نامطلوب بودن رنگش ارزش كمی داشت قدرت رنگ كنندگي اش چندين برابر پوسته داخلی است . رنگرزان بيشتر مايل بوده اند هر دولايه را در تهيه به كار گيرند ودرنتيجه اين تركيب رنگ نامرغوبتری به دست مي آمدبنام قهوه ای جفت . ماده رنگ كننده جفت را كورسيترين مي گويند.


در طبيعت رنگهای گياهی بسيار ديگری وجود دارد كه شرح و معرفی آنها زمان زيادی را مي طلبد. مهمترين آنها را به اين شرح نام مي بريم :
توت - اكاليپتوس - هليله - پل (پلهم ) - زعفران - گل جعفری - گندل - پوست انار - پوست گردو و ....

رفوگري و ترميم فرش و عمليات تکميلي آن
عملياتی كه به نوعی در تكميل و يا رفع نواقص فرش انجام می شود زير پوشش رفوگری قرار مي گيرد. رفوگری كاری است كه معمولا نيازمند تجربه ومهارت خاصی است و افرادی كه اقدام به اين كار مي كنند بايد دارای سابقه طولانی در بافت ،رنگرزي ، شناخت رنگ و مواد اوليه فرش باشند.


كليه آسيب ديدگيهای فرش را مي توان به سه گروه تقسيم نمود:
الف - آسيب ديدگی كم (رفوی درجه سه - رفوی آسان ) شامل ترميم در رفتگی شيرازه - ترميم پارگی (از بين رفتن ريشه ها) - رفع لكه های سطحي .
اين نوع آسيب ديدگی لزوما به متن و نقشه فرش ربطی نداشته و گاهی اوقات از ريشه هاي آماده برای ترميم فرش استفاده مي شود. در موردی كه ريشه ها به طور تك تك و يا در فواصل مختلف از بين رفته باشد، مي توان با وارد كردن نخ های مشابه چله در گليم و در لبه فرش چله ها را كامل كرد. برای ترميم شيرازه نيز بهتر است نقاط آسيب ديده در كنار فرش كاملا خالی شده و سپس با نخ همرنگ و با همان ضخامت شيرازه ها كامل شود. در مورد رفع لكه های كوچك و سطحي ، مقداركمی پرداخت (قيچي )، چنانچه تفاوت زيادی در ارتفاع پرزها ايجاد نكند، مي تواند مؤثر باشد. برای از بين بردن لكه ها استفاده از مواد رنگبر چون باعث كم رنگ شدن تمام رنگ زير لكه مي شود، توصيه نمي گردد.
ب - آسيب ديدگی متوسط (رفوی درجه دو - رفوی متوسط ) - ساييدگي ها - پارگي هاي كوچك - بيد زدگی .
در اين آسيب ديدگی معمولا چله فرش سالم مانده و قابل استفاده است .
ج - آسيب ديدگی زياد (درجه يك - رفوی سخت و كامل ) كه شامل موارد زير و مشابه آنها:
سوختگی قسمتی از فرش
پوسيدگی در اثر حمل فرش و يا وارد آمدن وسايل نوك تيز و ضربات سنگين و يا رطوبت زياد. در اين نوع آسيب ديدگی معمولا گره ها همراه با چله فرش از بين رفته و نياز به ترميم اساسي دارد.
برای انجام هر گونه عمل ترميمی در موارد فوق لازم است:
ابتدا فرش كاملا غبارگيری شود.
فرش را روی زمين صافی گسترده و سوراخ ها بازديد شود.
اگر سوراخ در اثر مواد شيميايی مانند اسيد يا قليايی ايجاده شده باشد، ابتدا بايد فرش شسته شود.
اگر فرش دارای سوراخ های متعددی باشد و فاصله اين سوراخ ها از يكديگر كم باشد(نسبت سطح سوراخ ها به نسبت سطح بافت باقيمانده بيشتر است ) نخ ها و بخش های سالم بين سوراخ ها بايد بريده شود و سوراخ بزرگی ايجاد شود.
يادآوری 1- برای فرش های پوسيده كه چله آن ها مقاومت لازم را ندارند به ويژه در مورد فرش های قديمی و با ارزش حتی الامكان نبايد تارها را پاره كرد و يا خامه های آن را بيرون آورد، بلكه به روشی خاص چله ها از درون سوزن كشی شده و محكم مي شوند.
يادآوری 2- فرش هايی كه از قسمت جلو بيد خورده (و يا پرز آنها از بين رفته )، از روی فرش وفرشهايی كه از قسمت پشت بيد خورده ، از پشت فرش ترميم مي شود.
بايد نوع آسيب ديدگی را مشخص كرد. در مورد فرش های پاره و يا سوراخ شده ، سطح آسيب ديده از بالا و پايين روی دار و يا درون قاب و يا روی تخته محكم مي شود.
الياف پرز يا تار كه دارای استحكام كافی نيستند بايد قطع شوند.
نقشه قسمت پاره شده و يا آسيب ديده از روی قسمت های سالم فرش مشخص شود و درصورت امكان مجدد، طراحی و آماده گردد.
وسايل رفوگری بايد آماده شده در دسترس قرار گيرد.
وسايل رفوگری شامل قيچي ، قلاب ، سوزن مخصوص ، سوزن درشت ، يك عدد دهن باريك ( يا انبردست ) و نخ های مورد نياز است . رفوگران قديمی و باتجربه معمولا براساس نياز وسايلي نظير چكش ، ميخ ، كاسه ، بطري ، اتو، كيله (نوعی نوار سوزنی ماشين های كارد در كارخانه هاي نساجي) و موم به اين مجموعه مي افزايند.

روش انجام كار:
رفوگری مانند اغلب كارهای فرش كاری تجربی و عملی است ولی مي توان تا حدودی برخي از مسايل اين حرفه را به صورت علمی منعكس كرد.
در اين جا با برخی از شيوه های ترميم فرش و دلايل و نوع آنها آشنا مي شويم.

در مورد آسيب ديدگی نوع كم (آسان - درجه سه)
در مورد اين نوع آسيب ديدگی و يا نقص ، روش ترميم ريشه های از بين رفته بعنوان نمونه بيان مي شود.
ترميم ريشه ها: در مواردی كه ريشه های فرش به دلايل مختلفی از جمله پوسيدگی از بين مي رود، ابتدا نخ ريشه را از نوع پنبه يا پشم يا ابريشم آماده كرده ، قسمت هايی را كه از بين رفته به طول معين ريشه مي دهند و اين كار از راه وارد كردن نخ هايی از جنس چله در مسير تك تك نخ های پاره شده چله به درون فرش (تا فاصله حداقل 10 سانتيمتر از فاصله لبه فرش به درون متن ) انجام مي شود. در مواردی كه بيشتر ريشه از بين رفته باشد، از ريشه های آماده كه معمولا با گليم كوتاهی همراه است ، استفاده مي شود. چنانچه لبة گليم فرش قبلا زنجيره زده شده و يا لبه دوزی شده باشد نيازي به گره روی زنجيره ها نيست ولی چون غالباً لبه فرش فاقد زنجيره در انتهای گليم است ، ريشه ها را دسته دسته از انتها گره مي زنند تا از پاره شدن گليم و در نهايت ريزش گره ها جلوگيری شود.
آسيب ديدگی نوع متوسط (درجه دو)
در اين نوع آسيب ديدگی معمولا پرزهای فرش به دلايل زير از بين رفته و چله فرش باقي مانده است :
ساييدگی در اثر فشار و يا سايش بر اثر طول عمر.
ساييدگی در مورد فرشهای چله ابريشم كه پرز آنها پشمی است بيشتر ديده مي شود،زيرا پشم در مقابل چله ابريشم دارای مقاومت كمتری بوده و چنانچه زير پا انداخته شود نسبت به فرش چله نخی و يا چله پشمی احتمال ساييدگی آن بيشتر است .
بيد زدگی كه معمولا پشم را مورد حمله قرار داده و چله پنبه ای باقی مي ماند.
سوختگی و يا آسيب ديدگی شيميايی كه فقط سطح فرش از بين رفته باشد.
در تمامی اين موارد ابتدا نقشه فرش را مشخص كرده و پس از آماده كردن رنگهای لازم ، پرزها را با كمك سوزن مخصوص ، ترميم مي كنند.
در مورد بريدگي هائی كه بافت و طرح فرش آسيب نديده باشد دولبه فرش را كاملا به هم نزديك كرده ، و به وسيله سوزن و به كمك انبردست چله ها را از درون به هم وصل مي كنند. اگر پاره گی در جهت طولی باشد اين سوزن كاری از درون پود كلفت انجام مي شود.
آسيب ديدگی زياد (سخت - درجه يك )
در اين نوع آسيب ديدگی چله و پرز فرش و حتی گليم و ريشه ها از بين مي رود. مي توان چنين تصور كرد كه قسمتی از فرش بايد كلا بافته شود، با اين تفاوت كه اين كار در قالبی محدود و با مواد و مصالحی كه تهيه آنها نيازمند صرف وقت و مهارت است انجام مي شود و نتيجه كار بايد به شكلی باشد كه با نمونه اوليه منطبق باشد
قبل از شروع كار آماده كردن نيازهای ترميم به شرح زيرضروری است .
آماده كردن ابزار كار كه قبلاً ذكر شد.
آماده كردن نقشه كه در مورد فرشهای كهنه و قديمی و بخصوص فرشهايی كه ارزش هنری دارند كاری حساس و فنی است و نقشه فرش بايد از روی قسمتهای سالم فرش و يا درمواردی كه نقشه متقارن نيست و سراسری است توسط طراح متخصص تهيه شود.
چنانچه فرش در اثر اسيد و يا مواد شيميايی آسيب ديده باشد بايد حتماً و حداقل قسمت از بين رفته در لبه های فرش ، شسته شود.
نصب قسمت آسيب ديده در يك قاب به شكلی كه لبه های آسيب ديده مورد كمترين فشار قرار گيرد.
چله كشی فرش از راه وارد كردن نخ هايی در لبه های باقيمانده به شكلی كه اين لبه ها آسيب نديده و ضمناً كمترين برجستگی بعد از رفو ديده شود.


يادآوري: كليه موارد ذكر شده نيازمند مهارت فنی و تجربه طولانی شخص رفوگر است در غيراينصورت ترميم فرش منجر به ضايعه ای غيرقابل جبران بخصوص در مورد فرش های با ارزش خواهد شد.
مهمترين بخش رفو تهيه رنگهای مورد نياز است كه بخصوص در مورد فرش های كهنه و قديمی نيازمند تخصص و تجربه فراوان مي باشد و رفوگران نخ های رنگ شده را با روشهاي خاصّ و مواد رنگبر كهنه نما مي كنند.
بعد از اتمام عمليات رفو، به وسيله اتو و يا كوبيدن قسمتهای رفو شده اقدام به پرزگيری ، كيله كشی و... گرديده ، كار رفو تكميل مي شود.


عمليات تكميلی در فرش
معمولا پس از اتمام بافت فرش برخی عمليات و اقدامات لازم جهت حفظ بيشتر سلامتي فرش و حتی برطرف كردن برخی از معايب صورت مي گيرد.
اين معايب به دليل خاصی در فرش به وجود آمده كه در بخش معايب قالی نيمه بافت به آن پرداخته شد. از آن جايی كه عمليات تكميلی بافت فرش اغلب در كارگاههای مرمت و رفوي فرش صورت مي پذيرد لذا اهم اين موارد در اين بخش ارايه مي گردد.


1- انواع گره در ريشه ها و تزيين آنها
گليم بافی فرش در دو سوی آن يكی از راههای افزايش عمر فرش و جلوگيری از ريختن وخارج شدن گره آن مي باشد. چنانچه گليم بافی فرش به هر دليل شل شده باشد و يا تشخيص داده شود که مقدار آن مقاومت لازم برای حفاظت فرش را ندارد، معمولا در انتهای ريشه های فرش اقدام به گره زدن مي نمايد. اين امر بويژه در مورد فرشهای كهنه كه در معرض شست و شو قرار مي گيرند بسيار حائز اهميت است . مهمترين و متداول ترين اين گره ها عبارتند از:
دو گره
برای ايجاد دو گره بر روی ريشه های فرش ، تمام ريشه های فرش را به دسته های 2 الی 4 تايي تقسيم ميكنند و اولين دسته را توسط دست چپ مي گيرند. سپس با دست راست نخی شبيه به نخ پود اما با تاب كمتر را توسط انگشت شصت و سبابه گرفته و پس از آن كه آنرا دو دور به دورانگشت ميانه ، سبابه و شصت گردانديم ، اولين دسته 2 يا4 تايی ريشه ها را از داخل آن بيرون آورده ، امتداد نخ را با دست راست مي كشيم و به اي ن ترتيب گره ای كه ايجاد شده بر روی اولين دسته ريشه ها قرار مي گيرد. اين گره دقيقا به انتهای ريشه ها هدايت مي يابد و باعث استحكام گليم باف فرش مي گردد. اين عمل به ترتيب بر روی دسته های دوم و سوم و... ريشه هاي فرش تا به آخر انجام مي دهند.
روش مذكور معمولا بر روی فرشهای جوان و نو بافت كه دارای ريشه های سالم و بلند هستند انجام مي گيرد. اما چنانچه فرش به هر دليل كهنه و پاخور شده باشد و به عبارتی چله های آن پوسيده و بسيار كوتاه شده باشند روش فوق به راحتی ميسر نيست و برای ايجاد دو گره از نخ و سوزن استفاده مي نمايند.

گره نخودی
برای ايجاد گره نخودی لازم است طول ريشه ها به حد لازم بلند باشد. برای ايجاد اين نوع گره ريشه ها را در دسته های 2 الی 4 تايی گرفته و به صورت متداول به دور يكديگر پيچانده ، گره مي زنند. چنانچه فرش قديمی و ريشه های آن كوتاه باشد، ابتدا اقدام به اضافه نمودن ريشه هاي جديد و بلند در دو طرف فرش مي نمايند و سپس به نحو گفته شده گره نخودی را ايجاد مي نمايند.

گره پنجره اي
اين نوع گره بيشتر جنبه تزيئنی دارد و لازم است ريشه ها بسيار بلند باشد. روش كار چنين است كه ابتدا در انتهای ريشه ها گره نخودی و يا حتی دو گره ايجاد كرده ، سپس امتداد ريشه هاي همجوار را نيز با فاصله ای در
. حدود 5/1 الی 2 سانت از گره نخودي ، دوباره با هم گرة معمولي مي زنند. مجدداً امتداد ريشه ها را از محل قبلی و با فاصله 5/1 الی 2 سانت با ريشه های همجوارگره مي زنند. در نهايت كليه ريشه های فرش به صورت پنجره ای تغيير شكل مي دهد. اين گره تزيئنی بيشتر بر روی فرشهای نفيس و ابريشمی ايجاد مي گردد.

2- چرم دوزی كناره های طولی فرش
برخی از فرشها به ويژه آن گروه از فرشهايی كه مكانيزم بافت آن به شيوه لول مي باشد، لبه هاي طولی فرش به سمت پشت آن لوله مي شود كه دلايل به وجود آمدن آن در مبحث معايب قالي نيمه بافت گفته شد. چنانچه فرش بافته شده دارای چنين عيبی باشد معمولا رفوگران اقدام به چرم دوزی آن مي نمايد. چرمی كه برای كناره


دوزی فرش مورد استفاده قرار مي گيرد بايد داراي مقاومت و سختی مورد نياز باشد تا از لوله شدن فرش جلوگيری كند. عرض چرم بين 3 تا 5 سانتيمتر است كه جنس آن يا از چرم كاملا طبيعی است (كه البته به اين شكل كمتر مورد استفاده قرار مي گيرد) يا از چرم مصنوعی ( انواع فوم و مواد پلاستيكي ). نحوه دوختن چرم به اين شكل است كه سوزن چرم دوزی را با نخ چرم دوزی آماده نموده ، به صورت زيگزاگ نوار چرمی را ازپشت فرش به كناره های آن مي دوزند. اگر مقدار لوله شدن لبه های فرش زياد باشد ابتدا فرش را به پشت روی زمين پهن مي نمايند و به وسيله چكش چوبی لبه های طولی آن را مي كوبند. و سپس پارچه ای را بر روی آن پهن كرده و با مقداری آب آن را خيس كرده و اتو مي كشند تا مقداری از لوله شدگی آن جلوگيری شود. سپس اقدام به چرم دوزی مي كنند. البته چرم دوزی لبه های فرش به دو منظور ديگر نيز صورت مي گيرد.
برای جلوگيری از لغزيدن فرشهای سبك و كوچك بر روی سطوح صاف ماندن پاركت وسنگهای صيقلي


برای پوشاندن محل ميخ و يا چنگكهای مربوط به داركشی فرش
3- دار كشي
داركشی فرش عملی است برای رفع كجي های كوچك و ساير موارد مشابه كه به صورت فرورفتگی يا برآمدگی يا سَرَك در كناره های فرش ديده مي شود. عمل داركشی در مورد رفع كجي هاي كوچك مؤثر است و در مورد كجي های بزرگ مؤثر نيست و معمولا فرش داركشی شده پس ازچند سال به حالت اوليه باز مي گردد.
روش كار چنين است كه ابتدا فرش را بر روی يك سطح چوبی پهن مي نمايند. سپس كمی آن رابا آب مرطوب مي نمايند كه حالت ارتجاعی و كشش پذيری آن بيشتر شود. سپس ابعاد واقعی وصحيح فرش را مشخص نموده ، لبه هايی كه دارای فرورفتگی باشند را توسط چنگك هاي مخصوص آنقدر مي كشند تا به كلی از بين رفته و محو شود. بلافاصله برای جلوگيری از برگشت فرش به حالت اوليه آنرا به سطح چوبی زير آن ميخ مي نمايند. پس از آنكه هر چهار طرف فرش به مقدار لازم كشيده شد و كجی های آن پنهان گشت آنرا به مدت دو الی سه روز به همان حالت رها مي كنند تا مقدار كشيدگی فرش ثابت گردد. سپس ميخ ها را درآورده و در صورت امكان جاي ميخ ها را با قلاب بافت پنهان نموده و محو مي كنند. در هنگام داركشی فرشها بايد موارد ذيل رعايت گردد.
فشار بيش از اندازه برای صاف كردن فرش باعث پاره شدن تار و پود فرش و حتي گره های آن مي گردد.
ميخ های مورد استفاده بايد ريز و ظريف باشند.
ايجاد كشش بر روی فرش بايد مرحله ای باشد يعنی در ابتدا مقدار كمی كشش با زمان معينی وارد و سپس در مرحله بعدی كشش شروع شود. در غير اينصورت هيچ فرشی تحمل كشش يكجا و آنی را ندارد.
در بعضی مواقع بويژه در مورد فرشهای كوچك و ظريف از بخار آب و اطو نيز برای كشش بيشتر فرش استفاده مي نمايند كه بسيار مؤثر است

غبارگيری دستي
در اين حالت به چند روش فرش را غبارگيری مي كنند. برخی فرش را به پشت روی زمين پهن كرده و با چوب به پشت آن مي زنند. برخی نيز فرش را از پشت بر روی يك شبكة توری فلزی كه درارتفاع مناسبی از زمين قرار دارد پهن كرده و سپس با چوب و يا وسيلة ديگری به پشت آن مي زنند.در اين حالت كليه ذرات گرد و غبار از فرش خارج شده و چون بين فرش و زمين ، فضای خالي است ذرات گرد وغبار دوباره به داخل فرش نفوذ نمي كند. در برخی موارد چهار نفر هر يك گوشه ای از فرش را گرفته و به ترتيب ضربه ای موجی شكل را به فرش وارد مي سازند و به اين ترتيب فرش از چهار طرف تكان داده شده و آلودگيهای آن خارج مي گردد. برخی نيز فرش رامحكم به زمين يا سطح سفتی مي كوبند تا غبار آن خارج شود كه البته اين روش بدترين نوع غبارگيری فرش است زيرا احتمال وارد شدن هر نوع آسيبی وجود دارد. به طور كلی قبل ازغبارگيری به روش دستی بايد فرش را به دقت بررسی نمود. چنانچه فرش قديمی و كهنه باشد و يا دارای قسمتهای رفو شده باشد، هر گونه غبارگيری دستی كه همراه با ضربات شديد و ناگهاني باشد باعث وارد شدن آسيب های جبران ناپذير به فرش مي گردد. شايد بهترين روش در مورد فرشهای جوان و نوبافت آن باشد كه فرش را از يك ارتفاع مناسب آويزان نموده و با چوب به آهستگی و از پشت به آن ضربه زده و در مورد فرشهای بسيار قديمی بهتر آن است كه با استفاده از برس های نرم ذرات گرد و غبار را از لای پرزهای فرش بيرون آورد. سپس با جاروی برقی ذرات گرد و غبار را از درون پرز فرش بيرون كشيد. البته در هنگام استفاده از جاروی برقی بهتر است نوك مكندة آن با فاصله ای مناسب از سطح فرش قرار گيرد، تا ذراتی كه از فرش خارج شده و در هوامعلق شده اند به خوبی جمع شده و دوباره به داخل فرش وارد نشوند.

غبارگيری ماشيني
امروزه با پيشرفت فن آوری ، ابزارها و ماشين آلات خاصی برای غبارگيری فرش طراحی و ساخته مي شود. نمونه های قديمي تر اين ماشين ها دارای عرض زياد بين 4 الی 5 متر و طول بسياركمتر بين 5/1 الی 2 متر است


. درون اين دستگاه دو محور استوانه ای قرار دارد كه به هر يك تسمه های پلاستيكی يا برزنتی بسته شده است . هنگامی كه دستگاه روشن مي شود فرش از يك طرف به داخل آن هدايت مي شود. ابتدا توسط برس های مخصوصی پرز فرش شانه مي شود تا ازحالت نمدی و خوابيده خارج شده و پرز آن بلند گردد. سپس توسط ريلهای مخصوصی فرش به ميان محورهای گفته شده هدايت مي شود. محورهای مذكور به علت گردش سريع به دور محور طولي ، تسمه های برزنتی يا پلاستيكی را به صورت مكرر همانند شلاق به پشت و روی فرش مي كوبند. با توجه به اين كه پرزهای فرش توسط برس ها حالت ايستاده يافته اند ذرات گرد و غبار به راحتی از درون آنهاخارج مي شوند. به اين ترتيب تمام فرش از يك طرف وارد و غبارگيری شده و از طرف ديگرخارج مي گردد. بايد دقت نمود تا در هنگام غبارگيری فرش های قديمی و رفو شده آسيب جدی به فرش وارد نشود. زيرا فرشهای قديمی تحمل ضربات شديد دستگاه را ندارند و معمولا پاره مي شوند و نياز به ترميم پيدا می کنند.


در طی سالهای اخير در ساخت دستگاههای غبارگيری پيشرفت جديدی به وجود آمده است . دستگاههای جديد غبارگيری از بازده بالايی برخوردارند و مي توان در زمان كوتاهتری تعداد زيادی فرش را غبارگيری نمود. اين دستگاه در واقع گردونة بزرگی است كه در درون اتاقك بزرگتری قرار دارد. گردونة متحرك از ميله های فلزی ساخته شده است و تا حدودی شبيه به ماشين

های لباسشويی عمل مي نمايد. اتاقك اين دستگاه دارای در بزرگی است كه پس از بازكردن آن ، تعداد مشخصی فرش ( با توجه به ظرفيت دستگاه ) را داخل آن نموده و در آن را مي بندند. سپس گردونة داخل دستگاه به حركت درآمده و با سرعت به دور خود مي چرخد. فرشها بر اثرحركتهای دوراني ، از پايين به بالای گردونه و بالعكس حركت كرده و بر اثر اين حركت گرد و خاك آنها كاملاً گرفته مي شود. گرد و غبار خارج شده از ميان ميله های گردونه خارج شده و به وسيلة يك كانال از اتاقك خارج و به محفظه مخصوصی هدايت مي گردد. گاه امتداد اين كانال ها به درون حوضچه هاي آب است تا از آلودگی هوا نيز كاشته
شود و هر از گاهی آب حوضچه ها تخليه مي گردد. در صورت استفاده از ماشين های غبارگيری جديد باز هم بايد ابتدا قاليهای كهنه و قديمی را شناسايی نمود. زيرا بر اثر حركت مداوم قاليها در درون دستگاه ممكن است صدمات خاصی به فرش وارد گردد. هر چند در اين دستگاهها نسبت به دستگاههای قديمی حفاظت فرش بيشتر است و صدمه كمتری به آن وارد مي آيد

 

غبارگيری دستي
در اين حالت به چند روش فرش را غبارگيری مي كنند. برخی فرش را به پشت روی زمين پهن كرده و با چوب به پشت آن مي زنند. برخی نيز فرش را از پشت بر روی يك شبكة توری فلزی كه درارتفاع مناسبی از زمين قرار دارد پهن كرده و سپس با چوب و يا وسيلة ديگری به پشت آن مي زنند.در اين حالت كليه ذرات گرد و غبار از فرش خارج شده و چون بين فرش و زمين ، فضای خالي است ذرات گرد وغبار دوباره به داخل فرش نفوذ نمي كند. در برخی موارد چهار نفر هر يك گوشه ای از فرش را گرفته و به ترتيب ضربه ای موجی شكل را به فرش وارد مي سازند و به اين ترتيب فرش از چهار طرف تكان داده شده و آلودگيهای آن خارج مي گردد. برخی نيز فرش رامحكم به زمين يا سطح سفتی مي كوبند تا غبار آن خارج شود كه البته اين روش بدترين نوع غبارگيری فرش است زيرا احتمال وارد شدن هر نوع آسيبی وجود دارد. به طور كلی قبل ازغبارگيری به روش دستی بايد فرش را به دقت بررسی نمود. چنانچه فرش قديمی و كهنه باشد و يا دارای قسمتهای رفو شده باشد، هر گونه غبارگيری دستی كه همراه با ضربات شديد و ناگهاني باشد باعث وارد شدن آسيب های جبران ناپذير به فرش مي گردد. شايد بهترين روش در مورد فرشهای جوان و نوبافت آن باشد كه فرش را از يك ارتفاع مناسب آويزان نموده و با چوب به آهستگی و از پشت به آن ضربه زده و در مورد فرشهای بسيار قديمی بهتر آن است كه با استفاده از برس های نرم ذرات گرد و غبار را از لای پرزهای فرش بيرون آورد. سپس با جاروی برقی ذرات گرد و غبار را از درون پرز فرش بيرون كشيد. البته در هنگام استفاده از جاروی برقی بهتر است نوك مكندة آن با فاصله ای مناسب از سطح فرش قرار گيرد، تا ذراتی كه از فرش خارج شده و در هوامعلق شده اند به خوبی جمع شده و دوباره به داخل فرش وارد نشوند.

غبارگيری ماشيني
امروزه با پيشرفت فن آوری ، ابزارها و ماشين آلات خاصی برای غبارگيری فرش طراحی و ساخته مي شود. نمونه های قديمي تر اين ماشين ها دارای عرض زياد بين 4 الی 5 متر و طول بسياركمتر بين 5/1 الی 2 متر است . درون اين دستگاه دو محور استوانه ای قرار دارد كه به هر يك تسمه های پلاستيكی يا برزنتی بسته شده است . هنگامی كه دستگاه روشن مي شود فرش از يك طرف به داخل آن هدايت مي شود. ابتدا توسط برس های مخصوصی پرز فرش شانه مي شود تا

ازحالت نمدی و خوابيده خارج شده و پرز آن بلند گردد. سپس توسط ريلهای مخصوصی فرش به ميان محورهای گفته شده هدايت مي شود. محورهای مذكور به علت گردش سريع به دور محور طولي ، تسمه های برزنتی يا پلاستيكی را به صورت مكرر همانند شلاق به پشت و روی فرش مي كوبند. با توجه به اين كه پرزهای فرش توسط برس ها حالت ايستاده يافته اند ذرات گرد و غبار به راحتی از درون آنهاخارج مي شوند. به اين ترتيب تمام فرش از يك طرف وارد و غبارگيری شده و از طرف ديگرخارج مي گردد. بايد دقت نمود تا در هنگام غبارگيری فرش های قديمی و رفو شده آسيب جدی به فرش وارد نشود. زيرا فرشهای قديمی تحمل ضربات شديد دستگاه را ندارند و معمولا پاره مي شوند و نياز به ترميم پيدا می کنند.


در طی سالهای اخير در ساخت دستگاههای غبارگيری پيشرفت جديدی به وجود آمده است . دستگاههای جديد غبارگيری از بازده بالايی برخوردارند و مي توان در زمان كوتاهتری تعداد زيادی فرش را غبارگيری نمود. اين دستگاه در واقع گردونة بزرگی است كه در درون اتاقك بزرگتری قرار دارد. گردونة متحرك از ميله های فلزی ساخته شده است و تا حدودی شبيه به ماشين های لباسشويی عمل مي نمايد. اتاقك اين دستگاه دارای در بزرگی است كه پس از بازكردن آن ، تعداد مشخصی فرش ( با توجه به ظرفيت دستگاه ) را داخل آن نموده و در آن را مي بندند. سپس گردونة داخل دستگاه به حركت درآمده و با سرعت

به دور خود مي چرخد. فرشها بر اثرحركتهای دوراني ، از پايين به بالای گردونه و بالعكس حركت كرده و بر اثر اين حركت گرد و خاك آنها كاملاً گرفته مي شود. گرد و غبار خارج شده از ميان ميله های گردونه خارج شده و به وسيلة يك كانال از اتاقك خارج و به محفظه مخصوصی هدايت مي گردد. گاه امتداد اين كانال ها به درون حوضچه هاي آب است تا از آلودگی هوا نيز كاشته شود و هر از گاهی آب حوضچه ها تخليه مي گردد. در صورت استفاده از ماشين های غبارگيری جديد باز هم بايد ابتدا قاليهای كهنه و قديمی را شناسايی نمود. زيرا بر اثر حركت مداوم قاليها در درون دستگاه ممكن است صدمات خاصی به فرش وارد گردد. هر چند در اين دستگاهها نسبت به دستگاههای قديمی حفاظت فرش بيشتر است و صدمه كمتری به آن وارد مي آيد

 

عوامل آسيب رسان غير زنده
شايد بتوان مهمترين عوامل غيرزنده آسيب رسان به فرش رادر چهار موردخلاصه نمود:
آب وهوا:
يكی از مهمترين عوامل آسيب رسان به كليه اشياء، آب وهوا وشرايط آن است .آب وهوا مي تواند خودبه خود وبه طور مستقيم نيز به اشياء صدمه برساند ويااين كه شرايط وزمينه های مناسب را به نحوی فراهم سازد كه عوامل ديگر به اشياء صدمه رسانده وآنها را نابود كند. بنابراين لازم است كه آب وهوا وتركيبات آن همواره موردآزمايش دقيق قرار گيرد. شرايط جوی و آب و هوايی هر شهر كه بدون ترديدبرفضای داخل منازل و موزه ها نيز تاثير مي گذارد تحت تاثير انواع گازهای شيميايي مانند سوختهای خانگی و صنعتی است وقابليت جذب انواع تشعشعات خورشيدی را نيز دارا است . ازطرف ديگر ميزان تابش مستقيم نور خورشيد، مقدار رطوبت نسبی و درجه حرارت هوا از عوامل اصلی تعيين كننده نوع آب وهوای هرمحل است كه همانگونه كه درمورد رطوبت ودما گفته شد، افزايش آن باعث تشكيل قارچها و انواع كپك برروی سطح فرش مي شوند.

نور:
تاثير مستقيم نور بر اشياء موزه ای همچنين الياف طبيعی در دهه های 1950 و1960 مورد مطالعه وبررسی قرارگرفت ومعلوم گرديد قرار گرفتن اشياء به مدت طولانی در برابر نور درخشان روز، نور مستقيم آفتاب وحتی لامپهای فلورسنت موجب رنگ پريدگي ، خشكی وشكنندگی مواد سلولزی مانند پنبه مي شود. ميزان خسارات
وارده بر اثر تابش مستقيم نور به سه عامل بستگی دارد.
الف - شدت تابش نور
ب ـ مدت زمان تابش نور
ج ـ تشعشعات شيميايی نور
تابش نور به تنهايی موجب وارد آمدن خسارات وتخريب سطوح اشيايي مي گردد كه به آنها برخورد مي كند واز آنجا كه اكثرا اجسام نور رااز خود عبورمي دهند .بنابراين مهمترين تاثير نور تخريب سطوح آنها مي باشد .بايد توجه داشت كه نور نه تنها باعث تغيير رنگ در هر شيئی از جمله قالی مي گردد، بلكه باعث كاهش مقاومت مواد اوليه آن مي گردد .هرچقدر مقدار روشنايی نور كم باشد باز هم اثرات ايجاد رنگ پريدگی به مجموع نورهای دريافتی بستگی دارد .به اين ترتيب ممكن است

نور شديد در كوتاه مدت همان اندازه زيانبارباشد كه نور ملايم در بلند مدت است . ايجاد رنگ پريدگی وياكاهش مقاومت يك منسوج مانند فرش به ندرت دريك مرحله شيميايی اتفاق مي افتد .اين تغيير در طی مراحل مختلف صورت مي گيرد. در اولين ومهمترين مرحله تغيير، انرژی لازم از نور گرفته شده واين واكنش وتغيير معمولا آهسته ترين مراحل مي باشد. افزايش رطوبت ويا حرارت ، ميزان رنگ پريدگی رادر مورد پشم و پنبه رنگرزی شده افزايش مي دهد. البته اين مساله درموردرطوبت های بسيار بالا مصداق دارد .همچنين تاثير رطوبت در تخريبهای نوري برروی الياف از اهميت فراوانی برخوردار است .


پنبه ، پشم وابريشم در حالت خيس نسبت به وضعيت خشك سريعتر دچارتغيير وتخريب نوری مي شوند. همچنين با انجام آزمايشهای فراوانی مشاهده شده است كه طول موجهای كوتاه و عمدتا ماوراء بنفش نور، مهمترين عامل تخريب برای پشم به شمار مي روند. همچنين ثابت شده است كه ابريشم سريعتر از ديگرالياف تجزيه مي شود ودليل اين امر آن است كه ابريشم مانند پشم يك ليف پروتئيني است و ميزان تخريب نوری آن شديداً به اشعه ماورابنفش بستگی دارد. از آنجا كه دربسياری موارد جهت زيباتر شدن طرح فرش و نورپردازی آن از نورهای شديداستفاده مي شود، لذا كنترل شدت نور در اين

مواقع بسيار مهم است . برای جذب ودفع اشعه ماوراء بنفش كه برای كليه اشياء ازجمله قالی مضر است از انواع موادپوششی مانند ورقه های پلاستيكی وآكريليك استفاده مي شود. برخلاف لامپ هاي فلورسنت ، لامپهای حرارتی اشعه ماوراء بنفش ناچيزی توليد مي كنند ولذا جهت كارهای نمايشی معمولا از آنها استفاده مي نمايند. همچنين لامپهای حرارتی به جهت حالت زيبايی كه به رنگ ها مي دهند مورد توجه هستند. در مكانهايی كه براي روشنی از نور آفتاب استفاده مي شود مي توان باكشيدن ورقه های پلاستيكی برروي پنجره ها و شيشه های نورگير، كار تصفيه نور را انجام داد.



مواد آلوده كننده هوا:
هوای اطراف ما دارای تركيبات بسياری است كه برای حفظ وسايل ما از جمله قالی زيانبارند. معمولا درمناطق شهری آلودگی هوابيشتر بوده واز تعدد گازهاي مخرب آسيب های زيادی به قالی دستباف وارد مي آيد. درمناطق شهري ، گازي مانند دی اكسيد سولفور وجود دارد كه توسط وسايل نقليه موتوری وكارگاهها ي صنعتی توليد مي شود. همچنين ذرات گردوغبار ی كه در هوای يك شهر وجود داردبه سياهی قير وگاهی كاملا از دود، تركيب شده اند.جريان هوا معمولا به داخل پرزهای قالی نفوذ كرده وبنابراين كليه ذرات معلق رابه درون آن منتقل مي كند.دي اكسيد گوگرد، ذرات آهن ، ذرات گوگرد وانواع سولفورها از جمله آلودگيهاي هوای اطراف ما هستند كه تاثير بسيار مخربی در اضمحلال تدريجی الياف فرش دارند. شايد زيان بارترين آلودگی موجود در هوا برای فرش دستباف سولفورهاباشند زيرا اين مواد عامل مهمی در سستی و بي دوامی الياف مي باشند. اين موادبابخار آب موجود در هوا تركيب شده وبه اسيد سولفوريك تبديل مي شوند. حتی اكسيژن موجود در هوا مي تواند از طريق اكسيداسيون موجب تخريب بسياری از مواد شود. زنگ آهن وكاهش جلای رنگ از نمونه های تخريب است كه اكسيژن مي نواند به كمك عوامل ديگر ايجاد كند. به طور كلی با رعايت برخی امور بهداشتی و پيشگيری لازم مي توان از ورودهوای آلوده به مكانهايی كه فرش ها قرار دارند جلوگيری كرد. استفاده از سيستم هاي تهويه و تصفيه هوا از مهمترين وسايل مورد استفاده در اين مورد است .

گرما و رطوبت:
همانگونه كه گفته شد رطوبت در كنار گرما از عواملی است كه خود باعث تشكيل عوامل زنده آسيب رسان ديگر مي شود. بنابراين با كنترل آن ميتوان از ساير عوامل آسيب رسان به قالی نيز برحذر بود. بررسيهای انجام شده نشان داده است كه رطوبت نسبی موجود در يك مكان ، بيش از تغيير درجه حرارت باعث خرابی مي شود وتغيير ناگهانی آن موجب فساد بيش از حد مي گردد. رطوبت نه تنها باعث فساد شيميايی اشياء مي شود بلكه باعث واكنشهای بيولوژيكی نيز مي گردد. رطوبت عمل فرسودگی توسط نور را نيز تسريع كرده و پريدگی رنگها تا حدود زيادی نتيجه عمل مشترك نور، حرارت و رطوبت است . از طرف ديگر خشكی زياد نيز باعث تخريب برخی از مواد مي شود. (به ويژه موادی كه به طور طبيعی جذب كننده مقدار كمي رطوبت هستند و رطوبت جزيی از ساختمان آنها است ) آزمايشات مختلف ثابت كرده است كه برخی از مواد آلي ، در مقابل خشكی بيش از حد، آسيب پذيرتر هستندتا در مقابل رطوبت .


كليه مواردی كه از آنها به عنوان عوامل آسيب رسان زنده و غيرزنده نام برده شدتاثير خود را عمدتاً بر روی انواع فرش دستباف مي گذارند. اما بايد دانست كه قبل ازبافت يك فرش و حتی هنگام بافت آن نيز ممكن است لطمات


زيادی به آن وارد گرددكه در بلند مدت اثر خود را نشان دهد. به عنوان مثال نوع ابريشم ، پشم و يا پنبه مورداستفاده و اين كه كرم ابريشم و يا گوسفند عاری از هر گونه بيماريهای قارچي ، وعفونی و هورمونی باشند مي تواند در كيفيت الياف آنها موثر بوده و لذا از مقاومت بيشتری در مقابل انواع آسيب ها برخوردار باشند. حتی استفاده از الياف پنبه مرغوب و آن گروه از پنبه

هايی كه به بهترين شيوه ها رشديافته اند در مقاومت نخ های تار و پودتاثير بسزايی خواهد داشت . نوع رنگها و آلاينده های رنگدار و روشهای استفاده ازآنها برای رنگرزی پشم و ابريشم مي تواند در افزايش يا كاهش طول عمر الياف مورداستفاده در فرش تاثير زيادی داشته باشد. لذا برای آگاهی بيشتر با انواع عوامل آسيب رسان به قالی دستباف كه از مباحث تخصصی دانش فرش شناسی امروز است مي بايست كليه مراحل توليد فرش را مورد مطالعه قرار داد تا هر آنچه كه باعث كاهش دوام مواد تشكيل دهنده آن مي گردد، به درستی شناسايی و راههاي پيشگيری از آنها مشخص شود.

 

عوامل آسيب رسان زنده
مي توان مهمترين عوامل زنده آسيب رسان به قالی دستباف را چنين بر شمرد:
انسان:
انسان مي تواند به طرق مختلف ناخواسته در آسيب رسانی به انواع دست بافته هاموثر باشد و فرش دستباف به جهت كاربرد مستقيم از مهمترين آنها است . كاربرد واستفاده صحيح قالی دستباف از مهمترين نكاتی است كه ميتواند در حفظ و سلامت آن موثر واقع گردد. به عنوان مثال هيچ گاه نبايد با كفش های آلوده به گل و لای برروی قالی قدم گذاشت . ورود و نفوذ گل و لای به داخل الياف و قرار گرفتن آنها درلای پرزها باعث پوسيدگی زود هنگام فرش مي شود. همچنين مفروش نمودن اتاق ها و سالنها با ابعاد متناسب مي تواند در طول عمر فرش موثر واقع گردد. چنانچه اتاقهای كوچك را با فرشهايی بزرگ مفروش نمائيم علاوه بر آن كه كناره های آن درمعرض فشار قفسه ها و اجسام سنگينی كه در كنار ديوار قرار مي گيرند خواهد بود وپوسيدگی زودرس رابه همراه خواهد داشت ، لبه های اضافه فرش نيز برگشته و باعث ايجاد بريدگی و شكستگی كناره های فرش در بلندمدت خواهد شد. به هر تقديركاربرد مناسب و استفاده مطلوب از فرش در سلامت آن تاثير زيادی خواهد داشت .نگه داری و انباري داری و حتی نگه داری موزه ای فرش توسط كارشناسان خبره مي تواند از وارد شدن هر گونه آسيب و لطمه به فرش جلوگيری كند. از طرف ديگرحمل و نقل صحيح و بسته بندی دقيق فرشها در هنگام جابجايی مي تواند باعث سلامت و طول عمر بيشتر فرش گردد.

انواع قارچها و كپك ها و ساير موجودات ذره بيني:
ميتوان گفت رطوبت مهمترين و اصلي ترين عامل رشد موجودات ذره بينی به ويژه انواع قارچها و كپك ها است . همانگونه كه مي دانيم فرش دستباف تركيبی است ازسه نوع ليف گياهی و حيوانی 1- پشم 2- ابريشم 3- پنبه
هر سه ماده مذكور در برابر رطوبت طولانی بسيار حساس و آسيب پذير هستند.رطوبت زياد باعث رشد قارچها و در كاهش بيش از اندازه آن حتی موجب شكنندگي الياف طبيعی مي گردد. بنابراين بايد از نواسانات شديد رطوبت در محل نگهداری يا استفاده قالی دستباف جلوگيری نمود. به تجربه ثابت شده است كه اگر يك قالی درمحيطی با رطوبت زياد نگهداری و استفاده شود، در صورتی كه به محل ديگری بامقدار رطوبت كمتر منتقل شود الياف پروتئين دار آن (پشم و ابريشم ) منقبض شده وفلس های آنها تغيير شكل مي دهد. استمرار اين عمل باعث تخريب تدريجی الياف مذكور مي گردد. در كنار رطوبت ، دمای هوا نيز مي تواند تاثير ثانويه ديگری در رشدانواع قارچها و موجودات ذره بينی بر روی قالی داشته باشد. افزايش دما در كناررطوبت مداوم باعث تسريع پيدايش قارچها و ايجاد لايه های كپك مي گردد و كاهش آن زمان تشكيل قارچ و كپك را به تاخير مي اندازد. بنابراين جهت نگهداری فرش به ويژه در موزه ها توصيه مي گردد با توجه به اين كه اغلب فرشهای موزه ای و قديمي دارای الياف پوسيده تری هستند، در محفظه ها و فضاهای بسته ای قرار گيرند تاحتي الامكان از نفوذ رطوبت و تغييرات دما در امان بمانند. برای اين منظور استفاده ازوسايل كنترل كننده هوا و وجود دستگاههای تهويه دائم ضروری است . يادآوري مي گردد كه اصولاً رشد هر نوع موجود ذره بيني ، قارچ و كپك نياز به عوامل مشخصی دارد. وجود حداقل 75% درصد رطوبت نسبی و دمايی بالاتر از 15 الی 20درجه سانتيگراد محيطی كاملاً مطلوب برای ايجاد عوامل مذكور است لذا حداقل پيشگيری لازم برای جلوگيری از رشد انواع موجودات ذره بينی نگه داشتن ميزان رطوبت هوا به مقدار كمتر از 70% و همچنين جلوگيری از سكون هوا به هر ترتيب مي باشد.

انواع حشرات:
حشرات از خطرناكترين و آسيب رسان ترين عوامل زنده برای فرش دستباف محسوب مي شوند. رشد حشرات نيز تا حدود زيادی به رطوبت هوا و دمای آن بستگی دارد. به طور كلی رشد و نمو حشرات در آب و هوای گرم و مرطوب بيشتراز ساير شرايط آب و هوايی است . با بررسی انواع آسيب های وارده و در مطالعه انواع قاليهای قديمی و جديد كه مورد تهاجم انواع حشرات قرار گرفته اند مي توان گفت حشراتی كه به فرش دستباف نفوذ مي نمايند عمدتا به تخريب الياف پشم مي پردازند. اين گروه از حشرات را مي توان حشرات كراتين خوار نام گذاری نمود. درمقابل اين گروه از حشرات كراتين خوار دو گروه ديگر وجود دارند كه به نسبت آسيب كمتری مي رسانند 1- حشرات سلولز خوار 2- حشرات همه خوار


به اين ترتيب ميتوان متوجه شد كه چرا در اغلب قاليهای قديمی پرز بسيارسريعتر از تار و پود آن از بين مي رود. در ميان حشرات مضرر و آسيب رسان به فرش مي توان بيد را خطرناكترين آنها بر شمرد. بيدها حشراتی هستند كه دارای دگرديسي كامل مي باشند. عمده ترين مراحل رشد در دگرديسی كامل به شكل ذيل مي باشد:



پرنده كامل <--شفيره <--لارو<--تخم
مرحله اصلی آسيب رسانی اين حشرات به الياف پروتئينی مرحله لارو آنهامي باشد. به عقيده كارشناسان بيد در مرحله لارو از كراتين موجود در الياف پروتئيني پشم تغذبه مي كند، و باعث از بين رفتن بخش اصلی تشكيل دهنده ليف هاي پروتئينی در پشم مي شوند. گفته مي شود كه لارو بيد در طی چهار نسل قادر به نابودكردن معادل 42 كيلوگرم پشم است . اما هنگامی كه لارو به پروانه كامل تبديل شد وبه اصطلاح بال در آورد، ديگر نمي تواند خسارت خاصی به منسوجات به ويژه فرش وارد سازد. زيرا ديگر قادر به تغذيه از طريق كراتين های الياف نيست . بهترين راه برای از بين بردن بيد نظافت و تميز كردن قاليها است . استفاده از انواع جاروهاي دستی و برقی و همچنين برس های مخصوص باعث بيرون آمدن تخم های بيد از لا به لای پرزهای قالی مي گردد. لازم است قاليها را هر از گاهی (مثلا سه ماه يكبار) جا به جا نمود و تمام سطوح پشت و روی آن را در معرض جريان هوا به ويژه نور آفتاب قرار داد. نور آفتاب از عوامل اصلی در مبارزه با بيد است . از آنجائيكه بيد عموما در انتهای پرز قالی تخم گذاری مي كند بهتر است سالی يك الی دو بار آنها را به پشت خوابانده و ساعاتی در مقابل نور آفتاب قرار داد و در همين زمان به جارو كردن آن نيزپرداخت . معمولا قالي هايی كه آويخته مي شوند و مورد استفاده دائم هستند كمتر مورد تهاجم بيد قرار مي گيرند اما قالي هايی كه بدلايل خاصی لوله شده و يا تامي گردند تا برای مدتی نگه داری شوند (مانند قالي های موزه اي ) بهتر است با مواداستاندارد شده ضد بيد همراه گردند
سوسك سياه قالی از ديگر حشرات آسيب رسان به قالی دستباف است .
اين حشره بانام علمی ATTAGENUS PICEUS شناخته مي شود. سوسك سياه قالي پس از نفوذ به داخل پرز قالی شروع به جويدن انتهای پرز نموده و كانالهايی رادرميان پرز آن به وجود مي آورد. سوسك سياه قالی فقط الياف پشم را از بين برده وآسيبی به تار و پود نخی نمي رساند. برای ازبين بردن اين حشره و جلوگيری ازتخم گذاری آن بايد از حشره كشهای ويژه استفاده نمود. موريانه ها نيز كه در داخل خاك زندگی مي كنند مي توانند با حفر تونل به سطح اتاق و محلهايی كه فرش پهن شده است نفوذ كرده و الياف را از بين ببرند. استفاده از موانع فيزيكی مانند مصالح ساختمانی مقاوم (لايه های بتن ، موازييك های پهن و بزرگ و... و همچنين استفاده از مواد ضد موريانه و حتی نظافت كف اتاق ها در هر چند مدت ، مي تواند از آسيب موريانه های خاكی به فرش جلوگيری كند

دارهای قاليبافي
دار قاليبافی نيز از عوامل اصلی بافت يك فرش است كه بدون آن ، بافتن فرش و هرنوع زير انداز و كف پوش سنتی غيرممكن است . دارهای قاليبافی ممكن است ابعاد مختلفی داشته باشند، اما از نظر كارايی تفاوتهای اندكی دارند. از آنجائيكه بافت قالي گره دار، مرحله ای پيشرفته تر از ساير دستبافت های بی گره است ، لذا در ساخت بسياری از ابزارهای بافندگی آن ، از ابزارها و وسايل بافت ساير دستبافت ها استفاده شده است . به همين منظور دارهای قاليبافی نيز تفاوت چندانی با دارهای بافندگي گليم ، جاجيم و... نداشته اند. اما به مرور تا حدودی پيشرفته تر و كامل تر گرديدند.

اولين و قديمي ترين دارهای قاليبافی بصورت زمينی (افقي ) بوده اند. اين نوع ازدارها هم اكنون نيز در برخی از مناطق قاليبافی همچون چهارمحال و بختياري ،بلوچستان ، سيستان ، كرمان و... مورد استفاده مي باشند. دارهای زمينی بسيار ساده مي باشند و از اجزای زيادی برخوردار نيستند. مهمترين ويژگی آنها آن است كه برخلاف دارهای عمودی (ايستاده ) فاقد راست رو يا ستون هستند، و فقط متشكل از يك چوب در بالا به نام سَردار و چوب ديگري در بخش پايين به نام زيردار هستند، كه توسط ميخ های چوبی با طناب به
زمين مهارشده اند تا ثابت گردند. نخهای تار نيز دور سردار و زيردار چرخانده مي شود و بافنده از ابتدای دار كه بخش پايين آن است شروع به بافت مي كند. در اين نوع از دارها از آنجائيكه بافنده بر روی دار مي نشيند و به كار بافت مي پردازد، برای جلوگيری ازفشار وزن او به تارهای فرش در زمين زير تارها و هم سطح با آنها تخته ای چوبی قرارمي دهند كه از دو طرف بر روی سنگ يا پايه ای ديگر قرار دارد. بنابر اين وزن بافنده هيچ گونه فشار مستقيم به فرش و تارها وارد نمي كند. اين نوع از دارها فاقد ستون هاي جانبی (كه به راست


رو شهرت دارند) هستند. در واقع عامل اصلی قرار گرفتن اين دارها بر روی زمين ، نداشتن ستون است تا به جای آن قسمتهای بالا و پايين دار قالي به زمين مهار شوند. بديهی است بسياری از دارهای قاليبافی زمينی كه امروزه در مناط ق مختلف مشاهده مي شوند و دارای ستونهای جانبی هستند، در واقع يك دار عمودی هستند. زيرا توانايی ايستادن را دارا هستند. مهمترين بخش دارهاي زمينی كمان مي باشد كه وظيفه آن جا به جا نمودن تارهای زير و رو برای پودكشي است . كمان ، وسيله ای است كه از ابتدا بر روی انواع دارهای بافندگی اعم از فرش گره دار و ساير دستبافتها بوده است ، اما به مرور زمان كاربرد آن فراموش گرديده وامروز ه فقط برخی از دارهای افقی و عمودی آن را دارا مي باشند.

 

كمان همان گونه كه از نام آن پيدا است ، وسيله ای است كمانی شكل كه همواره بااستفاده از چوب ساخته مي شود و حدود 60 الی 70 سانتيمتر طول آن است . كمان در جلوی دار قالی و با فاصله ای در حدود 1 متر از آن قرار مي گيرد. دو طرف كمان ،دو عدد طناب بسته شده است كه يكی توسط يك چوب بلند كه در جلوی سطح تارها است به تارهای زير، و ديگری به همين صورت به تارهای رو بسته شده است .به اين ترتيب هنگامی كه كمان بالا يا پايين رود، متعاقباً چوبهايی كه به تارهای زير ورو بسته شده اند عقب و جلو رفته و به اين ترتيب جای آنها عوض مي شود.



هنگام پودكشی فرش نه تنها جا به جا شدن تارهای زير و رو نياز است ، بلكه ضربدری كه از محل تلاقی آنها بوجود آمده بايد امكان حركت به بالا و پايين راداشته باشد. اين عمل توسط يك عدد چوب لوله ای شكل كه در لا به لای تارها قراردارد انجام مي شود. به اين چوب "هاف " گفته مي شود. چوب هاف در بالای رديف ضربدرها قرار مي گيرد و با حركت دادن آن ، تمام ضربدرها به بالا يا پايين حركت مي كنند. لازم به ذكر است كه هنگام كشيدن پود رو كه معمولاً نازك است ، چوب هاف را تاحد امكان پايين مي آورند و هنگام كشيدن پود ضخيم ، آنرا بالا مي برند. چوب هاف در تمامی دارهای قاليبافی اعم از عمودی و افقی وجود دارد.

گروه دوم از دارهای قاليبافی بصورت عمودی هستند. اين نوع از دارها داراي چارچوب چوب كامل هستند. يعنی علاوه بر سردار و زيردار، دارای دو ستون درطرفين مي باشند كه سردار و زيردار به آنها مهار مي شوند. برخی از دارهای عمودي دارای تفاوتهايی مي باشند.بعنوان مثال برخی از آنها فاقد ستون هستند و به جاي ستون ، ديوارهای جانبی اتاق و يا سقف منازل را سوراخ نموده و سردار و زيردار رابه آنها مهار مي نمايند. البته وجود اين قبيل از دارها مويد آن است كه دارهاي قاليبافی زمينی در مرحله ای از پيشرفت به شكل عمودی
تبديل شدند. در واقع تبديل دارهای قاليبافی افقی به عمودی دارای مراحلی بوده است كه طی هزاران سال به وقوع پيوسته اند
برپاكن (ديلم)
وسيله اي است كه از جهت ظاهر شبيه به پاكن مي باشد. با اين تفاوت كه لبه هاي آن تيز نيست و كمي هم بلندتر از پاكن است. برپاكن همچون شانه جهت پيش كشي و حتي كوبيدن گره ها به كار مي رود. به اين ترتيب كه لبه آن را بر روي رجهاي بافته شده مي كوبند منتهي اين عمل با حالتي انجام مي شود كه ضمن كوبيده شدن گره ها، آنها را به سمت جلو كشيده و پشت فرش صافتر و يكدست مي گردد
شانه


وسيله اي است جهت پيش كشي يا جلوكشي گره ها. به عبارت ديگر پس از بافتن هر رج از فرش، و قبل از كوبيدن دفتين، با كشيدن شانه كه داراي دندانه هاي تيز است ، گره ها را به سمت جلو مي كشند تا پشت فرش صاف و يكدست گردد

سوزنی (پهنازن ، چوب پهنا)
وسيله ای است مشابه چنگك . از اين وسيله برای جلوگيري از كج شدن فرش در هنگام بافت استفاده مي شود. به اين صورت كه دو عدد "سوزني " را در دو طرف يك چوب قرار مي دهند. چوب مذكور با احتساب "سوزني " هايی كه در طرفين آن قرار گرفته اند، دقيقاً به اندازة عرض يا پهنای فرش مي باشند و به همين دليل به آن "پهنازن " نيز گفته مي شود. نحوة استفاده ازاين وسيله به اين شرح است كه همزمان با بافته شدن فرش و بالا آمدن رجهای آن ، "سوزني " را از پشت فرش و با فاصلة تقريبی 20 الی 30 سانتيمتر به آن نصب مي كنند. به اين ترتيب كه نوكهای تيز سوزنی ازپشت فرش به داخل شيرازه ها فرو رفته و در جای خود محكم مي شوند. البته در اين حالت هيچ گونه آسيبی به شيرازه های فرش وارد نمي شود. جهت اطمينان از استقرار محكم آن در پشت فرش ، با استفاده از سوزنهای بزرگ و نخ ، بصورت بخيه قسمت چوبی اين وسيله را به فرش مي دوزند. به اين ترتيب "سوزني " فرش را كاملاً احاطه كرده و از بيرون آمدن يا فرورفتگی كه متاثر از پودكشی است كناره هاي فرش كاملاً جلوگيری مي نمايند.
احتمال دارد در برخی از مناطق قاليبافی ايران از ابزارهای ديگری نيز استفاده شود كه كاربردمحدودتری دارند. بعنوان مثال بافندگان بختيار، بلوچ ، قشقايی و افشارهای كرمان كه دارای دارهاي قاليبافی زمينی (افقی هستند) براساس يك عادت و شايد سنت قديمی از شاخ بز برای بالا و پايی آوردن چوبی كه در لا به لای تارهای فرش مستقر است ، استفاده مي نمايند اما بافندگان ساير مناطق بدون هيچ وسيله ای و فقط با دست ، چوب مذكور را جا به جا مي كنند

سُك (سِنگ سِنج )
وسيله ای است كاملاً قديمی كه در بخش تاريخ فرش به آن اشاره شد.از اين وسيله برای كوبيدن پود و همچنين در برخی مناطق برای كشيدن پود (مشابه سيخ پودكشي )استفاده مينمايند
سيخ پودكشي
همان گونه كه از نام آن پيداست ، اين وسيله برای كشيدن پودهای فرش اعم از پود رو، و پود زير مورد استفاده قرار مي گيرد. جنس آن از آلياژهای نرم و انعطاف پذير انتخاب مي شودتا به راحتی از لابه لای تارهای فرش عبور كند. طول آن حدود 50 الی 70 سانتيمتر است . نوك اين وسيله بصورت قلاب است تا نخ پود را به دور آن چرخانده و سپس از لابه لای تارهای فرش عبور دهند.همچنين برخی از آنها دارای سوراخی در انتها مي باشند كه مي توان پود را از داخل آن نيز عبور داده و ازلا به لای تارهای فرش بكشند. البته سيخ پودكشی در همة مناطق مورد استفاده قرار نمي گيرد و برخی ازبافندگان با دست نخ پود را از ميان تارهای فرش عبور مي دهند

قيچي
قيچی قاليبافی برای بريدن سرپرزهای اضافی حاصل از گره زدن مي باشد. صرفنظر ازظاهر و اندازه ، كارآيی تمامی قيچي های بافندگی يكسان است . مهمترين تفاوت قيچي های بافندگی باقيچي های خانگی آن است كه به جهت نحوة بريدن سرپرزهای فرش ، ساخت قيچي های بافندگی اغلب به نوعی است كه دسته ها و تيغه ها در دو سطح متفاوت قرار دارند تا عمل قيچی زدن به راحتی ميّسرگردد. هر چند كه در برخی مناطق بافندگان از قيچی هايی استفاده مي نمايند كه ويژگی

 

فوق الذكر را نداردو حتی برخی از بافندگان ترجيح مي دهند از قيچي های معمولی خانگی استفاده نمايند. در ميان انواع قيچي های متداول در ايران گروهی به نام قيچی اصفهانی شهرت يافته اند. اين نمونه از نظر ساخت تيغه ،اندكی متفاوت است . به اين ترتيب كه هم تيغة بالا و هم تيغة پايين دارای لبة مضاعف مي باشند. اين لبه بصورت قائم بر تيغة اصلی عمود گرديده و وظيفة آن كنترل ارتفاع پرز فرش هنگام قيچی نمودن است . به عبارت ديگر در اين حالت سطح فرش بصورت يكدست تر و منظم قيچی مي شود. بديهی است چنانچه فرش درشت بافت تر باشد ارتفاع لبة مورد نظر بيشتر مي گردد تا ارتفاع پرز

بلند گردد و بالعكس . لازم به ذكر است كه در طی 50 سال گذشته برخی از بافندگان مناطق همچون استان كرمان و شمال خراسان ازقيچی نمودن فرش در هنگام بافت خودداری مي نمايند. فرشهای اين مناطق پس از اتمام بافت آن ، دركارخانجات ويژه ای كه كار آنها قيچی نمودن فرش است توسط قيچي های بزرگ برقی پرداخت شده وگره های فرش كوتاه و يكدست مي گردند. البته از نظر دقت و ظرافت ، تمامی بافندگانی هم كه فرش خودرا هنگام بافت قيچی مي نمايند، پس از اتمام فرش ، آن را به كارخانة های مذكور مي سپارند تا يكبار نيزتوسط قيچي های برقی صاف و پرداخت نهايی گردند زيرا اين نوع از قيچي ها از توانايی بالايی براي پرداخت صاف و يكدست فرش برخوردار هستند.

دفّه (دفتين ، كركيت ، كلوزار، دستوك )


همه اين اسامی به وسيله ای خاص اطلاق مي گردد كه وظيفة آن كوبيدن گره های فرش و همچنين پودهای آن مي باشد. دفّه از نظر فرم و ظاهر درانواع مختلف ساخته مي شود، اما كارآيی همگی يكسان است و تفاوتهای موجود به نحوی مرتبط باسنت های بافندگی نزد اقوام مختلف مي باشد. قسمت اصلی دفتين تيغه های آن است كه مركب ازتعدادی تيغة فلزی مي باشد. قسمت جلوی تيغه ها كمی باريكتر و تيزتر است تا به راحتی در داخل تارهای فرش فرو رود. دستة آن نيز ممكن است چوبی يا فلزی باشد كه به طرق مختلف مانند كاملاًعمود، مورب و يا كاملاً صاف به تيغه ها وصل مي گردد.
در ميان دفتين های قديمی نمونه هايی نيز ديده شده كه تمام آن از جنس چوب بوده است . البته دفتين های چوبی عموماً برای بافت ساير دستبافتها نظر گليم كاربرد داشته است كه البته ساخت آنهاتقريباً به فراموشی


سپرده شده است . در ميان دفتين های متداول در قاليبافی امروز ايران ، گروهی كه درتبريز استفاده مي شوند و به دفتين تبريزی شهرت دارند از نظر حجم و وزن سبك ترين و كوچكترين دفتين های ايران هستند و دفتين های مورد استفاده در اصفهان حجيم ترين و سنگين ترين دفتين های مورداستفاده در ايران مي باشند

چاقوي بافت
اين وسيله در واقع همان كاردهای معمولی است كه در قاليبافی هنگام گره زدن ، برای بريدن نخ پرز استفاده مي شود. اما از نظر ظاهر تفاوت اندكی با كاردهای خانگی دارد. چاقوي بافندگی در 3 يا حداكثر 4 نوع وجود دارد.

الف - كاردك:
اين وسيله اغلب در مناطقی كه از گره های فارسی استفاده مي شود، وجود دارد.دسته كاردك از نوع چوبی است و تيغه آن از آلياژهای مقاوم ساخته مي شود. نوك كاردك ، زائده كوچك وتيزی قرار گرفته است كه از آن برای بيرون آوردن گره هايی كه معيوب و يا اشتباه هستند، استفاده مي شود.

ب - پاكي:
اين وسيله دارای شباهت نسبی با كاردك است و عمدتاً در مناطقی كه گره فارسی به كار مي برند، مورد استفاده قرار مي گيرد. تيغه پاكی كمی پهن تر از كاردك است و فاقد زايده نوك تيز. درساخت آن گاهی دسته را با استفاده از چوب مي سازند و به تيغه متصّل مي نمايند. گاهی نيز هر دوبصورت فلزی است و بصورت يكدست از يك قطعه فلز ساخته مي شود. در مناطق شرق و شمال شرق ايران تيغه آن كمی انحناء نيز دارد و ممكن است نوك تيغه همچون چاقوهای خانگی كاملاً نوك تيز باشد.

پ - قلاب:
قلاب شكل ديگر از انواع چاقوهای بافندگی است با اين تفاوت كه همانگونه از نام آن پيدا است ، دارای زايده ای قلاب مانند در نوك تيغه مي باشد. قلاب فقط در مناطقی كه از گره تركي استفاده مي نمايند كابرد دارد. دسته و تيغه قلاب از يك آلياژ مقاوم ساخته مي شود و هر دو بصورت پيوسته و متصل هستند. در ساخت قلاب هيچ گاه از دسته چوبی استفاده نمي گردد.

ت - چاقوهای خانگي:
برخی از بافندگان در سالهای اخير ترجيح مي دهند كه از چاقوهاي معمولی خانگی برای گره زدن استفاده نمايند. تعداد اين قبيل بافندگان زياد نيست و فقط در برخي مناطق اين عمل صورت مي گيرد. هر چند كه نتيجه كار هيچ تفاوتی نخواهد داشت

تار و پود و چله كشی فرش

تار و پود فرش ، ساختار اصلی فرش دستبافت و هر دستبافت ديگر را تشكيل مي دهند. به رشته های عمودی نخ كه از جنس پنبه ، ابريشم و يا پشم مي باشند تار فرش ، وبه رشته های افقی فرش كه به صورت يك در ميان از زير و روی تارها عبور مي كنند، پودفرش گفته مي شود. تارهای فرش را با نام چله فرش نيز مي شناسند. نحوه استقرار چله هاي فرش بر روی دار قالی به دو صورت انجام مي گيرد. در روش اول كه بسيار ساده مي باشدگولة نخ چله را كه اغلب از نوع نخ پنبه است به طور عمودی به دور دار قاليبافی مي گردانند.
يك دار قالی عبارت از چارچوبی است كه به بخش بالايی آن سردار و به بخش پائين آن ، زيردار مي گويند. به اين ترتيب تار يا چله های فرش ، سردار و زيردار را دوزده و درعرض دار قالی اين عمل تكرار مي گردد. در روش ديگر تارهای فرش را به جای آن كه بر روی دار قالی بچرخانند، ابتدا برروی زمين كشيده و آماده مي كنند، سپس تارهای آماده شده را بر روی دار قالی منتقل مي كنند. روش كار چنين است كه سه عدد ميله فلزی بر روی زمين بصورت عمودی قرارمي دهند. سپس گولة نخ چله را به دور آن مي چرخانند. هم در روش اول و هم در روش دوم مسير رفت و برگشت گلوله نخ چله به نحوی است كه آنها را به دو گروه تقسيم مي كند.گروه اول تارهای زير و گروه دوم تارهای رو هستند. همانگونه كه قبلاً گفتيم برای گره زدن بر روی تارهای فرش نياز به يك جفت (دو عدد) تار است كه يكی عقب تر (تار زير) وديگری جلوتر از ديگری است (تار رو). مسير رفت و برگشت نخهای چله ، چه در روش اول و چه در روش دوم به شكلی است كه شبيه عدد هشت (^) مي باشد. به اين ترتيب تارهای زير ورو بوجود مي آيند. در شيوه اول توسط يك عدد نخ كه در عرض دار قالی نصب مي شود و به نخ نزله شهرت دارد مسير حركت تارها به شكل عدد هشت (^) مي شود، و در شيوة دوم ميله مياني باعث ايجاد عدد هشت مي شود. به اين ترتيب تارهای فرش حالت ضربدر نيز پيدا مي كنند.
پود فرش نيز بصورت رشته های بلند نخ بصورت رفت و برگشت در عرض فرش حركت مي كند. به اين ترتيب كه هر گاه يك رديف كامل از گره ها زده شد و به اصطلاح يك رديف از فرش بافته شد، پودهای فرش را، روی رديف گره ها مي كشند. گفتيم پودها. زيرابه طور متداول در فرشها دو پود مختلف قرار دارند. به يكی پود زير گفته مي شود كه رشته نخی است 3 يا 4 لا و ديگری را پود رو مي گويند كه رشته نخی ضخيم تر از پود زيرمي باشد و معمولاً 10 لا و بيشتر مي باشد و نكتة مهم آن است محل عبور پودهای مذكور اززير و روی رديف ضربدرها است . به
عبارت ديگر همواره پس از آنكه يك رديف از گره هابه طور كامل زده شدند، در بالای آنها ضربدرهای توضيح داده شده قرار دارند .
در اين مرحله پود زير را از زير رديف ضربدرها عبور مي دهيم ، و سپس پود رو را ازروی رديف ضربدرها. از آنجايی كه پود رو، معمولاً نازك است به آن پود نازك و پود زيركه معمولاً ضخيم و كلفت است پود ضخيم نيز مي نامند.
به غير از شيوة ذكر شده روش های ديگری نيز برای پودكشی وجود دارند.


روش توضيح داده شده اختصاص به گروه فرشهايی دارد كه عموماً در شهرها بافته مي شوند و دارای نقوش منحنی مي باشند. در ساير روشها ضخامت پودرهای زير و رو وحتی تعداد آن ها متفاوت است . بعنوان مثال بلوچها و تركمنها هنگام بافت فرش فقط ازپود نازك استفاده مي نمايند. به عبارتی پود نازك هم از زير رديف ضربدرها و هم از روي آن عبور ميكند. برخی از مناطق در قاليهای قديم و حتی جديد خود فقط از پود ضخيم استفاده مي كنند. بعبارت ديگر پود ضخيم را يكبار از روی ضربدر و يكبار از زير آن مي كشند. البته در اين شيوه پود ضخيم بصورت يك رج در ميان كشيده مي شود. يك رج اززير ضربدر و پس از

بافت رج بعد، از روی ضربدر كشيده مي شود. مشهورترين فرشهايي كه در بافت آنها فقط از پود ضخيم استفاده مي گرديد عبارتند از قاليهای روستايی قديمي ملاير، همدان ، چهارمحال و بختياري ، ساروق ، قاليچه های ارمنی بافت قديم ايران و....البته برخی از مناطق مذكور اين شيوه را كنار گذاشته و هم اكنون به همان صورتی كه در ابتداگفته شد، يعنی دو پود ضخيم و نازك ، استفاده مي نمايند. از ميان پود زير و پود رو، فقط پود رو از پشت فرش قابل رويت است . اغلب فرشهايی كه در حال حاضر در شهرهاي ايران توليد مي شوند دارای دو پود نازك (رو) و ضخيم (زير) هستند. پود نازك در تمامي اين فرشها بصورت آبی يا سفيد است كه از پشت فرش ديده مي شوند. به طور كاملاً محدودبرخی از بافندگان از پودهای قرمز نيز در بافت فرش استفاده مي كنند مانند بافندگان قاليچه های افشار، در شهرهای سيرجان و شهر بابك .


چنانچه در بافت فرش مطابق توضيحات گفته شده فقط از پود ضخيم استفاده شود،پشت فرش دارای خطوط سفيد رنگ عمودی و منقطع خواهد شد كه سرتاسر آن رافراگرفته اند. بعنوان مثال فرش روستايی و اصيل ملاير و ساير مناطقی كه قبلا به شمرديم به اين شكل است . به اين ترتيب با آگاهی از شيوه های پودكشی فرش و حتی رنگ آنها درفرشهای قديم و جديد مناطق مختلف ميتوان در كنار ساير عوامل همچون نوع گره و نوع شيرازه ، به محل بافت فرش پی برد

 

شيرازة فرش
به نوارهايی كه در دو طرف طولی فرش از ابتدا تا انتها قرار دارند، شيرازه يا كناره پيچ فرش گفته مي شود. اين بخش از فرش در بافته های جديد معمولا لوله ای شكل و كاملاًمدور است . اما در فرشهای قديمی بويژه فرشهای عشايری و روستايی ايران به شكل نواری به عرض 2 الی 4 سانتيمتر بوده اند. شيرازة فرش همچون يك قاب فرش را احاطه وعلاوه بر زيبايی آن باعث استقامت لبه های طرفين فرش در مقابل سائيدگی و همچنين مقاومت فرش در مقابل ورود آب يا مايعات جاری مي گردد. بررسی بسياری از قاليچه ها ودست بافته های قديمی نشان مي دهد كه برای محافظت بيشتر آنها، بافندگان از موی بز به جای الياف پشم برای شيرازه فرش استفاده مي كرده اند. زيرا موی بز مقاوم ترين الياف حيوانی است كه رطوبت از آن عبور نمي كند و همچنين حشراتی همچون بيد كه الياف پشم را به سهولت مي جوند، نمي توانند آن را جويده و به داخل فرش نفوذ نمايند. نحوة ايجادشيرازه در كناره های طولی فرش چنين است كه گلولة نخ ، از جنس پشم يا موی بز را آماده نموده و همزمان با بالا آمدن رجهای فرش ، گلولة مذكور را به دو تارهای كناری فرش مي پيچند و بالا مي آورند. اين عمل معمولا همزمان با بافت فرش انجام مي گيرد. اما دربرخی مناطق اين عمل را پس از اتمام فرش انجام مي دهند. به اين ترتيب كه چند عدد ازتارهای مشابه تار فرش را در كنار هم قرار داده و سپس گلولة نخ را كه آماده شد از ابتدا تاانتها به دور تارهای مذكور مي پيچند. به اين ترتيب شيرازة فرش آماده شده است .
سپس با استفاده از نخ و سوزن آن را به لبة فرش مي دوزند. اين كار با مهارت زيادي انجام مي گيرد. اما با كمی دقت قابل شناسايی است . به اين دو روش اصطلاحاً شيرازه هاي متصل و منفصل گفته می شود. اگر شيرازه هنگام بافت فرش ايجاد

به آن شيرازة متصل وچنانچه پس از اتمام فرش آماده ، و در كنار فرش دوخته شود به آن شيرازة منفصل ميگويند. البته از لحاظ نحوه و شكل پيچش نخ پشم يا موی بز به دو تارهای انتهای فرش ،تفاوتهايی وجود دارد كه باعث گرديده چهار نوع شيرازه در انواع فرش ديده شود. آشنايي با انواع شيرازه ها و مهم تر آن كه شيرازة هر فرش از نوع متصل است يا منفصل ، در تشخيص محل بافت كمك موثری خواهد نمود. بعنوان مثل تمامی فرشهای تبريز و برخی ازفرشهای شمال خراسان نظير مشهد، كاشمر و سبزوار در طی هفتاد سال اخير داراي شيرازه منفصل هستند، و فرشهايی نظير اراك ، اصفهان ، كرمان ، بيرجند و طبس داراي شيرازة متصل مي باشند


گرة فرش
گرة فرش كه توسط نخهای پشم يا ابريشم بر روی فرش ايجاد مي گردد، بزرگترين وجه تمايز فرش گره دار با ساير زيراندازها است كه فاقد گره يا پرز مي باشند. گره هاي فرش عامل اصلی برای ايجاد انواع طرح و نقش بر روی فرش مي باشند. همانگونه كه قبلاًنيز متذكر شديم ، از كنار هم قرار گرفتن اين گره ها كه به رنگهای مختلفی مي باشند، انواع نقوش زيبا بر روی فرش خلق مي گردند. گره های فرش با پيچيده شدن نخهای پشم ياابريشم به دور تارهای فرش ، كه رشته های عمودی نخ مي باشند، بر روی آن استقرارمي يابند. نحوة پيچي

دن و استقرار گره بر روی تارهای فرش بر دو نوع مي باشد. زيراگره های متداول در فرشبافی بر دو گره تقسيم مي گردند:
الف ) گره فارسی ب ) گره تركي .
اگرچه تفاوت زيادی از نظر نحوة استقرار بين اين دو گروه وجود ندارد، اما فراگيري آنها از جمله موارد مهمی است كه در تشخيص محل بافت هر فرش مي تواند موثر و مفيدباشد. برای استقرار هر گره بر روی فرش به يك جفت (دو عدد) از تارهای فرش نياز است .متعاقباً خواهيم گفت كه تارهای فرش بطور يك در ميان جلو و عقب قرار گرفته اند. به رديف تارهای جلو، تارهای رو، و به رديف تارهای عقب ، تارهای زير گفته مي شود. هرگرة فرش اعم از فارسی يا تركی برای بوجود آمدن نيازمند به يك جفت تار زير و رومي باشد. نحوة استقرار اين گره ها به اين شرح مي باشد.

 

گرة فارسي :
ابتدا يك جفت تار زير و رو را با دست راست گرفته و جلو مي كشيم . سپس با دسته چپ نخ پشم يا ابريشم كه برای پرز فرش انتخاب شده است را ابتدا از سمت چپ به پشت تار رو برده و پس از دور زدن آن از ميان تارهای زير و رو بيرون مي آوريم . در ادامه ، امتدادنخ پشم را كه از ميان تار زير و رو بيرون كشيده ايم ، پس از دور زدن تار زير، مجدداً از ميان تار زير و رو بيرون مي آوريم .
سپس امتداد اضافی نخ پشم را با كاردك ويژه قاليبافی مي بريم . به اين ترتيب يك گره فارسی بوجود آورده ايم
. به گرة فارسی به دليل شكل آن كه حالت تقارن بين دو طرف آن وجود ندارد، گرة نامتقارن نيز مي گويند.

گرة تركي :
در اين روش برای بوجود آوردن گره از قلابهای ويژه ای استفاده مي شود كه مخصوص گره های تركی است در اين روش ابتدا با نوك قلاب تار زير را به سمت جلوكشيده و سپس نخ پشم را كه در دست چپ قرار دارد از ميان تار زير و رو داخل نموده وپس از دو زدن تار زير به بيرون مي آوريم . بعد نوك قلاب را از تار زير آزاد نموده اين بار تاررو را با آن گرفته و جلو مي كشيم . سپس با نوك قلاب كه از پشت تار رو بيرون آمده امتدادنخ پشم را گرفته و از ميان تار زير و رو بيرون مي آوريم . در انتها امتداد نخ پشم را با لبة قلاب كه تيز و برنده است مي بريم و گره مستقر مي شود. به گره تركی به دليل شكل آن كه حالت تقارن دارد، گرة متقارن نيز گفته مي شود. در ساير كشورها به اين گره ، قيوردز نيز گفته مي شود كه نام يكی از شهرهای مشهور تركيه است كه فرشهای آن شهرت جهانی دارند.
در فرشبافی از اين دو گره استفاده مي شود اما چند گرة ديگر نيز وجود دارد كه به علت كاربرد محدود آنها و اين كه نياز به آموزشهای پيشرفته دارند از معرفی آنهاخودداری مي گردد. گره های مذكور عمدتاً در بافت فرشهای تابلويی به كار مي روند كه رجشمار آن ها بسيار بالا و ريز بافت هستند

نقوش فرش ايران و طبقه بندی آن
طرحهای فرش ايران براساس يك طبقه بندی كلی به 19 گروه تقسيم مي شوند كه هر يك نيز دارای انواعی به شرح ذيل هستند

گروه 1- طرحهای آثار باستانی و ابنيه اسلامی
كليه ئ طرحهايی كه ملهم از نقوش و اشكال تزيينی بناها، عمارت و كاشيكاريهاي آنها مي باشد در اين گروه جای دارد. البته طراحان فرش در برخی از طرحهای اصلي نقوش اين بناها حسب سليقة خود تغييراتی را وارد نموده اند اما ساختار و تشابه اصلی طرح فرش با طرح اصلی بنا كاملاً حفظ گرديده است . معروفترين طرحهاي اين گروه عبارتند از :
گنبد مسجد شيخ لطف ا..، سر در امامزاده محروق ، گنبد مسجد امام ، تخت جمشيد، طاق بستان ، مسجد جامع اصفهان و...

گروه 2- طرحهای شاه عباسی
اساس كليه طرحهای شاه عباسی بر مبنای كاربرد گل معروف شاه عباسی در اين طرح است . در اين طرحها گل شاه عباسی به همراه بندهای ختائی و گاه تلفيق آنها با اسليمي ها، انواع مختلفی از نقوش فرش را ارايه مي دهند. انواع طرحهای اين گروه عبارتند از لچك و ترنج شاه عباسي ، افشان شاه عباسي ، درختی شاه عباسي

گروه 3- طرحهای اسليمی
قالب اصلی اين طرح بر مبنای گردشهای منظم و به غايت سنجيدة بندهای اسليمي است . از آنجايی كه اسليمی خود دارای انواعی است لذا با توجه به نوع و شكل آن نيز مي توان طرحهای اسليمی را طبقه بندی نمود. معروفترين طرح ِ آن ، اسليمی دهان اژدر است . در اين نوع اسليمی انتهای هر بند اسليمی به دو شاخه تقسيم شده وحالتی شبيه به فكّين اژدها را به وجود مي آورد. انواع مختلف طرحهای اسليمي عبارتند از: اسليمی بندي ، افشان اسليمي ، لچك و ترنج اسليمی و...

گروه 4- طرحهای اقتباسی
اغلب طرحهای اين گروه شباهت زيادی با طرحهای فرش مناطق مرزی ايران وكشورهای همسايه و حتی ساير كشورها دارد و به همين دليل آنها را اقتباسي مي نامند مانند طرحهای قفقازی و گوبلني .

گروه 5- طرحهای افشان
در اين طرح كليه بندها و نگاره های فرش پيوستگی و ارتباط كاملی دارد. به نحوي كه به نظر مي رسد نقاش از هنگام شروع طرح تا پايان آن قلم از كاغذ برنداشته و يك ارتباط مداوم بين قسمتهای مختلف نقش به وجود آورده . به عبارت ساده تر همان گونه كه از نام نقوش اين گروه پيداست ، تمامی گل و برگها و بندهای موجود در طرح ،در متن فرش پراكنده و افشان شده اند. طرحهای افشان اصولاً به گونه ای طراحي مي شوند كه هيچ يك از گل و برگها قرينه نداشته و اصول قرينه نگاری در آن وجودندارد.
افشان دسته گلي ، افشان حيوان دار، افشان ترنجي ، افشان ختايی و... انواعی از اين طرح می باشند.

گروه 6- طرحهای واگيره ای (بندي )
طرح اصلی آن به گونه ای است كه سرتاسر فرش هم از جهت عرض و هم از جهت طول به قطعات منظم تقسيم شده و هر قسمت توسط خطوط و يا بندهايی به قسمت همجوار مي پيوندد و به اين ترتيب از به هم پيوستن اين قسمتها و بندهای آنها كل طرح به وجود مي آيد. طرحهای اصلی اين گروه عبارتند از: بندی اسليمي ، بندي خشتي ، بندی ترنجدار، بندی شير و شكري ، بندی شاخه گوزني ، بندی دسته گلي و...

گروه 7- طرحهای بته ای (بته جقه )
كليه طرحهای اين گروه بر مبنای كاربرد بته جقه است و به انواع و اقسام مختلف به تزيين متن و حاشيه فرش با بته جقه ها مي پردازند. انواع مختلف طرحهای بته جقه اي كه هر يك به گونه ای شيوه يافته اند عبارتند از بته ميري ، بته خرقه اي ، بته قلمكار، بته كردستانی و...

گروه 8- طرحهای درختی
در اغلب طرحهای اين گروه درخت و درختچه های كوچك و بزرگ به ويژه به صورت انفرادی تركيب اصلی را تشكيل داده اند و با اجزاء ديگری تركيب شده اند.معروفترين طرحهای اين گروه عبارتند از درختی سبزيكار و درختی حيواندار.

در متن اصلی مقاله به هم ریختگی وجود ندارد. برای مطالعه بیشتر مقاله آن را خریداری کنید