بخشی از مقاله

 


كشتار طيور

بازرسي بهداشتي گوشت پرندگان

بازرسي كشتارگاهي گوشت پرندگان ومشخصات پرندگان سالم وبيمار


در سالهاي اخير بر اثرترويج وتوسعه صنعت مرغداري،توليد گوشت پرندگان افزايش يافته،ولي به مسئله بازرسي گوشت پرندگان توجه كمتري شده است ومتاسفا نه مصرف گوشتهاي مرغ غير بهداشتي فاجعه آفرين است.
از آنجايي كه بهداشت مواد غذايي از نظر بهداشت عمومي وسلامت مردم اهميت دارد بازرسي گوشت پرندگان نيز اهميت خاصي پيدا مي كند ولزوم تاسيس كشتار گاههاي مخصوص جهت بازرسي پرندگان كشتاري وبازرسي بهداشتي آنها محرز مي شود.


در حال حاضر در مرغداريهاي صنعتي وغير صنعتي كشور ما كشتار مرغ بسيار بي رويه بوده وروي اصول بهداشتي انجام نمي شود.فروشندگان مرغ در مرغداريها،مرغها را سر بريده وآنها را در قيف هايي كه شكل مخروط ناقص دارند ودر دو رديف 6تائي ويا كمتر ويا بيشتر روي چهارپايه قرار دارند بطور معكوس مي گذارند تا خون آنها خارج گردد وسپس به وسيله وانت به محل پركندن مرغ برده وشكم آنها را خالي وبا دستگاه پر كن برقي پر آنها را كنده وسپس در كيسه هاي پلاستيكي قرار داده وبدون هيچگونه بازرسي بهداشتي به خريداران گوشت مرغ در پرنده فروشي ها عرضه مي نمايدوبدين ترتيب مرغهاي بيماروحتي بيحال را نيز گاه سربريده؟!وباهمين مرغها به فروش مي رسانند.تلفات زيادي كه براثربيماريهاي عفوني نظير نيوكاسل و C R D وكوكسيديوزولكوزوانـواع مسـموميـت ها حـاصـل

مي گرددواغلب دربين همين لاشه هابوده وبه خريداران مرغ عرضه مي گردد.ناگفته نماندكه تلفات ازبيماريهاي طيوردرمرغداريهاي صنعتي كشورهاي پيشرفته از2 درصدتجاوزنمي كندولي متأ سفانه درايران بطور10درصدوگاه اتفاق افتاده است كه به 50%رسيده است.اين ضايعات بيحداغلب بعلت عدم آگاهي مرغداران وعدم توجه به مسائل مديريت وبهداشت وتغذيه طيورمي باشد.دراين فصل ابتداعلائم يك مرغ سربريده سالم ويك مرغ سربريده بيحال راشرح داده وسپس به مسائل ديگربازرسي گوشت پرندگان مي پردازيم.


مرغ سالم سربريده بعلت جهش خون دررگهاحالت جوانه وتضاريس موجوددرناحيه گردن زيادبوده وبعلت عدم احتباس خون لاشه رنگ طبيعي خودرادارامي باشددرحاليكه دريك مرغ مرده ويابيحال سربريده به علت عدم جهش خون مقطع گردن صاف وبه علت احتباس خون دربدن لاشه كبودرنگ وقرمزاست ضمنا برحسب مدت زماني كه ازمرگ حيوان گذشته است امكان دارد آثارگنديدگي نيزدرلاشه مشاهده گرددكه بامقايسه بامشخصات گوشت تازه پرنده اين موضوع به خوبي روشن مي شود.
مشخصات گوشت تازه پرنده

در يك مرغ تازه چشمها روشن،درخشان وبرجسته بوده وپاها مرطوب وانحنا پذير مي باشد وبه آساني خم مي گردد.هر گاه با انگشت به گوشت مرغ فشار وارد شود بطور يكنواخت مي باشد.در اثرماندن وكهنگي مرغ جشمها تيره وفرورفته مي شود ودر بازرسي گوشت پرنده يا مرغ به اين مطـلب بايـستي تـوجه كـافي بشود.پاهـا سـفت


وسخت شده وگوشت شل وسست مي گرددواز لحاظ رنگ گوشت تيره تر شده واغلب به سبزي مي گرايدواين رنگ سبز بيشتر در ناحيه چينه دان ديده مي شود وتوجه بازرس را به خود جلب مي كند،ضمناًبوي زننده اي از لاشه استشمام مي شود.سبزي رنگ مرغهائيكه شكم آنها خالي نشده در نتيجه فعاليت بيوشيميائي ميكربها است كه معمولاًدر روده ها خصوصاً در سكوم وجود داردودر صورتيكه مرغها قبل از كشتارمقدار كافي تغذيه نشده باشند وپس از پر كني به اندازه كافي سرد نشوند

اين ميكربها فعاليت نموده ودر نتيجه متابوليسم ميكربي هيدرژن سولفوره ايجاد شده در ديواره روده در نسج عضلاني منتشر مي گردندوهر جائيكه هوا وجود داشته باشدروي پيگمان هاي خون عضلات فعاليت خود را آغاز مي كنند تا پيگمان سبز سولفاهموگلبين توليد نمايدورنگ سبز اطراف معده در اثر محتويات داخل روده ها ايجاد مي شود كه در روده فراخ باقي مي ماند ولي معمولاًرنگ سبز بشكل ناحيه اي مشخص در يك طرف محوطه بطني توجه بازرس را بخود جلب مي نمايد وبيشتر در طرف چپ مي توان اين رنگ سبز را تشخيص داد زيرا سكوم در اين نقطه به ديواره بطني نزديك است.
كشتار گاه مرغ

در كشتارگاههاي طيور يكسري خطوط زنجيره متحرك وجود دارد كه پرندگان زنده روي آنها آويخته شده اند وبه نقطه اي مي روند كه در آنجا لاشه هاي تميز شده وآماده شده سريعاًيخ زده ويا منجمد مي شوند.ناحيه كار روي طيور زنده جائي است كه پنده روي خط آويخته شده مسير خود را بترتيب از مجتمع بسته بندي طيور كه

جدا از ناحيه پاك كردن وآماده كردن طيور است طي مي نمايد تا بدين ترتيب از بوجود آمدن گرد وغبار وجابجا شدن پرهاي طيور وساير مواد آلوده به وسيله جريان هوا ورسيدن آنها به محل آماده كردن طيور جلوگيري بعمل آيد.بعضي از مجتمع هااز چاغوي خون گيري مخصوصي استفاده مي كنند كه يك نوع جريان الكتريكي را بوجود مي آورد كه پرنده را بعد از قطع عروق خوني گيج و مات مي كند ودر قالب مجتمع ها يك برش دهنده الكتريكي منظور از بي حركت كردن طيور را بهنگام خون گيري براورده مي سازد،به خصوص براي كشتار بوقلمون ها به منظور حفاظت در برابر شكستن استخوانها كه بعضي اوقات به هنگامي كه پرندگان در موقع خون گيري دست وپا مي زنند اهميت دارد.
نقاله زنجيره لاشه هاي خون گيري شده ازطريق شستشودهنده باآب گرم كه لاشه ها درآن درآب گرم فروبرده شده اندسبب مي شودكه پرها براي كنده شدن لق شده وآمادگي لازم راپيدانمايند.
دودرجه حرارت شستشودادن مورداستفاده قرار مي گيرنديكي حرارت 123تا130درجه فارنهايت كه بعنوان شستشوي آماده كننده وياشستشوي كم معروف مي باشدكه دراين درجه حرارت پرها تاحدي لق مي شوندامااپيتليوم كراتينيزه ازپوست جدانمي شود.اين لاايه مانع ازدخول آب روي پوست شده وازدست دادن آب بدن ورشدباكتريائي رامتوقف مي سازدوبدين ترتيب اين كارحفاظت باارزشي ازبراي پوشش لاشه هاي طيوراست كه بهنكام نگهداري وتوزيع آنهادرمواجه باهواقرار مي گيرند.


درجه حرارت ديگرشستشوتقريباً141تا142درجه فارنهايت است دراين درجه حرارت پرهاكاملاً شل ولق مي شوندامابازهم لايه اپتيليوم كراتينيزه روي پوست راشل ولق مي كند.
لاشه هاي طيورآماده شده بااستفاده ازدرجات حرارت بالاترشستشورطوبت رادرتكه هاي يخ ويابه وسيله بسته بندي غيرقابل نفوذخواه انجمادسريع ويابصورت تازه فروختن نگه مي دارند.فايده درجه حرارت شستشودادن بالاترعملاً ازبين بردن كامل خارهاي پرباوسايل مكانيكي است كه لاشه رادربهترين وضعيت اقتصادي قرارمي دهدوبنابراين گسترده ترين متد درصنعت پرورش نيمچه هاي گوشتي مي باشد.


لاشه هاازدستگاه شستشو دهنده عبوركرده وبه پاك كننده مكانيكي مي رسند.دراينجا تحت اسپري آب داغ تمييزپرگيري خشن لاشه به وسيله عمل ضربه زدن مكانيكي صورت مي گيردوپرهابطورمكانيكي ازآب اسپري جدامي شوندوبه ناحيه محصولات غيرخوراكي هدايت مي شوند.چون لاشه ازشستشودهنده ها انتقال داده مي شودبازهم نيازبه اعمالي داردكه پرهاي باقيمانده وخارهاي پررابزدايد.اين كاربه وسيله توأم كردن خدمات مكانيكي ودستي صورت مي گيرد.ناحيه كف زير خطوط نقاله جائيكه شستشوي با آب گرم(scalding)وپركني(dcfcathcring )انجام مي شود گود شده وحالت سرازيري پيدا مي كند تا عمل زهكشي را انجام دهد وبدينترتيب امكان تميز كردن ناحيه را فراهم آورده وپاشيدن آب را از وسيله تسهيل مي نمايد.وقتي لاشه پركني شده در اين حالت براي بر طرف كردن موها لاشه سوزانده مي شود وآنگاه به خط متحرك هدايت مي شود كه آن را به بخش خالي كردن شكم وبازرسي بهداشتي سوق مي دهد.بمنظور جلوگيري از آلودگي نسوج ماكول وفراهم


شدن امكان بازرسي لاشه با دقت باز مي شود بنحوي كه تمام لاشه در معرض ديد بازرس قرار گيرد كه اين مسئله كامل سطوح داخلي وخارجي بدن وتمام اندامهاي داخلي براي بازرسي دقيق مي شود.در اين حالت در باز كردن لاشه دقت مي شود كه هيچگونه برشي در روده ايجاد نشود كه به آلودگي لاشه ويا دستهاي عاملين وبازرسان گوشت مرغ منجر شود.سه نقطه تعليق در ارتباط با دست زدن به لاشه بعنوان متد مطلوب بهنگام ارائه آنها براي بازرسي مطرح مي باشد مگر در مورد جوجه هاي كبابي كه دو نقطه تعليق معمولاًمورداستفاده قرار مي گيرد.


برنامه بازرسي گوشت مرغ حكومت فدرال آمريكا مسائل زيررابعنوان امكانات لازم در محل بازرسي مشخص كرده است.
يك سويچ يا دگمه كنترل بايستي براي بازرس در نظر گرفته شود بنحوي كه خط پروسس را بشود براي كالبدگشائي وسالم سازي لاشه تحت كنترل داشته وبتوان آن را متوقف كرده ويا به حركت در آورد

.لازم است كه نور كافي با شدت يكنواخت در تمام سطوح كار فراهم شود.لاين هاي دوبل نياز به مقسم هائي براي جلوگيري از تداخل كارها واطمينان از اين مطلب كه هر لاشه توجه بازرس را به خود معطوف خواهد ساخت دارند.قيد معلق زنجيره حركت طيور روي ريل بايستي تا آنجا كه ممكن است در نزديكي خط قرار گيرد بنحوي كه ميزان ماگزيمم توليد با مي نيمم سرعت خط زنجير بدست آيد.ارگان هاي احشائي كه شامل قلب نيز مي شود به اين مسئله نياز دارند كه در دسترس نزديك لاشه اي باشند كه قلب از آن لاشه بر داشته شده است.امكانات شستشوي دست لازم است بحد كافي فراهم گرديده وبخوبي در وضعيت هاي عملي وبازرسي در دسترس بازرس قرار گيرند.همچنين لازم است كه كارگران مجتمع كشتارگاهي طيور كه براي كارهائي نظير پرگيري،اصلاح لاشه،از بين بردن


پرندگان ضبطي،بررسي جزئيات بيشتر بازرسي،علامت گذاري ونوشتن ورقه ضبط لاشه ها وبطور كلي آنچه را كه بازرسي لازم دارد ودر ارتباط با روش كار بازرسي عملي است در نظر گرفته شده اند اطلاعات وتجربيات عملي كافي داشته باشند.مسئله ديكري كه در اين رابطه اهميت دارد اينست كه خطوط توليد به مقدار كافي از نظر نيروي انساني مجهز باشند تا عمليات كشتار را از لحظه تخليه بسته هاي حاوي مرغ تا بسته بندي مرغ بهداشتي را بتواند بخوبي انجام دهند چنين كارگراني بايستي در كار خود مهارت هاي كافي داشته باشند وبتوانند تحت مقررات مؤثر وصحيح كار بنيادي خود را انجام دهند.
كشتارگاه طيور

1-قسمت دريافت طيوركه حيوان به صورت زنده به وسيله قفس،بدانجاحمل مي گردد،قفس برروي غلتك مخصوص قرارگرفته وكارگران ،طيورراازآن خارج وازطريق پابه چنگگ متحرك آويزان مي كنند.قفسهاي خالي برروي غلتك حركت كرده وبه خارج ازسالن هدايت مي گردندودرآنجاپس ازشستشووضدغفوني ازكشتارگاه خارج مي شوند.


2-قسمت گشتاروپركني:دراين محل چهاررگ گردن حيوان پس ازقراردادن آن بطرف قبله وشوك دادن الكترسكي وبي حسي،بوسيله كارگران قطع مي شود.سرعت حركت زنجيرهاي حامل طيورذبح شده طوري تنظيم شده كه تاموقع نزديك شدن به انتهاي سالن خون كاملا خارج شودوسپس به وسيله كانال مخصوص به قسمت واحدتبديل ضايعات هدايت گردد.

 

لاشه هاي آويزان به چنگك متحرك به ديگهاي آب گرم بادرجه حرارت مناسب واردوپس ازخروج به وسيله چنددستگاه پركن اتوماتيك پرهاي آنهاكنده مي شود.پرهاازطريق مجراي مخصوص به واحدپرخشك كني يا قسمت تبديل ضايعات رانده مي شود.درصورت نيازجهت ازبين بردن بقاياي پرهاي ريزوكركهائي كه ممكن است احياناً برروي لاشه باقي مانده باشند آنها راازكانال مجهز به شعله گازعبورمي دهندواين عمل رااصطلاحاً كزدادن گويند.


3-قسمت تخليه اندرونه:دراين مرحله پوست گردن لاشه شكافته شده وپس ازآن قطع مي شود.سپس بازرسي بهداشتي ازلاشه واندرونه آن طبق ضوابط انجام مي گيرد.دراين موقع نخست سنگدان وپس از آن دل وجگرراازلاشه جداومابقي ازطريق مجراي جداگانه به قسمت تبديل ضايعات هدايت مي كنند.لاشه هائي كه قسمتي ازاندرونه آنهاخارج شده تحت تأثيردستگاه مكنده جهت تخليه ريه قرارمي گيرند.ريه هانيزبه قسمت تبديل ضايعات به محوطه دوش آب سردتحت فشارواردمي شود.


4-قسمت مخصوص شستشوي مجدد وبسته بندي:دراين محل ابتدا پاي لاشه بطوراتوماتيك يابادست قطع وبه قسمت تبديل ضايعات منتقل مي شودوخودلاشه بوسيله ناوداني به يك الي چندتانك سردكننده (چيلرگردان)محتوي اب سردياآب يخ هدايت مي شودوحدوديكساعت درآن محل باقي مي ماند.لااشه پس ازدفع خونابه وموادزائدديگروشكل گرفتن ازطريق نردبان الكتريكي بالا آمده وبرروي ميزمخصوص مي افتدكه درآنجاتوسط كارگران ازجهت قسمت فوقاني برروي چنگك هاي خشك كن قرار مي گيردوپس از15دقيقه وازدست دادن آب اضافي ازانجابه روي ميزبسته بندي حمل مي شود.


5-لاشه هاي خشك شده بسته به موقعيت بازارمصرف به صورتهاي زيرنگهداري مي شوند:
لاشه هارادرجعبه هاي مخصوص محتوي پودريخ گذاشته وبه وسيله كاميونهاي سردخانه داربه بازارمي رسانند.
جعبه هاي محتوي لاشه طيوركه درپودريخ قراردارندبه اطاق سرد(صفردرجه سانتيگراد)منتقل ودرآنجابه مدت 3روزنگهداري وسپس آنهارابه وسيله كاميونهاي سردخانه داربه بازارمصرف حمل مي كنند.


جعبه هاي محتوي لاشه طيورراكه بيش از3روزدراطاق سردباقيمانده وبازارفروش براي آنهاوجودنداردبانايلون بسته بندي كرده ودرچهارپايه هاي مخصوص چرخدارجاي داده وبه تونل انجمادكه برئدت آن حداقل 40درجه زيرصفراست منتقل مي كنند.مدت توقف لاشه هادردرجه برودت ذكرشده متناسب باتكنيك سردخانه وتوصيه كارخانه سازنده مي باشد.جهت نگهداري لاشه طيوربمدت طولاني تاحداكثريكسال آن رابه سردخانه بابرودت20درجه زيرصفرحمل مي كنند.
تبديل ضايعات

كشتارگاههابايدمجهزبه تجهيزات تبديل ضايعات كه ازقسمتهاي زير تشكيل شده است باشند.
قسمت دريافت:دراين قسمت لاشه هاي ضبطي دام وضايعات كشتارگاهي دام وطيور به وسيله بالابربه داخل ديگ پخت ريخته مي شود.خون توسط پمپ به مخزن وازآنجابه ديگ مخصوص پخت هدايت مي گردد.
قسمت پخت:دراين قسمت موادبه وسيله بخارپخته وسپس خشك مي شود.
قسمت روغن گيري:پس ازاينكه موادضبطي وضايعات درديگ پخته شد به قسمت هدايت ودرانجاروغن گيري شده وروغن آن درمخزن روغن ذخيره مي گردد.باقيمانده موادبه قسمت خردكن رانده مي شود.


قسمت خردكن:دراين قسمت مواد توسط آسياب خردوسپس خشك مي شودوبصورت پودرگوشت وپودرخون وپودراستخوان درمي آيد.
قسمت بسته بندي:دراين قسمت موادپودرشده به تفكيك دركيسه ها ريخته شده وازآنجابه انبارحمل مي گردد.
تبصره1-دركشتارگاه طيوردرصورتي كه پرها به واحدتبديل ضايعات ارسال نشود،جهت اماده سازي پر،كشتارگاه بايدمجهز به دستگاه پرشويي وپرخشك كني باشد.
تبصره 2-تأسيسات وتجهيزات دستگاه تبديل ضايعات طوري تهيه شوندكه به كيفيت پروتئين حاصله لطمه اي واردنگردد،ضمناًاصول انبارداري درموردنگهداري وذخيره پودرگوشت وپودرخون بايدازنظررطوبت وحرارت وتهويه به صورتي رعايت شودكه فرآورده هاي حاصله فاسدوآلوده به اجرام بيماري زا نگردد.
تبصره 3 قسمت دريافت ضايعات بايدمجزاازقسمت بسته بندي وذخيره توليدات با شد.
تبصره 4-رعايت فاصله درخصوص كشتارگاه طيورنيزبايدمدنظرقرارگيرد.اين مقررات نظام دامداري درموردكشتارگاههاي طيورموجودنيزقابل اجرامي باشد.
روشهاي عملي بازرسي كلاسيك لاشه هاي طيوردركشتارگاه

آنچه ذيلاً شرح داده مي شودبوسيله سرويس بازرسي طيور فدرال آمريكا UsA
Federal poultry Inspection service
بعنوان روش عملي بازرسي استانداردوبه منظور بازرسي كافي لاشه هاي كشتاري طيور بازشده وآماده شده ازناحيه شكم پرنده مشخص شده است.
A—كاردست راست

1-گرفتن يك پاكشيدن دست روي پا بمنظورمشخص كردن بيماري استخوان .
2-بازكردن حفره بدن براي نشان دادن سطوح داخلي آن.
3-برگرداندن بدن براي نشان دادن قسمت خارج بدن پرنده(كه شامل سرهم مي شود)براي مشخص كردن بيماري ،غيرطبيعي هاوعيوب ونواقص پاك كردن لاشه هاي طيور كشتاري.
B - -كاردست چپ


1-قراردادن دست روي كبدبراي احساس قوام بافت وتاروپودوجراحات آن به طورهمزمان درمعرض ديدبازرس قرار مي گيرند.
2-لغزاندن انگشتان دراطراف كبد وگرفتن طحال بين انگشت شست وسبابه وغلطاندن طحال بمنظورمشخص كردن بافت وتاروپودوحضوروضعيت غيرنرمال درآن،درمورد جوجه هاي كبابي،نيمچه هاي گوشتي،غلطاندن طحال لازم نيست.درمعرض ديدقرار گرفتن همزمان سايراحشاء درحاليكه طحال چك مي شود.يك برش بازكننده متفاوت (يعني درامتداد پشت حيوان)ممكن است براي مواقع خاص دراين روش عملي لازم بشود.


درارتباط با حدوث سينويت هاي عفوني لازم است كه مفاصل خرگوشي بعنوان بخشي ازآماده سازي براي بازرسي جداشوند بنحوي كه اكسوداهاي جمع شده در غلاف هاوكپسول هاي مفصلي مشخص گردند.پاهادرست قبل ازبازرسي درتمام موارد بعدازاينكه لاشه ها آخرين واحد شستشو دهنده را پشت سر گذاردند برداشته مي شوند.
شستشوي لاشه ها بعداز قطع مفاصل خرگوشي با بازرسي تداخل پيدا خواهند گرد.باستثناي اردك ها وجوجه هاي جوان لازم است كه سر روي لاشه تابعد از كامل شدن بازرسي كالبد گشايي باقي بماند.اين مسئله اساسي بنظر مي رسد كه بازرس سر رابعنوان بخشي از معاينه كالبد گشائي كلي ببيند.وضعيت سرممكن است مشخص كننده فاكتوري در تصميم گيري بازرس باشد باتوجه به اين مطلب كه از بين بردن لاشه دراين رابطه ممكن است پيش بيايد.هنگاميكه ارزيابي ظاهروضع پوست درارتباط با يافته هاي كالبدگشائي مطرح مي شود

بازرس درجه شستشو دادن پرنده را درخط توليد مد نظر قرارمي دهدووقتي بعنوان نيمه شستشو مورد توجه قرار مي گيردتغييرات نرمال دررنگ وقوام پوست مي تواند بخوبي ازحالاتي كه درنتيجه وضعيت هاي پاتولوژيكي حادث شده اند تشخيص افتراقي داده شود.وقتي درجه حرارت بالاتردرشستشوي لاشه هاي طيور مدنظر قرار مي گيرد نتيجه كار ممكن است برداشتن لايه اپيدرمي پوست با نتيجه تقريباً همشكلي ظاهرسفيدلاشه آماده شده بدون توجه به وضعيت آن باشد.


نگهداري مرغ درسردخانه
مرغهاي يخ زده را بايستي درحرارت پايين نگهداري نمود وبايد توجه داشت كه هيچگاه نبايددرجه حرارت سردخانه از15درجه فارنهايت تجاوز نمايد(9درجه سانتيگراد)مرغهائي كه درمنزل كشته مي شوند معمولاً بيشتراز سه ماه نگهداري نمي شوند ولي در بعضي از موسسات تهيه مواد غذايي ممكن است تا يكسال بدون اينكه فاسد شوندآنها را نگهداري نمايند كه البته بازرسي بهداشتي اين قبيل مرغهاي منجمد مشكل است وبهترين طرق بازرسي معاينه محوطه بطني اين قبيل مرغها است.


بازرسي بهداشتي گوشت مرغ در كشتارگاه
اگر چه شرح كلي بازرسي لاشه هاي طيور دركشتارگاه درمورد بيماريها ئي كه ازنظر بهداشت پرندگان اهميت دارند دراين كتاب نوشته شده است اما لازم است اين نكته ياداوري شود كه به منظور بازرسي مرغها ئي كه براي فروش درعمده فروشي هاي شهرهاي بزرگ به بازار عرضه مي شوند معاينه ضايعاتي كه بطور آشكاردرگوشت اين قبيل مرغها ممكن است پديد آيداز هرجهت لازم است.لاغري،تورم ياادم نواحي مختلف بايستي مورد توجه قرار گيرد

.مهمترين اختلالاتي كه ممكن است مشاهده شود عبارتند از لاغري وادم وازلحاز ارگانهاي داخلي كبد معمولاً جراحاتي را دربيماريهاي مختلف نشان مي دهد.كبد مرغهايي فربه صاف ورنگ آنها ازقرمز تيره تازردكمرنگ تغيير مي كند وگاهي اوقات ممكن است سفيد شيري باشد واين مسئله بستگي به تغذيه پرنده وميزان چربي موجوددركبد دارد.

وزن طبيعي كبد درحدود60گرم(2اونس)است امادربسياري مواردبخصوص دربيماري سل ولوكوزكبددراثرتغييرات مذكور روغني مي شود.درمراحل اوليه بيماري سل ودرتغييرات مرضي چربي ودربيماري تيفوئيد پرندگان ممكن است كبدمتلاشي شود.درمرغهائي كه شكم آنها خالي نشده است امكان دارداين اندام مورد بازرسي قرار گيردوبراي اين منظور شكافي درناحيه بطني مي دهيم بطوري كه معاينه كبد وساير اندامهاي محوطه بطني امكان پذيرباشد.


بايدتوجه داشته باشيم كه شكاف بايستي درطرف چپ داده شود زيرا هرگاه شكافي درپهلوي راست ايجاد كنيم ممكن است به كيسه صفراآسيب رسانيده ولاشه مرغ را باصفراآلوده نمائيم.دراين آزمايش پاي چپ بايستي به عقب كشيده شودوشكافي بطورموازي باآخرين دنده به اندازه 5سانتيمترداده شودوبعداين شكاف رابه وسيله انگشتان دست عريض تر مي نمائيم تاكبدبه راحتي موردآزمايش قرار گيرد.هرگاه كبد عاري ازبيماري باشدولاشه حيوان وضع خوب داشته باشدبه لاشه اجازه مصرف مي دهيم وهرگاه كبد بيمارباشدآنرادور مي اندازيم.بعدسايراندامها رامعاينه مي كنيم هرگاه اين اندامها عاري ازبيماري باشند به لاشه اجازه مصرف مي دهيم امادرهرصورت بايد توجه داشته باشيم كه اگردركبدآلودگي طوري باشدكه دليل برآلودگي كلي باشد مثل بيماري سل دراينصورت تمامي لاشه راتوقيف كرده واز مصرف غذاي انسان خارج مي نمائيم.


پاتولوژي
وضعيت غيرنرمال وپاتولوژيكي مختلفي گه ساير طيور رامبتلامي سازندبه طورمختصربمنظوردربرگرفتن سيماهاي برجسته ونمايان هرپرنده وتكامل بخشيدن به اهميت كالبدگشائي آنهاازنظرشايستگي يك لاشه مبتلابراي مصرف غذاي انسان شرح داده مي شوند،بحث كاملترپروسس هاي غير نرمال دربيماررامي توان دركتابهاي بيماريهاي طيور نظيركتاب اصول مرغداري وبيماريهاي طيور تاليف دكترحسن اوحدي نيامطالعه نمود.
لكوزمركب طيور(Avian leukosis )
اين عنوان به دسته اي ازبيماريهاي توموري حاصله ازتكثير مستقل سلولهاي اساسي سازنده خون اطلاق مي شود.
بيماري مارك(Mareks disease )


ازميان بيماريهاي مربوط به تكثيريافت لنفوئيدي(Lymphoproliferative )طيورMD احتمالاً عادي ترين آنهااست كه به وسيله ويروسي توليد مي شودومي توان به طوراتيولوژيكي ازسايرتومورهاي لمفوئيدي آن رامشخص نمودوقابل انتقال است.
جراحات توموري غالباً بسادگي بعنوان لمفوماتوزاحشائي(LymphomatosisVisceral )بهنگامي كه درارگانها وعضلات مشاهده مي شوند خوانده مي شوند.اين عوارض درپوست بعنوان لكوزپوستي(skin leukosis )معروف مي باشند.


درسال 1961پاتولوژيست هاي طيور درمورد استفاده ازترم disiase mareks بحث كردند تابطورروشن اين وضعيت راازبيماريهاي مربوط به تكثير بافت لنفوئيدي كه ازنظراتيولوژي باآن فرق داردتسخيص افتراقي دهند.بيماري مارك داراي اهميت اقتصادي خيلي زيادي براي صنعت پرورش طيور است خسارات ساليانه نسبت داده شده به لكوز(بيماري مارك)بعنوان بخش اعظم ضايعات تلقي شده است كه درحدود43% لاشه هائي است كه به وسيله UsDA ضبط شده است.اهميت بيماري مارك ازنظر بهداشت عمومي درحال حاضربخوبي روشن نيست.


اتيولوژي وپاتولوژي ـ
اين مسئله بطور مكررنشان داده شده وبئسيله بيشترمحققين موردقبول واقع شده كه ويروس بيماري مارك يك ويروس هرپس(Herpes virus )است.علاوه برمرغ،بوقلمون،قرقاول وشايدبلدرچين ممكن است ميزبان هاي طبيعي براي مارك باشند راه انتقال بنظر مي رسدكه نواحي متعددي رادربر مي گيرد.تماسهاي مستقيم بين پرندگان،مدفوع وبستروگردوغبارسالن پرورش طيوروسوسكهاي سياه بعضي ازناقلين بيماري راتشكيل مي دهندكه امكان انتقال ويروس رابه وجودمي آورند.


جراحات
ـثابت ترين يافته جراحات عصبي است.جراحات اساسي دراعصاب محيطي وريشه نخاعي عقده هاي عصبي قراردارند.اعصاب محيطي مبتلا به وسيله ازدست دادن شيارهاي سرتاسري،رنگ خاكستري يا زرددربعضي مواقع ظاهرادماتوز مسخص مي شوند.جراحات غالباً يك وجهي هستند بنابراين مقايسه با اعصاب طرف مخالف توصيه مي شود.ريشه نخاعي عقده عصبي بزرگ شده بنظر مي رسدوتا حدي مات وكمي زرد رنگ مي باشد.تومورهاي لمفوئيدي ممكن است درهريك ازاندامها ظاهرشوند.تخمدان ها بيشتر ابتلاء حاصل مي نمايند.بزرگ شدن آنها تا چندبرابر ميزان نرمال مي رسد كه همراه با رنگ رفتگي خاكستري منتشر ظاهر مي گردند.دربعضي موارد رشدهاي توموري نودول مانند يافت مي شوند كه ازپرانشيم ارگان مبتلا توسعه حاصل مي نمايند.


جراحات پوستي معمولاً همراه با فوليكول هاي پرهستند.اين جراحات ممكن است بيكديگر پيوستگي حاصل نمايند.نودول هاي مايل به سفيد متفرق بخصوص در لاشه اصلاح شده ظاهر مي شوند.جراحات عضلا ني غالباً درعضلات صوري بوده وممكن است سطحي وياعمقي باشند.

قضاوت روي لاشه هاـ لاشه هائي كه جراحات اين وضعيت رانشان مي دهند بايستي ضبط گردند.
افزايش گويچه هاي قرمز نارس (Erythroblastosis )
افزايش گويچه هاي قرمز نارس خون بيماري نسبتاً نادري است وحدوث آن درشرايط معمولي به طور پراكنده مي باشد.اين عارضه تمام نژادهاي استاندارد رامبتلا ساخته وترجيحاً بعدازسن 6ماهگي حادث مي شود.


اتيولوژي وپاتوژنز
ـسوشهاي قابل لكوز ماكيان بابيماري مشخص گرديده اند.اريتروبلاستوز چنين بررسي شده كه درحالت توكسميك بوقوع مي پيوندند.بعضي اوقات كم خوني بهمراه آن مشاهده مي شود.مطالعات خون شناسي اريتروسيت هاي نارس رانشان مي دهند.
جراحات
ـبه طور تيپيك بزرگ شدن پراكنده كبد وكليه ونيز طحال مشاهده مي شودكه همراه
بارنگ پريدگي قرمز گيلاسي است،بعبارت ديگرنسوج رنگ پريده بنظر مي رسندوغالباًخون ريزي هاي پتشي درمخاط روده كوچك ونسوج زيرپوستي مشاهده مي شود.مغزاستخوان ممكن است هيپرپلازي هموراژيك ياقوام كشمكش ژله مانند رانشان دهد.درمقابل درموارد آنميك بدون هيچگونه خون سازي خارج بصل النخاعي
(Extramedullar hematopesis )،هيپرپلازي ارگانهاي احشائي مغز استخوان ظاهر نمي شود وباآتروفي طحال همراه است.
قضاوت روي لاشه ـ لاشه هاي مبتلا به اريتروبلاستوز براي مصرف غذائي انسان مناسب نيستند.
Granuloblastosis (بيماري ماكيان كه درآن سري ياخته هاي دانه دار خون زياد مشود)


اين عارضه فرم گرانولو پلاستيك لكوز قابل انتقال ماكيان با لكو سيت هاي نارس غالب در مطالعات خوني است.گرايش براي بوجود آمدن حالت گرانولوماتوز واريتروبلاستوز براي حدوث درفرم مركب وجود دارد بنابراين اطلاعات موجود در مورد اين وضعيت تاحد زيادي همان است كه ذكر شد.
اتيولوژي وپاتوژنز بيماري ـ اين وضعيت همچنين به وسيله يكي ازسوشهاي عوامل قابل انتقال لكوز ماكيان بوجود مي آيد.اختلاف اساسي كمي بين گرانوبلاستوزواريتروستوز وجود دارد جزاينكه اولي اعتقاد براينست كه در مرحله بعدي حادث مي شود درحاليكه اريتروبلاستوز غالباًدر مراحل اوليه است.


جراحات ـتغييرات تشريحي تو صيف شده تحت عنوان اريترو بلاستوز ياگرانولوماتوز نيز مشخص گرديده اند.فرقي كه در اين مورد وجود دارداينست كه گرانولوماتوز گرايش به توليد خال خالي شدن خاكستري ارگانهاي پارانشيماتوز بزرگ شده دارد وهر استخوان بنظر مي رسد كه رنگ پريده يا صورتي ومتفاوت است.
قضاوت روي لاشه ـ چون اين بيماري به وسيله سلولهاي توموري در خون مشخص مي شود لاشه هاي بيماري براي مصرف غذاي انسان مناسب نمي باشند.
لمفوماتوزاحشائي(viseeral Lymphamotosis )
اين وضعيت زماني عادي ترين نوع تومورمرغي تحت شرايط مدرن توليد متمركز بوده است اما حالا نسبت به بيماري مارك دردرجه بعدي اهميت قرار دارد.وچند بيماري ديگري هستند كه مناسب براي بوجودآوردن نودول هاي تومور مانند در ارگان هاي احشائي مي باشند مثل سل وmyeloeytomatosis (ازدياد ميلوسيت ها در خون).


اتيو لوژي وپاتوژنز بيماري ـ بيماري ازتكثير توموري لمفوسيتها حاصل مي شود كه تومورهاي توسعه يافته رادرارگان هاي احشائي شكل مي دهند ازاين رو نام لمفوماتوز احشائي براي آن انتخاب شده است.هنگامي كه لمفوسيت هاي توموري در به وجود مي آيند لمفوماتوز چشمي خوانده مي شود.در گله لمفوماتوز احشائي موازي با فرم هاي لمفو ماتوز عصبي ولمفوماتوز چشمي حد متوسط حادث مي شود.هرچند فرم احشائي احتمالاًبيماري ديگري ازپرندگان با تنوع بيشتري از سيما هاي پاتولوژيك اساسي نسبت به لمفوماتوز احشائي حادث نمي شود.اين وضعيت ممكن است خيلي مشخص باشد ويامرحله باليني ممكن است كاملاً كوتاه باشد كه در آن پرندگان سالم ظاهراًدرعرض چندروز از پادرآيند.


جراحات بيماري ـ دو نوع جراحت مشاهده مي شود يكي توده هاي نودولي سفيد لمفوسيت ها ودومي بزرگ شدن كلي ارگان ها بوسيله در پالايش منتشر لنفوسيت ها غددشكمي بزرگ مثل كبدوكليه اساساًابتلاء حاصل مي نمايند.هيچ ارگاني از بدن نيست كه در اين وضعيت گرفتار نشود كه اين مطلب شامل پوست هم مي شود.طحال بطور اختصاصي بزرگ مي شودودربيشتر موارد تا3برابر اندازه نرمال خود مي رسد.طحال معمولاً قهوه اي مايل به خاكستري رنگ است وكبد به وسيله سطح مايل به خاكستري را نشان مي دهند.اگرچه لمفوماتوز احشائي معمولاً بيماري طيور مسن تراست اما بعضي اوقات در پرندگان در سن نيمچه بودن ظاهر مي شود.
قضاوت روي لاشه ـ لاشه هاي مبتلا به لمفوماتوز احشائي براي مصرف غذاي انسان مناسب نيستند.
لمفوماتوز عصبي(neural lymphomatosis )


اين بيماري توسعه جهاني داشته ودر هر كشور مهم ازنظر توليد طيور شيوع دارد.تحت شرايط تجاري بيماري غالباً ظاهر خود راوقتي نشان مي دهد كه پرندگان به مرتع برگردانده شده باشند.آنوقت بعد ازيك پريود سكون بيماري دوره خود را در فرم احشائي دوباره بدست مي آورد.
اتيولوژي وپاتوژنز بيماري ـ اين وضعيت نيز بالكوز مركب طيورمشخص مي شود.عارضه ترجيحاً به پرندگان جوان بين سنين 2تا5ماهگي حمله مي برد.اين بيماري بوسيله فلجي پيشرونده نامتقارن پا،بال يا گردن مشخص مي شود.فلجي ازنظر خصوصيات ممكن است اسپا سمي وانقباضي(spastic )ويا شل ووارفته(Flaccid )باشد.
جراحات بيماري ـ بيماري به وسيله ورم هاي موضعي شده يا دربعضي مواقع منتشر نرم خاكستري سبزعقده هاي عصبي محيطي مشخص مي شود،شبكه هاي عصبي وقتي مبتلا مي شوند برجسته بنظر مي رسند.درنواحي غير پيچيده ارگان هاي احشائي نرمال بنظر مي رسند.محتويات چينه دان بدبو ومتعفن غالباًلمفوماتوزعصبي رادركالبدگشائي نشان مي دهند.
قضاوت روي لاشه ـ لاشه هاي مبتلا به بيماري براي مصرف غذاي انسان مناسب نمي باشند.
Osteopetrotic lymphomatosis


اين وضعيت لمفوماتوزيك حالت غيرطبيعي نادر رشد استخوان است بطوريكه سختي فوق العاده ووابسته زياددرتمام استخوان هاي اسكلت بدن ديده مي شود.اين حالت بعضي اوقات بيماري پاي ضخيم(Thick leg disease )وهمچنين استخوا ن مرمري (Marble bone )خوانده مي شود.بامقايسه باساير تظاهرات لكوز طيور حدوث لمفوماتوز استئوپتروتيك نادر است.وضعيت تا زمانيكه پرندگان اصلاح نشوند مشخص نمي شود.موارد فيلدي در طبيعت پراكنده هستند اگرچه در بعضي مواقع بروزبالاي آن در بعضي گله هاي پرندگان جوان ديده مي شود.


اتيولوژي وپاتوژنز بيماري ـ درحاليكه اين وضعيت غالباًبالكوزمركب طيور مشخص مي شود گلبول هاي خوني دراين بيماري توموري گرفتار مي شوند.
اين بيماري با امراض لكوز كمپلكس طيور شامل شده است زيرا يك بيماري نئو پلاستيك است.اين بيماري غالباً ازرويدادهاي با بيماريهايكمپلكس انتقال حاصل مي نمايد.ديافيز استخوان ترجيحاً مبتلا شده وهميشه دوطرفي است.آلودگي از ضخيم شدن قشري شبه اگزو ستوزي تا ابتلاءغيرمتقارن وسيع كه به ازبين بردن حفره استخواني منجر مي شود تغيير مي نمايد.تغييرات پاتولوژيكي احشاء آشكار نيستند مگر اينكه با لمفوماتوز احشائي پيچيدگي حاصل نمايند.


جراحات ـ درموارداوليه استخوان هاي پا تحدب ها وياضخيم شدگي غير نرمال رانشان مي دهند.درنواحي بدنه استخوان دراز(Diaphyse )ويا قسمت پهن ترتنه استخوان دراز(Metaphyse )كه مجاور ديسك اپي فيزي ومحل اتصال سروتنه استخوان درازمي باشد درموارد پيشرفته ضخيم شدن هاي كتابي شكل اختصاصي درشت ني ها اتفاق مي افتد.ابتلاء تقريباً هميشه تمام استخوان هاي دراز را شامل مي شود درحاليكه تركيبات استخواني لگن ،كمربند شانه وستون فقرات بندرت مبتلا مي شوند.استخوان هاي انگشتان پاوجمجمه بنظر مي رسد كه درمقابل اين وضعيت مقاوم هستند.
قضاوت روي لاشه ـ لاشه هاي مبتلا به لمفوماتوز اوستئوپتروتيك براي تغذيه انسان مناسب نمي باشند.


تومورها
عادي ترين تو مورهادرپرندگان يافت مي شوند كه لكوز كمپلكس طيورراكه باسم carcinosarcoma (تومور سرطاني مخلوط از ياخته هاي كارسينومي وساركومي يعني مخلوط از ياخته هاي سرطاني بافت پوششي وبافت همبندي)خوانده مي شوند فاقد مي باشند.اين يك تومور بذري است كه غالباً بوسيله تماس از طريق نسوج بطني بخصوص صفاقي گسترش حاصل مي نمايد.نفروماهاي جنيني عموماً درپستانداران در بعضي مواقع در طيور يافت مي شوند.


قضاوت روي لاشه ـ لاشه هاي پرندگان مبتلا به تومورها هرگاه شواهدي دال برمتاستاز يا اثرسيستميك درنتيجه اندازه با وضعيت يا طبيعت تومور باشد براي مصرف غذاي انسان مناسب هستند.هنگامي كه يك تومور خوش خيم رامي توانيم به طور كامل برداريم دراينصورت پرنده اي كه بينگونه مبتلا شده است براي مصرف غذاي انسان مناسب خواهدبود واشكالي پيش نخواهد آورد.


كمپلكس بيماري تنفسي(Respiratory disease complex )
درطي سالهاي اخير يك تصور كلي پيش آمده است كه بيماريهاي تنفسي طيور درآمريكاي شمالي آنقدر به شكل گسترده شيوع دارند كه غالباًبيش از يك بيماري در همه گيري معلوم بيماري ظاهر مي شود.پيچيدگي اين مسئله را به بهترين نحو مي توان هنگامي متوجه شد كه كسي تصور مي نمايد كه بيماري CRD(Disease chronic Respiratory )به وسيله PPLO (Pleuropneumonia like organism )در عفونت هاي آزمايشگاهي دوره پاتولوژيكي كامل خود را به گونه اي كه در همه گيريهاي فيلد مشاهده مي شودبتواند نشان دهد.ظاهراًساير عوامل بيماري عفونت هاي پنهان را مي كشند يا نقش بيماري زائي رادرسيماي بيماري افزايش مي دهند

چون معمولاًدر همه گير هاي گله هاي تجارتي با آن روبرو مي شويم .بيماريهاي كمپلكس بيماري تنفسي شامل يك چنين بيماريهاي ويروسي نظير بيماري نيوكاسل،لارنگو تراكئيت عفوني،برونشيت عفوني وبيماريهاي باكتريائي نظير كوريزاي عفوني بيماري PPLO وCRD مي باشند.بعضي از محققين بعضي از بيماريهاي حاصله بوسيله ارگانيسم هاي پاراتيفو ئيدي واورنيتوزي را نيز براي ليست شامل مي نمايند.


بيماريهاي كمپلكس بيماريهاي تنفسي درانجا توضيح داده مي شود چون در عفونت هاي تنها حادث مي شوند.عفونت هاي چند تائي معمولاًجراحات مشابهي را نشان مي دهند اما به وسيله يك اثر تقويتي دوياتعداد بيشتري عوامل پاتولوژيكي تركيب مي شوند.
بيماري نيوكاسل(Newcastle disease )


اين وضعيت نيز به اسم Pneumoencephalitis طيور خوانده مي شود اين عارضه يك بيماري باتوضيع جهاني است وترجيحاً ماكيان رامبتلا مي سازد.مرگ ومير پائين ترعموماً بااين بيماري درماكيان در آمريكا برخلاف ساير قسمتهاي دنيا تجربه شده است.بيماري قابل انتقال به انسان است ومعمولاً يك حالت ورم نسج ملتحمه چشم بوجود مي آورد.شواهدي وجود دارد كه بيماري ابتلاءسيستميك در انسان را سبب شده است.اكنون اين مسئله مورد توجه قرار گرفته است كه شيوع بالاي بيماري درطيور با مقايسه با قليل بودن گزارش ها در انسان سبب شده است كه موارد اعلان خطر كمي وجود داشته باشد.


اتيولوژي وپاتوژنز بيماري ـ اين عارضه يك بيماري ويروسي است كه اصولاًدستگاه تنفس را مبتلا مي سازد.پرندگان در تمام سنين ونژادها حساس مي باشند اگر چه عموماًدرپيشرفت براي رسيدن به اوج بيماري كمتر از حد انتظار هستند.ايمنيت مادرزادي نيز يك فاكتور متغير است كه حساس بودن را بهنگام چند هفته اول زندگي تحت تاثير قرار مي دهد.


جراحات ـ التهاب كم ناي وبرونش با اكسودائي شدن خفيف عموماًظاهر مي شود.ابري شدن وزردشدن درضخامت كيسه هاي هوائي ممكن است يك سيماي مشخص باشد.خون ريزي هاي غشاء مخاطي پيش معده درفرم حادتر ديده شده است.يك طحال رنگ پريده بعنوان اختصاصي بودن بيماري درايالات متحده آمريكا توصيف شده است.
قضاوت روي لاشه ـ لاشه هاي طيور مبتلا به بيماري نيوكاسل درمرحله پيشرونده ويانشان دادن اختلال سيستميك كلي بايستي ضبط شوند.وقتي جراحات موضعي شده ازيك چنين خصوصيتي توصعه پيداكنند دراينصورت اختلال سيستميك وجود نداردوفقط قسمت هاي مبتلا ضبط مي شوند.
عفونت مايكوپلاسمائي تورم كيسه هاي هوائي(Airsacculis )


عفونت Mycoplasma gallisepticum عموماًبيماري دستگاه تنفس مرغان)CRD وسينوزيت عفوني دربوقلمون ها خوانده مي شود هرچند عادي ترين تظاهرات مشاهده شده درخط بازرسي ابتلاء شديدسيستم كيسه هوائي است كه تحت عنوان وسر فصل گسترده Airsacculitis معرفي مي شوند.
اتيولوژي وپاتوژنز بيماري ـcRD وسينوزيت هاي عفوني به وسيله ارگانيسم خيلي ريزMycoplasma gallisepticum بوجود مي آيند.پرندگان جوان عموماًمبتلا مي شوند اگر چه بيماري ممكن است براي مدت طولاني مقاومت نمايد.عفونت تغيرات التهابي اطراف بيني ،ناي،ريتين كيسه هاي هوائي وپريكارديت بوجود مي آورد.


جراحات بيماري ـ ضخيم شدن مخاطي ،خون ريزي مخاطي واكسودائي شدن سينوس هاي اطراف بيني وناي غالباً يافت مي شود.همچنين امكان اين مسئله وجود داردكه واكنش لنفي فوليكولي (Lymphofollicular )ازناي بوجود آيد.ضخيم شدن برونشي،اكسودائي شدن وتشكيل گرانولومادرريه همراه باپنوموني دربعضي موارد مشاهده مي شود.ممكن است اكسودائي شدن وواكنش لمفي فوليكولي كيسه هاي هوائي بوقوع بپيوندد.اكسودائي شدن پريكارد وسروزسطح كبد نيز مشاهده مي شود.اكسوداي كف آلود وكدر غالباًدرجيب كيسه هاي هوائي ضخيم شده رامي پوشاند ازحالت لزج وچسبناك تاحالت پنيري ازنظرقوام تغييرمي نمايد.


قضاوت روي لاشه ـ هنگاميكه ابتلاء سيستميك وجود دارد لاشه براي غذاي انسان مناسب نيست و وقتي موضوعي باشد ارگان مبتلا يا بخشي از لاشه قبل از اجازه دادن لاشه براي مصرف غذايي در انسان توقيف مي شود.


لارنگوتراكئيت عفوني (Infectious laryngotracheitis )
مرغها ميزبان معمولي لين بيماري هستند اما قرقاول ها نيز حساس مي باشند. ساير گونه هاي پرندگان در برابر بيماري مقاوم مي باشند. لارنگوتراكئيت عفوني يك بيماري تنفسي مسري حاد است كه داراي ميزبان اختصاصي مجزا براي مرغها مي باشد. اتيولوژي و پاتوژنز بيماري - بيماري بوسيله عضو ي از دسته ويروس هرپس بوجود مي آيد، دستگاه تنفسي راه طبيعي عفونت است. جراحات بيماري – سر ممكن است سيانوتيك شود . غشاء مخاطي ناي و حنجره ممكن است پوشيده از غشاء اكسوداي خونين رنگ روشن باشد. اكسوداي پنيري زرد رنگ با كمي خون و يا بدون خون ممكن است مخاط را در يعضي موارد بپوشاند.
قضاوت روي لاشه – لاشه هايي كه بيماري را درمرحله پيشرونده نشان مي دهند و يا ابتلاء سيستميك را به آشكار مي گذارند براي مصرف غذاي انسان مناسب نمي باشند ، هنگاميكه اين وضعيت موضعي شده است و همراه با تغييرات سيستميك نيست لاشه را ممكن است براي مصرف غذاي انسان پس از برداشتن قسمت هاي مبتلا اجازه مصرف داد.
برونشيت عفوني ( Infectious bronchitis )


بعنوان يك بيماري جوجه هاي كوچك ، برونشيت عفوني ممكن است غالباً مرگ و مير زياد و ابتلاء 100 % توليد نمايد. عفونت غير پيچيده در پرندگان مسن تر بخصوص پولت ها منجر به افت بسيار تند در توليد تخم مرغ مي شود كه براي مدت چندين هفته طول مي كشد. غالباً كاهش دائمي را نيز به همراه دارد . از نقطه نظر بهداشت گوشت بيماري اهميت دارد زيرا غالباُ CRD پيچيدگي حاصل مي نمايد و نقش بيماري زايي آن را افزايش مي دهد.
اتيولوژي و پاتوژنز – اين عارضه يك بيماري ويروسي است كه فقط مرغ را مبتلاء مي سازد. تغييرات پاتولوژيكي اساسي ظاهري در پرندگان رشد كرده وجود دارد.


جراحات بيماري – پرندگان در سن بازار تغييرات پاتولوژيكي مهمي را بهنگامي كه با اين بيماري در يك مرحله غير پيچيدگي يافته مبتلاء مي شوند نشان نمي دهند.
قضاوت روي لاشه
در حالت غير پيچيدگي يافته آن ، اين بيماري اهميت كالبد گشايي كمي داشته و با مي شود گفت اهميت ندارد زيرا تشخيص در بازرسي كالبد گشايي بعيد و غير محتمل است.
كوريزاي عفوني ( Infectious Coryza )


اين عارضه يك بيماري تنفسي مرغها است . كوريزاي عفوني غالباً در فصل بارندگي و زمستان به وقوع مي پيوندد. در ماههاي تابستان اين عارضه ممكن است شدت كمتر و با دوره كوتاهتري باشد.
اتيولوژي و پاتوژنز بيماري
كوريزاي عفوني به وسيله ميكرب Hemophilus gallinarum ) بوقوع مي پيوندد. دوره بيماري به ميزان قابل ملاحضه اي بستگي به حدث ارگانيسم درگير دارد و بر حسب مدت بيماري تغيير مي كند.
فاكتور هايي نظير مهاجمين باكتريايي ثانوي ، نگهداري بد ، ابتلاء به بيماري انگلي ( parasitism) و تغذيه غير كافي روي دوره بيماري تاثير مي نمايند. ارگانيسم يك التهاب نزله اي حاد اغيشه مخاطي مجاري بيني و سينوسها را توليد مي نمايد .


جراحات بيماري
التهاب نزله اي اغشيه مخاطي مجاري بيني و سينوسها غالباً به ابتلاء نسج ملتحمه اي نزله اي و ادم زير پوستي صورت و ريش ها گسترش حاصل مي نمايد . د ر بعضي مواقع ناي و برونشها مبتلاء مي شوند در موارد مزمن پروسس التهابي بوسيله اكسوداي پنيري در سينوسها مجاري بيني و كيسه هاي ملتحمه اي همينكه بيماري با ساير باكتريها پيچيدگي پيدا مي كند همراه مي شود.


قضاوت روي لاشه
لاشه هايي كه ابتلاء سيستميك را نشان مي دهند براي غذاي انسان مناسب نمي باشند و وقتي وضعيت موضوعي مي شود بخشهاي مبتلاء برداشته شده و لاشه براي غذاي انسان اجازه داده ميشود.
بوتوليسم (Botulism)
اين وضعيت انسان و حيوانات اهلي و نيز مرغها و ساير پرندگان اهلي را مبتلاء مي سازد. اين عارضه يكي از مسموميت هاي غذايي توليد شده به وسيله توكسين هاي باكتريايي است.

 

اتيولوژي وپاتوژنز بيماري ـ بوتوليسم ازخوردن تو كسين هاي توليد شده بعنوان محصول رشد Clostridium botulinum روي غذاي خورده شده توسط پرنده توليد مي شود.ارگانيسم بطور وسيع در خاك پراكنده شده وبعنوان يك آلوده كننده روي غذا بوجود مي آيد.دراين حالت غذا فقط وقتي خطر ناك مي شود كه ارگانيسم رشد كرده وتوكسين توليد نمايد.Cl. botulinum يك باكتري ميله اي شكل اجباري،بيهوازي تشكيل دهنده هاگ است.ازميان 5تيپ فرعي فقط تيپ AوتيپC عموماًسبب بوتوليسم در پرندگان اهلي مي شوند.


جراحات بيماري ـ تغييرات اساسي معمولاً وجود نداردوجراحات معدودي در معاينه كالبد گشائي مشاهده مي شوند بخشهائي ازروده ممكن است انبساط يافته وهمراه با آنتريت نزله اي خفيف باشند.نواحي هموراژيك كوچك ممكن است بعضي اوقات در مخاط روده اي ديده شوند.محتويات چينه دان بدبو ومتعفن وغالباً محتوي كرم حشره مي شوند.


قضاوت روي لاشه ـ اين مسئله مهم بنظر مي رسدكه يافته هاي كالبد گشائي درارتباط با گزارش نشانيهاي مشاهده شده روي بازرسي قبل از كشتار دربازرسي بعدازكشتار مشخص شده وضبط مي شوند.لاشه هاي پرندگان مبتلا به بوتوليسم براي مصرف غذاي انسان مناسب نمي باشند.
وباي مرغانowlcholera )


اين عارضه يك نوع سپتي سمي پرندگان است.وباي مرغان به صورت آنزوئوتيك حادث شده وبطور پراكنده دربيشتر نواحي معتدل وگرم وجود دارد.اين بيماري يك مرض مسري است كه عملاً تمام رده هاي طيور رامبتلا مي سازد.عارضه مذكور سبب ضايعات سنگيني در بعضي ازهمه گيري ها مي شود،درحاليكه درهمه گيري هاي ديگر ضايعات ممكن است صوري وغيرواقعي باشند.درايالات متحده آمريكا بيماري كم وبيش فصلي است وغالباً درهواي مرطوب وسرد حادث مي شود.


اتيولوژي وپاتوژ نز بيماري ـ عامل سببي وباي مرغان Pasteurella multocida معمولاً درطبيعت سپتي سميك است دراين بيماري معمولاً عامل عفونت بوسيله پرندگان بيمار از طريق فضولات بدن بيرون رانده مي شود.


جراحات بيماري ـ بيماري حاد بوسيله خون ريزيهاي پتشي اي اغشيه مخاطي مشخص مي شود ريتين وروده ها معمولاًمبتلا مي شوند. پتشي ها ممكن است روي سطوح سروزي ظاهر شوند .ممكن است اكسوداي پنيري درحفره صفاقي با هپاتيت پارانشيماتوز همراه شود. ازدست دادن آب بدن وعضلات سينه اي به رنگ عنابي روشن(Salmon colored muscles دربوقلمون ها عادي است.

فرم موضعي شده ممكن است اكسوداي زردرنگ راكه درگوش داخلي يا استخوان ها در قاعده مغز بوجود مي آيد نشان دهد.همچنين امكان اين مسئله وجود دارد كه نزله ويااكسوداي بيماري عفوني طيور(Roup )مانند درمنخرين مشاهده شود وممكن است كه ادم ريشها بوقوع بپيوندد.درفرم آرتريتيك اكسوداي زرد رنگ در غلافهاي تاندوم ترسيب حاصل مي نمايند.اكسوداي زرد رنگ بعضي اوقات اطراف تخمدا ن ها رااحاطه مي نمايد.


قضاوت روي لاشه ـ لاشه هاي مبتلا به وباي مرغان درمرحله پيشرونده يامرحله نشان دهنده شواهد اختلال سيستميك كلي براي غذا مناسب نمي باشند،هنگاميكه وضعيت موضعي مي شودممكن است لاشه بعد ازبرداشتن قسمتهاي مبتلا براي مصرف غذاي انسان اجازه داده شود.
اورنيتو زو پستيا كوزornithosis & Psittacosis )


اين بيماري بسياري از گونه هاي پرندگان رامبتلا كه ترجيحاًبا گونه هاي Psisthacine مشخص مي شونداما آنچه كه داراي اهميت مي باشد عفونت هاي پرندگان اهلي بخصوص بوقلمون ها است اگرچه مرغها واردك هانيزممكن است مبتلا شوند،اين عارضه خودش رابعنوان يك عفونت نشان مي دهد.بيماري قابل انتقال به انسان است وازوضعيت خفيف تاتظاهرات كشنده تغييرمي كند.
اتيولوژي وپاتوژنز ـ بااين عارضه معمولاًبعنوان يك بيماري ويروسي برخوردمي شود اماعامل عفوني بعضي اوقات بعنوان فرمي ازواسطه بين ريكتزياهاوويروسهاي حقيقي مشخص مي شود.عامل عفوني تهاجم پيداكرده وسلولهاي رتيكولوآندوتليال رابخصوص آنهائي كه مربوط به طحال هستند ازبين مي برد.


جراحات بيماري ـ التهاب سروزي سطح با اكسودائي شدن فيبروزي بطور ثابت مشاهده مي شود.كيسه هاملتهب وضخيم شده وبعضي اوقات محتوي توده هاي اكسوداي پنيري مي باشد،مزانترو سطوح سروزي روده ها نيزدربسياري از پرندگان آلوده وملتهب مي شوند.حفره بطني دربعضي ازپرندگان محتوي رسوبات مايع وفيبرين درمقادير متغير مي باشد.

كبدها بطور خفيف بزرگ سده وپريده رنگ مي شوندودربسياري ازپرندگان سطح كبد با اغشيه فيبرينوز مايل به سفيد پوشيده مي شود.پريكارد قلب تقريباًهميشه شواهدي ازالتهاب را بااكسوداي فيبريني وچسبندگيهاي اپيكاردي نشان مي دهد.حفره پريكارد بعضي از پرندگان محتوي اكسودا وبرگه هاي فيبرين است وميوكارديت ظاهر مي شود كه بخشهائي ازآن نرم،بزرگ وسست است.پنوموني بيشتر مشاهده مي شوداما ادم ريوي غالباًبيشترموردتوجه قرارمي گيرد.


قضاوت روي لاشه ـ لاشه هائيكه جراحات آكتيو اين بيماري را نشان مي دهند براي مصارف غذاي انسان مناسب نمي باشند.
سالمونلSalوز(monellosis )


اين مطلب به تمام عفونت هاي حاصله از ارگانيسم هاي جنس Salmonella شامل در ارگانيسم مولده بيماريهاي طيور مجزاازهم S.gallinarum & S.Pullorum مي شود.گزارشات متعددي كه حاكي ازگرفتار شدن طيور وآلودگي فرآورده هاي طيور درهمه گيريهاي سالمونلائي انسان است وجود دارد.محققان تعداد زيادي از تيپ هاي سالمونلا رادربيش از 100نوع درطيور پيدا كرده اند درحقيقت تيپ هاي بيشتري درماكيان نسبت به ساير گونه هاي حيوانات وماكيان باستثناي انسان پيداشده است.تمام تيپ ها بالقوه براي انسان بيماري زاهستند.

در متن اصلی مقاله به هم ریختگی وجود ندارد. برای مطالعه بیشتر مقاله آن را خریداری کنید