بخشی از مقاله
كودكان عقب مانده آموزش پذیر
مقدمه :
كودكان امروز آينده سازان و گنجينه هاي گران بهاي فردا هستند اين گلهاي خندان باغ زندگي نياز به نگهداري و پرورش صحيح دارند تا بتوانند رشد يافته و شكوفا شوند. از آنجا كه پرورش اين سرمايه هاي زندگي بر عهده ما آموزگاران و مربيان تعليم و تربيت است، ب
ايد اين مسئوليت بزرگ را آگاهانه و هوشيارانه بپذيريم.از اين رو سعي ما در نوشتن اين مقاله افزودن مطالبي در اين مورد هر چند ناچيز و اندك، خواهد بود در اين مقاله تأكيد بر دو گروه كودكان عقب مانده و سرآمد مي باشد.و بر گروه متوسط چندان تأكيد نخواهيم كرد.(چون اين گروه از لحاظIQ و از لحاظ آموزشي و تربيتي وساير لحاظ نُرم بوده و نيازچن
داني نسبت به گروه هاي بالا ندارند.)
اميد است كه اين مقاله هر چه بيشتر براي دست اندر كاران تعليم و تربيت و آموزگاران دلسوز و متعهد مفيد واقع شود. محمدي فروردين1383
هميشه در كلاس بچه هايي وجود دارند كه نسبت به همكلاسيهاي خود مطالب را زودتر يا ديرتر ياد مي گيرند. كودكاني وجود دارند كه در كلاس فعال هستند. پر جنب و جوشند و فعالانه در فعاليت هاي گروهي شركت مي كنند. همچنين كودكاني نيز هستند كه از وظايف خود شانه خالي مي كنند، مورد تمسخر ديگران قرار مي گيرند و گوشه هاي كلاس را براي خود انتخاب مي كنند و تنهايي را دوست دارند و بيشتر اوقات در خود فرو رفته با خود حرف مي زنند يا غرق در رويا هستند و يا بازي ميكنند.و آيا اين عادلانه است كه ما آن ها را فراموش كنيم و اهميت ندهيم و به ديگران اجازه بدهيم كه آن ها را مسخره كنند؟
كودكان سرآمد و كودكان عقب مانده را تحت عنوان كوكان استثنايي نام مي برند. بديهي است كه اول از همه لازم است كه يك تقسيم بندي از كودكان از لحاظ هوشي داشته باشيم. اما قبل از آن بايد چند اصطلاح توضيح داده شوند.
هوش: (intelligence ) براي هوش تعريف واحدي به دست نيامده است. و صاحب نظران مختلف آن را به گونه هاي مختلف تعريف كرده اند. بنابر اين نمي توان تعريف واحدي از هوش به دست داد كه مورد توافق همه روانشناسان وابسته به رويكردهاي مختلف باشد با اين حال عنا
صري از هوش وجود دارند كه مورد توافق غالب پژوهش گران است. گيج و برلاينر (1992) اين عناصر را در سه دسته زير قرار دادند:
1:توانايي پرداختن به امور انتزائي، منظور اين است كه افراد باهوش بيشتر با امور انتزائي (انديشه ها، نمادها، روابط، مفاهيم، اصول) سر و كار دارند تا امور عيني(ابزارهاي مكانيكي، فعاليت هاي حسي)
2:توانايي حل كردن مسائل، يعني توانايي پرداختن به موقعيت هاي جديد ن
ه فقط دادن پاسخ هاي از قبل آموخته شده به موقعيت هاي آشنا
3:توانايي يادگيري، به ويژه يادگيري انتزاعيات، از جمله انتزاعيات موجود در كلمات و ساير نمادها و نيز توانايي استفاده از آن ها
استيس2 هوش را اينگونه تعريف مي كند: (( هوش به رفتار انطباقي فرد اشاره مي كند كه معمولاً داراي عنصري از حل مسئله و به وسيله فرايند ها و عمليات شناختي هدايت مي شوند))
پياژه3 هوش را فعاليتي مي داند كه از شخص سر مي زند و دائماً در حال تغيير است و آنرا به صورتي از تعادل يابي (جبران عدم تعادل) تعريف مي كند كه تمام ساخت شناختي به صوي آن هدايت مي شوند. پياژه هوش را بر حسب محتوا، ساخت و كاركرد توصيف مي كند.
آلفرد بينه4 هوش را اينگونه تعريف مي كند: (( هوش همان چيزي است كه آزمونهاي هوش آن را مي سنجد و باعث مي شود كه افراد عقب مانده را از افراد طبيعي و با هوش متمايز كند ))
هوشبهر(IQ )5 : معمولاً نمره هر فرد در آزمون هوش با اصطلاح هوشبهر(IQ )6 مشخص مي شود و نحوه محاصبه آن به اين شكل است كه سن عقلي را بر سن تقويمي تقسيم كرده و آن را در 100 ضرب مي كنند.
هر كس در آزمون هوشي نمره 100 بگيرد از نصف افراد گروه باهوشتر است. نمره بالاي100 معرف عملكرد ذهني بالاي متوسط و نمرات پايين 100 معرف عملكرد ذهني پايين تر از متوسط هستند.
اندازه گيري هوش بهر افراد در يك جامعه منحني بهنجاري را مي سازد
1: حدود 5/2 درصد از افراد جامعه ضريب هوشي 70-55 دارند. ( عقب مانده ذهني )
2: حدود 5/13 درصد افراد جامعه ضريب هوشي 85-70 دارند. ( عقب مانده مرزي )
3: تقريباً 66 درصد از افراد جامعه ضريب هوشي 115-85 دارند. ( طبيعي يا متوسط )
4: حدود 5/13 درصد از افراد جامعه ضريب هوشي 130-115 دارند. ( پر استعداد )
5: حدود 5/2 درصد از افراد جامعه ضريب هوشي 145-130 دارند. ( س
رآمد )
نتايج بالا اين را نشان مي دهد كه فقط حدود 5 درصد از افراد جامعه در محدوده كودكان استثنايي (عقب مانده و سرآمد ) قرار مي گيرند.
تعريف كودكان عقب مانده:
مطالعه اكثر كتاب هاي روانشناسي اين نكته را مشخص مي كند كه اكثر استادان و صاحب نظران روانشناسي كودكان عقب مانده را از روي نتيجه آزمون هوشي تعريف مي كنند اما اخيراً اين نكته كه جنبه سازگاري با محيط توسط اين كودكان نيز مطرح شده است. حال به تعريف عقب ماندگي ذهني مي پردازيم.
عقب ماندگي ذهني7 : عقب ماندگي ذهني به كنش هوشي كلي اطلاق مي شود كه به طور معني داري پايين تر از ميانگين است و همراه اختلالات، همزمان در رفتار انطباقي است و يا به آن منجر مي شود. و در طي دوره رشد آشكار مي شود.
سازمان بهداشت جهاني (WHO )8 عقب ماندگي ذهني را اينگونه تعريف مي كند: عقب ماندگي ذهني عبارت است از رشد ناقص يا متوقف ذهني ( غير از عقب ماندگي شديد ) كه شامل عقب ماندگي هوشي بوده و به نحو و درجه اي است كه حساس يا ملزم به درمان طبي و ساير مراقبت ها و تعليمات مخصوص بيمار است.9
تقسيم بندي كودكان عقب مانده10:
كودكان عقب مانده را از ديدگاههاي مختلفي طبقه بندي مي كنند ( طبقه بندي روانشناسان، پزشكان و … ). يكي از بهترين طبقه بندي ها ، طبقه بندي مركز تحقيقات كند ذهني آمريكا (طبقه بندي روانشناسي ) است كه طي آن كودكان عقب مانده به 5 گروه طبقه بندي مي شوند.
1: عقب ماندگي ذهني مرزي با بهره هوشي بين 84-70
2: عقب ماندگي ذهني خفيف با بهره هوشي بين 69-55
3: عقب ماندگي ذهني متوسط با بهره هوشي بين 54-40
4: عقب ماندگي ذهني شديد با بهره هوشي بين 39-25
5: عقب ماندگي ذهني عميق با بهره هوشي بين 24-0
واضح و روشن است كه هر چه از ميزان ضريب هوشي فرد كاسته شود سازگاري او نيز با محيط كمتر و مشكل تر خواهد شد.
طبقه بندي پزشكي كودكان عقب مانده11 :
1: كودكان مرزي با هوشبهر بين 95-75
2: كودكان آموزش پذير با هوشبهر بين 75-50
3: كودكان تربيت پذير با هوشبهر بين 50-25
4: كودكان پناهگاهي يا ايزوله با هوشبهر بين 25-0
علل عقب ماندگي ذهني12 : علل عقب ماندگي را به چهار دسته كلي تقسيم مي كنند.
1:عوامل ارثي يا علل قبل از تشكيل جنين ( اختلالهاي مربوط به كروموزومهاي جنسي، سندرمهاي داون، كلاين فلتر، ترنر و ساير سندرم هاـ هيدرو سفالي ـ ميكرو سفالي ـ ماكروسفالي و … )
2:عوامل قبل از تولد يا علل مربوط به دوران بارداري: ( داروهاـ عفونت هاي مادرـ ناسازگاري خوني مادر و جنين ـ اشعه ايكس و تشعشعات راديواكتيوـ ضربه ـ مسموميت و … )
3: علل هنگام تولد: ( چرخش نامتعادل كودك هنگام زايمان ـ استفاده از وسايل مكانيكي ـ كمبود اكسيژن به هنگام تولد ـ عفونت و … )
4:علل بعد از تولد: ( انواع عفونت ها ـ مسموميت ـ ضربه ـ اختلالات سوخت و سازي و غدد داخلي ـ محروميت هاي عاطفي و … )
در بين عوامل ذكر شده در صفحه قبل آن دسته از عوامل كه فراواني بيشتري نسبت به ديگر عوامل دارند و همچنين بيشتر شناخته شده اند، عوامل ارثي ( دسته اول ) هستند بيماري هايي مانند: سندرم داون( down )، سندرم كلاين فلتـر (klinef
elter )، سندرم ترنر( turner )، سندرم صداي گربه (cri-du-chats ) و بيماري هاي ديگري مثل ميكرو سفالي، هيدرو سفالي و ماكرو سفالي از اين دسته هستند كه به توضيح مختصري از آن ها مي پردازيم.
سندرم داون (منگوليسم )13: اين بيماري با فراواني 1 در 600 بروز مي كند علت آن تا سال 1959 مشخص نبود، ولي در اين سال ، لوژن، دانشمند و
طبيب فرانسوي به وجود يك كروموزوم اضافي در جفت شماره 21 در بيماران مبتلا پي برد. در واقع ياخته هاي بدن اين افراد به جاي 46 كروموزوم 47 كروموزوم دارند.
علايم بيماري: از مهمترين مشخصات اين ناهنجاري شل بودن عضلات، داشتن صورت گرد و بزرگ، چشمان مورب شبيه مغول ها، گوشهاي كوچك، خطوط غير طبيعي در كف دست، عقب ماندگي قواي مغزي و پايين بودن قدرت هوش و حافظه ( 75-25= IQ ) گاهي ممكن است نارسايي هاي قلبي نيز مشاهده شود. همچنين استعداد ابتلا به عفونتهاي ريوي در كودكان مبتلا زياد و متوسط طول عمرشان 8 سال است. استفاده از آنتي بيوتيك ها و جراهي قلب مي تواند طول عمر آن ها را افزايش دهد. طبق آمار موجود در برابر سه پسر مُنگول تنها دو دختر از اين نوع به وجود مي آيند و بعلاوه مادراني كه سن آن ها از 38 متجاوز باشد بيشتر در معرض خطر داشتن چنين فرزنداني قرار مي گيرند.
سندرم كلاين فلتر14: اين ناهنجاري كروموزومي كه در هر 400 نوزاد پسر 1 مورد ديده مي شود ( مخصوص پسران ) در سال 1942 توسط دانشمندي به اين نام شناخته شد. در سال 1959 به وجود يك كروموزوم اضافي در اين بيماران پي بردند. تعداد كروموزوم هاي اين قبيل افراد 47 عدد و وضعيت كروموزمي آن ها XXY است.
علايم: تشخيص مبتلايان در كودكي و قبل از بلوغ مشكل است، زيرا هيچ گونه علامت ثابتي درآنها وجود ندارد. اين بيماري در سن بلوغ به علت كوچك ماندن بيضه ها و نداشتن ياخته هاي جنسي فعال، عقيم ماندن، عدم رويش كامل مو بر صورت و بدن ، بزرگي پستان ها، بلندي قد و چانه زنانه و گاهي عقب ماندگي مغزي و رواني قابل تشخيص است.
سندرم ترنر15: اين ناهنجاري مخصوص زنان است در هر 2500 نوزاد دختر 1 مورد ديده مي شود احتمال وفور آن بيشتر است ولي اكثر آن ها قبل از تولد سقط مي شوند. اين بيماري در سال 1938 نخستين بار توسط دانشمندي به نام ترنر شناخته شد. علت پيدايش ناهنجاري فقدان يكي از كروموزوم هاي جنسي X است. يعني اين افراد 45 كروموزوم دارند. (
ژنوتيپ OX )
علايم: تشخيص مبتلايان قبل از بلوغ مشكل است. در سن بلوغ، علايمي نظير كوتاهي قد، عدم ظهور صفات ثانويه جنسي به علت كوچك ماندن تخمدان ها، همچنين فقدان قاعدگي و عدم رشد پستان، داشتن گردن پرده دار از علايم اين ناهنجاري است.
سندرم صداي گربه16: به علت وجود اختلال در دستگاه صوتي و حنجره صدايي شبيه به گربه از خود بيرون مي آورند. علت اين بيماري را در اختلالي كه در كروموزوم شماره 5 به وجود مي آيد مي دانند. بطوري كه جزئي از كروموزوم مذكور از بين مي رود يا مواد شيميايي آن ( ژن ها ) فعاليت ندارند. اين اطفال خيلي زود به علت ابتلا به عفونتها و بيماري قلبي از بين مي روند. ولي با روش هاي درماني ممكن است تا مدتها زنده بمانند. اگر كودك زنده بماند ممكن است كم كم صداي گريه گربه از بين برود ولي عقب ماندگي همچنان باقي مي ماند.
ميكرو سفالي، هيدرو سفالي، ماكرو سفالي17:
ميكروسفالي: اين افراد داراي جمجمه اي كوچكتر از حد معمول هستند كه در اولين نگاه متوجه اين كوچكي مي توان شد. علت آن وقفه در رشد سلول هاي قشر مغزي در نواحي پيشاني و آهيانه اي است. ميكروسفال ها علاوه بر عقب ماندگي ذهني شديد اختلالات حسي و حركتي و حملات اپي لپسي نيز دارند. اكثر ميكرو سفال ها در گروه تـربيت پزير قرار دارند و بهره هوشي آن ها بين 45-25 مي باشد. معمولاً قد اين بيـماران از اكثر همكلاسان خود كوتاه تر مي باشد. يكي از علل اين بيماري وجود ارث مغلوب در خانواده هاي اين افراد است.
هيدروسفالي: اين افراد داراي جمجمه خيلي بزرگ هستند، بطوري كه بيمار نمي تواند در حالت عادي سر خود را به طور طبيعي نگه دارد و بايستي توسط دستگاهي حالت سر خود را نگه دارد. اين بيماري به علت ازدياد ترشح مايع مغزي نخايي است كه به خاطر عدم جذب آن در بطن هاي مغزي باعث ازدياد فشار داخل جمجمه شده و در نتيجه از رشد مغزي جلوگيري مي كند. اين بيماران نيز با اختلالات حسي و حركتي و ناهنجاري شديد نشان داده
مي شود.
ماكروسفالي: در اين بيماران به علت رشد زياد از حد بافت مغز، معمولاً ماده سفيد جمجمه فرد مانند هيدروسفال ها از حد معمول بزرگ بوده و در اين وضعيت چين و شكن هاي طبيعي در مغز ايجاد نمي شود. عقب ماندگي در اين بيماران در درجات مختلف ديده شده و با اختلالات حسي و حركتي همراه مي باشد. در اين بيماران اختلالات رفتاري نيز مشاه
ده مي گردد.
ويژگيهاي كودكان عقب مانده ذهني18:
عقب ماندگان ذهني داراي ويژگيهاي خاص خود هستند، كه شناخت اين ويژگيهاي در قلمرو هاي متفاوت شناختي ( حافظه، يادگيري، يادآوري و … ) عاطفي ـ اجتماعي، اقتصادي، فرهنگي و رواني ـ حركتي است و تقريباً هر كودك عقب مانده ذهني ويژگهاي رواني، اجتماعي، شناختي، عاطفي و … خاص خود را دارد. و عامل اصلي كه كودكان عقب مانده را در اين گروه قرار مي دهد تفاوتهاي شناختي آن ها با ديگران است.
همكاران و پيروان نظريه پياژه به برسي كودكان عقب مانده در چهارچوب نظام شناختي پياژه پرداختند و به اين نتيجه رسيدند كه عقب ماندگان عميق از مرحله حسي ـ حركتي، عقب ماندگان شديد از ابتداي مراحل پيش عملياتي، عقب ماندگان متوسط از مرحله پيش عملياتي و عقب ماندگان سطحي از مرحله عمليات عيني جلوتر نخواهند رفت.
در هر يك از گروه هاي چهارگانه ي ( عميق، شديد، متوسط و سطحي ) قدرت ابتكار، اختراع و انتقاد وجود ندارد. تحول عاطفي يا انفعالي اين دسته از كودكان نيز نا متعادل و غير طبيعي است؛ چرا كه تحول عاطفي صحيح و سالم در گرو تحول شناختي و اجت
ماعي مناسب مي باشد.
تحقيقات برخي از روانشناسان19 نشان داده است كه: اقامت سه ساله در پرورشگاه ( تقريباً بين شش ماه تا سه سال و شش ماه ) به طور متوسط ضريب هوشي 72 به بار مي آورد در حالي كه گروه مشابهي از كودكان پرورشگاهي، وقتي در اختيار خانواده ها قرار مي گيرند و در نتيجه از محيط طبيعي برخوردار مي شوند، ضريب هوشي 100 نشان
مي دهند. نتايج اجراي آزمون هوشي در مورد كودكان پرورشگاهي ده ساله يا بيشتر نشان داده است كه اثر محيط رواني فقير در دوران اوليه زندگي پايدارتر است ضريب هوشي پس از 12 تا 15 سالگي خيلي كم تغيير مي كند. به عبارت ديگر كودكي كه سال هاي اوليه زندگي خود را در محيط هاي رواني فقير بگذراند، هرگز نخواهد توانست كمبود هوشي خود را جبران نمايد.
جدول ويژگي هاي كودكان عقب مانده20:
درجه عقب ماندگي
ضريب هوشي
درصد جمعيت %
ويژگيها
خفيف
(مرزي)
50-70
80 تا 85
معمولاً مي توانند كارهايي ياد بگيرند كه بوسيله آن ها خود را اداره كنند؛ مي توانند خانواده تشكيل دهند كودكاني داشته باشند و به شغل هاي غير تخصصي اشتغال ورزند
متوسط
(آموزش پزير)
49-35
10 تا 12 مي توانند كار هاي ساده و غير تخصصي انجام دهند؛ مي توانند بخشي از نيازهاي خود را برطرف كنند.
شديد
(تربيت پزير)
34-20
4 تا 7
مي توانند كارهاي يكنواخت را تكرار كنند، اما هميشه بايد تحت مراقبت باشند. با آموزش مناسب، مي توانند مهارت هاي اوليه ايجاد ارتباط را ياد بگيرند.
عميق
(پناهگاهي)
زير 20 1
تنها مي توانند رفتارهاي ابتدايي انجام دهند، مثل راه رفتن، غذا خوردن و چند كلمه حرف زدن.
اقدامات آموزشي21:
براي اينكه يادگيري با ظرفيت دانش آموز عقب مانده متناسب شود بايد نكات زير را مورد توجه قرارداد.
1ـ برنامه متناسب با سن تقويمي كودك باشد؛
2ـ برنامه بر فعاليت هاي كنشي تأكيد داشته باشد؛
3ـ برنامه بيشترين اوقات روزانه كودك را تحت تأثير قرار دهد؛
4ـ سازمان دهي اقدامات آموزشي بايد بدقت بر قلمرو برنامه هاي درسي منطبق باشد؛
5ـ در كنار اقدامات آموشي همگاني از طرح برنامه هاي آموزشي انفرادي غفلت نشود؛
6ـ بيشترين تلاش براي عادي سازي صورت گيرد؛
7ـ براي آموزشي يك مهارت تا حد امكان تمرين هاي متفاوت و متنوع در نظر گرفته شود؛
كودكان متوسط ( طبيعي ):
همانطور كه در صفحات قبل نيز اشاره كرديم بيشترين فراواني در جامعه متعلق به اين گروه مي باشد. ( حدود 65 درصد ) ضريب هوشي اين كودكان 115 – 85 مي باشد.كه هر چه به 85 نزديك شويم، برخي ويژگي هاي عقب ماندگي و هر چه به 115 نزديك شويم برخي ويژگي هاي تيز هوشي (پراستعدادي) را مي توانيم در اين كودكان ببينيم. اين دسته مي توانند درس بخوانند ، تحصيل خود را به اتمام برسانند ، شغل هاي مختلف را بپزيرند، ازدواج كنند، بچه دار شوند ، فرزندان خود را تربيت كنند و به زندگي عادي خود ادامه دهند.
چون ما در جامعه اكثراً با اين گروه زياد سر و كار داريم، ( شايد خود ما نيز در اين دسته باشيم ) ويژگيهاي آنها را تا حد زيادي مي دانيم و با رغبت ها، فعاليت ها، عواطف، تمايلات و… آن ها آشنا هستيم، به اين جهت از توضيح اضافي در اين مورد صرف نظر كرده و بقيه مقاله را به توصيف كودكان سرآمد مي پردازيم.
كودكان سرآمد (تيز هوش ):
اين دسته را كودكاني تشكيل مي دهند كه در آزمون هاي هوشي نمره بالاتر از 130 كسب مي كنند. كودكاني هستند؛ خلاق، مبتكر، پر استعداد، راغب به انجام كارها و آزمايشات، جستجوگر، و آفريننده.
در مقابل مفهوم استثنايي پايين يا عقب ماندگي، مفهوم اد جمعيت را تشكيل مي دهند، يعني شامل افرادي هستند كه نمرات هوشي يا هوشبهر آن ها 130 به بالا است. اين افراد علاوه بر عملكرد بالا در آزمون هاي هوشي، معمولاًدر فعاليت هاي تحصيلي نيز موفقيت سطح بالايي به دست مي آورند.
مفهوم ديگري كه به استعداد نزديك است مفهوم سرآمدي ( giftedness ) است.معمولاً چنين فرض مي شود كه افراد سرآمد هم داراي توانايي هاي ذهني و استعداد سطح بالا و هم داراي ويژگي هاي خلاق هستند. بنا به گفته هيوارد (heward ) هر چند كه سرآمدي به گونه هاي مختلف تعريف شده اما هوش، استعداد و آفرينندگي مفاهيم عمده همه تعاريف آن بوده اند. به سخن ديگر مي توان گفت كه سرآمد ها كساني هستند كه هم هوش سطح بالا دارند، هم به خوبي از عهده حل مسائـل برمي آيند و هم داراي ويژگي هاي آفرينندگي يا خلاقيت هستند.22
تعريف كودك سرآمد23 :
معمولاً كودكاني را كه داراي بهره هوشي بالاي 130 هستند به عنوان كودكان سرآمد يا تيز هوش مي شناسند. جيمز گالاگر ( games gallagher ) معتقد است:
كودك سرآمد كسي است اعمال و رفتار متمايز داشته، استعداد و توان وي به وسيله متخصصــان با صلاحيت تأييد شده باشد. وي همچنين توانايي ذهني و رواني، استعداد عالي تحصيلي، قدرت رهبري، خلاقيت و سازندگي را از جمله مشخصه هاي كودكان سرآمد مي داند.
هاويگهرست ( havighorst ) كودك سرآمد را اينچنين تعريف مي كند:
كودك تيز هوش يا سرآمد كسي است كه در يكي از رشته هاي با ارزش از خود توانايي و برجستگي قابل توجه نشان دهد .
ويژگي هاي كودكان سرآمد24 :
1ـ خود مختاري، انگيزش شخصي و انظباط.
2ـ راحتي در يادگيري اطلاعات تازه.
3ـ علايق مختلف يا علاقه بسيار شديد به يك زمينه خاص.
4ـ كنجكاوي و تمايل شديد به شناختن علت و معلول پديده ها .
5ـ افكار انتقادي و تحليلي.
6ـ راحتي در ايجاد ارتباط و گستردگي لغات.
7ـ قدرت مشاهده قوي.
8ـ راحتي در ارائه روش هاي خلاق.
9ـ انعطاف پزيري در افكار و اعمال.
10ـ يادگيري زودرس خواندن و تمايل به نوشته هاي علمي.
11ـ حساسيت به هيجان هاي ديگران.
12ـ توانايي دقت و قدت خارق العاده.
13ـ قدرت شخصي.
14ـ روابط هماهنگ با همسر و بزرگسالان.
15ـ روابط پخته و عاقلانه.
ويژگي هاي ديگر كودكان سرآمد:25
1ـ ويژگي جسمي: كودكان سرآمد از نظر رشد جسماني، قد، وزن، انرژي عضلاني و زيبايي چهره نسبت به افراد عادي جامعه در وضعيت بهتر قرار دارند. آنان از نظر سلامتي وضعيتي بهتر دارند و وزن آن ها در هنگام تولد تقريباً 400- 350 گرم بيشتر از افراد عادي است. آثار بلوغ جنسي نيز در آنان بين 6 تا 12 ماه زودتر از همسالانشان ظاهر مي شود. كودكان پر استعداد زودتر از كودكان طبيعي دندان در مي آورند و به راه مي افتند.
2ـ ويژگي هاي خانوادگي: ظهور كودكان سرآمد، پر استعداد و نابغه در هر خانواده بر حسب دانش فعلي ما امكان پزير است. اما مطالعاتي نشان داده اند كه كودكان سرآمد و پر استعداد در خانواده هايي ديده شده اند كه در سطوح متوسط و بالا تر اجتماعي، اقتصادي و فرهنگي جامعه قرار دارند
3ـ تحول مهارت هاي حركتي: كودكان تيز هوش يا سرآمد زود تر از ساير كودكان به راه مي افتند. اما در فعاليت هاي ورزشي و حركتي ضعيفتر از همكلاسان خود هستند( به علت سن زياد همكلاسان ) انجام بازي هاي گروهي با كودكاني كه از آن ها بزرگتر هستند از ويژگي هاي اين كودكان است. در 47% موارد رشد مهارت هاي حركتي آنان برتر از كودكان عادي گزارش شده است.
4ـ تحول رواني ـ عاطفي: كودكان سرآمد معمولاً كم حوصله تر از كودكان طبيعي هستند. كه اين ناشي از تفاوت ميان سرعت بالاي ذهني آنان و سرعت پايين توانايي هاي حركتي است؛ به همين علت، اين بي حوصلگي بيشتر در زمينه كسب عادت حركتي و … ظاهر مي گردد. غالباً تحول جسمي اين كودكان بسيار عقبتر از تحول ذهني آن ها است. اين افراد، افرادي منظم و مرتب بوده و در فعاليت هاي اجتماعي با شعور اجتماعي شركت مي
جويند؛ در نتيجه كمتر باعث عصبانيت ديگران مي شوند و كمتر گزافه گويي و اغراق مي كنند. ادب و تواضع، شادي و نشاط، پايبندي به اخلاق كوشش و پشتكار از ديگر ويژگي هاي كودكان سرآمد است.
5ـ ويژگي شناختي: هوش بيشتر، استعداد هاي برتر، درت استدلال عالي، قضاوت دقيق، قدرت پردازش بالاي اطلاعات، خلاقيت، ابتكار و نوآوري، سرعت عمل عالي، حافظه خوب، قدرت فراگيري بالا و … از خصايص كودكان سرآمد است.آنان ميل زيادي به مطالعه دارند، تخيلي قوي و بينشي مستحكم از خود نشان مي دهند؛ تصاوير ذهني آن ها غني و پيچيده است؛ از نظر تكلم، بسيار زودتر از همگنان عادي خود به حرف درمي آيند و قادر به درك و بيان جملات پيچيده، طولاني و انتزاعي مي گردند.
از ديدگاه پياژه كودكان سرآمد، كودكاني هستند كه مراحل چهار گانه رشد شناختي را زودتر از ساير كودكان هم سن خود طي مي كنند. و مفاهيم مراحل رشد را بهتر و سريع تر درك مي كنند و به آن ها دست مي يابند.
شايد اين توهم در ذهن ما به وجود آيد كه كودكان سرآمد چون داراي استعدادهاي بالا، آفرينندگي، خلاقيت و … هستند پس مي توانند به راحتي و بدون كمك ديگران به رشد و تحول خود ادامه دهند؛ خير! اينگونه نيست، همان طور كه ما نبايد كودكان عقب مانده را از ياد ببريم و در يادگيري آن ها سعي و تلاش كنيم بايد كودكان سرآمد را نيز از ياد نبرده و در شكوفا شدن استعداد هاي آنان فعاليت لازم را انجام دهيم براي آن ها تكاليف مختلفي متناسب با سن عقلي آن ها در نظر بگيريم و در هنگام تدريس آن ها را از ياد نبرده و اينگونه فكر نكنيم كه آن ها به مطالب كلاس نياز ندارند، بلكه بايد آن ها را در يادگيري مطالبي در خور فهم و متناسب با سطح بالاي استعداد شان ياري كنيم. و به آن ها بياموزيم كه از توان و استعداد هاي خود استفاده كنند.
تشخيص كودكان سرآمد از ساير كودكان :
همانطور كه اشاره كرديم كودكان سرآمد داراي ويژگي هاي مختلف اختصاصي خود مي باشند كه آن ها را از ديگر متمايز مي سازند و به كمك اين ويژگي ها ما م
ي توانيم آن ها را از ديگران تشخيص دهيم. پس از شنا سايي اجمالي اوليه، با كمك آزمون هاي هوش مي توان سن عقلي و هوشبهر اين كودكان را دقيقاً اندازه گرفت و تكاليف و فعاليت هاي متناسب با هوشبهر آنان، به آن ها ارائه داد.
ما اين نكته را نبايد از ياد ببريم كه اكثر صاحب نظران علوم مختل
ف و دانشمندان بزرگ از اين گروه هستندو اين خود دليل بزرگي براي كوشش در جهت آموزش و تربيت اين كودكان است.
و در پايان مقاله به ذكر چند نكته در باره آموزش اين كودكان مي پردازيم.
توصيه هاي آموزشي براي كودكان سرآمد: 26
1ـ به ياد داشته باشيد كه همه كودكان سرآمد زمينه يكساني از استعداد ها و علايق را ندارند، بنابراين، به تفاوت هاي فردي آنان بايد عميقتر نگريست و بها داد.
2ـ شكو فايي استعداد هاي اين كودكان مستلزم وجود زمينه هاي مساعد است. اين زمينه ها را شناسايي و ايجاد كنيد.
3ـ هر چه اين كودكان از سنين پايين مورد شناسايي قرار گيرند بهتر مي توان استعداد هاي آنان را پرورش داد.
4ـ مهمترين زمينه هاي آسيب پزيري كودكان سرآمد زمينه
هاي عاطفي ـ اجتماعي است. برخوردهاي ظريف معلم و توجيه والدين مي تواند بهترين منبع براي پيشگيري از اين آسيب باشد.
5ـ هرگز كودكي اين كودكان را به دليل سرآمد بودنشان از آن ها نگيريد. آنان به بازي ها و انجام كارهاي متناسب با سن خود نيازمندند. اين نيازي است كه نبايد نا ديده گرفته شود.
6ـ معلمان اين كودكان بايد اهل مطالعه و تحقيق، خلاق و متفكر باشند و ضمن داشتن متانت ظاهري و رفتاري نقايص خود را به راهتي بپذيرند و برطرف كنند؛ زيرا آن ها الگوهايي هستند كه سرمشق اين كودكان قرار مي گيرند.
7ـ هرگز كودكان سرآمد را به انجام تكاليف بيهوده و وقت گير وادار نكنيد؛ زيرا آنان به سرعت به بيهودگي آن پي مي برند و از انجام آن امتناع مي ورزند.
و اين بخش مقاله را با سخني از ( رمي شوون) به پايان مي بريم كه گفته است: (( بدا به حال ملتي كه افراد پر استعداد خود را ناديده بگيرد ))
خلاصه و نتيجه گيري:
ما در اين مقاله به توصيف كودكان عقب مانده، متوسط و سرآمد پرداختيم، و پيش از آن، مفاهيمي مانند هوش و هوشبهر را از ديدگاه هاي مختلفي تعريف كرديم و گفتيم كه براي هوش تعريف واحدي وجود ندارد. اما عناصري از هوش وجود دارند كه مورد توافق همه روانشناسان و پژوهش گران است. ما اين عناصر را 1ـ توانايي پرداختن به امور انتزاعي 2ـ توانايي حل كردن مسائـل 3ـ توانايي يادگيري، معرفي كرديم. در تعريف هوش، ديدگاه هاي روانشناسان مختلف را عنوان كرده و گفتيم كه پياژه هوش را فعاليتي مي داند كه از شخص سر مي
زند و دائماً در حال تغيير است.پياژه هوش را به صورتي از تعادل يابي ( جبران عدم تعادل ) تعريف مي كند كه تمام ساخت شناختي به صوي آن هدايت ميشوند.
الفرد بينه در تعريف هوش معتقد است كه، هوش همان چيزي است كه آزمون هاي هوش آن را مي سنجد و باعث مي شود تا افراد عقب مانده را از افراد طبيعي و با هوش متمايز كند.
هوشبهر را نمره هر فرد در آزمون هوش و نحوه محاسبه آن را ( سن عقلي بر سن تقويمي ضربدر 100 ) تعريف كرديم. سپس به توضيح و تفسير منحني بهنب مانده، كودكان متوسط يا طبيعي و كودكان سرآمدتقسيم كرديم.
در تعريف عقب ماندگي ذهني گفتيم كه: عقب ماندگي ذهني به كنش هوشي كلي اطلاق مي شود كه به طور معني داري پايين تر از ميانگين است و همراه با اختلالات، همزمان در رفتار انطباقي است يا به آن منجر مي شود، ودر طي دوره رشد آشكار مي شود. و بعد عقب ماندگي را از ديدگاه سازمان بهداشت جهاني ( WHO ) ذكر كرديم.
در تقسيم بندي كودكان عقب مانده آن ها را از ديدگاه هاي مختلفي مانند: ديدگاه روانشناسان و ديدگاه پزشكان تقسيم كرديم. و در تقسيم بندي روانشناسان، عقب ماندگان را به 5 گروه مرزي، خفيف، متوسط، شديد و عميق و در تقسيم بندي پزشكي آن ها را به 4 گروه مرزي، آموزش پذير، تربيت پذير و پناهگاهي يا ايزوله تقسيم كرديم.
در ذكر علل عقب ماندگي، به چهار مورد ـ 1ـ علل ارثي 2ـ علل مربوط به دوران بارداري3ـ علل هنگام تولد 4ـ علل بعد از تولد اشاره كرديم. و براي هر كدام مثال هايي آورديم و عامل اول را مهمترين و از نظر فراواني بيشترين عامل معرفي كرديم و بيماري هايي مانند سندرم داون، سندرم كلاين فلتر، سندرم ترنر، سندرم صداي گربه، ميكرو سفالي، هيدرو سفالي و ماكرو سفالي را مربوط به اين عامل دانسته و به توضيح مختصري از هر كدام پرداختيم.
در قسمت ويژگي هاي كودكان عقب مانده به ذكر ويژگي هاي اين گروه پرداخته و گفتيم كه: كودكان عقب مانده در قلمرو هاي متفاوت شناختي، عاطفي ـ اجتماعي، اقتصادي، فرهنگي و رواني ـ حركتي مشكل دارند. ودر تمام گروه ها اعم از (عميق، شديد، متوسط، خفيف و مرزي) قدرت ابتكار، اختراع و انتقاد وجود ندارد. سپس جدول مربوط به ويژگي ها و فرواني آن ها را رسم كرده و توضيح داديم. آخر اين بحث را با ذكر اقدامات آموزشي و توصيه هاي آموزشي به پايان رسانديم.
در توضيح كودكان متوسط به چند سطر كوتاه بسنده كرده و برخي از ويژگي هاي آن ها را عنوان كرديم.
در بحث كودكان سرآمد، در توصيف اين كودكان توصيف (هيوارد) را عنوان كرديم. و آن اينگونه بود: (( هر چند كه سرآمدي به گونه هاي مختلف تعريف شده اما هوش، استعداد و آفرينندگي مفاهيم عمده همه تعاريف آن بودند. به سخن ديگر مي توان گفت كه سرآمد ها كساني هستند كه هوش سطح بالايي دارند، هم به خوبي از عهده حل مسائل برمي آيند و هم داراي ويژگي هاي آفرينندگي و خلاقيت هستند )) سپس به تعريف اين كودكان پرداختيم و تعريف جيمز گالاگر و هاويگهرست را عنوان كرديم. از ديدگاه هاويگهرست كودك سرآمد كسي است كه در يكي از رشته هاي با ارزش از خود برجستگي قابل توجهي نشان دهد . آنچه در اكثرتعاريف مشاهده كرديم اشاره به ضريب هوشي بالاي 130 در اين كودكان است.
در قسمت ويژگي هاي كودكان سرآمد پس از ذكر چند ويژگي به توض
يح ويژگي هاي جسمي، ويژگي هاي خانوادگي، تحول مهارت هاي حركتي، تحول رواني ـ عاطفي و ويژگي هاي شنـــاختي پرداختيم.
در قسمت تشخيص كودكان سرآمد به نحوه تشخيص اين كودكان اشاره كرديم. و در رشد و آموزش اين كودكان فعاليت هايي را مفيد دانستيم كه متناسب با سن هوشي آن ها باشد. و مقاله را با چند توصيه آموزشي به پايان رسانديم.
محمدي ـ فروردين 1383
منابع ارجاعی
1- سيف، علي اكبر،روانشناسي پرورشي،(تهران:آگاه،1380 )،صص. 579-578
2- سيف، روانشناسي پرورشي، ص. 579.
3- سيف، صص.190-189.
4- ابراهيمي بختور، داود،روانشناسي كوكان عقب مانده و نا سازگار ، (تبريز: نيما،1364 )، چاپ دوم، ص. 20.
5- سيف، ص. 588.
6- intelligence quotient
7- حاج بابايي، مرتضي و ياور دهقان هشتجين، آشنايي با ويژگي ها و مسائل كودكان استثنايي، ( تهران: ـ ، 1380 )،ص. 10.
8- world health organization (who)
9- به نقل از كتاب آموزش و توانبخشي كودكان معلول ذهني نوشته عباس داور منش، صص، 16-15.
10-آشنايي با ويژگي ها و مسائل كودكان استثنايي، صص 12-11.
11- آشنايي با ويژگي ها و مسائل كودكان استثنايي، ص. 13.
12- همان اثر، صص. 23-19 .
13- هيئت مؤلفان، زيست شناسي عمومي، ( -: مركز نشر دانشگاهي، 1371 )، چاپ هفتم، ص. 168.
14- همان منبع، صص. 170-168 .
15- زيست شناسي عمومي ، صص. 171-170 .
16- روانشناسي كودكان عقب مانده و ناسازگار ، صص. 35-34 .
17- همان اثر، صص. 43-39 .
18- آشنايي با ويژگي ها و مسائل كودكان استثنايي، صص. 27-25.
19- گنجي، حمزه، روانشناسي عمومي ، (تهران: بعثت، 1379 )، چاپ چهاردهم، ص. 47 .
20- همان منبع، ص. 147 .
21- آشنايي با ويژگي ها و مسائل كودكان استثنايي،ص. 32.
23- آشنايي با ويژگي ها و مسائل كودكان استثنايي،ص 47.
24-گنجي، صص. 149ـ 148 .
25- آشنايي با ويژگي ها و مسائل كودكان استثنايي، صص. 53-49.
26- آشنايي با ويژگي ها و مسائل كودكان استثنايي، صص. 64-63.
منــابـع کلی
ابراهيمي بختور، داود.روانشناسي كوكان عقب مانده و نا سازگار ، تـــــبريز: انتشارات نيما،1364
حاج بابايي، مرتضي و ياور دهقان هشتجين، آشنايي با ويژگي ها و مسائل كودكان استثنايي، تهران: ـ ، 1380
سيف، عـلي اكـبر.روانشناسـي پرورشي،تهران: انتـشارات آگاه،1380
گنـجي، حـمزه. روانشنـاسي عمومي ، تـهران: انتشـارات بـعثـت، 1379
هيئت مؤلفـان. زيست شناسي عمــومي، ـ : مركز نشر دانشـگاهي، 1371