بخشی از مقاله

چکیده

هدف از پژوهش حاضر بررسی رابطه حمایت اجتماعی - نهاد های اجتماعی - و رشد پس از سانحه در مادران کودکان عقب مانده ذهنی است. روش پژوهش از نوع کاربردی و شیوه انجام گرفتن ان همبستگی است. جامعه90 نفر از از مادران کودکان عقب مانده ذهنی شهر بجنورد به روش نمونه گیری خوشه ای انتخاب شدند. و پرسشنامه های حمایتهای اجتماعی فلیپس و رشد پس از سانحه - PTGI - را تکمیل کردند. برای تحلیل داده ها از ماتریس همبستگی و رگرسیون چند گانه استفاده شد نتایج نشان داد که بین حمایت اجتماعی کل و رشد پس از سانحه رابطه منفی معنادار وجود دارد. بین تمامی ابعاد حمایت اجتماعی - حمایت خانواده، حمایت دوستان و حمایت سایرین - و رشد پس از سانحه منفی معنادار وجود دارد. همچنین به ترتیب، بعد حمایت خانواده و حمایت دوستان وسایرین که نهاد های اجتماعی جزئی از آن می باشد می توانند تغییرات مربوط به رشد پس از سانحه را به صورت منفی و معنادار پیش بینی کنند. نتیجه این پژوهش ضرورت توجه به استرس پس از سانحه و نیز اهتمام بیشتر در زمینه تقویت حمایت اجتماعی بلاخص نهادهای اجتماعی مادران کودکان عقب مانده ذهنی آشکار می کند

کلمات کلیدی: حمایت اجتماعی، حمایت نهادهای اجتماعی، رشد پس از سانحه ، مادران کودکان عقب مانده ذهنی

.1 مقدمه

عقب ماندگی ذهنی 1 یکی از عمده ترین، پیچیده ترین و دشوارترین مسایل و مشکلات در کودکان و نوجوانان در جوامع بشری امروزی می باشد که تا سن بزرگسالی نیزباقی می ماند و یک اختلال نسبتاً شایع است که حدود %3 جمعیت را مبتلا می کند. مطابق با آمار دانشگاه علوم بهزیستی و توانبخشی در ایران سالانه حدود 24 هزار کودک با ناتوانی هوشی و عقب ماندگی ذهنی به جمعیت کشور افزوده می شود.[1] داشتنکودک، با عقب ماندگی ذهنی باعث بحرانشوک،احساس گناه و از همه مهمتر تجربه استرس پس از سانحه می شود.[2] اختلال استرسی پس از ضایعه روانی یا اختلال تنشزای پس از رویداد 2 یا استرس پس از سانحه نشانگان یا سندرمی است که پس از مشاهده، تجربه مستقیم یا شنیدن یک عامل استرسزا و آسیبزای شدید روی میدهد که میتواند به مرگ واقعی یا تهدید به مرگ یا وقوع یک سانحه جدی منجر شود. بیمار نسبت به این تجربهها احساس ترس و درماندگی میکند، اغلب رفتارهای آشفته و حاکی از بیقراری بروز میدهد و مدام تلاش میکند از یادآوری رویداد و سانحه اجتناب کند. حوادثی همچون سوءاستفاده جنسی، تصادف، سوانح طبیعی مانند زلزله، جنگ و... به طور کلی افرادی که چنین رویدادهایی را تجربه میکنند حتی در مورد کودکان، بیشتر از این که ما بتوانیم تجربه آنها را تصور کنیم و احساسات آنها را درک کنیم از آن واقعه رنج میبرند. همین امر وجه تمایز استرس پس از سانحه با سایر حوادث زندگی است - استرس بیش از حد طبیعی به حادثه - .

استرس پس از سانحه مجموعه علایم ترس، درماندگی، تجسم مجدد حادثه، اجتناب و برانگیختگی به مدت حداقل یک ماه که در پی مواجهه حضوری، دیدن یا شنیدن یک عامل استرس زای بی نهایت شدید، حاصل می شود و بر جنبه های مهمی از زندگی بیمار، مانند عملکرد خانوادگی و تحصیلی تأثیر می گذارد. تفاوت این اختلال با اختلال فشار روانی حاد از نظر زمان است. اختلال فشار روانی حاد - استرس حاد - در طول 4 هفته بعد از وقوع عامل استر س زا شروع می شود و به مدت 2 روز تا 4 هفته طول می کشد. حمایت اجتماعی احساس تعلق داشتن، پذیرفته شدن و مورد عشق و محبت قرارگرفتن است درواقع حمایت اجتماعی برای هرفردی یک ارتباط امن به وجود می آورد که احساس محبت و نزدیکی ازویژگی های اصلی این ارتباط است وهمچنین یک کمک دو جانبه است که موجب خلق تصورمثبت ازخود، پذیرش خویشتن، احساس ارزشمندی و عشق و تمام اینها فرصت خودشکوفایی و رشد می دهند.

حمایت اجتماعی می تواند از منابع مختلفی ناشی شود: خانواده، دوستان، همکاران، همکلاسان، و نهادهای اجتماعی و غیره . فقدان حمایت یکی از این منابع می تواند از سوی سایر منابع جبران شود. در اینجا بایستی تمایز مهمی بین حمایت های غیررسمی دوستان و خانواده و حمایت های رسمی سیستم های خدماتی قایل گردید. این تمایز با میزانی که حمایت اجتماعی می تواند به صورت خود جوش صورت گرفته یا توسط سیستم های ارایه خدمات اجتماعی ایجاد شده مرتبط است. [3] نهادهای اجتماعی بر اثر نیازهای جامعه بوجود میآیند. در حال اگر نیازمندی های جامعه را به دو بخش ,اصلی و فرعی تقسیم کنیم میتوانیم نهادهای اجتماعی را هم به دو گونه بدانیم : نهادهای اصلی یا نخستین ,نهادهای دومین یا ثانوی . نهادهای نخستین نهادهایی هستند که برای رفع نیازهای حیاتی افراد و بقای جامعه ضرورت دارند .از اینرو نهادهای نخستین یا اصلی عمومی و جهانی بودی یعنی در هر عصر و زمانی و در هر جامعهای وجود دارند. نهادهای اساسی مانند نهاد خانواده ,آموزش و پرورش و دولت آنچنان برای یک فرهنگ اساسی هستند که بدون آنها نمیتواناساساً زندگی اجتماعی را تصور کرد.

نهادهای ثانوی شامل سازمانهای ورزشی , تفریحی ,تجاری , فرهنگی و بطور کلی موسساتی میگرد که بنابر نیاز و توافق اعضاء جامعه ایجاد میگردند . تا زمانیکه کارکرد آنها مورد نیاز جامعه باشد دوام میآورند و وقتی که این نیاز بر طرف گردید بتدریج و یا سریعا متلاشی میشوند. این قبیل نهادها را جامعه شناسان از لحاظ معنی به نهادهای عام در مفهوم "هرچه مورد نیاز جامعه است " نیز نامیدهاند که شامل تمام موسسات و سازمانها و مقررات اجتماعی میگردد که بر اساس نیاز جامعه و برای تأمین حوایج جسمانی و حیاتی و نفسانی افراد بوجود میآیند و تا زمانیکه جامعه بآنها نیاز دارد تداوم دارند و زمانیکه نیازی نباشد منحل میگردد. این نهادها بر خلاف نهادهای اصلی و اساسی قابل انحلال بوده و عمومیت و ضرورت جهانی نیز نداشته بلکه وجود آنها بسته به نیاز جامعه است و به همین علت این نهادها در جوامع پیچیده فراوان تر یافت میشوند .

بعبارت دیگر به تناسب گسترش ور شد جوامع و پیچیدگی ساخت اقتصادی , اجتماعی وفرهنگی تعداد نهادهای ثانوی نیز افزایش مییابد.تاثیر حمایت های نهاد های اجتماعی مانند سازمان ها و اداره بهزیستی و کلینیک های درمانی و بیمارستان ها به لحاظ اقتصادی و روحی- روانی بر روی سلامت روان و کاهش اضطراب و استرس های ناشی از وجود فرد ناتوان در خانواده های دارای کودکان عقب مانده ذهنی را نباید نادیده گرفت. تولد کودک استثنایی نه تنها والدین بلکه سایر اعضای خانواده را نیز تحت تاثیر قرار می دهد در چنین شرایطی آرامش خانواده از بین رفته نگاه سایر اعضای خانواده به سوی کودک معلول معطوف می گردد. به بیان دیگر معلولیت فرزند تازه متولد شده موجب می شود که خانواده نتواند کارکردهای متعارف خود را به نحو مطلوب تداوم بخشد از جمله فراهم کردن شرایط رشد و پرورش فرزندان تامین محیطی دلپذیر برای اعضاءو ایجاد پایگاهی مناسب برای برقراری روابط اجتماعی موثر با دیگران است و.... در صورت وجود کودک معلول در خانواده و عدم توجه به مدیریت و کنترل پی آمد های حضور او خسارات و آسیب های مادی و روانی مضاعفی بر خانواده تحمیل می گردد. در چنین شرایطی والدین ممکن است از داشتن چنین فرزندانی دچار شوک شده و پی آمدهایی همچون افسردگی اضطراب پرخاشگری ترس خجالت انکار و احساس گناه برای آنها در پی داشته باشد.[4]بهره گیری از حمایت های اجتماعی یکی از روش های مقابله با استرس های ناشی از داشتن فرزند با ناتوانی است.

حمایت موثر از خانواده ها شامل راهبردهایی است که علاوه بر افزایش شناخت خانواده در مورد علل ناتوانی باعث افزایش حس کنترل آنها نسبت به اتفاقات ناگوار زندگی و تقویت حس اعتماد به نفس در زمینه داشتن فرزند با ناتوانی می شود. [5] در همین راستا شواهد تجربی مختلف نشان می دهد حمایت اجتماعی ادراک شده به مثابه یک منبع مقابله در پیش بینی بهزیستی ذهنی والدین در مواجهه با رخدادهای تنیدگی زا همچون تولد کودکان استثنایی نقش بسیار مهمی ایفا می نماید.[6]

.2 پیشینه پژوهش

تواند پس از حادثه ناگوار خود را التیام دهد و به زندگی امیدوار باشد و به آن ادامه دهد همچنین می توان به مطالعات نوع و میزان حمایت اجتماعی از والدین کودکان استثنایی می تواند تا حدودی در میزان استرس و مشکلات روانی آنها تاثیر گذار باشد - بنسون 538: 2006 و آلیک - 77: 2006 نقش عوامل حمایتی از سوی دیگران مهم را برای والدین کودکان استثنایی ارزشمند نشان دادند. در همین راستا کوهستانی و میرزمانی - 1385 - در تحقیقی با عنوان نشانه های فشار روانی پس از سانحه 1در مادران کودکان عقب مانده ذهنی آموزش پذیز و مادران کودکان عادی آشکار ساختند که میانگین نمره در مادران دارای فرزند کم توان ذهنی به طور معنا داری بیشتر از مادران گروه مقایسه بود.همچنین بخشی پور، رودسری پیروی و عابدیان - 1384 - طی تحقیقی نشان دادند حمایت اجتماعی به طور معنا داری رشد پس از سانحه را پیش بینی میکند به این معنی که هرچه فرد از حمایت اجتماعی بیشتری برخوردار باشد بهتر می پیر و همکاران - 2007 - 2 ایورز و همکاران - 2001 - 3 به نقل از سید محمودی، رحیمی، محمدی جابر - - 1392 و کینگ و همکاران - 2000 - بین عاطفه مثبت که یکی از ابعاد حمایت به شمار می آید و رشد پس ازسانحه رابطه مثبت مشاهده شد.

.3× روش پژوهش

با توجه به ماهیت موضوع پژوهش، روش پژوهش حاضر از نوع کاربردی شیوه انجام گرفتن آن همبستگی است. جامعه آماری این پژوهش شامل کلیه مادران دارای کودکان عقب مانده ذهنی مراکز توانبخشی شهرستان بجنورد - به تعداد 10 مرکز و 112 کودک عقب مانده ذهنی - می باشند که فرزندان آنها در سال 1394 در این مراکز تحت مراقبت و درمان هستند و روش نمونه گیری پژوهش حاضر نمونه گیری - خوشه ای می باشد. به این ترتیب که، ابتدا از بین مراکز توانبخشی، چهار تا مرکز انتخاب و با توجه به حجم جامعه 112 - نفر - و با عنایت به جدول مورگان و بصورت تصادفی از هر مرکز 21 و برخی مراکز 22 کودک عقب مانده ذهنی انتخاب شدند که در مجموع حجم نمونه 90 نفر تعیین شد و پرسشنامه ها در اختیار مادران این کودکان قرار گرفت.

.4× ابزار پژوهش

1-4 پرسشنامه حمایتهای اجتماعی فلیپس: مقیاس حمایت اجتماعی فیلیپس4 و همکاران - 1977 - توسط وکس و همکاران - نقل از عسگری، - 1388 در سال 1986 تهیه شده است. این پرسشنامه دارای 23 ماده است که سه حیطه خانواده - 8ماده - ، دوستان 7 - ماده - و سایرین 8 - ماده - را در بر میگیرد - به نقل از باوی، . - 1383 حمایت خانواده، نمرهای است که فرد با توجه به پاسخهایش به پرسشهای شمارههای - 2،4،7 ،9،11،13،18، - 22 میگیرد. حمایت دوستان نمرهای است که فرد در پاسخ به پرسش-های شماره 23 - ،16،19 ،15 ،10 ، 6 ، - 11 میگیرد و حمایت سایرین نمره ای است که فرد در پاسخ به پرسشهای شمارههای 3 - ،5،8،12،14،17،20، - 21 میگیرد. همچنین حداقل و حداکثر نمره بین صفر و 23 متغیر است و بالا بودن نمره در این پرسشنامه بیانگر حمایت اجتماعی بالا و پایینبودن نمره بیانگر حمایت اجتماعی پایینتر میباشد - به نقل از ملکزاده، . - 1383 در پژوهش مشاک - 1385 - ضرایب پایایی به دو روش آلفای کرونباخ و تنصیف برای کل مقیاس به ترتیب 0/72 و 0/70 به دست آمد. عسگری، نادری و شرفالدین 1389 - - در تحقیق خود ضرایب پایایی پرسشنامه حمایت اجتماعی با استفاده از روش آلفای کرونباخ و تنصیف محاسبه گردید که به ترتیب 0/75 و 0/71 بدست آمد.

2-4 پرسشنامه رشد پس از سانحه: برای سنجش رشد پس از سانحه از مقیاس تدسچی و کالهون - 1996 - استفاده خواهد شد. این مقیاس متشکل از 21 ماده است و برای اندازه گیری رشد پس از سانحه طراحی شده است. این آزمون یک ابزار خود سنجی است که فرد باید جواب های خود را در یک مقیاس لیکرت شش نقطه ای = 0 - هیچ تغییری را تجربه نکردم تا = 5 تغییرخیلی زیادی را تجربه کردم - قرار دهد. دامنه نمرات آزمون بین 0 تا 105 می باشد و نمره بیشتر نشان دهنده رشد بیشتر و نمره کمتر نیز نمایان گر رشد کمتر می باشد. اعتبار این آزمون در مطالعه شیخ و ماروتا - 2005 - از طریق همسانی درونی نمره ی کلی مقیاس و هر یک از خرده مقیاس ها روی نمونه ای از بیماران قلبی در آمریکا محاسبه شد. آلفای کرونباخ برای کل مقیاس 0/96 به دست آمد. در یک

در متن اصلی مقاله به هم ریختگی وجود ندارد. برای مطالعه بیشتر مقاله آن را خریداری کنید