بخشی از مقاله
چکیده هدف از این پژوهش بررسی سلامت عمومی والدین دارای کودکان عقب مانده ذهنی و والدین دارای فرزندان عادی شهرستان اهواز در سال 1393 میباشد. . جامعه آماری ما والدین کودکان عقب مانده ذهنی و والدین کودکان عادی شه ر اهواز در سال 1393 بود. حجم نمونه در این پژوهش 100 نفر از والدین کودکان عقب مانده ذهنی و 100 نفر از والدین کودکان عادی بوده است، روش نمونه گیری به صورت تصادفی بوده است.
ابزار بکار گرفته شده در این تحقیق پرسشنامه سلامت عمومی 28؛CHQ بود. فرضیه تحقیق عبارت بود از اینکه بین سلامت روان والدین دارای کودکان عقب مانده و عادی تفاوت معنی داری وجود دارد . روش نمونه گیری برای به صورت ساده میباشد . ابزار بکار گرفته شده در این تحقیق پرسشنامه سلامت روان میباشد . برای تجزیه و تحلیل داده ها از روش آماری T تست دو گروه مستقل استفاده شده است. تحلیل آماری نشان داد که بین سلامت عمومی والدین دارای کودکان عقب مانده ذهنی و والدین دارای کودکان سالم تفاوت معناداری وجود ندار د .
مقدمه
اصولا تولد یک فرزند عقب مانده سازگاریهای جدیدی را در خانواده طلب میکند .این سازگاری به خصوص در خانواده های دارای فرزند کم توان ذهنی چالشهای سخت تری را برمی انگیزد و واکنش های متعددی را همچون ضربه های روحی ، خشم، افسردگی ، احساس گناه، و سردرگمی را به دنبال دارد. روابط خانوادگی به علت غافلگیر شدن از تولد فرزندی با نیازهای ویژه عاطفی ،شناختی ، اجتماعی، و مالی دچار دگرگونی و ضعف میشود و معمولا اولین واکنش پیش بینی والدین در مقابل ناتوانی کودک ، ضربه روحی و به هم خوردن تنعادل سلامت روانی است که میتواند حالتی از یاس و ناامی دی ،غمگینی یا افس ردگی ، احساس گناه و ترس و تنهایی ، خشم و ناکامی ، جا خوردن ، احساس نابودی ، گیجی ، تهدید در همه چیز و احساس افتادن در تله ایی که راه فراری از آن نیست داشته باشند سپس والدین اساسا افسردگی از خود نشان میدهند و گفته میشود که والدین این مرحله را همچون مرحله بع د از مرگ یکی از عزیزان گزارش میکنند .
وجود کودک معلول در روابط خانوادگی تغییراتی را ایجاد میکند که به خصوص اگر معلولیت شدید باشد یا کودک دارای معلولیت های چندگانه باشد این تغییرها شدید تر است . معمولا مادر بیشترین ضربه روحی را متحمل میشود و شاید بسیاری از م هارتهای مربوط به مراقبت از کودک را از دست بدهد و از طرف دیگر توجهش به دیگر اعضای خانواده کاهش یابد .همچنین تولد فرزند معلول در خانواده ایی که دارای مشکلات مالی و ارتباطی است چه بسا موجب انحلال و از هم پاشیدگی خانواده بشود و بار سنگین مالی، خدمات پزشکی و درم انی، از دست دادن تفریحات لازم، از دست دادن خواب بویژه در سالهای اولیه تولد کودک و بالاخره منزوی شدن از خویشان و دوستان نیز از عواملی هستند که بر پدر و مادر کودک عقب مانده می افزایند.
در پژوهشی .ویدمن و مارک میلان1991 3 اظهار میکنند دانش آموزان والدین عقب مانده از پرخاشگری بیشتری و عزت نفس کمتری نسبت به والدین کودکان سالم برخوردارند و که این مسئله نیز میتوانند روی سلامت روان کل افراد خانواده نیز موثر باشد.تحقیقات ماکز 19994 رینلدز1998 5 لیوین 19756 حاکی از اهمیت سلامت روانی در تحول و نگهداری و سازگاری فردی و اجتماعی کودک عقب مانده است . نارسایی مغزی بطور حتم در سازگاری شخصی ، اجتماعی افرادی که دچار این اختلالات هستند اثر میگذارد.
پژوهش گزل1956 1 نشان دهنده این است که والدین کودکان عقب مانده از احساس گناه و افسردگی بیشتری رنج میبرند این افراد در تمام زمینه های تحول، از عزت نفس پایین برخوردارند و در سازگاری عاطفی و اجتماعی با مشکل مواجهند .کیکلی و فرسیا 1974 و دان1980 2 در طی تحقیقاتی که انجام دادند به این نتیجه رسیدند که محیط زندگی افراد عقب مانده در سازش روانی و اجتماعی انها دارد .
مهان1998 3 نشان میدهد که دعقب ماندگی بر رشد خود پنداره و عزت نفس ، بویژه مفهوم خود اثر مخرب قطعی و روشن دارد . جرویس1999 4 با مطالعه مفهوم خود پنداره والدین به این نتیجه رسیدند که بین خود پنداره دو گروه به گونه کلی تفاوت معناداری وجود دارد. شملی1997 5 در پژوهشی به این نتیجه رسیده است که پاسخهای منعکس کننده پرخاشکری درونی شده ، جو عاطفی خانواده و ملاحظات اجتماعی و پاسخهای پذیرش در والدین عقب مانده بیشتر از سالم است .
در همین زمینه اشنتجر و هیرشرن1990 1 با مطالعه ای دریافتند که هر چند الگوهای رفتاری آزمودنیهای دچار عقب ماندگی ممکن است شباهت بسیاری با الگوهای رفتاری جامعه بهنجار داشته باشد ولی نتایج تحلیل عاملی منعکس کننده ، وجود سه عامل اختلال افسردگی - اضطراب - احساس گناه در میان والدین این کودکان است .تحقیقات خجسته مهر 1379 نیز موید این مطلب است که این والدین ممکن است به دلایل مختلف - از جمله حساسیت در روابط بین فردی - در برخی از زمینه های ارتباط اجتماعی دچار مشکل باشند .
بر پایه اعتقاد لوونفلد1987 2 میتوان فرض کرد که والدین کودکان عقب مانده را بیشتر در معرض فشار عصبی و احساس یاس و ناامیدی و طلاق قرار میدهد .محمدی 1380 نیز معتقد است که عقب ماند گی فرزندان موجب می شود که والدین آنان از لحاظ سازگاری زناشویی و سلامت روانی دست کم در چهار زمینه پرخاشگری - اضطراب و نگرانی از آینده مشکلات بیشتری داشته باشند . محب 1380 طبق نتایج تحقیقات خود در ارتباط با والدین عقب مانده می گوید نداشتن اعتماد کافی و ترس از عدم پذیرش توسط دیگران و ناتوانی در هماهنگ ساختن خود با دیگران باعث ایجاد اضطراب می گردد که همین اضطراب سبب ایجاد احساس تنهایی و انزوا و گوشه گیری میشود. یونز1983 3 در پژوهشی با عنوان » احساس تنهایی « افسردگی و فعالیت اجتماعی بعد از تشخیص عقب ماند گی ذهنی ، سیاهه ی خود را ارزیابی واکفیلد مقیاس احساس تنهایی و ارزیابی شخص الس ورث درباره ی مهارت های نقش را برای 84 والد به اجرا در اوردند .
دامنه ی که اختلالات هیجانی و سطح اعمال کارکردی از زمان عقب ماندگی ذهنی بودند ، مورد بررسی قرار گرفت. میزان رویداد افسردگی در %20 آزمودنی ها مشاهده شد و علائم به گونه ایی قابل ملاحظه تحت تاثیر طول زمان تشخیص تغییر میکرد. %20 آزمودنی ها احساس تنهایی را گزارش کزدند و احساس تنهایی با نا فعالی اجتماعی همبستگی داشت . واکنش های موقعیتی بعد از تشخیص عقب ماندگی به صورت فراگیری و جود داشت.
پرسی 1999 ازتباط بین احساس گناه ، افسردگی و سلامت عمومی مادران دارای کودکان عقب مانده ذهنی را بررسی نمودند . پس از بررسی ها مشخص شد که این مادران قبل از زایمان هیچ گونه سابقه بیماری جسمی و روانی نداشته اند ، اما پس طی زمان و تشخیص عقب ماندگی دچار افسردگی ، احساس گناه ، سردرد ، بی خوابی شده اند . در مطالعه ای برروی 154 نفر از والدین کودکان عقب مانده ذهنی - لوس و متبی - 21995 به بررسی عزت نفس ، اضطراب و سلامت عمومی این والدین پرداخت نتایج این مطالعه نشان داد که هم مادران و هم پدران پس از تولد فرزند عق ب مانده نه تنها دچار اضطراب گردیده و سلامت عمومی شان به طور کلی کاهش می یابد بلکه عزت نفس و روابط اجتماعی شان دچار خدشه میشود. جامعه آماری جامعه این تحقیق، شامل کلیه والدین دارای کودکان عقب مانده و عادی شهر اهواز که در سال 1393 مورد بررسی قرار گرفتند.