بخشی از مقاله

چکیده

سلامت روانی به عنوان احساس فرد نسبت به خود، دنیای اطراف و همچنین چگونگی سازش با مسئولیت خود و شناخت موقعیت مکانی زمانی خود تعریف شده است.

کودکان عقب مانده ذهنی به علت تأخیر مداوم و سرانجام توقف در تحول ذهنی، علاوه بر مشکلات در حوزه های شناختی، مسائل مختلفی درزمینه ی عاطفی، اجتماعی و بهداشت روانی داشته که میتواند پیامد محدودیتهای شناختی آنها باشد، این کودکان اغلب رفتارهای گوشه گیرانهویا پرخاشگرانه از خود بروز میدهند

با توجه به این مساله، بهبود مشکلات این کودکان به شیوه های مختلف درمانگری اهمیت فزاینده ای دارد .دراین راستا موسیقی درمانگری بعنوان یک روش درمانگری مفید برای افراد عقب مانده ذهنی مطرح می باشد که اهدافی از قبیل ؛ بهبود بهداشت روانی ، کاهش پرخاشگری، افزایش تمرکز، سازگاری اجتماعی ، تقویت هماهنگی ماهیچه ها، کنترل شخصی،ثبات عاطفی، ایجاد انگیزه و ... را به دنبال دارد .در این راستا در مقاله حاضر به بررسی نقش موسیقی در افزایش بهداشت روانی و کاهش پرخاشگری دانش آموزان عقب مانده ذهنی پرداخته شده است.

مقدمه
سازمان بهداشت جهانی سلامتی را دو حالت سلامتی کامل فیزیکی و روانی اجتماعی می داند ومعتقد است که سلامتی تنها فقدان بیماری یا ناتوانی نیست

بر اساس این تعریف، سلام ت روان شناختی نیز در درون مفهوم کلی سلامت جای می گیرد . منظور از سلامت روان شناختی - روانی - درجه ای از تعادل است که فرد در مواجهه با مشکلات اجتماعی و سازگاری اجتماعی با محیط پیرامون خود،بین رفتارهای خویش برقرار می کند و رفتار منطقی ازخود نشان می دهد

سلامت روانی همچنین به عنوان احساس فرد نسبت به خود، دنیای اطراف و اطرافیان خود و همچنین چگونگی سازش فرد با مسؤولیت خود و شناخت موقعیت مکانی و زمانی خود تعریف شده است - پاتن، - 1994برخی از پژوهشگران معتقدند که سلامت روانی یعنی : استعداد روان برای هماهنگ، خوشایند و مؤثر کارکردن در موقعیت های دشوار و انعطاف پذیر بودن،بازیابی تعادل خود و توانایی داشتن

برخی دیگر از پژوهشگران، سلامت روان شناختی راحتی مترادف با شادی و خشنودی از زندگی در نظرگرفته اند و معتقدند که سلامت روان شناختی یعنی تعادل بین هیجان مثبت و منفی

پژوهشهای متعددی در زمینه کودکان استثنایی بطور اعم و کودکان عقب مانده ذهنی بطور اخص انجام شده است و بیشتر این پژوهش ها سعی در راه گشایی مسائل این کودکان داشتهاند و یکی از اهداف برتر آنهاابداع شیوههای درمانگری و مداخلهای به منظور اصلاح،تغییر و مهار اختلالات و سازش نایافتگی های رفتاری این قبیل کودکان بوده است.

پرخاشگری در کودکان عقب مانده ذهنی

پیاژه افراد عقب مانده ذهنی را افرادی از جامعه میداندکه در مراحل پایین رشد هوشی متوقف می شوند و درآنها کششهای نهاد قوی و زیاد است

از نظر گروسمن دو تفاوت معنادا ر بهره هوش یک عقب مانده نسبت به بهره هوش یک فرد متوسط،همراه بودن نارسایی بهره هوش با نارسایی رفتارهای سازشی و بروز چنین حالتی تا 18 سالگی ضابطه رسمی عقب مانده ذهنی میباشد

پرخاشگری رفتاری است که فرد با توجه به موقعیتهاو تجربه اش از محیط کسب میکند، البته بدیهی است که اکتسابات هر فرد با توجه به زمینه های یادگیری که در آنها قرار گرفته است، متفاوت است.

در مورد کودکان عقب مانده ذهنی با توجه به محدودیتهای ویژه آنها نسبت به کودکان عادی، می توان انتظار داشت که رفتارهای پرخاشگرانه و سازش نایافته بیشتری از آنها بروز کند، چرا که آنها بیشتر در معرض ناکامی های محیطی هستند.

آنان به سبب محدودیت های مختلف کهغالباً ازمحدودیتهای شناختی آنها ناشی می شود، با شکست های متعددی روبرو می شوند و پیامد همه این عدم موفقیت ها، ناکامی است که خود سرآغاز پرخاشگری به گونه ای مختلف است.آنها همه شکست ها را به عدم توانایی خود نسبت می دهند از اسنادهای بیرونی بیشتر ازاسنادهای درونی استفاده می کنند .چرا که شاهدناکامی های متعددی بوده ا ند که قادر نبوده اند از آنهاجلوگیری کنند و این نیروهای ذخیره شده در کودکان ،به رفتارهای پرخاشگرانه در حوزه های مختلف بدل می شود

در تأیید نظریه اکتساب پرخاشگری، در موردکودکان عقب مانده ذهنی باید گفت، این کودکان به علت شکست های مختلف، تجارب تنبیهی متعددی نیزدارند و خشونت والدین منجر به اکتساب رفتارهای پرخاشگرانه توسط کودک می شود

کودکان روان نژند و اختلالات رفتاری و تاثیر موسیقی درمانی بر آن

هر کودکی ریتم را حتی در حالت روان نژندی و عقب ماندگی ذهنی حس میکند ، در واقع احساس ریتم غریزی است و به همین دلیل همه ی کودکان موسیقی را دوست دارند، از آن لذت میبرند و شاد میشوند . جلسات موسیقی درمانی برای کودکان روان نژند بیشتر دوست داشتنی و دلنشین است و انجام آن روحیه ی اجتماعی ،احساس اعتماد به نفس و ارزش شخصی آنها را افزایش میدهد.آنها در نخستین جلسات تشویق میشوند تا سازه ا را از نزدیک لمس کنند و به صدا در آورند.

دیدن و به صدا در آوردن سازها علاقه و کنجکاوی کودکان را بر می انگیزد و موجب میشود کودکانی که از خود مقاومت ،گوشه گیری ،پرخاشگری و یا ترس نشان میدهند به فعالیت و برنامه ها علاقمند شوند . موسیقی مانند نقاشی اثر برون فکنی دارد . کودکان روان نژند از تنشهای گوناگونی رنج میبرند که معمولا فرصت مناسبی برای بروز احساسات و تنشهای خود پیدا نمیکنند .

آنها در طی روز با موقعیتهای ناگوار گوناگونی مواجه میشوند وتنشهای خود را حس میکنند . جلسات موسیقی درمانی فرصت بسیار مناسبی برای بروز ترسها ، تنفرها،هیجانها و احساسات مختلف آنها فراهم میکند بدون آنکه از احساسات خود ناراحت شوند . امنیت و پذیرش مهمترین نیاز کودکان روان نژندی است که در جلسات شاد و لذتبخش موسیقی درمانی تامین میشود

درمانگر میتواند ریتم و سرعت آهنگی که مینوازد با هیجان کودک هماهنگ کند و از کودک بخواهد که حرکات موزیکال را با ریتم انجام دهد و سرعت حرکت را با تغییر ریتم تغییر دهد.

برای کودکانی که دچار ترس،عدم اعتماد به نفس ، گوشه گیری و افسردگی هستند میتوان ابتدا از ریتم سنگین استفاده کرد و سپس ریتم را سریع و پر تحرک کرد .مشکلات کودکان با تیک عصبی و کودکانی که دچار اختلالات فکری وسواس گونه و یا بی دقتی هستند با شنیدن موسیقی و خواندن آواز خفیف تر میگردد.شنیدن موسیقی پریشانی فکر و فشار اختلالات ذهنی آنها کاهش میدهد.

بطور کلی برنامه موسیقی درمانی برای بروز هیجان کودکان روان نژند دریچه ی گوناگونی را میگشاید، کودکان را به استفاده از نیروی بدنی ترغیب میکند ،ترس و تنفر آنرا نسبت به تجربه کاهش میدهد، از نگرانی آنها در احساس ناتوانی و برقراری ارتباط با دیگران میکاهد و از همه مهمتر فعالیتهای عملی و حرکتی موزیکال بصورت پلی تخیل کودک را به واقعیتها و اشیا هدایت میکند. توانایی جلسات موسیقی درمانی در جذب علاقه و توجه کودکان روان نژند به مراتب بیشتر از دیگر تکنیکهای درمانی کودکان است.

اثرات موسیقی بر بهداشت روان

طبق سوابق ثبت شده از تمدن های اولیه ، از موسیقی برای درمان بیماری های جسمی و روانی استفاده می شده است.

نتایج پژوهش ها مؤید آن است که پرداختن به موسیقی در مواردی از قبیل؛ انطباق و سازش با محیط وتعامل اجتماعی مثبت - هانس و تامپسون،. - 1994 مدیریت استرس و کاهش اضطراب خصلتی و حالتی - یونگ و همکاران 2003 - و کاهش انحرافات اخلاقی،بزهکاری و روانپریشی - نورث و همکاران،2005 - مؤثر می باشد.

- ترنک و همکاران، - 2003 در پژوهشی که به منظوراثربخشی موسیقی درمانی در تغییر الگوی الکترو آنسفالوگرافی دو گروه از مادران گوشه گیر وتخریب گر به همراه نشانه های افسردگی انجام دادنددریافتند که استفاده از موسیقیخصوصاً موسیقی های سنتی و راک نه تنها منجر به منظم تر شدن امواج مغزی بیماران مزبور گردیده بلکه در کاهش علایم افسردگی و اضطراب آنان نیز موثر می باشد.

موسیقی درمانگری در کودکان عقب مانده ذهنی
موسیقی در زمینه شناخت و کمک به رفع مشکلات رفتاری نیز کاربرد فراوانی دارد و این تغییرات رفتاری به خصوص در سنین کودکی حائز اهمیت است.

موسیقی می تواند تجربه اولیه در تقویت نیازهای اساسی افراد عقب ماند ه ذهنی باشد، پژوهشی که توسط دانشگاه لندن در مورد بررسی اثرات موسیقی درمانگری بر کودکان عقب مانده ذهنی در خلال دو سال انجام گرفت، به نتایج مثبتی منتهی گردید .

در این پژوهش حوزه هایی که به نظر می رسید موسیقی درمانگری بر آنها مؤثر بوده است عبارت بودند از:
افزایش انگیزه، واژگان، تمرکز، مهار حرکات، اعتماد به نفس، و کنترل خود.

در تحقیقی که توسط رابینسون، - - 1993 به عمل آورد مشخص گردید که فنون موسیقی درمانگری اثر غیرقابل انکاری بر رفتارهای اغتشاش گر و افزایش قدرت تحمل در کودکان عقب مانده ذهنی در برابر ناکامی دارد.

ساپرستن - 1973 - در یک مطالعه موردی استفاده از موسیقی را به منظور ایجاد و ارتباط با یک کودک عقب مانده ذهنی مبتلا به اوتیسم مورد بررسی قرار دارد نتایج نشان داد که پس از اتمام جلسات درمانی، کودک در زمینه هایی چون برقراری تماس چشمی، کسب آگاهی نسبت به محیط و آواسازی، به پیشرفت هایی دست یافته است.

جرگسن وپارنل - - 1779 .در مطالعه ای که به منظور افزایش جامعه پذیری درکودکان عقب مانده ذهنی نیمه شدید انجام دادند، دریافتند که استفاده از موسیقی در افزایش مشارکت، آغاز تعامل متقابل از کودک به کودک، ارائه پاسخ های مناسب و کاهش رفتارهای خود آسیب رسان، مؤثر می باشد.

نوری، دوستدار و اسماعیلی - - 1379 در پژوهش خود نشان دادند که فعالیت های موسیقیایی تأ ثیر مثبت و معنی داری در کاهش رفتارهای خودآسیب رسانی کودکان عقب مانده دارد.

نتیجه گیری

با توجه به آنچه در این نوشتار بدان اشاره شد مشخص می شود که موسیقی می تواند اثرات مثبتی در افزایش بهداشت روانی و کاهش پرخاشگری دانشآموزان عقب مانده ذهنی داشته باشد . البته این تأثیرات در خصوص سایر گروههای کودکان استثنایی نیز صادق میباشد .بر این اساس، ضرورت است که در فعالیتهای مدرسهای توجه بیشتری به نقش موسیقی ب ه عمل آید .در این راستا میتوان به طراحی فعالیت های وسیقیایی در آموزشگاه پرداخت

در متن اصلی مقاله به هم ریختگی وجود ندارد. برای مطالعه بیشتر مقاله آن را خریداری کنید