بخشی از مقاله


نگاهی به اوضاع جوانان درایران
جوان و جوانی مسئله بسیار مهم و سرنوشت ساز در سرگذشت و سرانجام یک مملکت , قشر , گروه و حزب سیاسی بوده است. همه وهمه در تمام دنیا می کوشند تا جوان را مجذوب خود سازند چراکه موفقیت در گرو جوانان است.جوان پر انرژی , قوی , جسور و محکم و آگاه است. درست بر خلاف گذشته که انسان هر چه سنی از او می گشت داناییش فزونی می گشت اما اکنون به وضوح روشن است که دانایی جوانان چند برابر پیرمردان و پیرزنان است.


بر خلاف گفته ها کشور ایران یک کشور جوان نیست بلکه کشوری دارای جوان است , چراکه کشور جوان به کشوری گفته میشود که کارمندان دولتش و اداراتش جوان باشند که متاسفانه در ایران متوسط سنی در ادارات بالای 35 سال است. جوانان ایران چالشهای بسیار زیادی را پشت سر گذاشته اند . نظیر دوران شاهنشاهی , پدیده های انقلاب اسلامی , 8 سال جنگ تحمیلی عراق علیه ایران خلاصه اینکه اینان جوان بوده اند و جوانی نکرده اند. اما جوانان نسل سومی مد نظر من است , جوانانی که گویا چالشهای بزرگتر و سنگینتری نسبت به پدرانشان را بدوش می کشند.

در ایران برای جوانان نسل سومی نه تنها امکانات و برنامه ریزی نشده است بلکه تعبیر غلطی نیز از جوان در بین مسولین بوجود آمده است. دلیل ذکر مسولین اینست که در ایران, شخص محوری وجود دارد , بهمین خاطر است که گناهان متوجه مسولین نیز میشود. وقتی صحبت از جوان و جوانی در ایران میشود , جالب است که ذهن همه بسمت تی شرت پوشی و موسیقی شنیدن و کوهنوردی کردن منحرف میشود مسولین و سران نظام فکر می کنند که اگر این مسائل رو انجام دهند و گهگداری ا دای جوانها را دربیارند نگاهی جامع به مقوله جوان کرده اند و هرگاه حرف از مشکلات جوانان بوجود می آید همه فکرشان می رود به سمت سه محور «کار , ازدواج , تفریح » درحالیکه همه اینها خواست جوانان هست و اینها خواست جوان نیست. مشکل جوان ازدواج یا شغل نیست. جوان آزادی می خواهد , جوان ارزش می خواهد و دخالت . در کشور ما متاسفانه بعضی مشاغل دائم العمری هستند ویا همیشه حداکثر مدت زمان آن شغل به یک نفر داده میشود . خوب این باعث تک محوری و کهنگی می شود که مطابق خواست جوان نیست . وقتی به جوان بعنوان نتیجه تهاجم فرهنگی نگاه میشود افسرده میشود نه زمانی که ازدواجش به تاخیر می افتد.

وقتی جوانی از خواستهایش در نظام محروم میشود و برخلاف قانون اساسی احزاب و افراد مورد علاقه اش از صحنه رانده میشوند ناراحت میشود. کاملا واضح است که جوان بدنبال تحول است به دنبال نو گرایی است و به دنبال زیبایی است وقتی شیک پوشی اش توسط برخی سنت گرایان افراطی که هیچ نمی فهمند محکوم میشود موجبات ناراحتی اش فراهم میشود. جوانان اروپایی آمدند و در انتخابات شرکت کردند و گفتند که آیا می خواهند عضو اتحادیه اروپا شودند یا خیر؟ طبق اصل 59 قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران این حق جوان است که بیاید و خودش مشخص کند که آیا خواستار رابطه با آمریکا هست یا خیر؟ آیا ماهواره می خواهد یا خیر؟

آیا حجاب را می خواهد یا خیر ؟ واین وظیفه وزارت کشور است و برخلاف نظر برخی آقایان که همیشه شرع را مانند ابزار در دست راستشان دارند.اما اینها فقط یک طرف قضیه است. در اکثر شهرستانهای بزرگ و کوچک ایران جا و مکان تفریحی مناسب برای جوانان وجود ندارد , خیلی راحت دوباره تکرار می کنم که وجود ندارد اما تا دلتان بخواهد کافه های رنگارنگ با قلیانهای میوه ای موجود است. نمی دانم مسبب کیست اما آن خائن است به جامعه و جوانان . گناه بسیار بزرگ دیگر بر سر صدا و سیما یا به گفته خودمانی جوانان صدا و سیمان است. صدا و سیما با این راهکار بسیار غلط و بسته خود باعث افسردگی , انحراف , و فساد در جامعه شده است.

تلویزیونی که اکثر فیلمهایش تکراری و مربوط به حداقل 20 سال پیش است و کاملا تک محور و جانب گراست چطور می تواند پاسخ گوی این قشر جوان و تحصیل کرده باشد . صدا و سیمایی که در اوایل انقلاب قرار بود توسط شورا اداره شود و از همه احزاب حضور داشته باشند حالا شده است صداوسیمای شخصی آقای .... .اینطور نمی شود ادعا کرد که به فکر جوانان هستیم. مگر چه فرقی بین جوانان ایران و اروپا هست؟ چرا باید جوانان مملکت ما از همه چیز حتی یک اردوی دانشگاهی محروم باشند اما جوانان خارج اینطور در رفاه و تفریح باشند . چرا سلیقه های اقتدارگرا و سنتگرا جوانان پاک را زیر رادیکالی با یک فرجه ای که هر لحظه به سمت بی نهایت میل می کند قرار داده است. چرا بهترین برنامه های تلویزیون ما پیامهای بازرگانی هست؟مملکتی که 70000000 جمعیت دارد آیا برایش 5 کانال کافی هست؟ افتتاح چند کانال تلویزیونی جهانی نمی تواند افتخار باشد چون حتی احزاب ضد حکومت ایران خود هر کدام چندین کانال ماهواره ای دارند اما کشور ایران با این همه ادعا و غیره چند کانال ماهواره ای بیشتر ندارد .


خلاصه که جوانان ما اکنون بدترین شرایط را تحمل می کنند و در بدترین وضعیت هستند. همین ترکیه ای که فقط چند سال پیش کشوری گرسنه و عقب مانده بود, به دید استحضا به جوانان ایرانی می نگرد.عدم وجود اعتماد به جوان ایرانی , همان جوان قدرتمند که شاه را ساقط کرد توسط عده ای سنت گرا و مقام پرست باعث شده است که همه چیز ما زیر سوال برود.


هر قشری و هر قومی که بر خلاف جهت جریان شنا کند رو به ضوال و نابودی است و این باید عبرتی باشد برای مسولان این مملکت. تک محوری و استبداد به روشهای دیگر نمی تواند جواب گو برای این مملکت باشد. مملکتی که قرار بود همه چیزش با شورا و حزب اداره شود الان نگاه می کنیم می بینییم نخیر شده است مملکتی شخصی.
خلاصه اگر صحنه برای جوانان باز نشود جوان صحنه را خود باز پس خواهد گرفت و این واقعیت است.


روياي جوان " خانه اي روي آب "
دغدغه داشتن يک چهار ديواري براي زندگي ، فکر و ذهن اغلب جوانان ايراني را مغشوش ساخته و هر روز که مي گذرد شرايط تهيه مسکن دشوارتر از روز گذشته مي شود . اين در حالي است که بيش از 27 ميليون جوان به اين باور رسيده اند که مي بايست فکر خانه دار شدن را براي هميشه از سر بيرون کنند و تنها روياي شيرين آنها " خانه اي روي آب " باشد...


گرچه بيکاري و ازدواج همچنان در صدر مشکلات جوانان ايراني قرار دارد اما عدم توانايي مالي در تهيه مسکن نيز يکي از مشکلات حال حاضر قشر جوان جامعه است که روز به روز حادتر مي شود .گسترش مشکلات جوانان، به خصوص تهيه مسکن و بيکاري امروز، گوياي اين مسئله است که ظاهرا دولت و کساني که از سوي دولتمردان عهده دار حل مشکلات جوانان برآمده اند چندان در اجراي وظايف خود در مقابل جوانان موفق نبوده و نتوانسته اند در جهت رضايت نسل جوان اقدام قابل توجهي طي اين چند سال صورت دهند...اما سئوالي که سالها در ذهن جوانان بي پاسخ مانده ، اين است که دولت و سازمان ملي جوانان به عنوان متولي اصلي در امور جوانان، چرا تاکنون به وعده ها و شعارهاي چند ساله خود در خصوص ايجاد اشتغال، رفع کمبودهاي فرهنگي، آموزش و تامين مسکن مناسب براي آنها عمل نکرده است .امروزه جوانان ديگر از وعده و وعيد مسئولان به ستوه آمده اند ، آنها مي خواهند بدانند آيا روزي مي رسد که يک مورد از هزاران مشکلات پيش روي آنان حل شود و ديگر دغدغه اي از دوران نوجواني براي داشتن يک چهار ديواري نداشته باشند .


به طور حتم داشتن مسکن مناسب براي زندگي حق جوان ايراني است اما در اين راه والدين و يا خود جوان بدون همياري دولت نخواهد توانست به آروي ديريه خود نائل شود .بدرستي مشخص نيست کشوري که امکانات و منابع مالي مناسبي در اختيار دارد چرا براي رفع مشکلات جوانان که به تنهايي قادر به رفع مشکلات خود نيستند اقدامي انجام نمي دهد و اين در حالي است که دائما در هر کجايي از مشکلات جوانان و توجه به اين قشر صحبت مي کنند .تورم در جامعه روز به روز افزايش پيدا مي کند و از سوي ديگر جوانان نسبت به زندگي نا اميد تر مي شوند و به طورحتم با چنين وضعيتي جوانان هرگز به خواسته هاي به حق خود نخواهند رسيد ...در جامعه ما مسئولان دائما جوانان را براي جلوگيري از فحشاء و فساد به ازدواج و تشکيل خانواده سوق مي دهند در حالي فکر اين را نمي کنند که با چنين وضعيتي جوانان چگونه براي ازدواج پيش قدم شوند ،

دولتمرداني که هيچ فکر اساسي براي حل مشکلات و تامين حداقل هاي زندگي جوانان نمي کنند چگونه از جوانان انتظار دارند که علاوه بر خود فرد ديگري را با مشکلات خود همراه کند.با وجود مشکلات مالي و اقتصادي که اکثر خانواده ها با آن مواجه هستند والدين نيز نمي توانند در همياري و کمک به فرزندان و جوانان خود چندان تاثير گذار باشند و به طور حتم در اين ميان دولت و دولتمردان بايد دست به کار شوند در غير اين صورت مشکلات همچنان پا بر جا خواهد ماند.جواني که با حقوق ناچيزخود به سختي از پس هزينه هاي سنگين زندگي خود و همسرش بر مي آيد به طور حتم توانايي پرداخت وديعه هاي سنگين چندين ميليوني و اجاره هاي بالاي صد هزار توماني امروز را نخواهد داشت...هر سال جشن مجمع خيرين مسکن ساز برگزار مي شود،

عده اي دور هم جمع مي شوند و هر کدام از اهداي زمين هاي چند هزار متري و چک هاي چند ميليون توماني حرف مي زنند اما بدرستي مشخص نيست که چرا با وجود چنين هدايايي حتي ذره اي از مشکلات تامين مسکن جوانان حل نمي شود در حالي که مي توان با چنين متراژهايي اقدام به ساخت مسکن هايي با متراژهاي کوچک نمود.مسئولان مجمع خيرين مسکن ساز عنوان مي کنند زماني پول هاي خيرين را مي پذيريم که بتوانيم يک حرکت و برنامه اي جامع در ارتباط با مسکن جوانان انجام دهيم در غير اين صورت يا چنين پول هايي نمي توان کار چندان بزرگي انجام داد و همياري دولت را مي طلبد در حالي که با توجه به وضعيت حاد مسکن ساخت و خانه دار شدن يک جوان نيز به طور حتم غنيمت است و نبايد در اين خصوص سستي کنند و اميد به دولت و مسئولان بست .مشکلات تهيه مسکن در حالي در کشور بيداد مي کند که اين امر با توجه به اينکه طي 10 سال آينده با 5/5 ميليون تقاضاي جديد براي مسکن مواجه خواهيم بود ، تشديد خواهد شد و اين در حالي است که در صورت عدم برنامه ريزي مناسب و عدم ارائه راهکاري در اين ارتباط از سوي دولت ، با افزايش سن ازدواج و به تبع آن افزايش آسيب هاي اجتماعي در سطح جامعه مواجه خواهيم شد.


فقر و بزهکاري
آمارها نشان مي دهد در حال حاضر حدود 37 درصد زندانيان را قشر جوان با ميانگين سني 21 تا 25 سال تشکيل مي دهد ، شايد يکي از دلايل اين امر شبح فقري است که بر خانوادهاي ايراني و بخصوص جوانان سايه افکنده است . امروزه بسياري از جوانان به دليل قرار گرفتن در چرخه فقر و بضاعت مالي خانواده ها مجبور ند براي تامين نيازهاي اساسي خود دست به اعمال خلاف بزنند و تا زماني که با چنين معضلي مواجه باشيم همچنان با تشديد ناهنجاري هاي اجتماعي نيز مواجه خواهيم بود .
آمارها همچنين نشان مي دهد 10 ميليون نفر از جمعيت 67 ميليوني کشورمان زير خط فقر زندگي مي کنند و حدود يک ميليون نفر نيز دچار فقر شديد غذايي هستند در حالي که درصد بالايي از جمعيت کشور را قشر جوان تشکيل مي دهد. اين در حالي است که 59 درصد جوانان شاغل عنوان کرده‌اند از درآمد شغلي خود راضي نيستند و 77 درصد جوانان نيز معتقدند در صورت تلاش، امکان پيشرفت شغلي براي آنها وجود دارد.

 

افسردگي، سرخوردگي و ...
يک جامعه شناس درباره مشکلات جوانان مي افزايد : با وجود اينکه مشکلات و عوارض فقر تمامي افراد جامعه وهمه سنين را تحت تاثير قرار مي دهد اما در اين ميان جوانان به دليل روحيات حساس تر و خواسته ها و آرزوهاي بسيار ، بيشتر از ساير گروههاي سني از فقر رنج مي برند. سرخوردگي مي تواند مقدمه بزهکاري در جوانان شود، معتقد است : جوانان براي رسيدن به آرزوها و خواسته هاي خود در جامعه اي که سرمايه سالار شده خود را ناتوان مي بينند و اين امر باعث ايجاد عقده هايي در آنان خواهد شد و آنان را به اعمال خلاف تشويق مي کند.امروزه خانواده ها با درآمدي پايين تر از 200 هزار تومان قادر به برآورده کرده نيازها و خواسته هاي فرزندان خود نيستند و اکثر جوانان نسبت به اين امر معترضند و اين امر عاملي مي شود که هميشه براي عدم رسين به خواسته هاي خود زجر بکشند.جواني که در ميان اطرافيان خود رفاه نسبي را مشاهده مي کند باعث مي شود حالت حسادتي در درون او ايجاد شود و حتي باعث بروز رفتارهايي از سوي آن مي شود .اکثر جواناني که مرتکب اعمال خلاف مي شوند از فقر مالي شديد رنج مي برند و عمده انگيزه آنان از اعمال خلاف کسب درآمد است .


گرچه جواناني که داراي خانواده هاي با وضعيت مالي مناسبي هستند نيز گرايش بسياري به مصرف مواد مخدر دارند، اما بررسي ها نشان مي دهد درصد بسياري از نوجوانان و جواناني که به مصرف مواد مخدر گرايش پيدا مي کنند جزء افراد کم درآمد جامعه هستند .


وي فقر مادي را نيز در بالا رفتن سن ازدواج در بين جوانان موثر مي داند و مي گويد : اکثر جوانان از داشتن حداقل سرمايه براي تشکيل زندگي مشترک محروم هستند و همين امر باعث افزايش سن ازدواج در جوانان شده است.بسياري از جوانان حتي به دليل عدم توانايي مالي و فقر شديد قيد تشکيل زندگي مشترک را براي هميشه مي زنند و فکر ازدواج را از ذهن خود خارج مي کنند . بايد برنامه ريزي هاي جدي تري براي حمايت از اين قشر انجام شود چراکه در صورت عدم تامين بسياري از حداقل ها ، جوانان مجبور مي شوند براي ادامه زندگي و رسيدن به خواسته هاي خود دست به هر کاري بزنند.يک روانشناس نيز در اين خصوص يکي از پيامدهاي فقر و مشکلات اقتصادي را ايجاد افسردگي در ميان جوانان مي داند و مي گويد : در اکثر مواقع فقر و مشکلات اقتصادي نيز مي تواند باعث اختلالات شديد در سيستم فکري، عصبي نوجوانان و جوانان شود .

فقر از زواياي مختلف به جوانان آسيب مي رساند و مي تواند ياس و سرخوردگي بسياري را در قشر جوان ايجاد کند.بالارفتن سن ازدواج که مهمترين عاملش فقر مادي است باعث به وجود آمدن يکسري جرايم اجتماعي همچون آدم ربايي و تعرض به نواميس مردم مي شود .گرچه فقر مادي و فاصله طبقاتي باعث بروز مشکلات بسياري براي نسل جوان کشور مي شود اما شايد به جرات گفت که فقر مادي يکي از عوامل مهم در جرايم جوانان محسوب مي شود که اين امر در افزايش جرايم و هزاران مشکل ديگر در بين اين نسل تاثير گذار خواهد بود.


...اما جوانان و شعارهاي رنگارنگ
حرف از جوانان که مي شود اولين چيزي که به ذهن مي رسد شعارهاي رنگارنگي است که مسئولان در اين رابطه سر داده اند، شعارهايي که هيچ گاه به مرحله عمل نمي رسند. نگاهي به صفحه حوادث روزنامه ها حکايت از آن دارد فقر در بين جوانان باعث بروز اتفاقاتي ناگوار مي شود جواني که براي به دست آوردن پول دست به قتل مي زند، سالهاي جواني اش را فقط براي به دست آوردن وسيله اي که او را به آرزوهايش مي رساند هدر مي دهد ، جواني که براي امرار معاش خود با سختي مواجه است ديگر روحيه شادابي نخواهد داشت او هر روز و هر شب بايد به مشکلاتش فکر کند و به شعارهايي که هيچ پايه و اساس عملي ندارند. مسوولان متولي امور جوانان آيا کارنامه درخشاني در زمينه حل مشکلات جوانان دارند ؟
جوانان و بیکاری
یکی از مشکلات طاقت فرسا دیگر این جامعه مشکل جوانان و بیکاری عنوان می شود.
این مشکل اثر سوئی بر روی پیشرفت جامعه و فرهنگ ان می گذارد زیرا در جامعه امروزی نهادینه شده است و متاسفانه به صورت یک امر عادی که هیچ شخصیت حقیقی و حقوقی را به دنبال خود معطوف نمی کند به قول معروف دیگر جوانان سر شده اند. براستی چرا؟
چرا سعی و تلاشی برای بهبود این وضعیت در جامعه پیش نمی اید و فقط به شعار دادن بسنده می کنند؟ بیاییم سر خودمان گول نزنیم و برای خارج کردن این مشکل از هرم مشکلات میزه گرد های اساسی با عاملان و افراد مربوطه گفتگو شود و همچنین تاکید بر این موضوع مهم.


بیکاری تاثیر زیادی بر روی عواملی مثل فحشا و بزهکاری و غیره در جامعه میگذارد. کار کردن جوهر مرد است و وسیله ای برای امرار معاش است وقتی نباشد انسان به دنبال کارهایدیگر برای امرار معاش می رود که ممکن است خلاف قانون باشد.مثل دزدی و باج گیری و غیره.
شما هر روز شاهد حوادث بخش روزنامه هستید و این مشکل را می بینید و می خوانید. چرا؟


باید شرایط برای استخدام یک مقداری ساده تر ولی منطقی تر باشد. افرادی با کارائی و اثربخشی کامل و نه پارتی بازیبرای استخدام یک سری افراد بی تخصص و راحت طلب که شایستگی ندارند و فقط فکر حقوق بالای اخر ماه هستند.کار کردن عیب و عار نیست خانم ها هم می توانند کار کنند فقط باید شرایطی مطمئن برای انان ایفا شود و یک مقدار ظرفیت انسانی مان را اقزایش دهیم. دیدمان را عوض کنیم.باید کمی بیشتر فکر جوانان سالم و با انگیزه کشورمان باشیم این جوانان سرمایه های کشور هستند و نباید فقط موقع جنگ تحمیلی یا غیر تحمیلی به فکر انان باشیم ان هم فقط برای جنگیدن.بیکاری مشکل اساسی جوانان است و همچنین زیر شاخه مشکلات دیگری مثل ازدواج و امرار معاش و غیره . راستس با این قشر تحصیل کرده بیکار چه باید کرد؟

باید فکر این گروه هم باشیم و انقدر ارزش تحصیلات اینها و فرهنگ دانشگاهای کشور را زیر سوال نبریم.باید تجربه انان که سن کاریشان تمام شده و بازنشسته میشود را به جوانان منتقل کرد و نه به پارکهای دور و اطراف و باید به جوانان اطمینان کرد و نه اینکه از انان فرار کنیم و نیروی جوان را به استخدام در نیاوریم ان هم استخدام های سست و بی پایه الان مثل قراردای و دائمی و غیره.براستی چرا اقازادها چنین مشکلات جامعه را لمس نمی کنند؟ بیکاری باعث ضعیف شدن بنیه علمی کشور و ترک تحصیل و روی اوردن جوانان به کارهای ازاد و مسافرکشی وغیره. چرا؟باید سرمایه ملی را اشتغال زایی کرد و این درصد وحشتناک بیکاری را به خود اختصاص ندهیم.امروزه اولین مشکل فکری جوانان کار است.اینها درد دلی بود از یکی از مشکلات جامعه امروزی البته با راه حل هایی به طور خلاصه با امید حمایت های مردم و دولت برای حل این مشکل.

در متن اصلی مقاله به هم ریختگی وجود ندارد. برای مطالعه بیشتر مقاله آن را خریداری کنید