بخشی از مقاله
مشكلات جوانان
دنيا واقعا عوض شده...اين روزها حتي اغلببچههاي هفت، هشت ساله هم با واژههاي قلنبهوسلنبهاي مثل توسعه، پولشويي، مشاركت،انتخاببرتر، اصلحترين، عقب ماندگيسيستماتيك، گردش قدرت و اصلاحطلبي وبسياري اصطلاحات از اين قبيل، آشنا شدهاند.تفكر جمعي و شعور سياسي مردم تحت تاثيرموجي از اطلاعات گوناگون روز به روز متحولشده، چيزي كه در كمتر جاي دنيا اتفاق ميافتد.بهتر است بگوييم مردم هيچكجاي دنيا تا ايناندازه سياسي نيستند...سياست و دانش تجزيه وتحليل آن خاص، «انتواگتوئلها» يا به قولخودمانيتر، روشنفكران و خواص است... امامردم خوب ميدانند كه چه طور بايد خوبزندگي كرد و... دولت و نهادهاي مدني براي اينمهم ارزش فوقالعادهاي قائلند وسرمايهگذاريهايهنگفتي ميكنند.
نگاهي به كمپهاي كار و مناطق مختلف سكونت مهاجران ايراني در برخي كشورهاياروپايي گاه آنقدر تامل برانگيز و اثرگذار استكه جوانان و گاه نوجواناني با آرزوي دستيابي به«مدينه فاضله» بار سفر ميبندند و با سختي وتحمل مصائب مختلف راهي سرزمينهاي موعودميشوند...طي مسير اغلب با عبور از مرزهايخاكي با پاي پياده و يا سواره و در شرايط قاچاق وپنهاني صورت ميگيرد... آنها با دلي پر از اميدميروند تا آنچه را كه ميخواهند و نميتوانند درخانه پدري و سرزمين مادري بيابند، در سرزميناجنبي جستجو كنند.
بسياري شان از اين كه بعد از گرفتن مدركدانشگاهي مجبور باشند كارآموزي كرده و يا ازصفر شروع كنند خوششان نميآيد...خيليها كهخوش باورترند، خيال ميكنند از گرد راه دانشگاهكه فارغ آيند حتما با مدرك ليسانس وفوق ليسانس هر جا بروند رييسشان ميكنند وبرج، به برج هم پاداش و حقوق نيم ميليوني بايدبگيرند...اما اين روزها خيليها به اين حقيقتغيرقابل انكار پي بردهاند، در شرايطي كه دريافتمدرك فوق ليسانس ظرف سالهاي اخير بسيارآسان شده است...آن كس كه پول دارد و كميهم تلاش كند، راحت ميتواند خود را بالاتربكشد و پست بهتري براي آينده خود در خيالاتشتصور كند.
با اين همه چند صباحي كه از فارغالتحصيليميگذرد... اين باور كه دستيابي به عرصهايمناسب براي فعاليت و ورود به بازار كار، متعلق بهاز ما بهتران است.
چه كسي باور ميكند در سرزميني كه نفت وزمين بسيار و معادن كشف نشده و امكانات وسيعيهست تا همه جوانانش فرصت و شانس يكزندگي خوب را به محك تجربه گذارند، آب ازآب تكان نميخورد وقتي از نخبگان والمپياديها گرفته تا بچههايي با استعدادها وتواناييهاي مختلف ميروند، تا آنچه در چنتهدارند در دياري ديگر به منصه ظهور درآورند.
دو سه سال پيش وقتي براي انجام پروژهپاياننامه با استاد راهنمايم قرار ميگذاشتم...اوپنج شماره تماس مختلف به من داد كه هر كداممتعلق به جايي بود...
همان موقع با خودم فكر كردم عجب آدمفعال و پركاري، مگر ميشود به همه اين كارهارسيد. ساعتي كه براي ملاقات با او به دفتر كارشدر يكي از سازمانها رفتم، پلاك بالاي در نشانگرآن بود كه آقاي دكتر...مدير عامل آن سازماناست. تا حدي خجالت زده بودم كه مزاحم وقتاستاد شدهام... بعد كه به اتاقكار ايشان هدايتشدم. منشي دفترشان توضيح داد، چند دقيقهديگر آقاي دكتر جلسهشان تمام ميشود. حدود20 دقيقه معطل شدم. پس از خاتمه جلسه،چهرههاي آشنايي از چند سازمان و نهاد ديگر راكه به دليل حرفهام از نزديك با آنها مصاحبهداشتم، از اتاق آقاي دكتر بيرون آمدند، بعدمتوجه شدم اين مجموعه خودشان يك شركت وانجمن فرهنگي تشكيل دادهاند كه اتفاقا استاد منمدير آن شركت است و جلسه ماهيانهشان در اتاقكنفرانس آقاي مديرعامل تشكيل ميشود و البتهخرج پذيرايي آقايان هم برعهده سازمان متبوعآقاي مديرعامل است.
دو روز بعد، قرار ديگري با هم داشتيم در يكياز سازمانهاي فرهنگي و چند رو زبعد نشستن دريكي از دفاتر رسانهاي كه در اولي استاد راهنمايمن مشاور مديرعامل و در دومي مديرمسئولتحريريه بود. از او پرسيدم، امكانش هست در يكياز اين نهادهاي تحت خدمت، جاي كاري برايمن وجود داشته باشد. او گفت، متاسفانه اينروزها كار محدود است و متقاضي زياد، اما تلاشمرا ميكنم و اگر خبري شد، حتما خبرت ميكنم.
البته هيچ وقت از آن استاد محترم خبري نشدو من بالاخره پايان نامهام را دفاع كردم.
«شيوا چادر شب فروش» فارغ التحصيلرشته تغزيه، كه اخيرا از طريق اينترنت توانسته براي ادامه تحصيل و كار در دانشگاه «مكگيل»كانادا پذيرش دريافت كند، در اين باره ميگويد:روزي كه با رتبه خوب در اين رشته قبول شدم واقعا با علاقه تمام سعي كردم به طور همزمان دريكي دو كارخانه محصولات غذايي كه آشنايانيداشتم كارآموزي كنم و تصور ميكردم بعد ازكارآموزي، جذب همانجاها ميشوم، اما چونمتاسفانه آشنايان من پارتيهاي وزيني نبودند،نتوانستم عليرغم داشتن سابقه كار و مدرك ليسانسمشغول شوم، بعد براي مدتي سعي كردم اينجا وآنجا همچنان به عنوان كارآموز مشغول شوم، كهالبته هر كدام شش ماه بيشتر دوام نداشت،دستآخر، منشيگري يك شركت پخش موادغذايي را به من پيشنهاد كردند كه گفتم اين چهربطي به تحصيلم دارد؟...گفتند فعلا همين است،مدتي سعي كردم به دليل علاقه زياد و تواناييامدر ترجمه يكي دو كتاب رشته تحصيليام راترجمه كنم، اما باز هم براي يافتن يك ناشر وحمايتكننده با مشكل مواجه شدم.
«فريد صباحي» فارغ التحصيل رشته ارتباطاتميگويد: از ابتداي تحصيل در چند نشريه مشغولبودم، چون نشريات هيچ كدام حقوق ثابت يا بيمهنداشتند... يكي دو تاي آن كه تعطيل شد، كاريدر يكي از شركتهاي تبليغاتي به من پيشنهاد شدو همزمان، بازهم بهخاطر درآمد اندك مجبورشدم در اداره پست بهصورت روزمزد فعاليتكنم. خيلي از همكارانم كه در آنجا
روزمزدي كارميكردند، مجبور بودند بهخاطر دادن آمار بالا ودريافت پورسانت و مزد بيشتر از كار بدزدند.چون كار ديگري نداشتند...در چنين شرايطينوشتن گزارش و مطلب و دنبال سوژه رفتن وتحقيق كردن واقعا مشكل بود. بدتر از همه آن بودكه اغلب اينطرف و آنطرف در بعضي سازمانهاو ادارات با برخي از همكلاسيهايم كه اتفاقاپارتي ويژهاي داشتند، برخورد ميكردم كه برمسند چند شغل كليدي تكيه زدهاند در حاليكهسوادشان از بقيه گاه نه تنها بيشتر نبود، بلكه كمترهم بود.
به نظر اين درد بزرگيست كه آدم تمام آنچهرا كه بايد، براي رسيدن به موفقيت در خود جمعآورد، اما امكان استفاده از آن هرگز مهيا نشود.وقتي به هر دري ميزني آنچه ميخواهينمييابي، كم كم اعتماد به نفست را از دستميدهي... در يكي از همين جاهايي كه مشغولبودم، خودم ميديدم كه چگونه جوانانتحصيلكرده و ماهر به كار، به خاطر بستن قرار دادقطعي و دريافت چند هزار تومان بيشتر زير آبيكديگر را ميزدند و يا تن به برخي رويههايغيراخلاقي ميسپردند.
«دكتر عنايت ا...ميرورزنده» جامعه شناس وفارغ التحصيل دانشگاه «كاليفرنيا» طي مصاحبهايدر خصوص مشكلات و مصائب جوانان امروزميگويد: نهادهاي اجتماعي همانگونه درشكلگيري شخصيت و آرمانگرايي نوجوانان وجوانان موثرند كه خانواده و نهاد آموزش وپرورش و از آنجايي كه هنوز در كشورما همهخانوادهها به آن بالندگي و تفكر كافي در شناختروانكاوانه با فرزندان خود دست نيافتهاند وهمچنان نيازمند تعليمات ويژهاند، اين مهم بردوش نهاد آموزش و پرورش است.
آموزش و پرورش وقتي ميتواند به ترتيبنسلي توانا، مبتكر و خلاق، اهتمام ورزد كه ازيگانگي آراء و يكپارچهگي رويه سود برده وقوانين وضع كند كه خالق نسلي نمونه شود.ريختن مجموعهاي از اطلاعات مختلف و گاهبياستفاده در ذهن بچهها و دادن و اعمالراهكارهاي جورواجور و پياده سازي نظامهايرنگارنگ گاه حتي طي دو سال پياپي بدون كاركارشناسانه و نظرسنجي و تحقيق تنها موجب ازهمپاشيدگي نظام فكري نسلها و گاه افراد يكرده يا نسل ميشود. بازآموزي و طراحي به روزهميشه و در همه جاي دنيا مرسوم است، اما شيوهآموزش در غالب نظامهاي آموزشي چيزينيست كه ناگهان هر سال مورد تغيير و تحول قرارگيرد.
وي همچنين ميافزايد: داشتن آموزشخوب، فراگيري فنون، براي به دستآوردن كار ودرآمد مناسب مجموعهاي ست كه منجر به كسبو احياي اعتماد به نفس در جوانان ميشود. اينجوانان، همانهايي هستند كه آن طرف مرزهاياين كشور، در بسياري از موارد، جايگاهها ومقامات عالي در خور توجهي به دست آوردهاند.چندي پيش، در ميان يكي از مقالات روزنامه،توجهم به مقالهاي درباره تهيه يك فنجان چاي دركره جلب شد، كه نويسنده آن از نزديك با سفر بهكشور كره تحقيق نسبتا جالبي درباره مراسم تهيهچاي در كره و مقايسه آن در برخي شرايطاقتصادي و تصميمگيريهاي داخلي ايران كردهو در پايان با حضور در يكي از جلسات، در يكي ازشركتهاي به نام كرهاي، شاهد سخنراني مديرجوان آنجا بوده، كه از برنامه هاي آينده اينشركت گفته و در پرسش نويسنده از وي درخصوص چگونگي دستيابي به اين برنامههايآرماني بالبخند و بسيار جدي پاسخ ميدهد، اگرغير از اين اتفاق بيفتد بر اساس رسم، خود را ازبالاي ساختمان شركت به زير پرتاب ميكند.كاري كه چندي پيش براي يكي از مديران شركتمعروف كرهاي اتفاق افتاد.
مطمئنا اگر چين ميلياردي ميتواند بازارهايجهان را با نيروي انساني جوان ماهر خود فتح كندو اقتصاد دنيا را بلرزاند، آيا ايران، با وجودجمعيت بيش از60درصدي جوان كه روز به روزنيز متخصصتر ميشود، از عهده اين مهمبرنميآيد؟
ما در كشورمان، پول داريم، نيروي انسانيداريم، اما «مديريت» نداريم، نفت از 10دلار به50 دلار ميرسد، اما هيچ اتفاقي در وضع اقتصادمردم نميافتد، به خصوص جواناني كه به دنبالكار، مسكن و ازدواج هستند. ما زمين داريم،كشاورز داريم، اما ميوهها در باغها به قيمت ارزانخريده ميشود و در شهرهاي بزرگ به قيمت بالافروخته ميشود. به نظر شما راز اين موضوع درچيست؟ عدم مديريت صحيح و اگر هم مديريتيباشد، يك مديريت سنتي و بومي است و همين امرباعث شده كه جوانان به مديران گذشته بي اعتمادشوند و از طرفي
مسئولين با تجربه هم به جواناعتماد چندان ندارند تا امور را به دست آنانبدهند، شايد همين امر باعث شده كه طيسالهاي اخير، بيشتر پستها در دست عدهايخاص بوده و دست به دست شده است. شايدسنتي فكر كردن مديران گذشته كشور و عدماعتماد به جوانان، راز موضوع ياد شده بود، پسبايد به اين جوانان اعتماد كرد و اين جوانان رادرك كرد، جوانان اين مرز و بوم اعتقاد دارند كهما نسل سوميها، را يك جوان بهتر درك ميكند وزماني كه اين جوان، مدير هم باشد، نسل سومجوان را بهتر درك ميكند و جوان هم اين مديرنسل سومي را به همان شكل درك ميكند،بههرحال بايد مشكلات جوان را حل كرد و چهبهتر كه مشكل جوانان را مديران جوان حل كنند.
بررسى مشكلات جوانان (بحران بلوغ)
یكى از بحرانى ترین دوره هاى زندگى هر فرد، دوره بلوغ است. بلوغ مرحله اى از رشد است كه براى همه نوجوانان، اعم از پسر و دختر، خواه ناخواه حاصل مى شود.تعابیر مختلف دین پژوهان و روان شناسان از این دوره، حاكى از اهمیت و حسّاسیتى است كه آن ها براى پدیده بلوغ قائل اند. در این جا نظرات بعضى روان شناسان را درباره این پدیده مى آوریم: (سمیلرز نوجوانى را دوران عدم انطباق، و
سكولیانكورز آن را تب عقل، وس گوتهز آن را گره كور بین كودكى و پیرى، سشیلدرز آن را موجى خروشان در اقیانوس زندگى،س استانلى هالز آن را تولد دوباره، سهاروكسز آن را دوره كشف هویت، سویلونز آن را دوره جهل و غفلت و بالاخره سكروز نوجوان را دیوانه قابل معالجه خوانده اند.)1
(ژان ژاك روسو، بلوغ را ولادت دوم مى خواند.)2 (گویى نوجوان در آستانه ورود به دوره بلوغ با جهانى نو آشنا مى شود و دیگر باره متولد مى گردد و افق هاى جدیدى در برابر دیدگانش گشوده مى شود. تحول و تغییر و عدم ثبات در رفتار در این دوره به حدى است كه بعضى آن را زندگى تشنج آمیز و دوران منفى نامیده اند.)3 (اوریس دولوم، بلوغ را یك نقطه عطف در زندگى مى شناسد نه یك مرحله تكاملى.)4
بلوغ در زبان فارسى به معناى رسیدن و به حد رشد رسیدن است.5
انواع بلوغ
هرچند از واژه بلوغ غالباً بلوغ جنسى تداعى مى شود، ولى با توجه به موارد استعمال، مى توان به انواع بلوغ اشاره كرد كه مهم ترین آن ها عبارت اند از:
1. بلوغ شرعى:
بلوغ شرعى همان سن تكلیف دینى است كه براى دختران پایان 9سال قمرى و براى پسران پایان 15 سال قمرى است.
2. بلوغ جسمى:
فیزیولوژیست ها معتقدند: ارگانیزم بدنى انسان تا 5سال اول زندگى به سرعت رشد مى كند و پس از آن تا آغاز دوره نوجوانى و بلوغ، رشد آن به كندى مى گراید و سپس در دوره نوجوانى، سرعت دوباره خود را باز مى یابد و در سن خاصى به حد كمال خود مى رسد.
3. بلوغ جنسى:
بلوغ جنسى به معناى رسیدن به سن تولید مثل است كه با ازدیاد هورمون ها آغاز مى شود. در این شرایط، غدد جنسى از خواب بیدار مى شود و تمایل جنسى را به وجود مى آورد.
4. بلوغ اجتماعى:
بلوغ عرفى یا اجتماعى، بلوغى است كه در آن دختر و پسر مسئول رفتار خود مى شوند و به آن سن قانونى نیز مى گویند. قانون گذاران براى افراد، سنین گوناگونى را در اجراى انواع مقررات و بهره مندى آنان از حقوق مدنى در نظر گرفته اند; مثلاً براساس قوانین موجود در ایران براى شركت در انتخابات ریاست جمهورى و مجلس شوراى اسلامى، ورود اشخاص به سن شانزده سالگى الزامى است و براى استخدام دولتى و یا اخذ گواهى نامه، هجده سال تمام منظور شده است.
5. بلوغ روانى:
بلوغ روانى، بلوغ ناشى از رشد روان است كه داراى جنبه هاى مختلفى از قبیل: پختگى، هوش و درك مفاهیم اخلاقى مى باشد.
6. بلوغ شخصیتى:
بلوغ شخصیتى در شرایطى حاصل مى شود كه شخص بتواند مستقلاً تصمیم بگیرد و عمل نماید و بتواند اراده اش را اعمال كند و متكى به خود باشد.
7. بلوغ عقلى:
قرآن مجید از بلوغ عقلى به نام (رشد) یاد كرده و استقلال اقتصادى و آزادى مالى براى یتیمان را مشروط به بلوغ جنسى و رشد عقلى مى داند.6
سن بلوغ
(براى آغاز بلوغ طبیعى، سن معینى وجود ندارد و در محیط هاى مختلف، متفاوت است. عوامل متعددى از قبیل: عوامل محیطى، فرهنگى، موروثى و اجتماعى و تغذیه اى در پیدایش بلوغ مؤثر است، ولى ظهور آن در اكثر دختران حدود 11سالگى است.)7
ییكى از نویسندگان مى گوید: (از نظر پژوهش گران، اگرچه یك اتفاق نظر در مورد شروع و پایان سن بلوغ وجود ندارد، اما بیشتر محققین بر این عقیده اند كه سن شروع بلوغ طبیعى در دخترها 16ـ9سالگى و در پسرها 17ـ10سالگى است و در مجموع، اصطلاح بلوغ به دوره بین 18ـ12سالگى اطلاق مى گردد و سن متوسط بلوغ، بدون توجه به پسر یا دختر بودن، 11سالگى اطلاق مى گردد. ولى به طور مسلم دختران زودتر از پسران مرحله بلوغ زندگى خویش را آغاز مى كنند و زودتر نیز این مرحله را به پایان مى رسانند.)8
تقدم بلوغ شرعى دختران بر پسران
این سؤال همواره در ذهن دختران مطرح است كه چرا زودتر از پسران، مكلف مى شوند و بالغ شرعى محسوب مى گردند؟
در پاسخ باید گفت: اولاً، بلوغ شرعى براساس بلوغ طبیعى است. در همه مناطق جهان با در نظر گرفتن شرایط طبیعى و اجتماعى، دختران زودتر به بلوغ طبیعى مى رسند و فعالیت غدد جنسى در آنان قبل از پسران آغاز مى گردد. (بنابراین تقدم بلوغ شرعى دختران بر پسران براساس صلاحیت طبیعى و به معناى هم آهنگى قوانین تشریع با مقررات تكوین است.)9
بیدار شدن غریزه جنسى در دختران زمینه مساعدى براى آلوده شدن به گناه و ناپاكى است و خداوند حكیم براى پیش گیرى از مفاسد، آنان را قبل از پسران به وسیله مقررات دینى كنترل مى كند.
ثانیاً، (اندیشه و عقل دختران زودتر از پسران شكفته مى شود و دلیلش آن است كه دختران قبل از پسران زبان مى گشایند و زودتر از آنان آغاز سخن مى كنند و با توجه به رابطه غیر قابل انكارى كه بین اندیشه و سخن گفتن وجود دارد، این نتیجه به دست مى آید كه دستگاه فكر دختران زودتر از پسران به كار مى افتد.)10
شكوفا شدن عقل و هوش در دختران باعث شده است قانون گذار آنان را قبل از پسران مكلف كند تا از طریق عمل به تكالیف الهى به رشد معنوى نایل گردند و از طرف دیگر در جامعه از استقلال قانونى و حقوق اجتماعى برخوردار شوند.
بلوغ زودرس و دیررس
(بلوغ زودرس، پدیده اى فیزیولوژیك است كه در هر جنس پسر و دختر دیده مى شود. همان گونه كه از نام آن برمى آید، در این حالت فرد زودتر از هم سالان خود علائم و آثار بلوغ را ظاهر مى سازد.)11
(بلوغ دیررس نیز در هر دو جنس پسر و دختر دیده مى شود و شیوع آن در پسرها بیش از دختران است. به طور كلى مى توان اظهار داشت هرگاه تا سن 17سالگى آثار و نشانه هاى بلوغ در فرد ظاهر نشود، وى دچار بلوغ دیررس شده است.)12
علل مختلفى در تسریع یا تأخیر بلوغ مطرح شده است. یكى از صاحب نظران مى گوید: (نژاد، تغذیه و عوامل فیزیكى و روانى موجود در محیط زندگى، در زمان ظهور بلوغ و میزان ترشح هورمون هاى مربوطه اثر مى گذارد; مثلاً ویتامین E را از جمله عوامل تغذیه اى مؤثر به شمار مى روند. وضع نامساعد اخلاقى در اجتماعات بى بند و بار نیز باعث بلوغ زودرس در آن جوامع مى شود.)13
درباره اثر آب و هوا در بلوغ، برخى نظر مخالف دارند و مى گویند: (بلوغ بیش از آن كه به آب و هوا بستگى داشته باشد، به طرز تغذیه و بهداشت و شرایط اجتماعى وابسته است. معمولاً آب و هواى معتدل بیش از هواى گرمسیر و سردسیر بلوغ را تسریع مى كند.)14
هر كدام از بلوغ زودرس و دیررس، عوارضى بر فرد بالغ دارد، كه مى توان به احساس حقارت در بلوغ دیررس و اضطراب و نگرانى در بلوغ زودرس اشاره كرد، ولى در حال حاضر این معضل را از طریق تجویز دارو و روان درمانى، كنترل و از عوارض آن جلوگیرى مى كنند. بنابراین كسانى كه به بلوغ زودرس یا بلوغ دیررس مبتلا هستند، نباید از این وضعیت نگران باشند.
البته در زودرسى بلوغ، بالغ باید به وظیفه شرعى خود عمل كند; مثلاً پسرى كه قبل از پانزده سالگى بالغ شده است، باید نماز و روزه و تكالیف دینى را انجام دهد و منتظر فرارسیدن سن مقرّر نباشد.
نشانه هاى بلوغ
بلوغ با دگرگونى هاى فیزیولوژى در بدن همراه است. (به نظر زیست شناسان، منشأ طبیعى بلوغ، ترشح هورمون هاى جنسى به ضمیمه فعالیت هاى منظم بعضى دیگر از غدد داخلى است.)15
(مهم ترین دگرگونى هاى بدنی دوره نوجوانى، ظهور ویژگى هاى نخستین و ویژگى هاى ثانویه است. منظور از ویژگى هاى نخستین، شكل دادن به آلت هاى تناسلى و توانایى در امر تولید مثل است، اما ویژگى هاى ثانوى عبارت است از: روییدن ریش و سبیل و دو رگه شدن صدا در پسران و بزرگ شدن سینه و لگن در دختران. پس از عادت ماهانه در دختران و انزال در پسران، قابلیت تولید مثل ایجاد مى گردد.)16
نظر مشهور فقهاى عالى قدر شیعه آن است كه بلوغ به یكى از سه چیز محقق مى شود: 1. روییدن موى درشت زیر شكم; 2. احتلام; 3. تمام شدن پانزده سال قمرى در مرد و تمام شدن نه سال قمرى در زن.17
البته نشانه هاى بلوغ در پسر و دختر، یكى از سه علامتى است كه ذكر شد و ضرورت ندارد كه هر سه با هم محقق شود. میزان در سن، سال قمرى است نه شمسى. پس طبق سال شمسى و با توجه به سال هاى كبیسه، پسران با تمام شدن حدود چهارده سال و شش ماه و یازده روز و دختران با تمام شدن حدود هشت سال و هشت ماه و هجده روز بالغ مى شوند.
در آستانه بلوغ، رشد عمومى بدن دچار تغییرات و دگرگونى هایى مى شود. (یكى از مهم ترین تحولات انقلابى دوران بلوغ، رشد سریع استخوان ها و عضلات و كلیه اعضاى داخلى بدن است. رشد دوران بلوغ به قدرى سریع و شدید است كه بعضى از دانشمندان، رشد و نمو دوران بلوغ را به جهش تعبیر كرده اند.)18 با این تغییرات نوجوان بالغ با بحران هایى مواجه مى شود.
بلوغ و بحران بیولوژیكى
تغییرات ظاهرى در دوران بلوغ، جوان را با بحران بیولوژیكى مواجه مى كند. (تغییرات بیولوژیكى در دختران در سنین 9 تا12سالگى و در پسران از 11تا13سالگى بروز مى كند. طى این دوره، 15تا20 سانتى متر بر قد و 20 تا25 كیلوگرم بر وزن نوجوان اضافه مى شود. رفته رفته خصوصیات ثانویه جنسى از قبیل: رویش موى صورت و تغییر صدا در پسران و عادت ماهیانه در دختران بروز مى كند.)19
(پیدایش دانه هاى سیاه رنگ بر روى پوست مخصوصاً در اطراف بینى، روى چانه یا روى شانه ها، پسرها را سخت مضطرب مى سازد. تغییر صدا كه برحسب آب و هوا و نژادهاى مختلف زودتر یا دیرتر ظهور مى نماید، یك اثر عمومى است كه در همه پیدا خواهد شد. تارهاى صوتى از لحاظ طول دو برابر مى شوند. صدا كه تا آن هنگام زیر بود، در مدت چند ماه طنین مخصوصى پیدا كرده و به اصطلاح دو رگه مى شود و بسیار نامطبوع مى گردد. بعد از آن در مدت چند هفته از شدت آن كاسته مى شود و به تدریج حالت صداى اشخاص بالغ را پیدا مى كند و در 17سالگى آخرین تغییرات صوتى نیز از بین مى روند.
صداى زن نیز تغییر مى كند، اما كمتر محسوس است. آهنگ آن كه بلیغ تر و رساتر مى شود، در حدود 15سالگى وضع ثابتى به خود مى گیرد.)20
با بحران بلوغ، كشش جنسى آغاز مى شود و نوجوان به موضوعات جنسى حساس مى گردد. غالباً نوجوانان از این تغییرات ناآگاهند و گاهى دچار وحشت و اضطراب مى شوند. (دبس، جهالت و شتاب زدگى را دو خطر بزرگ در این مرحله از رشد آدمى مى داند.)21
(البته تغییرات بلوغ در همه افراد یك سان نیست. تغییرات بدنى همراه با بلوغ ممكن است در برخى از نوجوانان در اوایل بلوغ روى دهد و در برخى به تأخیر بیفتد. حتى در برخى از پسران، سینه ها رشد مى كند یا نشیمن گاه پهن مى شود. این ها دلالت بر داشتن اندام زنانه نیست و نباید نوجوان و دیگران را نگران این امر كند. هم چنین در دختران ممكن است سینه ها كمى دیرتر رشد كند و نباید این امر آنان را نگران كند، زیرا تغییرات بلوغ گاهى به تأخیر مى افتد.)22
راه هاى غلبه بر بحران
براى عبور از این بحران، نوجوانان و والدین آن ها وظایفى دارند. وظیفه والدین كمك به نوجوانان و راهنمایى آنان از طریق ارائه اطلاعات صحیح و جامع درباره تحولات دوره بلوغ است. هرگونه سهل انگارى مى تواند نوجوانان را به اطلاعات ناقص و نادرست سوق داده و در نهایت آن ها را با مشكلات جسمى و روانى مواجه كند.
یكى از روان شناسان به نام د بس، عقیده دارد كه مادر باید دختر خود را از عادت ماهانگى مطلع سازد.23
نوجوان پسر باید بداند گاهى در خواب حالتى خاص به وى دست مى دهد و هم زمان با آن، منى از او خارج مى گردد و معمولاً بلافاصله بیدار مى شود. او نباید از این واقعه نگران باشد. این قوى ترین میل غریزى است كه خداوند متعال در نهاد انسان قرار داده است تا پشتوانه بقاى نسل و نویدى براى پدر شدن باشد. این حالت را كه احتلام مى گویند، براى جوان وظیفه اى را ایجاب مى كند كه همان غسل جنابت است كه احكام آن در رساله هاى عملیه آمده است. شدت این میل در پسران بیشتر از دختران است. از این رو آسیب پذیرى آن ها نیز بیشتر است.
اگر این میل در نوجوانى به هیجان آید، عواقب شومى به دنبال دارد. مؤثرترین روش براى كنترل و مهار غریزه جنسى، پرورش و تقویت روحیه دینى و پس از آن، اجتناب از نگاه شهوت آمیز و اسباب تحریك كننده مانند: فیلم و عكس هاى مبتذل و پرهیز از دوستان فاسد و روى آوردن به سرگرمى هاى سالم است.
البته به همان اندازه كه در این دوره، جوان در معرض هجوم وسوسه هاى شیطانى و طوفان غریزه جنسى قرار مى گیرد و با مشكلات جدى روبه رو مى شود، پاك ماندن جوان در این مرحله و ایستادگى در برابر تمایلات درونى، ارزش مند و قابل تقدیر است.
رسول خدا(ص) مى فرماید: (انّ اللّه تعالى یباهى بالشّابّ العابد الملائكة یقول: انظروا الى عبدى ترك شهوته من أجلى;24 خداى تعالى به وجود جوان پرهیزكار بر فرشتگان مباهات مى كند و مى فرماید: اى فرشتگان به بنده جوان من بنگرید كه شهوت هاى جوانى خود را براى من رها كرده است.)
در روایتى دیگر، آن حضرت فرمود: خداى تعالى مى فرماید: اى جوانى كه شهوت هاى خود را در راه من ترك گفته و جوانى ات را در این راه از دست داده اى، تو در پیشگاه من همانند بعضى از فرشتگانم مى باشى.25
در جوانى پاك بودن شیوه پیغمبرى است ورنه هر گبرى به پیرى مى شود پرهیزگار .
بلوغ و بحران عاطفى
مهم ترین تحول دوران بلوغ بعد از ظهور صفات ثانویه جنسى، تحولات عمیق عاطفى است. مسئله مهم، یافتن هویت خود است. (نوجوان با در نظر گرفتن تجربیات گذشته و قبول تحولات بلوغ مى خواهد هویت خویش را از نو بازسازى كند. حتى مخالفت و ستیز نوجوانان با والدین خود و عصیان آنان در برابر ارزش ها و دخالت هاى دیگران براى تثبیت هویت و جدا نمودن هویت خویش از سایرین است.)26
این بحران باعث شده است كه طوفانى در درون نوجوان ایجاد شود و با انواع تردیدها، سردرگمى ها روبه رو گردد. عواطف او ثابت نیست، زود خوشحال مى شود و به سرعت در غم و اندوه فرو مى رود. همین تغییر حالات او را خسته و رنجور مى كند و به واكنش تند و ناسازگارى سوق مى دهد.
نوجوانان درد دل هاى زیادى دارند; مى گویند: كسى ما را به حساب نمى آورد، ما را درك نمى كنند. از سوى دیگر والدین نیز از نوجوان خود شكایت دارند، كه او به كلى عوض شده است. همیشه با برادر و خواهر كوچك ترش مشكل دارد و پرخاش گر و خیره سر شده است.
(به والدین باید توصیه كرد كه سعى كنند نوجوانان را در این دوره بحرانى درك كنند و سركشى ها و مخالفت هاى نوجوانان در این دوره را به صورت علائم رشد و از خصوصیات دوره نوجوانى تعبیر كنند و آن را مقدمه قطعى یك واقعه نگران كننده كه آینده نوجوان را تهدید مى كند، ندانند. برخورد صحیح آنان به نوجوان كمك خواهد كرد تا از این برهه پرتلاطم و آشوب بگذرد.)27
(جوانان در سن بلوغ، خود شیفته هستند. آن ها نسبت به عكس العمل خود در آینه وسواس به خرج مى دهند و گاهى ساعت ها خود را در آینه نگاه مى كنند. این عمل ناشى از خودآگاهى شدید آنان است.)28
انگیزه استقلال طلبى در این مرحله بروز مى كند. جوان از یك طرف از نظر اقتصادى وابسته به والدین است و از طرفى مى خواهد مستقل عمل كند. (مى گویند: انسان در سه مرحله به استقلال مى رسد: مرحله اول، هنگام به دنیا آمدن و مرحله دوم، هنگام از شیر گرفتن كودك است و مرحله سوم، دوران بلوغ است. موریس دِبس، روان شناسى معروف فرانسوى این دوره را فطام یا از شیر گرفتن روانى نام نهاده است.)29
ییكى از روان شناسان به نام (لوین) گفته است: (نوجوان در دوره اى زندگى مى كند كه مى توان آن را دوره بى سر و سامانى روانى نامید، زیرا او نه كودك است و نه كاملاً بزرگ سال شده است. بحران بلوغ، نوجوان را در یك وضعیت مبهم و پیچیده اى قرار مى دهد كه نمى داند چه كارى بكند. همین عدم اطمینان نسبت به نقش خود، موجب مشكلات زیادى براى نوجوان مى شود و او را زودرنج و دو دل و بى ثبات مى سازد.)30
البته نباید فراموش كرد كه این امر در آن ها چندان با دوام و ریشه دار نیست. به تدریج عواطف و احساسات و خواسته هایشان جهت مى گیرد. برخورد سالم والدین و مربیان با این بحران مى تواند تا حد زیادى در فروكش كردن آن دخیل باشد.
ییكى از حالات روانى و عاطفى نوجوان، پرخاشگرى است، چون به كمك این مكانیسم، او خاطرات تلخ گذشته و ضعف و حقارت خویش را پنهان و از این طریق اطرافیان را متوجه قدرت و بزرگى خود مى كند. از طرفى، حساسیت ها و هیجان ها با تغییرات و تحولات غدد داخلى، میزان ترشحات هورمون ها رابطه مستقیم دارد. فعالیت هاى بدنى، ورزش و تفریح و انجام تكالیف دینى و عبادات، تأثیر فراوانى در حفظ تعادل عاطفى و كنترل خشم نوجوانان دارد.
هارلوك، یكى از روان شناسان، حالات هیجانى و عاطفى نوجوانان را به خصوص در اوایل و اواسط بلوغ، داراى پنج مشخصه مى داند: (شدت، فقدان كنترل، عدم ثبات و یا تغییر ناگهانى از حالت شعف به حالت ناامیدى، افسردگى، اخلاق متغیر و پیدا شدن احساسات عاقلانه نظیر: وطن پرستى وفادارى، احترام به دیگران و خداجویى.)31
بلوغ و ارتباط با هم سالان
(دوره بلوغ همواره دوره تنهایى بوده است. بدون توجه به تعداد دوستانى كه نوجوان دارد، او همیشه در درون خود احساس خلأ مى كند. ساختار شناخت نوظهور جوانان در سن بلوغ، آنان را به اندیشیدن به خود وامى دارد.)32 این احساس تنهایى كه به مراحل رشد مربوط مى شود، جوان را بر آن مى دارد كه با هم سالان خود ارتباط برقرار كند. بنابراین دوستى ها در این دوره براساس یك نیاز اجتماعى شكل مى گیرد. معمولاً جوان تازه بالغ به دوستان خود وفادار است تا جایى كه هیچ انتقادى را درباره دوستانش نمى پذیردد.
در غالب موارد، گروه هاى هم سالان و دوستان نوجوان به قدرى در حیات او نقش دارند كه والدین براى القاى نظر خود از دوستان نوجوان استمداد مى جویند. یكى از دلایل دوستى ها و رفاقت ها و پناه بردن به گروه هم سالان در این دوره، مشابهت مشكلات آنان است. بنابراین بودن در كنار آنان و بیان راز دل به دوستان، سبب آرامش روحى و تقلیل كشمش هاى روانى مى شود.
(در یك تحقیق، یافته شد مدت زمانى كه نوجوانان صرف صحبت كردن با هم سالان مى كنند از مدت زمان انجام تكالیف درسى، با خانواده و آشنایان بودن و یا تنها بودن بیشتر است.)33
(هامچك) عملكرد گروه هم سال را به صورت زیر بیان مى كند: 1. جانشین شدن براى خانواده; 2. منبع احترام شخص; 3. منبع ثبات و استوارى در زمانى كه دوره تحول و انتقال است; 4. سپرى در مقابل فشار بزرگ سالان; 5. منبع قدرتى كه فرد طرز رفتار خود را از آ ها مى گیرد; 6. الگویى براى رشد اجتماعى، اخلاقى، عاطفى و ذهنى.34
بنابراین با توجه به نقش مهم و سازنده هم سالان، لازم است خانواده و مدرسه زمینه عضویت و حضور نوجوانان را در گروه ها و تشكل هاى دانش آموزى و محلى فراهم نمایند تا روابط اجتماعى را تجربه كنند.
بعضى از نوجوانان به دلیل احساس خطاكارى و اشتباه و یا احساس بى ارزشى و ترس از برخورد با دیگران و نداشتن مهارت هاى اجتماعى، انزوا و گوشه گیرى را بر معاشرت با دوستان ترجیح مى دهند، كه در این صورت آموزش مهارت هاى ارتباطى و ترتیب دادن جلسات گروهى از سوى والدین مى تواند به نوجوان كمك كند تا در جمع حاضر شود و ابراز وجود كند. هرگونه سخت گیرى و بى توجهى والدین در این مورد به شخصیت اجتماعى نوجوان آسیب وارد مى كند و او را با بحران روبه رو مى سازد.