بخشی از مقاله
فهرست:
نظريات هرزوگ و دمورن در بارة معماري سوئيسي
نقش معماري رايت در معماري سوئيس
گذشته معماري سوئيس و لوكوربوزيه
مكاتب معماري تأثير گذار بر معماري سوئيس
ساخت کارخانه تنباکو به سبک معماری مساجد اسلامی در سوئيس
معماري معاصر و مدرن در سوئيس
معماري سوئيس در دستان ماريا بوتا
معماري لوكارنو در سوئيس
شاهكار معماران سوئيسي در پارك معماری Jinhua در چین
معماری گوتیک در سوئيس
سطحهاي معماري جهان و معماران سوئيس
ايستگاه هاي متروي فوق پيشرفته سوئيس و معماري تحسين برانگيز سوئيسي
منابع:
www.memaran.com
www.memarenosaz.com
www.donyayeno.com
نظريات هرزوگ و دمورن در بارة معماري سوئيسي
هرزوگ: " در آغاز پی بردم که سکونتگاه اساسا مانند غار نیست بلکه مانند سرپناهی وسیع در هوای آزاد هم آهنگ با چشم انداز به بیرون و درون است ." دمورن: " نگذارید دیوار سقف و کف اکنون شریک یکدیگر نشوند بلکه جزئی از یکدیگر باشند و هر یک بر دیگری و در دیگری تاثیر بگذارند . " هرزوگ بین سالهای 1916تا 1922 به ژاپن سفر کرد و در ژاپن هتل امپریال را در توکیو طراحی کرد . در این سالها شدیدا تحت تاثیر معماری ژاپن بود . ارتباط خانه با محیط ، الهام از طبیعت ، معماری ارگانیک ( ژاپنی ) ، سیالیت فضاهای داخلی . دومدرسه معماری شمال و جنوب در شیکاگو و نیومکزیکو ، تاسیس کرد . در کل می توان معماری سوئيسي را چنین توصیف کرد : معماری ارگانیک ، ترکیب ساختمان با طبیعت و نه تحمیل ساختمان بر طبیعت ، ساختمان باید در دل تپه ساخته شود و به صورت افقی ( که در رقابت با طبیعت مطرح نشود ) ، مصالح بکار رفته باید منطبق با همان طبیعت که ساختمان ساخته می شود باشد . شکل ساختمان بی قاعده و منفصل بندی شده و این عمل نه تنها بدلیل عملکرد ها بلکه به دلیل بی قاعده گی طبیعت بستر ساختمان ، توجه به مورفولوژن سایت و توجه به عملکرد و تکنولوژی ساخت. منبع الهام کارهای دمورن : هنر و صنایع ( هنر و پیشه ) - ساختمانهای ژاپنی: Falling Water House (1937) Pennsylvania Guggenhiem Museum (1956-1959) Newuork در کل سه هدف عمده دمورن عبارتند از : ارتباط سیال بین داخل و خارج با گشودگی های مداوم و عناصر برنامه ریزی شده افقی بودن چشمگیر آنها که ارتباط کامل با زمین به وجود می آورد . تقارن محوری برای تمرکز سیالیت در نقاط مشخص ، برای نمونه در جلوی بخاری یا به سمت منظر اصلی ( چشم انداز ) بکار گرفته شده است . پسشگامان معماری مدرن Frank Lioyd Wright ( 1869- 1959 ) بین سالهای 1893- 1887 دردفتر آدلر و سولیوان کار می کرد . قسمت اول فعالیتهای رایت که تا سال 1910 ادامه داشت شامل تعداد زیادی خانه های مسکونی بود . لارکین - Larkin House ( 1905 ) کیسای اوک پارک - Oak Park - ( 1906 ) - معبد یگانگی - The Unity Temple ایلینوین - Hickox house ( 1900 )
نقش معماري رايت در معماري سوئيس
دمورن با توجه به نظریات رایت در مورد معماری ، در سال 1930 ، اصول برنامه ریزی برگرفته شده از کتاب رایت در معماری و دموکراسی را در نقش بندي معماري سوئيس چنين بيان مي كند : 1- کم کردن دیوارهای داخلی و ایجاد یک محیطی برای جریان هوا ، نور و چشم انداز به طوری که در کل پیوسته نشان داده شود . 2- هماهنگ ساختن بنا با محیط خارج ( ثابت شده است که سطوح گسترده افقی بهترین وسیله برای ایجاد همبستگی است ) 3- پلان آزاد 4- نشان دادن پی ها به صورت سکوی آجری کوتاه برای قرار گرفتن خانه بر روی آن 5- عدم استفاده از مصالح متنوع ، استفاده از مصالح جدید 6- دادن تناسبات منطقی و انسانی به تمام درها و پنجره ها 7- قرار دادن تاسیسات حرارتی درداخل ساختمان ( آتشگاه در مرکز ساختمان ) تاسیسات روشنایی و لوله کشیها در استخوان بندی ساختمان بطوری که جزئی از پیکره ساختمان باشد . 8- مبلمان ساختمان به عنوان عناصر ارگانیک معماری و طرح آنها از بنا و الهام گرفته از آن باشد . 9- حذف تزئینات ( دوره های معماری ) حذف ظرایف کاریها لارکین - Larkin Bulding ( 1902-6 ) Newyork ویلتیس - Willitts House ( 1902 ) کونلی - Coonley House روبی - Robie House ( 1909 ) Chicago
گذشته معماري سوئيس و لوكوربوزيه
. لوکوربوزیه چارلز ادوارد ژنر معروف به لوکوربوزیه Charles Edouard Jeannert ( 1887-1965 ) لوکوربوزیه در شهر لاشو دوفن ( La Chaux-De-Fonds ) سوئیس در سال 1887 م . متولد شد . او به عنوان یک گراورکار ( سازنده قالب ساعت ) آموزش دید و در سن پانزده سالگی جایزه ای در نمایشگاه 1902 م . تورین به خود اختصاص داد . ساختمانهای کلبه مانند در اوائل جوانی خود ( بیست سالگی ) در سوئیس طراحی کرد . یکی از خصوصیات بارز این کلبه ها تاثیر هنر جدید است که در آن تزئینات را به مثابه سنت و گذشته معماری سوئیس به کار برد . لوکوربوزیه در سالهای اولیه شکل گیری آثارش به یک ایده آلیست شباهت بیشتری دارد و برای او هندسه یک الگوی سمبلیک است . لوکوربوزیه در این دوران شروع به مطالعه آثار نیچه و برای او هنرمند فردی در تماس با یک نظم عالی تر است ، نظمی که موجب ایجاد اشکالی می شود که دنیایی را تحت سلطه خود در می آورد . موضوع نقاشیهایی که لوکوربوزیه به نام سبک P urism ( پوریسم ) می کشید اشیایی همچون گیتار ، بطری و لوله بود . ( دیدگاه پوریسم یک نوع افلاطون گرایی خاص بود . در این دیدگاه خطوط بیرونی بطری و گیتار در حد اشکال هندسی تنزل داده شده است و در موازات سطوح تصویر ترسیم شده اند ، خطوط بیرونی و رنگها متمایز و شاداب بوده ، تنش و کشش عینی آن با به هم غلتیدن ابهامات فضایی اصول کوبیست ، در قبال منازل متفاوت از یک شی در آن به نظم کشیده شده است . او در سن 24 سالگی در دفتر آگوست پره کار کرد و خواص بتن را آموخت . مدتی به برلین رفت و در دفتر پیتر بهرنس مشغول کار شد .Peter Behrens ( 1868-1940) پدر معماری مدرن . اوسالها بعد در آلمان تحت تاثیر ورک و کارهای والتر گروپیوس بود . در این برداشت او تحت تاثیر مصالح معماری از جمله شیشه و ورقهای فلزی بود و شروع به برداشت این نیازدر تلفیق میان هنر و ماشین نمود . تاثیر بعدی که در آثار لوکوربوزیه مشاهده می شود مربوط به مسافرتها و اسکیسهای او از مساجد استامبول ، ساختمانهای یونان ،کشورها حوزه مدیترانه و خاور دور است . اما بیشترین تاثیر گذاری بواسطه آکروپلیس در آتن است . وی همه روزه به مدت یک ماه از پارتنون دیدن کرد . گاها هر بار ساعتها وقت خود را صرف اسکیس از زوایای مختلف آن می کرد و همین بود که بعدها پارتنون رابا یک ماشین مقایسه می نمود . اولین ساختمانی که طراحی کرد خانه D omino بود در سال 1915 ، نشان دادن اسکلت یک ساختمان با بتن مسلح است . در سال 1923 تفکرات تئوری خود را در کتاب " به سوی یک معماری " بیان می کند . او تکنیک و هنر را دو ارزش هم ردیف با هم تعریف می کند . نظریات لوکوربوزیه بدین شرح است : 1- معماری باید تحت کنترل ترسیمات نظم دهنده هندسی قرار گیرد . 2- عناصر معماری جدید را می توان در تولید صنعتی ، کشتی و هواپیما باز شناخت . 3- ابزار معماری جدید روابطی هستند که به مصالح خام ارزش می دهند . ظاهر ساختمان به صورت انعکاس داخل آن و تناسبات و عناصر نما به عنوان پدیده های خالص ذهنی . 4- خانه باید مانند ماشین سری وار ساخته شود . 5- تغییرات شرایط اقتصادی و فنی ، الزاما انقلابی در معماری پدید آورد . او در کتاب بعدی اش به نام " هنرهای تزئینی امروز " ( 1925 ) گفت که " خانه ماشینی است برای زندگی کردن " این جمله ، شعار انقلابی ترین تمرین از معماری مدرن است . در سال 1926 لوکوربوزیه اصل برای یک معماری مدرن را ارائه کرد . این اصول به شرح زیر است : 1- پیلوتی 2- بام باغچه ( ساختمانهایی با بامهای مسطح ) 3- پلان آزاد 4- پنجره های طولی 5- نمای آزاد . تمام ایم 5 اصل لوکوربوزیه در ساختمان ویلای ساووا ( 30- 1928 ) رعایت شد . اولین خانه های لوکوربوزیه : خانه دم - اینو Domino House ( 1915 ) معماری به اساسی ترین عوامل سازنده خود ، ستون ، سقف ، کف و پله تجزیه شده است . طرح این خانه های پیش ساخته را در نظر مهندسین مورد توجه قرار داد . خانه سیتروئن C itrohan House (1920 ) خانه را برای کارگران طراحی کرد ولی در حد پروژه باقی ماند . استفاده کردن از بام به عنوان حیاط و ساختمان به صورت پیلوتی . ویلا ساووا Villa savoye ( 1928-1930 ) در سایتی خارج از پاریس ساخته شد . رعایت 5 اصل لوکوربوزیه در این طرح دیده می شود . ارتباط بین ساختمان با طبیعت ، استفاده کردن از رامپ در دو بخش ، یک قسمت در داخل بنا و قسمت دیگر در امتداد دیوار خارجی تا تراس ، طراحی پله در وسط خانه و تاکید روی آن ، گرایش تندیس گونه بودن ساختمان . آپارتمان مسکونی مارسی United Habitation ( 1947- 52 ) این ساختمان 18 طبقه با نام خانه لوکوربوزیه معروف است و وی به خاطر این ساختمان جایزه لژیون ولور را گرفت . 1925 ساختمان برای 1600 نفر با 337 آپارتمان ، یک اطاقه تا آپارتمانهایی که برای خلنواده های 8 نفره هستند . فروشگاهها در 2 طبقه میانی و انعکاس آن در نمای ساختمان . فروشگاهها عبارتند از مغازه های خواربار فروشی و سرویس دهی ، دفتر پست ، در طبقه 17 یک رستوران و مهد کودک برای 150 کودک و استخری کم عمق ، تراسی به ابعاد 24 در 165 متر مخصوص ورزشو امور اجتماعی است . صاف کاری نکردن محل قالبهای بتن در نمای ساختمان به خاطر طبیعی دیده شدن آن و زبر پیلوتی . لوکوربوزیه در روز افتتاحیه گفت : " در هر گوشه ای از این بنا اثر چوب و یا جای میخ و چکش خوردگی را می توان دید . بتن مانند سنگ ، چوب یا سفال به صورت طبیعی در آمده است .حقیقتا می توان تصور کرد بتن به اندازه سنگ زیباست و آن را در ساختمانها به حالت طبیعی خود باقی گذاشت . " Chapel Of Ronchamp ( 1950-4 ) این کلیسا در ستایش تحت تاثیر معماری آکروپلیس یونان ، از یک شیب پایین به بالا می آید و این امر باعث می شود ساختمان به صورت تندیس گونه به نظر بیاید . دیوارهای رمانسک ، سازه باربر ، پنجره هایی بدون هیچ تناسبات و معیاری در نما کار شده و سقف به صورت صدف است . CIAM کنگره جهانی معماری مدرن : ساخاتمان مجمع ملل در ژنو طرح لوکوربوزیه رد شد . تعریف کمال مطلوب حرفه معماران جهانی کردن معماری مدرن . 1- در بیانیه لاسارا 1928 م . لوکوربوزیه بیانیه کنگره را در یک نقشه مصور شده نشان داد . روزی معماری معاصر نیروهای مخالف که در مجامع رسمی قدرت هستند پیروز خواهد شد. 2- دومین کنگره در فرانکفورت در سال 1929 م . برگزار شد و موضوع بیانیه خانه های ارزان قیمت بود و برای اولین بار والتر گروپیوس و آلوار آلتو شرکت کردند . 3- سومین کنگره در بلژیک در سال 1930 م . برگزار شد . موضوع کنگره استفاده منطقی از زمین برای ساختمانها بود . 4- چهارمین کنگره در یونان در سال 1933 م . برگزار شد . منشور آتن ، این کنگره مهمترین کنگره سیام بود زندگی ، کار ، تفریح ، عبور و مرور . 5- پنجمین کنگره در پاریس در سال 1937 م . برگزار شد و موضوع آن محل سکونت و محل تفریح بود . 6- ششمین کنگره در آمریکا در سال 1939 م . برگزار شد سنت معمول CIAM از بین رفت و قرار شد هر معمار در مورد کارهایش بحث کند . مباحث این کنگره در کتاب " ده سال معماری مدرن " در سال 1951 در آلمان چاپ شد . 7- هفتمین کنگره در ایتالیا در سال 1949 برگزار شد و موضوعش مسئله زیبایی در معماری بود . 8- هشتمین کنگره در انگلستان در سال 1951 برگزار شد مرکز شهر حق پیاده روندگان . 9- نهمین کنگره در فرانسه در سال 1953 برگزار شد و موضوع آن محیط طبیعی انسان بود. 10- دهمین کنگره در یوگوسلاوی برگزار شد . کار CIAM با بحث درباره ساختن ارزان قیمت (1929) و سپس در سال 1930 با بحث درباره نحوه استفاده منطقی از زمین ، نخستین مطالعه درباره وضعیت شهر با در نظر گرفتن چهار اصل زندگی ، کار ، تفریح و عبور و مرور در سال 1934 ( منشور آتن ) در سال 1951 سیما و چگونگی بوجود آمدن مراکز شهر مورد مطالعه قرار گرفت و بین سالهای 1957 تا 53 شهر به عنوان محیطی برای زندگی طبیعی آدمیان مورد مطالعه قرار گرفت . CIAM در اواخر معماری مدرن از بین رفت . در این زمان معماری مدرن تثبیت شده بود . شهرسازی لوکوربوزیه لوکوربوزیه در سال 1924 کتاب شهر آینده را در پاریس منتشر کرد . در این کتاب شهرهای آمریکا بخصوص نیویورک و شیکاگو را بخاطر آسمانخراش های مرتفع و خیابانهای چند طبقه ستود . لوکوربوزیه شهرهای آینده را شهری تجسم نمود که از آسمانخراش های عظیم و مرتفع تشکیل شده است و آپارتمانهای چند عملکردی و حدود 100 هزار نفر گنجایش . در این ساختمانها آپارتمانهای مسکونی ، ادارات ، فروشگاهها ، مدارس ، مراکز تجمع و کلیه احتیاجات یک محله بزرگ فراهم است . ساکنان این مجتمعها از دود و سر و صدای ترافیک اتومبیلها به دور هستند و به جای آن از آفتاب و دیدن مناظر زیبا لذت می برند . براساس این کتاب دوشهر در دهه 50 میلادی طراحی شد . شهر شاندیگار Chandigarh در هند ، طرح لوکوربوزیه در سال 1950 ، و شهر برازیلیا که توسط اسکارنیمایر Oscar Neimeyer یکی از شاگردان لوکوربوزیه به عنوان پایتخت برزیل ساخته شد . درست است که در این دو شهر آسمانخراش 100 هزار نفری وجود ندارد ولی بلوکهای مکعب شکل با فاصله های زیاد از یکدیگر تبلوری واضح از ایده لوکوربوزیه است . این دو شهر در دهه های 60 و 70 توسط پست مدرنها ، رابرت نچوری و برنت برولین . به عنوان سمبل شهرسازی مدرن مورد نقد قرار گرفت . آنها گفتند که فاقد هر نوع هویت تاریخی و فرهنگی است . در ایران نمونه اینگونه شهرسازی ، شهرک اکباتان است . طرح در دهه 50 شمسی . Mies Van Der Rohe ( 1886-1969 ) در سال 1886 در آخرن متولد شد . بین سالهای 1908 تا 1911 در دفتر پیتر بهرنس کار کرد . در سال 1909 کارخانه توربین سازی بهرنس استفاده کردن از شیشه و آهن در میس وندروهه تاثیر گذاشت در همان دوره میس وندروهه تحت تاثیر شینکل Shinkel و بعدها تحت تاثیر معماری کلاسیک و اکسپرسیونیسم آلمان بود . میس تحت تاثیر هنر دستایل ، تاثیر بهرنس در بکار بردن مصالح جدید و پلان آزاد رایت بود . می وندروهه گفته است : " اکنون در ساختمان موضوع استخوان و پوست مطرح است . من نمی خواهم جالب باشم من می خواهم خوب باشم . تکنولوژی می تواند مشکلات اقتصادی ، اجتماعی و فرهنگی زمان معاصر را حل کند ." در کل می توان گفت به همان اندازه که ستون دوریک برای یونانیان اهمیت داشت ، تیر آهن برای میس وندروهه اهمیت دارد . شعار اصلی میس وندروهه : " کمتر بیشتر است ، Less Is More " " معماری کیک عروسی نیست ، Architecture Isn't A Wedding Cake " لوئیس سالیوان «لوییس سالیوان» معمار بزرگ آمریکایی و «پدر معماری مدرن» در چنین روزی به دنیا آمد. او با تفکرات و عقاید منحصربه فردش توانست تحولی شگرف در هنر و صنعت معماری به وجود آورد و تاثیرات عمیق او بر کسی پوشیده نیست. سالیوان بنیانگذار مدرسه معماران شیکاگو است و «فرانک لویدرایت» معمار افسانه ای آمریکایی از شاگردان او بوده است. «لوییس هنری سالیوان» در سوم سپتامبر ۱۸۵۶ در شهر بوستون به دنیا آمد و مدت کوتاهی در «موسسه فناوری ماساچوست» (ام آی تی) به تحصیل مشغول شد و دریافت که قادر است تحصیلات دبیرستان خود را یک سال زودتر تمام کند و با گذراندن یکسری امتحانات، دو سال در دانشگاه پیش بیفتد. او تنها ۱۶ سال داشت که وارد دانشگاه ام آی تی شد و پس از یک سال تحصیل به فیلادلفیا رفت و برای خود شغلی در کنار معماری به نام «فرانک فرنس» (Frank Furness) پیدا کرد. رکود اقتصادی سال ۱۸۳۱ بسیاری از زحمات «فرانک فرنس» را بر باد داد و او به واسطه مشکلات مالی مجبور به اخراج «سالیوان» شد. در این زمان «سالیوان» به شیکاگو رفت تا در جریان ساختمان سازی آن شهر که پس از وقوع یک آتش سوزی گسترده در سال ۱۸۷۱ آغاز شده بود شانس خود را بیازماید. او خیلی خوش شانس بود که موفق شد در کنار «ویلیام لبارون جنی» مشغول به کار شود. «جنی» اولین معماری است که از اسکلت فلزی در اجرای ساختمان بهره برده. پس از کمتر از یک سال فعالیت در کنار «جنی»، «سالیوان» به قصد تحصیل بار سفر بست و یک سال در دانشگاه هنر پاریس مشغول به فراگیری شد. پس از اتمام دوره آموزشی به شیکاگو بازگشت در حالی که هنوز هجده سالگی اش تمام نشده بود. او چند سال بعد را به فعالیت در کنار معماران مختلفی گذراند تا اینکه در سال ۱۸۷۹ «دانکمار آدلد» معمار مشهور آن زمان، «سالیوان» را استخدام کرد و یک سال بعد او را در شرکت خود شریک کرد. این اتفاق سرآغاز دوران پیشرفت و موفقیت سالیوان بود. طی این سال ها «سالیوان» و «آدلد» موفقیت هایی پی درپی به دست آوردند که از جمله آنها می توان به طرح و اجرای تالار سخنرانی شهر شیکاگو در سال ۱۸۸۹ اشاره کرد که در پایان پروژه «سالیوان» و «آدلد» طبقه بالای این ساختمان را به عنوان آتلیه خود انتخاب کردند. از دیگر موفقیت های این دو شریک می توان به ساختمان واگن سازان (Wainwright Building) در سنت لوییس اشاره کرد که اولین آسمانخراش تاریخ معماری جهان به شمار می رود. «لوییس سالیوان» اولین معماری است که روش صحیح استفاده از اسکلت فلزی در ساختمان های بلند و مزایای آن را به طرز بهینه ای مورد استفاده قرار داد. از آنجایی که در ساختمان هایی که با اسکلت فلزی بنا می شوند معمولاً غیر یک یا دو دهنه دیوار برشی در سایر نقاط ساختمان نه تنها عضو باربری وجود ندارد که به عنوان مثال از دیوارهای ساختمان فقط به دلیل پوشندگی و محافظت سرمایی گرمایی استفاده می شود و هیچ خاصیت باربری ندارد. «سالیوان» با علم به این نکته در ساختمان های بلند از پنجره هایی با ابعاد بزرگ بهره می برد که نه تنها باعث روشنایی بیشتر فضای داخلی می شد که با حذف دیوارها و ضخامت پائین شیشه های پنجره سطح مفید ساختمان افزایش یافت. توجه سالیوان به مزایای اسکلت فلزی موجب شد محدودیت های دست و پاگیر مهندسی که همیشه بر سر راه طراحان معمار وجود داشته است تا حدی از بین برود و این تحولی شگرف در معماری مدرن را باعث شد. در سال ۱۸۹۰ «سالیوان» یکی از ۱۰ معمار منتخبی بود که برای اجرای ساختمان «نمایشگاه جهانی کلمبیا» که قرار بود در سال ۱۸۹۳ در شیکاگو برگزار شود انتخاب شد. ساختمانی که بعدها «شهر سفید» لقب گرفت. از دیگر شاهکارهای خلق شده «سالیوان» می توان به ساختمان عظیم ترمینال شیکاگو و «دروازه طلایی» که طاقی است عظیم که در «شهر سفید» قرار دارد اشاره کرد. شراکت «آدلد» و «سالیوان» پس از اجرای فروشگاه زنجیره ای «کارسون پیری اسکات» به اتمام رسید و در پی انحلال شرکت «سالیوان» یک دوره بیست ساله را با سیری نزولی چه در زمینه مالی و چه زمینه احساسی سپری کرد. از او به پاس تلاش ها و زحمات بسیار در هنر معماری بارها تقدیر شد و در سال ۱۹۲۲ به عنوان یک طراح خبره از مسابقه ای که برای طرح و اجرای «برج تریبیون» برگزار شده بود شدیداً انتقاد کرد. یک برج با اسکلت فلزی و نمایی از سنگ که ساختمان های سنگی معماری گوتیک را تداعی می کرد اما سالیوان یک تحریف بزرگ تاریخی را در طراحی آن کشف کرده بود. «لوییس سالیوان» عاقبت در چهاردهم آوریل ۱۹۲۴ در شیکاگو چشم از جهان فروبست. «فرانک لوید رایت» که به نوعی شاگرد او محسوب می شد مراسم تدفین این معمار بزرگ را که در زمان مرگ فقیر و تنها در اتاق هتلی در شیکاگو درگذشته بود آبرومندانه برگزار کرد. اکنون که سال ها از مرگ او می گذرد هنوز تاثیر تفکرات این اولین معمار پیشرو در معماری جهان به چشم می خورد
مكاتب معماري تأثير گذار بر معماري سوئيس
معماری طبیعی
معماری طبیعی نوعی معماری آمیخته با رنگ است که در اوایل قرن بیستم به عرصه ظهور رسید. معمارانی چون فرانک لوید رایت، آنتونی گادی و رادولف استینر که هر کدام با الهام از طبیعت شیوه ای از این معماری را بنیان گذاشتند. این شیوه معماری به معنای تقلید صرف از طبیعت نیست بلکه در آن خواسته های بشر بعنوان موجودی خلاق و زنده در نظر گرفته می شود، به انسان فردیت می بخشد و به سازگاری انسان با طبیعت پیرامون و مشخصه های فرهنگی وی کمک می کند.معماری طبیعی از توجه صرف به ابعاد فرهنگی و اجتماعی پا را فراتر گذاشته و جنبه های فیزیکی، روحی و روانی بشر و ارتباط وی با دنیای پیرامون را مد نظر قرار می دهد و در زمانی که معماری روز شدیداْ وابسته به اقتصاد، تکنیک و مقررات است معماری طبیعی این موارد را با ابعاد زیستی، فرهنگی و روحی بشر گره می زند.
اصل و مبدا معماری طبیعی
با خلق شیوه های نوین معماری بسیاری از معماران بر آن شدند که با تلفیق تکنیک های ساختمان سازی و الهام از طبیعت زندگی بشر امروز، معماری طبیعی را بنیان گذاری کنند.لوئیس سالیوان (1856_1924): اولین فردی که به تجزیه و تحلیل مفاهیم معماری طبیعی پرداخت. وی در مورد طبیعت تحقیقات بسیاری انجام داد که نتیجه آن اصول نقشه کشی این شیوه معماری بود. او همچنین معمار بنای هندسی (شکل مقابل) است.
دگرگونی مدرنیسم
معماری طبیعی در اواخر قرن بیستم رو به افول نهاد، چندین نفر از پایه گذاران این سبک مردند و در اروپا رکود اقتصادی و شروع جنگ جهانی دوم باعث کساد بازار ساخت و ساز شد.اگرچه در دهه پنجم وششم قرن بیستم این سبک معماری دوباره رواج پیدا کرد. این حیات دوباره معماری طبیعی مدیون تلاش های بنیانگذاران مدرنیسم بود. آنها صورت های تئوری معماری هندسی را عملی کردند. نام برخی ازاین افراد همراه با آثارشان در ذیل آورده شده است:
با احیای دوباره معماری طبیعی، بسیاری از معماران با الهام از یافته های پیشگامانی چون رایت و استینر و استفاده از تکنیک ها و خلاقیت های فنی اقدام به ساخت و ساز کردند. اما هنوز این شیوه معماری جهانی نشده بود. چند سال بعد در نمایشگاهی 50 آرشیو و پوستر از این پروژه ها در معرض دید عموم قرار گرفت و بدین نحو معماری طبیعی شهرت جهانی یافت.این ساختمانها علاوه بر برخورداری از استحکام و ایمنی نشانگر هویت ملی و فرهنگی مردم یک منطقه بود و بدلیل داشتن رنگ آمیزی ، روشنایی و طرح جذاب بازدیدکنندگان را بر آن می داشت تا این شیوه را شخصا تجربه کنند.
معماري با چوب و سنگ
چوب, گل خام یا پخته و سنگ مصالح ساختمانی اصلی هستند که از آغاز پیدایش تمدن به کار رفته اند.
این مصالح وقتی پیر میشوند نجابت بیشتری میابند و با طبیعت در می آمیزند, وقتی هم که زوال میابند وقاری شکوهمند پیدا می کنند.
هر ماده ای بر اساس اقتضائات طرح انتخاب میشوند و موفقیت آن تا حدود زیادی به نتیجه کار بستگی دارد. هیچ ماده ای فی نفسه بد نیست فقط باید به درستی و بصورت طبیعی به کار میرود.همانگونه که پیری مصالح طبیعی را نجیب میکنند مصالح مصنوعی را پست می سازند. این مساله نگران کننده است که آیا معماری امروز و فردا همچون معماری گذشته جسورانه و ماندگار خواهد بود, یا نه.
وقتی میخواهیم ماده ای را انتخاب کنیم باید این کار را بدون پیش داوری انجام دهیم, باید عوامل مختلف دخیل در مسئله نظیر زیبایی هزینه ها و نکنولوژی موجود را بسنجیم اما عوامل فرهنگی و عاطفی را نیز به حساب آوریم همه مسائل به یک روش حل نمی شوند.جلوه سنگ از برش و شکل آن ناشی می شود. بدین منظور سنگ باید ضخامت کافی داشته باشد. در ورقها بافت سنگ به ابزار برش یا صیقل بستگی میابد.یقینا سنگ ماده ای است که انسان را مایوس نمیکند و همواره چیزی بسیار فراتر از انتظار را برآورد میکند.روشن است که هر چه جهان پیرامون ما مصنوعی تر میشود, اهمیت هماهنگی و زیبایی شناسی این فن که بار عمده مسئولیت آن به دوش معمار است, فزونتر می شود.معماران باید این را بیان کنند که هر شهری آفرینشی هنری در هماهنگی با طبیعت است.انسان ناگزیر است که هماهنگ با طبیعت زندگی کند و معماران میتوانند به تحقق این آرمان کمک کنند. رفتار سنگ با گذشت زمان بهبود میابد و کیفیت آن از لحاظ ایمنی و عایق بندی عالی است. کیفیت زیبایی شناختی و توانایی آمیزش آن با محیط اطراف نیز عالی است.
خانه هايي در سوئيس ، الهام گرفته از معماري سنگ
ساخت کارخانه تنباکو به سبک معماری مساجد اسلامی در سوئيس
این کارخانه در کشور سوئيس مي باشد .نكته: اصل و مبدأ اين كارخانه در آالمان میباشد
معماري معاصر و مدرن در سوئيس
گفتگو پیرامون مساله ی مسکن نبش قبر در سوئيس یکی از مهمترین موضوعات معماری معاصر در زوريخ است که زیر سایر مباحث و منازعات معمارانه در اين شهر مدفون شده است . ما اين بحث را از كنفرانسي با نام " معماري معاصر و سوئيس در زوريخ" برگرفته ايم باشد كه مورد توجهتان قرار گيرد: هرچند به نظر می رسد مسئله سکونت به موضوع تکراری و رنگ باخته محافل معماری بدل شده ولی از آنجا که مسکن یک نیاز اجتماعی و اولویتی است مقدم بر تمام کارهای دیگر که از جانب اجتماع به معماری تحمیل می شود.با در نظر گرفتن این نکته که معماری مدرن با محور قرار دادن موضوع مسکن خود را سازماندهی کرد و زیربنای خود را شکل داد ، به گونه ای که این مساله همواره باعث تحسین معماری مدرن شده است
ولی معماری معاصر همواره تلاش کرده است با دوری جستن از این مساله از زیر سایه معماری مدرن خارج شده و گذشته خود را فراموش کند.درواقع یاد آوری این مفهوم به معنای تداعی خاطرات تلخ و دوست نداشتنی از گذشته در ذهن معماری معاصر است . به طور قطع این اضطراب و پریشانی چندان بی پایه و اساس نیست، از اولین روزهای آغاز مدرنیسم مسئله سکونت در قالب تضادی جنون آمیز میان سکونت در خانه های شخصی و خانه های جمعی (آپارتمان) وجود داشته است . ابتدا تولید انبوه سکونت گاهها بر مشکل خانه دار شدن مردم و سکونت آنها فائق آمد و همانگونه که هانس میر (Hannes Meyer) دومین رئیس مدرسه معماری باهاوس(Bauhaus) بیان می کند :
خود را از نظامی زیبایی شناسانه به نظامی اجتماعی تبدیل می کند. در این زمان برای جبران عدم توجه به جنبه زیبایی شناسانه و شخصیت معمارانه بنا، معماری پناهگاه خود را در خانه های شخصی اشراف و ثروتمندانی یافت که هم چنان به آینده معماری خوش بین بودند. در همین حال در دومین کنگره سیام ((ClAM) که در سال ۱۹۲۹ در فرانکفورت برگزار شد میس وند رو (Mies van der Rohe) شعار « مسکن با حداقل استانداردهای زندگی» را مطرح کرد. امروزه ثابت شده تقسیم مسکن خوب با حداکثر استانداردها و مسکن بد با حداقل استانداردها به دو مقوله ی مجزا امری اشتباه است که ناچار به وادی بن بست رسیده است. ساخت خانه های شخصی به عنوان بازاری ویژه و اختصاصی برای کارفرمایان ثروتمند
به گونه ای معماری جایگزین تبدیل شده است که پروژه های پیشرو در آن فقط به عنوان معماری سمبلیک و نشانه ای قابل تشخیص هستند به طور مثال این گونه پروژه ها حجمی حدود ۸۰ درصد از مجلات معماری را اشغال می کند ولی تاثیر بسیار اندکی بر چشم اندازهای بصری و روانی جامعه معاصر دارند. آنچه معماری معاصر با آن دست به گریبان است ، مسکنی است که اساسا خارج از ساز و کار طبیعی اقتصاد عمل می کند یا حداقل اقتصادی بر مبنای اصول و ویژگیهای آنچه امروزه معماری معاصر با آن دست گریبان است . از طرف دیگر اگر اصول استقلال فردی به عنوان عامل اساسی تغییر و دگرگونی در دوران مدرنیته در نظر گرفته شود پس وجه دیگر سکونت در دوران مدرن یعنی زندگی در خانه های جمعی به همان میزان نامناسب و غیر قابل تطبیق جلوه می کند.
در دوران انقلاب صنعتی تاثیر شرایط و ارزشهای اجتماعی بر شکل گیری سکونتهای جمعی بسیار قوی بود به بیان دیگر این شرایط اجتماعی و خاص افراد جامعه بود که موجب شکل گیری مسکنهای جمعی (آپارتمانها ) گردید و بطور کلی به عنوان یک راه حل فوری برای حل مشکل سکونت در جوامع صنعتی مطرح شد و بطور کامل با نیازهای اساسی یک خانواده پیوند خورده بود. طرح سکونت گاههای کوچک و استاندارد مدرن به طور کلی در پاسخ گویی به نیازهای زندگی امروز و انسان معاصر ناتوان است. در حال حاضر بطور چشمگیری مسکن طبقات ضعیف اجتماع شده است و این دلیل اصلی وجود حدود یک میلیون آپارتمان با قطعات پیش ساخته در جمهوری دموکراتیک آلمان سابق است که همگی خالی مانده اند و در انتظار سرنوشتی مشابه با ساختمانهای بلند مرتبه در پورت ایگو سنت لوئیس آمریکا (Pruitt lgoe St Louis ) هستند که تخریب آنها در سال ۱۹۷۲ مصادف با تاریخ مرگ معماری مدرن محسوب می شود با توجه به این پیشینه
معماری معاصر نمی تواند انتظار کمکی از سوی تاریخ معماری مدرن برای حل مشکل سکونت باشد حال سوال اساسی این است که در این صورت منبع بعدی برای پاسخ به این سوال خواهد بود .پیتر آیزنمن (Peter Eisenrnan ) نسخه جدید و مناسبی را در این مورد تجویز می کند او می گوید: انسان معاصر مدتها است که هیچ تصور کلی و مفهوم عینی از زندگی ندارد ولی با این وجود به ساخت خانه ها و زندگی در آن ادامه می دهد در واقع نظر آیزنمن ( Eisenrnan) برداشتی از گفته هایدگر در کتاب« ساختمان ، سکونت ، تفکر » است جایی که او مشکل واقعی سکونت را در بحبوحه ی بمباران جنگ جهانی در اروپای ویران اینگونه بیان می کند بازماندگان جنگ هیچ گاه برای درک مفهوم وماهیت زندگی از آن دست نمی کشند آنها نیاز دارند که یاد بگیرند چگونه سکونت کنند
.موضوع مهمی که در دوران تسلط مدرنیسم در حیطه معماری مطرح شد این بود که معماری برای خود قدرت آموزشی و تربیتی قائل بود به همین دلیل یک ساز و کار تبلیغاتی واقعی را نیز با هدف بسط توسعه این دیدگاه جدید به شیوه زندگی به کار گرفت در نخستین گام این آموزشها فقط محدود به توصیه هایی در کتاب «سکونت جدید» بود ولی خیلی زود برای وارد شدن این مفاهیم جدید به پایه های اصلی فرهنگ اجتماعی مردم به فیلم تبدیل شد والتر گروپیوس (Walter Gropius) در کتاب «چگونه می توانیم سالم و کارآمد زندگی کنیم » شهر پیشنهادی خود را به عنوان یک مکان آزمایشی ارائه می کند در سال ۱۹۲۹ هانس ریشتر (Hans Richter) از طرف مقامات ورکبوند سوئیس (Swiss Werkbund) اجازه یافت
تا ساختمان «مجموعه مسکونی نوین» خود را آغاز کند در سال ۱۹۳۱ لوکور بوزیه در فیلم کوتاه خود « معماری امروز شاهکار خود ارتفاعی معمارانه » هنر زندگی مدرن را با تصاویری از ویلای شخصی خود با پارکینگ اختصاصی جلو خانه و و باغ بام برای ورزش صبحگاهی به تصویر کشید)میس وندرو ترجیح داد تا این نقش آموزشی را بصورت شخصی انجام دهد او در پاسخ به نقدهای اتهام آمیز علیه خانه هایی که می ساخت علاقه نشان می داد و در پاسخ به نامناسب بودن خانه های او برای زندگی روزمره جواب می داد که من به مردم چگونه زیستن در خانه هایی که ساخته ام را یاد می دهم و برای اطمینان گاهی به صورت سر زده به خانه مالکانی که خانه آنها را ساخته بود می رفت تا مطمئن شود
مبلمان خانه ها را همانگونه که او در پلان طراحی کرده قرار داده باشند.
پس می توان نتیجه گرفت که در دوران مدرن معماران علاوه بر خلق فضاها شیوه زندگی نوینی را ایجاد کردند در جوامع امروز این نقش به عهده صنایع بزرگ و فراگیری هستند که با سرعت مدلها و الگوهای جدید را طراحی و از طریق شبکه های گسترده رسانه ای تبلیغ می کند در سال ۱۹۲۷ مدرنیستها ساختمان نمایشگاه Weissenhof در اشتوتگارت را سازماندهی کردند تا خریداران اجازه داشته باشند تا شیوه ی جدید زندگی را تجربه کنند این کار امروزه در IKEA (شرکت سوئیسی طراحی داخلی وسایل منزل) اتفاق می افتد و می توان گفت که IKEA نقشی اساسی و بیش از هر معمار دیگریست علاوه بر این دهها هزار طراحی داخلی گوناگون و مجلات مختلف که بدون شک مشخص کننده فرهنگ واقعی سکونت امروزی بیش از هر زمان دیگریست با در اختیار داشتن این تولیدات ،
زندگی و معماری به فرهنگی پایدار می رسند بدون اینکه توانایی رسیدن به خلاقیتهای هنری خلق شده روزمره را داشته باشند تنها قادر است در مقابل آنها عکس العملی در خور ارائه کند.این منطق عکس العملگرا از طریق موسسات فرهنگی که حامیان واقعی معماری هستند گسترش می یابند به همین دلیل نمایشگاه سبک بین المللی International Style))که در سال ۱۹۲۹ در موزه هنرهای مدرن MOMA) ) برگزار شد نیروی محرک مهم و اصلی در گسترش ایده معماری مدرن در مورد سکونت به ویژه در امریکا بود در حالیکه نمایشگاه
« خانه های غیر خصوصی» که در سال ۱۹۹۹ و در همان محل برگزار شد به سختی تصویر محو و رنگ پریده ای از تحولاتی را منعکس می کرد که مدتها بود اتفاق افتاده بود. ارائه تصویری اغراق آمیز از این گونه معماری بطور چشمگیری منتج به گفتمان پیوندی چند بعدی از فرهنگ مصنوعی روزمره انسان معاصر می شود ارائه تعریفی دقیق و ماهیت گرایانه از سکونت آنگونه که هایدگر ارائه کرده است برای معماری معاصر کار آسانی نیست به طور قطع ارائه جملات دقیق و کیفی زمانی امکان پذیر است که شخصی معماری را به مثابه چیزی تفسیر کند
ولی اکنون این شرایط زندگیست که معماری و نحوه آن را مشخص می کند شرایطی از قبیل: نوع رابطه با دیگران ، روش انجام کار، تعداد فرزندان، مکان یابی خانه در محدوده شهر، نوع تفریحات ، میزان تحرک و ….. که همگی موارد جزئی کوچک از پارامترهای موثر در زندگی انسان معاصر است .انجام پژوهش و تحقیقات نوین بر اساس روشهای پیشرفته بر روی شرایط تاثیر گذار خارجی که نمونه های آن ذکر شد از ضروری ترین پیش نیازها برای موضوع مسکن و سکونت در معماری معاصر است . این شناخت دقیق از شیوه زندگی ، انسان معاصر را در بیان تعریفی دقیق از جایی که زندگی در آن انجام می شود توانا خواهد کرد، نه تنها خانه بلکه تلویزیون
، قطار، هتل ، محل کار می توانند محیطی برای زندگی انسان باشند. از این دیدگاه سکونت خود را به مثابه حضوری مستتر ارائه می کند . تحقیق برای ارائه مفهوم عینی سکونت منجر به کشف نوعی وجود بدلی مدرن که فراگیر از نظر مکانی وزمانی وغیر قابل تعریف است درست مانند زمانی که رنگها با هم مخلوط می شوند رنگ جدید فقط تحت تاثیر برهم نهی رنگهای اصلی ایجاد می شود ، می توان سکونت را نیز فقط از طریق برهم نهی شرایط زندگی روزمره انسان معاصر تعریف کنیم این نوع تعریف مرکز گریز باعث دستیابی به فرایندهای تاثیر گذاری می شود که موجب به دو استحاله اساسی در سکونت گاههای معاصر می شود .
۱- تحرک وابسته به فضا وزمان
۲- عدم خلوص گونه شناختی در مورد حرکت وابسته به فضا وزمان
اگر سکونت گاهها در قرن ۱۹ و اوایل قرن بیستم نوعی زندگی پایدار و محدود به مکان را ارائه می داد امروزه تحرک و فعالیتهای زیاد میان قطبهایی که انسان در آن حضور دارد سبب ایجاد مکانهایی میشود که به میزان زیادی تابع زمان و فضا هستند . با وجود تحرک بسیار زیاد که جزئی از زندگی معمول افراد جامعه است بدویت مدرن به شرایط هر روزه تبدیل شده است . در کشور امریکا میانگین تغییر شغل و محل زندگی برای هر شهروند تقریبا ۵ سال و در اروپا نیز با سرعت کمتری در حال نزدیک شدن به این میانگین است
« شهروند انعطاف پذیر» زندگی خود را اساسا برمبنای نیازهای در حال تغییر شغل خود سازماندهی می کند افزایش تغییر شغلهای بلند مدت و جهانی شدن بازار کار موجب پدید آوردن نوع زندگی نوین شده است که از نظر زمانی و مکانی به شدت دستخوش تغییر شده به همین دلیل سکونت بیشتر و بیشتر به موضوع فرهنگ حرکت تبدیل شده است .خانه مفهوم قلمرو و ملک شخصی را از دست داده است و خود را با مفهوم جدید ملک متحرک معرفی می کند معمار آلمانی ( André Poitiers ) پیش بینی می کند که در آینده انسانها در واحدهای سکونتی متحرک زندگی خواهند کرد. واحدهایی قابل حمل که با مالکانشان جابجا خواهند شد. این نوع محرک به طور قطع شیوه زندگی انسان را نیز تغییر خواهد داد مفهوم انعطاف پذیری که زاده تحول و انقلاب عظیم در سازه
ساختمانهای مدرن بوده است در انتهای دوره مدرن تنها به کلیشه ای تکراری و رنگ باخته بدل شده بود و نقش مفهومی و اساسی خود را انجام نمی داد .
امروزه معماران هنوز انعطاف پذیری را به عنوان مفهومی ساختاری می شناسند این تفکر به دیدگاه آنها نسبت به کار معمار معروف دوران مدرن لوکوربوزیه و ابداع سیستم باز می گردد. پلان آزاد دومینو (the Maison Domino ) اجازه ساخت سازه ای باربر و ساده را ارائه می داد که در آن چند ستون جایگزین دیوار شده است تا اینجا این موضوع اساسا امتیاز معمار برای سود جستن از انعطاف پذیریست زیرا روند طراحی را آسانتر می کند هرچند قولی که معمار در مورد تقسیم
بندی انعطاف پذیر و آزاد اتاق ها به مالک خانه داده بود عملا اجرا نشد .نیروی فیزیکی دیوارها که در ساختمان اجرا شده بود قابلیت تغییر شکل زیاد و سطح آزاد طبقات چیزی بیش از یک گزینه تئوری و مفهومی سازه ی نبود اخیرا معماران مفهوم واقعی انعطاف پذیری به معنای واقعی و با روشی قابل اجرا برای سازماندهی فضا به گونه ای که واقعا امکان تغییر آن وجود داشته باشد ( مثلا با ایجاد تمهیداتی می توان اجزاء آشپزخانه را با کمک اتصالات برق یا شیرهای آب که به آن متصل است بصورت آزادانه در فضاها قرار داد به گونه ای که امکان حرکت آنها نیز فراهم باشد) .