بخشی از مقاله
چکیده
یکی از جنبه های مورد تاکید دین اسلام توجه و احترام به طبیعت و بهره گیری از توانمندیهای محیط برای ایجاد شرایط آسایش ساکنین است که معادل معماری پایدار امروزی شناخته می شود. با توجه به بحران انرژی ، لزوم مطالعه در باب معماری پایدار از طریق حکمت معماری اسلامی درک شده و بعنوان هدف اصلی این مقاله پس از تبیین حکمت معماری اسلامی ایران مورد تاکید قرار گرفته است.
پرسشهای اصلی این پژوهش آن است که معماری شامل جنبه هاییست و این ابعاد در معماری ایرانی چگونه با حکمت اسلامی درآمیخته است. برای رسیدن به اهداف موردنظر، پس از تعیین ابعاد معماری پایدار و حکمت معماری اسلامی ایران، شیوه حضور آن در معماری اصفهان پرداخته می شود.
مطالعات صورت گرفته نشان می دهد که در گونه های مختلف معماری سنتی ایران سالها پیش از ظهور مباحث معماری پایدار به این مسئله توجه شده است. در حکمت معماری ایرانی قابل درک است؛ که اصول حاکم بر آن در پژوهش بیان شده است. معماری اسلامی تنها در سایه چنین رویکردی قابلیت تعریف می یابد، نگرشی که تبلور عینی آن را می توان در شیوه اصفهانی، به خوبی مشاهده نمود.
-1 مقدمه
حاصل قرنها تجربه پیشینیان و بزرگان هنر این سرزمین، یادگاریهای است که امروزه از آن به عنوان»معماری اسلامی ایران«یاد می نماییم. بحران هویت و بینظمی فزاینده در سیمای شهرها و بناهای معاصر،ارزشهای نهفته در تجارب گذشتگانمان را هر روز بیش از پیش نمایان میسازد.گسست تاریخی روزگار معاصر از سیر تکامل دستاوردهای پیشکسوتان معماری، معجب تولید فضایی ناخوانا در شهرهای معاصر گردیده است.
این ناخوانایی تا جایی پیشرفته که در روزگار معاصر نمیتوانیم رابطهای منطقی با معماری گذشته برقرار نماییم،گویی شاهکارهای معماری ایرانی در جای دیگری ساخته شده و یا به وسیله افرادی غیر ایرانی بر پا گردیده،که تا این حد با معماری معاصر ما متضاد و بیگانه میماند. از سوی دیگر گویی زبان طراحی این بناها برای ما غیر قابل درک است که معماری معاصر ما تا این درجه، از شکوه و سازمندی میراثهای جاودان پدران ما بیبهره مانده است. پس ازگذشت روزگار استیلای فرهنگ مدرن و رخوت هنرمندان ایرانی، فضایی جدید در عرصه هنری ترسیم شده است، روزگاری که هنرمندان و فرهیختگان ایرانی و اسلامی با تمام توان در جهت باز زندهسازی هویت اسلامی خویش میکشند تا به آن روزگار شکوه و عظمت خویش را از نو برپا سازند.
بازکاوی آموزههای معنوی پنهان در هنر معماری اسلامی از اساسیترین گامها در این زمینه به شمار میآید.گذشتهای که آموزههایش میتواند چراغ راه آیندهای پرنشاط و فعال گردد. حکمت معماری اسلامی از جمله مباحثی است که در دورههای اخیر کمتر مورد توجه قرار گرفته و در مجامع علمی و مدیریتی کمتر به آن توجه میشود، گروهی با تصور اینکه موضوع حکمت معماری اسلامی هیچگونه ارتباط علمی با فرآیند طراحی بنا در معماری اسلامی ندارد کوشیدهاند آن را در حد داستانها و امثال نقل شده از پیشینیان تفسیر نمایند.
در حالی که نگرش حکمی به معماری،مساله ایست که در نخستین گام از فرایند طراحی آغاز میشود و بسیار پیش از ورود به چنین فضایی لازم است که روح وجان معمار با مفاهیم حکمی و معنوی از عجین شود. راه ورود به حکمت معماری اسلامی ایران از منزلگاه اعتقاد و التزام به آموزههایی میگذرد که هر چند زمان زیادی از شکلگیری آنها میگذرد، همواره در فرایندی پویا تا روزگار معاصر جاودان ماندهاند.
-2معماری وحکمت ناب ایرانی
معماری اسلامی، یکی ازبزرگترین جلوههای ظهور یک حقیقت هنری درکالبد مادی به شمارمیآید. معماری اسلامی به مثابه یکی از بزرگترین شاخههای هنر اسلامی توانسته است، بخش عظیمی ازخصوصیات هنر اسلامی دربستر زمان و درطول دورههای گوناگون نهادینه سازد. ازلحاظ تاریخی اولین هنری بهشمارمی آیدکه توانست خود را با مفاهیم اسلامی سازگارنموده، ازطرف مسلمانان مورد استقبال قرارگیرد.
اقبال مسلمانان به این هنر موجب گردید تا سال ها به عنوان تنها هنر اسلامی به درج مفاهیم دینی و مذهبی اسلامی بپردازد. این امر تا آنجا ادامه یافت که در ذهن اغلب مردم با شنیدن واژهی هنر اسلامی، اولین چیزی که مورد توجه قرار میگیرد، معماری اسلامی است. [8] معماری اسلامی به عنوان یکی ازموفقترین شیوههای معماری درتاریخ معماری جهان قابل بازشناسی است. دربسیاری ازمجموعه های معتبر معماری که به معرفی بناهای شاخص جهان نامبرد.
معماری اسلامی در مقام توصیف به باز گسترده ای از آثار اسلامی اطلاق میگردد که در طول سالهای متمادی رونق اسلام در سرزمینهای اسلامی شکل گرفته اند . هر چند از لحاظ ظاهری تفاوتهایی میان آنها به چشم می خورد در یک نگاه کلی و جامع نگر می توان پیوستاری ارزشمند وپویا را در آن باز شناسی کرد که موجب شده، تمامی انها در قالبی واحد باعنوان معماری اسلامی در کنار یکدیگر قرار گیرند.
عبارت دیگر اصلی پنهان در این بناها به ودیعه نهاده شده که موجب می گردد ، بتوان آنها را در کنار یکدیگر بعنوان اعضای یک خانواده بازیابی کرد، اصلی که سید حسین نصر از آن بعنوان » اصل وحدت« یادمی کند. اصل وحدت جوهره ای کار گشا در باز شناسی آثار معماری اسلامی است زیرا از یک سو ادراک بناها را ممکن می سازد و از سوی دیگر امکان می دهد، تمامی اثار معماری اسلامی ایران ودیگر کشورها ی اسلامی را به صورت مجموعه ای واحد مورد مطالعه قرار داد.
معماری اسلامی ایران هر چند چون بسیاری دیگر از شیوه های معماری اسلامی بسیار تحت تاثیر خصوصیات بومی وتاریخی بوده است ،یکی از مهمترین و موفقترین مکاتب معماری اسلامی به شمارمی آید زیرا در طی سالیان متمادی ،سیر صعودی و جریان تکاملی خوشی را به نمایش گذارده است . شیوه های معماری ایرانی هر یک تکمیل کننده شیوه های پیش از خود بوده اند وتا سال ها بدون کمترین خللی به تکامل تعالی پرداخته است . موقعیت جغرافیای ایران نیز در این زمینه بسیار موثربوده است زیرا از یک سو ایرانیان از اولین اقوامی بودند که به دین مبین اسلام مشرف شدند و از سوی دیگر نیز از سوی دیگر بسیاری از ملتها وکشورهای دیگر نیز از طریق ایران به این موفقیت دست یافته اند
. گسترش جغرافیای و غنای فرهنگی مردم ایران نیز در این امر بسیار موثر بوده است. از این رو در دسته بندی های موجود ، معماری اسلامی ایران بعنوان یکی از مهمترین مکاتب معماری مورد پذیرش قرار گرفته است ، علاوه براینکه از لحاظ شکلی - محتوای خصوصیات منحصر به فردی از آن قابل تعریف است.
اگر معماری اسلامی را نگین انگشتری هنر های اسلامی ایران را مایه سرافرازی معماری اسلامی جهان بدانیم ، بی شک مکتب اصفهان سر آمد شیوه های معماری اسلامی و مایه مباحات نحله های مختلف آن است . مکتب اصفهان در معماری که استاد پیرنیا از آن با بعنوان »آواز قوی معماری اسلامی« یادمی نماید میراث دار سالها کوشش وتلاش ایرانیان در شیوه های خراسانی ،رازی و اذری است که در دوران طلایی فرهنگ ایرانی و دورا پر افتخار صفویه به بارنشست . مکتب اصفهان روزگار تلاقی حکمت ، معنویت وخرد ایرانی با مفاهیم پایدار اسلامی است ،بعبارت دیگر شکل گیری و تکامل مکتب اصفهان حاصل فراینی دست که در نتیجه آن اندیشه های اسلامی و بخصوص شیعی در بستر سالها تجربه ایرانیان، به عالی ترین شکل ممکن در عرصه ظهور متجلی گردید
شیوه اصفهانی را می توان بعنوان عصاره معماری اسلامی و حصل تجربیات معماران مسلمان در طی تقریبا ده قرن اقتدار اسلام در کنار توجه به آموزه های معنوی موجود در فزرهنگ ایرانی معرفی کرد.[9]در این جستار لازم است به این مفهوم اشاره نماییم که اصفهان در عصر صفوی میعادگاه تمامی صاحبان خرد واندیشه و در یک کلام آورین مفاهیم پایدار اسلامی بوده است، روندی که در دوره کوتاهی به ثمر نشست و در تکاملی پویا به خلق بناهای زیبا ،شگفت انگیز و پایا انجامید . شیوه اصفهانی مثالی کارآمد از بر هم کنش حکمت ایرانی و مفاهیم اسلامی به شمار می آید. بنابراین می توان از آن با نام میراثهای آرمانهای فرهنگی ایرانی و اسلامی یادکرد.
شکل - : - 1 میدان نقش جهان اصفهان
-3پیشینه کاربرد واژه های معماری اسلامی
معماران کشور های اسلامی بدون انکه نامی بر پیشینه خودنهد تا سالهای متمادی بدون کمترین خودنمایی به خلق شاهکارهای معماری اسلامی می پردازد.معماری اسلامی به دست کسانی ساخته می شد که بیش از جستجو برای دسته بندی ان مانند سبکهای دیگر، در صدد برپایی بناهای باشکوه ،استوار وماندگار بودند وکمتر به باز گویی بناهایی می پرداختند که معماری ایشان از آنجا نشات گرفته است.
بعبارت دیگر واژه » معماری اسلامی « واژ های نوظهور است و به چند قرن اخیر مربوط می گردد یعنی در دوره هایی که باستان شناسان ومستشرقین اروپایی برای دسته بندی شماری از آثار پرشکوه معماری کشور های اسلامی این وازه را خلق و به جهان معماری عرضه داشتند . این نکته شماری از متفکرین معصر را به اشتباه کشانده است ، تا جایی که افراد معتبری چون هیلن براند کم بودن مدارک تاریخی درباره معماری اسلامی در مکتوبات این کشور ها را نشانه بی توجهی آنها به معماری دانسته اند.
و یا با ساده انگاری نتیجه گرفته اند معماران مسلمان با ناآگاهی از گذشته باشکوه خود ،تنها از طریق منابع نوشتاری دانشمندان غربی با معماری اسلامی به معنای تمام کلمه آشنا شده اند
.این رویه تا آنجا پیش رفته است که برخی تصور کرده اند ، سکوت درباره معماری اسلامی به سبب تعلقات ملی و عدم اعتقاد به اسلام و یا اسلامی بودن معماری پر شکوه این کشورهاست
نکته بنادین در باز خوانی اسلامی این است که ، این معماری علی رقم شبه هاو تردید هایی که درباره ان مطرح می گردد ، با تمام خصوصیات و مشخصات ناگفته خویش به عنوان یک پدیده و غیر قابل انکار وجود دارد ومثال های کم نظیر و روشنی ازآن،بسیاری از کشور های اسلامی را در بر گفته است.[10]در این قسمت لازم به تذکر است که در تبیین معماری اسلامی دو رویکرد عمده در میان اندیشمندان معاصر وجود دارد . یکی از آنها معماری اسلامی را از منظر سازندگان بنا بررسی می کند و دیگر نحله ای است که معماری اسلامی را از منظر جغرافیا مورد باز خوانی قرار گرفته است.