بخشی از مقاله
کارنامه همه ایدئولوژیهای بشری در عصر حاضر و در طول تاریخ دارای نقاط سیاه بسیاری است. بسیاری از آنها به یک نکته صحیح توجه کردند و نکات مهمتر را نادیده گرفتند . همه این ایدئولوژیها "خود مرکز بین" بودند. بدین معنی که خود را در هسته و دیگران را (بقیه بشریت) را حلقه اطراف میبینند و از همه مهمتر حرفهای بزرگ زدند ولی رفتار پستی از خود به نمایش گذاشتند.
یعنی از نظر تئوری، نیکویی را ترویج دادند و در بعد عمل بسیار ضعیف ظاهر شدند. بشریت از حیث انسانی و در ابعاد حقوقی نسبت به چند قرن قبل، نسبت به دوران قرون وسطی، تقریباً جلو نیامده است و اکنون دیگر از همه ایدئولوژیهای مادی اظهار خستگی، نفرت و کسالت میشود. آخرین جمعبندی مغرب زمین این است که تمام ایدئولوژیها امتحان خود را پس دادهاند و ما دیگر احتیاج به ایدئولوژی نداریم، هرچه در این مدت فریب خوردیم کافی است و انقلابی در ابعاد جهانی نمیتواند وجود خارجی داشته باشد. اما درست در این نقطه بنبست و در این زمانی که افراد احساس خلاء شدید میکنند، یک انقلاب واقعاً کبیر از راه خواهد رسید که جهان را یک جا در خواهد نوردید. مهدی موعود (عجل الله تعالی فرجه الشریف) از راه خواهد رسید و دست همه بشریت را "برای متحول کردن موقعیت انسانی" خواهد فشرد.
شرق و غرب عالم خانه مهدی است، اگرچه پیام او از حیث مضمون، نه شرقی و نه غربی، ولی از حیث مخاطب به هر دو پهنه توجه دارد. او مادری رومی و مسیحی داشت که در جنگی اسیر شد و خود اسلام و شرافت را برگزید. او از نظر نژاد از دو نژاد مختلف است و مساله قیام او یک تحول انسانی - بشری است، نه یک مساله نژادی و عربی. مادر او و مادر تعداد دیگری از امامان شیعه (علیهم السلام) از نظر طبقهبندیهای ظاهری اجتماعی، اقتصادی و سیاسی، جزء طبقات پائین بودهاند و عظمت این مساله مشخص میشود که معیارهای غلط اجتماعی در این نهضت جهانی، دخیل نیستند.
در این مجال سعی بر بیان، بعضی از شاخصههای انسانی جامعه مهدوی (عج) که ایشان بنا خواهند کرد رفته است، هرچند در حد اشاره باشد. حکومت مهدی (عج)، حکومت دینی و جهانی است و در عین حال حکومت کلیشهها نیست، بدین معنا که جهان مملو از آدمهای یکنواختی باشد که همه مثل ماشین یک جور حرف میزنند و یک جور عمل میکنند. در آن زمان، همه همشکل و هم سلیقه نیستند، البته روابط انسانی براساس مناسبات و معیارهای الهی تنظیم میشود و همه حقوق و حدود را میشناسند ولی یکنواخت نیستند. انسانهای با فضیلت و تربیتشدهای هستند که هم، حق را میشناسند و هم تکلیف را و علیرغم تفاوت با یکدیگر، متناسب و متعادلند. اختلاف نظر در جامعه مهدوی وجود ندارد چون همه واقعیت را وجدان میکنند .
مفهوم اطاعتپذیری از امام در جامعه مهدی (عج) مطلقاً به معنی تعطیل کردن عقل فردی، درک و تشخیص و احساس مردم و ماشینی شدن، جامعه نیست. این اطاعت در رهبری انقلاب جهانی، ضامن اجرایی حقوق و ضامن تعالی شخصیتی آحاد شهروندان آن جامعه جهانی است.
همه تأکیدها در انقلاب جهانی ایشان بر "حقوق مردم" است و پرچم اصلی انقلاب، پرچم "عدالت" است . در روایات آمده است که کار اصلی مهدی (عج)، رساندن مردم به حقوق مادی و معنویشان است. یعنی شعار اصلی ایشان "عدالت" است و جوامع بشری را بعد از آنکه مملو از ظلم و جور شده باشد از عدالت آکنده خواهند کرد و حقوق انسانها، احقاق میشود. هدف اصلی و فلسفه نهضت تربیتی ایشان، نجات مردم، احقاق حقوق بشریت و رفع تبیعضهای نژادی و ... است.
قدرت او سرتاسر، شرق و غرب عالم را فرا خواهد گرفت و هیچ سرزمینی خارج از این حکومت قرار نمیگیرد. سؤالی که این جا مطرح میشود این است که: "آیا این فتوحات از نوع فتوحاتی است که قیصرها و فرعونها در طول تاریخ بدنبال آن بودهاند؟"
جواب این سوال را حضرت امیر (علیه السلام) به این صورت دادهاند که: "مهدی (عج) میآید تا تمام بردگان را در سراسر زمین آزاد کند. این فکر که بردهداری در دنیای امروز امری منسوخ است، صحیح نیست، زیرا اگرچه بردهداری به شکل صریح و سنتی در عصر ما کمیاب است (هرچند که وجود دارد) ولی امروزه بردهها را با روشهای پیچیده و مدرن میفروشند، اکثریت بشر، بردگانی هستند در دست بردهدارانی که با شیوههای جدید بردهداری میکنند و ملتها و نسلها را خرید و فروش میکنند. حال روشن است که چرا حضرت امیر (علیه السلام) فرمودند: "مهدی بردهای را روی زمین نخواهد گذاشت مگر آنکه آزادش خواهد کرد." بردههای اقتصادی و بردههای سیاسی و بردههای گوناگون.
مهدی (عج)، هیچ بدهکاری را در دنیا باقی نخواهد گذاشت مگر آنکه قرض او را ادا کند. هیچ ظلمی را باقی نخواهد گذاشت مگر آنکه از ایشان رد مظالم کند و آن ستمها را جبران کند. سرنوشت و حقوق همه مردم برای ایشان مهم است.
انقلاب و اصلاح او آنقدر انسانی است که مهدی هیچ بیگناهی را نمیکشد حتی اگر در سپاه دشمن باشد. انقلاب او، انقلابی قاطع است، با هیچ ستمگری سر سازش ندارد ولی انقلابی کاملاً انسانی است و یک شورش کور که مردم را تنها یک آلت دست میبیند و چشمش فقط به پیروزی و قدرت خیره است، نمیباشد.
"انسان" و حتی یک انسان نیز برای او مهم است. کوچکترین ذره حق برای او مهم است. او میگوید هیچ کاری واجبتر از احقاق حق ولو کوچکترین حق برای عادیترین فرد، نیست. انقلاب او در واقع انقلاب مردم است و با رهبری صالح و تمام عیار صورت میگیرد.
مهدی(عج) دو چهره دارد. چون دو مخاطب دارد. چهره اولی، چهرهای است که مهدی (عج) با تودههای مردم با همه بشریت و با انسانهای مظلوم و محروم دارد، او آن چنان با ایشان متواضع و مهربان است که گویی با دست خود عسل (عین لفظ روایت) در دهان محرومان جهان مینهد و چهره دوم که در برابر مافیای ستم جهانی بروز میکند؛ با آنها جز با زبان سلاح و از تیغ شمشیر سخن نخواهد گفت و حتی از آنها توبه هم نخواهد پذیرفت. زیرا دیگر دوران موعظه و توبه آنها پایان یافته، به اندازه کافی، هزاران سال از آنها خواسته شده است که توبه کنند. وقت عمل به وعدههایی است که همه انبیاء (علیهم السلام) قبلاً دادهاند.
بر طبق روایات ما در رستاخیز مهدی هرچه هست، صلح و دوستی، برادری و رحمت و یگانگی است. مهدی میجنگد، اما جنگ برای صلح، زیرا میداند که نمیشود به این جنگها پایان داد، مگر با جنگی که همه این جنگها را یکسره کند، او برای صلحی توأم با عدالت میجنگد.
شعار جامعه مهدوی، "محبت" است و درجامعهای که مهدی (عج) میسازد، مردم به یکدیگر خدمت میکنند، بیآنکه نیرنگی در کار باشد. هرجا به محض آنکه جرمی صورت گیرد، حد خدا جاری میشود و هیچ تبعیضی پذیرفته نخواهد بود.
روش ایشان در حکومت این است که با کارگزاران حکومت اسلامی و جهانی، بسیار سختگیر و با مردم، بویژه مستمندان بسیار مهربان است. با مردم، آسان، برادرانه و متواضعانه برخورد میکند. حق همه حقداران را میستاند، آرمانهای همه انبیاء را تحقق میبخشد.
حرکت او در واقع یک انقلاب نیست، بلکه چندین انقلاب در دل یک انقلاب جاگرفته است. انقلاب مهدی (عج) از همه جهات یک استثناء در تاریخ بشر است و تنها یک انقلاب سیاسی نیست، بلکه تحولی همه جانبه و عمیق در همه ابعاد مادی و معنوی زندگی بشر است، در این مقاله به چندین بعد این انقلاب جهانی میپردازیم:
انقلاب در حقوق زن و ارتقای عقلانیت و حقوق علمی
ایشان 313 تن را بر میگزیند که در واقع کادر اصلی انقلاب جهان و مدیران اصلی حکومت ایشان هستند. در روایت است که 50 تن از آنان زن هستند، اینان در عالیترین سطوح مدیریت جهانی به فعالیت میپردازند. پس نقش زنان را در این انقلاب بوضوح میتوان حس کرد.
مهدی کاری خواهد کرد که زن بدون اینکه دست از عفت خود بکشد، به عزت برسد. پس 3 انقلاب بزرگ عقلانی و انقلاب حقوقی (حقوق زن و ...) و انقلاب علمی را در نهضت مهدوی مشاهده میکنیم.
انقلاب اقتصادی
در این زمان (زمان ظهور) یک انقلاب اقتصادی و فنآورانه رخ میدهد. سراسر زمین برای او در نور دیده میشود، آنچه در دل زمین است و آنچه بر روی زمین است در زمان ایشان به نفع بشریت محروم به فعل میرسد. زمین محصول بسیاری میدهد و هیچ خرابهای در زمین نمیماند مگر آنکه در حکومت مهدی (عج) آباد شود، اینطور نیست که در بخشی از دنیا اقلیتی سیر و اکثریتی گرسنه و مفلوک وجود داشته باشد. در زمان او هیچ جای جهان نیست که پا بگذارد مگر آنکه سرسبز است و همه دنیا آباد است، زمین گیاهان بسیار رویاند. آب نهرها فراوان شود. در این عصر تنعم و وفور نعمت، البته با رعایت عدل و اعتدال و نه توأم با اسراف و تبذیر و ستم، فراگیر میشود.
انقلاب در روابط انسانی
انقلاب دیگر، انقلابی است که در روابط انسانی و مناسبات بین افراد صورت میگیرد. روابط صمیمانه و انسانی، آنچنان پیشرفت میکند که اگر کسی احتیاج پیدا کند از داراییهای دیگری به مقدار نیاز بر میدارد، بطوریکه آن دیگری ناراحت نمیشود. در آن روز همه چیز مال همه است. توطئه دیگر معنی ندارد، همه به فکر یکدیگرند و برادری خارج از الفاظ، معنی پیدا خواهد کرد. انقلاب او اگرچه انقلاب بزرگ و خونینی است، اما هرگز بدنبال کینهتوزی نیست؛ بلکه یکی از بزرگترین آرمانهایش کینهشویی است.
انقلاب بر ضد تبعیض
در آن زمان یا همه با هم سیر میشوند و یا اگر به قدر کافی نیست، همه با هم گرسنگی میکشند. وقتی مهدی (عج) بیاید اموال را به طرز صحیح تقسیم میکند و بر طبق روایت، یکسان به همه بشریت. اموال را چنان تقسیم میکند که در همه دنیا یک گرسنه و محتاج پیدا نمیشود، امروزه حتی در مرفهترین جوامع دنیا (علیرغم اینکه آن رفاه هم در نتیجه ظلم و فاصلههای طبقای جهانی بوجود آمده است) در عین حال هزاران شهروند از ابتداییترین امکانات زندگی محروم هستند. در جهان امروز فاصله طبقاتی به معنای دقیق کلمه وجود دارد. اما در آن عصر، این رفاه بدون تبعیض در همه جا جریان خواهد یافت.