بخشی از مقاله

ميرزا حسين خان سپهسالارقزويني


ميرزا حسين خان سپهسالارقزويني (مشيرالدوله)
تاريخ روابط خارجي ايران به معناي واقعي آن، از زمان سلطنت قاجاريه آغاز مي‌شود .گرچه قبل از آن افراد وفرستادگاني از جانب دول اروپايي به ايران آمد وشد مي كردند، اما از اوائل سلطنت قاجاريه است كه دول اروپايي به اهميت استراتژيكي ايران پي بردند وايران وارد عرصه سياست بين المللي شد. لذا بررسي ديپلماسي ايران ، ارتباط تنگاتنگي به شناخت چگونگي فعاليتها و اقدامات صورت گرفته در طول حكومت قاجار دارد.و همانا براي سلسله قاجاريه دوره سلطنت

ناصرالدين شاه نقطه اوج آن است و حوادث و وقايع پيراموني اين زمان حساسيت آن را افزايش داده است تحولات جهاني و رقابت قدرتهاي بزرگ بين المللي از قبيل روس و انگليس و تا حدي فرانسه كه تاثير مهمي در داخل ايران داشته از آن جمله مي‌باشدكه هر لحظه موجبات تغيير تصميمات داخلي را فراهم مي‌كرد و استقلال ايران را به خطر مي‌انداخت. از ديگر مسائلي كه سلطنت پنجاه ساله ناصرالدين شاه را جلوه خاصي مي‌دهد آشنايي هرچه بيشتر ايرانيان با تمدن مغرب زمين است كه پيامد آن پيدا شدن لغات و واژه‌هاي جديد چون آزادي، قانون، حكومت مشروطه و غيره بود و اين امر جز با تلاش برخي از افراد صاحب نفوذ تحصيل كرده در غرب امكان پذير نبود.


اين افراد روشنفكر كه اشاعه دهندگان قانون و آزادي جديد مغرب زمين در ايران بودند با گرته برداري از اين واژه‌ها به شكلي خام و ناپخته به ترويج و تبليع اين افكار در داخل مي‌پرداختند و شاه نيز براي حفظ ظاهر و شايد به دليل سه سفر پياپي به غرب و ديدن فاصله كشورش با آنان اندكي به فكر افتاده بود كه اين فاصله را با دستوراتي شاهانه كم كند و ظاهر امر را آبرومند نمايد از جمله اين امور به خيال افتادن شاه براي تشكيل دارالشورا مي‌توان نام برد.


آنچه در اين نوشتار مد نظر خواهد بود بررسي شرح حال يكي از صدر اعظم هاي عصر ناصري به نام ميرزا حسين خان سپهسالار است و در آن تلاش شده تا چگونگي به قدرت رسيدن ،شيوه صدارت ،مهمترين رويدادها واقدامات انجام شده او به روي كاغذ آورده شود. در اين تحقيق از منابع زير استفاده شده است.
1- كتاب سياستگران دوره قاجار نوشته احمد خان ملك ساساني در مورد احوالات و اقدامات ميرزا به تفضيل توضيح داده است و نويسنده سعي كرده نه تنها نكات مثبت بلكه نكات منفي اقدامات او را تشريح نمايد.


2- كتاب تحولات فرهنگي ايران در دوره قاجاريه نوشته دكتر احمد هاشميان شرح مختصري از ميرزا و ...... و القاب و مسئوليتهاي او با بياني ساده و روان نوشته شده است.


3- كتاب بازنگري در تاريخ قاجاريه نوشته ابونصر عضد قاجار (نوه مظفرالدين شاه و خواهرزاده مصدق) است كه در آن مطالبي از دوران قاجار گفته شده و شايد دركتب ديگر ذكر نشده باشد لكن ديد كلي نويسنده مثبت و از قاجار در نوشته‌هاي او به نيكي ياد شده است.
4- كتاب تاريخ مشروطه ايران نوشته احمد كسروي: نحوه نگارش اين كتاب كمي ادبي و ثقيل است و نويسنده با ديد مثبت اقدامات ميرزا را ارزيابي و از اقدامات منفي او همچون قرارداد رويتر تنها به اشاره‌ايي كوتاه بسنده نموده است.


5- كتاب اميركبير و ايران نوشته فريدون آدميت: كتاب معتبر و كاملي است كه مي‌توان به عنوان مرجعي مطمئن از آن استفاده نمود. در اين كتاب نويسنده توضيحاتي درخصوص اقدامات نظامي و اجتماعي ميرزا و همچنين خدمات پدرش ارائه نموده است.
6- در پايان نامه آقاي علي قنبرپور به نام بررسي نقش روشنفكران درانقلاب مشروطيت مطالب مختلفي در مورد ميرزا حسين خان مطرح شده است كه شامل مفاد قراردادها منعقده و اقدامات زمان صدارت وي مي‌باشد در اين پايان نامه از او به عنوان يك سكولاريست و كسي كه دين را از سياست جدا كرده و قدرت روحانيان را در دربار به حداقل رسانده ياد شده است.


7- آخرين منبع مورد استفاده در اين تحقيق اينترنت است كه مي توان به سايت سازمان ميراث فرهنگي اشاره نمود
الف : قبل از صدارت


ميرزا حسين خان فرزند ميرزا نبي خان اميرديوان قزويني در سال 1243 ه . ق متولد شد. اجداد وي اهل علي آباد مازندران بوده و پدر بزرگ وي موسوم به عابدين بيك درقزوين درخدمت شاهزاده علينقي ميرزاي ركن الدوله حكمران قزوين به دلاكي وخاصه تراشي اشتغال داشت. بدين سبب دشمنان ميرزا حسين خان وي را دلاك زاده لقب مي دادند. پدروي دردستگاه حكومتي ركن الدوله مال وثروتي اندوخته ونردبان ترقي را طي نمود؛ به نحوي كه هم يكي از دختران فتحعلي شاه را به زني گرفت وهم به حكمراني اصفهان و فارس نائل آمد. درسال 1274 ه . ق حكمران شيراز شد و در رفع اختلافات بين لشكريان و كشوريان درشيراز توفيقاتي بدست آورد وچون ترتيب عروسي گلين خانم دختر احمد علي ميرزا را با ناصرالدين شاه به بهترين وجه فراهم نمود ، قرب ومنزلت وي نزد شاه افزايش يافت .


رشد وترقي ميرزا حسين خان سپهسالار عمدتاً مرهون توجهات خاص اميركبيرمي باشد. نظربه روابط خاصي كه بين اميركبيرواميرديوان وجود داشت،اميركبيرپس از رسيدن به صدارت4 فرزند ذكور اميرديوان را به تهران خواسته و آنها را به كارهاي دولتي واداشت وميرزا حسين خان را كه فرزند بزرگ وي بود، براي تحصيل به خارج از كشور اعزام نمود وچون فرد باهوشي بود وبه زبانهاي فرانسوي وعربي آشنا شد، بعد از مراجعت به كشور وكيل كارهاي پدرش گرديد ودروزارت امور

خارجه مشغول انجام وظيفه شد و چون پدر وي فوت نمود، اميركبير او را به دليل مضيقه مالي به كار پردازي به بمبئي هند اعزام نمود . اقامت وي در بمبئي به مدت سه سال به طول انجاميد وبعد از سه سال با ثروت فراواني به ايران مراجعه نمود. درسال 1271 ه.ق يعني درزمان صدارت ميرزا آقا خان نوري با سمت جنرال قنسولي عازم مأموريت به تفليس شد. درسال 1275 ه.ق به سمت وزيرمختاري ايران دراسلامبول انتخاب گرديد. درسال 1280 موقتاً از اسلامبول به تهران فرا

خوانده شد ودرسلك اجزاي دارالشوراي دولتي در آمده و مجدداً به اسلامبول بازگشت. درسال 1285 ه.ق يعني ده سال بعد از اشتغال به سمت جنرال قنسولي در اسلامبول، به تهران احضار و از درجه وزيرمختاري و ايلچي گري مخصوص به مقام سفارت كبري نايل آمد ومجدداً به اسلامبول رفت ومدت دو سال دراين سمت مشغول انجام وظيفه بود تا اينكه درسال 1287 ه.ق ترتيب عزيمت ناصرالدين شاه به عتبات عاليات را فراهم ساخت وبعد از اين مسافرت است كه خدمات وي دربغداد وعتبات و خارج از كشور موافق طبع ناصرالدين شاه قرارگرفت وشاه اورا باخود به تهران آورده ، ابتدا وزارت عدليه و وزارت وظايف و اوقاف و سپس درسال 1288 ه.ق به لقب سپهسالار اعظم مفتخر گشته و سمت سرداري كل سپاه ايران نيز به وي واگذار شد. البته علت انتخاب وي به وزارت عدليه بدين سبب بود كه

خانواده وي سالها در ديوانخانه عدليه كار ميكردند . همچنين دراين سال جزو اعضاي دارالشوراي كبري درآمد تا اينكه در29 شعبان سال 1288 ه.ق از طرف ناصرالدين شاه به صدر اعظمي انتخاب گرديد . در 21 سالي كه از زمان اعزام وي به بمبئي تا زمان انتخاب شدنش به صدر اعظمي سپري نمود ( 1267-1288 ) مشيرالدوله، هم از نظر اقتصادي ثروتمند گرديد وهم از نظر سياسي جايگاه ويژه اي براي خود دست و پا نمود.


عواملي كه موجب ثروتمند شدن وي گرديد عبارت بودند از:
1. هنگامي كه جنرال قنسول ايران در بمبئي بود با حمايت و راهنمايي آقا خان محلاتي كه با جناق يكديگر بودند درشرط بندي مسابقات اسبدواني شركت نموده و برنده گرديد.


2. يكي از اتباع ثروتمند ايراني مقيم هند فوت نمود و چون وارثي نداشت ثروت وي نصيب مشيرالدوله شد.
3. هنگامي كه جنرال كنسول ايران در تفليس شد به علت بروز جنگ بين روسيه و عثمان ، قحطي در تفليس آغاز شد و قيمت مواد غذايي بشدت افزايش يافت . وي گندم از ايران خريده ، در تفليس با قيمت بالا به فروش مي رسانيد و بدين ترتيب ثروت فراواني بدست آورد. 1204 سال خدمت در اسلامبول موجب گرديد تا حقوق و مزاياي خوبي بدست آورد. از نظر سياسي عوامل ذيل موجب تقويت موقعيت وي گرديد :
• حمايت اميركبيراز خانواده وي.


• هوش و استعداد ذاتي مشيرالدوله.
• خدمات پدر و پسر به ناصرالدين شاه و ازدواج اين دو با دوتن از دختران فتحعلي شاه كه هردو از يك مادر بودند( ماه نوش خانم زن ميرزا نبي خان بود و ماه تابان خانم همسرميرزا حسين خان ) .


• مساعدتهايي كه حاجي ميرزا صفا از اجله عرفاي ايراني مقيم اسلامبول جهت برطرف شدن مشكلات شيعيان ايراني درخاك عثماني به عمل آورده ، مشيرالدوله آن را به حساب خود مي گذاشت .
• فراهم آوردن مقدمات سفر ناصرالدين شاه به عتبات عاليات و تشويق شاه به تجددگرايي وديدار از اروپا.
• حمايتهاي دولت انگلستان از وي .
ب : دوران صدارت


در زمان صدارت حاج ميرزا حسين خان مشيرالدوله سپهسالار تحولات و تغييراتي در شئون مختلف كشور پديد آمد حاج ميرزا حسين خان كه سال ها در تفليس به عنوان كاردار و در عثماني (استانبول) به سمت وزير مختار و سپس سفير كبير خدمت كرده بود تقليد از اصول زندگي اداري و سياسي و اقتصادي فرنگيان را مد نظر قرار داد. او وزارتخانه تاسيس كرد. به وضعيت نابسامان پست ساماني داد و سعي كرد سفر در ايران را آسان كند از اين رو دستور مرمت كاروانسراها و حتي احداث هتل و مهمانخانه را داد كه چند هتل و مهمانخانه و مسافرخانه در جاده طولاني تهران _ قزوين _ رشت انزلي افتتاح شد. حاج ميرزا حسين خان

سپهسالار، كلاه كوتاه عثماني منتها به رنگ سياه (به جاي رنگ سرخ فينه عثماني ها) را در ايران متداول كرد. او سرداري را جانشين قبا و عباهاي بلند و كرد و نظاميان را به كت و شلوار ملبس نمود. كلاه هاي بلند دوران فتحعلي شاه منسوخ شد. آداب و سنن اروپايي كم كم در تهران رواج يافت. سر ميز نشستن، ضيافت هاي شام به سبك فرنگي، تاسيس مهمانخانه و رستوران، تاسيس روزنامه مرتب به زبان فارسي و يك روزنامه بدفرجام به زبان فرانسه در دستور كار او بود. او شاه را به مدت چند ماه در سال 1290ه.ق كه برابر 1873 بود به سفر فرنگستان برد. شاه از تفليس تحت تاثير مدرنيته اروپايي قرار گرفت به خصوص از نشستن به ترن كه به عقيده شاه كلاغ و پرندگان از آن عقب مي ماندند و از فرو رفتن قطار در تونل هاي عميق دچار شگفتي شد و تحسين خود را در يادداش

ت هاي روزانه اش بيان داشت. بدين سان سفر آغاز شد. شاه هر جا كه رفت زبان به تحسين گشود از راه آهن به قدري خوشش آمد كه دستور داد هر چه زودتر در كشور راه آهن كشيده شود اما پول موجود نبود و روس ها نيز رضايت نمي دادند ايران داراي راه آهن شود. شاه در لندن و پاريس تحت تاثير مانورهاي چابكانه آتش نشانان قرار گرفت كه هر آتشي را خاموش مي كردند شاه تحت تاثير رژه سپاهيان مجلل و شيك پوش و تا گلو غرق اسلحه روسيه آلمان و اتريش و

انگلستان قرار گرفت. از اقدامات پليس ها نيز خوشش آمد و اختراع برق و تلفن شگفت زده شد شاه با سلاطين و روساي اروپا مانند ملكه ويكتوريا، الكساندر دوم امپراتور ويلهلم اول و مارشال مك ماهون رييس جمهوري فرانسه ديدن كرد. پنج سال بعد نيز مشيرالدوله او را به دومين سفر اروپا برد و اين بار ترتيبي داد كه پس از مراجعتش به ايران قزاقخانه سواره نظام پياده اتريش، نظميه، بلديه افتتاح شود و نيز براي احداث ترامواي اسبي در تهران و راه آهن حضرت عبدالعظيم و

كارخانه چراغ گاز تمهيداتي به كار برد. همچنين تلفن و برق نيز به صورت محدودي در تهران راه اندازي شد اولين نتيجه مشاهدات شاه صدور امتياز احداث راه آهن بخاري يا ماشين دودي به موسيو بواتال فرانسوي مهندس با استعدادي بود كه ميرزا حسين خان مشيرالدوله او را به تهران دعوت كرده بود بواتال كارخانه چراغ گاز تهران را كه ميرزا حسين خان هفتاد هزار تومان در آن سرمايه گذاري كرده بود راه اندازي كرد كه به كاخ سلطنتي و محله ارك تعدادي از خانه هاي رجال روشنايي مي داد اما كار اين كارخانه نگرفت و چندي بعد تعطيل شد. بواتال نقشه هاي دور و درازي براي كشيدن راه آهن از تهران تا بوشهر داشت. اما چون آن كار به هزينه سنگين نياز داشت يك راه ‌آهن كوتاه 5/8 كيلومتري از تهران به حضرت عبدالعظيم كشيد .حال در ذيل به جزئيات اين دوران اشاره ميگردد:


هنگامي كه مشير الدوله مقدمات سفرناصرالدين شاه به عتبات عاليات را فراهم نمود، به دستورشاه از اسلامبول عازم بغداد گرديد. ميرزا علي خان امين الدوله دراين رابطه مي نويسد: ((ناصرالدين شاه درسال 1287 ه.ق قصد عزيمت به عتبات عاليات را كرد و به حاج ميرزا حسين خان مشيرالدوله نوشت كه برسبيل نذر بايد به عراق سفركرده و قبور ائمه عليه السلام را زيارت كند. او هم كه در پيشگاه شاه راه تقرب و ترقي مي پيمود وبي وساطتي وزارت امورخارجه با شاه

مكاتبه مخصوص داشت، اقدام نمود. حاجي ميرزا حسين خان مشيرالدوله نيز با سري پرشور و دلي پرشور معايب دستگاه دولت و قبايح اوضاع سلطنت را به درستي معاينه كرده ، هروقت به شرف محاوره و صحبت همايوني مي رسيد از توضيح مفاسد و ضرورت اصلاحات بابي مشيع مي گفت ومهاجرين ايراني را كه از جور حكام…….. به ترك مولد و وطن به نواحي عراق عرب آمده و آنجا را آباد كرده بودند به شاهنشاه مي نمود . ))


بعد از زيارت عتبات، ناصرالدين شاه وي را از رفتن به اسلامبول باز داشته و باخود به ايران آورد و پس از چندي وي را به عضويت دارالشوراي كبري انتخاب نمود و مدتي نگذشت كه ناصرالدين شاه جهت سروسامان دادن به اوضاع سپاهيان ايران ، مشيرالدوله را به وزارت اعظم عساكر منصوب و لقب سپهسالاري به وي اعطا گرديد. يك ماه و نيم بعد طي صدور فرماني به منصب صدرات عظمي ارتقاي مقام يافت ؛ متن حكم صدر اعظمي وي به شرح ذيل توسط ناصرالدين شاه صادرگرديد.


(( چون در هر دولت رسم و قرار اين است كه يكنفر از نوكران كافي و رجال دولت را مسئول امور دولت مي نمايند و نظم جميع امور از لشكر و كشور ماليات و جمع و خرج و آسودگي حال رعايا را از او مي خواهند وچون اين امر دولت ايران متروك و مهمل مانده بود و بدين واسطه بعض اختلالات درامور دولت پيدا شده ، لهذا در اين وقت كه 29 شعبان 1288 ه.ق است چنانچه مصلحت دانستيم كه قاعده متداوله سابق را مجرا داشته شخص كافي دولتخواهي را مسئول كرده امور دولت را كليه به او بسپاريم. ميرزا حسين خان سپهسالار اعظم را كه از چاكران آزموده دولت است به لقب صدر اعظم سرافراز و نيك و بد جميع امور را از قشون و ماليات وحكام وولايات و كل رتق وفتق دولت را از او خواهيم خواست اميد وار هستيم كه ان شاء الله تعالي قصد تازه ملوكانه ما را امداد نمايند .))


بدين ترتيب مشير الدوله ظرف مدت هفت ماه عهده دار 3 مقام وزارت و سپس صدر اعظمي گرديده و شروع به انجام اصلاحاتي نموده و دستورها و بخشنامه هايي جهت حكام صادرمي نمود. دراين بخشنامه ها كه خطاب به كاركنان دولت و حكام ولايات بود، جميع آنها را از رشوه خواري و قوم و خويش بازي برحذر مي داشت. هركسي را كه مانع اجراي دستورات وي بود، تنبيه و مجازات مي نمود. به عنوان مثال حسام السلطنه عموي ناصرالدين شاه را كه فاتح هرات بود، و زير بار دستورات مشير الدوله نمي رفت با موافقت و تصويب شاه از حكومت خراسان بركنار و به جاي او حسين خان شهاب الملك شاهسون ( نظام الدوله) اميرتوپخانه را به ايالت خراسان منصوب نمود. ويا اينكه روزي در ميدان مشق تهران سردوشي ظل السلطان پسرناصرالدين شاه را كنده و به او گفت:
(( استفاده از امتيازات نظامي از رهگذر كوشش و هنر است نه شرافت اصل و گهر .))


اقدامات مشيرالدوله دربدو صدارت او ياد آور اقدامات اميركبيربوده و مردم فكر مي كردند اميركبير دومي ظاهر گرديده ومشكلات ايران بزودي برطرف خواهد شد. اما برخلاف انتظارات مردم اقدامات مشيرالدوله بيشتر در راستاي اهداف بيگانگان قرارگرفت .


مرحوم خان ملك ساساني دركتاب سياستگران دوره قاجار مي نويسد:
(( درموقع تعيين ميرزا حسين خان به صدارت ، انگليسي ها براي چهار فقره از تقاضاهاي خودشان از او قول گرفتند.
1. حكميت انگلستان پيرامون بلوچستان.
2. قبول حكميت مأمورين انگليسي راجع به حدود سيستان .
3. دادن امتياز منابع ثروت سرمايه ايران به بارون ژوليوس دورويترانگليسي.


4. بردن ناصرالدين شاه به لندن براي نشان دادن جلال وعظمت امپراتوري انگليس. ))
لردكرزن درباره سپهسالار گفته است:
(( شوق و ذوق براي دوستي با انگليس، صميميت و وفاداري نسبت به دولت انگليس هيچ وقت به اين درجه در ايران بالا نگرفته بود كه در زمان صدارت حسين خان سپهسالار بالا گرفت . ))
راولينسن سياستمدار انگليسي دركتاب انگليسي و روس در خاور مي گويد:
(( با معرفي واصرار دولت انگليس ، ميرزا حسين خان به صدارت ايران رسيد.))


تنها 47 روز از صدارت وي سپري نگرديده بود كه ملكم خان از اسلامبول به تهران احضار وبه معاونت صدارت منصوب مي گردد. بعداز چند وي را به سمت وزيرمختار ايران در لندن انتخاب مي نمايد . درابتداي صدارت مشيرالدوله قحطي عجيبي درايران اتفاق افتاد كه به قحطي 88 معروف گرديد. عده اي از مردم ، اين رويداد را ناشي از انتخاب مشيرالدوله به صدارت دانسته وبه فال بد گرفتند. مشير الدوله ازيكطرف به منظور رفع اين سوء برداشت و از طرف ديگر به منظور خود نمايي و جلب بيشتر حمايت مردم شروع به بخشش مال نموده و هرروز به هنگام عزيمت به محل كارخود مقداري پول به فقرا مي داد. امين الدوله درخاطرات سياسي خود دراين زمينه مي نويسد:


(( رسيدن هنگامه قحط و ازدحام فقرا و درماندگان ، صدر اعظم تازه را سرگردان و ازكارهاي ديگر بازداشت . به عنوان انفاق وياخود نمايي وجذب قلوب هر روزه پيش از آنكه به درباربرود درميدان مشق تهران مبلغي پول مي برد و به هرفقير يك قران مي داد. اشتهار اعانه صدر اعظم وبي ناني ساير بلاد ايران، فقرا و بيچارگان را از هر طرف به پايتخت دولت كشيد. درحالي كه اين شهر به حد كفاف خود آذوقه نداشت.))


مشيرالدوله بعد از انتخاب به صدارت ، درصدد برآمد تا قسمتي از مسئوليتهاي قبلي خود را به ديگران واگذار نمايد. به عنوان مثال وزارت عدليه را به پاشاخان امين الملك واگذار نمود. از نظر سياست خارجي مشيرالدوله بعد از انتخاب به صدر اعظمي شروع به همكاري نزديك با انگليسي ها نمود و بقدري در اين زمينه با دست و دلبازي عمل كرد كه سرنوشت ايران را دربست در اختيار انگليسي ها قرارداد، زيرا وي ترقي و پيشرفت ايران را در نزديكي كامل با انگليسي ها مي دانست. انگليسي ها نيز از دوجهت شروع به بهره برداري نمودند يكي اينكه به خواسته هاي خود درتعيين حدود سيستان و بلوچستان وكسب امتيازات

اقتصادي دست يافتند، وديگر اينكه با كسب امتيازات فراوان در ايران روس ها را ترسانيده و اين كشور را وادار كردند تا قراردادي پيرامون منافع دو كشور در ايران منعقد نمايند. نقشه انگليسي ها جهت حكميت پيرامون بلوچستان و سيستان با اعزام سرفردريك گلداسميت كميسر و حاكم دولت انگليس در ايران به مرحله اجرا درآمد و قسمتهايي از سيستان و بلوچستان از ايران جدا شد و صدر اعظم ايران در اين رابطه به اظهارات ميرزا معصوم خان انحصاري كميسر ايران مبني بر تعلق اراضي كيچ – بليده ، جاسق- دزك ……. به ايران اعتنايي ننموده به وي گفت موافق رضاي مأمور انگليس عمل نمايد.


آنچه بيش از همه اقدامات مشير الدوله موجب بدنامي وي گرديد، اعطاي امتياز استخراج كليه معادن ايران به بارون ژوليوس دورويتر يهودي آلماني الاصل تابع انگلستان بود. اين امتياز كه در 24 فصل بود، در 18 جمادي الثاني 1289 مطابق با 25 ماه جولاي 1872 م. به امضا رسيد وبه موجب آن استخراج كليه معادن ايران از جمله ذغال سنگ و آهن وسرب- ايجاد راه آهن از بحر خزر تا خليج فارس و داير كردن ترامواي شهري- اجاره گمركات و به طور كلي همه منافع ثروت ملي ايران را به مدت 70 سال با شرايط سهل و مناسبي در اختيار رويتر قرار مي داد. اين امتياز نامه به امضاي ميرزا حسين خان سپهسالار كه اختيارات لازمه از طرف ناصرالدين شاه داشت، رسيده و چند نفر ديگر از وزرا و رجال ايران آن را امضا كردند و درنهايت به تأئيد ناصر الدين شاه هم رسانيده شد .


به نوشته امين الدوله حاج شيخ محسن خان در سال 1289 ه ق كه در دربار دولت انگليس سمت مصلحت گذاري و شارژدافري داشت ، قرارداد رويتر را منعقد وتوسط محمد آقا سرهنگ برادر خود، به تهران فرستاد كه به مساعدت مشيرالدوله مقبول و ممضي افتد. دراين هنگام شيخ محسن خان به جاي ميرزا حسين خان مشير الدوله به وزارت مختار استانبول ، تعيين گرديد وميرزا ملكم خان به سمت وزيرمختاري به دربار انگلستان رفت و بالمناسبه قرارنامه رويتر به دست او افتاد وحاجي محسن خان از قسمتي از انتفاعات خود محروم ماند و درميان دو دوست قديم و گرامي نزاع درگرفت . از اين نوشته مستفاد مي شود كه رشوه

كلاني به افراد ذي نفوذ در رابطه با انعقاد اين قرارداد پرداخت گرديده بود. به دنبال انعقاد اين قرارداد كه به موجب آن همه چيز ايران به جز هواي مملكت در ظاهر به يك صراف انگليسي ولي در باطن به خود دولت انگستان واگذار شده بود، اعتراضاتي در ايران بلند شد.


دسته هاي مخالف عبارت بودند از:
1. وطن پرستان صميمي كه تجدد دركليه شئون و رسوم مملكت را رخنه اي در استقلال كشور مي دانستند.
2. روحانيون كه مخالف رسوم اروپا بودند.
3. حكام و مأمورين دولتي كه منافع آنها درخطر افتاده بود.
4. عمال سياست خارجي كه به صورت حق بجانب براي استقلال ايران دلسوزي مي كردند.
5. دولت روسيه .
تزار روسيه شخصاً به اين امتياز نامه اعتراض كرده و ناصر الدين شاه به وي وعده داد كه امتياز را لغو خواهد كرد . اين قرار داد اگرچه به خودي خود ملغي گرديد، زيرا در آن قيد شده بود كه چنانچه ظرف 6 ماه از امضاي آن كمپاني نتواند شروع به كار نمايد ملغي خواهد گرديد، اما امضاي آن موجب پيدا شدن افكار آزاد يخواهانه در ايران گرديد. بعد از اينكه سومين تعهد مشيرالدوله در قبال انگليسي ها به مرحله اجرا در آمد ، نوبت به اجراي چهارمين تعهد يعني بردن شاه به فرهنگ و نشان دادن عظمت امپراتوري انگستان به ناصرالدين شاه رسيد. قبل از اشاره به سفر شاه به فرنگ بايد متذكر شد كه مشيرالدوله دراواخرسال 1289 ه.ق گزارش يك سال واندي از صدارت خود را كه حاكي از تشكيل موسسات وتشكيلاتي به شرح ذيل بود، تهيه وبه عرض شاه رسانيد:


تشكيل دارالشوراي كبري، تأسيس دارالترجمه و دارالطباعه دولتي و اهميت دادن به روزنامه ومطبوعات ، انتظام وزارت جنگ و امور عسكريه ، تشكيل هيئت وزرا وتأسيس وزارتخانه ها به سبك اروپا ، تقسيم كار وزارت خانه ها وتعيين مسئوليت هريك ، تعيين كار ساعات ادارات دولتي وترتيب مراجعات مردم ، تشكيل دربار اعظم ووظايف آن ، تأسيس مشورت خانه وزرا ، ترتيب استخدام و ميزان حقوق مستخدمين .
ناصرالدين شاه نيز در پاسخ به وي از زحمات او قدرداني نمود . بعد از اينكه مقدمات سفر شاه به فرنگ فراهم گرديد، ناصر الدين شاه دربهارسال 1873 م . به اتفاق سپهسالار و جمعي ديگر از درباريان عازم فرنگ گرديدند. گرچه روس ها از نزديكي شاه با انگليسي ها نا راحت بودند، ولي از وي به گرمي استقبال نموده ، نشان سنت آندره را به وي اعطا كردند .


ناصرالدين شاه از روسيه عازم برلن و سپس بلژيك وانگلستان شد وبعداً از طريق فرانسه وسوئيس واطريش وايتاليا وعثماني وروسيه به ايران مراجعت نمود. به هنگام توقف درخاك عثماني دولت انگستان تلاش نمود تا كدورت موجود بين دو كشور را برطرف سازد. مسافرت شاه به فرنگ نزديك به 6 ماه به طول انجاميد و به مجرد بازگشت به ايران با مشكلاتي مواجه گرديد. قبل ازعزيمت شاه به فرنگ عده اي از مردم و مسئولين ايراني با اين مسافرت مخالف بودند وچون عده اي از شاهزادگان وخوانين و خواجه سرايان و اصحاب شكار وتفنگداران كه همراه شاه به سفر مي رفتند از مسكو به ايران عودت داده شدند، اين گروه بازگشتي

مشغول توطئه بر عليه صدر اعظم گرديده زيرا بازگشت خود و خفتي را كه در اين زمينه متحمل شده بودند، ناشي از صدر اعظم مي دانستند. روي هم رفته اين مسافرت نه از براي صدر اعظم مفيد افتاد ونه از براي ملت ايران و نه از براي خود ناصرالدين شاه ( بجز درمورد اطلاع از پيشرفت دول اروپايي )
نتايج اين مسافرت را فهرست وار مي توان به شرح ذيل بيان نمود:
1. صرف وجوه قابل توجهي كه مورد احتياج مبرم مردم و كشور ايران بود.
2. دادن بهانه به دست مخالفين جهت توطئه و دسته بندي.


3. شكست وناكامي درسياست خارجي . چون مشير الدوله شاه را به منظور نزديكي هرچه بيشتر با انگستان و جلب همكاري صميمانه با آن دولت به لندن برد؛ ولي نه تنها اين منظور برآورده نشد ، بلكه دولت انگستان با ترسانيدن دولت روسيه اين دولت را وادار به حل وفصل مسائل مورد اختلاف دو كشور نمود. توضيحاً اينكه چون پيشرفت روس ها در ناحيه ِآسياي ميانه و تركستان موجبات نگراني انگليسي ها را فراهم نموده بود و دولتمردان انگستان اين امر را خطري متوجه هندوستان مي دانستند واز طرف ديگر سايردول اروپايي نيز چون منافعي در اين منطقه نداشتند، چندان اهميتي به پيشرفت روسيه درمنطقه آسياي

ميانه نمي دانند. انگليسي ها براي وارد كردن روسيه به مصالحه از يكسو و مرعوب ساختن دولتمردان ايران از پيشرفت روسيه از سوي ديگر، امتيازات زيادي در ايران بدست آوردند كه برخي از امتيازات از قبيل امتياز نامه رويتر به صورت محرمانه وخارج از اطلاع نماينده روسيه درايران صورت گرفت وهنگامي كه اين امتياز علني شد روس ها درنگراني قرار گرفتند. از يكسو درصدد برآمدند مانع اجراي قرارداد گردند وازسوي ديگر جهت حل اختلافات خود با انگليسي ها وارد مذاكره

شدند . ناصر الدين شاه و مشيرالدوله هنگامي كه در لندن بودند از اين مذاكرات مطلع گرديدند و سپهسالار از مسئولين انگليسي پيرامون مذاكرات، سوالاتي به عمل آورد؛ ولي جواب قانع كننده اي نگرفت . مذاكرات دولتهاي روسيه وانگستان منجر به توافقنامه گرچاكف و لرد گرانويل ( وزاري امورخارجه دو دولت) گرديد كه طرفين توافق كردند دولت روسيه از رود جيحون تجاوز نكند و از هر گونه اعمال نفوذ در افغانستان خودداري نمايد و درمقابل دولت انگستان هم از نفوذ خود در

افغانستان جهت مقاصد مسالمت آميز استفاده نموده به هيچ وجه در صدد مداخله درنواحي كه جزء منطقه نفوذ روسيه است برنيايد . روسها بعد ها به اين تعهد خود پايبندي نشان نداده و درنواحي خيوه دست به پيشرفتهايي زدند و از سوي ديگر قرارداد رويتر نيزبه علت عدم اقدام به موقع رويتر به مرحله اجرا در نيامد ولي انگليسي ها به خواسته اصلي خود كه رسيدن به توافق با روس ها بود ، دست يافتند وچندان اهميتي به قرارداد رويتر ندادند و دولت ايران نيز آن را لغو نمود و 17 سال بعد رويتر در قبال خسارات خود و رشوه اي كه به مسئولين ايراني داده بود، امتياز بانك شاهنشاهي ايران را به مدت 60 سال در ظاهر به اسم خود ولي درباطن به نام دولت انگستان به دست آورد.


4. چهارمين دستاورد منفي اين سفر ازبراي شاه و مشيرالدوله ، بست عده اي از شاهزادگان ومخالغين مشيرالدوله در اصطبل همايوني و ايجاد بلوا درتهران به منظور بركناري صدر اعظم بود. به مجرد اينكه شاه از كشتي در بندر انزلي پياده شد، متوجه وخامت اوضاع شده وبه صوابديدشاه، صدراعظم دررشت باقي ماند. ابتدا وي را به حكمراني خوزستان تعيين كردند ولي از بيم گرما ومخالفت معاندين تقاضا نمود كه به موطن اصلي خود يعني قزوين برود اين تقاضا مورد قبول قرار گرفت ، ولي بعدا چون به علت نزديكي قزوين به تهران بيم از آن مي رفت كه شورش مردم ادامه يابد، مصلحت دانسته شد كه وي به حكومت رشت انتخاب گردد .
ناصر الدين شاه درخفا به مشيرالدوله وعده داد كه در فرصت نزديكي او را به تهران احضار خواهد نمود. با اين اقدام شاه ناراحتي بست نشينان برطرف گرديد ولي شاه در دل خود كينه انتقام جويي از آنان را گرفت . بعد از گذشت چند روز شاه دستور داد تا مجلسي پيرامون امتياز نامه رويتر تشكيل گردد تا اعتراضات وارده در اين مورد را بررسي كند. نتيجه اين مجلس انتقاد ضمني شاه از ميرزا سعيد خان معتمد الملك وزير خارجه بود كه وي را به بي خبري از ديپلماسي ، متهم كردند، وراه ، جهت بركناري وي از مقام وزارت امورخارجه فراهم گرديد ومشيرالدوله از رشت به تهران آمده وبه سمت وزيرخارجه انتخاب شد و چون صدر اعظمي انتخاب نگرديد ، ناصرالدين شاه امورمملكتي را بين ميرزا يوسف مستوفي الممالك و مشيرالدوله تقسيم نمود و قرار گرديد كارهاي داخله و ماليه با مستوفي الممالك واموروزارت جنگ و خارجه با مشير الدوله باشد و شاه اورا مجددا ً سپهسالار اعظم ناميد .


در دوران حضور ميرزا حسين خان مشيرالدوله سپهسالار در دربار ناصرالدين شاه، انديشه ترقى و حكومت قانون محور فعاليت‏ها قرار گرفت.از جمله اقدامات دوران ميرزاحسين خان مشيرالدوله بايد به تحول در كار روزنامه‏نگارى اشاره نمود. تغيير شكل روزنامه‏ها، توسعه ميدان شمول روزنامه، چندانكه شامل قانون وعدالت و نظام گردد، ايجاد مطبوعات در شهرهاى مهم، اجازه انتشار روزنامه به زبانهاى خارجى، طرح مطلب راجع به آزادى و حق و قانون و عدالت و وطن و وطن‏پرستى، همچون ضربتى ناگهانى بود كه بر بنياد خودكامگى و استبداد و حكومت مطلقه ناصرالدين شاه فرود مى‏آمد.انتشار روزنامه «وقايع عدليه» در طى اين سالها در واقع از ويژگيهاى اين دوره و اصلاحات همراه با آن بود. در اين روزنامه قبل از مشروطيت براى نخستين بار از «بسط عدالت»، «تربيت‏ملت» و«ترقى اوضاع

اجتماعى» سخن رفت و از آن مى‏توان به عنوان نخستين طليعه روزنامه‏نگارى متعهد و ملى و اصيل در ايران ياد كرد. مقايسه مطالب اين روزنامه با ديگر روزنامه‏هاى قبل از آن، دقيقاً نشان مى‏دهد كه اين نشريه با مطبوعات پيشين دولتى تفاوت بسيارى دارد و در فن روزنامه‏نگارى، دگرگونى و تحولى شگرف رخ داده است.


مشير الدوله بعد از بركناري از صدرات تا سال 1289 ه . ق در قيد حيات بود. در اين فاصله وي سمتهايي از قبيل عضويت در هيئت شش نفره وزارت جنگ را داشت. در فاصله سالهاي 1293 و 1294 ه .ق در وزارت جنگ وخارجه تلاش نمود تا اصلاحات بهتري به عمل آورد. روزنامه اي به دو زبان فارسي و فرانسه به نام لاپاتري ( وطن) تأسيس نمود كه پس از انتشار اولين شماره آن به علت آنكه دم از آزادي و مساوات مي زد به دستور شاه تعطيل شد. درسال 1295 ه.ق مجدداً شاه را به اروپا برد. در سال 1297 ه. ق از وزارت امور خارجه و سپهسالاري معزول به حكومت قزوين منصوب گرديد.

بعد از مدتي براي سركوبي فتنه شيخ عبيد الله به آذربايجان اعزام گرديد و پس از ختم اين قائله مجدداً به تهران آمد و ناصرالدين شاه او را براي تسليت گويي به مناسبت قتل الكساندر دوم، امپراتور روسيه و جلوس به سلطنت الكساندر سوم به روسيه اعزام نمود. بعد از مراجعت از روسيه شاه وي را نايب التوليه خراسان كرد. به دنبال آن شاه سفري به خراسان نمود وپس از اين سفر است كه سپهسالار مشيرالدوله در 21 ذيحجه سال 1298 ه.ق درمشهد درسن 57 سالگي فوت نمود و معروف است كه به امر شاه مسموم شد . مشيرالدوله پس از عزل از صدارت خط مشي نزديكي با روس ها را در پيش گرفت زيرا هم از بي مهري انگليسي ها ناراحت بود وهم از نقشي كه روس ها در بركناري وي از صدرات داشتند آگاه گرديده بود. ميرزاحسين خان بلافاصله از دنيا رفت . قسمت عمده اموالش را صرف ساختن مدرسه و عمارات بهارستان كرده بود وبقيه بعد از وفاتش به دست برادرش يحيي خان مشير الدوله افتاد.
ج: شيوه صدارت


دربين صدر اعظمهاي سلسله قاجاريه اعمال و رفتار كمتركسي همانند ميرزا حسين خان شك و ترديد برانگيز است . مثلا در رفتار پسنديده و كردارنيكو ووطن پرستي صدر اعظمهايي همانند ميرزا ابوالقاسم قائم مقام فراهاني ويا اميركبيراز يكسو ويا خيانت صدر اعظمي همانند ميرزا آقاخان نوري از سوي ديگر هيچ گونه جاي شك و ترديد وجود ندارد، اما رفتار و كردار ميرزا حسين خان به گونه اي است كه هم آثار وطن پرستي وعشق به پيشرفت كشور درآن مشاهده مي گردد وهم خيانت ووطن فروشي وترويج نوعي مادي گري و بي ديني . ميرزا حسين خان چون دست پرورده مكتب اميركبيربود و خود را مديون وي مي دانست

كوشش مي نمود تا اقدامات اميركبير را سرلوحه اعمال خود قرار دهد. لذا تلاش به عمل آورد تا نظم و قانون را در سرتاسركشور پياده كند. وي مي خواست خويشاوند گرايي را درايران از بين برده و كشور را وارد شاهراه ترقي نمايد. او اول كسي بود كه براي انتظام امور دولتي نظامنامه نوشت و آنرا به امضاي شاه رسانيد. براي حسن جريان امور بخشنامه هاي متعددي صادر مي نمود ومعتقد بود كه هركس بايد كارخود را انجام دهد ومقامات بايستي بر اساس لياقت و

كارآيي افراد تقسيم شود. او مي گفت كدخدا حسين كار پسرهايش را نبايد بكند؛ كدخدا حسين بايد كار خودش را بكند و كار پسرهايش را نبايد بكند . او خود را مخالف رشوه خواري وقوم و خويش بازي قلمداد مي نمود و هركسي را كه دست به اين قبيل كارها مي زد، تنبيه مي كرد. او تلاش نمود تا به وضعيت نابسامان بودجه و ماليه كشور سروساماني دهد . اما به مجرد اينكه از صدارت بركنار گرديد خود درخط رشوه گيري افتاده و تغييرروش داد وهم رنگ جماعت شد وآن

مشيرالدوله پيش از صدارت نبود . او به علت اقامت طولاني در خارج از كشور، خود را فردي دنيا ديده و مطلع از سياست بين الملل معرفي مي نمود و چون از پيشرفت كشورهايي همانند انگلستان و عثماني مطلع بود ، ناصر الدين شاه را به پيروي از سياستهاي اين دول تشويق مي نمود. بردن ناصر الدين شاه به اروپا عمدتا به منظور مطلع نمودن شاه از پيشرفتهاي جهان خارج و تشويق وي به نوگرايي بود. او را در اين زمينه به قدري تند به پيش رفت و راه افراط را در پيش گرفت كه ايران را با انعقاد امتياز نامه رويتر دربست در اختيار خارجيان قرارداد. به علاوه چون مشيرالدوله مدت مديدي درخاك عثماني اقامت داشت، تلاش نمود تا برخي از آداب و رسوم و سنن جامعه عثماني را كه چندان با خصوصيات جامعه ايراني وفق نمي داد، درايران پياده كند؛ اما نتيجه اي از اين اقدامات خود به دست نياورد. وي هنگامي كه در بمبئي به كارپردازي مشغول بود، تجارتبعه دولت ايران را تشويق مي نمود تا به جاي پول نقد ترياك به ايران بياورند زيرا معتقد بود در اين كار نفع فراواني وجود دارد. لذا مي توان گفت وي مشوق ترياك كاري در ايران شد.


از نظر سياست خارجي هنگامي كه از نزديكي با انگليسي ها نتيجه اي به دست نياورد و مورد عضب روس ها قرار گرفت ، راه نزديكي با دولت تزاري را در پيش گرفت و براي حفظ موقعيت خود امتيازاتي به اين دولت داد؛ اما نتيجه اين سياستها چيزي جز از دست دادن قسمتهايي از اراضي ايران درسيستان و بلوچستان به نفع انگليسي ها و واگذاري حق مسلم ايران درآخال وماوراي خزر وكوك تپه و دشت گرگان به نفع روس ها نبود. به دنبال همين ناكامي در سياست خارجي بود كه بعدها ناصرالدين شاه در اواخر حيات مشيرالدوله به منظور مقابله با نفوذ دولتهاي روس و انگليس به فكر ذي نفع نمودن سايردول درامور ايران افتاده و راه نزديكي با آلمان ها را در پيش گرفت.

در متن اصلی مقاله به هم ریختگی وجود ندارد. برای مطالعه بیشتر مقاله آن را خریداری کنید