بخشی از مقاله

نكاتي در مورد روابط زناشويي و عشق پايدار

همراه قو



بنام خدا
تقديم به دوستاني كه كليد قلبم در صندوقچه رازهايشان پنهان است.
مرگ قو
شنيدم كه چون قوي زيبا بميرد
فريبنده زاد و فريبا بميرد

شب مرگ، تنها نشيند به موجي
رود در گوشه اي دور و تنها بميرد

در آن گوشه‌چندان غزل خواند آن شب
كه خود در ميان غزلها بميرد

گروهي بر آنند كه اين مرغ شيدا
كجا عاشقي كرد آنجا بميرد

شب مرگ از بيم آنجا شتابد
كه از مرگ غافل شود تا بميرد

من اين نكته گيرم كه باور نكردم
نديدم كه قويي به صحرا بميرد

چو روزي ز آغوش دريا برآمد
شبي هم در آغوش دريا بميرد

تو درياي من بودي آغوش وا كن
كه مي خواهد اين قوي زيبا بميرد

دكتر مهدي حميدي
آفرينش آدم و حوا و روايتي از هابيل و قابيل


خداوند انسان را نيز مانند موجودات ديگر بصورت جفت آفريد تا براي هم موجب آرامش باشند. آدم تنهاي تنها در بهشت بسر مي برد و از نوع خود هيچكس را هم صحبتي نداشت تا با وي مانوس باشد، روحش سكون و آرامش نداشت، خداوند همدم و مونسي به نام حوا در كنارش آفريد. روزي آدم بدنبال يك خواب طولاني همينكه سر از خواب برداشت چشمش به زني افتاد كه بالاي سرش نشسته است، پرسيد تو كيستي؟ حوا پاسخ داد من همسر تو هستم، آفريده شدم تا مونس تو باشم. خداوند فرمود اي آدم خودت و همسرت در اين باغ زيبا مسكن گزينيد ولي به آن درخت نزديك نشويد كه از ستمكاران خواهيد شد. آدم و حوا وسوسه شدند و به آن درخت ميوه نزديك شدند و از بهشت به روي زمين اخراج شدند. خداوند در وجود انسان ميل جنسي را به او هديه كرد، كه براي بشر شامل دو هدف اصلي است هدف اول ارتباط با

علم الحياة (بيولوژي) دارد و بقصد توليد نسل مي‎باشد و ديگري فرعي و براي رفع حوائج شهواني بوده و با حصول لذائذ انجام ميگيرد. كه ازدواج بخاطر هدفهاي فوق صورت مي‎گيرد بشرطي كه در مسير درست و حلال باشد. زماني كه آدم و حوا از ميوه ممنوعه خوردند و از بهشت رانده شدند در زمين سكونت كردند و خداوند توبه آنها را پذيرفت و اجازة زندگي روي زمين را به آنان داد، آنها صاحب فرزنداني شدند هم دختر و هم پسر، دو تن از پسران آدم خواهان يكي از خواهرانشان شدند يعني زماني كه هابيل و قابيل به سن ازدواج رسيدند. لذا خداوند به حضرت آدم امر كرد كه هابيل و قابيل بايد هدايايي را بياورند و هديه اي كه قبول واقع شود صاحب آن هديه «شوهر» خواهرش خواهد بود. هابيل دامداري مي نمود و قابيل كشاورزي، هابيل يكي از بهترين بره هاي خود را جدا كرده و قابيل چند خوشه خشكيده گندم را انتخاب و روز امتحان هر دو

بالاي يك بلندي مي‌روند، بادي وزيدن گرفته و بره را از دست هابيل مي برد يعني هديه هابيل مورد قبول واقع شده و دختر براي اوست. قابيل از فرط عصبانيت با سنگي بر سر برادر خود زده و او را مي كشد چون كمي از او بزرگتر بود قدرت بيشتري داشت، حالا او نمي دانست با جنازة برادر چه بايد بكند. خداوند دو كلاغ را در حال نزاع فرستاد، يكي از آنها ديگري را كشت و زير خاك دفن كرد، قابيل نيز همين كار را با جنازة برادرش كرد و او را دفن كرد، پنهاني به نزد خانواده رفته دست خواهرش را مي گيرد و از آنجا فرار مي كند و در جاي ديگري از زمين صاحب كودكان و نسلي ديگر از انسانها مي شوند.
كتاب آدم و حوا اثر بي آزار شيرازي


زن در جاهليت عربستان:
يكي از وحشتناكترين رسوم و عادتهاي شوم دوران جاهليت دختركشي بود، آن هم در زشتترين صورت يعني زنده بگور كردن يا گردن زدن و يا از بالاي بلندي به پائين پرت كردن فرزندان دختر. آنان دختران را در رديف حيوانات قرار مي دادند، بي عفتي و بي ناموسي در حدي بود كه به طور آزاد و رسمي بينشان نكاح چند تايي صورت مي گرفت، يعني مردان با قدرت مالي خود هر چند زن كه


مي خواستند اختيار مي كردند و زنان نيز در اختيار هر فردي قرار مي گرفتند، زناني هم بودند كه بر سر در خانه هاي خود پرچمي يا علامت و نشانه اي به اين عنوان نصب مي كردند، و اگر فرزندي مي آوردند مدعيان را همراه قيافه شناسان جمع مي كردند، قيافه شناسان كودك را شبيه هر كدام از مردان
مي دانستند او را به عنوان پدر كودك معرفي مي كردند. در چنين شرايطي پيامبر پا به عرصه وجود گذاشت و با خواست خداوند توسط عبدالله نوري پاك به رحم آمنه منتقل شد تا پيامبر به دنيا آمد.
كتاب: سيره چهارده معصوم محمد مهدي اشتهاردي
ازدواج پيامبر (ص) و خديجه (س):


خديجه از خاندان قريش، بانوئي بسيار پاكدامن و ارجمند بود، او دو شوهر كرد، هر دو از دنيا رفتند، و اموال بسياري از آنها از طريق ارث به او رسيد، ثروت او از حد و مرز مي گذشت. همواره كاروانهاي بازرگاني او در شام و يمن و طائف، در حركت بودند، عموي خديجه از دانشمندان و كشيشان مسيحي بود و همه كتابهاي آسماني را خوانده بود، او نشانه هاي پيامبري را در وجود پيامبر اسلام ديده بود، خديجه توسط او به مقام پيامبر آگاه شده بود، و خود او نيز روش پاك و امانت داري و صداقت او را مشاهده كرده بود، از اين رو مجذوب و شيفته بي قرار پيامبر (ص) شد و تصميم گرفت با پيامبر ازدواج كند، در اين وقت پيامبر (25) سال داشت ولي از سن خديجه (40) سال مي گذشت. پيامبر با وساطت عمويش ابوطالب پدر علي (ع) وسايل ازدواج با خديجه را فراهم كرد، خديجه بسيار فداكار و مهربان بود و همه ثروتش را در اختيار پيامبر گذاشت تا در راه هدفي بزرگ به مصرف برسد. پيامبر سال فوت خديجه را «سال غم» ناميد پيامبر مي فرمود: خديجه وقتي به من پيوست كه همه از من دور مي شدند، او در راه اسلام، هرگز مرا تنها نگذاشت، همواره از من حمايت كرد، خدا او را رحمت كند كه بانوي پر بركتي بود. حضرت فاطمه (س) حاصل چنين ازدواجي بود.
سيره چهارده معصوم


ازدواج علي (ع) و فاطمه (س):
خواستگاران بسياري براي حضرت فاطمه آمدند نزد پيامبر خدا ولي حضرت محمد و فاطمه (س) حضرت علي را برگزيدند. حضرت محمد به علي (ع) فرمودند چه چيزي را مهريه قرار ميدهي، علي (ع) فرمود شمشير و اسب و زره و شتري براي كشيدن آب از نخلستان دارم. پيامبر فرمود شمشير و شتر و اسب براي خودت لازم است براي جنگ با مشركان و كشاورزي و زندگي، فقط زره مي ماند كه من آن را به عنوان مهريه زهرا (س) مي پذيرم حضرت علي زره را 480 درهم قطري فروخت به حضرت محمد داد و او را نيز با اين جهازيه حضرت فاطمه را تهيه كرد. امام صادق مي فرمايند: اگر خداوند علي را براي فاطمه (س) نمي آفريد، در سراسر زمين از حضرت آدم گرفته تا

تمام انسانهاي بعد از او، همسر همتايي براي فاطمه (س) پيدا نمي شد. پيامبر از پولي كه حضرت علي به او داد وسايل زير را به عنوان جهاز راهي خانه علي (ع) كردند: پيراهن يك عدد – روسري يك عدد – چادر مشكي عربي يك عدد – بقچه بافته شده از ليف خرما – دو عدد متكا – پرده پشمي – حصير – آسياب دستي – طشت مسي- كاسه سفالي – مشك آب – آفتابه سفالي – فرش پوستي – عباي سفيد – ظرف آب خوري . هنگامي كه اين وسايل ساده و بي آلايش را به حضور پيامبر آوردند اشك در چشمانش حلقه زد و سر به آسمان نمود و گفت: خدايا به زندگي قومي كه گرانمايه ترين ظروفش سفالي است بركت بده. در حديثي نقل شده است كه: حضرت فاطمه (س) بعد از وفات رسول خدا (ص) هرگز لبخند نزده بود جز زماني كه تابوت پوشاننده را ديد از خوشحالي خنديد و فرمود: اين تابوت چقدر زيباست كه مانع مشخص شدن حجم بدن مي شود. گويي ايشان از چگونگي حمل جنازه زنان در مدينه ناخرسند بودند چون آنها بدن زن را روي چوبي بدون ديواره مي نهادند به طوري كه حجم بدن زن را نمايان مي كرده است و با ديدن تابوت پوشاننده خنديده بودند.


كتاب: سيره چهارده معصوم
انگيزه هاي ازدواج و عوامل بازدارنده ازدواج:
غريزه بقاي نسل، انگيزه تكامل نسل، نياز جسمي، ميل داشتن استقلال، بر آورده نيازهاي عاطفي و انگيزه رفع تنهايي از انگيزه ازدواج مي باشند و عوامل بازدارنده ازدواج در دختران و پسران نيز مي تواندشامل: ازدواج را زود دانستن (يعني معتقد است در آينده با كسب آمادگي هاي لازم و امكانات بيشتر ازدواج كند، زندگي آرام، راحت و طبيعي تري خواهد داشت) دنبال كردن اهداف مهم تر، اعتقاد به داشتن زندگي آزاد، شكست در عشق، اختلالات رواني – جنسي و افسردگي ، بدبيني، افراد وسواسي، و وابستگي بيمارگونه به خانواده، باشد. لذت زندگاني در مجاهده است بايد با حقايق روبرو شد و بجاي افسوس و آه با نيروي سعي و همت اشكالات را كه بر سر راه كاميابي است از ميان برداشت. از حقيقت به خيال پناه بردن و در پس زانوي غم نشستن، بيماري ناكامي را درمان نميكند.


ازدواج مطلوب آن است كه زن و شوهر يكديگر را شناخته حسن تفاهم دارند و هر كدام از آنها بهدف و وظايف خويش آگاهي داشته و در تامين زندگي و تهيه سعادت خانوادگي تشريك مساعي مي نمايند.


كتاب: روانشناسي عمومي دكتر حمزه گنجي
انتخاب همسر و ازدواج از نظر اسلام:
در اسلام خانواده محبوبترين بنياد اجتماعي است. تا آنجا كه تشكيل هيچ بنياني نزد خدا ارزشمند تر از تشكيل خانواده نيست و هر كه براي تشكيل خانواده اقدام كند و خود را از آلودگي به گناه برهاند، نيمي از دين خويش را از دستبرد شياطين محفوظ داشته است. پيامبر (ص) مي فرمايند ازدواج سنت من است هر كس از آن پيروي نكند از من نيست و مسلمان نيست و خدا نيز او را دوست ندارد. از نظر اسلام معيارهاي انتخاب همسر خيلي مهم مي باشد. چرا كه اولين و مؤثرترين قدم در موفقيت يك

خانواده، دقت و بررسي كافي در مرحله انتخاب همسر است. تجربه نشان مي دهد كه ريشه بسياري از ناكاميها در خانواده ها نا آگاهي يا غفلت در همين مرحله است – اولين مسئله مهم ايمان و تقوا مي باشد: شخص با ايمان، به علت ارتباط قلبي با خدا فردي قابل اعتماد است و هر چه ايمان او قويتر باشد بيشتر مي توان به قول و تعهد او در امر ازدواج اعتماد كرد. اعتماد كردن به كسي كه فاقد نيروي كنترل كننده ايماني و اعتقادي است، غالباً به مصلحت نيست. دومين مسئله اخلاق خوب است: همسر بد اخلاق انسان را به پيروي زودرس مبتلا مي كند و زندگي كردن با انسانهاي بد اخلاق خيلي مشكل است. سومين مسئله مهم اصالت خانواگي مي باشد: پيامبر مي فرمايند از سبزة مزبله (زباله دان) بپرهيزيد يعني از زن زيبايي كه در خانواده بد زندگي مي كند. محيط خانه و دانشگاه دو عاملي هستند كه مي توانند جوانان را در راه

تشكيل يك فلسفه زندگي صحيح و موافق با اصول اسلامي و انساني تربيت و راهنمايي نمايند. دختر و پسري كه به حد بلوغ رسيدند، مي خواهند اطاق مخصوص به خود داشته باشند تا بتوانند دور از چشم همه بخصوص خواهر يا برادر كوچكتر از خود فكر كرده و نقشه فعاليتهاي آينده خود را بكشند. يك فرد بالغ طبيعي بهيچ وجه حاضر نيست كه ديگران فكر كنند هنوز محتاج به كمك و راهنمايي است. بهمان نسبت اگر با پسر و دختر در اين سنين مانند اشخاص بالغ رفتار شود بهمان نسبت بيشتر به آنها اعتماد كرده و اگر مسئوليتي به آنان محول كنيم نتيجة بهتري خواهيم گرفت. احتياجات جنسي در اين سن ببالاترين مرحله خود ميرسد و شخص بالغ در جستجوي كسي است كه بتواند مسائل جنسي خود را بااو در ميان گذارد. ميل جنسي در زنان نسبت به اشخاص مختلف و ساختمانهاي بدني گوناگون متفاوت است و اين ميل ممكن است، ضعيف، شديد، و يا منحرف باشد. كه از آنها به سردي مزاج (بي ميلي جنسي كه دلايل گوناگون دارد) تحريكات شديد و شهوت انگيز و جنون شهوت (كه ريشه در بيماريهاي روحي دارد) نام مي برند.


كتاب معارف اسلامي
عشقهاي واهي و مجازي:
زناني كه از دور به شخصي علاقمند مي گردند و او را ايده‌آل خود دانسته و هميشه به عشق خيالي خوش بين مي باشند. در حاليكه اين خواب و خيال ممكن است هيچگاه به حقيقت نپيوندند. در ضمن شوهر در نظر اين قبيل زنان هرگز مانند نمونه دلخواه آنهاست و نزد آنان جلوه نخواهد داشت. اين نوع زنان عاشق سايه و خيالند و اغلب خود را دلبسته و فريفتة شعراي متقدم (قديمي) و خوانندگان مشهور و هنرپيشگان و بازيگران سينما و تلويزيون و يا ورزشكاران از قبيل فوتباليستها و غيره مي كنند ولي از نزديك شدن به آنان خودداري مي نمايند تا بد نام نگردند و همچنان در شيفتگي باقي بمانند. نا گفته نماند كه اين عاشقهاي دائمي هيچگاه بوصال نمي رسند. زن بيشتر حس ميكند، عميق تر دوست ميدارد، شجاعانه فداكاري مينمايند. عواطف و احساساتش رقيق تر و لطيف تر است. بخانواده و كانون زندگي خويش دلبستگي فراوانتر دارد و كمتر در صدد تجاوز بر مي آيد، و با تامين نيازمنديهاي انساني خود بحفظ آرامش خويش علاقمند ميگردد. زنان كمتر جاه طلبند و ندرتاً مرتكب جنحه يا جنايتي ميگردند. زن ممكن است خودخواه، بلهوس يا حسود باشد، ولي عواطف مادري را به تنهايي دارا مي باشد كه مرد اين مهم را ندارد. مثال بارز عشق را مي توان عشق شهريار دانست او پس از پنج سال تحصيل پزشكي يعني كمي پيش از اخذ مدرك دكتري به علت ناكامي در عشق كه خود آن را عشق مجازي مي خواند، پزشكي را رها مي كند و به شاعري مي پردازد و آثار جاويدان خلق مي كند او اين عشق را در غزل معروف «ناكامي» چنين بيان مي كند:
ناكامي
بر واي تُرك كه تَرك تو ستمگركردم
حيف از آن عمر كه در پاي تو من سر كردم
عهد و پيمان تو با ما و وفا باد گران
ساده دل من كه قسمهاي تو باور كردم

به خدا كافر اگر بود به رحم آمده بود
زان همه ناله كه من پيش تو كافر كردم

در و ريوار به حال من زار گريست
هر كجا ناله ناكامي خود سر كردم

پس از اين گوش فلك نشنود افغان كسي
كه من اين گوش ز فرياد و فغان كر كردم

اي بسا شب به اميدي كه زني حلقه به در
ديده را حلقه صفت دوخته بر در كردم

شهريار را به جفا كرد چو خاكم پامال
آن كه من خاك رهش را به سر افسر كردم

استاد «شهريار»
چه بسيار مردان و زناني كه در گوشه و كنار اين جهان در كنار همسر خود ولي دل در گرو عشقي واهي و مجازي دارد.
كتاب روانشناسي عمومي دكتر حمزه گنجي
در اين نزديكيها:


مسيحياني كه زن را شيطان مي دانند و تمام گناهان مرد را از زن مي دانند و در كتاب انجيل چنين نقل شده كه شيطان ابتدا حوا را فريب داد و حوا حضرت آدم را تا اينكه از بهشت اخراج شدند، اينان زن را مايه گناه دانسته و هرگز تن به ازدواج نمي دهند تا آخر زندگيشان مجرد باقي مانده و مي ميرند، مسلماناني كه چهار زن اختيار كرده و هر زن را با كمك زن قبلي به نكاح خود در مي آورند. قوميتهايي كه دختران بالغ را به مبالغي مي فروشند و مانند كالا با زن رفتار مي كنند و خريدار اين كالا صاحب آن شناخته

مي شود. در قسمتهايي از آذربايجان هنوز هم دختر و پسر با هم فرار مي كنند و زندگي بسيار شاعرانه اي را شروع مي كنند در هند تمام مخارج عروسي از جمله جشن و تهيه جهازيه و خانه به عهده خانواده دختر مي باشد و چه دخترهايي كه از فرط فقر دست به خودكشي زده اند. در برخي فرهنگها با وجود چند فرزند والدين تازه ازدواج مي‌كنند اروپاي غربي، آمريكا و … . در كشورهاي اروپاي غربي و بخش هاي زيادي از قاره امريكا و حتي قسمتهايي از آسياي بزرگ روسپي گري يك شغل بوده و زنان براحتي مشغول اين كارند با مجوزهاي دولتي. آزادي هم جنس بازان در كشورهاي مثلاً پيشرفته يعني ازدواج و همراهي مرد با مرد يا زن با زن.و دست آخر اينكه اجاره

كردن زن به توسط قرارداد فقط تا زماني كه فرزندي را براي كسي يا خانواده اي به دنيا آورد و قرارداد منقطع گردد در اصطلاح مادر اجاره اي. آيا براستي فلسفه ازدواج چيست؟ آيا براستي سن و سال در ازدواج و يا قانونهاي ديگر غير از قانونهاي خدايي و كتابهاي آسماني چه معنا و مفهومي دارند. چه بسيارند دختراني كه جوان يا نوجوان هستند ولي در دل دوستدار مرداني بوده اند خيلي از نظر سني بزرگتر از خودشان ولي از ترس حرفهاي ديگران و خجالت كشيدن از ديگران اين مسئله را پنهان داشت و تا آخر عمر در خاطرشان نگه داشته اند اي كاش اين دسته عشقشان را آشكار مي ساختند شايد از خوشبخت ترين ها مي گشتند. و يا پسر هايي كه عاشق زنان مسن تر از خودشان شده اند و يك تار موي آنها را به صد دختر جوان نمي داده اند ولي اين مسئله را عنوان نكرده اند و چه اشتباهي كرده اند شايد همانند پيامبر (ص) خوشبخت مي شدند. دوست داشتن و عشق واقعي و تكيه دادن بر كسي كه انسان را خوشبخت مي كند سن و سال نمي شناسد. براستي كه اين جهان، جهان شگفتيهاست و انسان بوجود آوردة تمام زيباييها و زشتي هاي اين جهان است.
مطالب: مجيد غلامپور


چرا مردي شيفته زني مي شود:
دوست داشتن بمعني لذت بردن است از ديدن، لمس كردن، بوئيدن چيز دوست داشتني. اين عقيده استاندال نويسنده معروف فرانسوي است. اما اين نويسنده نمي گويد كه اين چيز دوست داشتني بايد داراي چه خصوصياتي باشد كه حقيقتاً دوست داشتني شود و در دل دوستدار خود ايجاد لذت نمايد. اين هم از زيركي و نكته سنجي استاندال است، زيرا او به خوبي مي داند كه علائم مشخصه زيباي آنقدر متفاوت و متغير است و تحت شرايط مختلف با يكديگر فرق دارد كه نميتوان اين علائم را مشخص و بيان كرد. عوامل و علائم زيبايي براي هر ملت و مملكت و محيط وقتي براي هر فرد انساني فرق دارد. هر روز هزاران مورد پيش مي آيد كه مردي عاشق زني مي شود. اما كسي نمي تواند پرده از اين راز بردارد و بفهمد كه چرا و به چه دليل دودلداده نسبت به هم عشق پيدا مي كنند. آيا چه عاملي در وجود فلان زن هست كه مردي را

عاشق و بيقرار مي سازد و او را بجنبش و تلاش وا مي دارد، تا موانع را از پيش بردارد او را بهمسري خود اختيار كند. باين سوال كسي نمي تواند جواب روشني بدهد. بخصوص وقتي كه آدم با مواردي روبرو مي شود كه مي بيند، فلان مرد دل به زني باخته است كه نه تنها به چشم شخص ديگر زيبا نيست بلكه بي ريخت و حتي غير قابل تحمل است. از اين قبيل موارد زياد است كه براستي محبوبة انتخابي بسياري از مردان حتي با شرايطي معمولي و اصول اوليه زيبايي شناسي هم جور در نمي آيد. چه بسيار موارد پيش آمده است كه يك عكس و تصوير، يا حتي يك مجسمه سنگي باعث شده است كه بيننده اي را عاشق صاحب آن عكس و مجسمه كند. چندي قبل يك جوان عكس دختري را پشت ويترين يك عكاسي ديده و چنان بصاحب ناديده اين عكس دل باخت كه چندين سال براي پيدا كردن و بدست آوردن او به تلاش مي پردازد و

موقعي او را يافت كه دختر تهيه عروسي خود را ميديد، ولي وقتي از ماجراي تلاشهاي چندين ساله عاشق صادق خود آگاهي يافت . تحت تاثير اين عشق شديد قرار گرفت و با اين جوان ازدواج كرد. اين افسانه يوناني خيلي شهرت دارد، پيگايون مجسمه سازي بود، سالها زحمت كشيد و از عاج مجسمه زن زيبايي ساخت بعد در مقابل زيبايي شگرف اين مجسم چنان شيفته شد كه الهه عشق برحم آمد و به اين مجسمه جان داد و مجسمه ساز به وصال معشوق خود رسيد. البته چنين ماجرائي فقط افسانه مي تواند باشد. حقيقت ندارد، ولي از اينكه نگاه در ايجاد عشق، يكي از موثرترين عوامل است، ترديدي نيست. نگاه نه تنها مي تواند حامل اشارات عاشقانه باشد، بلكه مي تواند حالت عاشقانه ايجاد كند، بعضي زنها وقتي با چشم نيمه باز به نگاه خود زيبايي و نفوذ مي بخشند، مي توانند مردي را در مقابل خود بزانو در

بياورند. از نگاه گذشته صدا نيز يكي ديگر از عوامل ايجاد عشق است، زير و بم صدا يك لهجه بخصوص، حتي گاهي مختصري تُك زباني حرف زدن، مي تواند دل مرد را بهيجان در آورد، الكساندر دوما مينويسد كه هنرپيشه اي بملاقاتم آمد از اطاق مجاور صداي زني را كه منشي من بود را شنيد، هنرپيشه بمحض شنيدن اين صدا حرف خود را قطع كرد و با اشتياق بصداي منشي گوش داد. پس از اينكه او را به منشي ام معرفي كردم هفته اي نگذشت كه آندو با هم عروسي كردند. اين يكي از مواردي است كه نشان مي دهد چگونه مرد با نظر اول يا بهتر بگوئيم با شنيدن صدايي عاشق مي شود. نقش عمده اي را كه صدا در ايجاد عشق و علاقه دارد ميتوان از علاقمندان زيادي كه خوانندگان خوش صدا دارند فهميد. بوي تني كه براي مردي دل انگيز است ممكن است مرد ديگري را آزار دهد بخصوص بوي عرق تن در روابط زناشوئي تاثير

عميق دارد و همين طور بوي لباس هاي طرف مقابل به همين جهت است كه از دير زماني عطرهاي گوناگون مورد استفاده قرار گرفته است. عطرهاي مطبوع دو اثر خوب دارند: هم بوهاي نا مطلوب عرق را از بين مي برد و هم ميل برميانگيزد) ماركينز دوپمپادور تا وقتي زنده بود يعني تا چهل و دو سالگي معشوقه لوئي پانزدهم با اينكه باقي ماند. چرا كه لويي پانزدهم مي توانست كس ديگر اختيار كند ولي نتوانست. اين زن هزينه زيادي هر سال براي خريد عطر صرف مي كرد و همين عطرها در تحكيم رابطه طولاني عاشقانه او با لويي پانزدهم سهم موثري داشت. از اين ها گذشته طرز آرايش و لباس پوشيدن هم در ايجاد عشق و جلب علاقه موثر است. بسياري از مردان

دوست دارند زن مورد علاقه شان به تمامي معني زن باشد و از زني كه مثل مردها لباس ميپوشد، مثل مردها راه مي رود و حرف مي زند بيزارند، معمولاً لباسهاي پر زرق و برق، لباس هايي كه تن را به طور نيمه عريان نمايان مي‌سازد، توي ذوق مي زند. آنچه مسلم است لباس ساده و پوشاننده رغبت انگيزتر است براي هم مرد و هم زن. با وجود نكاتي كه شرح داده شد تا زماني كه علم روانشناسي علت ايجاد عشق و علاقه مرد را نسبت به زن روشن نكند بايد صريحاً گفت راز عشق، يعني رازي كه مردي را برمي انگيزد تا بزني دل ببازد و او را بهمسري انتخاب كند بصورت يك راز مبهم باقي است.و هنوز فلسفه و دانش با آن دست نيافته و همين قدر معلوم است كه از لحاظ عشق «آن» در هر معشوقي يا زني وجود دارد و حافظ خوب اين نكته را دريافته است:


دلبر آن نيست كه مويي و مياني دارد
بندة طلعت آن باش كه «آني» دارد

مطالب: كتاب سلامت فكر
بحران داماد در ده سال آينده در ايران:


مدير كل دفتر آسيب ديدگان اجتماعي سازمان بهزيستي كشور معتقد است كه بي برنامگي در امر ازدواج جامعه را اكنون با مازاد 790 هزار دختر در سن ازدواج مواجه كرده، در 10 سال آينده ما با كمبود 6 ميليون روبرو خواهيم بود. يعني در برابر يك مرد تحصيلكرده 15 زن تحصيلكرده خواهد بود. در كشور چين 25 ميليون مرد بيش از تعداد زنان است. در كشور يونان هم اكنون دختران در سن ازدواج به حدي تعداد كمي را شامل مي‎شوند كه مردان آمادة ازدواج جايي براي انتخاب ندارند يعني مازاد داماد دارند و جوانان يوناني از كشورشان به ديگر نقاط جهان مسافرت مي‌كنند به اميد يافتن همسر و زني مناسب اين هم يكي ديگر از شگفتيهاي جهان آفرينش.
مطلب: جرايد

چند نكته:
در اين پايتخت غالباً قيافه ها گرفته و چهره ها مغموم است از كارفرماي ميليونر تا كارگر تنگدست همه فاقد نوعي نشاط باطني هستند و همه مي نالند و شكوه دارند، در كوچه ها و خيابانها در منازل و مجالس غالب مردم عبوس و اخمو و افسرده بنظر مي رسند مثل اينكه نشاط و شادماني از ميان ما ايرانيان رخت بربسته است. بايد سعي كنيم روحيه خود را آماده كنيم تا از نشاطي كه محيط مان را در بر گرفته استفاده كنيم براي بهره مندي از شادي اين چند نكته را رعايت كنيم: ثروت را موجه سعادت ندانيم بلكه آنرا از وسائل تحصيل شادي بشناسيم. پيش از وقت خوب و بد هر چيز را در نظر بگيريم تا از پيش آمد خلاف آن متاثر نشويم. هيچكس و هيچ چيز را بدون عيب تصور نكنيم و بدانيم كه خلقت انسان كامل نيست و حتماً همه ما داراي نقايص و معايب فراوان هستيم. با گذشت باشيد، گذشته را فراموش كنيد و توجه خود را به آينده معطوف داريد. لذايذ طبيعي را بر هوي و هوس مقدم بشماريد. لذت ببريد ولي بحدي كه متعاقب آن رنج و زحمتي براي خودتان و ديگران فراهم نسازيد. هر پيش آمدي قابل جبران است. اگر به بليه اي دچار شديد تسليم باشيد و عاقلانه راه چاره را بينديشيد. نشاط و شادي در نهاد هر فردي هست ولي بايد آن را تربيت و تقويت كرد، نگراني و اندوه موجب پيري و زوال است و بايد با آن مبارزه كرد.


مطلب: مجيد غلامپور
همسرداري
همسر داري مهارتي است كه زن و شوهر با شناخت توانمنديها، تفاوتها و حساسيتهاي يكديگر بتوانند به نيازهاي جسمي ، عاطفي، رواني و جنسي طرف مقابل پاسخ دهند، به طوري كه هر دو احساس رضايت خاطر نموده به آرامش نسبي دست يابند.
تفاوت هاي روانشناختي زنان و مردان در زندگي مشترك:
ميزان اعتماد به نفس زنان با احساس اطمينان آنان از (دوست داشته شدن) رابطه مستقيمي دارد، در حاليكه مردان زماني از اعتقاد به نفس كافي برخوردارند كه بتوانند درخواستهاي همسران خود را بر آورده كنند. زنان دوست دارند براي حل شدن يك موضوع درباره آن صحبت كنند (حتي اگر وقت زيادي صرف نمايند) در حالي كه مردان اين عمل زنان را پر حرفي تلقي مي كنند. زنان دوست دارند كه شوهرانشان محبت خود را ابراز كنند و به آنان بگويند كه چقدر دوستشان دارند، اما مردان فكر مي كنند كه

همسرانشان بايد بدانند كه (من فقط او را دوست دارم، نيازي به گفتن نيست). وقتي مردان از زنان خود حمايت مي كنند آنان را در حل مشكلاتشان توانمند تر مي سازند و به زندگي اميدوارتر و علاقه مند تر مي كنند. زنان فرمان بردن را دوست دارند ولي معتقدند اين فرمان بردن بايد عاشقانه باشد، در اين صورت حاضر به هر گونه ايثار و فداكاري خواهند بود. هنگامي كه مردان دير مي كنند، زنان با سؤالهاي (چرا دير كردي؟) (كجا بودي؟) در حقيقت دلواپسي و نگراني توام با عشق و علاقه را به همسر خود ابراز مي كنند، اما شوهران فكر مي كنند كه همسرانشان مي خواهند آنها را زير سوال ببرند و افرادبي مسئوليت و غير مطمئني جلوه دهند. وقتي شوهران فكر مي كنند كه براي زندگي و همسرانشان مفيد هستند، احساس ارزشمندي و توانمندي مي نمايند ولي زنان زماني اين احساس كه فكر مي كنند براي همسرانشان عزيز

هستند. مردان پس از گوش كردن به صحبت هاي همسر خود بلافاصله مي خواهند مشكل را حل كنند، بنابراين به راهنمايي آنان مي پردازند، در صورتيكه شايد زنان فقط مي خواستند احساساتشان را بيان كنند. زنان ميزان ارزشمندي و علاقه شوهرانشان را به خود با ميزان بر آورده شدن خواسته هايشان محك مي زنند. مردان بايد سعي كنند خواسته هاي منطقي آنان را بر آورده كنند و يا آنان را با دلايل صحيح متقاعد سازند.
بروشور: انجمن اولياء و مربيان

 


كليدهاي برقراري ارتباط صحيح با خويشان همسر:
احترام به خانواده همسر. با خانواده همسر همانند خانواده خود رفتار كنيم. اجازه دخالت به هيچ يك از خانواده ها ندهيم و در صورت راهنمايي آنان از تجربه هاي آنان استفاده كنيم و تصميم نهايي را با مشورت همسر خود اتخاذ نماييم. در صورت بروز اختلاف از در ميان گذاشتن موضوع با نزديكترين خويشاوندان نيز پرهيز كنيم، زيرا اينكار موجب گسترش دامنه اختلاف مي شود. توجه به همسر خود در حضور خويشان و شركت دادن او در گفتگو ها. پرهيز از چشم و هم چشمي و حسادت فاميلي. به آداب و رسوم خانواده همسرمان احترام بگذاريم چنانچه برخي از آنها را صحيح نمي دانيم هرگز آنان را به خاطر پايبندي به آداب و رسوم فرد استهزا نكنيم. لازم است گاهي همسران به تنهايي به ديدار خانواده خود بروند. در صورت لزوم هر يك از همسران بايد بنحوي از افراد خانواده خود حمايت كنند.

برخي از مهارتهاي همسرداري
شاد باشيم- صبور باشيم- منطقي رفتار كنيم- كم توقع باشيم- مثبت نگر باشيم- خوش بين باشيم- يكدل باشيم- شنونده خوبي باشيم- مشوق همسر خود باشيم- به پيشرفت يكديگر اهميت دهيم- خوش قول باشيم- احترام به شخصيت يكديگر كنيم- ارتباط كلامي و عاطفي را حفظ كنيم- با هم مهربان باشيم- محبت پذير و قهرگريز باشيم- راستگو باشيم- محيط خانواده را باصفا كنيم- پابند به ارزشهاي ديني و اخلاقي باشيم- مشورت كنيم- قدرشناس باشيم- احساس مسئوليت كنيم- برنامه ريزي كنيم- براي پيشنهاد همسر احترام قائل شويم و خود را عقل كل ندانيم- فرمان ندهيم- از ازدواج خود اظهار پشيماني نكنيم- حتي به شوخي روي نقاط ضعف همسرمان انگشت نگذاريم- مقابله به مثل نكنيم- خود را به جاي همسرمان بگذاريم- روابط زناشويي را بسيار مهم بدانيم. گفتن كلمه دوستت دارم را براي همسرمان هرگز فراموش نكنيم.
ماهي و غوك
يك روز ماهي سرخ
با غوك روبرو شد

مثل هميشه دلخور
از قور قور او شد

گفت: اي سياه بي ريخت
جاي تو پيش من نيست

اينجا كه رودخانه
يا جوي پر لجن نيست

گوش مرا ميازار
با آن صداي ناجور

قدري بكش خجالت
از اين شناي ناجور

خرچنگ با شنايش
پيش تو روسفيد است


هم بانگ تو بدآهنگ
هم شكل تو پليد است

اين باغبان تو را كاش
از باغ دور مي كرد

ما را هميشه راحت
از قور قور مي كرد

هي گفت و گفت ماهي
هي غوك سر تكان داد

آن يك افاده ها كرد
اين يك ادب نشان داد

تا آنكه خسته شد غوك
از بدزباني او

آزرده شد دلش از
نامهرباني او

گفت: اي رفيق نادان
اين طرز گفتگو نيست

خوب و بد تو و من
اصلاً به رنگ و رو نيست

اين را بدان كه گويند:
از ماست هر چه بر ماست


زشت است هر كه نادان
زيباست هر كه دانا

در متن اصلی مقاله به هم ریختگی وجود ندارد. برای مطالعه بیشتر مقاله آن را خریداری کنید