بخشی از مقاله

مقدمه: هدف از پژوهش حاضر عبارت بود از تعیین رابطه بین میزان خود متمایزسازی و نظم جویی شناختی هیجانی با نوع مولفه های عشق ورزی حاکم بر روابط دختر و پسر در دوران آشنائی قبل از ازدواج در بین دانشجویان. روش: تحقیق حاضر از نوع تحقیق توصیفی- همبستگی است. جامعه آماری شامل تمام دانشجویان دانشگاه های آزاد اسلامی، غیرانتفاعی و پیام نور شهر شبستر بود که به روش نمونه گیری گلوله برفی یا زنجیره ای انتخاب شدند. ابزار گردآوری داده ها شامل مقیاس مثلث عشق استرنبرگ، پرسشنامه خودمتمایزسازی - DSI - و پرسشنامه نظم جوئی شناختی هیجانی بود. برای تجزیه و تحلیل اطلاعات تحلیل کوواریانس، رگرسیون و آزمون ضریب همبستگی پیرسون استفاده شد.

یافته ها: نتایج پژوهش حاضر نشان داد بین میزان خودمتمایزسازی با صمیمیت و تعهد رابطه معناداری وجود ندارد اما بین میزان خودمتمایزسازی با هوس رابطه معنادار و معکوسی وجود دارد. سایر یافته های پژوهش حاضر نشان داد که بین نظم جویی شناختی هیجانی با صمیمیت رابطه معناداری وجود ندارد اما بین میزان نظم جویی شناختی هیجانی با هوس و تعهد رابطه معنادار وجود دارد. همچنین نتایج پژوهش نشان داد که بین میزان خودمتمایزسازی با نظم جویی شناختی هیجانی رابطه معناداری وجود دارد. نتیجه گیری: ضرورت ایجاب می کند که جوانان و نوجوانان جهت پیشگیری از مشکلات وابستگی و ارتباطی بیش از پیش به ارتقاء و تقویت میزان خود متمایزسازی و نظم جوئی شناختی هیجانی بپردازند.

مقدمه

مضیقه ازدواج برای دختران در سال های گذشته، باعث شده است بسیاری از دختران روابط دختر و پسر را واسطه ای برای ازدواج و انتخاب همسر بدانند. بسیاری از دخترانی که به مشاوران مراجعه می کنند، این سؤال را می پرسند که آیا روابط دختر و پسر، راه کار مناسبی برای انتخاب همسر است؟ - احمدی و همکاران، . - 1386 ارتباط دختران و پسران و مراوده آنان با یکدیگر در جامعه کنونی ما با واکنش های متفاوتی روبه رو ست. برخی بر این عقیده اند که هر گونه ارتباط این دو جنس خطرساز و مشکلات فراوانی به وجود می آورد و برعکس گروه دیگر معتقدند که محدودیت و ایجاد مانع میان این دو مشکل سازتر است. دین مبین اسلام میانه روی را بین این دو جنس روش صحیح و درست دانسته است.

قرآن کریم می فرماید که مبنا در ارتباط دختر و پسر آنست که معروف را رعایت کنند یعنی اینکه باید به عرف ارتباط در محیط های مختلف - دانشجویی، شهری، روستایی - توجه نمایند - نهاد نمایندگی مقام معظم رهبری در دانشگاه ها، . - 1382 احمدی - 1383 - انواع برخوردهای اجتماعی بین دختر و پسر در جامعه را شامل برخورد مبتنی بر شناخت و احترام متقابل، برخورد مبتنی بر شرم افراطی، برخورد دستپاچه و هیجان زده، برخورد خشک و محدود، برخورد مبتنی بر پرخاشگری، روابط پنهانی، برخوردهای غیرعادی و ناپخته و افراط در معاشرت توصیف کرده است.

نهاد نمایندگی مقام معظم رهبری در دانشگاه ها - 1382 - پژوهش خود عوامل تاثیرگذار در ایجاد وضعیت مطلوب در روابط دختر و پسر را شامل شناخت واقعیت های جنس مخالف، اجتناب از خیالپردازی، زدودن هیجانات و احساس خصومت و خشونت نسبت به جنس مخالف، کنترل خونسردی و صلابت شخصیت به هنگام برخورد با جنس مخالف، برخورد مبتنی بر احترام با رعایت حدود شرعی، فقدان روابط پنهانی با جنس مخالف و مشورت با والدین، اجتناب از برقراری روابط صمیمانه با جنس مخالف قبل از عقد شرعی، نداشتن رفتار سبک و جلب توجه جنس مخالف در مجامع مختلف می داند.

درباره ماهیت روان شناختی عشق و ترکیبات آن، دیدگاههای گوناگونی ارائه شده است، هندریک و همکاران - 1998 - هفت الگوی عشق را شرح می دهند. مزلو1 عقیده دارد که عشق حاصل ارضای نیازهای متقابل است. گلاسر - 2000 - 2 عقیده دارد عشق فرایندی است که خود زوج ها به وجود می آورند. تا زمانی که زوج ها هر دو خود را متعهد به ادامه رابطه بدانند و دارای این اعتقاد باشند که عشق چیزی است که خودشان انتخاب کرده اند، رابطه عاشقانه ادامه خواهد یافت. اشترنبرگ - 1986 - از جمله کسانی است که در این زمینه نظریه پردازی و پژوهش کرده است.

نظریه وی یکی از مهم ترین و مورد توجه ترین نظریه هاست که به تبیین اجزا و انواع عشق می پردازد، و نظریه مثلثی عشق3 نام دارد و به نام خود او مشهور می باشد - استرنبرگ، . - 1986 وی مفهوم عشق را در این سه جز کلی که می توانند اضلاع یک مثلث باشند شرح داده است :جزء صمیمیت 4 که شامل احساس نزدیکی، برقراری ارتباط متقابل و دلبستگی در رابطه است ؛ جزء شور و اشتیاق5 که مبتنی بر انگیزش های جنسی و جذابیت های جسمانی است، و جز تعهد و تصمیم6 که در کوتاه مدت به شکل تصمیم برای برقراری رابطه و در طولانی مدت به شکل تعهد و احساس مسئولیت برای حفظ و تداوم آن رابطه تظاهر می یابد.  از نظر اشترنبرگ سه بعد عشق به ندرت در فردی به طور مساوی جمع می شود و میزان وجود هر یک از ابعاد در روابط عاشقانه متفاوت است.

نحوه ترکیب این سه جز با یکدیگر8 نوع متفاوت از عشق را به وجود می آورند که هر کدام ویژگی ها، معایب و محاسن خاص خود را دارند؛ به طوری که برخی از انواع عشق با سطوح بالاتری از رضایتمندی در رابطه زوجی همبستگی دارند انواع هشت گانه ی عشق در نظریه استرنبرگ شامل این موارد می باشد: فقدان عشق1، دوست داشتن 2 ،شیدایی3، عشق تهی 4، عشق آرمانی - رمانتیک - 5 ، عشق رفاقتی6، عشق کور 7، عشق کامل 8 در روابط عاشقانه و عاطفی حاکم بین دختر و پسر قبل از ازدواج، هیجان زیادی به چشم می خورد که در بعضی اوقات دختر و پسر با استفاده از مهارت های آموخته شده و سطح رشد ابعاد مختلف درون فردی و برون فردی آن را به بهترین شکل مدیریت می کنند و گاها نیز به دلیل نداشتن مهارت ها و سطح بالندگی کافی دچار انواع آشفتگی های روانی می شوند بر این اساس هیجان نقش مهمی در جنبه های مختلف زندگی نظیر سازگاری با تغییرات زندگی و رویدادهای تنیدگی زا ایفا می کند.

هر چند هیجان ها مبنای زیستی دارند، اما افراد قادرند بر شیوه هایی که این هیجان ها را ابراز می کنند، اثر بگذارند .این توانایی که نظم جویی هیجان نامیده می شود، فرایندهای درونی و برونی است که مسئولیت کنترل، ارزیابی و تغییر واکنش های عاطفی فرد را در مسیر تحقق یافتن اهداف بر عهده دارد.  نظم جویی هیجان مؤلفه ی مرکزی در سازماندهی رفتار سازگارانه و جلوگیری از بروز هیجانهای منفی و رفتارهای ناسازگارانه می باشد - مشهدی، میردورقی و حسنی، . - 1390 افراد از روش های مختلفی جهت نظم جویی هیجاناتشان استفاده می کنند و یکی از متداول ترین این رو ش ها استفاده از راهبردهای شناختی است.

راهبردهای نظم دهی شناختی هیجان فرایندهای شناختی هستند که افراد برای مدیریت اطلاعات هیجان آور و برانگیزاننده به کار می گیرند - گارنوسکی، بون و کرایج، . - 2003 و بر جنبه شناختی مقابله تأکید دارند.  بنابراین، افکار و شناخت ها در توانایی مدیریت، نظم جویی و کنترل احساس ها و هیجان ها بعد از تجربه یک رویداد تنیدگی زا نقش بسیار مهمی دارند .ازجمله راهبردهای مقابله ای مورد استفاده بعد از تجربه رویداد تنیدگی زا می توان به راهبرد ملامت خود، نشخوار گری، پذیرش، ملامت دیگران ، فاجعه سازی و یا ارزیابی مجدد مثبت اشاره نمود که هر کدام پیامدهای خاص خود را خواهد داشت. - نقل از مشهدی و همکاران، . - 1390

در زمینه هیجانات حاکم بر روابط رمانتیک و کنترل آنها در کنار مفهوم نظم دهی شناختی هیجان، مفاهیم و راهکارهای زیادی از جمله مفهوم خودمتمایزسازی نیز مطرح شده است. خودمتمایز یافتگی یکی از مفاهیم هسته ای در نظریه بوئن10 می باشد.خود متمایزسازی به توانایی تجربه صمیمیت با دیگران و استقلال از دیگران که با احساس قوی خود همراه است اشاره دارد - به نقل از توربرگ و لیورز، . - 2006 خودمتمایز سازی دارای ابعاد میان فردی و درون فردی است.در سطح درون فردی خودمتمایز یافتگی به تمایز قائل شدن بین فرایند احساسات از فرایند عقلی اشاره دارد.

در متن اصلی مقاله به هم ریختگی وجود ندارد. برای مطالعه بیشتر مقاله آن را خریداری کنید