بخشی از مقاله

نماز، خانواده و تعلیم و تربیت

مقدمه:
روش ها و شیوه های آموزش نماز به کودکان و نوجوانان، بر اصولی استوار است که مهم‌ترین آن ها در این نوشتار بیان می شود.
(اصل) به معنای بن، ریشه، زیر بنا و اساس است. کلمه ی اصل را عرف عامه در مقابل (بدل) و در مقابل (فرع) استعمال می کند: اما مقصود از این واژه در این جا، مفهوم فلسفی آن است که با معنای (منشاء) و (مصدر) برابر می شود. علمای تعلیم وتربیت نیز از اصول و مبانی تعلیم و تربیت چنین برداشتی دارند.
در آموزش و تعلیم هر موضوع، اصول و مبانی ساختار آن موضوع از اهمیت ویژه و اساس برخوردار است.

اصول و مبانی هر علم به منزله ی ستون و پایه ی ساختمان است که در استحکام و عمر آن نقش اساسی دارد. در علوم گوناگون مانند جامعه شناسی، روان شناسی، تعلیم و تربیت و راهنمایی و مشاوره، اصول و مبانی این علوم نقش اساسی بر عهده دارند و در واقع فعالیت ها و روش ها مبتنی بر اصول هر علم است. برای مثال در راهنمایی و مشاوره، اصول و مبانی این علم به فعالیت ها، روش ها و فنون مشاوره جهت می دهد و نقش بنیادی و اساسی در فعالیت های مشاور ایفا می کند. در این مقاله سعی شده است اصول و مبانی آموزش مسائل دینی، از جمله نماز، به کودکان و نوجوانان، از دیدگاه دینی، با استفاده از قرآن، احادیث و روایات ائمه- علیهم السلام- و نظریات علمای تعلیم و تربیت، به صورت تطبیقی، تبیین و تشریح شود.

1- فطری بودن مسائل دینی (نماز)
نیاز به پرستش و نیایش یکی از نیازهای اساسی و عمیقی است که در عمق روان بشر وجود دارد. استاد شهید مطهری (ره) در این باره می فرماید: (یکی از پایدارترین و قدیمی ترین تجلیات روح آدمی و یکی از اصیل ترین ابعاد وجود انسان ها حس نیایش و پرستش است. مطالعه ی آثار زندگی بشر نشان می دهد هر زمان و هر جا که بشر وجود داشته است، نیایش و پرستش هم وجود داشته است. چیزی که هست شکل کار و شخص معبود متفاوت شده است: از نظر شکل، از رقص ها و حرکات دسته جمعی موزون همراه با یک سلسله اذکار و اوراد گرفته، تا عالی ترین خضوع ها و خشوع ها.) (رضوان طلب، ص 51)
همه ی کودکان به طور فطری کنجکاو و کاوشگر بوده، به دنبال پاسخ به سوالات و چراها هستند و میل به پرستش و نیایش در وجودشان موج می زند. تجربیات و مشاهدات نیز موید این مطلب است که کودکان در تقلید و یادگیری مفاهیم و مسائل دینی مثل نماز و روزه آمادگی بیش تری در مقایسه با دیگر رفتارها و موضوعات از خود نشان می دهند و این موضوع موید فطری بودن خدا جویی در کودکان است.

خداوند تبارک و تعالی در قرآن مجید می فرماید: فاقم وجهک للدین حنیفا فطرت الله التی فطر الناس علیها لا تبدیل لخلق الله ذلک القیم و لکن اکثر الناس لا تعلمون..) پس روی خود به سوی دین حنیف کن که مطابق فطرت خداست، فطری که خدا بشر را بر آن فطرت آفریده و در آفرینش خدا دگرگونی نیست، این است دین مستقیم ولی بیش تر مردم نمی دانند. (سوره ی روم، آیه 30)

اگر مشاهده می شود که گاهی از کودکان و نوجوانان نسبت به مسائل دینی از جمله نماز، رغبت و تمایلی از خود نشان نمی ده، این امر مربوط به عوامل محیطی است که فطرت کودک را از مسیر خود منحرف کرده است.
با کمال تاسف باید گفت که بعضی از والدین حساسیت و دقتی که درباره ی امور دنیوی (تغذیه، لباس، تحصیل و مانند آن) فرزندانشان را خود نشان می دهند، در مورد مسائل معنوی و دینی آن ها نشان نمی دهند. به راستی این گروه از والدین مصداق کلام نورانی رسول خدا- صل الله علیه و آله – اند که می فرماید: ( وای بر فرزندان آخر الزمان، از دست پدرانشان!) گفتند یا رسول الله منظور شما پدران مشترک اند؟

فرمود: (خیر، بلکه پدران مومنی که واجبات دینی را به فرزندان خود نمی آموزند و اگر آنان خود بخواهند احکام دین را فرا گیرند، ایشان جلوگیری می کنند( و حال آن که ) اگر کالایی به دست آوردند از آن راضی و خوشحال خواهند شد. من از ایشان بیزار و آنان نیز از من بیزارند.) (مستدرک الوسایل، ج 2، ص 625)
بنابراین خداجویی امری فطری و درونی است. علمای تعلیم و تربیت اسلامی باید به فکر تهیه و تدوین کتبی باشند که شیوه های صحیح رشد و پرورش این حس را بر مبنای فطری بودن آن به والدین آموزش دهند تا آنان به شیوه های نادرست متوسل نشوند.
2- اختیاری بودن مسائل دینی (نماز)

انسان به اقتضای فطرت الهی خود و به دلیل آن که موجودی است چند بعدی و به اعتبار کرامتی که خداوند برای او مقرر نموده، موجودی است مختار و کرامت خویش را می تواند به اختیار خود کسب کند. در واقع، از دیدگاه اسلام، انسان موجودی است که دارای میل ها و جاذبه های معنوی است که سایر موجودات فاقد آن اند.

بنابراین در دعوت کودکان و نوجوانان به دین، باید به گونه ای عمل کنیم که آن ها احساس آزادی کنند، یعنی نباید هیچ گاه آن ها را مجبور به دین داری کنیم، یا برای این که مثلا دیندار شوند، نباید به آن ها مزایای زیادی بدهیم. اگر بدون استفاده از این دو حربه ی تهدید وتطمیع، بتوانیم کودکان و نوجوانان را به عقیده ای معتقد کنیم، آن اعتقاد درونی خواهد بود، یعنی اعتقادی که نه برای جلب منفعت است و نه به دلیل ترس از قدرت. (ارونسون، ص 34).دکتر زهرا مصطفوی نقل می کند: (همسرم به دلیل عادت خانوادگی، دخترم را از خواب صبحگاهی بیدار می کرد و به نماز وار می داشت. امام (ره) وقتی از این ماجرا خبردار شدند، برایش پیغام فرستادند که (چهره ی شیرین اسلام را به مذاق بچه تلخ نکن) این کلام آن چنان موثر افتاد و اثر عمیقی بر روح و جان دخترم به جای گذاشت که بعد از آن خودش سفارش کرد که برای نماز صبح به موقع بیدارش کنم)

(ستوده، ص 123)
در این اسلام، تاکید فراوان بر این مطلب می شود که اصول دین تقلیدی نیست، بلکه فرد باید با آگاهی و آزادی آن را بپذیرد، بنابراین باید تلاش کنیم که کودک و نوجوان را به طریق مثبت و ترغیب کننده به دین دعوت نماییم و از افرادی که دارای مبناهای اعتقادی و فکری قوی اند در این زمینه کمک بگیریم. باید توجه داشته باشیم که کودک، به ویژه نوجوانان، در مقابل برخوردهای آمیانه، مقاومت می کنند. (کاظمی، ص 87).

3- آموزش تدریجی مسائل دینی( نماز)
آموزش معارف و مسائل دینی دارای مراتب و درجاتی است و هر مرتبه و درجه ای از آن، اصول و مقتضیاتی دارد که باید رعایت شود. تفاوت این مراتب و درجات به دلیل تفاوت های فردی در رشد استعدادهای ذهنی و روحی و نیز تفاوت در معلومات و تجربیات و شرایط گوناگون اجتماعی و فرهنگی در متعلمان است. (سادات، ص 27)

بدین روی، باید مطالب و مفاهیم آموزشی و دینی متناسب با سطح درک وقوای ذهنی و روانی متعلمان باشد. والدین و بزرگسالان نباید توقع داشته باشند که کودک آن ها به سرعت اهل عبادت و نماز شود. برنامه ی آموزش و عادت دادن آن ها به نماز باید بر اصل تدریج مبتنی باشد. کودک نباید یک باره بار سنگینی از وظایف بداند. تکالیف سنگین و زود هنگام وخارج از طاقت و توان کودک ممکن است صدمه ای جبران ناپذیر بر اعتقادات دینی و مذهبی او وارد آورد.
در تعالیم اسلامی، توصیه های فراوانی در زمینه ی آموزش تدریجی مسائل دینی آمده است. امام جعفر صادق- علیه السلام- در مورد روزه گرفته می فرماید: (ما اهل بیت هنگامی که کودکانمان به پنج سالگی رسیدند، دستور می دهیم نماز بخوانند. پس شما کودکان خود را از هفت سالگی به نماز امر کنید و ما در هفت سالگ امر می کنیم به اندازه ی توانایی شان، نصف روز، بیش تر یا کم تر روزه بگیرند و دستور می دهیم هنگامی که تشنگی و گرسنگی بر آنان غالب شد، افطار کنند. این کار برای آن است که به روزه گرفتن عادت کنند. پس شما کودکان خود را نه سالگی (در مورد پسران) به اندازه ی توانایی شان امر به روزه گرفتن کنید و چون تشنگی و گرسنگی بر آنان غالب گردید، افطار کنند.) (سنن النبی، ص 157).

بنابراین بعضی از والدین و مربیان- متاسفانه- قصد دارند در فرصتی کوتاه و سریع فراگیران خود را به سر منزل مقصودی که در ذهن خود دارند، برسانند، بدون این که آنان خود فرصت دست یابی خویش را فراهم کنند.

4-تکرار و مداومت در آموزش مسائل دینی (نماز)
تکرار و استمرار، سبب یادگیری درست، سرعت عمل و کسب مهارت در هر زمینه ای می شود. (کار نیکو کردن از پر کردن است.) هیچ کس نمی تواند منکر این باشد که اگر مفاهیم و لغات آموخته شده از زبان بیگانه، تمرین و تکرار نشود، دیر یا زود به فراموشی سپرده می شود. (شعبانی، ص 23).

دکتر قائمی می نویسد: (برای تقویت و ایجاد رفتاری ثابت و عادتی استوار در کودک و نوجوانان، باید از مجرای (تکرار) وارد شد. بسیار از افکار و اعمال در سایه ی تمرین و عمل مکرر در انسان تثبیت می شوند.حتی ایمان آدمی هم نوعی تثبیت در سایه ی عمل است (لا یثبت الایمان الا بالعمل، اصول کافی) و هر قدر عمل مکررتر باشد امکان تثبیت آن بیش است. هم چنین در تربیت دینی، این اصول وجود دارد که از راه ظاهر وعمل ظاهری، می توان در باطن نفوذ داشت و بر عکس کودک را باید به مظاهر عمل و تکرار در این ظاهر انس دهیم تا باطن او شکل گیرد. تجارب و تعالیم عالمی نشان داده اند که حتی عمل ریایی، در صورت تکرار، در فردی تثبیت می شود و پس از تثبیت، می توان یک عمل ریایی را به صورت واقعی و بی ریا در آورد، به این شرط که نیت عمل را تغییر دهند. این روش مخصوصا در مورد کودک موثر است، مثلا ممکن است کودک یا نوجوانی از طرف امام جماعت و ... تشویق شود و خاطره ی خوشی در ذهنش شکل گیرد و مدتی به خاطر همین تشویق به مسجد برود، ولی پس از مدتی جاذبه های معنوی مسجد و حالات نمازگزاران به هنگام نماز، کودک و نوجوانان را مجذوب خود نماید و فردی مذهبی بار آید.

بدین سان ما کودک را به تکرار ظاهر در عبادت سوق می دهیم تا زمینه برای انس او به عبادت، تثبت عمل و ایجاد عادت در او را فراهم آید. (قائمی، ص ص 36-37).
طبیعت کودک با تکرار سازگار است. از این رو هنر بزرگ والدین و مربیان در این است که دنیای کودک را درک کنند و بدانند که برخی از مسائلی که ممکن است برا بزرگسالان خسته کننده باشد، برای کودکان لذت بخش است. کودک از تکرار مکرارت آزرده نمی شود؛ بیان مکرر قصه ها و داستان ها کودکان را اصلا خسته نمی کند، به خصوص اگر بیان این داستان‌ها با صوت خوش و آهنگ مطلوب همراه باشد، آنان را کاملا مجذوب وعلاقمند می سازد. به همین علت، توصیه می شود که والدین نماز را به حال و با صوت و آهنگی موزون قرائت کنند تا کودکان بیش تر مجذوب کلام الهی شوند. برای این کار، والدین می توانند به قرائت نمازهای علمای ربانی گوش فرا می دهند و از آن بهره بگریند.

در پایان این مبحث متذکر می شود که والدین باید صبورانه در مقابل رفتارهای کودک عمل کنند و بدانند که سرنوشت و آینده ی کودک به دست آنان رقم می خورد. به تعبیر دیگر، کودکان آیینه ی تمام نمای والدین اند. اگر آنان با حال و حوصله و توجه وعشق نماز را اقامه کنند و بهترین حالات آنان زمانی باشد که به نماز می ایستند، مسلما فرزندانشان نیز چنین شیوه ای را پیشه ی خود خواهند کرد.

5- آسان گیری در آموزش مسائل دینی (نماز)
رسول خدا صلی الله علیه و آله- در مناسبت های مختلف، به دفعات و با تاکید می فرمودند: (اسلام دین آسانی است و دین داری مشکل نیست. مبادا فردا نادان بر خود سخت بگیرند و مبادا متولیان امور دینی کاری انجام دهند که مردم تصور کنند دین داری مشکل است وبا سخت گیری های بیجا مردم را از دین فراری می دهند.) (محمدی ری شهری، ص 86).

روزی از پیامبر مسئله ای را پرسیدند وچند بار سوال را تکرار کردند: آیا فلان کار اشکار دارد؟ آن حضرت فرمودند: نه، اشکال ندارد. (ای مردم، دین خدا در آسانی است.) این سخن را پیامبر سه بار تکرار کردند. (ابن حنبل، ج 5، ص 69)
قرآن به صراحت اعلام کرده است که تکالیف دینی سخت نیست. در این باره آیات ذیل قابل توجه است:
(خداوند آسانی را برای شما می خواهند و سختی و مشقت برایتان نمی خواهد.) (سوره بقره، آیه ی 185)
(خداوند در دین اسلام، تکلیف سختی را بر شما تحمیل نکرده است.) (سوره ی حج، آیه ی 78)

آسان گیری در مسائل دینی کودکان، از اهمیت بسزایی برخودار است در دوران خرسالی، در نماز به گونه ای عمل کنیم که کودک احساس خستگی نکند. نباید نماز را برای او سنگین و کسل کننده بسازیم. به مصلحت اوست که نمازها را با ذکرهای طولانی و رکوع و سجودهای خسته کننده، طولان نکنیم، حتی سفارش شده است به خطر چند کودکی کحه با شما به نماز ایستاده اند آن را سریعت باشید که او کودک است و حال و روحیه ی شما را ندارد، به ویژه که از حالات و رفتار شما سردر نمی آورد و معنای عبارات شما را نمی فهمد. (قائمی، ص 35).
مرحوم میرزای نوری در مستدرک الوسائل می نویسد:

(امام سجاد- علیه السلام- کودکانی را که نزد ایشان بودند، وا می داشتند تا نماز ظهر و عصر و مغرب و عشاء را باهم بخوانند. به آن حضرت اعتراض شد. فرمودند: (این کار برای آن ها سبک تر و بهتر است و سبب می شود به خواندن نماز پیشی بجویند و برای خوابیدن یا سرگرمی با کار دیگری نماز واجب دستور نمی دانند و می فرمودند: (اگر قدرت و طاقت برخواندن نمازهای واجب داشتند، آنان را محروم نسازید.) (مستدرک الوسایل، ص 160)
متاسفانه بعضی از والدین و مربیان اصرار دارند که حتی از روی جبر و اکراه، بدون توجه به حال روحیه کودک، او را نماز خوان بار آورند، اما نا خود آگاه افرادی لا مذهب و عقده ای می پرورانند چنین افرادی در نخستین فرصتی که به قدرت و استقلالی دست یابند، ترک دین و عبادت خواهند گفت. روشن است که مسئولیت چنین کاری بر عهده ی کسانی است که چنین زمینه ای را فراهم ساخته اند. (قائمی، ص 36)

بدین ترتیب آموزش مسائل مذهبی به کودکان و نوجوانان، آگاهی، بصریت و فنون تربیتی را مطلبد. والدین باید بدانند که شیوه های سنتی و منسوخ که هیچ سنخیتی با تعالیم آسمانی اسلام و علوم جدید ندارند، جوابگوی نیازهای گوناگون نوجوانان نیست و با این روش ها نمی توانند کودکان و نوجوانان خود را مذهبی بار آورند. بدین روی، توصیه می شود که با مطالعه و بررسی سیره ی ائمه اطهار- علیهم السلام- و سفارش های آنان، به ترتیب مذهبی کودکان و نوجوانان اقدام کنند.

6- نتیجه گیری:
نتایجی که از مباحث گذشته می توان گرفت این است که برا رسیدن به اهداف تربیت دینی و ترویج فرهنگ نماز، همکاری همه ی نهادها، به خصوص نهادهای فرهنگی و تربیتی، ضرورت تام دارد. به بیان دیگر، خانه، مدرسه و جامعه در انجام وظایف تربیت و پرورش دینی که مکمل یکدیگرند.
پیوند و ارتباط نزدیک خانه، مدرسه و جامعه در واقع، پیوند استوانه های تربیت صحیح و منطقی است. امروزه لازم است مدارس علاقه ای واقعی و باطنی برای حضور مستمر و ارتباط نزدیک دانش آموزان با مساجد، در آنان ایجاد کنند. در این زمینه، مدارس نباید تنها به ساختن نمازخانه ها اکتفا کنند. با وجود آن که ساخت و توسعه ی نمازخانه ها اقدامی مثبت و ارزنده برای رسیدن به ارزش ها و مقدسات والای دین است، اما هیچ گاه جای مساجد و تاثیرت سازنده ی آن ها را نمی گیرد.

فرهنگ انس با مسجد و نماز، به عنوان یک حرکت اداری، آگاهانه و مستمر، باید از آغاز دوران کودکی در نظام تربیتی خانه، مدرسه و جامعه به عنوان یک اصل مهم تربیتی مد نظر قرار گیرد تا فطرت خداجویی کودک به گونه ای رشد و پرورش باید که هیچ عامل و شرایطی نتواند موجبات انحرافات او را فراهم سازد. (محمد رضا مطهری)

در متن اصلی مقاله به هم ریختگی وجود ندارد. برای مطالعه بیشتر مقاله آن را خریداری کنید