بخشی از مقاله
مقدمه
وسواس– ناخودداري وارسی، یکی از نمودهاي وسواس– ناخودداري میباشد که اغلب به شکل وارسی قفلها، بخاريها، وسایل برقی، وارسی صحنههاي تصادف در وقت رانندگی، بررسی مکرر کارها بهمنظور تصحیح اشتباههاي احتمالی و تکرار، نظیر بازخوانی، بازنویسی و از جا بلند شدن و نشستن براي احساس راحتی کردن آشکار میشود (جوز و همکاران (Jose)، 1997، ص .(25 نمودهاي وسواس وارسی در میان افراد مذهبی، بهگونهاي هستند که متخصصان در وسواس – ناخودداري، به دلیل ناآشنایی با ابعاد دینی این نوع وسواسها نیز نمیتواند، آنها را بهدرستی درمان کند (جنایک و همکاران (Jenike)، 1998، ص .(555 این واقعیت و از طرفی، مراجعان زیاد مبتلا به وسواس – ناخودداريهاي وارسی دینی میطلبد، نمودهاي وسواس وارسی دینی، در کنار سایر نمودهاي وسواس وارسی مورد توجه قرار گیرند. به همین دلیل، این پژوهش نمودهاي مختلف وسواس ناخودداري وارسی در میان افراد مذهبی را بررسی کرده، خصوصیات و چگونگی بروز و راهکارهاي درمان آنها را بر اساس منابع اسلامی بیان میکند.
روش پژوهش
در این پژوهش، از روش اجتهادي دینی استفاده شد. اجتهاد دینی روشی است که در آن دینپژوه تـلاش میکند با گردآوري آموزههاي دینی مربوط به موضوع مورد بحث در منابع دینی و تحلیل محتـواي آنهـا، با توجه به قواعد استنباط، مراد مرجع دین را نسبت به آن موضوع کشف کنـد. بنـابراین، اجتهـاد دینـی، اصطلاحاً کوشش علمی بر اساس منابع معتبر، بـه واسـطه ابـزار و عناصـر لازم بـراي تفهـم، اکتشـاف و استخراج مطلق آموزههاي دین، بهگونهاي است کـه از اعتبـار برخـوردار باشـد. ایـن فعالیـت، در حیطـه استنباط قواعد روانشناختی نیز جریان مییابد و اجتهاد دینی روانشناختی میباشد (علیپـور و حسـنی،
1390، ص .(61-60 در این پژوهش، بهمنظور شناسایی نمودهاي وسواس ناخودداري وارسـی در میـان افراد مذهبی و راهکارهاي درمانی آنها، آیات و روایات مربوط به نمودهاي وسـواس وارسـی گـردآوري گردید. این آموزهها، به روش اجتهاد دینی تفسیر و تحلیل گردید و شش نمـود بـراي وسـواس وارسـی ناخودداري و درمانی شش مؤلفهاي براي آن از متون مذکور استخراج گردید.
پیشینه تحقیق
وسواس وارسی، یکی از شایعترین وسواسها و در عین حـال، از پیچیـدهتـرین نمودهـاي وسـواس – ناخودداري میباشد. میزان شیوع آن در میان تمامی نمودهاي وسواس ناخودداري، فقط نسبت بـه نمـود شستشو و پاکیزهگردانی در مرتبه دوم قرار دارد. مبتلایان به وسواس ناخوداري وارسی، روزانه چنـدین
نمودهای وسواس ـ ناخودداری وارسی در میان افراد مذهبی و ... ۵۲
ساعت صرف وارسی برخی اشیا یا مکانهاي خاص در منزل یا سایر فضاها میکنند. این افراد، همچنـین ممکن است وقت زیاد را به دلیل وارسیهاي ذهنی، صـرف وارسـی خـاطرات گذشـته خـود کننـد تـا اطمینان یابند که کارهاي گذشته را بهدرستی انجام دادهاند. ایـن وسـواس، بـا وسـواسهاي دیگـر ماننـد وسواس شستوشو و ذخیرهسازي آمیخته میشود. در نتیجه، افـراد نحـوه شستوشـو و ذخیـرهسـازي خود را وارسی میکنند. رفتارهاي وارسی، شکل متناقضی به خود میگیرند؛ زیرا فرد وارسیکننده انتظـار دارد پس از وارسی، تمایلش به وارسی بعدي کاسته شود، ولی بیشتر تحت فشار قرار مـیگیـرد و بیشـتر به رفتار وارسی میپردازد (ابرامویتز و همکاران (Abramowitz)، 2008، ص .(19
ویژگی اصلی این نوع وسواس، شک و تردید فراوان بـوده و شـخص میترسـد در نتیجـه اهمـال و غفلت او، اتفاقی ناگوار براي خودش و یا دیگران رخ دهد. این افکار، میل شدیدي را براي اجتناب و یـا فعالیتهاي خنثاسازي در شخص برمیانگیزند و شخص به مجموعـهاي از رفتارهـاي نـاخودداري روي میآورد که هدف اصلی آن کاهش خطر و آسیب پیشبینیشده است. این افراد، نمیتواننـد وارسـیها را به تأخیر بیندازند؛ زیرا در این صورت اضطراب شـدیدي را تجربـه میکننـد کـه برایشـان قابـل تحمـل نیست. تجربه تردید بیمارگونه، بخشی از همه انواع وسواسهاي نـاخودداري شـمرده میشـود، ولـی در وسواس- ناخودداري وارسی عمیقترین شکل خود را مییابد. اگر از این افراد پرسـیده شـود شـما چـه وقت راضی میشویدکه مثلاًدر وضو واقعاً آب به دستت رسیده وا یواقعـاً درب را بسـته و یـا گـاز را خاموشی کردهاي، در پاسخ خواهد گفت: اگر ترس از امـور کـاري، خـانوادگی و اجتمـاعی نباشـد مـن هیچگاه راضی نخواهم شد و تمام روز را به وارسی ادامه میدهم (جنایـک و همکـاران، 1998، ص -26 .(27 جنایک و همکاران وارسیهاي مکرر خـانمی پنجـاه سـاله را نقـل میکننـد کـه او »دو شـاخههاي وسایل برقی را بیست مرتبه یا بیشتر داخل پریز کرده و خارج میکرد تـا اطمینـان یابـد کـه دو شـاخه را
واقعاً از داخل پریز بیرون آورده است. او با کلیدهاي برق نیز همین کار را انجام میداد. پـولهـا را بارهـا و بارها میشمرد. در وقت نوشتن نام خود روي پاکتنامه، آن را بارها میخواند تا یقین کند نام خـود را دیده و نام کسی دیگري نبوده است« (همان، ص .(7
رویکردها در درمان وسوس ـ ناخودداری وارسی
اولین مدلهاي درمانی براي وسواس ناخودداري وارسی، مبتنی رویکردهـاي روانتحلیلـی بـوده اسـت. ولی این مدلهاي درمانی درواقع تغییري را در زنـدگی مبتلایـان بـه وجـود نیـاورد. دومـین تبیینهـا و فعالیتهاي درمانی از اندیشههاي رفتارگرایانه برخاسـته اسـت. از نگـاه رفتـاري، وسـواس نـاخودداري
۶۲ ، سال هفتم، شماره چهارم، زمستان ۳۹۳۱
وارسی، به همراه سایر نمودهاي وسواس ـ ناخودداري از تجربههاي شرطیسازي ناشی میشوند کـه بـا رویدادهاي منفی همراه میگردند. براي نمونـه، رویـدادهایی ماننـد آتـشسـوزي، دزدي، سـیل و سـایر رویدادهاي آزاردهنده، با محركهاي خنثایی نظیر بخـاري، بسـتن در و شـیرهاي آب همـراه مـیشـوند. سپس، رفتار ناخودداري بدان جهت حفظ میشوند که نقـش تقویـت منفـی بـراي تمـایلات فـرد بـراي وارسی کردن را بر عهده دارند. بهعبارت دیگر، میل شدید براي وارسی کردن (که احساسـی ناخوشـایند است)، که با رفتار وارسی فروکش میکند، به وسیله همین رفتار تقویت مـیشـود و در نتیجـه، احتمـال تکرار آن بیشتر میشود. این تبیین براي وسواس وارسی، با نظریه دومرحلـهاي مـاورر هماهنـگ اسـت، ولی طرفداران چندانی در میان صاحبنظران نیافته است. این به دلیل این است کـه بیشـتر افـرادي کـه درگیر رفتارهاي وسواس ناخودداري میگردند، انکار میکنند که رویـدادهاي منفـی نظیـر آتـشسـوزي، سیل و در معرض سرقت قرار گرفتن را تجربه کرده باشند (ابرامویتز و دیگران، 2008، ص .(29
علیرغم کاستیهایی که در تبیینهاي رفتاري براي وسواس ناخودداري وارسی وجـود دارد، درمـان اصلی که از این مدلها برخاسته است، یعنی مواجهه و جلوگیري از پاسخ بـهمنزلـه مداخلـهاي مـؤثر در درمان وسواس ناخودداري وارسی نقش ایفـا مـیکنـد (همـان، ص .(21-20 درمـان مهـم دیگـر بـراي وسواس- ناخودداري وارسی، از رویکرد شناختی نسبت به وسواس – ناخودداري برخاسته اسـت. ایـن درمان بر مفهوم »احساس مسئولیت اغراقآمیز (متورم)« در وارسیکنندگان مبتنی است که گـامی مهـم و مؤثر براي فهم وسواسها و ناخودداريها بهصورت عام و وسواس ناخودداري وارسی به شـکل خـاص میباشد. احساس مسئولیت اغراقآمیز، بدین معناسـت کـه فـرد وارسـیکننـده تصـور مـیکنـد قـدرت فوقالعادهاي در ایجاد یا جلوگیري کردن از پیامدهاي منفی سرنوشتساز بـر عهـده دارد. بنـابراین، فـرد وقتی نسبت به چیزي احساس مسئولیت نداشته یا بهصـورت معمـول احسـاس مسـئولیت کنـد، رفتـار وارسی نسبت به آن نخواهد داشـت. برخـی پژوهشهـا از اهمیـت فـزون بـرآورد کـردن تهدیـدي کـه وارسیکننده ممکن است با آن روبهرو شود و از تأثیر آن بر رفتار وارسـی سـخن گفتـهانـد، ولـی سـایر تحقیقات آن را در ردیف احساس مسئولیت افراطی ندانستهاند (همان).
در دهه گذشته، عدم تحمل تردید از ناحیه مبتلایان بهعنـوان یکـی از مؤلفـههاي شـناختی وسـواس ناخودداري وارسی مورد بحث قرار گرفته است. در تحقیقی تولین و همکاران، با استفاده از مقیاس عـدم تحمل تردید به دست آوردند که مبتلایان به اختلال وسواس– نـاخودداري، کـه وارسـی نـاخودداري را گزارش کردهاند، در مقیاس عدم تحمل تردید نمره بـالاتر کسـب کـردهانـد. در مجمـوع، یافتـهها نشـان
نمودهای وسواس ـ ناخودداری وارسی در میان افراد مذهبی و ... ۷۲
دادهاند، عدم تحمل تردید نقش بسیار اساسی در اضطراب تعمیم یافته و همچنین واسوس– نـاخودداري وارسی بر عهده دارد. با اینکه تبیینهاي خوبی نسبت به وسواس ناخودداري وارسی تـاکنون ارائـه شـده است، درمان آنها از پیشرفت چندانی برخوردار نبوده است. بهترین درمان، یعنی درمان رفتاري یـا درمـان رفتاري شناختی تا حدودي تأثیرگذار است، ولی حدود پنجـاه درصـد مبتلایـان وسـواس– نـاخودداري درمان را کنار میگذارند (همان، ص .(23 همین واقعیتها میطلبد نمودهاي وسواس وارسی بهصـورت خاص در منابع دینی بررسی و راههاي درمانی آن نیز استخراج شود تا شاید کمکـی بـه شـناخت بیشـتر نسبت به این اختلال و همچنین درمان آن بر اساس منابعی اسلامی باشد.
تظاهرات وسواس ـ ناخودداری وارسی در میان افراد مذهبی
وسواس- ناخودداريهاي وارسیمعمولاً، در میان افراد مذهبی به شش صورت نمودار میشوند:
الف. وسواس ناخودداري وارسی مواد دفعی بدن: در دین اسلام برخی از مواد ازجمله مدفوع، ادرار، خون و منی حیوانات حرام گوشتی که خون جهنده دارند، نجس شمرده شدهاند. نجس بودن بهصورت ملموس بدین معناست که: .1 خوردن این مواد جایز نیست؛ .2 خورانیدن آنها به غیر نیز ممنوع است؛ .3 ایـن مـواد در برخی اوقات مانند وقت نماز خواندن و طواف خانه خدا، نباید در بدن لباس فرد باشند (موسوي خمینی، 1384، ج 1، ص .(134 این حکم، زمینه دقت را براي برخی افراد فراهم مـیآورد، بهطوريکـه بـا انـدك احساسی مبنی بر خارج شدن یکی از این مواد از بدن، به وارسـی شـدید میپردازنـد و اقـدامات بعـدي ازجمله شستن و غسل را انجام میدهند. در این نوع وسواس، فرد مبتلا بعد از آنکه از آبکشی محل فارغ شده و یا حتی از جاي خود بلند میشود، به ذهنش میآید یا احساس میکند دوباره ماده دفعی خارج شد و یا شاید محل را درست و یا اصلا آبکشی نکرده باشد. در آغاز به میزان و دفعات کم، دوبـاره محـل را میشوید یا با فاصله زیاد به محل دستشویی و حمام بازمیگردد و دوباره بدن و لبـاس خـود را آبکشـی میکند. به تدریج، فاصله به ذهنآیی بسیار کم میشود و به جایی میرسد که با اراده بستن شـیر آب و از جا برخاستن این فکر به ذهنش میآید و یا احساس میکند که محل را نشسته است. او احتمال به ذهـن آمده را تأیید میکند و دوباره خود را آب میکشد. همین آبکشیها اختلال را تشدید میکند و بـه جـایی میرسد که بدون وقفه، دقیقاً در وقت اشتغال به آبکشی، به ذهنش میآید که شاید خـود را آب نکشـیده است. در این صورت، دیگر فرد بهراحتی نمیتواند از جاي خود بلند شود. پیوسته آب میریزد تا جـایی که پاها بر اثر زیاد نشستن به شدت درد میگیرد (حجازي شهرضائی، 1366، ص .(41-39 ایـن بیمـاران
۸۲ ، سال هفتم، شماره چهارم، زمستان ۳۹۳۱
بیشتر وقتها به ذهنشان میآید، »دچار خطا شدهاند و براي حصول اطمینـان مکـرراً بـه وارسـی کـردن عملکردشان میپردازند« (لی بائر، 1382، ص .(30-29 وارسیها، معمولاً به این دلیل اتفاق میافتد تـا .1 اطمینان یابند که کار خود را بهدرستی انجام دادهاند، .2 با آلودگی و نجاست از جا بلند نشدهاند تا چیزهاي مربوط به خود و دیگران را آلوده یا نجس کنند، .3 موجب فعالیت دردسر درست کن مانند لزوم آبکشی تمام منزل در آینده نشوند (جنایک و دیگران، 1998، ص .(8
ب. وسواس در وضو: یکی از وسواسهاي شایع وارسی در میان افراد مذهبی، وسـواس در وضـو میباشـد. این نوع وسواس در نیت وضو، شستوشوي اعضاي وضو و بطلان وضو، بر اثر احساس خـارج شـدن غیرارادي ادرار و مدفوع و یا باد روده و معده، نمودار میشود.
.1 وسواس در نیت وضو: نیت همان توجه داشتن به کار و فعالیت موردنظر و بعد انگیزشی و علـت انجـام آن میباشد. اگر از کسی که به سمت یخچال میرود، بپرسـیم کجـا مـیروي؟ او میگویـد مـیروم آب بخـورم (رکن اول). اگر بگوییم چرا میخواهی آب بخوري؟ میگوید چون تشنه هستم (رکن دوم). ما در انجـام همـه کارهایمان همینگونه عمل میکنیم. یعنی ما هیچ کاري را بدون نیت انجام نمیدهیم. امام خمینی میگوید:
نیت همان قصد انجام کار میباشد. در نیت لازم نیست چیزي بر زبان آورده شود، براي اینکه نیت امري قلبی است. در نیت همچنین لازم نیست چیزي را به ذهن آورد یا بهعبارت دیگر، لازم نیست حدیث نفس کند و چیزي را به خاطر آورد. مثلاً به ذهن آورد که من الان نماز ظهر میخوانم براي امتثال امر خداونـد، بلکـه صرف انگیزه و علت انجام کار کفایت میکند. مراد از انگیزه، همان ارادة اجمالی است که در صادر شدن عمل تأثیر میگذارد. این ارادة اجمالی بر اثر غایتهایی که در درون فرد وجود دارد، صـادر میشـود و بدینوسیله، فرد از حالت سهو و غفلت خارج میشود و فعل و عملش در زمرة افعال کسی بـه حسـاب
میآید که کار را با اراده و اختیار انجام داده است (موسوي خمینی، 1384، ج 1، ص .(202
چنانکه بیان کردیم، ما همه کارهایمان، چه کوچک چه بزرگ را به همین نحو انجام مـیدهیم. خـوردن، آشامیدن، راه رفتن، دویدن و فعالیت اجتماعی داشتن و... با این حال، به دلیل تأکیـداتی کـه بـر نیـت در عباداتی مانند وضو، نماز، روزه و... میشود، براي مبتلایان به وسـواس مسـئله نیـت بـه امـري دشـوار و طاقتفرسا تبدیل میگردد (حجازي شهرضایی، 1366، ص .(48-45 خطاهاي روانشـناختی کـه بـراي این افراد پیش میآید، این است که تصور میکنند که باید به ذهن آورده و به قلبشـان خطـور دهنـد کـه چه کاري میخواهند انجام بدهند. این افـراد چـون چنـین بنـایی گذاشـتهاند، بـا تقـلاي فـراوان تـلاش میکنند، چیزي غیر آنچه خودشان میخواهند، وارد ذهنشان نشود. همین حساسسازي موجب میشـود وقتی مثلاً فرد اراده میکند وضو بگیرد، چیزهاي زیادي به ذهـنش بیایـد. او کـه ایـن بـه ذهنآمـدهها را
مخل نیت میداند، فکر میکند نمیتواند نیت کند. او درواقع در وقت انجـام کـاري مثـل نمـاز، پیوسـته