بخشی از مقاله

نمودهاي فرهنگ اسلامي در نماي ساختمان هاي مسکوني معاصر (نمونه موردي محله مصباح شهر کرج )
چکيده
هويت از موضوعات مهم در مباحث نظري معماري امروز ايران است . اين هويت در سايه ي فرهنگ ايراني- اسلامي قابل شناسايي و تعريف بوده و بازتاب آن را ميتوان در زواياي مختلف زندگي انسان ها جستجو نمود.
نمود کالبدي آميختگي فرهنگ ايراني با ارزش هاي اسلامي را ميتوان در سيما و منظر شهرهاي ايران مشاهده کرد. از آنجايي که يکي از مهمترين عناصر تشکيل دهنده ي سيمايشهر نماي ساختمان ها هستند پس ميتوان ظهور شاخصه هاي فرهنگ اسلامي را در اين بخش از ساختمان شناسايي و طبقه بندي نمود. بر اين اساس در اين مقاله ابتدا به بررسي شاخه هاي فرهنگ اسلامي و چگونگي بروز آن ها در نماي ساختمان پرداخته شده است و سپس تلاش شده براي محک نظر فوق نمودهاي فرهنگ اسلامي در نماي ساختمان هاي مسکوني در محله مصباح شهر کرج به عنوان يک محله که نمونه هاي معماري و شهرسازي معاصر از دهه ي سي خورشيدي تا به امروز را در خود جاي داده است ، بازشناسي گردند. در نهايت اين پژوهش بر آن است که در مدلي ميزان تغييرات نمودهاي فرهنگ اسلامي را در يک شهر زنده بيابد. تحقيق حاضر از نظر شيوه ي گردآوري اطلاعات ، تحقيق توصيفي -تحليلي است و ابزار اصلي گردآوري اطلاعات آن ، مطالعات کتابخانه اي و نيز مشاهده ميداني مي باشد. از نتايج حاصل از اين پژوهش طراحان شهري در برنامه ريزيهاي شهري و نيز توسط معماران در طراحي بناهاي مسکوني و نيز جامعه ي علمي کشور بهره خواهند گرفت . با اين اميد که بتوان شاهد نمودهاي فرهنگ اسلامي در جهت هويت بخشي به سيماي شهرهاي ايران بود.
واژگان کليدي: فرهنگ اسلامي، هويت ، سيماي شهري، نماي ساختمان مسکوني.
١- مقدمه
يکي از مهم ترين موضوعات مطرح در غالب تحقيقات و اظهارنظرهايي که در مورد شهرهاي معاصر ايراني انجام مي شود، مساله بي هويتي بافت ها و کالبد جديد شهري است . آنچه امروزه به گونه اي محسوس در اکثر شهرهاي ايران شاهد آن هستيم معماري ها و طراحيهايي است که بدون توجه به الگوهاي کالبدي-منطقه اي موردنظر و نيز الگوهاي فرهنگي خودنمايي مي کنند. عدم وجود تعريف مناسب از هويت و فرهنگ و چگونگي باز نمود اين ها در کالبد معماري و سيماي شهر نيز موجب فقدان ارزش هاي فضايي متناسب با فرهنگ شده است . پشتيباني نکردن ضوابط و مقررات طراحي همچنين نبود بينش صحيح پيرامون موضوع هويت و فرهنگ نيز به اين امر دامن مي زنند. از آنجايي که سيماي شهري و نمادهاي موجود در آن ، نمودار شخـصيت ، مـنش ، کـارکرد و فرهنگ ساکنان آن مي باشد و از اين روست که جلوه هاي بصري شهر و به ويژه نشان ها و سمبل هـاي اعتقادي و مرتبط با آن از اعتباري شايان توجه برخوردارند. به همين سبب در اين پژوهش در ابتدا به تعريف فرهنگ و در زير مجموعه ي آن فرهنگ ايراني-اسلامي پرداخته سپس با بيان رابطه هويت و فرهنگ تعريفي از هويت شهر اسلامي ارائه شده است . از آنجايي که يکي از راه هاي جلوه ي نمادهاي فرهنگي که باعث هويت بخشي فضاها ميگردند، بيان نمادين در معماري و در قالب کتيبه هاست ، تمرکز مقاله به اين بحث معطوف شده و در نهايت در نمونه ي موردي محله مصباح کرج ، به عنوان محله اي مسکوني به محک آزمون گذارده شده است . روش پژوهش در اين مقاله مطالعات کتابخانه اي و نيز مطالعات ميداني يوده است .
٢- فرهنگ
فرهنگ به مفهوم عام ، عبارت است از استنتاج ملتي در طي قرون متمادي از روش زيستن و انديشيدن . (اسلامي ندوشن ،
١٣٧١) که شامل مجموعه اي از ارزش ها، هنجارها، آداب و رسوم ، مذهب ، سنن ، زبان ، ادبيات ، قوانين اجتماعي ، هنر و معماري ، ابزار و اشيا مربوط به قوم يا ملتي مي باشد. فرهنگ مجموعه است که جامعه اي بر مبناي اعتقادات خود آن را تکامل بخشيده و بر اساس آن زندگي مي کند. (نقيزاده م . ، ١٣٨٥)و بيانگر نگرش انسان به دنيا و تفکر او درباره تمام ابعاد زندگي و در برگيرنده رفتار او و همه چيزهايي است که توليد مي کند. (توحيدفام ، ١٣٨٠)
فرهنگ در تأملات نظري زيباييشناسي و فلسفه هنر نيز جايگاه ويژه اي دارد. (خاکپور و شيخ محمدي، ١٣٩٠) هنر، از عناصر فرهنگ است و در يک ارتباط دوسويه از آن تاثير مي پذيرد و بر آن تاثير مي گذارد. (ميرزايي و مجيد، ١٣٩٢) فرهنگ يک تمدن در آثار هنري آن زماني تحقق مي يابد که نخست از اعتقاد ديني آن سرچشمه گرفته باشد، دوم اينکه شيوه زندگي اجتماعي را بازتاب کند و سوم آنکه با احترام به تاريخ و دستاوردها و توليدات بومي خود به بيانش بپردازد. (امينيان و اسلام شعار، ١٣٩٠) وظيفه اصلي فرهنگ نمايش ايدئولوژي ها، اهداف و آرمان هاي خاص يک جامعه به وسيله نمود اشکال عيني است و بر معماري و شهر که نمودار سيستم ارزشي حاکم بر جامعه است ، تاثير گذاشته و به آن فرم مي دهد. وظيفه هر بنا عينيت بخشيدن به يک انديشه ذهني بوده و هر ساختمان نمودي براي سنجش فرهنگ و يک شاهد فرهنگي است . عامل فرهنگي به ويژه اعتقادات مذهبي ، اساس ايجاد زيستگاه هاي انساني بوده است و در نظم دهي به سکونت گاه ها غالبا به شيوه اي نمادگرايانه عمل مي کرده است . (راپاپورت ، ١٣٦٦)
٢-١- فرهنگ ايراني-اسلامي
در فرهنگ ديني، دين و فرهنگ آنچنان با يکديگر پيوند دارند که دين تمامي واقعيت يک فرهنگ را تشکيل ميدهد و مبادي آن ، همه عناصر فرهنگ را تحت تاثير قرار ميدهد. (جعفري، ١٣٧٩) هنر ايراني با تاثير گرفتن از اسلام جنبه لاهوتي يافته است ؛ و از طرف ديگر فرهنگ اسلامي با به خدمت گرفتن هنر ايراني توانست از طريق نمادهاي رايج در آن ، مردماني را که با هنر مواجه مي شدند؛ پذيرنده فرهنگ اسلامي سازد. در نتيجه ، فرهنگ ايراني - اسلامي را مي توان مجموعه اي از باورها و دانش ها و معارف و آداب و رسوم و ارزش هايي دانست که جامعه مسلمان ايران به آن ها ارج مي نهد و از آن هويت مي گيرد. اين مجموعه معيار و ملاک زندگي است و عاملي در تجلي کالبدي بخشيدن اصول و ارزش ها بوده و به عنوان بستر تعالي انسان عمل مي نمايد. (خان احمدلو، ١٣٩١)
٣- رابطه فرهنگ و هويت
هويت به معناي تشخص ، هستي، وجود و بيانگر ويژگي هاي هر فرد يا پديده مي باشد و ميتواند در سنجش با معيارهايي، خوب يا بد، ارزيابي گردد. (حجت , ١٣٨٤) فرد با گرفتن عناصر مشترکي که فرهنگ خوانده مي شود، هويت جمعي مي يابد. به اين ترتيب ايجاد هويت فردي، يک فرايند اجتماعي در بستر فرهنگ است . مکان و فضا مهم ترين عواملي هستند که نيازهاي هويتي انسان را تامين مي کنند. (کاظم نژند اصل و کاظم نژند اصل ، ١٣٩٢)
فرهنگ يکي از مهم ترين ملاکها عمل براي پديد آورندگان آثار انساني مي باشد. اين اصول و ارزش هاي برآمده از فرهنگ به اشکال مختلف ، عوامل هويت بخش جامعه اي هستند که به آن ها معتقد است . يکي از مهم ترين اين زمينه ها، تظاهر و جلوه اين اصول و ارزش ها در معماري و شهرسازي است . پس ملاحظه وجوه فرهنگي در معماري و شهرسازي، موجد کيفيتي در محيط است که بيانگر وجهي از هويت جامعه واجد آن فرهنگ (به عنوان ايجاد کننده آن کالبد و فضاي خاص ) ميباشد.
بر اين اساس شهر بر پايه اصولي شکل گرفته و هويتي را دارا باشند که آن اصول منبعث از فرهنگ جامعه بوده و هويت حاصله مبين اصول و مباني فرهنگي ماخوذ از جهان بيني جامعه بوده و در عين حال ، جامعه با آگاهي کامل به اين ارتباطات ، از داشتن چنين هويتي خرسند باشد و به آن مباهات کند. (امينيان و اسلام شعار، ١٣٩٠)
٤- هويت شهر اسلامي
براي شهر ميتوان هويتي قائل شد که همزمان منبعث از تفکر و هويت انساني و بهادهنده به آن نيز مي باشد. هويت و شخصيت شهر زماني معنا پيدا ميکند که شاخص هاي خاص شهر نمود يابند. شاخص هايي که ريشه در مکان و زمان دارند و با سنت ، عقايد و به طور کلي با دانش و فرهنگ آن جامعه پيوسته اند. (امينيان و اسلام شعار، ١٣٩٠) به همين سبب شهر اسلامي نيز بازتابي از تفکرات و انديشه هاي اسلام است . اين شهر نمايش فضايي شکل و ساختمان اجتماعي است که براساس ايده آل هاي اسلامي، معماري، فرم هاي ارتباطي و عناصر تزييني خود را نيز در آن وارد کرده است . (نجم الدين ، ١٣٦٩)
٥- بيان نمادين در معماري
در شهرها هر واحد معماري، به هر شکل و اندازه اي که باشد، قابليت آن را دارد که مفهوم خاصي را منعکس سازد. تراکم مفاهيم و معاني در فضاهايي بيشتر است که سازندگان متعهدتر و با فرهنگ غنيتر در شکل دادن آن ها دخيل باشند. اين بدان جهت است که باورها و اعتقادات در کيفي کردن فضاها (در مراحل طراحي، ساخت ، تزيين و حتي استفاده ) ايفاي نقش مي کنند. (نقيزاده و امين زاده ، ص . ١٥٤)
بيان نمادين در معماري به معناي ايجاد زمينه اي ادراکي براي انتقال مفاهيم از طريق معماري به عنوان يک رسانه است . اين ارزش رسانه اي در زماني که معماري به عرصه اجتماعي پا ميگذارد و ساختماني در بعدي عام تر مطرح ميشود؛ فزوني مييابد.
نخستين راه براي تبلور معنا در معماري از طريق بهره گيري از نشانه ها و نمادها است . (ميرزايي و مجيد، ١٣٩٢)؛ اين نشانه ها نماينده معاني و مفاهيم فرهنگي هستند، که هنر را به عنوان زبان خود برگزيده اند. نقوش نمادين در شهر ايراني خود در خدمت اشاعه فرهنگ اسلامي است . تا از طريق نمادها، آموزه هاي عالي خود را گسترش دهد.
در اين ميان کتيبه و خط نگاره ها که از گرايشات هنر اسلامي هستند، (ميرزايي و مجيد، ١٣٩٢) نقش مهمي را ايفا مي کنند.
استفاده فراگير از خط و زبان عربي به عنوان محمل وحي الهي، خصوصيت و انواع خوشنويسي و پرداخت تزئينات در معماري ديني بسيار به کار گرفته شده اند. (اتينگهاوزن ، ١٣٩٠، ص . ١٦)
٦- کتيبه ها و دست نوشته ها در معماري
از آنجايي که در دين اسلام ، کتاب آسماني مسلمانان و پيام آن اهميتي فراگير دارد، گوياترين و گسترده ترين شکل هنري با خصلت اسلامي را ميتوان خط عربي است که خوشنويسي شده باشد. خوشنويسي در سراسر جهان اسلام از اسپانيا تا هند و از کهن ترين تا جديدترين دوران ديده مي شود. (اتينگهاوزن ، ١٣٩٠، ص . ٢٢) نقوش خطي و نوشتاري يکي از مهم ترين موضوعات تزييني فنون اسلامي خصوصا معماري بوده است . صنعتگر ايراني، علاوه بر ثبت نام مالک و باني ساختمان و تبرک آن با آيات قرآني و ادعيه ، خط را به عنوان يک موضوع تزييني به کار ميبرده است . (زکي، ١٣٢٠، ص . ١٩٢) اين نوشتار در قالب کتيبه به بناي معماري افزوده شده است . کتيبه عبارت است از خطوط و نوشته هايي که داخل و خارج بنا يا روي اشياي هنري نوشته شده باشد، تا حاوي پيامي جهت ارتباط با بيننده باشد. کتيبه ها به فرم ها و اشکال گوناگون ، با خطوط متفاوت در زبان ها مختلف نوشته مي شوند. (صداقت ، ١٣٨٤، ص . ٨٤) کتيبه ها، در دوران اسلامي به ويژه آن ها که واجد بخش هاي ذيربط قرآن اند جايگزين شمايل سازي شده اند. (اتينگهاوزن ، ١٣٩٠، ص . ٢٢) در هنر اسلامي و ايراني، خط نه تنها وسيله اي براي بيان مطالب ، بلکه تا مدت ها، به علت ممنوعيت تصويرسازي جاندار در هنر اسلامي، به عنوان تنها عامل تزيين به کار مي رفت .
(ميرزايي و مجيد، ١٣٩٢)
خط در معماري اسلامي از اجزا جدا نشدني آن به شمار ميرود و همواره نقش و سهم مهمي را در يک مجموعه دارد. (ايمني،
١٣٨٩) استفاده معماران مسلمان از خط در تزيين بناهاي اسلامي اغلب دربردارنده ي آيات کتاب خدا يا احاديث و روايات و اسما متبرکه است که گستره تاثيرپذيري فرهنگ ايراني از فرهنگ اسلامي را نمايان ميکند. بروز و ظهور الفاظ و معاني قرآن در فرهنگ عاميانه را ميتوان عرصه تجلي نمادهاي فرهنگي اسلامي دانست . اوج اين گرايش در معماري خانه هاي مسلمان قابل بازشناسي است .
٧- نشانه هاي نوشتاري در معماري مسکوني معاصر (نمونه مورد محله مصباح کرج )
يکي از نمودهاي حضور فرهنگ اسلامي در زندگي ايرانيان را بايد در تبرک جستن يا بهره گيري از مفاهيم ديني در فضاي زندگيشان جست . خانه به عنوان که اصليترين و نخستين فضاي زندگي انسان در اين ميان نقش مهمي را بازي ميکند.
ساده ترين شکل بروز فرهنگ اسلامي را، ميتوان نوشتاري ديني و نصب آن بر نماي بيروني خانه ها دانست . با نگاهي گذرا بر سيماي شهرهاي ايران ، بر سر درخانه ها، اين نوشتار ميتوان مشاهده کرد که آرايه پيشاني خانه ها گشته اند. لکن محک علمي اين بحث در جامعه معماري و شهرسازي ايران صورت نگرفته است . به همين دليل در اين پژوهش محله مصباح در شهر کرج به عنوان نمونه موردي انخاب شد. اين محله در عمق شهر کرج و نزديک به بافت قديمي ده کرج واقع شده است و خيابان و چهارراه مصباح که يکي از شريان هاي اصلي کرج محسوب ميشوند آن را به شهر پيوند ميدهند. اين محله از هسته هاي اوليه شکل گيري شهر کرج است که شامل کاربري هاي متنوعي مي باشد که باعث سرزندگي اين محله در تمامي ساعات است .

شکل شماره ١ موقعيت محله مصباح در شهر کرج (ماخذ نگارندگان )
در کل ٦٥١ خانه ي مسکوني در اين محل برداشت گرديد که از اين تعداد ٤٩ خانه داراي نماد مذهبي هستند. (جدول شماره ١) و (شکل شماره ٢)
جدول شماره ١: جدول خانه هاي برداشت شده بر مبناي سن ساختمان و استفاده از نماد مذهبي در نما


براي تحليل دقيق تر ميتوان شاخصه ي استفاده از نماد مذهبي را در کنار فاکتورهاي ديگري همچون سن بنا، زمان نصب نماد، نوع نماد مورد بررسي قرار داد.
با توجه به بررسيهاي انجام شده در محله مصباح کرج مشخص شد که ساختمان هاي با عمر بيش از ٣٠ سال بر ساير بناها غلبه مي کنندکه حدود ٤١% ساختمان ها را شامل ميشود و با تدقيق در نمودار متوجه خواهيم شد که با کم شدن عمر بنا سهم آن در نمودار کمتر مي شود که نشانگر يک رابطه مستقيم است . (شکل ٣)

در متن اصلی مقاله به هم ریختگی وجود ندارد. برای مطالعه بیشتر مقاله آن را خریداری کنید