بخشی از مقاله
چکیده:
امروز ما درعصر ارتباطات، به کمک وسایل ارتباط جمعی به سادهترین شکل ممکن از اخبار جهان مطلع میشویم و میتوانیم با همه عالم ارتباط برقرارکنیم. در دورهای از تاریخ که این امکانات فراهم نبوده، چگونگی انجام این کار بویژه دربخش ارتباط جمعی نکتهای درخور توجه است. شاهان وحکمرانان وقت برای اطلاعرسانی و کسب اطلاع و تسلط بر اوضاع، چه در داخل و چه درخارج مملکت، نیاز به وسایلی داشتند که هرچه سریعتر در این زمینه عمل کند.
بنابراین به ایجاد دیوانهایی مانند دیوان برید یا رسائل، اشراف و... اقدام نمودند. دراین میان مراکز تجمع مردم مانند مساجد، بازار، قهوه خانه ها و... از اهمیت ویژهای برخوردار بودهاست. در پژوهش حاضر چگونگی ارتباط جمعی در دوره غزنوی، براساس اسناد موجود در تاریخ بیهقی، مورد بررسی و دقتنظر قرارگرفته است. بیهقی در تاریخ ارزشمند خود اطلاعات جالب توجه ازروش ارتباط حکمرانان غزنه با سران حکومتی، مردم و حتی رقیبانشان در داخل و خارج کشور به دست می دهد که در این زمینه حائز اهمیت است.
مقدمهای بر سیر تحولات وسایل ارتباط جمعی از آغاز تا امروز:
انسان موجودی آفریده شده است اجتماعی و از تنهایی گریزان. بنابراین اولین گام او برای برقراری یک ارتباط ساده با همنوعانش، استفاده از مقدماتیترین ابزارهایی بوده که در اختیارش قرار داشته است؛ یعنی بهرهگیری از اندامهایی چون سر و دست و چشم و سرانجام زبان. وی بهتدریج برای ارتقای این حرکت از نشانههای مکملی چون صوت، آتش، طبل، موسیقی، رقص، نقاشی و ... نیز بهره گرفته است. در ارتباطات اولیهشرب که غالباً میان فردی وچهره به چهره بوده، ارتباط دوسویه و متقابل به راحتی برقرار میشده و دریافت بازخورد و عکس العمل مخاطب نیز سریع و آنی صورت میگرفتهاست.
شبکه ارتباطات سنتّی، اغلب به معنای واقعی، ارتباطی دوسویه بوده و نه رسانهای و یک سویه - فرقانی، . - 74:1382 کمکم با گسترش جوامع اولیه نیاز به ارتباط رسانهای احساس شده و به محدودیت راههای انتقال اطلاعات پی برده و دریافتهاند که دراین زمینه موانعی جدی وجود دارد. بهطوری که یک خبر با چندماه تأخیر به مردم میرسیده و دربرخی موارد اصلا از اتفاقاتی که در جایی رخ میداده مطلع نمیشدهاند. مردم عادی معمولا با مراجعه به مراکزی خاص مانند معابد و مساجد، بازار، گذرگاهها، قهوهخانهها و... به یک سری اطلاعات دست مییافتهاند اما برای حکمرانان و بزرگان که بررعیت حاکم بوده اند وضع فرق میکرده است.
در دوره مورد نظر ما نیز عمدهترین مراکز ارتباطات سنتّی عبارت بود از: مساجد، تکیهها وحسینیهها، مجالس روضه خوانی و وعظ و خطابه، بازارها، قهوه خانهها، زورخانهها، عتبات متبرکه، میدانها و بازارچههای محلی، کاروانسراها و حتی حمامهای عمومی، همچنین شبنشینیها ودید و بازدیدهای دورهای میان افراد خانواده، دوستان یا اهالی یک محل و منطقه. هرکدام ازاین مراکز درطول تاریخ، کارکردهای خاص خودراداشته ودرعین حال بسیاری مواقع بهویژه در مقاطع حساس تاریخی به صورت یک شبکه ارتباطی مشترک عمل کرده اند.
تاریخ عصر ارتباطات نوین با اختراع چاپ که درچین درقرن هشتم میلادی ودراروپا درقرن پانزدهم پدید آمد آغاز شد. - مک براید، - 47:1369 این تحول ادامه داشت تا درقرن بیستم با اختراع نیروی برق وبه دنبال آن اختراع وسایل ارتباط جمعی از قبیل: تلگراف، تلفن، روزنامه، رادیو و تلویزیون رشد وانتقال اطلاعات سرعت فزایندهای پیداکرد تا اینکه درعصر حاضر با سیستمهای ماهوارهای واینترنت وامکاناتی از قبیل فیس بوک، وایبر، تلگرام و.. شاهد انقلابی عظیم درصحنه ارتباطات هستیم.
امروز به مدد وسایل ارتباط جمعی پیشرفتهای که در دسترس همگان است، دیگر خبری نیست که پنهان بماند و ناگفته باشد. این نکته بخصوص اززمانی که اولین ماهواره ارتباطی به معنی واقعی کلمه دنیا را تبدیل به یک دهکده کوچک کرد به اوج خود رسید. چگونگی برقراری ارتباط بویژه در بخش ارتباطات جمعی، درگذشتهای که این امکانات وجود نداشت نکته درخور توجه است. واقعا در زمانی که خبری از رادیو، تلویزیون، تلفن و.. نبود، مردم چگونه موفق به کسب خبر میشدند وبرای انتشار یک خبر، چه موانعی را باید پشت سر می گذاشتند!
ارتباطات در دوره غزنویان:
از آنجا که تاریخ بیهقی، تاریخ حکومت محمودیان و مسعودیان بوده - حداقل آنچه امروز از آن اثر سترگ برجای مانده، باقی مانده ده سال سلطنت سلطان مسعود غزنوی است- موضوع ارتباطات نیز درواقع منحصر به ارتباطات حکومتی است. این مساله در دو بخش اساسی قابل دریافت است: در وحله اول ارتباط سلطان با عوامل دولتی و حکمرانان داخلی و خارجی و مرحله بعد ارتباط سلطان و دستگاه حکومتی با مردم عادی. درمورد این که مردم چگونه میتوانستند با دولت در ارتباط باشند به جلسههایی همچون تظلمخواه و بارعام اشاره شده است که ظاهرا مقصود اصلی از بارعام بیشتر بهرخ کشیدن جاه و جلال امیر نزد عامه بوده اما مجلس مظالم برای شنیدن سخن مردم بهطور مستقیم ترتیب داده میشدهاست: ...» و درهفته دوبار مظالم خواهد بود.
مجلس مظالم و در سرای گشاده است، هرکسی را که مظلمتی است بباید آمد و بیحشمت سخن خوش گفت تا انصاف تمام داده آید.. - «بیهقی، . - 32 :1383 و گاه هم امیر در دشت بزرگی حاضر میشد و ضمن بارعام به درد دل مردم هم گوش فرامیداد اما در اینجا هم ارتباط بیشتر مستقیم نبود و از طریق اعیان که نماینده مردم بودند صورت میگرفت: »و روز یکشنبه پنجم شوال امیرمسعود .. برنشست و در مهد پیل بود بدشت شابهار آمد با تکلفی سخت عظیم.. و همه غلامان سرایی جمله در پیش برفتند و سپرکشان مروی و پیادهیی سههزار سکزی و غنیجی و.. و لشکر بسیار و اعیان و اولیا و ارکان ملک.. امیر بر آن دکان فرمود تا پیل و مهد بداشتند.
مظالم کرد و قصهها بخواستند و سخن متظلمان بشنیدند و بازگردانیدند... - «همان: - 433 از چگونگی ارتباطات فردی مردم جامعه هم در تاریخ بیهقی سخنی به میان نیامده و اطلاع چندانی دست نیست. لذا در این نگاه اجمالی، بررسی چگونگی برقراری ارتباط در دو بخش اصلی زیرخلاصه شده است: چگونگی ارتباط سلطان و دستگاه حکومتی با حاکمان و فرماندهان: برقراری ارتباطات در این یخش، براساس آنچه در تاریخ بیهقی آمده، به چهار شکل زیر صورت میگرفته است:
الف - نامه نگاری
ب - ارسال رسول
ج - منهیان و مشرفان
د - پیغام و مشافهه
-1 نامه نگاری:
عمدهترین راه ارتباطات، نامه بوده که نسبت به بقیه راههای ارتباطی عمومیت بیشتری داشتهاست و نهاد وابسته آن در دستگاه غزنوی دیوان رسایل است و در دورهای خاص، رئیس بلا منازع آن بونصر مشکان و دبیر قابل اعتماد آن خود بیهقی. هر روزه نامههایی در موضوعات مختلف به این دیوان میرسید و یا از آن صادر میشد که بسته به نوع خبر و اهمیت آن راههای ارسال نامه متفاوت بود و به طرق زیر صورت میگرفت: ارسال نامه با سواران کارامد - دیو سواران - : »نوشتگین سواری از دیو سواران خویش نامزد کرد با سه اسب خیاره خویش و با وی بنهاد که به شش روز و شش شب و نیم روز به هرات رود نزدیک امیر مسعود سخت پوشیده به خط خویش ملطفهیی نبشت به امیر مسعود و این حالها باز نمود« - بیهقی، - 140:1383
1-1 ارسال نامه با معتمد:
»رقعه را با جواب بر پشت آن به دست معتمدی از آن خویش سخت پوشیده نزدیک فضل فرستاد« - بیهقی، - 65:1383 ارسال نامه با مجمز: »ما به بلخ بودیم به چند دفعت مجمزان رسیدند از قصدار، سه و چهار و پنج و نامههای یوسف آوردند« - بیهقی، - 258:1383 ارسال نامه با قاصدان مسرع: »اعیان روزگار دولت وی به یعقوب تقرب کردند و قاصدان مسرع فرستادند با نامهها« - بیهقی، - 256:1383 ارسال نامه با خیلتاشان: این نامه چونبشته آمد خیلتاش را پیش بخواند و آن گشاد نامه را مهر کرد و به وی داد...« - بیهقی، - 141:1383 ارسال نامه با اسکدار: »اسکدار بیهقی رسید حلقه برافکنده و بر درزده استادم بگشاد و رنگ از رویش بگشت... « - بیهقی، - 329:1383 »هفتم صفر نامه رسید از بست به اسکدار که فقیه بوبکر حصیری که آنجا نالان مانده بود گذشته شد« - بیهقی،
1-2 ارسال رسول:
تاریخ بیهقی پراست ازرسولهایی که یا خبری ازدیگران میآورند یا به سرزمینهای دیگر فرستاده میشوند تا خبری ببرند و ارتباطی برقرارسازند. از جمله این موارد میتوان به صلح مسعود غزنوی با علاء الدوله کاکو بعد از مرگ سلطان محمود اشاره کرد: »وچون روزگارمصیبت سرآمد، امیررسولی نامزد کرد بوجعفر کاکوعلاءالدوله وفرستاده آمد ومسافت نزدیک بود سوی وی.« - بیهقی، - 52:1383 »این رسول برفت وپیغامها بگزارد وپسر کاکو نیکو بشنیدوبغنیمتی سخت تمام داشت وجوابی نیکو داد، وسه روز در مناظره بودند تا قرار گرفت بدانکه وی خلیفت امیر باشد در سپاهان... - «بیهقی، - 53:1383 ویا درداستان جنگ حسن بابویه درری: »حسن سلیمان گفت: این مشتی اوباشاند که پیش آمدند ازهرجایی فراز آمده بیک ساعت از ایشان گورستانی توان کرد. نزدیک ایشان رسولی باید فرستادوحجّت گرفت تا اگرازنگردند،ب نزدیک خدای، عزّوجّل، معذور باشیم درخون ریختن ایشان.« - بیهقی، - 72:1383
باتوجه به آنچه در تاریخ بیهقی آمده درمییابیم که رسول با پیک متفاوت بودهاست. رسول علاوه برداشتن خبر، نماینده رسمی دولت نیز بوده و در ولایت دیگر با اجازه و اختیاراتی درخور توجه میان دوطرف آمدوشد میکردهاست. حتی اگر طرفین در جنگ بودند باز حرمت رسولان را نگه میداشتند و از آسیب رساندن به آنان خودداری میکردهاند. در دربار غزنه شغلی وجود داشته به نام رسول دار که متصدی پذیرایی از رسول بودهاست.
خواجه نظام الملک در سیرالملوک در فصل 21 سخنانی در معنی احوال و روش رسولان و ترتیب کار ایشان دارد که قابل توجه است: »و دیگر بباید دانست که چون پادشاهان به یکدیگر رسول فرستند، نه مقصود آن، همه پیغام و نامه ایشان باشد که برملا اظهار کنند. چه صد خرده و مقصود درسّر بیش باشد ایشان را در فرستادن رسول.لّا خواهند که بدانند که احوال راه و عقبهها و آبهای رودها چگونه است، تا لشکرشاید گذشت یا نه، وعلف کجا یابد وکجا نیابد، و به هرجای از گمشتگان کیاند، و ببینند که آن ملک چند است و آلتعُدّتشو به چه اندازه است، ظالم است یا عادل، پیر است یا جوان، ولایتش آبادان است یا ویران، درکارها عاقل است یا غافل، و زیرش کفایتی دارد و با دیانت و نیک روش هست یا نه، سپهسلاران اوکاردیده ورزم آزموده هستند یا نه، تا اگر وقتی خواهند که او را به دست آرند یا با او مخالفتی کنند و یا عیبی گیرند، چون بر احوال او واقف باشند، تدبیر آن کار میسگالند از نیک و بد بدانند کرد، وبه واجبی بردست گیرند.