بخشی از مقاله
کاشت و تکثير گياهان زينتي
گلكاري، آشنايي با مفاهيم
جايگاه گلکاري در ايران
اهميت تاريخي: قدمت کشت و كار و نگهداري گلها در ايران شايد همزمان با شروع کشاورزي بوده است. با نگاهي به تاريخ و فرهنگ ايران بنظر ميآيد که همواره ايرانيان در زمينه موضوعات مرتبط با گلها جايگاه خوب و ارزندهاي داشتهاند. اهميت اقتصادي: شايد قديميترين گلخانههاي موجود در ايران كه در حال حاضر هم فعال هستند قدمتي در حدود 75 – 70 سال دارند. در حقيقت اهميت اقتصادي اين رشته، سابقه طولاني در ايران دارد. زماني كه بسياري از کشورها نامي در زمينه پرورش گل و گياه نداشته اند کشور ما با داشتن گلخانههاي خوب و قابل قبول در زمان خود
وضعيتي مناسب داشته است. کشت و كار پرورش گلهاي زينتي در ايران بعنوان يک رشته اقتصادي سابقهاي به قدمت احداث گلخانهها ندارد اما از زمانهاي گذشته، گلخانهدارها کار تکثير و پرورش گياهان را براي سرگرمي، و گذران اوقات فراغت انجام ميدادند. در سالهاي اخير بدليل
نياز روز افزون بازار و خواست افراد جامعه و بدليل محدود شدن فضاي زندگي مردم اين وضعيت کاملاً تغيير كرده است. بطوري که در سالهاي اخير احداث گلخانههاي نسبتاً مجهز و كارآمد بمنظور کشت و پرورش و تكثير گياهان زينتي و نيز توسعه اقتصادي پيشرفت زيادي داشته است. ايران يکي از خواستگاهها و زادگاههاي طبيعي گياهان زينتي از جمله لاله، سنبل، زنبق، سيکلمه و برخي از درختچهها و تعداد زيادي از درختان ميوه بشمار ميآيد، و در منابع علمي دنيا اسناد و مدارک مربوط به اين موضوع موجود است. ولي از نظر اقتصادي و صادرات گل و گياه هنوز موقعيت
مناسبي در سطح دنيا ندارد.
جايگاه ايران از نظر جغرافيايي
موقعيت جغرافيايي ايران از دو نظر قابل ارزش است :
- از نظر آب و هوايي
- موقعيت نسبت به كشورهاي همسايه.
1- ايران در يک منطقه پر رود با طول روز بلند و روشنايي کامل آفتاب قراردارد و از اين نظر ميتواند در بسياري از هزينههاي مربوط به گرم كردن و روشن نگه داشتن گلخانهها كه براي کاشت و تکثير گياهان زينتي اهميت زيادي دارد، صرفه جويي كند.
2- موقعيت ايران بدليل قرار داشتن در کنار کشورهاي پر مصرف گل و گياه از نظر اقتصادي حائز اهميت است. همسايههاي شمالي و جنوبي ايران از خريداران بسيار خوب گياهان زينتي هستند. ايران با داشتن يک بازار متعادل و نسبتاً ثابت و دائمي قادر است جايگاه واقعي خود را در اين عرصه پيدا کند.
كشورهاي مهم توليد كننده و مصرف كننده گل و گياه
1- هلند 2- ايتاليا 3- آلمان 4- سوئيس 5- دانمارك 6- بلژيك 7 - سوئد 8- ژاپن 9 - انگلستان 10- استراليا 11- فرانسه 12- اسپانيا 13- آمريكا
همانطور كه مشاهده ميكنيد هلند مقام اول در بين همه كشورها را دارد و بقيه كشورها در رتبه بعدي قرار گرفتهاند. از لحاظ موقعيت جغرافيايي و آب و هوايي و همچنين وضعيت نيروي کار، ايران در مقايسه با هلند از موقعيت مناسبتر و ارزانتري برخوردار است. ارز آوري گل و گياه براي ايران يک موقعيت انحصاري است. در کشور ما گاهي ارز آوري گلهاي شاخه بريده با ارز آوري نفت
مقايسه ميشود. بطوري كه فروش 2 تا 3 شاخه گل (از بعضي انواع گلها) ميتواند ارزآوري معادل يك بشكه نفت را داشته باشد و صادرات گلها و گياهان زينتي ميتواند جانشين صادرات نفت شود. اما پارامترهاي لازم و شاخصهاي قابل قبول بازار جهاني براي پرورش گل و گياه را بايد مهيا کرد.
رشتهها و زير شاخههاي متعددي در رابطه با گلكاري يا Flowery culture وجود دارد. يكي از اين موارد استفاده از اندامهاي گياهان زينتي ميباشد. از لحاظ موقعيت مصرفي گياهان زينتي را به سه دسته تقسيم ميکنند :
گياهان يك ساله ياAnnual Plants ؛ گياهان زينتي که بعنوان گلهاي فضاي سبز استفاده ميشوند. اين گياهان معمولاً مقاوم به سرما نيستند و دوره زندگي نسبتاً کوتاهي دارند. مانند گل اطلسي و آحار.
گلهاي دائمي يا Perennial Plants؛ گياهاني که بيش از يک سال در فضاي آزاد قابليت رشد و نمو دارند. مانند گل تاجالملوك، داودي و زنبقهاي دائمي.
گياهان آپارتماني يا Indoor Plants؛ گياهاني که فقط در فضاي محدود آپارتمانها و گلخانهها قابل نگهداري هستند. مانند برگ انجيلي و فوتوس.
انجام تحقيقات براي صادرات گلها و گياهان زينتي يك امر مسلم و ضروري است. همچنين مجموعه عواملي که در اين راستا بايد مد نظر قرار گيرند عبارتند از :
نوع خاک و بستر مورد پرورش گياهان؛
نوع محصول ارائه شده؛
تداوم توليد در طي يک زمان معين.
انواع گلكاري يا Flowery culture
گياهان گلدار گلداني يا Pot Plant؛ گياهاني که در فضاي مستور آپارتمان رشد و نمو ميکنند و بخش زينتي آنها همان گل است. مانند گل حنا، سيکلامن ايراني، آزاليا و ...
گلهاي شاخه بريده يا Cut Flowers؛ گروه بسيار بزرگي از گياهان زينتي در اين رده هستند. تعداد زيادي از گياهان زينتي بعنوان بخشهاي بريده شده و جدا از پايه مادري قابل عرضه به بازار هستند. نظير انواع ميخک، ژربرا، رز و ارکيده.
بسته به نوع بازار و سليقه خريداران تقريباً همه گياهان Cut Flowers شبيه بهم عرضه ميشوند. اينطور که برآورد نشان ميدهد معمولاً ميخک، رز و ژربرا سه محصول رده اول تا سوم گلها شناخ
ته شدهاند.
درختان، درختچهها و پيچهاي زينتي يا Trees, Shrubs and Climbers؛ اين مجموعه در کشت و کار گياهان زينتي جايگاه ارزندهاي دارد و ايران ميتواند در اين قسمت موقعيت خوبي کسب کند.
تاسيسات گلكاري
تعريف گلخانه: گلخانه ياGreen house به فضاي محدودي اطلاق ميشود كه قابليت كنترل شرايط محيطي مناسب را براي رشد گياهان از نواحي مختلف در طي فصول مختلف يك سال
داشته باشد. طبق اين تعريف از جمله عملكرد گلخانه، فراهم كردن شرايط محيطي لازم و مورد نياز محصولي معين است.
گلخانهها بر حسب اينكه چه نوع مصالح ساختماني در آنها بكار برده شده است به نوع ثابت و متحرك تقسيمبندي ميشوند. گلخانههاي ثابت و متحرك بنا بر نياز در موقعيت معين، در جايي كه مدنظر ما است احداث ميشوند.
گلخانههاي ثابت، به گلخانههايي گفته ميشود كه مصالح ساختماني بكار رفته در آنها از جنس
پايدار و با دوام باشد. پس بايد ساليان سال از آنها استفاده كرد. بنابراين نكاتي در ساخت گلخانههاي ثابت بايد در نظر گرفته شود.
نكات مهم در احداث گلخانههاي ثابت
1. فاصله گلخانه تا بازار مصرف؛
2. كيفيت آب از نظر سختي؛
3. وجود بازارهاي فروش محلي؛
4. دسترسي به كارگران متخصص.
انواع گلخانه هاي ثابت
گلخانه يكطرفه: از يك جهت از نور كامل آفتاب بر خوردار است و از جهت ديگر از مصالح ساختماني پوشيده شده است. اين نحوه ساخت و ساز گلخانه براي مناطقي با شرايط محيطي نسبتاً دشوار بسيار مطلوب است. در مناطقي كه سرماي شديد يا يخبندانهاي طولاني وجود دارد، ساخت اين گلخانهها به صرفه ميباشد.
گلخانه دو طرفه: از دو جهت بطور كامل از نور آفتاب بهرهمند است. اين گلخانه براي كشت و پرورش بسياري از محصولات، ايدهآل و مناسب است. زيرا از جهت نور و درجهي حرارت بطور كامل از نور خورشيد بهره ميبرد.
گلخانه نيمه دو طرفه: از يك جهت بطور كامل از نور آفتاب برخوردار است و از جهت مقابل تا نيمه از مصالح ساختماني پر شده و نيمه ديگر از جنس شفاف (شيشه) است.
گلخانه هاي سه گانه هر كدام براي يك اقليم معين مناسب ميباشند. اما بطور كلي براي مناطق مختلف ايران گلخانههاي دو طرفه بسيار مناسب و مطلوب هستند. چرا كه در كشور ما، به علت برخورداري از نور فراوان مخصوصاً در زمستان ميتوان در مصرف سوخت صرفه جويي بسيار خوب و با ارزشي داشت.
عوامل قابل كنترل در گلخانه ها
1.درجه حرارت؛
2.نور؛
3.رطوبت؛
4. مقدار گاز كربنيك(Co2).
هر كدام از عوامل قابل كنترل در گلخانهها جداگانه توضيح داده ميشوند.
درجه حرارت در گل خانه ها
تنظيم درجه حرارت در گلخانهها شرط اوليه براي رشد و نمو بسياري از گياهان است. نياز گياهان به درجه حرارت دامنههاي مختلفي دارد. بعضي از گياهان درجه حرارتهاي بالاتري نياز دارند مثل گياهان مناطق گرمسيري. بعضي ديگر در درجه حرارتهاي كمتر از 20 درجه سانتيگراد هم بخوبي رشد و نمو ميكنند، مانند گياهاني كه از مناطق سردسيري منقل شدهاند نظير پامچال كه در جنگلهاي شمال ديده ميشود.
اما چگونگي تنظيم درجه حرارت در گلخانهها بستگي به سيستم گرمايي دارد. انواع بخاريها يا سيستمهاي گازي و ... ميتوانند مورد استفاده قرار بگيرند. اما دو شرط اوليه موجود در عامل گرم كننده عبارتند از:
1- توان توزيع يكنواخت دما در سطح گلخانه را دارا باشد؛
2- فاقد اثرات مخرب زيست محيطي باشد.
نياز نوري گياهان
همه گياهان به يك اندازه به نور نيازمند نيستند. بعضي از گياهان نياز به نور فراواني دارند و بعضي ديگر به نور كمتري نياز دارند. بنابراين گياهان را از نظر نياز نوري به سه گروه بزرگ تقسيم ميكنيم:
گياهان روز بلندLDP : Long Day Plants براي به گل رفتن بين 10 تا 14 ساعت به نور نياز دارند، مانند گياهان فصلي تابستانه نظير آحار، اطلسي، ناز و ميمون.
گياهان روز كوتاه SDP: Short Day Plants براي به گل رفتن نياز نوري كمتر از 12 ساعت دارند. كه در نقطه مقابل گياهان روز بلند قرار ميگيرند، مثل گل داودي.
گياهان بي تفاوت به طول روز NDP: Neutral Day Plants براي نگهداري در منزل بسيار مناسب و مطلوب هستند. مثل گل حنا يا بگونيا كه حساسيتي نسبت به طول روز ندارند و در تمام طول سال گل دارند.
به گل بردن گياهان روز كوتاه در طي ساعات روشنايي، طولاني به موضوع كنترل نور بر ميگردد. در كشور ما با توجه به اينكه روزهاي آفتابي خيلي زياد است بايد نياز نوري گياه شناخته شود تا گياه در طي روزهاي بلند بخوبي از رشد رويشي برخوردار باشد. لذا گياهان روز كوتاه را به وسيلهي پايين آوردن ساعات روشنايي، بوسيله يك پرده تيره رنگ، و اصطلاحاً ايجاد شبهاي طولاني به گل ميبريم.
نور در گلخانه ها
در گلخانهها مقدار نور را به وسيلهي پوشاندن شيشهها با حصير، پاشيدن گِل و يا رنگهاي
قابل شست و شو و يا با استفاده از چادرهاي الكترونيكي، كنترل ميكنيم.
كنترل رطوبت در گلخانهها
تأمين رطوبت يكي از پارامترهاي مهم در گلخانهها است. براي رشد و نمو گياهان، البته بايد نيازهاي رطوبتي گياهان را بشناسيم. بعضي از گياهان به رطوبتهاي خيلي بالا نياز دارند و بعضي ديگر به رطوبت كمتري نياز دارند، مثل گل كاغذي. بعد از شناخت نياز رطوبتي گياهان، آنها را در گلخانههاي خاص خود جايگزين ميكنيم يعني همه گياهان در يك نوع گلخانه نگهداري نميشوند. در سطوح تخصصي و بزرگ، هر گلخانه براي يك محصول و يا تعدادي محصول مشابه با نيازهاي يكسان در نظر گرفته ميشود.
راهها و روشهاي مختلفي براي تأمين رطوبت گلخانهها وجود دارد كه عبارتست از:
1. آبياري؛
2. پاشيدن آب به سقف و كف و جدار گلخانه؛
3.كاربرد دستگاههاي بخار ساز.
گاز كربنيك در گلخانهها
كاربرد Co2 تقريباً معادل استفاده از مواد غذايي، كاربرد پيدا كرده است. در كشور ما كه گياهان از لحاظ نوري در وضعيت مناسبي قرار دارند ميتوان با بالا بردن مصرف Co2 راندمان محصول را نيز بالاتر برد.
وجود Co2براي انجام عمل فتوسنتز ضروري است. اين واكنش شيميايي منجر به توليد محصول سبز يا عملكرد گياه ميشود . در اين واكنشCo2 عامل بسيار مهمي تلقي ميشود.
فرمول فتوسنتز
6 CO2 + 6 H2O à C6H12O6 + 6 O2
گلخانههاي ايزوله و با شرايط استاندارد داراي Co2هستند. لذا گلخانههايي كه ارتباط كمتري با فضاي خارج دارند و يا گلخانههايي كه تبادل گازي كمي دارند و در معرض رفت و آمدهاي مكرر و متوالي نيستند براي مصرفCo2 مناسبتر هستند.
عوامل مؤثر در ميزان مصرف Co2
1. فصل و موقعيت زماني: در فصلهاي گرم و پر نور سال مقدار مصرف Co2 بيشتر است؛
2.نوع محصول: بسته به نوع محصول نياز به Co2 نيز متفاوت است؛
سن گياه: گياهان مختلف در سنين مختلف نيازهاي متفاوتي به Co23.دارند.
بسترهاي کشت، تکثير و پرورش گياهان زينتي
انواع محيطهاي كشت براي ريشهزايي
- ماسه؛
- پرلايت؛
- ورميکولايت؛
- مخلوط ماسه و پرلايت.
ماسه
- محيط کشت معروف؛
- فاقد هر گونه عناصر؛
- ارزش آن به واسطه وجود تخلخل كافي، وجود اكسيژن و حفظ رطوبت.
اولين محيط كشت ماسه است كه براي ريشهدار کردن گياهان ارزشي خاص دارد، زيرا قلمههاي جدا شده از پايههاي مادري ذخيره غذايي به اندازه کافي دارند. اندازه ذرات ماسه و تخلخل بين اين ذرات بسته به نوع قلمهها متفاوت است پس بهتر است که براي قلمههاي مختلف اندازه معيني از محيط کشت را استفاده کنيم.
پرلايت
- منشا آتشفشاني؛
- سفيد رنگ؛
- فاقد هرگونه ذخيره غذايي؛
- ارزش آن به واسطه ذخيره آب تا 4 برابر وزن خود.
دومين محيط کشت که براي تکثير قلمهها استفاده ميکنيم پرلايت است. و به دليل خصوصيات ذكر شده، در ريشهدار شدن قلمهها يا گياهاني که در غير محيط خاک پرورش مييابند بسيار مفيد و مناسب است. اندازه ذرات پرلايت بين 4- 2/1 ميليمتر است و بسته به نوع مصرف و نوع قلمه براي تکثير از پرلايتهاي نرم و نسبتاً درشت استفاده ميکنيم. معمولاً مخلوطي از پرلايتهاي خيلي نرم و نسبتاً درشت به نسبت مساوي ترکيب ميکنيم و بعنوان يک بستر ريشهزايي از آن استفاده ميشود.
ورميكولايت
- ماده معدني از نوع ميكا؛
- حاوي سيليکات منيزيم، آلومينيم و آهن است.
در حقيقت يک رس حرارت ديده است که ميتواند مقدار زيادي آب را جذب کند. ورميکولايت بدليل قيمت نسبتاً بالايي که دارد مصرف چنداني ندارد. بعلاوه بعلت جذب آب حجمش زياد ميشود و نبايد تحت فشار قرار گيرد، زيرا تخلخلش را از دست ميدهد. فقط در موارد خاص براي سازگاري دادن يک گياه حاصل از کشت بافت در محيط جديد از اين ماده استفاده ميشود. بنابر اين براي تکثير معمول و متداول گياهان عمدتاً ماده مورد مصرف پرلايت يا ماسه است.
مخلوط ماسه و پرلايت
- به نسبت مساوي مخلوط ميشوند؛
- در سطح كاربردي مصرف زيادي دارد.
چهارمين محيط كشت، مخلوط ماسه و پرلايت است. به نسبت مساوي يک حجمي از پرلايت و ماسه نرم (همان چيزي که در اصطلاح باغباني ماسه بادي ميگويند) را با هم مخلوط ميکنند و قلمهها را در آن قرار ميدهند. بعد از ريشهدار شدن قلمهها و اطمينان از حجم ريشه، قلمهها به محل مناسب ديگر انتقال مييابند.
محيطهاي کشت قلمهها فاقد هر گونه ذخيره غذايي بوده و بدليل آنکه فوقالعاده سبک هستند تخلخل زيادي دارند و نميتوانند مواد غذايي را به مدت زيادي در خود نگه دارند. بعد از ريشهدار شدن گياهان چون نياز به عناصر معدني در گياه خيلي بالا ميرود، در يک خاک مناسب که ذخيره کافي اين مواد را دارند کشت ميشوند.
محيطهاي پرورشي گياهان – كشت خاكي
- متداولترين محيط کشت شناخته شده خاک يا Soilاست. تعريف خاک و انتظاري که از خاک براي نگهداري طولاني يک گياه ميرود، بسته به نوع گياه و نياز خاص غذايي آن گياه متفاوت است. گياهان علفي و آپارتماني نياز به يک بافت بسيار سبک دارند، بافتي که تخلخل کافي دارد و آب را به اندازه مناسب در خود نگهداري ميکند و ريشهها در آن بخوبي تنفس ميکنند.
- ترکيبي با نسبت مساوي از خاک برگ، ماسه بادي و خاک زارعي و داراي يک بافت خوب و مناسب براي پرورش گياهان آپارتماني اصطلاحاً خاک سبک ناميده ميشود.
- خاک سنگين در باغباني کاربرد خيلي زيادي ندارد، فقط گياهاني که ساختمان ريشهاي بسيار قطور و قوي دارند مثل گل كاغذي و همچنين شاهپسند درختي و درختچه ختمي چيني در خاکهاي سنگين بهتر رشد و نمو ميکنند.
- غير از خاك تركيبات مصنوعي ديگر مثل پيت هم استفاده ميشود. Peatخاكي است كه از بقاياي در حال تخمير اندامهاي مختلف گياهي بوجود آمده است. پيتهاي طبيعي حاصل تخمير خزهها هستند. دو خزه معروف بنامهاي Sphagnum و Hyponum در اروپاي شمالي به وفور يافت ميشوند و معادني که از اين خزهها در اروپاي شمالي بدست آمده تحت عنوان تورب يا پيت خالص به بازار عرضه ميشوند. پيتPH بسيار پاييني دارد و براي گياهان اسيد پسند و آنهايي که نياز به PH پايين دارند بسيار مناسب و ايدهآل است.
هيدروپونيك – كشت بدون خاك گياهان
- پرلايت؛
- ورميكولايت؛
- پشم سنگ؛
- پوكه معدني.
البته اين مواد فاقد هر گونه ذخيره غذايي هستند و مواد غذايي بطور مصنوعي به اين سيستمها بايد اضافه شوند. پرلايتي كه مواد غذايي لازم به آن اضافه شده باشد بحث محيط كشت هيدروپونيک Hydroponic را به ميان ميآورد. معادن خاك پيت در چند ناحيه (عمدتاً در شمال ايران) شناسايي شدهاند ولي اين معادن دقيقاً حاصل تخمير دو خزه معروف هاپونوم Hyponum و اسفاگنوم Sphagnum نيستند. پيت يا تورب ايران رنگ روشنتري دارد در حاليکه پيت اروپا دا
راي رنگ قهوهاي بسيار تيره است. PH پيت در معادن ايران خيلي زياد و گاهي بيش از 7 ميباشد (يعني از حد خنثي کمي بالاتر است) ولي PH پيتهاي اروپايي حدود 5/4 است. همچنين معادن كشف شده در ايران قابل توسعه در سطح وسيع نميباشند.
رشد و نمو
مهمترين عامل بعد از بستر رشد، عوامل موثر در رشد و نمو گياه ميباشند. ابتدا تفاوت بين رشد و نمو را يادآور ميشويم (البته اين تفاوت در فرهنگ نامه انگليسي بيشتر نمايان است).
رشد يا Growthبزرگ شدن سلولها و افزايش تعداد سلولها را گويند. به عبارت ديگر منظور از رشد افزايش تعداد و حجم سلولهاست.
نمو يا Developmentبه مفهوم اختصاصي شدن و تمايز سلولهاست. ممكن است سلولي رشد زيادي داشته باشد ولي نمو نكرده باشد. هر وقت گياه از مرحلهاي وارد مرحلهي ديگر شود نمو يافته است. مثلاً گياه گلخانهاي را در نظر بگيريد كه چند سالي رشد رويشي داشته ولي تا زماني كه وارد فاز گلدهي نشده باشد نمو نداشته است. به معناي ديگر نمو پديدهي تخصصي شدن سلولهاست.
عوامل موثر بر رشد و نمو
داخلي:
الف) عوامل ژنتيكي،
ب) هورمونهاي نباتي.
خارجي:
الف) حرارت،
ب) رطوبت،
ج) نور،
د) گازها.
ابتدا به تعريف عوامل داخلي ميپردازيم. خصوصياتي را كه عوامل خارجي بر آن بيتاثيرند را عوامل ژنتيكي ميگويند. وقتي خصوصيات، صفر ذاتي هستند طوري كه عوامل خارجي بر آنها بيتاثيرند، براي مثال اگر گياهي گلهاي صورتي دارد عوامل خارجي نميتوانند رنگ گلهاي آن را تغيير بدهند.
كنترل اعمال فيزيولوژي گياهان در مبحث هورمونها گنجانده شده است.
استفاده از ترکيبات دارويي مشتق از گياهان، نه تنها قدمت زيادي دارد، بلکه بهدليل عوارض جانبي بيشمار داروهاي شيميايي از يکسو و نارساييهاي متعدد طب نوين در درمان برخي از بيماريها با گذشت زمان، بار ديگر پرورش و توليد گياهان دارويي با رشد قابلتوجهي روبرو شدهاست. در مقالة حاضر سعي شده است تا ضمن معرفي برخي از روشهاي بيوتکنولوژيک مورد استفاده در شناسايي و توليد گياهان دارويي، اهميت اقتصادي متابوليتهاي دارويي مشتق از اين گياهان و ارزش بالاي آنها براي کشورهايي همچون ايران که داراي تنوع بالايي از گياهان دارويي هستند مشخص شود:
مقدمه
سابقة استفاده از گياهان دارويي به زمانهاي بسيار دور برميگردد؛ بهطوريکه حتي در کتب قديمي مانند انجيل و کتاب مقدس باستاني هند (ودا)، استفاده از برخي گياهان در درمان بيماريها توصيه شده است. اما قدمت استفاده از گياهان دارويي، بهمعني روند رو به کاهش آن در دنياي مدرن امروزي نيست. امروزه در جوامع صنعتي و در بسياري از کشورهاي پيشرفته و درحال توسعه، استفاده از طب سنتي و گياهان دارويي براي حفظ سلامتي، بهدليل افزايش اعتما
د مردم به استفاده از اين گياهان، بسيار چشمگير است.
طبق برآوردي که توسط سازمان بهداشت جهاني ( WHO ) صورت گرفته است، بيش از 80 درصد مردم جهان (نزديک به 5 ميليارد نفر)، براي درمان بيماريها هنوز از داروهاي گياهي استفاده ميکنند. تقريباً يک چهارم داروهاي تهيهشدة دنيا داراي منشأ گياهي هستند که يا مستقيم
اً از گياهان عصارهگيري شدهاند و يا بر اساس ترکيب گياهي، مدوله و سنتز شدهاند. کار بر روي طب سنتي و استفاده از گياهان دارويي، در سراسر جهان و بهخصوص هند، ژاپن، پاکستان، سريلانکا و تايلند در دست انجام ميباشد. در اروپا و در کشورهايي از قبيل آلباني، بلغارستان، کرواسي، فرانسه، آلمان، مجارستان، هلند، اسپانيا و انگلستان و همچنين ترکيه، حدود 1500 گونه از گياهان دارويي و معطر مورد استفاده قرار گرفته و در حدود 1400 محصول گياهي در اروپا و ايالات متحده توليد ميشود. در حدود 25 درصد از داروهاي تجويزشده در ايالات متحده، حاوي حداقل يک ترکيب فعال گياهي هستند. در چين، فروش داروهاي سنتي در طول 5 سال اخير دو برابر شده است. در هند نيز صادرات گياهان دارويي نسبت به سالهاي قبل سه برابر شده است. تعداد زيادي از فرآوردههاي دارويي مشهور از گياهان بدست ميآيند. مثلاٌ، معمولترين مسکن، يعني (آسپرين) از گونههاي Salix (بيد) و Spiraea بهدست ميآيد. همچنين داروهاي ضد سرطاني چون Paclitaxel و Vinblastine فقط از منابع گياهي حاصل ميشوند.
بنابراين استفاده از روشهاي بيوتکنولوژيک بهمنظور تکثير و افزايش توان ژنتيکي گياهان دارويي و همچنين شناسايي سريعتر و دقيقتر ژنوتيپهايي که فرآوردة بيشتري توليد ميکنند، ميتواند بسيار مفيد و از لحاظ تجاري سودآور باشد. در مطلب حاضر، روشهاي مختلف بيوتکنولوژيک که ميتوانند در زمينة افزايش بهرهوري گياهان دارويي بهکار روند معرفي خواهند شد.
1- کاربردهاي " کشت بافت " در زمينة گياهان دارويي
يکي از بخشهاي مهم بيوتکنولوژي "کشت بافت" است که کاربردهاي مختلف آن در زمينة گياهان دارويي، از جنبههاي مختلفي قابل بررسي است:
1-1- باززايي در شرايط آزمايشگاهي ( In-Vitro Regeneration ):
تکثير گياهان در شرايط آزمايشگاهي، روشي بسيار مفيد جهت توليد داروهاي گياهي باکيفيت است. روشهاي مختلفي براي تکثير در آزمايشگاه وجود دارد که از جملة آنها، ريزازديادي است. ريزازديادي فوايد زيادي نسبت به روشهاي سنتي تکثير دارد. با ريزازديادي ميتوان نرخ تکثير را بالا برد و مواد گياهي عاري از پاتوژن توليد کرد. گزارشهاي زيادي در ارتباط با بکارگيري تکنيک " کشت بافت " جهت تکثير گياهان دارويي وجود دارد. با اين روش براي ايجاد کلونهاي گياهي از تيرة لاله
در مدت 120 روز بيش از 400 گياه کوچک همگن و يک شکل گرفته شد که 90 درصد آنها به رشد معمولي خود ادامه دادند. براي اصلاح گل انگشتانه، از نظر صفات ساختاري، مقدار بيوماس، ميزان مواد مؤثره و غيره با مشکلات زيادي مواجه خواهيم شد ولي با تکثير رويشي اين گياه از راه کشت بافت و سلول، ميتوان بر آن مشکلات غلبه نمود. چنانکه مؤسسة گياهان دارويي بوداکالاز در مجارستان از راه کشت بافت و سلول گل انگشتانه موسوم به آکسفورد، توانست پايههايي کام
لاٌ همگن و يک شکل از گياه مذکور بهدست آورد. از جملة گياهان ديگر ميتوان موارد زير را نام برد:
Catharanthus roseus, Cinchona ledgeriana, Digitalis spp, Rehmannia glutinosa, Rauvolfia serpentina, Isoplexis canariensis
1-2- باززايي از طريق جنينزايي سوماتيک (غيرجنسي):
توليد و توسعة مؤثر جنينهاي سوماتيک، پيشنيازي براي توليد گياهان در سطح تجاري است. جنينزايي سوماتيک فرآيندي است که طي آن گروهي از سلولها يا بافتهاي سوماتيک، جنينهاي سوماتيک تشکيل ميدهند. اين جنينها شبيه جنينهاي زيگوتي (جنينهاي حاصل
از لقاح جنسي) هستند و در محيط کشت مناسب ميتوانند به نهال تبديل شوند. باززايي گياهان با استفاده از جنينزايي سوماتيک از يک سلول، در بسياري از گونههاي گياهان دارويي به اثبات رسيده است. بنابراين در اين حالت با توجه به پتانسيل متفاوت سلولهاي مختلف در توليد يک ترکيب دارويي، ميتوان گياهاني با ويژگي برتر نسبت به گياه اوليه توليد نمود. ازجمله گياهان دارويي که توانستهاند از آنها جنين سوماتيک بهدست آورند، ميتوان موارد زير را بيان نمود:
Pod
ophyllum hexandrum , Bunium persicum, Acacia catechu , Aesculus hippocastanum and Psoralea corylifolia
1-3- حفاظت گونههاي گياهان دارويي از طريق نگهداري در سرما:
با تکيه بر کشت بافت و سلول ميتوان براي نگهداري کالتيوارهاي مورد نظر در بانک ژن يا براي نگهداري طولاني مدت اندامهاي تکثير گياه در محيط نيتروژن مايع، اقدام نمود. نگهداري در سرما، يک تکنيک مفيد جهت حفاظت از کشتهاي سلولي در شرايط آزمايشگاهي است. در اين روش با استفاده از نيتروژن مايع (196- درجه سانتيگراد) فرآيند تقسيم سلولي و ساير فرآيندهاي متابوليکي و بيوشيميايي متوقف شده و در نتيجه ميتوان بافت يا سلول گياهي را مدت زمان بيشتري نگهداري و حفظ نمود. با توجه به اينکه ميتوان از کشتهاي نگهداري شده در سرما، گياه کامل باززايي کرد، لذا اين تکنيک ميتواند روشي مفيد جهت حفاظت از گياهان دارويي در معرض انقراض باشد. مثلاً بر اساس گزارشات منتشر شده، روش نگهداري در سرما، روشي مؤثر جهت نگهداري کشتهاي سلولي گياهان دارويي توليدکنندة آلکالوئيد همچون Rauvollfia serpentine , D. lanalta , A. belladonna , Hyoscyamus spp . است. اين تکنيک، ميتواند جهت نگهداري طيفي از بافتهاي گياهي چون مريستمها، بساک و دانة گرده، جنين، کالوس و پروتوپلاست بهکار رود. تنها محدوديت اين روش، مشکل دسترسي به نيتروژن مايع است.
1-4- توليد متابوليتهاي ثانويه از گياهان دارويي:
از لحاظ تاريخي، اگرچه تکنيک " کشت بافت " براي اولين بار، در سالهاي 1940-1939 در مورد گياهان بهکار گرفتهشد، ولي در سال 1956 بود که يک شرکت دارويي در کشور آمريکا ( Pfizer Inc ) اولين پتنت را در مورد توليد متابوليتها با استفاده از کشت تودهاي سلولها منتشر کرد. کول و استابو (1967) و هبل و همکاران (1968) توانستند مقادير بيشتري از ترکيبات ويسناجين ( Visnagin ) و ديوسجنين ( Diosgenin ) را با استفاده از کشت بافت نسبت به حالت طبيعي (استخراج از گياه کامل) بهدست آورند. گياهان، منبع بسياري از مواد شيميايي هستند که بهعنوان ترکيب دارويي مصرف ميشوند. فرآوردههاي حاصل از متابوليسم ثانويه گياهي ( Secondary Metabolite ) جزو گرانبهاترين ترکيب شيميايي گياهي ( Phytochemical ) هستند. با ا
ستفاد از کشت بافت ميتوان متابوليتهاي ثانويه را در شرايط آزمايشگاهي توليد نمود. لازم بهذکر است که متابوليتهاي ثانويه، دستهاي از مواد شامل اسيدهاي پيچيده، لاکتونها، فلاونوئيدها و آنتوسيانينها هستند که بهصورت عصاره يا پودرهاي گياهي در درمان بسياري از بيماريهاي شايع بهکار برده ميشوند.
1-4-1-راهکارهاي افزايش متابوليتهاي ثانويه گياهي از طريق کشت بافت
1- استفاده از محرکهاي ( Elicitors ) زنده و غير زندهاي که ميتوانند مسيرهاي متابوليکي سنتز متابوليتهاي ثانويه را تحت تأثير قرار داده و ميزان توليد آنها را افزايش دهند. لازم بهذکر است که اين محرکها در شرايط طبيعي نيز بر گياه تأثير گذاشته و باعث توليد يک متابوليت خاص ميشوند.
2- افزودن ترکيب اولية ( Precursor ) مناسب به محيطکشت، با اين ديدگاه که توليد محصول نهايي در نتيجه وجود اين ترکيبات در محيطکشت، القاء شود.
3- افزايش توليد يک متابوليت ثانويه در اثر ايجاد ژنوتيپهاي جديدي که از طريق امتزاج پروتوپلاست يا مهندسي ژنتيک، بهدست ميآيند.
4- استفاده از مواد موتاژن جهت ايجاد واريتههاي پربازده
5- کشت بافت ريشة گياهان دارويي (ريشه، نسبت به بافتهاي گياهي ديگر، پتانسيل بيشتري جهت توليد متابوليتهاي ثانويه دارد)
1-4-2- مثالها
مثالهاي قابل ذکر آنقدر زياد است که تصور ميشود هر مادهاي با منشاء گياهي، از جمله، متابوليتهاي ثانويه را ميتوان بهوسيلة کشتهاي سلولي توليد کرد: از جمله ترکيباتي که از طريق کشت سلولي و کشت بافت به توليد انبوه رسيده است، داروي ضد سرطان تاکسول است. اين دارو که در درمان سرطانهاي سينه و تخمدان بهکار ميرود از پوست تنه درخت سرخدار ( Taxus brevilifolia L. ) استخراج ميگردد. از آنجاييکه توليد تاکسول بهدليل وجود 10 هستة استروئيدي در ساختار شيميايي آن بسيار مشکل است و جمعيت طبيعي درختان سرخدار نيز براي استخراج اين ماده بسيار اندک است، لذا راهکار ديگري را براي توليد تاکسول بايد بهکار گرفت. در حال حاضر، براي توليد تاکسول از تکنيک کشت بافت و کشت قارچهايي که بر روي درخت رشد کرده و ت
اکسول توليد ميکنند، استفاده ميگردد.
سولاسودين ( Solasodine ) نيز از ترکيبات ديگري است که از طريق کشت سوسپانسيون سلولي گياه Solanum eleganifoliu بهدست ميآيد. از جمله متابوليتهاي ديگري که از طريق تکنيک کشت بافت و در مقياس تجاري توليد ميشود، شيکونين ( Shikonin ) (رنگي با خاصيت ضد حساسيت و ضد باکتري) است. مثالهاي زير گوياي کارايي تکنيک کشت بافت در توليد متابوليتهاي ثانويه است.
توليد آلکالوئيد پيروليزيدين ( Pyrolizidine ) از کشت بافت ريشة Senecio sp ، سفالين ( Cephaelin ) و امتين ( Emetine ) از کشت کالوس Cephaelis ipecacuanha ، آلکالوئيد کوئينولين ( Quinoline ) از کشت سوسپانسيون سلولي Cinchona ledgerione و افزايش بيوسنتز آلکالوئيدهاي ايندولي با استفاده از کشت سوسپانسيون سلولي گياه Catharanthus roseus .
1-4-3- استفاده از بيورآکتورها در توليد صنعتي متابوليتهاي ثانويه
توليد متابوليت ثانوية گياهي با خصوصيات دارويي در شرايط آزمايشگاهي، فوايد زيادي در مقايسه با استخراج اين ترکيبات از گياهان، تحت شرايط طبيعي دارد. کنترل دقيق پارامترهاي مختلف، سبب ميشود که کيفيت مواد حاصل در طول زمان تغيير نکند. درحالي که در شرايط طبيعي مرتباٌ تحت تأثير شرايط آب و هوايي و آفات است. تحقيقات زيادي در زمينة استفاده از کشتهاي سوسپانسيون و سلول گياهي براي توليد متابوليتهاي ثانويه صورت گرفته است. از جمله ابزارهايي که براي کشت وسيع سلولهاي گياهي بهکار رفتهاند، بيورآکتورها هستند. بيورآکتورها، مهمترين ابزار در توليد تجاري متابوليتهاي ثانويه از طريق روشهاي بيوتکنولوژيک، محسوب ميشوند.
مزاياي استفاده از بيورآکتورها در کشت انبوه سلولهاي گياهي عبارتند از:
1- کنترل بهتر و دقيقتر شرايط خاص مورد نياز براي توليد صنعتي ترکيبات فعال زيستي از طريق کشت سوسپانسيون سلولي
2- امکان تثبيت شرايط در طول مراحل مختلف کشت سلولي در بيورآکتور
3- جابجايي و حملونقل آسانتر کشت (مثلاً، برداشتن مايهکوبه در اين حالت راحت است)
4- با توجه به اينکه در شرايط کشت سوسپانسيون، جذب مواد غذايي بهوسيلة سلولها افزايش مييابد، لذا نرخ تکثير سلولها زياد شده و بهتبع آن ميزان محصول (ترکيب فعال زيستي) بيشتر ميشود.
5- در اين حال، گياهچهها به آساني توليد و ازدياد ميشوند.
سيستم بيورآکتور براي کشتهاي جنينزا و ارگانزاي چندين گونة گياهي بهکار رفته است که از آنجمله ميتوان به توليد مقادير زيادي سانگئينارين ( sanguinarine ) از کشت سوسپانسيون سلولي Papaver somniferum با استفاده از بيورآکتور، اشاره کرد. با توجه به اينکه بيور
آکتورها، شرايط بهينه را براي توليد متابوليتهاي ثانويه از سلولهاي گياهي فراهم ميآورند، لذا تغييرات زيادي در جهت بهينهسازي اين سيستمها، براي توليد مواد با ارزش دارويي (با منشأ گياهي) همچون جينسنوسايد ( ginsenoside ) و شيکونين صورت گرفته است.
2- مهندسي ژنتيک
شاخة بعدي بيوتکنولوژي که در زمينة گياهان دارويي کاربردهاي فراواني دارد، "مهندسي ژنتيک" است. پيشرفتهاي اخير در زمينة ژنتيک گياهي و تکنولوژي DNA نوترکيب، کمک شاياني به بهبود و تقويت تحقيقات در زمينة بيوسنتز متابوليتهاي ثانويه کرده است. قسمت اعظمي از تح
قيقات در زمينة متابوليتهاي ثانويه، بهروي شناسايي و دستکاري ژنتيکي آنزيمهاي دخيل در مسير متابوليکي سنتز يک متابوليت ثانويه، متمرکز شدهاست. ابزار طبيعي که در فرآيند مهندسي ژنتيک و در اکثر گونههاي گياهي و بخصوص گياهان دولپه بهکار ميرود، يک باکتري خاکزي بهنام آگروباکتريوم ( Agrobacterium ) است. گونههاي مختلف اين باکتري، مهندسان طبيعي هستند که بيماريهاي تومور گال طوقه ( Crown Gall Tumour ) و ريشة مويي ( Hairy Root ) را در گياهان سبب ميشوند. تحقيقات نشان دادهاست که ريشههاي مويي توليد شده بهوسيلة گونهاي از اين باکتري بهنام A. rhizogenes ، بافتي مناسب براي توليد متابوليت ثانويه هستند. به علت پايداري و توليد زياد اين بافتها در شرايط کشت عاري از هورمون، تاکنون گونههاي دارويي زيادي با استفاده از اين باکتري تغيير يافتهاند. که از آن جمله ميتوان به کشت ريشة مويي گياه دارويي Artemisia annua بهمنظور توليد ترکيب دارويي فعال، اشاره کرد.
بنابراين ميتوان ديد که مهندسي ژنتيک ميتواند بهعنوان ابزاري قدرتمند جهت توليد متابوليتهاي ثانوية جديد و همچنين افزايش مقدار متابوليتهاي ثانويه موجود در يک گياه بهکار رود.
3- نشانگرهاي مولکولي
بخش مهم بعدي داراي کاربرد فراوان در حوزة گياهان دارويي، "نشانگرهاي مولکولي" است. قبل از اينکه به موارد کاربرد نشانگرهاي مولکولي پرداخته شود، لازم است دلايل لزوم استفاده از نشانگرهاي مولکولي در زمينة گياهان دارويي ذکر شود:
3-1- دلايل استفاده از نشانگرهاي مولکولي در زمينة گياهان دارويي:
فاکتورهايي همچون خاک و شرايط آب و هوايي، بقاي يک گونة خاص و همچنين محتواي ترکيب دارويي اين گياه را تحت تأثير قرار ميدهند. در چنين حالاتي علاوه بر اينکه بين ژنوتيپهاي مختلف يک گونه تفاوت ديده ميشود از لحاظ ترکيب دارويي فعال نيز با هم فرق ميکنند. در هنگام استفادة تجاري، از اين گياه دو فاکتور، کيفيت نهايي داروي استحصالي از اين گياه را تحت تأثير قرار ميدهند:
1- تغيير محتواي يک ترکيب دارويي خاص در گياه مورد نظر
2- اشتباه گرفتن يک ترکيب دارويي خاص با اثر کمتر که از گياهان ديگر بهدست آمده است. بهجاي ترکيب دارويي اصلي که از گياه اصلي بهدست ميآيد.
چنين تفاوتهايي، مشکلات زيادي را در تعيين و تشخيص گياهان دارويي خاص، با استفاده از روشهاي سنتي (مرفولوژيکي و ميکروسکوپي)، بهدنبال خواهد داشت. براي روشنشد
ن موضوع به مثال زير توجه کنيد:
کوئينون يک ترکيب دارويي است که از پوست درخت سينکونا ( cinchona ) بهدست ميآيد. پوست درختان سينکونا که در جلگهها کشت شدهاند، حاوي کوئيوني است که از لحاظ دارويي فعال است. گونههاي مشابهي از اين درخت وجود دارند که بهروي تپهها و زمينهاي شيبدار رشد ميکنند و از لحاظ مرفولوژيکي (شکل ظاهري) مشابه گونههايي هستند که در جلگهها رشد ميکنند، اما در اين گونهها کوئيون فعال وجود ندارد.
در طول دهههاي گذشته، ابزارهايي که براي استانداردسازي داروهاي گياهي بهوجود آمدهاند، شامل ارزيابي ماکروسکوپيک و ميکروسکوپيک و همچنين تعيين نيمرخ شيميايي ( Chemoprofiling ) مواد گياهي بودهاند. قابل ذکر است که نيمرخ شيميايي، الگوي شيميايي ويژهاي براي يک گياه است که از تجزية عصارة آن گياه بهوسيلة تکنيکهايي چون TLC و HPTLC و HPLC بهدست آمده است. ارزيابي ماکروسکوپيک مواد گياهي نيز بر اساس پارامترهايي چون شکل، اندازه، رنگ، بافت، خصوصيات سطح گياه، مزه و غيره صورت ميگيرد. علاوه بر اين، بسياري از تکنيکهاي آناليز، همچون آناليز حجمي ( Volumetric Analysis )، کروماتوگرافي گازي ( Gas Chromatography )، کروماتوگرافي ستوني ( Column Chromatography ) و روشهاي اسپکتروفتومتريک نيز براي کنترل کيفي و استانداردسازي مواد دارويي گياهي، مورد استفاده قرار ميگيرند.
گرچه در روشهاي فوق، اطلاعات زيادي در مورد يک گياه دارويي و ترکيبات دارويي موجود در آن فراهم آيد، ولي مشکلات زيادي نيز بههمراه دارد. مثلاً براي اينکه يک ترکيب شيميايي بهعنوان يک نشانگر ( Marker ) جهت شناسايي يک گياه دارويي خاص، مورد استفاده قرار گيرد، بايد مختص همانگونة گياهي خاص باشد، در حاليکه همة گياهان دارويي، داراي يک ترکيب شيميايي منحصربهفرد نيستند. همچنين بين بسياري از مولکولهاي شيميايي که بهعنوان نشانگر و يا ترکيب دارويي خاص مدنظر هستند، همپوشاني معنيداري وجود دارد؛ اين موضوع در مورد ترکيبات فنولي و استرولي حادتر است.
يکي از عوامل مهم ديگري که استفاده از نيمرخ شيميايي را محدود ميسازد، ابهام در
دادههاي حاصل از انگشتنگاري شيميايي
( ChemicalFingerprinting ) است. اين ابهام، در اثر تجمع مواد مصنوعي در پروفيل شيميايي حادث ميشود. علاوه بر اين، فاکتورهاي ديگري، پروفيل شيميايي يک گياه را تغيير ميدهند. که از جمله اين فاکتورها ميتوان فاکتورهاي دروني چون عوامل ژنتيکي و فاکتورهاي بروني چون کشت، برداشت، خشککردن و شرايط انبارداري گياهان دارويي را ذکر نمود. مطالعات شيموتاکسونوميکي (طبقهبندي گياهان بر اساس ترکيبات شيميايي موجود در گياه) که بهطور معمول در آزمايشگاههاي مختلف استفاده ميشوند، تنها ميتوانند بهعنوان معيار کيفي در مورد متابوليتهاي ثانويه، مورد استفاده قرار ميگيرند و براي تعيين کمي اين ترکيبات، استفاده از نشانگرهاي ويژه (شيميايي) که بهکمک آن به آساني بتوان گونههاي گياهان دارويي را از يکديگر تشخيص داد، يک الزام است. در اين رابطه، همانطور که در فوق ذکر شد، در هرگياه يک نشانگر منحصر به فرد را نميتوان يافت.