بخشی از مقاله

کودک ازاری

مقدمه

و امام حق الصغير:( فرحمته و تثقيفه و تعليمه العثوعنه و الستو عليه و الرفق به والمعونته له و استر علي جرائر فانه للتوبه و المداراه له و ترك مماحكته فان دالك ادني له )
( اما حق كساني كه كوچكترند، آن است كه با آنان مهربان باشي. در انتقال صحيح فرهنگ و آداب سازند ه به او كوشا باشي. ارزشها را بشناسي و به او بشناساني و تعديلش كني . آموزشهاي لازم و مؤثر در زندگي پاك و سالم را شناخته ، به او تصميم دهي . با توجه به اينكه كوچكتر و كن تجربه تر و كم طاقت است، در برابر كوتاهي او گذشت سازنده داشته باشي. راز دار او باشي و او راخجلت ندهي . رفتار تو با كوچكتر ها دوستانه (با او را ه بيابي) . در مشكلات يار و كمك كار او باشي . خطاهاي ناشي از كودك و كم تجربگي را به رخ او

نكشي و او را چري و لجوج بار نياوري كه اين نوع عكس العمل سبب مي شود كه از آن خطاها باز گشت نمايد. با او (عاقلانه و ماهرانه ) مدارا كني . او را در معرض آزمايش هاي طاقت فرسا كه موجب احساس سر شكستگي و عقب ماندگي اش شود، قرار مده ( با توجه به تلاش در را ه عقب ماندگي هايش ) كه اين نوع رفتار براي تأمين رشد انساني او مناسب تر و راه نزديكتري است.)در ايران حدود ده ميليون كودك زندگي مي كنند كه متعلق به چهار ميليون خانواده هستند و بديهي است كه اكثريت قاطع اين خانواده ها وظيفه سنگين تربيت و نگهداري از اطفال را به خوبي انجام مي دهند ، اما براي جامعه اسلامي كه اخلاق انساني جزء خصوصيات اصلي آن است و جود چنين لكه هايي هر چند كوچك نيز تحمل نا پذير است.


يكي از مسائل پيچيده و ناراحت كننده مفصلي كه توجه بسياري از محققين ، جامعه شناسان، جرم شناسان و روان شناسان را به خود معطوف داشته و موضوع كودك آزاري مي باشد كه روز به روز هم گسترش بيشتر ي مي يابد. شايد علت اين گستردگي در راز قدرت نهفته باشد. قدرتي كه معمولاَ با نا آگاهي و خشونت همراه است . كودكان، مانند تمام ستم ديدگان حتي در دفاع از خود بسيار نا توان وآسيب پذير ند و نياز به حمايت و مراقبت دارند. بزرگسالان مانند تمام صاحبان قدرت ، در پي حفظ برتري و اعمال نفوذ خود هستند و نتيجه چنين معادله نا برابر ستمي است كه بر كودكان وارد مي شود.


در كشور ما كودك آزاري پنهان است و گاهي به ندرت فقط نمونه هايي از اين كودك آزاري به مصوبات كشانده و انشاء مي شود .
دو كانون مهم كودك آزاري خانواده و مردم هستند. نمونه هايي زياد در مدارس كودك آزاري آموزشي است . در آموزش و پرورش ، شيوه نادرست تحصيل و حتي گرفتن امتحان هاي متعدد و پشت سر هم روي احساس بچه ها تأثير مي گذارد اما از اين تأثير هنوز آمار درستي در دسترس نيست. كودك آزاري پنهان بيش از هر چيز در ميان خانواده در جامعه وجود دارد كه اين امر به شدت كودكان را تهديد مي كند.


آقاي دكتر چزاير ي روان شناس باليني در مورد كود ك آزاري مي گويد : ( كودك آزاري در خانواده بيشتر به صورت تنبيهات جسمي و رواني است اما نوع ديگر كودك آزاري كه سوء استفاده هاي جنسي است بيشتر در بيرون خانواده اتفاق مي افتد.)
كودك آزاري فقط ضرب و شتم كودك و حتي سوء استفاده هاي جسمي نيست. در خيابانها ي شهر صدها كودك را مي بينيم كه برخي حاصل ازدواجهاي آزادند و تا چندي پيش اين كودكان بواسطه نداشتن شناسنامه محروم از رفاه بودند. در همين خيابانها كودكان بسياري مي بينيم كه ناگزير از بزهكاريند چون از كودكي به اينكار وارد شده و آموزش داده مي شوند و دايره كودك آزاري بسيار وسيع تر از ديده ها و شنيده هاي ما است.

تاريخچه كودك آزاري
كودك آزاري سابقه اي به قدمت زندگي انسانها دارد. حوزه جغرافيايي گسترده اي به پهناي جهاني كه در آن زندگي مي كنيم ،با تفاوتهايي به گوناگوني فرهنگ ملتهاي جهان.
يونانيان قديم كودك را به عنوان يك عضو خانواده و فردي از اجتماع آينده تلقي مي كردند . دوران اوليه مسيحيت و قدرت كليسا در قرون وسطي اطفال را به صورت بالغين نا پخته تلقي مي نمودند حتي تا قرن پانزدهم و شانزدهم نيز چنين نظريه اي وجود داشت.


از اطفال انتظار رفتار بزرگسالان را داشتند. پس از سنين 3يا 4 سالگي همان بازي هاي بزرگسالان را با خودشان يا والدين انجام مي دادند. دانش آموزان ده تا بيست ساله را با هم در يك كلاس درس مي دادند و كودكان را موجودات بيگناه محسوب يكرده و آنها را از تجاوزات وحشيانه روز نگاه نمي داشتند.
نخستين دوره مربو ط به سال 1860 است كه اين پديده كم و بيش احساس مس شد ( آلبر وز تاريو) يك پزشك قانوني در پريس گزارشي از معلوليت جسمي 32 كودك ارائه داد همزمان نيز ( ساملوست) يك متخصص كودك گزارشي از شكستگي هاي متعدد و كبوديها و بر آمدگي هاي استخواني را در كودك داد.
دومين دوره در سال 1946 توسط (كافي) راديولوژيست آمريكايي مطرح شده و ي 6 مورد كودك مبتلا به خونريزي مزمن زير سخت شامه گزارش عمومي كه در همه آنها شكستگيهاي متعدد استخوان دراز (23 عدد) وجود داشت.


در شرح حال اين 6 كودك سابقه ضربه و استخوانهاي دراز وجود نداشت و هيچگونه شواهد باليني و راديولوژيك دال بر بيماري اسكلتي موضعي و يا عمومي كه باعث شكستگيهاي پاتولوژيك استخوان شوند يافت نمي شد. كافي معتقد بود كه شكستگيهاي استخواني دراز ، ريشه تورمانيكي دارند ولي مكانيسم آنها نا معلوم بود.سومين دوره در سال 1962 توسط كمپ و همكارانش به نام ( سندرم كودك كتك خورده) توصيف گرديد. چهارمين دوره كه از سال 1972 شروع شد و مسئله كودك آزاري به صورت آزار جسمي ، جنسي، روحي، رواني ، غفلت بيان گرديد.


و اكنون پنجمين دوره اي كه بيشتر تأكيد بر نحوه پيشگيري آن مي باشد در حال شكل گيري است.
تنبيه كودكان براي مدت زمان طولاني يك امر طبيعي قلمدا د مي شد . در انگلستان در دوره انقلاب صنعتي كودكان مدت زمان طولاني در كارخانه ها و معادن زغال سنگ مشغول به كار بودند و اكثر كار فرمايان به صورت خيلي جدي آنها را مورد كتك و آزار قرار مي دادند و هر چه به گذشته دورتر بر مي گرديم متوجه مي شويم كه حمايت و مواظبت از كودكان كم رنگ تر مي شود و كودكان يا كشته يا ترور و يا مورد تجاوزات جنسي قرار مي گيرند. با توجه به تاريخچه فوق به اين نكته پي مي بريم كه آگاهي بين المللي از ( كودك آزاري) يك پديده جديد است و با وجود اين امروز اين موضوع كاملاً مشخص و بارز است ولي هنوز در سر تا سر جهان ما شاهد چنين سوء رفتار هايي نسبت به كودكان هستيم.

مفهوم كودك آزاري :
كودك آزاري عبارت است از هر گونه بد رفتاري با كودكان يا افرادي كه در سنين بلوغ به سر مي برند اين بد رفتاري مي تواند از طرف پدر يا مادر يا محافظان كودك يا كساني كه مسئول مراقبت او هستند، باشد.

اقسام كودك آزاري
كودك آزاري به 4 دسته تقسيم مي شود:
الف) كودك آزاري جسماني
ب) كودك آزاريجنسي
ج) كودك آزاريروحي و رواني
د) كودك آزاريبي توجهي و غفلت


الف) كودك آزاري جسماني
1-تعريف كودك آزاري جسماني (سندرم كافي يا سندرم كتك خورده):
كودك آزاري به حالت باليني كودكان (معمولاَ زير 3 سال) گفته مي شود كه يك بار يا به دفعات متعدد مورد ضرب و شتم و آزار و شكنجه عمدي افراد بالغ كه مسئوليت آنها را بر عهده دارند، مثلاَ پدر و مادر، قيم و يا والدين رضاعي قرار مي گيرند.


در اين سندرم، علاوه بر آزار جسماني ، محروميت از خوراك و پوشاك ، نبود توجه و مراقبت و سر پناه محروميت از محبت و عاطفه به طور عمد نيز مطرح است.
كودك آزاري جسماني در تمام جوامع به چشم مي خورد و ارتباطي با شأن اجتماعي و مليت و تحصيلات ندارد. البته در مشرق زمين به دليل باورهاي مذهبي مردم و اعتقاد به اين كه كودك هديه الهي است، كودك آزاري نسبتاً كمتر ديده مي شود.
كودكاني كه مظلومانه مورد ضرب و جرح قرار مي گيزند كم نيستند.


به عبارت بهتر مي توان كودك آزاري جسماني را شامل صدماتي دانست بطور ارادي و غير اتفاقي توسط مراقبت كننده از كودك به او وارد مي گردد كه شامل كبودي ، سوزاندن، ضربه به سر، شكستگي موارد مشابه آن در يك كبودي مختصر تا هنگام هماترم ساب دورال مرگ آور متفاوت باشد.


1 عليرضا كاهاني – مجله پزشكي قانوني –ص 57-54
2 دكتر فاطمه قاسم زاده –مجله پزشكي قانوني – مهر آبان 84
3 دكتر حسن توفيقي – مجله پزشكي قانوني – شماره پنجم – ص 13-12

1-آثار مخرب آزار هاي جسماني بر كودك:
بر پايه خبري از تورنتو (كاندا) مخابره شد، كودكاني كه مورد تنبيه جسماني قرار مي گيرند در آينده دو برابر ساير كودكان در معرض اعتياد به مواد مخدر، مصرف مشروبات الكلي و يا مشكلات شخصي قرار مي گيرند.


به توشته روزنامه نشنال پست دكتر (هريت مك ميلان) روانكاو مركز كانادايي (مطالعات كودكان در معرض خطر) اظهار داشت: تغيير جسماني پسران بيشتر از دختران متداول بود، به طوري كه 24 درصد زنان و 4/16 درصد مردان گفته بودند : هرگز تنبيه جسماني نشده اندو 37 درصد مردان و 30 درصد زنان به عبارت بعضي اوقات اشاره كرده بودند.
در مقايسه با آنان كه هرگز تنبيه نشده بودند ، افرادي كه بعضي اوقات كتك خورده بودند ، 4 درصد بيشتر دچار اختلالات روحي و اضطراب بودند ، 50 درصد بيشتر در معرض افسردگي شديد قرار داشتند و 15 درصد بيشتر دچار مشكلات ناشي از مصرف مواد مخدر و مشروبات الكلي قرار گرفته بودند.
اين عوامل سبب بروز رفتار هايي نظير پرخاشگري يا حالت ضد اجتماعي شديد شده بود. اين تحقيق همچنين به ارتباط ميان تنبيه جسماني و پايين بودن ضريت هوش و رفتارهاي خشونت بار در بزرگسالي دست يافته است.


واقعيت آن است كه بدرفتاري جسماني با كودك در ميان تمام سطوح و اقشار جامعه ديده مي شود. كارگران، صاحبان حرف و مشاغل آزاد، حتي پزشكان گاه به تنبيه جسماني كودكانشان مبادرت مي كنند.
تنبيه كودكان بيشتر ناشي از طرز تفكر (شي پنداري ) نسبت به كودك است. والديني كه به كودك مانند اشياء و وسايل منزل خود مي نگرند ، به خود اجازه مي دهند، هر نوع كه مايل هستند با كودك رفتار كنند و هيچ فر د يا مرجعي نبايد در برابر جرم و رفتار آزار گرانه شان آنان را مورد باز خواست قرار دهد. در واقع چنين والديني براي كودك خود هيچ گونه حق و حقوقي به عنوان انسان قائل نيستند . قانون نيز تنبيه را در حد متعارف مجاز مي داند ، اما تعريفي از تنبيه متعارف ارائه نداده است و تا مادامي كه كودك بر اثر شكنجه ، كتك و آزار و اذيت دچار جراحت نشود ، به قضيه رسيدگي نمي كند.

 

ب) كودك آزاري جنسي
1- تعريف سوء استفاده جنسي:
ابتدا توسط كمپ توصيف شده است. سوء استفاده جنسي عبارت است از در گير كردن كودكان و يا نوجوانان غير بالغ در فعاليت جنسي كه درك كامل و رضايت آگاهانه نسبت به آن ندارند.
تعريف ديگري كه توسط بلمبرگ به كار برده شده است از سوء استفاده از كودك با تحريكات جنسي كه با سن تكامل رواني ، اجتماعي و نقش وي در خانواده نا متناسب باشد.
از ديدگاه قانون سوء استفاده جنسي عبارت است از هر گونه عملي به منظور كسب لذت جنسي با افراد نابالغ كه معمولاً كمتر از هجده سال در نظر گرفته مي شود.

 

2- كودك آزاري جنسي در جهان و ايران:
كودك آزاري جنسي قرنهاست كه وجود دارد و با وجود آنكه دنياي امروز ادعاي تمدن پيشرفته دارد، روز به روز گزارشهاي آزار جنسي بيشتر مي شود و اين پديده امروز به صورت يك معضل جهاني مطرح مي شود.
بر خلاف آزار جسماني كودك كه نمادي آشكار دارد هر ساله سوء استفاده جنسي بيشتر اوقات به صورت رازي پنهان ميان سوء استفاده شونده ( كودك) و سوء استفاده كننده باقي مي ماند . ترس كودك از كسي كه توسط وي مورد سوء استفاده جنسي قرارگرفته است.به دليل تهديد وي نسبت به افشاي موضوع از طرفي و قبح و زشتي مسئله از طرف ديگر سبب ميشود كه موضوع سوء استفاده جنسي از كودك مطرح نشود. به همين دليل هم آمار گزارش هاي رسيده در زمينه سوء استفاده جنسي از كودكان بسيار كمتر از ميزان واقعي شيوع اين پديده در هر جامعه است.


از 838 هزار و 232 مورد كودك آزاري كه به سازمان حمايت از كودكان ، آمريكا در سال 1991 ارجاع شده است 15 درصد آن مربوط به كودك آزاري جنسي بوده است . اين در حالي است كه ماده 19 پيمان نامه حقوق كودك دولتها را موظف به محافظت از كودكان در برابر هر نوع سوء استفاده مي كند.
مركز ملي كودكان و سوء استفاده و غفلت درمورد كودكان در سال 1981 بر طبق بر آورد سالانه نشان داد كه همه ساله هزار كودك توسط محارم خود مورد سوء استفاده جنسي قرار مي گيرند. بر رسيها نشان مي دهد كه از كل موارد گزارش شده به پزشكي قانوني كشور در مورد كودك آزاري 25 درصد موارد، مربوط به كودك آزاري جنسي است و بيشترين فراواني آن مربوط به جنوب شهر تهران است.


قربانيان آزار جنسي بيشتر مؤنث و اغلب جوان هستند. در واقع بعضي از آنان هنوز كودك اند. دهختران پنج بار بيش از پسران در معرض قرباني شدن قرار دارند، پسران بيشتر به وسيله ي يك مرد مورد سوء استفاده جنسي قرار مي گيرند.
يادداشتهاي موجود در پرونده هاي سازمان پزشكي قانوني كشور طي سه سال نشان مي دهد. كه از جمع 314 مورد شكايت سوء استفاده جنسي در سنين زير 15 سال كه به اين مركز ارجاع شده اند 227 مورد آن دختر و 87 مورد آن را پسران تشكيل مي دادند.وقتي بچه اي از لحاظ جنسي تعرض شد آن بجه عقده رواني پيدا مي كند و به اين علت خودش در سن نوجواني همين تعرض را به كودكي دارد.

متجاوزين به كودكان:
طبقه بندي اين كه چه كساني به كودكان تجاوز ميكنند عملي نيست . اغلب اين اشخاص پر كار با ظاهري آرام، محترم و معمولي هستند.
دسته اي از متجاوزين را همجنس بازان، دو جنسي ها و بچه بازان تشكيل مي دهند كه بچه بازان بيشتر پسران را مورد آزار جنسي قرار مي دهند
تحقيقات نشان مي دهد كه 97 درصد از متجاوزان مذكر ند و زنان تجاوز گر بيشتر پرستار هستند. گزارشها نشان مي دهد كه علاوه بر كودكان آواره در خيابانها ، كودكاني كه در خانه افراد ثروتمند به عنوان خدمنكار كار مي كنند نيز در معرض سوء استفاده جنسي قرار مي گيرند.

ج) كودك آزاري روحي و رواني
تعريف مناسبي از كودك آزاري رواني و روحي ، در دست نمي باشد كمتر كساني به اين مسئله توجه كرده اند. در صورتي كه اين نوع كودك آزاري دردناك تر از كود ك آزاري جسمي و جنسي مي باشد.


چرا كه منجر به اختلالات رواني مي شود و كودك دجار ، اضطراب ، بي قراري، افت تحصيلي، پر خاشگري ، قانون شكني ، افسردگي ، فرار از مدرسه مي گردد.
بي عدالتي سخت و روان كودك را مي آزارد . او دچار حس حقارت و عدم احترام مي نمايد . كتكهاي رواني از جمله فحش و اهانت اگر تأثيري بيشتر از كتكهاي جسمي نداشته باشد كمتر ندارند. كودكي به طور دائم زير رگبار فحش است دچار يأس شده و نسبت به زندگي بي تفاوت است.
كنفرانس بين المللي در سال 1983 در رفتاري رواني را چنين تعريف كرد:


( هر گونه رفتار با كودك كه طبق استانداردهاي اجتماعي و نظر متخصصان از نظر روان شناختي، آسيب زا باشد بعني هر گونه رفتاري كه بر عملگرد رفتاري- شناختي و عاطفي و جسمي كودك تأثير سوء داشته باشد. بد رفتاري رواني با كودك خوانده مي شود)با اين تعريف تمام انواع بدرفتاري با بد رفتاري رواني همراه است.

د) كودك آزاري بي توجهي و غفلت:
غفلت از كودك به معني حذف يا ناديده گرفتن كودك است كه اين امر ممكن است با آزار بدني همراه باشد يا نباشد.

در متن اصلی مقاله به هم ریختگی وجود ندارد. برای مطالعه بیشتر مقاله آن را خریداری کنید