بخشی از مقاله

ابعاد تشکیل دهنده حس تعلق به مکان، با تأکید بر عوامل کالبدی، اجتماعی و احساسی (ادراک و شناخت)

چکیده
حس تعلق به مکان را می توان رابطه ای عاطفی و پر معنا بین شخص و مکان توصیف کرد، پیوندی احساسی که مردم آن مکان را به عنوان قرارگاهی برای بازگشت بدان ارزشمند بدانند. در حقیقت احساس تعلق به مکان شاخصی است که از طریق آن می توان میزان متمایز بودن آن مکان را برای مردم، نسبت به دیگر مکان ها سنجید. مسلم است که این تمایزات حاصل جمیعی از عوامل مادی و معنوی شامل محیط محیط کالبدی و معماری، محیط اجتماعی و نوع فعالیت ها، سطح فرهنگ و تاریخ، ابعاد شخصی و روانشناسانه (ادراک، شناخت و احساس) می باشد. لذا با در نظر گیری تمام ابعاد تشکیل دهنده حس تعلق، می توان به یک دسته بندی کلی تر شامل عوامل درون فردی و برون فردی دست یافت. در تحقیق حاضر، ابعاد شخصی (فرد) تشکیل دهنده حس تعلق که شامل عامل ادراک، شناخت و احساس است را عاملی درون فردی دانسته، و ابعاد محیط کالبدی و اجتماع (دیگران) را از عوامل برون فردی تأثیر گذار بر حس تعلق می دانیم و در آخر با بسط دادن هریک، میزان و چگونگی هریک از این عوامل را بر شکل گیری حس تعلق به مکان را تبیین می کنیم.
کلمات کلیدی: حس تعلق به مکان، عامل کالبدی، ادراک و شناخت، عامل درون فردی و برون فردی

مقدمه
»تعلق مکان به عنوان پیوندی مؤثر که مردم با قرارگاه های مکانی برقرار می کنند تعریف می شود، جایی که آن ها تمایل به ماندن دارند و جایی که آن ها احساس راحتی و امنیت دارند.Hidalgo & )« » .(Hernandez in Kamalipour 2012: 459توآن((Tuan مکان را فضایی تعریف می کند که معنادار شده است؛ آنچه که به عنوان فضای نا متمایز است، هنگامی که آن را بهتر بشناسیم و به آن ارزش عطا کنیم، به مکان تبدیل می شود. تعلق به کار رفته در این زمینه می تواند به عنوان رابطه ای عاطفی بین مردم و چشم انداز تعریف شود، که فراتر از شناخت، رجحان یا قضاوت می رود..( Sharpe & Ewert 2000: 218 ) « احساس تعلق مفهومی است که در مرحله توصیف، به ابعاد وعوامل تشکیل دهنده آن قابل تجزیه است، اما در مرحله ادراک درکی کلی از محبت و عاطفه نسبت به مکان است که شاید حتی برای شخص قابل وصف و بیان نباشد.

با این اوصاف در تفکیک ابعاد مختلف تشکیل دهنده حس تعلق، با توجه به آنچه که در ادبیات محققین این حوزه آمده است، ابعاد متفاوتی از محیط فیزیکی و معماری محیط گرفته تا عوامل روانشناسانه شخص و اجتماع، در ایجاد حس تعلق به مکان سهیم اند. »تعلق مکان پیوندی است بین یک فرد یا گروه و مکان، که بر اساس سطح فضایی، درجه اختصاصی بودن، و ویژگی های اجتماعی یا کالبدی مکان، متغیر است و از طریق احساس، شناخت، و فرایندهای روانشناسانه رفتاری، آشکار می گردد.Scannell & Gifford 2010: )«.(5در گفتار حاضر با تأکید بر ابعاد کالبدی، اجتماعی و بعد روانشناسانه ادراک و شناخت شخص، این ابعاد را در دو دسته عوامل درون فردی و برون فردی ایجاد کننده حس تعلق، تقسیم بندی می کنیم. لذا روشن است که عامل های درون فردی عواملی هستند که از درون شخص حس تعلق را کنترل کرده و به بعد روانشناسانه اداک و شناخت مربوط اند. همچنین عامل برون فردی نیز از محیط خارج بر شخص تأثیر می گذارند مانند بعد کالبدی، اجتماعی و فرهنگی.


-2 هدف و روش انجام تحقیق
هدف از انجام این تحقیق تبیین معنای حس تعلق به مکان و ابعاد تشکیل دهنده آن است، به طوری که در یک همگرایی از ادبیات این واژه عوامل شکل دهنده آن را در یک دسته بندی کلی گرد آوریم تا بر جایگاه عامل کالبدی و معماری به عنوان عاملی مهم تأکید شود. در این تحقیق کوشیده شده است که با بهره گیری از ادبیات موجود در این حوزه، و با بیانی تحلیلی-توصیفی چگونگی تأثیر این عوامل بر شکل گیری

حس تعلق، به مکان به عنوان درکی کلی متشکل از جمیع عوامل درونی و بیرونی را روشن ساخته و در نهایت با ارائه دیاگرام های تحلیلی عوامل کالبدی، شناختی و اجتماعی تقویت کننده آن را تبیین کنیم.


-3 ابعاد مختلف حس تعلق به مکان

1-3 دسته بندی سه وجهی از حس تعلق به مکان

در تحقیقی که اسکانل و گیفورد((Scannel & Gifford انجام داده اند، در یک دسته بندی جامع حس تعلق را حاصل یک سازماندهی سه وجهی "شخص- فرایند- مکان" می دانند که در جدول زیر به کلیتی از آن اشاره شده است (جدول.(1

جدول:1 سازماندهی سه وجهی تعلق به مکان(شخص-فرایند روانشناسانه-مکان).


3-2 دسته بندی کالبدی- اجتماعی تعلق به مکان

در دسته بندی دیگری که کمالی پور و همکارانش انجام داده اند، حس تعلق را به دو بعد کالبدی و اجتماعی تقسیم کرده و آن ها را از دو منظر تأثیرات مثبت و منفی این ابعاد تقسیم کرده اند. بدین ترتیب هریک از دو بعد کالبدی و اجتماعی، از جهتی تقویت کننده حس تعلق اند و از جهتی دیگر مانع از رشد آن به شمار می آیند. در جدول زیر به این تقسیم بندی اشاره شده است. (جدول.(2
جدول:2 دسته بندی کالبدی- اجتماعی مؤثر بر حس تعلق. [6]

بررسی ادبیات پیرامون حس تعلق به مکان چنین می نمایاند که اندیشمندان این حوزه از چهارچوب های مختلفی این بحث را پی گرفته اند و این تفاوت در نگرش، دسته بندی هایی را در قلمرو حس تعلق می طلبد. از جمله این ابعاد که بویژه در روانشناسی محیطی مورد توجه واقع شده است را می توان: بعد اجتماعی، بعد احساسی و شناختی و بعد کالبدی نام برد که در ادامه بحث به توضیحاتی چند از این ابعاد پرداخته خواهد شد.


1-3 بعد اجتماعی حس تعلق به مکان

برخی حس تعلق را ناشی از روابط و تعاملات اجتماعی جاری در مکان دانسته وآن را عامل اصلی در شکل گیری این حس می دانند. »از نگاه این رویکرد، حس تعلق به محیط برآیند عواملی از تعاملات اجتماعی می باشد که در محیط صورت می پذیرد. بر اساس این رویکرد محیط حاوی اطلاعات و نشانه های مشترک اجتماعی است که انسان ها با درک و رمزگشایی آن ها با محیط خود به تعامل می رسند.)«جوان فروزنده و مطلبی» .(30 :1390تعلق مکان همچنین به عنوان عاملی قوی از منابع سرمایه اجتماعی یک شخص، بنیان نهاده شده است. در اینجا نشانه هایی وجود دارد که افراد بیشتر به مردمی که با یک مکان شریک اند تعلق دارند تا مکانی با موجودیت فیزیکی.Livingston & Baileyand Kearns 2008: )«

.(10
یادآوری انسان از مکان نوعی یادآوری خویشتن است و در اینجا تصاویر ذهنی از پیش شکل گرفته نسبت به یک مکان، آن را معنادار کرده و به آن هویت می بخشد. » مکان زمانی معنا پیدا می کند که درکی حسی از آن صورت گرفته و تصویری ذهنی از خود به جای گذاشته باشد. در مجموع مکان (کالبد+فعالیت) و تصویر ذهنی که از آن باقی می ماند در شکل دادن هویت محل زندگی و انسان از مؤثرترین عوامل هستند.)«حبیبی .(47 :1387

هویت مکان و شخص، عاملی است که شخص را ابتدا از طریق روابط اجتماعی وآشنایی با دیگران به مکان متصل می کند. به عقیده برخی ابتدا تعلق به اجتماع و در قالب نام یک گروه اجتماعی(خانواده، محله، شهر و...) شکل می گیرد و سپس تعلق به مکان در قالب هویت مکان و نام یک مکان بروز می کند. کریستوفر اسپنسر (spenser)، در ادبیات خود پیرامون روانشناسی رشد به این نکته اساسی اشاره می کند. »او ابتدا بیان داشت که هویت های شخصی و اجتماعی تا اندازه ای از طریق عضویت گروهی شکل گرفته، و تمایزات اجتماعی گروه، اغلب با مکان همراه است، به طوریکه با اینچنین بیاناتی مشخص شده است “ما پسرانی از بروکس(](Bronxنام یک مکان[هستیم“ .(inTanner 2009: 5)« .”لویکا(Lewicka) ” نیز در مقاله خود تعلق به مکان را به عنوان امتدادی از “من” این چنین وصف می کند: » من ممکن است به یک مکان به دلیل این که دوستانم در آن جا زندگی می کنند، یا من بهترین سال هایم را در آنجا گذراندم، یا ریشه های خانواده من از آنجاست، و بنابراین مکان برای هویت شخصی من مهم است. من همچنین ممکن است احساس تعلق کنم به دلیل اینکه این]مکان[ قسمتی جدایی ناپذیر از شهری است که با آن شناخته می شوم، و بنابراین محصولی از هویت محلی است..( Lewicka 2008: 212) «

2-3 بعد احساسی (ادراک و شناخت) تعلق به مکان

این بعد از تعلق، بر عواطف و احساسات انسانی نسبت به مکان و محیط اطراف او تأکید دارد و حس تعلق را ناشی از تعاملی بین شخص و محرک های کالبدی، اجتماعی و فعالیت ها می داند. »تعلق مکان احساسی به احساسات، اوضاع روانی و ذهنیاتی که مردم درباره مکان های مشخص دارند باز می گردد، که طبق نظرات گیولیانی((Giuliani می تواند هم با خود مکان مرتبط است و هم با جوامعی که بوسیله آن تعریف شده، و کمک می کنند آن مکان تعریف شود. شوماخر و تیلور (Shumaker & Taylor) تعلق را به عنوان یک پیوند عاطفی مثبت یا همبستگی بین افراد و محیط مسکونی آن ها تعریف می کنند. برای رلف((Relph تعلق به یک مکان یک نیاز اساسی بشر است، این تا اندازه ای به این دلیل است که هویت مکان جزئی از ساختمان هویت خودی است مانند وجهی از هویت اجتماعی، یا هویت اجتماعی مرتبط با مکان..(Livingston & Baileyand Kearns 2008: 11)«
در وحله اول شخص در مواجهه با محیط کالبدی، آن را به ادراک در آورده و سپس به مرور زمان و از طریق فعالیت ها و ارتباطات، آن را به مرحله شناخت در می آورد. در این مرحله است که تصاویر ذهنی شکل می گیرند و در حقیقت یک شناسنامه تصویری از مکان در ذهن نقش می بندد. مرحله بعد احساس نسبت به مکان است که حاصل رابطه ای عاطفی و محبت آمیز با مکان است و امتداد این احساس به تعلق به مکان و در نهایت به شکل گیری هویت منجر می شود.

»یکی از نشانه های تعلق مکان که در اغلب تحلیل ها به طور موافق به چشم می خورد، عاطفه، تهیج و احساس است که هسته مفهوم اند. از این رو آرنزن((Ahrentzen به احساسات زنان درباره خانه ها و کارشان در آنجا، اشاره دارد؛ کوپر مارکوس((Cooper Marcus مکان های ”محبوب“ کودکی و بزرگسالی، و احساسات همراه با آنان را توصیف می کند؛ چاولا((Chawla به اولویت ها، شادی ها، رضایت مندی ها، و انس با مکان ها، اشاره دارد؛ برون و پرکینس (Brown & Perkins) پیرامون در درون بودن ذهنی،

در متن اصلی مقاله به هم ریختگی وجود ندارد. برای مطالعه بیشتر مقاله آن را خریداری کنید