بخشی از مقاله

چکيده :
توجه به حق بر محيط زيست سالم و حفاظت از آن از اموري است که ط ي سالهاي اخير نظر بسياري از پژوهشگران را به خود جلب کرده است اين موضوع از جهت مباحث حقوق بشري و در قالب اسناد بين المللي حفاظت از محيط زيست بازتاب خاصي دارد .
حق بر محيط زيست سالم از ابعاد مهم حقوق شهروندي مي باشد .در حقوق ايران اين حق مورد شناسايي قرار گرفته است و مباني خود را از اصول و مفاهيم قانون اساسي اخذ مي کند .شناسايي حق بر محيط زيست در سطح هنجارهاي ملي از سالهاي پاياني هزاره دوم آغاز گشته است .
در حقوق ايران اصل ۵٠ قانون اساسي مهمترين مبناي حق بر محيط زيست سالم و منفعت عمومي مي باشد اما در چهار چوب نظريه حاکميت قانون برخي مفاهيم موجود در ايران ناشناخته است و ضرورت دارد تا نظام حقوقي با شناسايي آن ها به نحو احسن تضمين کننده حقوق شهروندان در مقابل دستگاههاي متخلف از قانون باشد .در مجموع بنظر مي رسد ،اين حق در حقوق ايران از نظر بنيادين حاکميت قانون و در قالب اصل ۵٠ قانون اساسي قابل استنتاج بوده است .
از نظر معاهدات بين المللي و همچنين قوانين داخلي ايران ،از باب کيفري مجازاتهاي هم در نظر گرفته شده است مقاله حاضر در پي اين سوال پژوهشي است که جايگاه حق بر محيط زيست سالم در حقوق ايران چيست و همچنين رابط ه حق برمحيط زيست و منفعت عمومي چگونه است ؟اين نوشتار از نوع توصيفي تحليلي مي باشد
حق بر محيط زيست ،حاکميت قانون ، نفع عمومي


مقدمه
يکي از مهمترين حق هاي شهروندي حق بر محيط زيست سالم مي باشد با توجه به اينکه از حقوق بنيادين بشري است لذا لازم است تا مرجعي شايسته در صورت بروز تخطي از اين حق به حل وفصل اختلاف بپردازد . امروزه شاهدآن هستيم که اين حق مورد تعدي و تفريط قرار ميگيرد. در اصل ٥٠قانون اساسي جمهوري اسلامي ايران حفاظت از محيط زيست که نسل امروز و نسل هاي بعدي بايد در آن حيات اجتماعي رو به رشدي داشته باشند ،وظيفه عمومي تلقي ميشود اين نوشتار به بررسي ابعاد اين حق با ارجاع در حقوق ايران ميپردازد. با توجه به اينکه ايده حق ها و آزاديهاي شهروندان در حاکميت قانون تجلي يافتهاست .گرچه ايده حاکميت قانون بهعنوان ابزاري براي ايجاد محدوديت در اعمال قدرت سياسي بهوسيله تبعيت ازاصول انتزاعي معين ريشه در انديشه سياسي غرب دارد اين اصطلاح از خواستگاه خاص ديگري نيز برخوردار است اين خاستگاه خاص ،مختص انگلستان و به نحو خاص تر به آلبرت ون دايسي باز مي گردد.کسي که قانون را در اثرش با عنوان مقدمه اي بر مط العه حقوق اساسي در بخشي از حکومت تعريف مي کند.( ١٩١٥:١٢٠, Van Dicey)
اولا حاکميت قانون بيانگر ترجيح نظم و قانون بر ستيز و کشمکش در جامعه است .بدين معنا ،حاکميت قانون ديدي فلسفي از جامعه است که با مفاهيم بنيادين دمکراسي مرتبط است ثانيا حاکميت قانون بيانگر دکتريني حقوقي با اهميت بنيادين است يعني دکتريني مبني بر اين که حکومت بايد مطابق با قانون عمل کند ثالثا هم موضوعات ماهوي را تمشيت مي کند و هم موضوعات رويه اي را براي نمونه فرض بي گناهي در محاکم کيفري و استقلال قوه قضاييه( ١٩٩٧:١٠٥, Bradley and Ewing )حق بر محيط زيست سالم و نفي عمومي يکي از شاخه هاي حقوق بشري وحقوق بنيادين مي باشد.که نسل سوم حقوق بشري است .همين موضوع باعث طرح مسائل متعددي در اين رابطه شده است از جمله اينکه آيا اساسا مي تواند حق بر محيط زيست سالم به مثابه يک حق مربوط به رسيدگي هاي دادگاهها و ديوان اختصاصي اداري مورد شناسايي قرار گيرد .مي بايستي همانند ساير تخلفات براي متخلفين مجازاتهاي در نظر گرفته شود و دادگاه هاي خاصي در حوزه محيط زيست تشکيل گردد.
در آمدي بر مفهوم حق بر محيط زيست سالم
حق بر محيط زيست از زمان ظهور آن در مباحث حقوق بشري ابعاد نظري متعددي به خود گرفته و سويه ي تحولات ،بحث هاي گوناگوني را در حوزه ،انديشه به خود اختصاص داده است .دگرگوني ها و سمت و سوي مجادلات نظري در باره اين حق ،تصويري کاملا متمايز از اين حق نسبت به ساير حقوق بشر ارائه داده است .اينکه مفهوم ،مبنا و ماهيت و توجيه پذيري اين حق در نظام حقوق بشر ،به ويژه حقوق عمومي داخلي چه بوده است و بر اساس چه پايه هاي فکري استوار است مهمترين مسئله اين نوشتار است .(مشهدي،١٣٩٢ :١٩) آنچه در بادي امر بنظر ميرسد مفهوم حق بر محيط زيست مستلزم يک بررسي تاريخي و مفهومي است مهمترين مفاهيم متشکله اين بحث تحليل و بسط آنها در تبيين تحول حق بر محيط زيست ضروري هستند يکي مفهوم حق سپس محيط زيست و در نهايت حق بر محيط زيست (همان منبع : ٢١)
همچنين بويل و اندرسون در کتاب حقوق بين الملل اذعان مي دارند که نوع بشر در محيط ناسالم و آلوده در معرض انقراض و نابودي مي باشد از اين رو براي بقاي نسل بشر محيط زيست مي بايستي مورد حمايت قرار گيرد که سود عام و منفعت عام را هم بدنبال خواهد اشت .
تحول مفهوم حق بودن
مفهوم حق در دوران قديم يا عهد باستان و در سده هاي ميانه يا قرون وسطي و در دوران معاصر مفاهيم خاص خود را دارد و هدف نگارنده تبيين بيان حق نيست بلکه از انجا که اين حق در ارتباط با موضوع محيط زيست تجلي مي يابد يکي از مباحث مناقشه برانگيز در اين زمينه موضوع حق بودن اين گزاره است وضعيت حق در اين دوران به مانند دوران معاصر است و اساسا در گفتمان فلسفي و سياسي و اخلاق اين دوران برجستگي چنداني ندارد در زمينه محيط زيست وطبیعت نيز به قط ع نمي توان از اين حق ياد کرد.(راسخ ،٩٢:١٣٨١) در قرون وسط ي در سده هاي ميانه حق در دامان آموزه هاي مذهبي ساخته و پرداخته مي شود و بصورت پراکنده اي مي توان به برخي از برداشت ها از مفهوم حق در اين دوران پي برد(مارتين پي گالددينگ ،مجله تحقیقات حقوق 26-25 :270) دوران حق اساسا زماني به ميان مي آيد که ادعاي يک شخص در مقابل شخص يا اشخاص ديگر مطرح مي گردد.(راسخ ،٣١١:١٣٨٨) حق در اين برهه زماني معنايي به خود گرفته است و مي توانيم از حق صحبت کنيم که بعدا" به عنوان مبنايي براي حقوق بشر معاصر از جمله حق بر محيط زيست قرار گيرد .( فاطمی ،١٣٨٨،:١٨) با اندکي تامل در ادبيات و ريشه هاي معرفتي گفتمان مخالف حقوق بشر به خوبي مي توان فهميد که بسياري از مخالفت ها در عدم تفکيک دقيق بين اين دو مفهوم ريشه داشته است .(فاطمي ،٢١١:١٣٨٠)
در نسل بندي حق ها در نسل اول ما با حقوق آزادي ها مواجه ايم (ذاکرايان ،١٣٨٣،ص ٢٢۶)ظهور اين نسل ناشي از دغدغه هاي حقوق مدرن و تجربه ها ي تلخ قرون وسط ايي و قرون جديد در مداخله و تجاوز دولت ها بر افراد بود در اين نسل فرض بر اين است که افراد انساني هستند که جامعه را تشکيل مي دهند و بدون وجود افراد انساني مفهوم جامعه معنايي ندارد .(,Rouland, Norbet )
نسل اول حقوق بشر ريشه در مفهوم حقوق و آزادي هاي عمومي دارد حق هاي اين نسل همان مجموعه حقوق مدني و سياسي را تشکيل مي دهند مهمترين اين حق ها حق آزادي ،حق حيات ،حق امنيت مي باشد (مشهدي٣۴:١٣٩٢) نسل دوم اين حق ها که درواقع نسل دوم حقوق بشر مي باشد در حوزه اجتماعي و اقتصادي مي باشد ريشه اين دسته از حقوق را بايد در مطالبات برخي از گروه هاي خاص يافت حق هايي همچون آموزش ،مسکن ،مراقبت بهداشتي ،اشتغال در غالب نسل دوم حقوق بشر مي باشد .(همان منبع :٣۵) با بررسي قانون اساسي فرانسه سال ١٩٤٦در مقدمه اين قانون آمده است ،جمهوري در مورد کليه مردان و زنان که در فرانسه زندگي مي نمايند اجراي حقوق فردي و دسته جمعي آزادي ها و حقوق را تضمين مي نمايد .اما نسل سوم حق ها مولود نيازهاي جديد بشري و اقتضائات دنياي مدرن است مانند موضوع محيط زيست درحقيقت حقوق نسل سوم اشاره به شعار سوم انقلاب فرانسه دارد يعني تجلي و ظهور مفهوم برادري است که امروزه در ادبيات حقوقي تحت عنوان "حقوق همبستگي "شناسايي شده است ويژگي اين نسل اين است که هم قابل اقامه و هم قابل مطالبه است و هم تحقق آن مستلزم تجمع همه امکانات جامعه اعم از اشخاص حقوقي و عمومي ،سازمانها ،دولت ها و نهاد هاي بين المللي است (ارجمند،١٣٨۵)حقوق نسل سوم در حقيقت در پاسخ به کاستي ها ي نسل اول و دوم حقوق بشر ظاهر گرديد اين حقوق نه ناشي از سنت فرد گرايي نسل اول و نه ناشي از سنت سوسياليستي نسل دوم بوده بلکه ريشه در يک نظام حقوقي با تحرک خاص دارد که درآن شاهد ظهور قواعدي هستيم که گاهي ادامه مفاهيم قديمي و گاهي تفسير ابعاد جديد نظم اجتماعي مي باشد .(جهرمي،١۴:١٣٨٨) مهمترين حقوق اين نسل سوم حقوق بشر (حقوق همبستگي)شامل حق توسعه ،حق صلح ،حق برخورداري از محيط زيست سالم مي باشد (مشهدي ،١٣٩٢:٣٧) نسل سوم حقوق بشر در هيچيک از اسناد جهاني يا ملي مورد شناسايي صريح قرار نگرفته و تبلور حقوقي در نظام حقوقي نيافته است صاحبان و ذي حقان اين دسته از حقوق نيز بصورت واضح مشخص نيستند در حقيقت مشکل اصلي و بنايي حق هاي جديد علاوه بر مشخص نبودن ذي حقان عدم امکان بر قراري توازن ميان صاحبان و مکلفان حقوق است .(لوسين زهادي ،١٣٨٣: ٢٦ )
مفهوم حق بر محيط زيست
مفهوم حق بر محيط زيست همواره با بر داشتهاي موسع و مضيق از مفهوم محيط زيست مواجه بوده است که بنظر مي رسد در برداشت موسع حمايت حداکثري است ولي ممکن است پاي در حيط ه ساير حق ها نيز مثل حق حيات ،حق بر سلامتي نيز بگذارد و در مفهوم مضيق محيط زيست دو رويکرد اساسي در برداشت از مفهوم و قلمرو موضوعي محيط زيست وجود دارد نخست شامل برداشتي است که مبني بر طبیعت محوري بوده و ديگري برداشتهاي انسان محور است .(مشهدي ،۴۵:١٣٩٢) در يک مقايسه تط بيقي با حقوق فرانسه اين شناسايي در فرانسه خود تحت تاثير حقوق بين الملل و حقوق اتحاديه اروپا و همچنين آرائ ديوان اروپايي حقوق بشر قرار داشته و هم اکنون در محتواي قانون اساسي ،آرائ قضايي و متون قانوني در سطح ملي تحکيم گرديده است اين حق در فرانسه بعد از تصويب قانون بارنيه و منشور اساسي محيط زيست به نقطه اوج خود رسيده است .به گونه اي که نمي توان آن را با قواعد در حال تکوين بين المللي حق بر محيط زيست مقايسه نمود .(مشهدي ١۶٨:١٣٩٢)
دلايل تاريخي در تصويب اسناد بين المللي

در متن اصلی مقاله به هم ریختگی وجود ندارد. برای مطالعه بیشتر مقاله آن را خریداری کنید