بخشی از مقاله

چکيده
يکي از اهداف اطلاعات حسابداري کمک به استفاده کنندگان در پيش بيني بازده سرمايه گذاري است . بخشي از متغيرهاي تاثيرگذار بر بازده سهام شرکتها در بازار سهام ناشي از اطلاعات مالي است که از طرف مديريت ارائه ميگردد. ميزان تاثير اين اطلاعات بسيار پيچيده و تاحدي ناشناخته است . سرمايه گذاران زماني در يک واحد اقتصادي سرمايه گذاري ميکنند که درباره آن اطلاعات کافي (شامل اطلاعات مالي) داشته باشند. لذا بکارگيري سياستها و طرح هاي افشاء اطلاعات مي تواند آگاهيها و اطلاعات برتر مديران را به بازار سرمايه منتقل ساخته و در برقراري ارتباط بين مديران و سرمايه گذاران موثر واقع شود. در اين مقاله سعي شده تا ضمن بررسي افشاء اختياري اطلاعات ، ارتباط آن با نرخ بازده سهام ارزيابي گردد. به عبارت ديگر هدف مقاله بررسي واکنش بازار به افشاي اختياري اطلاعات ميباشد.
واژگان کليدي
افشاء اختياري اطلاعات ، سهامدار، نرخ بازده
مقدمه
تصميم گيري نيازمند اطلاعات است و مديران همواره با اين مسئله روبرو ميشوند که سرمايه گذاران به چه اطلاعاتي جهت تصميم گيري نياز دارند. هر تصميم گيرنده با توجه به ساختار ذهني خود داراي يک چارچوب براي تصميم گيري است و هر يک از تصميم گيرندگان با توجه به چارچوب تصميم گيري خود با موضوعات برخورد ميکند، به طوري که "استامپ " در گزارش خود عنوان ميکند که يکي از مشکلات عمده در توسعه استانداردهاي حسابداري عدم شناخت از طبيعت و ماهيت فرايند تصميم گيري و عدم شناخت فرايند منطقي است ، که تصميم گيرنده سعي در دسترسي به آن دارد. يکي از معيارهاي مهم تصميم گيري سرمايه گذاران ، نرخ بازدهي شرکت مورد مطالعه خود ميباشد و محاسبه نرخ بازدهي شرکت به عنوان معياري براي ارزيابي عملکرد شرکت ، از اطلاعات افشاء شده توسط مديريت شرکت بدست مي آيد.
٢- پيشينه تحقيق
در ذيل چند نمونه از پژوهش هايي که در زمينه افشاي اطلاعات انجام شده ، ارائه گرديده تا از اين رهگذر نتيجه گيري شود که چه اطلاعاتي ميبايست در گزارشات مالي منعکس گردد و چگونه افراد، اطلاعات را براي دستيابي به پيش بينيهاي خود و اتخاذ تصميم در مورد وقايع نامطمئن آينده پردازش ميکنند.
١. سينگ وي و دساي در سال ١٩٧١ تحقيقي را تحت عنوان "تجزيه و تحليل تجربي کيفيت افشاء مالي شرکتها" در آمريکا انجام دادند. به نظر اين محققان ، افشاي اطلاعات شرکتها ميتواند شکلهاي مختلفي داشته باشد و گزارش سالانه به سهامداران شکل مهمي از افشاي ادواري شرکت است . سينگ وي و دساي با تحقيق خود به نتايج زير دست يافتند:
- شرکتهاي بزرگ نسبت به شرکتهاي کوچک از کيفيت افشاي بهتري برخوردارند.
- شرکتهايي که تعداد سهامداران بيشتري داشته باشند، از کيفيت افشاء بهتري برخوردارند.
- شرکتهايي که توسط موسسات حرفه اي CPA
حسابرسي مي شوند، نسبت به شرکتهايي که توسط موسسات حرفه اي کوچک حسابرسي ميشوند از کيفيت افشاء بهتري برخوردارند.
٢. بوتوسان در سال ١٩٩٧ تحقيقي باعنوان "رابطه بين سطح افشاء اختياري و هزينه سرمايه حقوق صاحبان سهام " انجام داد. وي در اين تحقيق به منظور اندازه گيري سطح افشاي اختياري از گزارشات سالانه شرکتها و رتبه بندي توسط موسسه مديريت سرمايه گذاري و تحقيق (AIMR) استفاده کرد و نتيجه گرفت که با افشاي اختياري بيشتر در گزارشات سالانه از هزينه سرمايه حقوق صاحبان سهام کاسته مي شود.
٣. هيل در سال ٢٠٠١ تاثير افشاء اختياري شرکت بر روي هزينه سرمايه مورد انتظار حقوق صاحبان سهام را مورد بررسي قرار داد و بيان کرد که کيفيت افشاء همچون هزينه سرمايه حقوق صاحبان سهام ذاتا ذهني بوده و ارزيابي آن بسيار مشکل است . وي براي محاسبه کيفيت افشاء صورتهاي مالي، شرکتهاي نمونه را براي سال مالي ١٩٩٧ بر اساس شاخص افشايي شامل سه قسمت زير از نظر افشاء امتيازبندي نموده است :
- اطلاعات زمينه اي و غيرمالي شامل ١٠ قلم و مجموعا ٢٠ امتياز
- تجزيه و تحليل روندي و تحليل هاي مديريتي شامل ١١ قلم و ٢٠ امتياز
- اطلاعات مربوط به ريسک مبتني بر ارزش و پروژه اي شامل ٩ قلم و ١٤ امتياز هيل به اين نتيجه رسيد که يک رابطه منفي و بسيار مهم بين کيفيت افشاء و هزينه مورد انتظار حقوق صاحبان سهام وجود دارد.
٣- افشاي اطلاعات
گروههاي استفاده کننده از گزارشات مالي از افراد و اقشار مختلف اجتماع با اهداف و سطوح آگاهي متفاوت تشکيل شده است . به اين ترتيب ، تنظيم گزارشهاي مالي به نحوي که بتواند اطاعات مورد نياز تمام استفاده کنندگان را فراهم سازد، ميسر نميباشد. از طرفي اصل افشاء ايجاب مي کند که کليه واقعيت هاي بااهميت مربوط به رويدادها و فعاليت هاي مالي واحد تجاري به شکل کامل و مناسب گزارش شود.
هندريکسن و ون بردا (١٩٩٢ ) بيان ميکنند که براي اينکه بتوان اطلاعات مناسب (و قابل قبول ) افشاء کرد، بايد به پرسشهاي زير پاسخ داد:
١. اين اطلاعات را بايد به چه کسي داد؟
٢. هدف از ارائه اين اطلاعات چيست ؟
٣. چه مقدار اطلاعات را بايد افشاء کرد؟
١-٣-پيشنهاد بدفورد براي افشاء اطلاعات
بدفورد پيشنهاد کرد بجاي اينکه تنها بر اصول پذيرفته شده حسابداري، بعنوان تنها روش سنجش و اندازه گيري تاکيد شود، ابزارها يا روش هايي ارائه گردد تا بدان وسيله اطلاعاتي سودمندتر به تصميم گيرندگان و مديريت ارائه شود.
٢-٣-پيشنهاد لو، سياست برابري و کارايي سياستهاي حسابداري
لوچنين استدلال کرد که براي پيشرفت در زمينه توجه نمودن به مسئله سياستها و خط مشي هاي حسابداري، بايد بصورت آشکاري توجه سياست گذاران را معطوف به اين مسئله کرد و در واقع مقصود از برابري اين است که در بازار سرمايه همه با هم برابرند. ديدگاه برابري موجب ميشود که منشاء اصلي نابرابري از بين برود و همين امر براي سرمايه گذاران آگاه يک مزيت اطلاعاتي است و موجب کاهش اثرهاي زيانبار اقدام هاي تدافعي که معمولا توسط افراد ناآگاه بعمل مي آيد مي گردد و در نهايت موجب افزايش رفاه عموميخواهد شد.
٣-٣-ديدگاه آ.گ . حفظ حريم شخصي مصرف کننده
از اين ديدگاه ، انتخاب سياست حسابداري هيچگاه نميتواند بيطرفانه باشد. در اين ميان کسي هست که خواست يا سليقه وي تامين ميشود و کسي هم هست که خواست وي برآورده نميشود. از نظر اخلاقي اين پرسش مطرح است که فرايند سياست گذاري بايد بر پايه چه رهنمودي قرار گيرد و در راستاي تامين منافع چه گروهي قرار داشته باشد. دو راه يا گزينه وجود دارد. راه نخست اين است که تدوين کننده استاندارد ارتباطي يکسان با منافع همه افراد داشته باشد و با توجه به اصل بيطرفي بايد استانداردهايي ارائه شود که به تبعيت از آن رفاه اجتماعي به حداکثر برسد.
راه دوم اين است که به منافع يک گروه اولويت داد و براي آنها مزيت قائل شد، اين گروه نمي تواند کسي جز گروه مصرف کننده قرار گيرد که منافع استفاده کنندگان تامين شود.
٤- افشاي الزامي يا اختياري
مطالعات متعددي دستاوردهاي اقتصادي افشاي اختياري را مورد آزمون قرار داده اند. اين مطالعات استدلال ميکنند که بطور بالقوه شرکتهاي با افشاي اختياري گسترده از سه طريق بر روي بازار سرمايه تاثير ميگذارند بهبود نقدينگي سهام آنها در بازار سرمايه ، کاهش هزينه سرمايه آنها، و افزايش تعداد تحليل گران مالي آنها.
ولي هندريکسن و ون بردا با توجه به پژوهش ها و شواهد مشاهده شده بيان ميکنند که شرکتها تمايل چنداني به افزايش ميزان افشاء اطلاعات مالي ندارند، مگر اينکه از سوي حرفه حسابداري يا دولت ، مجبور شوند. آنها عنوان مي کنند که اين پژوهش ها، عدم تمايل شرکتها را براي افزايش افشاء اطلاعات مالي به دلايل ذيل ميدانند:
١. افشاي اطلاعات باعث ميشود که شرکتهاي رقيب از وضع نامطلوب آنها آگاه شوند و اين به ضرر سهامداران است .
٢. گفته ميشود که اتحاديه هاي کارگري پس از کسب اطلاعات در مورد دستمزدها بهتر ميتوانند چانه بزنند.
٣. اغلب ادعا مي شود که سرمايه گذاران نمي توانند رويه ها و سياستهاي حسابداري را درککنند و افشاي اطلاعات بيشتر موجب گمراهي و نه هدايت آنها خواهد شد.
٤. يک ديدگاه اين است که امکان دارد ساير منابع اطلاعاتي موجود بتوانند اطلاعات مالي مورد نظر سرمايه گذاران را با هزينه اي کمتر از اطلاعاتي که از طريق صورتهاي مالي بدست مي آيد ارائه کنند.
٥. ناآگاهي از نيازهاي سرمايه گذاران هم دليلي است براي محدود کردن اطلاعات و در واقع اطلاعات کمتري افشاء ميگردد.
٥- مفهوم بازده
مي توان بازده را بدين صورت تعريف کرد که به معني چشم پوشي از منافع فعلي به اميد رسيدن به منافع بيشتر در آينده است .
بازده در فرايند سرمايه گذاري، نيروي محرکي است که ايجاد انگيزه ميکند و پاداشي براي سرمايه گذاران محسوب ميشود. بازده ناشي از سرمايه گذاري براي سرمايه گذاران حائز اهميت است ، براي اينکه تمامي بازي سرمايه گذاري به منظور کسب بازده صورت ميگيرد. ارزيابي بازده ، تنها راه منطقي (قبل از ارزيابي ريسک ) است که سرمايه گذاران ميتوانند براي مقايسه سرمايه گذاريهاي جايگزين و متفاوت از هم انجام دهند.
بازده سرمايه گذاري شامل دو قسمت ميباشد. "بازده کمي " و "بازده کيفي " بازده کمي شامل :
- عايدي يا سود: وجوهي است که بصورت متناوب و دوره اي به يک سرمايه گذاري تعلق ميگيرد يا به عبارت ديگر پرداخت نقدي است که به دارندگان دارائيها و اوراق بهادار پرداخت ميشود.

در متن اصلی مقاله به هم ریختگی وجود ندارد. برای مطالعه بیشتر مقاله آن را خریداری کنید