بخشی از مقاله

چکیده

اقلام تعهدی اختیاری اقلامی هستند که مدیریت می تواند با استفاده از آن سود و زیان را کم و زیاد کند و بنوبه خود بر روی بازده سهام تاثیر بگذارد. این تحقیق به بررسی رابطه بین اقلام تعهدی اختیاری با بازده سهام و با در نظر گرفتن فرصت های سرمایه گذاری می پردازد. روش تحقیق حاضر از نوع همبستگی و براساس هدف کاربردی می باشد و بدین منظور ،نمونه ای شامل 116 شرکت پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران طی سال های 1386تا 1391 مطالعه شده است..نتایج تحقیق حاکی از این بود که در شرکتهایی با فرصت سرمایه گذاری بالا، رابطه مثبت و معناداری بین اقلام تعهدی اختیاری وبازده سهام وجود دارد. و همچنین در شرکتهایی با فرصت سرمایه گذاری پایین، رابطه منفی و معناداری بین اقلام تعهدی اختیاری وبازده سهام وجود ندارد.

واژه های کلیدی: اقلام تعهدی اختیاری، بازده سهام، فرصتهای سرمایه گذاری.
 


مقدمه

مدیران با استفاده از روشهای متعدد حسابداری اقدام به مدیریت سود شرکت میکنند. تغییر مقدار سود یا بدلیل انتقال اطلاعات به ذینفعان برون سازمانی در مورد توان بالقوه شرکت برای سودآوری، و یا بدلیل جلوگیری از نقض شرایط قراردادهای بدهی ویا در جهت حفظ منافع مدیریت است. تغییر سود به هر دلیلی میتواند منجر به تغییر قیمت و بازده سهام شود. اما به طور کلی این سؤال مطرح میشود که عکسالعمل بازار نسبت به مدیریت سود در موقعیتهای مختلف چگونه است؟ برای یافتن پاسخ این پرسش، واکنش بازار از مدیریت سود در شرکتهای با فرصتهای سرمایهگذاری بالا بررسی و اقلام تعهدی اختیاری کوتاه مدت و بلندمدت به مثابه یکی از شاخص های سنجش مدیریت سود استفاده میشود. همچنین برای بررسی واکنش بازار نسبت به اقلام تعهدی اختیاری - معیار مدیریت سود - ، رابطه اقلام تعهدی اختیاری با بازده واقعی مورد بررسی قرار میگیرد.

بیان مسئله

به علت انعطافپذیری ذاتی که در برخی از استانداردهای حسابداری وجود دارد، تفسیر و بکارگیری این رویهها در بسیاری از موارد تابع قضاوت و اعمال نظر مدیران است و این فرصت برای آنها فراهم شده تا با استفاده از تکنیکهای متنوع از جمله اقلام تعهدی حسابداری، سود گزارش شده را مدیریت نمایند  بنابراین سودحسابداری ممکن است عملکرد واقعی واحدتجاری را منعکس ننماید و این رفتار مداخلهگرانه بر کیفیت اطلاعات ارائهشده و سودمندی آنها برای تصمیمات سرمایهگذاران تأثیر داشته باشد. مخصوصاً در شرکتهایی با عملکرد ضعیف، مدیریت میتواند با بکارگیری رویههای حسابداری سلیقهای یا تغییر برآوردها از میزان معقول، عملکرد واقعی شرکت را پنهان کند. در واقع پنهان کردن روند عملیات واقعی با استفاده از تهاترهای حسابداری سلیقهای و افشا نشده، از مصادیق مدیریت سود "ناکارا" میباشند.

در مقابل، مدیریت سود"کارا" نیز وجود دارد. یک فعالیت عاقلانه و مناسب که بخشی از بازدهی سهامداران میباشد، از موارد مدیریت کارا به شمار میرود مدیریت سود کارا از فرآیند روزمره اداره شرکت با مدیریت عالی، محسوب میشود، که در طی آن مدیریت، بودجه معقول تعیین مینماید، نتیجهها وشرایط بازار را بررسی میکند، در برابر تمامی تهدیدات و فرصتهای غیر منتظره واکنش مثبت نشان میدهد و تعهدات را در بیشتر موارد به انجام میرساند. یک شرکت نیاز به بودجهریزی، داشتن هدف، سازماندهی عملیات داخلی و ایجاد انگیزه در کارکنانش در کنار ایجاد یک سیستم بازخورد، جهت آگاهی سرمایه گذارانش دارد. رسیدن به عملکرد با ثبات و قابل پیشبینی و رسیدن به روند مثبت سود با استفاده از عوامل برنامهریزی و عملیاتی خوب، نشانه ای از مهارت ها و پیشرفت است که بازار به آن پاداش می دهد از آنجا که موقعیت اقتصادی شرکتها میتواند در انگیزه مدیران برای دستکاری سود اثرگذار باشد برای بررسی واکنش سرمایهگذاران نسبت به اقلام تعهدی اختیاری، شرکتها از نظر فرصتهای سرمایه گذاری به دو گروه، شرکتهایی با فرصتهای سرمایهگذاری بالا و پایین تقسیمبندی میشوند.

در شرکتهایی با فرصتهای سرمایهگذاری بالا انگیزهی مدیران از مدیریت سود میتواند انتقال اطلاعات خصوصی شرکت به سهامداران و عموم باشد، بدین ترتیب در این موارد افزایش اقلام تعهدی ناشی از علامت دهی به بازار است و منجر به کاهش عدم تقارن اطلاعاتی میشود این حالت در صورتی که استفادهکنندگان از اطلاعات نیز چنین برداشتی از افزایش اقلام تعهدی داشته باشند تقاضا برای سهام شرکت افزایش یافته و افزایش بازده شرکتها را بههمراه خواهدداشت. بنابراین مدیران شرکتهای دارای فرصتهای رشد بالا، دارای این انگیزه هستند که از بین روشهای حسابداری، روشی را برگزینند که ارزش اطلاعاتی سود را با انتقال اطلاعات خصوصی شرکت به سهامداران بهبود بخشند که این امر از یک طرف باعث افزایش اطمینان سرمایهگذاران و جلوگیری از کاهش تعداد سرمایهگذاران شرکت میشود و از طرف دیگر بازار نیز افزایش اقلام تعهدی اختیاری را مدیریت سود آگاهیدهنده تفسیر میکند.

طبق این نتایج "بازار نسبت به مدیریت سود در شرکتهایی با فرصتهای سرمایهگذاری بالا واکنش مثبت نشان میدهد" پس در سطوح بالای فرصتهای سرمایهگذاری با افزایش اقلام تعهدی، میزان بازده سهام افزایش مییابد و مدیریت شرکتهای دارای فرصتهای سرمایهگذاری بالا از انگیزهی بالاتری برای انتشار اخبار خوب برخوردار میشوند. در واقع آزادی عمل مدیران که آنها را قادر به تعدیل سود میکند به مدیران این امکان را میدهد که اطلاعات خصوصی و محرمانه خود را به استفادهکنندگان انتقال دهند. به عبارت دیگر "ضریب واکنش اقلام تعهدی اختیاری نسبت به بازده در شرکتهای با فرصتهای سرمایهگذاری بالا، مثبت و معنادار است" - فرضیه علامت دهی - .

از طرفی مدیرانی که پاداش آنها بر اساس سود تعیین می شود تمایل دارند آن گروه از روشهای حسابداری را برگزینند که سود حسابداری دوره جاری را به قیمت فداکردن سودهای آینده افزایش دهند. در صورتی که واکنش بازار نسبت به افزایش اقلام تعهدی اختیاری در شرکتهایی با فرصتهای سرمایهگذاری پایین، منفی باشد، بازار مدیریت سود را در جهت افزایش مطلوبیت شخصی مدیریت - مثلاً افزایش پاداش - قلمداد مینماید پس در برداشت آگاهیدهنده نبودن اقدامات مدیریت، بین مدیریت سود از طریق افزایش اقلام تعهدی اختیاری و بازدهی سهام یک رابطه منفی وجود دارد و بهعبارتی "ضریب واکنش اقلام تعهدی اختیاری نسبت به بازده در شرکتهای با فرصتهای سرمایهگذاری پایین، منفی و معنادار است" - فرضیه فرصت طلبی - .

بنابراین با توجه به مطالب بیان شده پژوهش حاضر در پی پاسخ به سؤالات زیر میباشد:

- 1 آیا بازده سهام نسبت به مدیریت سود در شرکتهایی با فرصتهای سرمایه گذاری بالا واکنش مثبت نشان میدهد؟ - فرضیه علامت دهی - - 2 آیا بازده سهام نسبت به مدیریت سود در شرکتهایی با فرصتهای سرمایهگذاری پایین واکنش منفی نشان میدهد؟ - فرضیه فرصت طلبی -

اهداف پژوهش

در هر فعالیتهای اقتصادی افراد شرکت کننده نیازمند اطلاعات میباشند تا بتوانند در جهت به حداقل رساندن زیان خود تصمیمات بهینهای اتخاذ کنند. مدیران شرکتها بدنبال آن هستند که ارزش سهام شرکت در بازار حداکثر گردد و یا به عبارت دیگر ثروت سهامداران حداکثر شود. سهامداران عادی بدنبال این هستند که از سرمایه اولیه خود در پایان دوره بتوانند حداکثر بازده را داشته باشند و وامدهندگان شرکت هم انتظار دارند که اصل و فرع وام خود را در سررسید باز پس گیرند. بنابراین شناسایی شاخص های اثرگذار در تصمیمگیری استفادهکنندگان - اطلاعات مربوط - از اهمیت ویژهای برخوردار است. لذا هدف کلی این تحقیق عبارت است از:

"آیا واکنش اقلام تعهدی اختیاری به عنوان شاخص مدیریت سود نسبت به بازده سهام،تحت تاثیر فرصتهای سرمایه گذاری قرار می گیرد"

در متن اصلی مقاله به هم ریختگی وجود ندارد. برای مطالعه بیشتر مقاله آن را خریداری کنید