بخشی از مقاله

*** این فایل شامل تعدادی فرمول می باشد و در سایت قابل نمایش نیست ***

برآورد قدرت بازاری تقاضای صادرات صنعت کاشی و سرامیک ایران: با تحلیل بازار عراق
چکیده
مقاله حاضر به بررسی تقاضای صادراتی صنعت کاشی وسرامیک، با اندازهگیری درجه قدرت بازاری وتحلیل بازارعراق (که با اهمیتترین بازارصادراتی کاشی وسرامیک ایران میباشد) برای دوره زمانی1392-1377 میپردازد. هدف مقاله حاضر پاسخگویی به این سوال است که آیا ایران در صادرات کاشی و سرامیک به عراق دارای قدرت بازاری است؟ برای ارزیابی ساختار بازار صنعت کاشی وسرامیک و تقاضای صادراتی آن در بازار عراق و تحلیل قدرت بازاری ازشاخص لرنر استفاده شده است، و در محاسبه شاخص لرنر از روش ساختاری (برآورد همزمان معادلات بخش تقاضا وهزینه) استفاده شده است، به طوری که ابتدا معادله تقاضای صادرات کاشی و سرامیک به عراق و معادله هزینه تمام شده تولید با اســـتفاده ازروش معادلات همزمان2SLS تخمین زده شــده و براساس نتایج بدست آمده در دوره زمانی یاد شده، شاخص لرنر برابر1/52 محاسبه گردیده است، که بیانگر وجود قدرت بازاری در این صنعت در تقاضای صادراتی است.
واژههای کلیدی: قدرت بازاری، تمرکز، کاشی و سرامیک، شاخص لرنر، بازارعراق.

(1مقدمه :
صنعت کاشی و سرامیک به عنوان یکی از صنایع پر اهمیت در کشور محسوب می گردد. سابقه ی این صنعت بصورت صنعتی و کارخانه ای به اوایل دهه 40 خورشیدی می رسد،بطوریکه اولین کارخانه کاشی ایران در سال 1339 بنام ایرانا تاسیس شد و اگر چه طی سال های انقلاب 57 و جنگ تولید کاشی با وقفه همراه بود ، اما طی 53 سال فعالیت این صنعت در کشور تولید آن از500 هزار مترمربع به550 میلیون متر مربع در سال 1392رسیده است .این صنعت در ایران با حجم سرمایه گذاریی بالغ بر 3/5 میلیارد دلار و بیش از390 هزار شاغل ازنظر میزان تولید در جهان جایگاه چهارم واز نظرصادرات نیز مقام چهارم را داراست.کشورعراق نیزبا بیش از4/2 درصد ازکل واردات جهان(بیش از100 میلیون مترمریع درسال) دارای جایگاه چهارم درمیان کشورهای مهم در واردات کاشی است،و بیش از80 درصد صادرات کاشی و سرامیک ایران نیز به کشور عراق انجام می شود.(مجله ی انجمن کاشی و سرامیک (1392
ازاین رومطالعهی صنعت کاشی وسرامیک ایران وبازارصادراتی آن- بخصوص بازارعراق- ازاهمیت وجایگاه ویژهای برخورداراست چراکه وجود تمرکز بالا در یک بازار این ظن را بوجود می آورد که در این بازار احتمالا قدرت بازاری وجود دارد ولی نمی توان به وجود آن مطمئن بود(کاشی .(1392در صورت وجود قدرت بازاری با بکارگیری راهکارهای موثر واعمال قدرت بازاری وافزایش صادرات این محصول درسال های آتی نتایج مطالعه تاثیر گذارخواهد بود.دراین راستا مطالعه تقاضای صادراتیصنعت کاشی وسرامیک با اندازهگیری درجه قدرت بازاری وتحلیل بازارعراق برای دورهیزمانی - 1392-1377صورت گرفته است.و پژوهش هایی که در این راستا مورد بررسی قرار گرفته اند شامل اندازه گیری قدرت بازاری صادرات کاکائو از نیجریه به هلند (توسط اوکپارا (2011 و اندازه گیری قدرت بازاری صادرات برنج تایلند به چهار بازار هدف چین ،آمریکاادونزی وآفریقای جنوبی است که (توسط تاور-ایت پونگ(2014صورت گرفته است.همچنین مطالعاتی که توسط محققین داخلی دربرآورد قدرت بازاری صنایع مختلف توسط (شهیکی تاش 1390و1392و(1394 صورت گرفته است وبرآرود قدرت بازاری درصنایع کاشی اسپانیا و ایتالیا که توسط (پارجا ویورو- سالونت (2004انجام شده ونتایج آنها درجدول مقایسه ای پیوست آمده است،که همگی در راستای اهداف پژوهش حاضربوده است .
دراین مقالهبه منظور ارزیابی ساختار صنعت کاشی وسرامیک ایران و تقاضای صادراتی آن در بازار عراق و تحلیل قدرت بازاری ایران از شاخص لرنر استفاده شده است، که درمحاسبه ی شاخص لرنر به روش ساختاری (برآورد همزمان معادلات بخش تقاضا وهزینه) ابتدا معادله ی تقاضای صادرات کاشی و سرامیک به عراق و معادله ی هزینه ی تمام شده تولید با اســـتفاده ازروش معادلات همزمان 2SLS تخمین زده شــده است. مهمترین جنبه ی نوآوری این مقاله بررسی ساختار بازار واندازه گیری شاخص قدرت بازاری درصادرات به مهمترین بازارهدف صادراتی ایران طی سال های اخیریعنی عراق است.
(1-1 طرح و بیان مسئله شومپیتر اقتصاددان نهاد گرای اتریشی در تشریح رقابت می گوید " رقابت یک فرآیند خود مخرب است، به این ترتیب که رقبا همواره درصدد هستند نتیجه ی بهتری نسبت به سایرین بدست آورند و در راه رسیدن به این هدف در ابعاد مختلف همچون تحقیق و توسعه، افزایش کارایی و غیره اهتمام می ورزند و صاحب قدرت بازاری می شوند"(کاشی (1390 قدرت بازاری به صورت توان یک کشور در تغییر قیمت ها به سطوح بالاتر از رقابت کامل تعریف می گردد (ستافت1(2002 هرگاه یک گروه از طرفهای بازار در مقایسه با گروههای دیگر از قدرت چانه زنی بالاتری برخوردار باشند، قدرت بازاری ایجاد می شود(ورهوا2(2003، قدرت بازار می تواند در بازار خرید(انحصار خرید) یا بازار فروش محصول (انحصار فروش) ایجاد شود .وجود قدرت بازار در فروش باعث میشود تا بخشی از مازاد مصرف کننده در قالب قیمت های بالاتر توسط عرضه کننده جذب شود که در مورد محصول صادراتی به صورت دریافت قیمت بالاتر از مصرف کنندگان خارجی است. صادر کنندگان برای شناخت کافی بازارهای هدف، به درجه ی تمرکز بازار، رفتار رقبا وموانع ورود به این بازار وبرخی دیگر از عوامل مؤثر بر بازار نیاز دارند، درهر بازاری بازیگران بازار(خصوصا صادر کنندگان ) درصددند تا با دستیابی به اطلاعات کافی وشناخت بازار وساختار آن وتعیین درجه ی رقابت بین رقبا، سیاست های قیمتی وغیر قیمتی خود را طوری تدوین و طراحی کنند که بتوانند سود خود را حداکثر نمایند . اساس تحلیل واندازه گیری قدرت بازار فرض حداکثرسازی سود است.(کاشی- شهیکی تاش (1384
اعمال قدرت بازاری برای بنگاه انحصاری ثمره شیرینی بصورت سود بالا و بدون خطر و نیز مزایای اجتماعی و سیاسی را به همراه دارد. ازطرفی به صرف وجود منابع قدرت بازاری دریک بازار نمی توان به وجود قدرات بازاری مطمئن بود.ممکن است در یک بازار تمرکز بالا باشد، تعداد بنگاهها اندک وموانع ورود مرتفع ،صرفه های مقیاس بالا و ...باشد اما به هر دلیل اثری از قدرت بازاری مشاهده نشود. درواقع قدرت بازاری در یک بازار یک مقوله ی تصادفی است. هریک ازمنابع بروز قدرت بازاری برحسب احتمال می توانند در ظهور قدرت بازاری نقش داشته باشند برای مثال وجود تمرکزبالا دریک بازار این ظن را بوجود می آورد که در این بازار احتمالا قدرت بازاری وجود دارد ولی نمی توان به وجود آن مطمئن بود(کاشی (1392با توجه به این موضوع و اینکه سهم قابل توجهی از بازار عراق در اختیار ایران است(حدود 80 درصد ) وکاملا مشخص است که میزاان تمرکزدراین بازار به نفع ایران بالاست، اما نمی توان گفت که ایارن در این بازار دارای قدرت بازاری است از این رو بررسی وجود قدرت بازاری نیازمند تحقیق است.
(2 مبانی نظری :


قدرت بازاری:
شومپیتر اقتصاددان نهاد گرای اتریشی در تشریح رقابت می گوید (( رقابت یک فرآیند خود مخرب است ، به این ترتیب که رقبا همواره درصدد هستند نتیجه ی بهتری نسبت به سایرین بدست آورند و در راه رسیدن به این هدف در ابعاد مختلف همچون تحقیق و توسعه، افزایش کارایی و غیره اهتمام می ورزند و صاحب قدرت بازاری می شوند)) (کاشی (1392
قدرت بازاری به صورت توان یک کشور در تغییر قیمت ها به سطوح بالاتر از رقابت کامل تعریف می گردد هرگاه یک گروه از طرف های بازار در مقایسه با گروه های دیگر از قدرت چانه زنی بالاتری برخوردار باشند، قدرت بازاری ایجاد می شود، قدرت بازار می تواند در بازار خرید(انحصار خرید) یا بازار فروش محصول (انحصار فروش) ایجاد شود .وجود قدرت بازار در فروش باعث میشود تا بخشی از مازاد مصرف کننده در قالب قیمت های بالاتر توسط عرضه کننده جذب شود که در مورد محصول صادراتی به صورت دریافت قیمت بالاتر از مصرف کنندگان خارجی است.
صادر کنندگان برای شناخت کافی بازارهای هدف، به درجه ی تمرکز بازار، رفتار رقبا وموانع ورود به این بازار وبرخی دیگر از عوامل مؤثر بر بازار نیاز دارند ، درهر بازاری بازیگران بازار ( خصوصا صادر کنندگان ) درصددند تا با دستیابی به اطلاعات کافی و شناخت بازار و ساختار آن و تعیین درجه ی رقابت بین رقبا ، سیاست های قیمتی و غیر قیمتی خود را طوری تدوین و طراحی کنند که بتوانند سود خود را حداکثر نمایند . اساس تحلیل واندازه گیری قدرت بازار فرض حداکثرسازی سود است بازارها دارای سه خصلت محلی،منطقه ای و جهانی اند و درهر بازار ساختارهای رقابتی تا انحصاری قابل مشاهده است ، پژوهشگران بازار برای شناسایی ماهیت بازارهای مختلف و تحلیل علت نقص در این بازارها عناصری چون موانع ورودی ، صرفه های مقیاس و رفتارهای راهبردی را بررسی می کنند .
برای سنجش درجه ی رقابت و انحصار در بازارها از شاخص های علمی برای اندازه گیری درجه ی رقابت یا انحصار استفاده می شود،با انتخاب شاخص مناسب واستفاده از مباحث طرف عرضه و طرف تقاضا درجه ی رقابت یا انحصار در هر طرف ارزیابی شده و بازارهای منتخب طبقه بندی می شوند .
درسنجش و ارزیابی قدرت انحصاری ، درجه رقابت و انحصار در بازارها و تعیین ساختار بازار اقتصاددانان بسیاری با ارائه شاخص ها و معیارهای محاسبه درجه رقابت در بازارها کوشیده اند که مهمترین این شاخص ها شاخص نسبت تمرکزn بنگاه یا n کشور(( ،شاخص هرفیندال –هریشمن ( (HHI ،شاخص لرنر، شاخص هاناکی (H-K) ، شاخص آنتروپی مرتبه اول شانن (E) ، شاخص انحراف معیار لگاریتمی (L) ، شاخص برجیجنن و... می باشند که هدف نهایی آنها معرفی چارچوب علمی برای ساختار بازارها بوده است،و ساختار بازار آن دسته از خصوصیات سازمانی بازاراست،که با شناسایی آن ها می توان ماهیت قیمت گذاری و رقابت در بازار را مشخص کرد.هر چه بخش وسیعی از بازار دراختیار تعداد محدودی از کشور ها باشد ساختاربازاربه انحصاری نزدیکتراست.شاخصهای اندازهگیری،این امکان ر-افراهم می سازندکه اطلاعات مربوط به تعداد کشورها ونحوه ی توزیع بازار بین آنها درعددی معین خلاصه شود . (کاشی (1392
در این بخش بعنوان مبانی نظری شاخص های اندازه گیری رقابت و انحصار به چند شاخص و چگونگی محاسبه ی آنها اشاره می شود :
شاخصهای اندازهگیری ساختار بازار(قدرت بازاری ) از جنبههای مهم ساختار بازار، تمرکز است. با استفاده از مفهوم تمرکز میتوان ساختار بازار و به عبارتی اندازه رقابت و انحصار را در بازارهای انفرادی و یا در اقتصاد بررسی کرد. تمرکز عبارت است از چگونگی و نحوه تقسیم بازار بین بنگاههای مختلف؛ و در اندازهگیری آن، اندازه نسبی بنگاهها مدنظر است. هرچه بازار ناعادلانهتر بین بنگاهها توزیع شود، تمرکز بیشتر و درصورت ثابت بودن تمامی شرایط هرچه تعداد بنگاهها بیشتر باشد، درجه تمرکز کمتر خواهد بود. درواقع، اندازه تمرکز، ارتباط معکوسی با تعداد بنگاهها و ارتباط مستقیمی با توزیع نابرابر سهم بنگاهها در بازار دارد. بنابراین، تمرکز را میتوان بهصورت زیر نوشت (مدلا، دابسون و میلر، 1995؛ شیفرد، :(1990

در این رابطه، حرف C بیانگر اندازه تمرکز، n بیانگر تعداد بنگاهها و i بیانگر نابرابری در توزیع سهم بنگاهها است که میتوان آن را با شاخصهای پراکندگی مانند واریانس و انحراف معیار اندازه سهم بنگاهها از بازار اندازهگیری کرد. در مورد تمرکز باید بین تمرکز در سطح خرد و کلان تفاوت قائل شد. هنگامی که از تمرکز در سطح اقتصاد بحث میشود، منظور سهم چند بنگاه و شرکت بزرگ از کل تولید یک بخش یا تمامی بخشهای اقتصادی است. برای اندازهگیری تمرکز کلان معمولا سهم 50 یا 100 بنگاه بزرگتر از کل ارزش تولیدشده در اقتصاد محاسبه میشود و نسبت تمرکز 50 یا 100 بنگاه نامیده میشود. در محاسبه تمرکز کلان، به بنگاههایی که ازحیث اندازه (فروش، تولید خالص و ارزش افزوده) بزرگتر از سایر بنگاهها باشند، توجه میشود، که این بنگاهها میتوانند از صنایع مختلفی باشند؛ در حالی که در محاسبه تمرکز بازار در سطح صنایع انفرادی فقط بنگاهها و شرکتهایی توجه میشود که ازحیث فعالیت و محصول تولیدشده (و روشهای تولید) شبیه هم هستند و یا برحسب تقسیمبندیهای استاندارد صنایع، در یک صنعت خاص قرار دارند.
تعداد بنگاههای موجود در یک بازار و نحوه توزیع بازار دربین آنها، دو جنبه مهم از ساختار بازار است که در شکلگیری تمرکز بازار نقش مهمی ایفا میکند. در سطح بازارهای انفرادی، تمرکز بازار را میتوان صرفا برحسب نحوه توزیع بازار بین بنگاههای تولیدکننده یک محصول همگن محاسبه کرد. در چنین حالتی، با معیار نابرابری تمرکز روبهرو هستیم؛ حال آنکه اگر به هر دو جنبه بازار یعنی هم تعداد بنگاهها و هم نحوه توزیع بازار توجه شود، معیارهای مطلق تمرکز ایجاد میشود.

برای محاسبه تمرکز، شاخصهای مختلفی وجود دارد که هر یک مزایا و معایبی دارد؛ اما یک شاخص تمرکز خوب باید این ملاکها را داشته باشد: .1 بهسهولت قابل درک باشد؛ .2 مستقل از اندازه بازار باشد؛ .3 اندازه آن بین صفر و یک بوده و بدون بعد باشد؛ .4 پایههای نظری قوی داشته باشد (هال و تایدمن، .(1976 برای درک این ملاکها از منحنی تمرکز استفاده میشود. منحنی تمرکز، نشاندهنده ارتباط بین تولید تجمعی و فراوانی مطلق یا نسبی تجمعی بنگاهها است.

در اقتصاد کاربردی، شاخصهای متعددی برای اندازهگیری نوع ساختار بازار وجود دارد که از آن میان میتوان به شاخصهای معکوس تعداد بنگاهها، تبعیض قیمتی، شاخص لرنر نرخهای سود، نسبتتمرکز شاخص هرفیندال شاخص هانا ـ کی، شاخص آنتروپی، اشاره کرد (مد لا، دابسون و میلر، 1995؛ کلارک،1990؛آدلمن 1969؛ لرنر 1934؛ )
2-2-1-1 معکوس تعداد بنگاهها: این شاخص، سادهترین شاخص تمرکز است. یکی از نقاط ضعف این شاخص، دادن اهمیت برابر به همه بنگاهها است. (کلارک، (1990
2-2-1-2 نسبتهای تمرکز (CRi) (سهم n بنگاه برتر)
نسبت تمرکز، نشاندهنده اندازه تولید (یا فروش) iتا از بزرگترین بنگاهها به کل اندازه تولید (یا فروش) بازار است. به عبارت مشخ صتر، نسبت تمرکز یک بنگاهی را با CR1 نشان میدهد و مبین آن است که بزرگترین بنگاه موجود در بازار، چه سهمی از اندازه تولید (یا فروش بازار) را تشکیل میدهد و نسبت تمرکز n بنگاهی را با CRn نشان میدهد و بیانگر نسبت مجموع اندازه nتا از بزرگترین بنگاههای موجود در بازار به کل اندازه تولید (یا فروش) بازار است. از آنجا که در بازار رقابتی، اندازه بازار دربین بنگاههای زیادی توزیع میشود و درنتیجه نسبت تمرکز یکبنگاهی (CR1)،
چهاربنگاهی (CR4)، هشتبنگاهی (CR8) و حتی 16 بنگاهی (CR16) ارقام کوچکی خواهد بود، در یک بازار انحصار کامل، یک بنگاه، کل اندازه بازار را تشکیل میدهد و نسبت تمرکز یکبنگاهی نزدیک به یک است (مد لا، دابسون و میلر، .(1995
با شاخص نسبت تمرکز، نوع ساختار بازار(رقابت و انحصاری) تاحدودی مشخص میشود؛ ولی اطلاعات جامعی از وضعیت بنگاههای دیگر بازار ارائه نمیدهد. این شاخص گرچه کاربرد بالایی دارد، نقاط ضعفی نیز دارد. مهمترین محدودیت این شاخص، اتکا بر یک نقطه روی منحنی تمرکز است و لذا در محاسبه این شاخص، اطلاعات زیادی ازدست میرود. دامنه تغییرات این شاخص بین صفرو صد درصد قرار دارد. ازجمله نقاط ضعف دیگر این شاخص، اختیاریبودن n

است.همچنین، این شاخص فقط به اطلاعات چند بنگاه اول توجه دارد. به عبارت دیگر، اگر تغییری در صنعت صورت گیرد بهطوریکه بنگاههای بزرگ را تحت تأثیر قرار ندهد، اندازه شاخص تغییر نمیکند. همچنین، نسبت تمرکز تاحد زیادی به تعریف بازار بستگی دارد. بازار وسیع، نسبت تمرکز را کاهش میدهد؛ درحالیکه بازار کوچک معمولا اثر معکوسی بر نسبت تمرکز دارد.
شاخص هرفیندال
شاخص هرفیندال (HI) برای رفع برخی نقایص شاخصهای نسبت تمرکز و معکوس تعداد بنگاهها را اریس سی. هرفیندال (1959) پیشنهاد کرد. شاخص هرفیندال، چگونگی توزیع اندازه بازار بین بنگاههای موجود و نوع ساختار بازار را بهتر از نسبت تمرکز مشخص میسازد. با شاخص HI، به تمامی نقاط روی منحنی تمرکز توجه میشود و از اطلاعات موجود در سراسر این منحنی استفاده میشود، درواقع، در این شاخص، برخلاف شاخص تمرکز، از اطلاعات همه بنگاهها برای محاسبه در جهت مرکز استفاده میشود. شاخص هر فیندال((HIبافرمول زیر محاسبه میشود:

دراین فرمول، n تعداد بنگاههای موجود در بازار و S سهم بنگاهها از کل اندازه بازار است. در شاخص فوق، تعداد بنگاهها (x) و اندازه سهمهای نسبی آنها (xi) در محاسبه مدنظر قرار میگیرد. اگر تعداد بیشماری بنگاه با اندازههای نسبی یکسان در بازار باشند، شاخص هرفیندال بسیار کوچک و نزدیک به صفر خواهد بود و اگر تعداد کمی بنگاه و با اندازههای نسبی نابرابر در بازار وجود داشته باشند، این شاخص نزدیک به یک خواهد بود (هرفیندال، .(1959
آدلمن (1969) با مطالعات بیشتر روی شاخص هرفیندال توانست آن را تعمیم دهد. او با جمع شیبهای منحنی تمرکز، به شاخص هرفیندال دست یافت. اگر تعداد کل فروش بنگاهها در یک صنعت A و تعداد فروش ni بنگاه از این صنعت ai باشد، شیب منحنی تمرکز در این صنعت بهصورت زیر محاسبه میشود:

مجموع شیبها با وزنی برابر سهم بازاری هر بنگاه را میتوان بهصورت زیر نوشت:

واضح است که اگر ni = 1 باشد، شاخص هرفیندال بهصورت زیر خواهد بود:

در این رابطه، سهم بازاری هر بنگاه (Si) است. شاخص تمرکز هرفیندال را میتوان با استفاده از شاخص نابرابری بهنام ضریب تغییرات نیز نوشت. میانگین اندازه بنگاهها در صنعت برابر است با:

بنابراین، واریانس اندازه بنگاهها برابر خواهد بود با:

و درنتیجه میتوان مربع ضریب تغییرات را بهصورت زیر نوشت:

با تفکیک کسر فوق و جایگذاری میانگین آن، رابطه زیر بهدست میآید:

پس شاخص هرفیندال، هم به نابرابری در توزیع بنگاهها در بازار (C) و هم به تعداد بنگاهها در بازار (N) بستگی دارد. وقتی مربع ضریب تغییرات (یا ضریب تغییرات) صفر و N=1 باشد، شاخص هرفیندال برابر یک خواهد شد که مبین بازار انحصار کامل است. درمقابل، در صورت وجود تعداد زیادی بنگاه کوچک و هماندازه، این شاخص صفر خواهد شد که نشاندهنده بازار رقابت کامل است. در شاخص هرفیندال (برخلاف شاخص تمرکز)، به سهم هر بنگاه در بازار، وزنی معادل مجذور آن داده میشود. بدینترتیب، مشخص است که بنگاههای بزرگتر، اهمیت بیشتری در ساختن شاخص هرفیندال و در نتیجه اندازهگیری درجه تمرکز بازار دارد.
بازارهای واقعی را با توجه به مقدار شاخص تمرکز و هرفیندال میتوان از انحصار تا رقابت در 7 دسته تفکیک کرد (جدول.(1 برای مثال، بازاری که شاخص تمرکز برای آن معادل 100 درصد باشد و یک بنگاه تمامی بازار را دراختیار داشته باشد، به بازار انحصاری معروف است؛ بازاری که یک بنگاه بین 50 تا 100 درصد بازار را دراختیار داشته باشد، بازار »بنگاه مسلط3« نام دارد؛ به بازاری که سهم تجمعی چهار بنگاه برتر، در مجموع 60-100 درصد باشد، به انحصار چندجانبه بسته4 (محکم) اطلاق میشود؛ و بازاری که سهم چهار بنگاه برتر بر روی هم کمتر از 40 درصد باشد، به انحصار چند جانبه باز5 (سست) معروف است. در بازار انحصار چندجانبه بسته، بهدلیلاینکه بازار دردست تعداد محدودی بنگاه تمرکز دارد، تبانی و همکاری و بروز رفتار غیررقابتی محتمل است (شیفرد، .(1990

مطابق شاخص هرفیندال، بازاری که این شاخص در آن کمتر از 0/1) 1000 از (1 باشد، بازار رقابتی محسوب میشود؛ و اگر شاخص HI بازاری بیش از 0/18) 1800 از (1 باشد، آن بازار غیررقابتی بهحساب میآید.

- 2-2-1-4 شاخص لرنر :
شاخص لرنر بعنوان اصلی ترین شاخص در این پژوهش جهت اندازه گیری تمرکز و قدرت بازاری است که به تشریح آن پرداخته شده ،وبراساس شرط تعادل هزینه ودرآمد وبه طبع محاسبه ی هزینه نهایی و درآمد نهایی به محاسبه ی شاخص لرنر که با کشش تقاضا برای محصول نسبت معکوس دارد پرداخته شده است .
تعداد بنگاههای فعال در یک صنعت(بازار) و توزیع بازار در میان آنها، دو بعد مهم از بازار است. در صورتی که فقط به نحوه توزیع بازار در میان بنگاهها توجه شود و به عبارت دیگر، تنها به نابرابری اندازه بنگاهها توجه شود، معیارهای نابرابری توزیع تمرکز برآورد

در متن اصلی مقاله به هم ریختگی وجود ندارد. برای مطالعه بیشتر مقاله آن را خریداری کنید