بخشی از مقاله


بررسي سير تکاملي نقش مايه ي اسليمي و تحليل محتوايي آن در هنر اسلامي

چکيده
نقوش گياهي از معروف ترين نقوش تزييني در هنر اسلامي ميباشد. اين نقوش از دوره ي قبل از اسلام رايج بوده و استفاده از نقوشي مانند لوتوس ، نيلوفر، نخل و درخت زندگي بر اساس پاره اي از باورهاي آئيني و اعتقادات مذهبي آن روزگار بوده است . شکل تکامل يافته ي نقوش گياهي، نقشمايه ي اسليمي است که به عنوان شاخصه ي نقوش تزييني در کليه ي هنرهاي اسلامي به چشم ميخورد. رويکرد خاص اسلام به جهان ، انسان و خالق هستي باعث ميشود تا هنر ايران در دوره اسلامي به سمت نمادگرايي و چکيده نگاري گام برداشته و در ارائه ي نمودهايي از جوهر صور طبيعي اقدام نمايد. نقوش اسليمي همسو با مفاهيم والاي معنوي اسلام بوده و بطور نمادين با داشتن بياني وراي صور ظاهرياش دربردارنده ي معاني متعددي بر اساس باورهاي بنيادين جامعه بوده است و به همين دليل است که هنر اسلامي در بيان معنا و مفهوم حقايق متعالي خود، از نماد اسليمي بهره مي - گيرد.
واژه هاي کليدي: نقوش گياهي، نقشمايه ي اسليمي، هنراسلامي
مقدمه
دين اسلام پس از ظهور و گسترش خود در سرزمين هاي مختلف از جمله ايران ، بر پايه ي اصول ارزشي و راسـتين خـود، دنياي جديدي از هنر، افکار و انديشه هاي زيباييشناسانه به بشر معرفي نمود. شناخت مفهوم و درونمايه ي هنـر از نگـاه اسـلام ، همواره ذهن بسياري از محققين و پژوهشگران را به خود جلب کرده است ، زيرا اين دين مقـدس و آسـماني از کوچـک تـرين زاويه ي زندگي نيز غافل نمانده و همواره با نگاهي ژرف ، تمام زواياي حيات بشر را مورد اهتمام خود قرار داده است . رويکـرد خاص اسلام به هنر بر مبناي شمايل شکني و منع شمايل نگاري باعث شد تا با نگاهي ريزبين و محتاطانه ، نقوش تزييني خـود را انتخاب نمايد. ماحصل اين تفکر بنيادي توجه ويژه به نقوش گياهي و هندسي و ايجاد تغيير و تحـولاتي در آن ، تـا رسـيدن بـه نقشمايه ي اسليمي مي باشد.
هنر ايراني و گذري بر شاخصه هاي آن
هنر ايراني دربردارنده صفات خاصي ميباشد که بيان اين ويژگي ها و صفات خاص در جهـت شـناخت آن امـري لازم و ضروري است . در درجه اول اينکه با زندگي پيوند نزديک دارد و تار وپود آن از تجربيات بشري بافته شده است . مقام خدايي در همه ي دوران باستاني هنر ايران ، نيروهاي آسماني را ميجويد و ميکوشد تا با وسايلي که دارد با اين نيرو ارتبـاط يابـد و از او ياري بخواهد. در طي قرن ها هميشه ذوق و فهمي عام و استادانه مايه ي ترقي هنر ايران بوده است . سلاطين نسبت به هنر دلبسته بوده اند. طرح ها و نقاشيها بنابر عقايـد، عـادات و آداب مـذهبي بـوده کـه عميـق تـرين تـأثير را بـه وجـود آورده اسـت .
(خطيبي،١٣٨١، ص ١٦).
تسلط جنبه تزييني، که ميتوان آن را خصلت برجسته و کمابيش هميشگي هنر ايراني ناميد، شالوده مشـترکي اسـت کـه در همه دگرگونيها، از دوران پيش از تاريخ گرفته تا عصر حاضر، ثابت ميماند. نتيجه ي اين وضع ، آرمان هاي تزييني معينـي اسـت که به خودي خود برجاي ميمانند: وضوح ، دقت ، آرايش منظم ، طراحي موزون ، کاربرد طرح هاي گويا و دقت اسـتادانه درکـار؛ اين اصول که در همه ي مراحل فرهنگ ايراني، موهبتي طبيعي به نظرميآيد، به واسطه ي استعداد ابداع بيپايـان ، جــان تـازه اي ميگيرنـد و به نـظر ميآيد که اين قوه ي ابداع در پديد آوردن صورت هاي اصيل و گيرا و گويا، مدام خود را تجديد مـيکنـد.
هنرهاي ايراني، با همه وضوح و دقت خود، سرشـار از ايما و اشـاره اند و در آن ها نوعي واقعيـت وراي دريافـت حسي ديـده مي شود. (پوپ ، ترجمه دريابندري، ١٣٨٧، ص ١٤) نقوش گياهي بهترين زمينه و بستر براي هنرمند ايراني بوده تـا زيبـايي هـاي صوري طبيعت به شکل نمادين پديدار گردد.
سابقه نقوش گياهي در هنر ايران باستان
در ايران دوره ي هخامنشي، هنر غالباً صورت ديني يا ميتولوژيک پيدا ميکند و براساس خداشناسي، جهان شناسي و انسان - شناسي زرتشتي به ظهور درمي آيد. (نقي زاده ، ١٣٨٤، ص ٨٨)
نقوش گياهي را در آثار هخامنشيان ، بيشتر گل ها تشکيل داده اند و از بين گل ها، نقش گل نيلوفر (لوتوس ) از سايرين بيشتر است . نکته ي شايان توجه اين است که فرم و شکل انتزاعي منطبق بر اين نقوش ، تقريباً در تمام موارد شامل مثلث و دايره مـي- باشد، يا ترکيب اين دو گلِ چندپر که کاملاً با فرم دايره مطابقت دارد، نمادي است از خورشيد؛ يا سرو که به فرم مثلـث ديـده مي شود، ميتواند اشاره اي به عالم بالا باشد. احتمالاً انتخاب سرو به عنوان نمـادي والا و حـائز اهميـت در دوره هـاي مختلـف تاريخي، بيارتباط با شمايل و فرم اين درخت نيست . اين فرم ها با مفهـوم تقـدس و مـورد احتـرام بـودن گياهـان در آن دوره همخواني و تطابق دارد. چنانکه ميدانيم ، دايره نمادي از الوهيت و آسماني بودن است . هخامنشيان غالباً نقش گياهان را به عنوان نشانه ي نمادين به تصوير کشيده اند. هر گياه منقوش ، تقريباً همواره يادآور مفهوم ديگري نيز بوده است و بسيار اندک ديده مـي-
شود که نقش گياهي، تنها براي تزيين يا شبيه سازي به کار رفته باشد.

تصوير١- پياله ي نقره اي برجسته کاري شده ، دوره تصوير٢- پياله ي نقره اي برجسته کاري شده ، دوره
هخامنشي، موزه گرجستان ، تفليس (پوپ ،١٣٨٧،لوح ١١٩) هخامنشي، موزه گرجستان ، تفليس (همان ،لوح ١١٩)
هنرمند اشکاني با کاربست دلخواه نقوش ، مسبب نقــش آفرينيهاي تازه اي شد، به طوري کـه نقــش دايـره اي انباشـته از دسته هاي پيچک را دو نيم کرد و آن را پشت بر پشت هم گذارده و از مجموعه شان عنصري تزييني ابداع کرد که بعـداً اسـليمي خوانده شد. (کفش چيلن مقدم و ياحقي، ١٣٩٠، ص ٦٨)
دقت در برخي از نقوش به کار رفته در آثار دوره ي پارتـي، نوعي پيوستـگي را با نقوش دوره ي هخامنشـي «نيلـوفرآبي- گلبرگ -پرچم »، آشکار ميسازد. پياله ي آبخوري با نگاره ي گل نيلوفرآبي که گرداگردش با گلبرگ هـاي باريـک خوشــه اي و
متناوب با قرصک هاي بيضوي و کوچک ، تزيـين شده به نظر ميآيد که پيشگام کاسه هاي نيلوفري بوده باشد.

تصوير٣- کاسه اشکاني،طلا با نقش برجسته و کنده کاري شده ،موزه آرميتاژ. (پوپ ،١٣٨٧،لوح ١٣٧)
آرايه هاي گياهي در هنر ساساني تاريخچه ي پيچيده اي دارند؛ در اکثر برگ نخلهاي ساساني، حتي اگر طـرح آن مسـتقيما و بيواسطه از يونان گرفته شده باشد، بازگشت به نقشمايه -هايشاخص ويژه آسيا نمايان است .(بالتروشـائيتيس و پـوپ ، ترجمـه نفيسي،١٣٨٧، ص ٧٨١). تزيينات معماري کاخ ها و ابنيه يکي از برجسته ترين خصوصيات هنر شاهانه ي دوره ي ساساني محسوب ميشود. در اين دوره ، ديوارهاي آجري و سنگي را با لايه اي از گچ پوشش ميدادند و سپس آن را تزيين ميکردند. نقوش ايـن قطعات گچبري شده عبارت بود از نقوش مختلف گياهي، حيواني، انساني و نقوش هندسي. (گشايش ، ١٣٧٨، ص ٢١٩) همچنـين در اين دوره ماني، نگارگر و خوشنويس ماهري بود که هنرش را در خدمت آموزه ها و باورهاي ديني خود گرفت . همـان ميـزان که مانويان در عرفان تأثيرگذار بوده اند به همان مقدار نيز در هنرها و سنت ها تأثير گذاشته انـد. (آژنـد، ١٣٨٨، ص ٢١)برخـي از نقوش گياهي در کتاب ارژنگ ماني نيز ديده ميشود. در نگاره هاي مانوي، مضمون درخت سه شاخه اي مشاهده مـيشـود. ايـن درخت سه شاخه يا سه ساقه که شجره الحيات نام دارد، نماد اسطوره ي سه گانه ي آفـرينش در اسـاطير مـانوي اسـت (همـان ، ص ٢٢). در نسخ خطي مانوي، آرايه هاي گل و گياه گاهي از حد عنوان درميگذرد و سراسر حاشيه ي صفحه را فـرا مـيگيـرد؛ اين نحوه ي تزيين ، چون ميراثي از هنر کتاب آرايي مانويان به دست ايرانيان رسيد تا در سده هاي نهم و دهم هجري در کتبـي بـه خط سلطان علي مشهدي به حد اعلاي شکوهمندياش برسد. (موِنره دويار و پوپ ، ترجمه مرزبان ، ١٣٨٧، ص ٢٠٩٤)

تصوير٤- نگاره گياهي از حاشيه صفحه نسخه خطي مانوي، مکشوف در خوچو. (پوپ ،١٣٨٧،ص ٢٠٨٥)
در بين نقوش گياهي رايج که متعلق به قبل از دوره ي اسلامي بوده اند و در تزيينات هنري آن دوران به کار ميرفتـه انـد، ميتوان به گل نيلوفر يا همان لوتوس ، نخل ، زنبق و درخت زندگي اشاره کرد. هرکدام از اين نقوش گياهي دربردارنده ي مفهـوم و نمادي خاص بوده اند که جزء نقوش تزييني رايج در دوره ي هخامنشي، اشکاني و ساساني محسوب ميشوند. نقـوش گيـاهي دوره ي اسلامي که با نام نقوش "اسليمي" شناخته ميشوند، شکل تکامل يافته و تاحدودي دگرگون شده ي همين نقـوش تزيينـي گياهي ميباشند.
نقوش گياهي در هنر دوره اسلامي
ماهيت دين اسلام سبب گسترش سريع آن در شبه جزيره ي عربستان تا شمال افريقا، اسپانيا و خاور دور گرديد. در ادامه ي رشد و گسترش سريع اين دين آسماني، هنر نقاشي در کشورهاي تحت تسلط با رکود مواجه گشت و تزيينات نقوش به شـکل - هاي خطي، هندسي، گياهي و انتزاعي بدل شدند. هنرمند مسلمان درصدد نمايش هنر خويش با مفهوم والايي که دين اسـلام بـر پايه ي اصول ارزشي خود به او معرفي ميکند، به طبيعت روي ميآورد و آن را بعنوان نمادي از الگـوي هنـري خـويش برمـي- گزيند. زيرا گياهان و عناصر نباتي در شکل رمزي و نمادين خود نمايانگر ارتباط عالم ناسوت با عوالم برتر بوده و نماد و تمثيل روحــاني وجود انسان واقـع ميشوند. در فرهنگ مذهبي، درختان نـمادي از نور و نيروي الهـي، دانش ، خردورزي، اصل خير و بعنوان نمادي از تکامل انسان مورد ستايش قرار گرفته اند. (صالحي و نظري، ١٣٨٩، ص ٨٥).
رمزهاي نمادين نباتات و تقدس گياهان در باورها و اعتقادات ملت ها و حس همذات پنداري انسان با گياه از جمله مـوارد تأثيرگذاري بوده است تا طبيعت بعنوان الگوي هنرمند مسلمان عمل کرده و در اقتباس از آن ، نقوش اسليمي زاده و معرفي شود.
هنرمند اسلامي از بين تمامي نقوش ، نقوش گياهي را برميگزيند. در دوره اسلامي تحت تأثير معارف اسلامي مبني بر منع نقـش پردازي واقع گرايانه ، روز به روز، نقوش اسليمي تکامل بيشتري يافت و به صورت متنوع تري درآمد. نقوشي که ريشه هاي آن را در نشانه هاي گل مانندي که به طور پيوسته در هنر و اسطوره ي هندوستان ، مصر، ايران ، چين و ساير کشورهاي آسيايي و مشـرق زمين تکرار شده است ، ميتوان به وضوح مشاهده کرد. نقش هايي مانند لوتوس ، نيلوفر، زنبق ، نخل و درخت زندگي از اين جمله اند. بايد دانست که نقوش و تزيينات اسليمي عمدتاً محصول ذوق و قريحه ي هنرمندان مسـلمان ، ونـه لزومـاً عـرب ، و بيشـتر حاصل استعدادايرانيان بوده است .(کرامتي،١٣٧٠، ص ٣٣). ايرانيان کاربرد عنصر گياهي در تزييناتشان را دست کم نميگرفتند، در به کار گرفتن نقش هاي گياهي و تصويرهاي گل ها و آميختن آن ها با هم و همچنين با عناصر ديگر تزييني به ويژه در نقاشيهـا و سفال نقش ها و قالي، موفقيت بسيار داشتند. (زکي محمدحسن ، ترجمه اقليدي،١٣٧٧، ص ٢٤١)
663



پيشينه ي حرکت حلزوني- مارپيچيِ نقش اسليمي
تزيينات حلزوني شکل -جانوران علامت خاندانها و دول و غيره ، برگ هاي به هم تابيده -در هنر چادر نشـين هـاي آسـيا نيـز بازيافته ميشود و يک نمونه ي برجسته ي آن ، هنر قوم سکاها است . عناصر تزييني اسلامي از اين ميراث کهـن و غنـي کـه مابـه الاشتراک اقوام آسـيا و خـاور نزديک و اروپاي جنوبي بوده است ، توسعه و مايه ميگيرد. اسلام اين عناصر کهن وش را جـذب کرده ، به انتزاعيترين و کليترين نسخه ي متداولشان تبديل و تأويل مي نمـايد، يعني به نوعي، يکدست و همــوار مـيکنـد و بدين طريق هرگونه خصيصه ي جادو و سحرانگيز را از آن ها مي گيرد و در مقابل به آن ها بصيرت عقلاني نـويني کـه تقريبـاً
ميتوان گفت واجد ظرافتي روحاني است ، مي بخشد. (بورکهارت ، ترجمه ستاري، ١٣٦٩،١٤٠و١٤٥)


تصوير٥- نمونه هنرسکايي(تزيين تصوير٦- سمت چپ :دوزبانه کمربنـد چادرنشـينان کـه در
فلزکاري)(بورکهارت ،١٣٦٩،ص ١٤٠) مجارستان يافت شده اسـت ، سـمت راسـت :دو سـنجاق از
دوران مهــاجرت کــه در اروپــاي مرکــزي يافــت شــده است (بورکهارت ،١٣٦٩،ص ١٤٠)
حرکت مارپيچ موجود در شاخ قوچ يا بز، حرکت مارپيچ در گياهان به ويژه گياه هوم و حرکت پيچان صـليب بـه مفـاهيم نمادين مقدسي اشاره داشته است . در دوران پارتي و ساساني، شاخ قوچ از نمادهاي باروري و حاصلخيزي بوده است . به سـبب شباهت ظاهري با ماه ، نماد ماه است . شاخ هاي قوچ به منزله ي سمبل جهان محسوب مي شده اند. هوم در دنياي مينوي، ايزد و
در دنياي زميني، گياه است . (پورجعفر و موسوي لر، ١٣٨١، ص ١٩٩و٢٠٠)

تصوير٧- نقش پيچشي شاخ قوچ يـا تصوير٨- نقش گياه هوم (پورجعفر و تصــوير٩- نقــش سواســتيکا يــا
بــــز، (پــــورجعفر و موســــوي موسوي لر،١٣٨١،ص ٢٠٠) صـــــليب (پورجعفر و موســـــوي
لر،١٣٨١،ص ٢٠٠) لر،١٣٨١،ص ٢٠١
664

در متن اصلی مقاله به هم ریختگی وجود ندارد. برای مطالعه بیشتر مقاله آن را خریداری کنید