بخشی از مقاله

بررسی آزمایش منع بعدی از خطاهای یادگیری

 


چکیده

يکي از علل عمده فراموشي ، تداخل آموخته هاي بعدي با آموخته هاي قبلي است .يعني اگر پس از يادگیري يک مطلب ، مطلب ديگري را ياد بگیريم در ياد آوري مطلب اول با دشواري رو به رو خواهیم شد.که اين پديده راصطالحاًمنع بعدي يا تداخل يادگیري هاي بعدي در يادآوري آموخته هاي قبلي نامیده مي شود.

به اين صورت که اگر مطلبي را بخوانید وبالفاصله پس از آن مطلب ديگري را بخوانید ، مطلب بعدي در مطلب قبلي تداخل ايجاد خواهد کرد و از تحکیم آن جلوگیري به عمل خواهد آورد .

در اين گزارش ما آزمايشي را ترتیب داديم که اثر يادگیري بعدي را در يادآوري آموخته هاي قبلي نشان مي دهد . در قسمت اول اين گزارش به طور خالصه در مورد حافظه وانواع آن ونظريه هاي فراموشي را مورد بررسي قرار داديم بعد در مورد روش اجراي آزمايش وتحلیل نتايج آن صحبت شده است .

کلمات کلیدی: آزمايش منع بعدي، آموخته ها، خطاهاي يادگیري، نظريه هاي فراموشي

.1 مقدمه

يکي از کارهايي که دانش آموزان و دانشجويان بايد انجام بدهند يادگیري مطالب درسي خود است . يادگیري مطالب درسي پايان کار نیست ، آنها بايد بتوانند آنچه را که ياد گرفته اند دست کم تا جلسه ي امتحان در حافظه ي خود نگهدارند اما عده ي زيادي از آنها در اين کار موفق نمي شوند فراموشي آموخته ها مي تواند علت هاي متعددي داشته باشد از میان اين علت ها مي توان به تداخل و عدم کاربرد يادگیري ها اشاره کرد .تداخل يعني تضعیف حافظه ي مربوط به يک يادگیري در اثر فعالیت ذهني ديگر . که به دو صورت تداخل يادگیري قبلي در يادگیري بعدي و تداخل يادگیري هاي بعدي در يادگیري هاي قبلي . که هر چه شباهت بین يادگیري جديد و قديم بیشتر باشد تداخل بیشتر اتفاق مي افتد .

بنابراين براي تقويت حافظه بايد راههاي يادگیري موثر را آموخت . تقويت حافظه چیزي جز کاربرد راههاي يادگیري بهتر نیست .
.2 تعریف یادگیری

يادگیري را مي توان به شیوه هاي گوناگون تعريف کرد :کسب اطالعات و انديشه هاي تازه ، عادتهاي مختلف ،مهارتهاي متنوع وراههاي گوناگون حل کردن مسائل .


1

هرگنهان والسون گفته اند :-يادگیري يکي از مهمترين زمینه ها درروانشناسي امروز ودر عین حال يکي از مشکل ترين مفاهیم براي تعريف کردن است-. با اين حال معروفترين تعريف يادگیري اين است که :

يادگیري به فرايند ايجاد تغییر نسبتا پايدار در رفتار يا توان رفتاري که حاصل تجربه است گفته مي شود . و نمي توان آن را به حالت هاي موقتي بدن مانند آنچه بر اثر بیماري، خستگي يا داروها پديد مي آيد نسبت داد اين تعريف از تعريف کیمبل اقتباس شده است .-1-

حافظه نقش بسیار مهمي در يادگیري دارد بنابراين در اين گزارش مراحل حافظه وانواع آن را بیان میکنیم واينکه چرا برخي يادگیري ها زودتر وبرخي ديرتر فراموش مي شوند .
.3 مراحل حافظه

حافظه داراي سه مرحله است :رمز گرداني ،اندوزش وبازيابي .
رمزگرداني: به تبديل اطالعات به نوعي رمز يا بازنمايي قابل قبول براي حافظه اطالق مي شود . اندوزش: عبارت است از نگهداري اطالعات رمزگرداني شده .

بازيابي: فرايندي است که از طريق آن اطالعات از حافظه فرا خوانده مي شود بسته به اينکه مطالب براي چند ثانیه- حافظه فعال- مورد نظر باشد يا براي مدتي طوالني تر - حافظه ي دراز مدت -شیوه ي کار اين مراحل سه گانه متفاوت است به عالوه به نظر مي رسد در اندوزش اطالعات – که بخشي از حافظه ي آشکار است واندوزش مهارتها – که بخشي از حافظه ي نا آشکار است نظام هاي متفاوت حافظه ي دراز مدت در کار باشد .
مراحل سه گانه ي تشکیل حافظه :
پزوهشگران کشف کردهاند که حافظه در سه مرحله تشکیل مي شود : حافظه ي حسي ،حافظه ي کوتاه مدتحافظه ي بلند مدت .

حافظه ي حسي :
عبارت است از نگهداري موقت اطالعات در اندام هاي حسي .

تصوير ذهني يک شي ء پس از آنکه خودش ناپديد شد تقريبا بیشتر از نیم ثانیه در حافظه ي حسي باقي نمي ماند هر محرکي در حافظه ي حسي ثبت شود ،مي تواند تحت فرايند انتخاب ودقت قرار گیرد وبه مراحل باالتر حافظه -کوتاه مدت وبلند مدت -وارد شود .

حافظه ي کوتاه مدت :
يعني ذخیره وپردازش اطالعات به مدت بسیار کوتاه .

در حافظه ي کوتاه مدت ،برخي موارد را مورد توجه قرار مي دهیم ،برخي ديگر را بالفاصله رد میکنیم يا نگه مي داريم که آنها را ارزيابي کنیم ،سازمان دهیم وبااطالعات جديد پیوند دهیم يا با اطالعات قديمي بیرون کشیده شده از حافظه ي بلند مدت ترکیب کنیم .بنابراين حافظه ي کوتاه مدت دو کارکرد دارد: انتخاب وپردازش اطالعات جاري وذخیره خاطرات به مدت کوتاه .چون حافظه ي کوتها مدت در حال فعالیت است بنابراين گنجايش آن محدود است در حافظه ي فعال اطالعات معموال به شکل ديداري وشنیداري رمز گرداني مي شود وگنجايش آن محدود به 7 2ماده يا قطعه است

.3 حافظه بلند مدت

حافظه بلند مدت يعني ذخیره سازي از اطالعات به منظور استفاده از آنها در آينده .
اطالعات از حافظه ي حسي از طريق فرايند انتخاب وتوجه وارد حافظه ي فعال مي شوودچنین بر مي آيد که حافظه ي فعال دو کارکرد دارد :يعني اينکه مطالب را براي مدتي کوتاه ذخیره میکند وفضاي کار براي محاسبات ذهني فراهم مي

2

کند کارکرد احتمالي ديگر آن اين است که در نقش پايگاه بین راه براي حافظه ي دراز مدت عمل مي کند .به اين معنا که اطالعات در در حین رمزگرداني وانتقال به حافظه ي دراز مدت ممکن است در حافظه ي فعال بمانند اين انتقال مرور ذهني است .يعني تکرار آگاهانه ي اطالعات در حافظه ي فعال .مرور ذهني يک ماده ،نه تنها آن را در حافظه ي فعال نگه میدارد بلکه آن را به حافظه ي بلند مدت هم انتقال مي دهد . حافظه ي دراز مدت به اطالعاتي گفته میشود که از چند دقیقه تا يک عمر بايد در حافظه نگهداري شود .-2-

.4 فراموشی

چرا آدمها اطالعات را فراموش مي کنند ؛ حتي خیلي از اطالعاتي را که دوست دارند به ياد بیاورند ؟ چند نظريه پرداز معتقدند براي اين سوال دشوار يک پاسخ ساده وجود ندارد .آنها به ماهیت پیچیده وچند بعدي حافظه اشاره مي کنند و میگويند : فراموشي مي تواند به علت کاستي هايي در رمزگرداني ،اندوزش ،بازيابي يا ترکیبي از اين فعالیت ها باشد .-3-

.5 باچه سرعتی فراموش می کنیم :منحنی فراموشی ابینگهاوس

اولین کسي که فراموشي را به صورت علمي بررسي کرد ،هرمن ابینگهاوس بود.او براي يادسپاري هجاهاي بي معني را ابداع کرد او مي خواست با مواد بي معني کار کند که يادگیري هاي قبلي او آنها را آلوده نکند . او يافته هاي خود را در منحني فراموشي نشان داد که يادداري وفراموشي را در طول زمان نشان مي دهد .منحني فراموشي ابینگهاوس نشان مي دهد که در چند ساعت اول بعد از يادسپاري هجاهاي بي معني ، يادداري افت زيادي مي کند . او ظرف کمتر از 9 ساعت ،افزون بر 06 درصد هجاها را فراموش کرد . بنابرين او نتیجه گرفت که قسمت عمده فراموشي ،خیلي سريع بعد از يادگیري چیزي ، روي مي دهد.

.6 نظریه های فراموشی

در مورد فراموشي 4نظريه مهم وجود دارد که فرايندهاي به يادسپاري يا پردازش اطالعات را زير سوال مي برند عبارتند از :نظريه زوال ،نظريه فراموشي باانگیزه ،نظريه دشواري در بازيابي ونظريه تداخل.

مقدار زيادي از فراموشي ها صرفا به نظر مي رسد که فراموشي باشند .اطالعات مورد نظر شايد از همان ابتدا وارد حافظه نشده باشد .اين پديده شبه فراموشي نامیده میشود .شبه فراموشي معموال به علت بي توجهي است . حتي زماني که رمزهاي حافظه براي اطالعات جديد تشکیل شده باشند ،فراموشي بعدي مي تواند به علت رمز گرداني بي حاصل باشد . برخي از روشهاي رمز گرداني بیشتر از روشهاي ديگر به فراموشي منجر میشود .باي مثال اگر به هنگام مطالعه ي کتابتان حواستان پرت شود ،صرفا کلمات را براي خود بازگو مي کنید .اين رمز گرداني واجي است که از رمزگرداني معنايي براي يادداري مطالب کالمي پست تر است.
نظريه ي زوال به جاي تاکید بر رمزگرداني ، فراموشي را به دايمي نبودن اندوزش حافظه نسبت مي دهد .نظريه زوال اعالم مي دارد که علت فراموشي محو شدن ردهاي حافظه به مرور زمان است . فرض تلويحي اين نظريه اين است که زوال در مکانیزم هاي فیزيولوژيکي مسئول خاطرات روي مي دهد .طبق اين نظريه ،صرفا گذشت زمان موجب فراموشي مي شود

.اگر اين نظريه درست باشد در اين صورت علت اصلي فراموشي بايد گذشت زمان باشد .پژوهشگران در تحقیقات حافظه ي بلند مدت بارها دريافته اند که گذشت زمان به اندازه ي آنچه در طول فواصل زماني روي مي دهد ،تاثیر گذار نیست

.پژوهش نشان داده که فراموشي به مقدار گذشت زمان پس از يادگیري بستگي ندارد بلکه به مقدار، پیچیدگي ونوع اطالعاتي بستگي دارد که آزمودنیها بايد در طول فاصله ي يادداري جذب کنند .

.7 ناکامی در بازیابی

3

اغلب چیزهايي را به ياد مي آوريم که نمي توانستیم قبال آنها را به يادآوريم . اين حالت فقط در پديده ي نوک زباني واضح است .اما بارها اتفاق مي افتد . در واقع مقدار زياد فراموشي مي تواند به علت نقص در فرايند بازيابي باشد .

چرا تالش براي بازيابي کردن چیزي يک موقع شکست مي خورد ويک موقع ديگر موفق مي شود ؟

يک نظريه اين است که شکستهاي بازيابي زماني بیشتر است که بین نشانه هاي بازيابي ورمز گرداني اطالعاتي که به دنبال آن مي گرديم ،ناهماهنگي باشد .به عقیده ي تالوينگ وتامسون -1937- ، نشانه ي بازيابي خوب با رمزگرداني اولیه اطالعاتي که بايد يادآوري شود،هماهنگ است . اگر هنگام رمزگرداني روي صداي کلمه - ويژگي واجي آن – تاکید شده باشد ،نشانه ي بازيابي موثر بايد روي صداي آن کلمه تاکید داشته باشد .

نظريه ي فراموشي با انگیزه ،تمايل ناآگاه براي فراموش کردن رويدادهاي ناخوشايند را علت فراموشي مي داند .بدين صورت که مکانیسم هاي دفاعي ،خاطرات درد آور ،اضطراب آور ودست وپاگیر را سرکوب مي کنند .اطالعات موجود در حافظه ي بلند مدت باقي مي ماند و ،در صورتي که مکانیسمهاي دفاعي کنار بروند بازيابي مي شوند .

نظريه ي تداخل اعالم مي دارد که افراد به علت رقابت موادديگراطالعات را فراموش مي کنند .در تعدادي از تحقیقات پژوهشگران با تغییر دادن شباهت بین مواداصلي که به آزمودنیها داده میشد -موادآزمون- وموادي که در دوره ي میاني مطالعه میشد ،تداخل را کنترل کرده اند .تداخل زماني که مواد میاني خیلي شبیه مواد اصلي باشد بیشتر است .کاهش دادن شباهت بايد تداخل را کاهش داده وموجب فراموشي کمتري شود . دو نوع تداخل وجود دارد :تداخل پس گستر وتداخل پیش گستر .تداخل پس گستر زماني به وجود مي آيد که اطالعات جديد يادداري اطالعات آموخته شده ي قبلي را مختل کند . در مقابل،تداخل پیش گستر زماني ايجاد مي شود که اطالعات آموخته شده ي قبلي در يادداري اطالعات جديد اختالل ايجاد کند .-4
.8 روش پژوهش

براي مطالعه ي مزاحمت يادگیري هاي بعدي از روشي استفاده مي شود که اصطالحا به روش گروه کنترل معروف است
.گروه کنترل در معرض يادگیري جديد قرار نمي گیرد .بنابراين طرح آزمايش به صورت زير خواهد بود:

گروه آزمايشي:يادگیري فعالیتA يادگیري فعالیتB يادآوري فعالیتA
گروه کنترل:يادگیري فعالیتA استراحتیادآوري فعالیتA

الف–وسايل آزمايش

-1 دو فهرست AوBکه هر يک از دوازده صفت دو بخشي تشکیل شده است . کلمات فهرست Aبا کلمات فهرست B مترادف است . براي استخراج اين صفات و اطمینان از مترادف بودن آنها از فرهنگ فارسي دکتر محمد معین استفاده شده است .علت انتخاب کلمات مترادف اين بود که در يادگیري آنها تداخل به وجود آيد هر فهرست به 5 صورت کامال متفاوت تنظیم وبه صورتهاي زير شماره گذاري شده است.

در متن اصلی مقاله به هم ریختگی وجود ندارد. برای مطالعه بیشتر مقاله آن را خریداری کنید