بخشی از مقاله

چکیده

حجاب پوششی است که علاوه بر اسلام در سایر ادیان نیز وجود دارد. پس از حادثه تروریستی 11 سپتامبر در آمریکا، ممنوعیتها علیه حجاب به دلیل اسلامهراسی، تروریست خواندن مسلمانان و بروز اندیشههاي اسلامی در کشورهاي غربی تشدید یافت و در سالهاي اخیر با حملات تروریستی داعش در اروپا سختگیريها علیه زنان مسلمان بیشتر شده است. بهطوريکه دیوان اروپایی حقوق بشر اعمال محدودیت بر حجاب را نیز پذیرفته است. این مقاله به بررسی اسلامهراسی غرب و تأثیر آن بر قانون ممنوعیت حجاب که خلاف موازین حقوق بشر است، میپردازد. مقاله حاضر مبتنی بر مطالعه اسنادي است. یافتهها نشان میدهد اسلامهراسیتقریباًریشه در تاریخ اروپا دارد اما حملات تروریستی اخیر در اروپا و جهان بهخصوص توسط زنان محجبه منجر به افزایش فشارها علیه زنان مسلمان شده است.

اگرچه دولتها براي اعمال ممنوعیت به ماده 9 کنوانسیون اروپایی حقوق بشر استناد میکنند اما بهنظر میرسد موضوع فراتر از امنیت عمومی است؛ بهطوريکه سازمان عفو بینالملل از نقض گسترده حقوق مسلمانان در غرب اعلام نگرانی کرده و بیان داشته مسلمانان به علت وجود قوانین ضد اسلامی از حق تحصیل، فعالیتهاي اجتماعی، دستیابی به مشاغل مطلوب و غیره محروم میگردند. برخی حکومتهاي اروپایی حجاب را نمادي از اسلام میدانند به دلیل اینکه مخالف با مفاهیم پذیرفته شده نظامهاي سکولار غربی است. اما این ممنوعیتها و تبعیضها علیه زنان مسلمان به دلیل پوشش اسلامی نقض مقررات حقوق بشر و آزادي دینی افرادو حتی قوانین اساسی این کشورها است. بهعلاوه ممنوعیت حجاب در کشورهاي اروپایی مخالف با مطالبات زنان در خصوص حق انتخاب آزاد و اعتراض علیه مصرفگرایی غربی است که از دهه 90 مطرح شده است.

واژگان کلیدي: حجاب، اسلام هراسی، حقوق بشر، حق انتخاب آزاد، مصرفگرایی

مقدمه

بدون تردید براي فهم تبعیضهاي موجود نسبت به زنان مسلمان در اروپا توجه به جریانهاي سه گانه فمینیستی، ملاحظات تاریخی و آگاهی دقیق ازحقوق بشر ضروري مینماید. برخی از کشورهاي اروپایی تحت تأثیر حادثه 11سپتامبر و حادثه 7/7 بریتانیا که یکی از عاملین آن یک زن بود به توهم حجابهراسی که ادامه جریان اسلام-هراسی است، گرفتار شدند. حق انتخاب آزاد که همواره بهعنوان یکی از حقوق مسلم زنان توسط فمینیستها حمایت میشود در مورد مسلمانان مسکوت مانده است.مسأله حجاب در غرب همواره با چالش مواجه بوده است و مقالههاي بسیاري پیرامون آن نگاشته شده است، اما کمک چندانی به زنان مسلمان نکرده است. در این مقاله تلاش شده ضمن توجه به دیدگاههاي فمینیستی و بررسی قوانین، تأثیر رفتارهاي اسلامهراسانه غرب که به دلیل حکومت سکولار و حفظ امنیت، زنان محجبه را از بسیاري حقوق اساسی خود محروم کردهاند، مورد بررسی قرار گیرد.

حق انتخاب آزاد

مسأله دفاع از حقوق زنان قبل و بعد از جنبش فمینیست نیز در برخی کشورهاي اروپایی وجود داشت - فریدمن، 1381، صص . - 8-7 موج اول فمینیسم 1920-1848 - م - به دنبال بخشی از حقوق سیاسی و اجتماعی زنان از قبیل حق رأي پدید آمد - مشیرزاده، 1382، صص . - 51-55 با این حال فمینیستهاي موج اول، نظیر »الیزابت استانتون - - Elizabeth Stinton و ماتیلدا گیج - Matilda Gage - از مخالفان سرسخت با دین و کلیسا بودند. بهعنوان مثال گیج در اثر خود »دین، کلیسا و دولت« بیان میدارد: »تاریخ مسیحیتکاملاًبر مبناي نابرابري جنسیتی و ناتوانسازي همهجانبه زنان بنا نهاده شده است.« الیزابت کدي - Elizabethe Kedy - نیز دین را عامل اصلی فرودستی زنان میدانست - موحد، 1386، صص . - 204-203موج دوم فمینیسم از دهه 1960 میلادي آغاز شد و بیشتر در پی تغییر جایگاه اقتصادي و سیاسی زن بود - مشیرزاده، 1382، صص . - 232-229

ماري دیلی - Mary Daily - یکی از نمایندگان، موج دوم مفاهیم الهیات مسیحی را زیر سؤال برد. او همیشه آیین مسیحیت را مورد انتقاد قرار میداد و معتقد بود که تلقی خدا بهعنوان پدر، باعث تقویت مسیحیت مردانه شده وعملاًزنان را از دستیابی به حقوق خود محروم نموده است - مورگان، 1999، صص . - 49-50با توجه به تفکرات ضددینی این دو موج، مخالفت آنها با حجاب که ریشه دینی دارد، چندان عجیب نیست. حجاب نشانه بارز ظلم به زنان و یک نوع محدودیت اجتماعی است. به عقیده ویکن - Vicken - دیدگاه غربیها نسبت به حجاب این است که »حجاب به خاطر محدودیتهایی که بر سر راه فعالیت و استقلال زنان ایجاد میکند، سرکوبگر و ظالمانه است - واتسون، . - 2002اما فمینیستهاي موج سوم بر خلاف دو موج قبلی از حق انتخاب آزاد زنان حمایت میکنند.

موج سوم که از دهه 90 میلادي آغاز شد، با گرایش به رفع هرگونه نابرابري، معتقد است باید به تفاوت میان افراد بهعنوان یک ارزش اجتماعی احترام گذاشت - مشیرزاده، 1382، ص . - 72موج سوم براساس آراي بسیاري از فمینیستها از جمله واتسون اذعان میدارد که حجاب یک حق فردي است و دولتها حق ورود به حوزه خصوصی زن را در این زمینه ندارند. »هلن واتسون« با بررسی زندگی دو نفر از زنان مسلمان دانشجو و شاغل، برگزیدن حجاب را بهعنوان یک انتخاب آزادانه و حتی نوعی فمینیسم معکوس و اعتراض علیه مصرفگرایی جلوه میدهد. او معتقد است با وجود متنوع بودن حجاب، هدف عملی همه زنان حفظ حیا و شرم از برهنگی است. واتسون با اشاره به زنان ایرانی بیان داشته اگر چه با داشتن حجاب کمی محدود شدهاند اما به بهاي ارزشمندتري به نام امنیت دست یافتهاند. او در آخر بیان میدارد که اسلام نظامی نیست که بخواهد زنان را تحت سلطه مردان قرار دهد و تأیید خود را بر حق انتخاب اعلام میکند - واتسون، . - 2002

فارغ از ارزشگذاري این موضوع که آیا حجاب امري مثبت یا منفی است بحث اصلی این مقاله در خصوص حق انتخاب حجاب بهعنوان یک شاخص دموکراسی است.زنان محجبه عقیده دارند با کشف حجاب بسیاري از مشکلات آنها حل خواهد شد اما چرا با وجود همه این فشارها حتی قشر تحصیلکرده از حجاب استفاده میکند؟ مسأله انتخاب است. بسیاري از آنان بعد از افزایش فشارها حجاب پوشیدند. آنها میخواهند نشان دهند حجاب هیچ مانعی براي آنها ندارد و به راحتی میتوانند درس بخوانند، فعالیت اجتماعی داشته باشند و کار کنند - افشار، . - 2008 حجاب بیانگر عفاف است؛ در واقع حجاب به این معنا نیست که زن وسوسهکننده است، بلکه نشاندهنده این است که مرد هم در مقابل او باید واکنشی متقابل داشته وعفیف باشد - روبی، 2005، ص . - 56دیدگاههاي فمینیستهاي موج سوم درباره پوشش، متعادلتر است، بهطوري که غلبه این تفکر در برخی از کشورها سبب شده زمینه براي فعالیت اجتماعی زنان مسلمان نسبت به کشورهایی که در آنها تفکرات فمینیسمهاي موج اول و دوم وجود دارد، با حمایتهاي بیشتري دنبال شود.

بررسی حقوقی منع حجاب در غرب

اروپاي امروزي زاییده تفکر سکولاریستی است که بر مبناي آن دولت قوانین خود را از قوانین وضعی بشري اخذ میکند. دولتها از کنوانسیونهاي مصوب خود حمایت میکنند و از تصویب و اجراي قوانینی که در تضاد با این کنوانسیونها و مقررات بینالمللی باشد، جلوگیري مینمایند. با مروري کوتاه بر کنوانسیونها و اعلامیهها، پی می-بریم منع حجاب نقض شدید آزاديهاي شخصی و دینی اقلیتهاست که دلیل آن را تساوي، و سکولاریسم میدانند - السامرایی، بیتا، صص. - 37-39

اعلامیه جهانی حقوق بشر و اصل برابري

اعلامیه جهانی حقوق بشر 1948م. هرچند در ماهیت خود قانون نیست، ولی قوانین اساسی بسیاري از کشورها و نیز کنوانسیون هاي متعددي از مندرجات آن الهام گرفتند، در نتیجه به سطح قواعد »عام الشمول« رسیده است .مطابق ماده 2 این اعلامیه: هر فردي بدون هیچگونه تمایز،مخصوصاًاز حیث نژاد، رنگ، جنس، زبان، مذهب، عقیده سیاسی یا هر عقیده دیگر و همچنین ملیت، وضع اجتماعی، ثروت، تولد یا هر موقعیت دیگر، از تمام حقوق و آزاديهاي اعلام شده در این اعلامیه برخوردار است.

میثاق بینالمللی حقوق مدنی-سیاسی

ماده 18 میثاق بینالمللی حقوق مدنی و سیاسی 1966

-1 هرکس حق آزادي فکر، وجدان و مذهب دارد. این حق شامل آزادي، داشتن یا قبول یک مذهب یا معتقدات به انتخاب خود، هم چنین آزادي ابراز مذهب یا معتقدات خود خواه بهطور فردي یا جماعت، خواه بهطور علنی یا در خفا در عبادات و اجراي آداب و اعمال و تعلیمات مذهبی میباشد.

-2 هیچ کس نباید مورد اکراهی واقع شود که به آزادي او در داشتن یا قبول یک مذهب یا معتقدات به انتخاب خودش لطمه وارد آورد.

-3 آزادي ابراز مذهب یا معتقدات را نمیتوان تابع محدویتهایی نمود، مگر آن چهمنحصراًبه موجب قانون پیش - بینی شده و براي حمایت از امنیت، نظم، سلامت یا اخلاق عمومی یا حقوق و آزاديهاي اساسی دیگران ضرورت داشته باشد.«حق آزادي فکر، وجدان و مذهب در بند 7 ماده 5کنوانسیون بینالمللی رفع هر نوع تبعیض نژادي علیه زنان نیز مورد تأکید واقع شده است - مهرپور، 1383، صص 492و462و. - 465

ماده :27 در کشورهایی که اقلیتهاي نژادي، مذهبی یا زبانی وجود دارند، اشخاص متعلق به اقلیتهاي مزبور را نمیتوان از این حق محروم نمود کهمجتمعاًبا سایر افراد گروه خودشان از فرهنگ خاص خود متمتع شوند و به دین خود متدین بوده و بر طبق آن عمل کنند یا به زبان خود تکلم نمایند.«این ماده، حق تمتع از فرهنگ خاص خود، حق تدین به دین خود و عمل به آن و حق تکلم به زبان خود را براي اقلیتها در نظر میگیرد. با آنکه ماده 27 را تنها هنجار حمایت از اقلیتها شمردهاند، ولی سیاق منفی ماده این

در متن اصلی مقاله به هم ریختگی وجود ندارد. برای مطالعه بیشتر مقاله آن را خریداری کنید