بخشی از مقاله

بررسی تطبیقی روابط روسیه تزاری و شوروی با نهضت جنگل و تأثیر آن بر روابط خارجی ایران
چکیده
درباره نهضت جنگل تحقیقات بسیار شده، اما اغلب به روابط نهضتت جنگل با دولت شوروی (سابق) کمتر توجه شده است. در این تحقیق با توجه به منابع دست اول و گزارشهای مستند از نهضت جنگل به بررسی تعیتی روابط این نهفست با روسیه تزاری و دولت انقلابی شوروی و تاثیر این روابط بر روابط خارجی ایران پرداخته می شود. همچنین دلیل ایجاد شکافت میان نهفست جنگل و چگونگی شکست آن با سیاست و نیرنگ بازیهای سیاستمداران دولت انقلابی شوروی بررسی می شود.
فرضیه اعلی تحقین سیاستهای دولت روسیه تزاری و شوروی شناشی بسیار در تضعیف و شکست نهضت جنگل داشته است.
پرسشها:
۱. روابط دولت تزاری روسیه و شوروی با نهضت جنگل چگونه بوده است؟
2. رابطه ایران و شوروی چه تاثیری بر سیاستهای شوروی در رویارویی با نهضت جنگل داشته ؟
3. آیا دولت کمونیستی شوروی در تضعیف نهفست جنگل نقش داشته است؟
در این مقاله با روش کتابخانه ای و استناد به گزارشهای مستند، به این پرسشها پاسخ داده می شود.
کلید واژه: نهضست جنگل گیلان، شوروی، روسیه تزاری با روابط خارجی.
مقدمه:
یونس معروف به کوچک در سال ۱۲۹۸ ق، در استاد سرای رشت متولد شد؛ نام پدرش میرزا بزرگ بود. تحصیلات مقدماتی را تا سال ۱۳۱۲ ق. در مدرسه های رشت فراگرفت و از آن پس به تحصیلات عالیه و آموختن صرف و نحو، معانی و بیان، منطق و فقه و اصول پرداخت. او از دوران آغاز مشروطیت فعالیت سیاسی مؤثری داشت و به صف مشروطه خواهان پیوست. میرزا کوچک همراه عدهای در رشت، انجمن روحانیان را تشکیل داد(میرابوالقاسمی، ۱۳۷۷، ص ۳۴). در زمان استبداد صغیر به قفقاز رفت و پس از مدتی به گیلان بازگشت و به فعالیت مشروطه خواهی ادامه داد؛ در جریان فتح تهران و مبارزه با شاهسونها شرکت داشت (همان، ص ۳۶). میرزا کوچک در جریان کودتای هحمدعلی شاه مخلوع به کمک نیروهای مشروطه خواه شتافت و زخمی شد. وقتی به گیلان برگشت روسها او را به جرم داشتن افکار آزادی خواهی از گیلان به تهران تبعید کردند؛ در این مدت همواره به ستمگریهای روسیه در گیلان اعتراض می کرد. وی به عضویت اتحاد اسلام درآمد و مبارزه خود را علیه روسیه و انگلیس آغاز کرد. او نخست تنکابن و مازندران را برای قیام خود انتخاب کرد و به کجور نزد مسالار فاتح رفت، اما او را همدل نیافت، سپس در سال ۱۳۳۳ ق. کمیته ای به نام اتحاد اسلام در رشت تشکیل داد (مهرداد، ۱۳۸۲، ص ۱۳) و قرار شد در فومن قیام را آغاز کند، اما وضعیت جنگل آنجا را مناسب ندید و با شمار اندکی از یارانش از طرف بندر پیر بازار به جنگل همست در تولم واقع در جنوب مرداب انزلی رفت و قیام جنگل را بنیانگذاری کرد و از ۲۸ مرداد سال ۱۲۹۴ علیه قوای بیگانه جنگید (همانجا). میرزا کوچک خان از نظر شخصیتی مردی درستکار و صادق و متدین بود تا حدی که دنسترویل او را وطنپرست حقیقی میداند و معتقد است امثال او در ایران نادر است (همو، بیتا، ص ۱۶۷-۱۶۶) وی در ادامه می نویسد: «من او را پسندیدهام و با نقطه نظرات سیاسی او کاملاً موافقیام» (همان، ص ۲۱۷). آغاز مبارزه سیاسی میرزا کوچک خان از دوره مشروطه است. در فتح تهران به دست مشروطه خواهان شرکت داشت و در شورش شاهسونها همراه بفرم و سردار اسعد به کمک ستارخان شتافت، اما مریض شد و به تهران بازگشست. در شورش ترکمن ها به تحریک محمدعلی شاه به کمک مشروطه خواهان پیوست و زخمی شد (افشار، ۱۳۸۱، ص ۳۳۲). هنگامی که میرزا کوچک، کمیته اتحاد اسلام را تشکیل داد، مبلغان ترک و کارگزاران آلمانی مقداری اسلحه به او دادند (بهار، ۱۳۷۱، ص ۱۶۷). هدف جنگلیها در نخستین سالهای تشکیل این گروه در چند خواسته خلاصه می شد:
۱. اخراج نیروهای بیگانه از ایران؛
۲. ۰ برقراری امنیت و عدالت در کشور؛
۳. مبارزه با استبداد (فخرایی، ۱۳۶۸، ص ۵۱). اما آنها در کنگره کسما در سال ۱۲۹۹ ش. روش اجتماعیون (سوسیالیستها) را انتخاب کردند و مشی آینده جنگل براساس مرام سوسیالیسم بنیانگذاری شد (همان، ص ۵۲). مبارزه نیروی جنگل با روسیه تزاری از اواسط جنگ جهانی اول شروع شد. آنسیکوف، سرکنسول روسیه در گیلان، به حشمت الدوله، حاکم رشت، فشار می آورد تا قیام جنگل را سرکوب کند (هدایتی، ۱۳۸۳، ص ۲۹-۳۰)؛
زیرا روسها منطقه شمال به ویژه گیلان را حوزه استحفاظی خود می دانستند. در این زمان دو حزب مقتدر دموکرات و اتحاد و ترقی در رشت فعالیت سیاسی داشتند. اغلب آنها طرفدار تهضت جنگل بودند (فخرایی، ۱۳۶۸، ص ۶۷) در این زمان گیلان در اشغال روس ها بود؛ پس مفاخر الملک، رئیس شهربانی رشت، که از طرف روسها منصوب شده بود، مأموریت داشت به مبارزه با جنگلیها بپردازد، اما شکست خورد و کشته شد (هدایتی، ۱۳۸۳، ص ۳۲). کنسول روسیه تصمیم گرفت گروهی از قزاقان روسی را که در بیرحمی شهرت داشتند، برای قلع و قمع تشکیلات جنگل بفرستد؛ این نیرو نیز شکست خورد و فاتحان جنگل با اسیران به ویژه قزاقان اسیر ایرانی به خوبی رفتار کردند (شیخ الاسلامی، ۱۳۶۹، ص ۶۴) در مجموع رفتار جنگلیها و میرزا کوچک خان با مردم و حتی مخالفان خود خوب بود (یقیکیان، ۱۳۶۳، ص ۶ - ۷) آفسیکوف مقامات دولت مرکزی ایران را مجبور کرد که با تشکیلات جنگل برخورد جدی کنند؛ زیرا قدرت روسها در منطقه بسیار کم شده بود. به دلیل فشارهای سفارت روسیه، حدود چهار
هزار قزاق سواره، پیاده و توپخانه به فرماندهی کالچوک اوف به گیلان و جنگل رهسپار شدند (فخرایی، ۱۳۶۸، ص ۷۶). شماری از فئودالهای محلی نظیر امیر مقتدر طالشی و برهان السلطنه طارمی نیز آنها را تقویت می کردند، قوای جنگل در این جنگ به سختی شکست خورد. سفارت روسیه در تهران، جنگلیها را به چشم متجاوزان خطرناکی مینگریست که منافع دولت تزاری را در شمال تهدید میکردند و به دولت ایران فشار می آورد که با فرستادن قوا به شمال، این نهضست را ریشهکن سازد، اما دولت مستوفی الممالک که در این زمان بر سرکار بود، تشکیلات جنگل را زیانبار نمیدانست و هیچ اقدامی علیه آن انجام نداد (همان، ص ۸۲). کابینه محمدولی خان تنکابنی به علت داشتن روابط بسیار نزدیک با روسها خیلی زود به دام تحریک عمال تزاری گرفتار شد و تصمیم گرفت، خوانین اطراف گیلان، نظیر اسعدالدوله زنجانی و جهانشاه خان امیر افشار را با ششصد تن از قزاقان ایرانی برای سرکوبی قیام جنگل بفرستد (همان). به نظر فخرایی، حشمت الدوله، شخصی مؤمن بود و جنگلیها را خدمتگزار می دانست. زمانی که دولت مستوفی الممالک می خواست کار جنگلی ها را با سازش تمام کند، حشمت الدوله قول داد که با مذاکره، اوضاع رشت و شمال را اصلاح کند (همان). او جنگلیها را متقاعد کرد که عملیات چریکی قوای جنگل، دولت مرکزی ایران را مقابل سفارت روس قرار می دهد و بی فایده است؛ نباید کاری کنید که حکومت تهران زیرفشار روسها ناچار به اقدام نظامی مبادرت ورزد. حشمت الدوله از سران جنگل قول گرفت که از درآمد املاک منتسب به رعایای روس چیزی گرفته نشود و سپس به رشت برگشت و گزارش کار خود را به تهران مخابره کرد، اما کنسول دولت تزاری در رشست با این اقدام حشمت الدوله موافق نبود و تصمیم داشت، نهضت جنگل را ریشهکن سازد (شیخ الاسلامی، ۱۳۶۹، ص ۶۶). زمانی که قوای روسیه در غرب کشور دست به یغما و چپاول زدند، جنگلیها نیز بین راه رشت و انزلی به شماری از سربازان روسی حمله کردند و پس از وارد کردن تلفات و گرفتن تعدادی تفنگ از آنها به پایگاه خود در جنگل برگشتند و با این کار کوششهای دیپلماتیک حشمت الدوله به هدر رفت. روسها به حکومت مرکزی فشار آوردند تا حشمت الدوله را عزل کند. جانشین او، مفاخرالدوله با سیاست روسیه هماهنگ بود و به مخالفت با نهضت جنگل برخاست.
در همین زمان در روسیه انقلاب شد و تزار استعفا داد و کرنسکی در ژوئیه ۱۹۱۷ به فرماندهان قوای روسی در ایران دستور داد خاک ایران را تخلیه کنند و به روسیه بازگردند. قراردادی میان فرماندهان روس و رؤسای نهضت جنگل بسته شد تا عقب نشینی سربازان روسی به درگیری میان آنها منجر نشود (هدایتی، ۱۳۸۳، ص ۳۲).
نیروهای جنگل، شهر رشت را تصرف کردند و امیر عشایر خلخالی، حاکم رشت شد. در این زمان جنگلیها با نیروهای انگلیسی در شمال درگیر شدند (دنسترویل، فصل دهم به بعد) اما سرانجام با آنها متارکه کردند (رائین، ۱۳۵۷، ص ۱۰۸- ۱۱۰). انگلیسی ها پیشنهاد کردند نیروهای جنگل به سوی تهران حرکت کنند و آنها برای سازماندهی آماده اند، ولی میرزا کوچک خان و سران جنگل به سبب افکار وطنپرستی موافقت نکردند (هدایتی، ۱۳۸۳، ص ۳۶).
انگلیسیها پس از مدتی در صدد تصویب قرارداد ۱۹۱۹ م. با وثوق الدوله بودند و نمی خواستند دولت مرکزی ایران با نیروهای مسلح محلی مانند قوای جنگل درگیر باشد، پس روش خود را نسبت به میرزا کوچک خان عوض کردند و خواهان تسلیم آنها به مقامات دولتی شدند (همان، ص ۹۹-۱۰۰).
در همین زمان جنگلیها بر سر ادامه مبارزه مسلحانه و به سبب نداشتن اسلحه و کمبود آذوقه اختلاف عقیده پیدا کردند، اما میرزا کوچک خان خواهان ادامه مبارزه بود (همان، ص ۱۰۲- ۱۰۵) و در نتیجه در جبهه جنگل تفرقه ایجاد شد. قوای دولتی، احمد کسمایی را محاصره کردند و او در نهایت تسلیم شد (همان، ص ۱۰۵). البته رائین با ارائه سندی می نویسد که کسمایی از اموال جنگل سوء استفاده و با دولت ایران و انگلیس سازش کرد (همو، ۱۳۵۷، ص ۱۱۰) و اندکی بعد دکتر حشمت و یارانش پس از محاصره تسلیم شدند.
در اردیبهشت سال ۱۲۹۹ سربازان ارتش سرخ شوروی با فرماندهی راسکولی کف که قوای دنیکن را تعقیب می کردند، در انزلی پیاده شدند (منشور گرکانی، ۱۳۶۸، ص ۹۲) وظیفه استراتژیک نظامی آنها چیرگی بر دریای خزر بود (پرسیتس، ۱۳۷۹، ص ۲۳).
چیچربین، وزیر امور خارجه شوروی، قول داد که به محض رفع خطر قوای دنیکین وخروج انگلیس از ایران، شوروی نیز از گیلان خارج شود (النزوسکی، ۱۳۵۳، ص ۹۳) اما اخراج انگلیسی ها از انزلی و تصرف آن و فراهم ساختن بنیاد جبهه شرقی انقلاب جهانی برای آنها امری ضروری بود و برای این کار باید با میرزا کوچک خان تماس برقرار می کردند (پرسیتس، ۱۳۷۹، ص ۲۵). وقتی کمیته انقلابی ارتش سرخ در انزلی بود، میرزا کوچک خان با آنها رابطه خوبی داشت؛ این کمیته هم میل داشست برای جلوگیری از حرکت انگلیسیها به باکو از راه انزلی از وجود میرزا استفاده کند (منشور گرکانی، ۱۳۶۸، ص ۷۳). دولت ایران با این اقدام شوروی مخالفت و به جامعه ملل شکایت کرد (همان، ص ۹۲) سران جنگل پس از شنیدن خبر ورود قوای شوروی به انزلی جلسه تشکیل دادند و میرزا کوچک معتقد بود باید بلشویکها را از نزدیک بشناسیم و بعد با آنها قرارداد همکاری ببندیم (همان، ص ۱۰۵)؛ قرار شد شخص معتمدی از طرف جنگلیها برای مذاکره به انزلی برود و گزارش تهیه کند. اسماعیل جنگلی، خواهرزاده میرزا کوچک خان، به انزلی رفت و با فرماندهان ارتش سرخ تماس گرفت، اما فرمانده آنها پیش از هر مذاکره رسمی با نمایندگان جنگل، خواست که خود میرزا را ببیند، در نتیجه میرزا در رأس هیئتی وارد انزلی شد. راسکولنیکف و ارژنیکیدزه، کمیسر عالی قفقاز و جمعی از سران فرقه عدالت باکو نمایندگان شوروی بودند و اعضای هیئت جنگل را میرزا کوچک خان، حسن آلیانی، سعدالدوله درویشی، میرصالح مظفرزاده، گائوک، اسماعیل جنگلی تشکیل میدادند فخرایی، ۱۳۶۸، ص( آنها در برخی موارد به توافق رسیدند: ۱. اجرای اصول کمونیسم در وضعیت کنونی ایران مقدور نیست و باید از مصادره اموال مردم و لغو مالکیت آنها جلوگیری و تبلیغات کمونیستی متوقف شود؛ ۲. جمهوری انقلابی موقت در گیلان تأسیس شود؛ ۳. پس از تصرف تهران، حکومت انقلابی گیلان منحل و حکومتی انتخاب شود که خواسته اکثریت مردم ایران باشد؛ ۴. شوروی قول داد که سرنوشت انقلاب ایران را به دست حکومت جدیدالتأسیس بسپارد و در امور ایران دخالت نکند؛
۵. فقط دو هزار سرباز ارتش سرخ به صورت موقت در ایران باقی بمانند و مخارج آنها بر عهده جمهوری آینده ایران باشد؛
۶. شوروی متعهد شد اسلحه و مهمات مورد نیاز حکومت جدید ایران را تأمین کند؛
۷. شوروی پذیرفت کالاهای بازرگانی ایران را که در بادکوبه (باکو) ضبط شده، به جمهوری گیلان بازگرداند و تمام مؤسسات تجاری روسیه در ایران به حکومت ایران واگذار شود (رائین، ۱۳۵۷، ص ۱۳۹). به دعوت میرزا احمد خان اشتری، حاکم گیلان، یا به تشویق و توصیه فرمانده ارتش سرخ، میرزا کوچک خان به رشت آمد و در سال ۱۳۳۸ ق / ۱۹۲۰ م. زمام امور گیلان را به دست گرفت (صلیق، ۱۳۵۲، صبر ۲۱۰)، موضوع مهم در این زمان، تلگراف کارخان، معاون کمیسر خارجه شوروی، به راسکولنیکف و ارژنیکیدزه است که در آن آمده بود تمایل میرزا کوچک به تأسیس دولت شوروی را باید با احتیاط نگریست؛ زیرا همه ایرانی ها چنین احساساتی ندارند (یقابکیان، ۱۳۶۳، ص ۴۷). میرزا کوچک خان معتقد بود که کار کردن با بلشویکها سخت تر از کارکردن با انگلیسی هاست و با آنها به توافق کامل نرسیده بود؛ از مضمون تلگراف کارخان به خوبی این موضوع آشکار است (همان، ص ۵۰). شوروی و جنگلیها از آغاز تأسیس جمهوری گیلان، میکوشیدند تا برای پیشبرد مقاصد سیاسی خود از وجود همدیگر استفاده کنند. میرزا کوچک مردی خوش بین و ساده دل بود، حیلهگری و قدرت سازماندهی کمونیست ها را ناچیز شمرد و نتیجه ناگوارش را هم دید. در نخستین کابینهای که پس از تأسیس جمهوری سوسیالیستی گیلان تشکیل شد، میرزا کوچک هم نخست وزیر و هم وزیر جنگ بود، اما شورای انقلاب گیلان که زمام قدرت را در دست داشت از یک کمیته مشترک با عضویت کمونیستهای فرقه عدالت و رؤسای نهضت جنگل تشکیل می شد که کاژانف، فرمانده قوای شوروی در گیلان، نیز عضو آن بود. میرزا کوچک خان و اعضای تندرو شورای انقلاب از همان آغاز، اختلاف مسلکی پیدا کردند. میرزا کوچک چندین بار از مقامات روسی انزلی خواست که جلوی تبلیغات کمونیستی را بگیرند و این سیب نفاق شد (همان، ص ۱۱۰) کمونیست ها می خواستند تمام سران دایره های

در متن اصلی مقاله به هم ریختگی وجود ندارد. برای مطالعه بیشتر مقاله آن را خریداری کنید