بخشی از مقاله
چکیده
با بهره گیری از رهیافت اقتصاد سیاسی بین الملل، این پژوهش به بررسی سیاست روسیه در منطقه با تأکید بر نقش انرژی - نفت وگاز - به عنوان وجه غالب در اقتصاد سیاسی و نیز روابط این کشور باکشورها می پردازد. روندهای موجود، بیانگر آن است که هیئت حاکمه روسیه با تدوین راهبرد بلندمدت این کشور، همواره به دنبال آن بودهاند که یکی از مهمترین مباحث در حوزه انرژی ، مسئله ژئوپلیتیک انرژی است که اهمیت انرژی را در رقابت ها و همکاری های ژئوپلیتیکی کشورها و تاثیر آن با سیاست خارجی کشورها در بر می گیرد و روسیه را به عنوان یک امپراتوری نفتی و بازیگری که با ارتقای جایگاه خود، قادر به نقشی ژئوپلیتیک و کلیدی درعرصه انرژی است، مطرح کنند و از منابع انرژی روسیه به عنوان ابزاری سیاسی و اقتصادی جهت تأمین منافع ژئوپلتیکی این کشور در منطقه و بهویژه در روابط با اتحادیه اروپا بهره برداری کنند. امّا به نظر می رسد، این کشور برای رسیدن به چنین هدفی بااهداف و موانع اساسی مواجه باشد؛امری که در این پژوهش ، قصد تبیین آن را داریم.
مقدمه
امروزه انرژی به عنوان یکی از اصلیترین عوامل برای شکل گیری و پیشرفت جوامع صنعتی شناخته شده است و میزان دسترسی کشورها به منابع گوناگون انرژی، نشانگر پتانسیلهای پیشرفت و قدرت سیاسی واقتصادی آنها می باشد. انرژی از ملزومات اساسی توسعه در جهان به شمار میرود بهگونهای که عدم تامین تقاضای آن باعث بحران در جهان خواهد شد. نگاهی به تاریخ جهان بهخصوص در چند قرن اخیر بهخوبی نشان می دهد که انرژی چگونه در روند تحولات سیاسی و اقتصادی تاثیرگذار بوده است. انرژی برای کشورهای پیشرفته صنعتی جهان بهعنوان عامل حرکت چرخهای تولید و اقتصاد مطرح است و برای اکثر کشورهای عمده دارنده آن، منبع اصلی درآمد محسوب میشود. این اهمیت باعث شد تا پس از پایان جنگ سرد، کشورهای قدرتمند سعی کنند به مناطق حساس جهان به جای توجهات سیاسی، نظامی؛ نگرش سیاسی – اقتصادی داشته باشند. انرژی، نیازمبرم جهان در قرن بیست و یکم است. نفت و گاز به عنوان یک عامل مهم در اقتصاد کشورهای تولید کننده آن به حساب می آید. هدف استراتژیک سیاست خارجی در زمینه انرژی استفاده حداکثر از پتانسیل انرژی روسیه برای یکپارچهسازی تمام عیار بازار جهانی انرژی، ارتقاء موقعیت روسیه و دستیابی به بالاترین سود برای اقتصاد ملی است.مهمترین سیاستهای انرژی روسیه در حوزه تامین امنیت جهانی انرژی، روابط پایدار با مصرف کنندگان در بازار های جدید جهانی انرژی می باشد؛ روسیه یکی از تولیدکنندگان مهم نفت و گاز در سطح جهانی است منابع هیدروکربنی روسیه نه تنها در رشد اقتصادی داخلی این کشور نقش حیاتی داشته بلکه در طی 10 سال گذشته نقش بسزایی در اقتدار اقتصادی و سیاسی این کشور در سطح بین المللی نیز ایفا نموده است.
روسیه به عنوان بزرگترین تولیدکننده گاز و دومین تولید کننده نفت در جهان، از جمله کنشگران نافذی است که نقش و اهمیت انرژی حوزه آسیای مرکزی و دریای خزر را به خوبی دریافته و با درک الزامات ساختار نوین اقتصاد سیاسی بین الملل و با درک این مطلب که اقتصادهای بزرگ صنعتی جهان و از جمله چین، ژاپن و اتحادیه اروپا بسیار به منابع انرژی روسیه و دریای خزر وابسته هستند و تلاش میکنند تا با سرمایه گذاری بلند مدت در بخشهای بالا دستی و پایین دستی صنایع نفت و گاز کشورهای منطقه، افزایش ظرفیت تولیدو بهره گیری از ذخایر فراوان انرژی هیدروکربنی و نیز سلطه بر شاهراههای خطوط انتقال انرژی کشورهای منطقه، از منابع انرژی حوزه دریای خزر به عنوان ابزاری برای افزایش ثروت ملی و نیز پیشبرد اهداف سیاست خارجی روسیه بهره برداری مطلوب را به عمل آوردند correlge . - and van der lind ,2006:533 - انرژی بهنماد ژئپلیتیک در قرن 21 تبدیل شده است و منعکس کننده کاهش اتکای کشورها به ارتش، قدرت سیاسی و نظامی میباشد . امروزه انرژی به ابزاری در رقابتهای ژئوپلیتیکی همانند سلاح های هستهای
æ یا ارتش های بزرگ در زمان جنگ سرد تبدیل شده است. در واقع از چنان اهمیتی برخودار گشته که امنیت ملی طرح ریزی قدرت بر اساس کنترل بر منابع انرژی سنجیده می شود. انرژی نه تنها ابزاری نفوذ میباشد بلکه به عنوان زیر بنای دیگر اشکال قدرت نظامی، سیاسی، اقتصادی، تکنولوژکی، فرهنگی و قدرت نرم بشمار میرود . - petersen and barysch,2011;1 - چرا که توسعه اقتصادی و اجتماعی، کاهش فقر و امنیت به آن بستگی دارد . - half,2010:19 - روسیه جدید با استفاده از انرژی به عنوان یک سلاح درصدد بازسازی امپراطوری خود است. تدوین استراتژی 2020 در صنعت انرژی بر کاهش خسارت محیط زیست، بهبود تکنولوژی در مصرف انرژی، کاهش عرضههای انرژی و افزایش توانایی تولیدی در صنعت نفت و گاز در داخل اشاره دارد . - setpanov,2000:4 - روسیه بازیگری مهم در بازارهای انرژی جهان است که در سالهای اخیر استفاده از عامل انرژی را برای رسیدن به اهداف سیاست خارجی خود مورد توجه قرار داده است. روسیه انرژی را یک ابزارسیاسی مهم
æ به همان اندازه نیروی محرکه توسعه اقتصادی خود می داند - belkin,2008.pp.11.12 - روسیه با داشتن منافع انرژی فراوان و افزایش بهای انرژی در بازار های جهانی، توانست سودهای هنگفتی بهدست آورد. انرژی به عنوان ابزاری کارآمد برای پیشبرد اهداف این کشور مورد توجه قرار گرفت و موجب ارتقای منافع سیاسی آن در سراسر اوراسیا شد. تجدید حیات روسیه در داخل و در سطخ بین المللی ، بستگی به قیمت های بالای انرژی دارد . - legvold,2008,pp,13-14 - کشورهای آسیای مرکزی از نظر جغرافیایی و اقتصادی تحت نفوذ روسیه قرار دارند. روسیه با توجه به پیشینه زیر ساختهای اقتصادی در دوران شوروی و وابستگیهای ناشی از آن می کوشد این وضعیت را برای خود در منطقه حفظ کند. به همین جهت روسیه
هنوز تسهیلاتی برای برخی از کشورها از جمله در ارتباط با انرژی قائل است . - boonstra,2008,pp.4-9 - روسیه در راستای سیاست محصور سازی گاز، منابع انرژی و نیز تحکیم سلطه انحصاری خود بر ترکمنستان، قزاقستان و آذربایجان است و آغاز بازی بزرگ با دیگر رقبایی همچون چین، ژاپن و آمریکا می باشد - stulberg,2005:6 & dorian,2006:552-.553 - هدف این پژوهش بررسی مسائل اقتصادی روسیه عوامل مرتبط به نفت و گاز - خرید و فروش و ...... - و تأثیر این عوامل بر چارچوب سیاست خارجی کشور روسیه با سایر کشورها و شناخت دیپلماسی انرژی در سیاست خارجی این کشور در قبال کشورهاکه رویکرد آن می تواند تأثیرات مهمی در سطح منطقه در ایجاد ناامنی و کشمکش های داخلی و خارجی و یا ایجاد صلح و برقراری آرامش گردد.
روش تحقیق
این تحقیق بر اساس هدف از نوع کاربردی بوده، روش انجام آن نیز توصیفی – تحلیلی می باشد. داده ها و اطلاعات مورد نیاز نیز از منابع کتابخانهای و سایتهای اینترنتی معتبر گردآوری شده است. لگرو و موراوچیک بر این باورند که منابع انرژی در پارادایم واقع گرایی حساب می آید و در عین حال واقعگرایی یک نظریه واحد نیست بلکه مجموعه ای از نظریه هاست - 9: 1999،. - Legro and Moravcsik 5 همه نظریههای واقع گرایی در چارچوب این پارادایم از سه مفروض اصلی پیروی می کنند؛ اول اینکه ، بازیگران در روابط بین الملل ماهیت عقلانی، یکپارچه دارند که در محیطی آنارشیک فعالیت می کنند. دوم اینکه، ترجیحات دولتها مشخص و معلوم است و غالبا در تضاد با ترجیحات دیگر دولتها قرار دارد مفروض سوم در پارادایم واقع گرایی بین المللی گرایی مربوط به ساختار نظام بین الملل میشود به این ترتیب که در چارچوب یک نظام بین الملل آنارشیک، توزیع قابلیت های مادی بین دولتها اهمیت اساسی دارد. بنابراین هسته پارادایم واقع گرایی ماهیت مادی و عینی دارد. از نظرواقع گرایی، کنترل منابع مادی در سیاست بین الملل هسته مرکزی را تشکیل می دهد - . - Legro and Moracsik : 18- 12, 1999 از سوی دیگر اگر چه برای مدت های طولانی پارادایم واقعگرایی به قدرت نظامی یا قدرت سخت گره خورده بود ، هانس مورگنتا بنیانگذار واقع گرایی مدرن تأکید دارد که در روابط بین الملل، نیروی مسلح به عنوان تهدید یا تهدید بالقوه به عنوان مهمترین عامل تشکیل دهنده قدرت یک دولت به حساب می آید. این موضوع منجر به شکلگیری این ایده میشود که در واقع گرایی مدرن، نیروی نظامی تنها عامل قدرت مادی دولت محسوب نمیشود و فقط به عنوان مهم ترین عنصر در تشکیل قدرت است. مورگنتا به سایر عناصر قدرت توجه می کند و آنها را شامل این موارد عنوان می کند :
جغرافیا، منابع طبیعی، ظرفیت صنعتی، آمادگی نظامی، جمعیت، روحیه ملی، کیفیت دیپلماسی و بنابراین، منابع انرژی به عنوان واقعیات فیزیکی موجود در سرزمین و تحت کنترل دولت که دارای اثرات عمیق بر ظرفیت صنعتی کشور است تقسیم بندی میشود - . - Sutch and Elinas,.49 : 2007 اما به هر حال مطابق دیدگاه واقع گرایی مدرن، همه عناصر قدرت در سایه قدرت نظامی کشور قرار می گیرند و تحلیل آنها با توجه به نقش آنها در تقویت یا تضعیف توان نظامی صورت می گیرد.البته تأکید بر قابلیت نظامی در روابط بین الملل نمی تواند شرا یط فعلی سیاست جهان را انعکاس دهد. گسترش پدیده جهانی شدن و افزایش وابستگی متقابل منجر به پیدایش شرایطی شده که در آن کسب منافع از طریق اقدام نظامی هزینه زیادی دارد و به جای آن ابزارهای مناسب تری برای دستیابی به گسترش نفوذ و منافع وجود دارد .به عبارت