بخشی از مقاله
چکیده
منطقه قفقاز مهمترین سنگر دفاعی برای حفظ امنیت ملی روسیه برای رقابت با غرب میباشد. بحرانهای قومی متعددی در منطقه قفقاز بروز یافته که نتیجه تنوع قومی در این منطقه میباشد و از سوی قدرتهای منطقهای و فرامنطقهای تشدید شده است. از جمله این بحرانها، وقوع نزاع در چچن میباشد. چچن از مهمترین چالشها برای تمامیت ارضی فدراسیون روسیه پس از استقلال بوده است. در این پژوهش نگارنده با روش توصیفی و تحلیلی ابتدا به بررسی موقعیت ژئوپلتیک قفقاز و اهمیت آن برای قدرتهای منطقهای و فرامنطقهای پرداخته و به این سوال پاسخ میدهد که سیاست خارجی روسیه در قبال منازعات منطقهای در قفقاز و به ویژه بحران چچن چه بوده است؟ برای پاسخ به این سوال این فرض مطرح است که روسیه دارای منافع حیاتی در قفقاز است و واگذاری منطقه به غرب و آمریکا موقعیت و اعتبار روسیه را تنزل میبخشد. به همین دلیل روسیه در قبال به خطر افتادن منافع حیاتی و حفط تمامیت ارضی خود به شدت مخالفت و مقاومت کرده است.
مقدمه
منطقه قفقاز به لحاظ موقعیت جغرافیایی و طبیعی و همینطور وجود معادن و منابع سرشار نفت و گاز توجه قدرتهای منطقهای و فرامنطقهای را به خود جلب کرده است. به همین دلیل مشاهده میکنیم که در طول تاریخ و از زمانهای بسیار دور محل منازعات گوناگون قومی و مذهبی قرار گرفته است. از جمله منازعات این منطقه میتوان به بحرانهای اوستیای جنوبی و آبخازیا، بحران قره باغ، بحران چچن و بحران اوکراین اشاره کرد.
یکی از بازیگران مهم منطقهای در قفقاز روسیه است که به دلیل نزدیکی جغرافیایی به این منطقه راهبردی و سابقه طولانی تسلط بر منطقه، منافعی را برای خود در نظر گرفته است که به لحاظ امنیتی و اقتصادی حائز اهمیت است. سیاست خارجی روسیه پس ازفروپاشی شوروی شاهد رهیافتهای گوناگونی بوده است. به همین دلیل سیاستهای مختلفی را در قبال منطقه قفقاز شاهد هستیم که در ادامه به آن پرداخته میشود.
به دلیل اینکه قفقاز شمالی در جنوب روسیه واقع شده است هرگونه تحول غیر مترقبه در قفقاز شمالی مساوی با خدشهدار شدن تمامیت ارضی این کشور است. - احمدیان و غلامی،. - 9:1388 جمهوری چچن با قرار داشتن در منطقه قفقاز شمالی اهمیت ویژهای برای روسیه دارد. زیرا روسیه چچن را گذرگاهی برای قفقاز و آسیای مرکزی میداند. اگر چچن آزادی و حاکمیت و استقلال خود را به دست آورد، مناطق دیگر نیز به احتمال زیاد از آن تبعیت خواهند کرد. به همین دلیل روسیه هر گونه حرکت آزادیخواهانه از طرف چچنها را سرکوب کرده است و با استقلال آن به شدت مخالف است.
- پاکتچی و براری، . - 33:1387 با توضیحات فوق، این نوشتار به دنبال پاسخ به این سوال است که سیاست خارجی روسیه در قبال منازعات منطقهای در قفقاز و به ویژه بحران چچن چه بوده است؟ فرضیهای که در پاسخ به این پرسش مطرح میشود این است که روسیه دارای منافع حیاتی در قفقاز است و واگذاری منطقه به غرب و آمریکا موقعیت و اعتبار روسیه را تنزل میبخشد . به همین دلیل روسیه در قبال به خطر افتادن منافع حیاتی و حفظ تمامیت ارضی خود به شدت مخالفت و مقاومت کرده است. در این راستا، روش پژوهش پیشرو، توصیفی- تحلیلی میباشد و روش گردآوری دادهها میتنی بر روش اسنادی و منابع کتابخانهای و اینترنتی است.
-1چارچوب نظری
1؛1رهیافتهای سیاست خارجی روسیه در عصر تکقطبی
بررسی سیاست خارجی یکی از موضوعات کلیدی رشته مطالعات منطقهای و روابط بینالملل میباشد. زیرا بررسی سیاست خارجی در چهارچوب علمی میتواند روشنکننده ریشهها، علل و عواملی باشد که منجر به اتخاذ سیاستها و راهبردها در تعاملات و ارتباطات کشورها در صحنه خارجی و بینالمللی میشود. در این رابطه، نظریات مختلفی از سوی نظریهپردازان مطالعات منطقهای و روابط بینالملل ارائه شده است که هر کدام از منظری سیاستخارجی را مورد تجزیه و تحلیل قرار دادهاند. تلاش برای توضیح و فهم رفتارهای خارجی دولتها نخستین بار از سوی واقعگرایان مطرح شد.
از نظر آنها مفاهیمی چون قدرت و منافع ملی میتوانست علت بسیاری از اقدامات دولتها را در خارج بیان کند. نظریه سازه-انگاری از جمله نظریات جدیدی بود که بعد از جنگ سرد مورد توجه ویژهای قرار گرفت و تلاش شد تا سیاست خارجی دولتها در چهارچوب این نظریه مورد بررسی قرار گیرد. نظریه سازهانگاری با در نظرگرفتن هویت به عنوان امری ساخته شده از ساختارهای مادی، معنایی و بینالاذهانی و در تعامل با بازیگران دیگر، نحوه شکلگیری و وضعیت آنرا در هر دوره، عاملی اساسی برای مطالعه سیاست خارجی در نظر میگیرد. - شاتکف،. - 14-13: 1390 ولی دولتها نمیتوانند سیاست خارجی خود را کاملا بر محوریت ایدئولوژی یا فرهنگ شکل دهند زیرا چنین کاری بقای آنها را به خطر میاندازد.
بنابراین سیاستهای مبتنی بر قدرت بر قلمروی بینالمللی استیلا مییابد. - هنسن و همکاران،. - 17:1390 برخی از تحلیلگران رفتارهای سیاسی متغیر روسیه را در قبال آسیای مرکزی و قفقاز متاثر از جابجایی قدرت بین طرفداران گرایشهای سهگانهی، این کشور ارزیابی میکنند. غربگرایان - آتلانتیکگرایان - 1، افزایش اعتبار روسیه و بهبود وضعیت اقتصادی کشور را در گرو یکپارچه شدن اقتصاد روسیه در اقتصاد جهانی و انتخاب الگوی دموکراسی غربی میدانند. از نظر اسلاوگرایان - ملیگرایان افراطی - ، روسیه باید تلاش کند تا به عنوان قطب مستقل قدرت در جهان چند قطبی، متمایز از شرق و غرب ایفای نقش کند. ملیگرایان توجه غربگرایان را به الحاق به ناتو، پایانی بر محاصره روسیه از سوی غرب می- دانند. اوراسیاگرایان - 2ملیگرایان محافظهکار - بر نقش روسیه به عنوان پلی بین شرق و غرب تاکید میکنند. - فرجی راد و شعبانی،. - 2: 1392
2؛1تحول در سیاست خارجی روسیه
در دوران پس از جنگ سرد و در پی فروپاشی اتحاد شوروی این توهم به وجود آمد که در تاریخ و سیاست روسیه دگرگونی اساسی شکل گرفته است. چنین به نظر میرسید که روسیه تحت حاکمیت یلتسین در مسیر تبدیل شدن سریع به یک عضو دموکراتیک و سازگار با غرب در روسیه با موانع اساسی مواجه گردید و زمینههای اختلاف نظر افزایش پیدا کرد. در مورد سیاست خارجی روسیه با توجه به نقش فرهنگ سیاسی و افراد دو دیدگاه وجود دارد: اروآتلانتیکگرایان و اوراسیاگرایان.
1؛2؛ - 1 اروآتلانتیکگرایان
آتلانتیکگراها علاوه بر تاکید بر ارزشهای مشترک روسیه با قدرتهای غرب اروپا، بر اهمیت همگرایی روسیه با دولتهای اروپای غربی برای توسعه بیشتر روسیه تاکید میکنند. - . - Legvold,2001,p.62 گروه محدود اما با نفوذی از مقامهای دولت روسیه و روشنفکران هستند که به استراتژیهای طرفدار غرب تمایل دارند، آندره کوزیرف، اولین وزیر امور خارجه فدراسیون روسیه یکی از مهمترین عناصر این طرز تفکر بود.
. - Legvold,2007.pp73-81 - در نیمه اول دوران هشت ساله ریاستجمهوری بوریس یلتسین در دهه 1990 این دیدگاه سیطره داشت. آنها معتقدند مهمترین وظیفه سیاست خارجی
روسیه، تسهیل در پیوستن این کشور به باشگاه کشورهای دموکراتیک دارای اقتصاد بازاری است. البته این روند باید بر مبنای برابر و بدون هر گونه فشار تبعیضآمیز در پیوستن روسیه مثلا به ناتو انجام میپذیرفت. روسیه این مسیر را با پیوستن به سازمان همکاریهای اقتصادی و توسعه و گروه هفت پیوندهای خود را مستحکم ساخت.