بخشی از مقاله
چکیده:
هفتاد هزار مؤسسه خیریه در ایران وجود دارد که اکثرا با مشکل ناپایداری منابع مالی مواجه هستند. کارآفرینی اجتماعی، کسبوکاری با اهداف اساسا اجتماعی است که مازاد سودش اصوال برای اهداف کسبوکار یا اهداف جامعه سرمایهگذاری میشود. این تحقیق به روش کتابخانهای و با مرور منابع مرتبط با هدف ارائهیک راهبرد برای مدیریت و توسعه کارآفرینی اجتماعی در مؤسسههای خیریه و نهادهای حمایتی بزرگ مانند كمیته امداد، بهزیستی و بنیاد شهید انجامشده است.
در این بررسی یک راهبرد 8 مرحلهای مدیریت و توسعه کارآفرینی در مؤسسههای خیریه و نهادهای حمایتی ارائه شد. برای توسعه موفقیتآمیز کارآفرینی، پس از انتخاب ایده و ارزیابی قابلیت کاربرد آن با توجه به سلسله مراتب نیازهای انسانی، بیانیه مأموریت مؤسسه نوشته میشود. گسترش شبکه اجتماعی موجب افزایش سرمایه اجتماعی مؤسسههای خیریهای و نهادهای حمایتی خواهد شد. در ساختن گروه کاری میبایست به انتخاب اعضای هیأت مدیره که ویژگیهای شخصیتی کارآفرینانه داشته باشند توجه شود. برنامه بازاریابی نوشته شود و مطابق برنامه زمانبندی اجراشده و سپس کل فرایند باید ارزیابی شود.
.1 مقدمه
در جامعه ایران شش میلیون تحت پوشش کمیته امداد، سه میلیون و دویست هزار نفر مددجو تحت پوشش بهزیستی، سیصد و پنجاههزار زندانی، وجود دارد. با محاسبه مددجویان وابسته به 70 هزار مؤسسه خیریه و سایر سازمانهای حمایتی میتوان برآورد نمود که نزدیک 20 میلیون نفر از جمعیت ایران - نزدیک یکچهارم - به مؤسسههای حمایتی وابستهاند. این در حالی است که سازمانهای دولتی با مشکل کاهش بودجههای دولتی و مؤسسههای خیریه با مشکل ناپایداری منابع مالی مواجهاند.
هماکنون پروسه توانمندسازی مددجویان با فعالیتهای زیادی همراه شده است: کمکهای مادی، بیمه تأمین اجتماعی، آموزش خانوادهها و... اما تا زمانی که مددجو در چرخه فعالیت اقتصادی قرار نگیرد از عهده بازتولید خودش برنمیآید و چرخه توانمندسازی ناقص مانده و او دوباره بیسرپناه، بیدرآمد به وضعیت قبلیاش بازمیگردد. عدم تعادل در شیوه زندگی میتواند مانند مقدمهای مخفی عمل کند که باعث بروز زنجیرهای از وقایع شود که مددجو را به سمت موقعیتهای پرخطر سوق میدهد.
امروزه رویکرد دولتها به سمت تکثرگرایی رفاهی تغییر جهت یافته است. سازمانهای غیردولتی بسیاری از کارکردهای رفاهی دولتها را به عهده گرفتهاند. به نظر میرسد امکان بهکارگیری قواعدی که در بازار آزاد، کارایی و اثربخشی و صرفهجویی را تضمین میکرد، در بنگاههای عمومی نیز وجود دارد - دین، 1388، . - 194 درحالیکه شرکتهای خصوصی به سودآوری فردی اختصاص دارند، دولت قرار است که منافع جامعه را نمایندگی کند؛ بنابراین، منطقی به نظر نمیرسد که انتظار داشته باشیم مشکالت اجتماعی کالن را دولت حل نماید. اگر روشهای دولتی برای حل مشکالت اجتماعی مؤثر بود تابهحال اینگونه مشکالت بایستی حل میشد. وجود گسترده مشکالت اقتصادی به ما نشان میدهد که راهحل، دولت نیست.
پاسخ دیگری که به مشکالت اجتماعی داده شده است درخواست از شرکتها برای قبول مسئولیت اجتماعی است. سازمانهای غیردولتی، فعاالن اجتماعی و سیاستمداران، شرکتها را تحتفشار قرار دادهاند تا سیاستهای خود را در قبال کارگران، محیطزیست، کیفیت تولید، قیمتگذاری و تجارت منصفانه اصالح کنند؛ اما متأسفانه مسئولیت اجتماعی شرکتها نیز برای حل مشکل کافی نیست. مفهوم مسئولیت اجتماعی شرکتها گرچه با اهداف خوبی طراحی شده است، بسیاری از آن برای افزایش سود خودشان سوء استفاده میکنند.
بسیاری از مردم که از دولتها ناامید شده بودند خود برای حل مشکالت اجتماعی اقدام کرده و سازمانهای غیرانتفاعی را تأسیس کردند. سازمانهای غیرانتفاعی شکلهای متفاوتی دارند و با اسمهای مختلفی خوانده میشوند: سازمانهای غیردولتی، سازمانهای خیریه، جامعههای خیرخواه، بنیادهای بشردوستانه و غیره؛ اما سازمانهای غیرانتفاعی هم نتوانستهاند راهحلی کافی برای مشکالت اجتماعی باشند. گستردگی فقر جهانی، تعداد روزافزون بیخانمانها، بیماریهای بومی، قحطی و آلودگی فزاینده نشانگر این حقیقت است که خیریه نمیتواند مشکل را حل کند.
اتکا به کمکهای خیریه و هدایا یک مشکل اساسی دارد و آنهم وابستگیاش به حمایتهای مالی افراد بخشنده و خیر، سازمانها و یا ادارههای دولتی است؛ بنابراین خیریه به اوضاع اقتصادی وابستگی بسیاری دارد. وابستگی به حمایتهای مالی مشکالت دیگری را نیز در پی دارد. در کشورهایی که نیازهای اجتماعی گسترده است، منابع موجود برای امور خیریه بسیار کم و محدود است - یونس، . - 1391 دریافت اعانه از مردم و پرداخت آن به مستمندان موجب عدم توجه به کرامت انسانی و ترویج فرهنگ گداپروری میشود. هماکنون پارادایم غالب در مبارزه با فقر، خودکفا نمودن فقرا و به قولی ماهی گیری یاددادن بجای ماهی دادن است. کارآفرینی اجتماعی در اقتصاد سرمایهداری جهانی این پتانسیل را دارد که با نوآوری وضعیت این جمعیت محروم را بهبود ببخشد.
برای مؤسسههای خیریهای و نهادهای حمایتی اولین محدودیت برای خدماترسانی به اقشار آسیبپذیر ناشی از فقدان منابع مالی کافی بوده است و ازآنجاییکه منابع درآمدی پایدار، سهم ناچیزی در تأمین مالی مؤسسههای خیریه دارند بنابراین، درآمد آنها باید در ماهیت خود به سمت منابع پایدار، منظم و قابل وصول حرکت کند و منابع درآمدی ناپایدار جای خود را در ردیفهای درآمدی به منابع پایدار، مستمر و قابل وصول بدهد؛ اما برای سازمانهای غیرانتفاعی خودکفایی اقتصادی اغلب غیرقابلدستیابی است، زیرا مشتریان آنها قادر به پرداخت کل هزینۀ کاالها و خدماتی که دریافت میدارند، نیستند؛ بنابراین، بهمنظور ارائه مزایا، کسبوکارهای غیرانتفاعی به دامنهای از یارانهها وابسته میشود، مانند کمکهای اهدایی دولت، نیروی کار داوطلب و کارکنانی که تمایل دارند نرخ دستمزدهای زیر میانگین بازار را بپذیرند.
هماکنون این سازمانها و نهادها به دلیل مشکالت مالی قادر به ارائه خدمات در سطح وسیع نیستند و از طرف دیگر بسیاری از محرومان و فقرا به دالیل مختلف زمانی، فرهنگی و اجتماعی از مراجعه به این سازمانها و نهادها خودداری میکنند. لذا حجم جمعیت و خانوار تحت پوشش این سازمانها و نهادها مبین حداقلهای مربوط به جمعیت فقیر و محروم جامعه است - قاسمیان، . - 1384
دالیل فردی زیادی وجود دارد که چرا افراد میخواهند مهارتهای خود را توسعه داده و به شیوهای کارآفرینانه از جمله خالقیت، استقالل و تمرکز بر عوامل بیرونی همچون ارائه بهتر خدمات و محصوالت نسبت به آنچه توسط سازمانهای دارای بودجه دولتی ارائه میشود، به این فرایند کمک کنند.
ممکن است افراد بخواهند دامنۀ گستردهتری از خدمات و محصوالت را نسبت به خدمات سازمانهای دولتی ارائه کنند، مانند ارائه رفاه بیشتر، مراقبتهای پیشگیرانه، رویکردهای مکمل/ جایگزین برای درمان و موضوعات مرتبط با سبک زندگی. بهعالوه، افرادی که در بخش مورد حمایت بودجۀ دولت کار نمیکنند - به دلیل مازاد بودن، اخراج، پدیده سقف شیشهای و غیره - ممکن است هنوز هم بخواهند از مهارتها و تجاربشان به روشهای نوآورانه و کارآفرینانه استفاده کنند.