بخشی از مقاله

بررسی میزان بهرهگیری مدارس از جنبههای مختلف فناوری اطلاعات و ارتباطات

چکیده

با ظهوروتوسعه پدیده فناوری اطلاعات وارتباطات روند تحولات جهانی، با شتابی بیشتر با محوریت عنصر اطلاعات ودانایی در حال گسترش است. این پدیده هر چند از محیطهای نظامی آغاز و به مراکز دانشگاهی منتقل شد، اما دیری نپایید که عرصههای اقتصادی، تجاری و حتی سیاسی کشورها را نیز با توسعه تجارت الکترونیک وایجاد دولت الکترونیک متأثرساخت. اینک نیزدرعرصه تعلیم و تربیت پا نهاده و نظامهای آموزشی و محیطهای تحصیلی را نیز به چالش فراخوانده است. با توجه به سرعت، گستردگی وعمق تحولات ناشی ازفناوری اطلاعات وارتباطات، شناخت مختصات این پدیده و مدیریت آگاهانه و هوشمندانه آن میتواند یکی از مهمترین راهبردهای دست اندرکاران آموزش درکشورباشد وفرصتی برای بازسازی نظام آموزش و پرورش و تحول در فرآیند یاددهی یادگیری استفاده شود.

این پژوهش با هدف بررسی میزان بهرهگیری مدارس از جنبههای مختلف فناوری اطلاعات و ارتباطات صورت گرفته است. جامعهی آماری، شامل کلیه مدیران دورههای متوسطه استان ایلام است که با استفاده از روش آماری کوکران تعداد140نفر انتخاب شدهاند. دادههای مورد نیاز تحقیق با استفاده ازپرسشنامه و مصاحبه حضوری به روش میدانی جمع آوری شده. یافتههای این پژوهش در پاسخدهی به پرسشهای پژوهشی نشان میدهد که فناوری اطلاعات وارتباطات برتوانمند سازی شغلی مدیران در مدارس دارای نقش خیلی زیاد و زیاد بوده و بین بهره مندی از جنبههای مختلف فناوری اطلاعات وارتباطات وتوانمند سازی شغلی مدیران رابطه مستقیم وجود دارد. همچنین این نتایج بیانگر این است که استفاده ازفناوری اطلاعات وارتباطات موجب افزایش سرعت درانجام کار، دقت در انجام کار، ذخیرهسازی مطلوب اطلاعات، دسترسی وبازیابی به موقع اطلاعات می شود و ازمیان متغیرهای مختلف مفهومی وزمینهای، سابقه کار، میزان تحصیلات و تعداد مهارتهای فناوری اطلاعات وارتباطات بیشترین تاثیر برتوانمند سازی شغلی مدیران دارند. بر اساس روش مدل یابی معادلات ساختاری، افزایش سرعت ودقت انجام کار، بازیابی به موقع اطلاعات، ذخیره سازی به موقع اطلاعات وسرعت دسترسی اطلاعات بر توانمندسازی شغلی مؤثراند.

واژگان کلیدی: فناوری اطلاعات و ارتباطات، مدیران، متوسطه، توانمندسازی شغلی،آموزش وپرورش.

-1 مقدمه:

در عصرحاضر، رشدوگسترش سریع فناوری اطلاعات وارتباطات برجنبههای گوناگون زندگی تاثیرگذاشته است. از پیآمدهای ورود فناوری اطلاعات وارتباطات در زندگی، میتوان به ظهورمفاهیم واصطلاحاتی ازقبیل جامعهی اطلاعاتی، عصراطلاعات واقتصاد دانش مدار اشاره کرد. علاوه برآن، رشد سریع فناوری اطلاعات وارتباطات توانسته است درفراهم کردن اطلاعات به روز ودرست و به صورت گستردهتر،در سطح سازمانها مدیران را در اتخاذ تصمیمهای کلان برای تحقق هدفها، کنترل و بازرسی فعالیتهای اجرایی سازمان، در سطوح عالی، میانی وعملیاتی یاری نماید.

به وجود آمدن تحولات جدید، نگرش نو به آموزش و پرورش و نیروی انسانی ایجاد کرده، چرا که آموزش و پرورش قرار است انسان را برای آینده آماده کند و بنابر همین وظیفه، باید توانایی روبه رو شدن با این تحولات را داشته باشد. از طرفی طبیعت آموزش وپرورش، آن را به مثابه ی یک فرآیند کیفی برحسب آنچه باید باشد شرح می دهد، نه آنچه هست. از این رو ماهیت آن زاینده، پویا، تغییر پذیر و منعطف است. (رضوی، .(122:1380

در این راستا ضروری است نقشها و تواناییهایی که فناوری اطلاعات میتواند برای منابع انسانی ایفا کند، بررسی نموده و با استفاده ازآن زمینه انجام هرچه بهتر وظایف را برای منابع انسانی فراهم نماییم. در غیراین صورت عملکرد منابع انسانی به ویژه از لحاظ دستیابی به اهداف سازمان ضعیف خواهدبود. درنتیجه برای انجام بهتر وظایف منابع انسانی بایداولاً محیط جدیدکه تحت تاثیر فناوری اطلاعاتمی باشدرا بشناسیم و ثانیاً بدانیم که این محیط تا چه حد بر توانمندی منابع انسانی تاثیر گذار است.

یکی ازاهداف سند توسعه فناوری اطلاعات وارتباطات در وزارت آموزش وپرورش، توانمندسازی منابع انسانی برای بکارگیری هدفمند فناوری اطلاعات در نظام تعلیم وتربیت کشور است( سند توسعه فناوری اطلاعات در آموزش و پرورش، .(1386
یکی از موانع اساسی عدم بکارگیری فناوری اطلاعات و ارتباطات فقدان فرهنگ سازمانی بکارگیری آن می باشد. فرهنگ سازمانی به دلیل ماهیت اثرگذاری قوی که میتواند بر رفتار و عملکرد اعضای سازمان داشته، نقش مهمی را در بکارگیری فناوری اطلاعات وارتباطات ایفا میکند. بنابراین فناوری اطلاعات وارتباطات یکی از مهمترین مسائل عصر حاضر در تمام جوامع میباشد پس بکارگیری آن در سازمانها جهت هماهنگی با جامعه بین الملل لازم و ضروری به نظر میرسد ولی متأسفانه هنوز شرایط و فرهنگ مناسب جهت استفاده مؤثر به جا و ماهرانه از این فناوری در مدیریت مدارس بوجود نیامده است، لذا مسأله این پژوهش بررسی رابطه بین بکارگیری فناوری اطلاعات و ارتباطات با توانمندسازی شغلی مدیران مدارس آموزش و پرورش میباشد. با این هدف که با روشن شدن رابطه بهکارگیری فناوری اطلاعات وارتباطات درمدارس وتوانمندی مدیران، زمینه لازم برای توجه واقدام جدی مسئولین جهت بالابردن بستر وفرهنگ استفاده ازفناوری اطلاعات وارتباطات در مدیریت اجرایی مدارس فراهم آید تا از آن طریق توانمندی شغلی مدیران افزایش یابد.

توانمندسازی شغلی :

دفت (2004) توانمندی را این گونه تعریف کرده است: "توانمندسازی یعنی دادن قدرت، آزادی، دانش و مهارت به کارکنان برای تصمیمگیری در انجام امور به صورت مؤثر".
اینلسن((2008 در توضیح و تفسیر توانمندی شغلی، کارکنانی را به لحاظ شغلی توانمند میداند که از تواناییها و مهارتهای فنی و فرایندی برخوردار باشند، از دانش نظری و تخصصی خود در محیط واقعی کار استفاده کنند، از مهارتها و شایستگیهای کلیدی برخوردار بوده و ترکیبی از ویژگیهای شناختی و نیمه شناختی را دارا باشند. آلول و کوب((2009 توانمندی شغلی را ترکیب همافزای کیفیتها و صلاحیتهای فردی، مهارتهای فنی و فرایندی و مهارتها و شایستگیهای کلیدی میدانند.با در نظر گرفتن کلیه تعاریف ارائه شده، توانمندسازی را چنین تعریف میکنیم: توانمندسازی عبارت است از تقویت باورها، افزایش دانش و مهارتها، بهبود ویژگیهای روان شناختی کارکنان و بهسازی شرایط سازمانی و محیطی به نحوی که افراد بتوانند با حداکثر کارآیی و اثربخشی در سازمان فعالیت کنند.

-1-1رویکردهای توانمندسازی:

بررسی موضوع حاکی از آن است که توانمندسازی منابع انسانی از سه رویکرد ارتباطی، انگیزشی و شناختی میباشد.

-1-1-1 رویکرد ارتباطی:1
از این دیدگاه، توانمندسازی، به معنای تفویض اختیار و فرایندی است که از طریق آن، رهبر یا مدیر سعی در تقسیم قدرت خود بین زیردستانش دارد. برخی از صاحب نظران این رویکرد عبارت اند از:
-بلانچارد و همکارانش، توانمندسازی را سهیمشدن کارکنان در اطلاعات، تشکیل گروه و طراحی ساختاری سازمانی مناسب میدانند(بلانچارد و همکاران،.(106:1381
-به نظر فوی، توانمندسازی عبارت است از توزیع قدرت تصمیمگیری بین افرادی که آن را در سازمان ندارند(فاوی2،.(25:1997 همچنین پیترز وبلاک، توانمندسازی را فرایند تقسیم قدرت بین افراد سازمان تعریف کرده است.

-2-1-1رویکرد انگیزشی:3
به نظر صاحب نظران این رویکرد، توانمندسازی ریشه در تمایلات انگیزشی افراد دارد. هر راهبردی که به افزایش حق تعیین فعالیتهای کاری (خودتصمیمگیری) و خودکارامدی کارکنان منجر شود، توانمندی آنها را در پی خواهد داشت و برعکس، هر راهبردی که منجر به تضعیف در انگیزهی قدرت بینجامد، باعث تقویت احساس بیقدرتی در آنها شده و عدم توانمندی را درپی خواهد داشت.

کانگر و کاننگو، معتقد هستند که توانمندسازی عبارت است از فرایند افزایش احساس خودکارامدی در افراد، از طریق شناسایی و حذف شرایطی که موجب ناتوانی کارکنان شده است(کونگر کاننگو4، .(1998:474 آنها توانمندسازی را رویکردی انگیزشی به معنی "قادر بودن" (نه تفویض اختیار) میدانند.
-3-1-1 رویکرد شناختی:5

نظریه پردازان این رویکرد که در رأس آنها توماس و ولتهوس قرار دارند، معتقدند که توانمندسازی موضوعی چند وجهی است و نمی توان صرفاً بر پایهی یک مفهوم خاص به بررسی آن پرداخت. از همین رو، توانمندسازی را به عنوان افزایش انگیزش درونی وظایف محوله به کارکنان تعریف کردهاند که در یک مجموعه از ویژگیهای شناختی، موثر بودن، شایستگی، معناداربودن و حق انتخاب

متجلی میشود:

از آن جا که رویکرد انگیزشی و شناختی محدودیت های رویکرد تسهیم قدرت را ندارد و علاوه بر آن چندین مزیت متمایزی را در بر میگیرد لذا مبنای چهارچوب تئوریک تحقیق حاضر مدل میشرا که کامل تراست میباشد. لذا ابعاد توانمندسازی بر اساس مدل مذکور تشریح میگردد:

ابعاد توانمند سازی شناختی:

اسپریتزر(1996، (1995 وعبدالهی( (1384 در مطالعات پژوهشی خود چهار بعد را اندازه گیری واعتباریابی کرده اند.وتن وکمرون((1998 بر اساس تحقیقات میشرا((1992 بعد اعتماد را به ابعاد توانمند سازی شناختی اضافه کردند.بنابراین توانمندسازی



شناختی براساس تحقیقات گذشته را می توان در پنج بعد: تقویت کفایت نفس( احساس اعتماد)، احساس موثربودن، احساس شایستگی، احساس معنی داری(ارزشمند بودن) واحساس حق انتخاب(خودمختاری) خلاصه نمود.
لذا مبنای چهارچوب تئوریک تحقیق حاضراین مدل که کامل تراست میباشد

-1تقویت کفایت نفس: افراد توانمند دارای حسی به نام اعتماد هستند و مطمئناند که با آنان منصفانه ویکسان رفتار خواهد شد. معمولاً معنای این احساس آن است که آنان اطمینان دارند که متصدیان مراکز قدرت یا صاحبان قدرت، به آنان آسیب یا زیان نخواهند زد و دیگر این که با آنان بی طرفانه رفتار خواهد شد.

-2مؤثر بودن:6 وظیفه ای که دارای ویژگی مؤثر بودن است، از سوی فرد به عنوان منشأ اثر در جهت دست یابی به اهداف وظیفهای تلقی میشود. به عبارت دیگر، فرد باید به این باور برسد که در انجام وظایف شغلی اش میتواند نقش مهمی در جهت تحقق اهداف تعیین شده ایفا کند.

-3شایستگی:7 شایستگی یا کفایت نفس عبارت است از باور فرد نسبت به قابلیتهایش برای انجام موفقیتآمیز وظایف محوله. اگر وظیفه به گونهای باشد که فرد بتواند با مهارت، فعالیتهای موظف خود را به انجام رساند، بر احساس او از کفایت خود، تأثیری مثبت به جای خواهد گذاشت.

-4معناداری:8 این شناخت به ارزش یک هدف کاری برمبنای ایده آل ها و استانداردهای فرد اشاره دارد. اگر فرد وظیفهای را که انجام می دهد با ارزش تلقی کند، آن وظیفه دارای ویژگی معناداری است.

-5حق انتخاب:9 این وظیفه به آزادی عمل شاغل در تعیین فعالیتهای لازم برای انجام وظایف شغلی خود اشاره دارد.


-2روش تحقیق:

هدف اساسی پژوهش تأثیر بهره مندی از جنبههای مختلف فناوری اطلاعات و ارتباطات بر توانمندسازی شغلی مدیران است. بر این اساس وبا بررسی ومطالعه ادبیات تحقیق ومصاحبه با افراد متخصص در آموزش وپرورش ، شاخصهای که در نتیجه بهره مندی از فناوری اطلاعات در این پژوهش مورد نظر میباشد به صورت پنج متغیرافزایش سرعت، افزایش دقت، بازیابی به موقع اطلاعات، ذخیره سازی بیشتراطلاعات وسرعت دسترسی بیشتر اطلاعات برای فناوری اطلاعات وارتباطات وبرای توانمندی بر اساس نظریه میشرا پنج مولفه، نگرش مثبت به محیط کار، اعتماد به نفس، خودکنترلی، تعهدشغلی وانگیزش وآزادی عمل استخراج و جهت بررسی رابطه علی بین متغییرها بکار گرفته شده است.

به طور کلی روشهای تحقیق در علوم رفتاری را میتوان با توجه به دو ملاک تقسیم کرد. الف) هدف تحقیق و ب) نحوه گردآوری دادهها. بر این اساس پژوهش حاضر از نظر هدف کاربردی و از نظر شیوه گردآوری اطلاعات تحقیق توصیفی از نوع همبستگی است. هدف تحقیق همبستگی عبارت است، از درک الگوهای پیچیده رفتاری از طریق مطالعه همبستگی بین این الگوها و متغیرهایی که فرض میشود بین آنها رابطه وجود دارد. این روش در شرایطی مفید است که هدف آن کشف رابطه متغیرهایی باشد که در مورد آنها تحقیقاتی انجام نشده است (دلاور، .(203: 1380

-1-2جامعه آماری تحقیق:

جامعه آماری این مطالعه، شامل کلیه مدیران دوره های متوسطه نظری، فنی حرفه ای و کار دانش به تعداد 221نفر در استان ایلام (براساس آمار رسمی آموزش و پرورش استان ایلام) می باشد.

برای تعیین حجم نمونه ازفرمول نمونه گیری کوکران استفاده شده. براساس فرمول مذکور حجم نمونه 140 نفر محاسبه گردید. با توجه به اینکه روش طبقهای متناسب با حجم مورد نظر میباشد، مناطق براساس نظر کارشناسان آموزش وپرورش استان به مناطق برخوردار، نیمه برخوردار و کم برخوردار طبقه بندی و سپس براساس حجم هر طبقه، نمونه گیری به عمل آمد.

که از 14منطقه استان 8 منطقه ایلام،ایوان،دره شهر از مناطق برخوردار ومهران وچرداول ازمناطق نیمه برخوردارو بدره،هلیلان وسیروان ازمناطق کم برخوردارآموزشی انتخاب گردید.

با توجه به ماهیت موضوع تحقیق و مفاهیم و متغیرهای آن، دادههای مورد نیاز تحقیق از طریق تکنیک پرسشنامه حضوری به روش میدانی جمعآوری شد. در تحقیق مذکور از یک پرسشنامه سه قسمتی استفاده شده، قسمت اول پرسشنامه شامل سئوالات زمینهای (اطلاعات شخصی)، قسمت دوم به منظور بررسی میزان بهرهمندی مدیران آموزشگاهها ازفناوری اطلاعات وارتباطات است و قسمت سوم پرسشنامه به منظور سنجش تاثیر فناوری اطلاعات وارتباطات بر توانمندی از پرسشنامه توانمندسازی روان شناختی اسپریتزر(( 1995 و میشرا ( 1992) با تغییراتی استفاده شده است.

سئوالات با توجه به شاخصهای تعیین شده و فرضیات پژوهش تدوین شده است. لازم به ذکر میباشد که برای سطح سنجش سئوالات از طیف لیکرت (خیلی زیاد- زیاد- متوسط- کم- بسیارکم)استفاده گردیده است.

-2-2پایایی وروایی پرسشنامه:

درتحقیق حاضر جهت اطمینان از پایایی پرسشنامه پس از وارد کردن دادههای بدست آمده از مطالعه مقدماتی از نمونه اولیه(30نفره)، با استفاده از نرم افزار SPSS ضریب پایایی(آلفای کرونباخ) برای کل پرسشنامه وهریک از بخشهای، فناوری اطلاعات وارتباطات وتوانمندسازی محاسبه گردید. نتایج حاصل از آزمون کرونباخ برای کل پرسشنامه مقدار 0/807 وبرای سئوالات بخش فناوری اطلاعات وارتباطات 0/823 و برای توانمندسازی 0/795 بدست آمده. قابل ذکر است که ضریب آلفای کمتر از 0/6 معمولا"ضعیف تلقی میشود، دامنه 0/7 قابل قبول وبیش از 0/8 خوب تلقی میگردد. مقادیر بدست آمده حاکی از پایایی هردوبخش پرسشنامه تحقیق است.

در این پژوهش برای سنجش روایی پرسش نامه از تحلیل عاملی استفاده شد. ابتدا برای کفایت نمونه برداری وصحت توزیع آن از آزمون بارتلت که این کار را انجام میدهد استفاده شد. که نتایج نهایی به شرح جدول 1 است.

مطابق جدول 1 آزمون کفایت نمونهبرداری با درجه 0/676 سطح مناسبی از روایی را نشان میدهد. پس از انجام تحلیل عاملی هیچ شاخصی از پرسشنامه نهایی حذف نشد.

-3-2 تکنیکهای تجزیه و تحلیل داده ها:

برای تجزیه و تحلیل دادههای جمعآوری شده ابتدا آمار توصیفی که به بررسی متغیرهای جمعیت شناختی تحقیق شامل جنسیت، میزان تحصیلات، سن و میپردازد، مورد بررسی قرار میگیرد. در آمار تحلیلی این تحقیق به منظور آزمون فرضیهها ابتدا آزمون بارتلت وتحلیل عاملی و سپس از معادلات ساختاری و آزمون های همبستگی پیرسون، کندالt، تحلیل آنوا، تحلیل مسیر و رگرسیون استفاده میشود.

لازم به ذکر است نوع آزمونهای آماری بستگی به نرمال یا غیر نرمال بودن توزیع دادهها داردکه این موضوع از طریق آزمون کولموگروف اسمیرنوف مورد بررسی قرار خواهد گرفت.

همچنین به منظور بررسی روابط بین جنبههای مختلف فناوری اطلاعات بر توانمندسازی مدیران ازآزمون رگرسیون و برای تایید مدل مفهومی از معادلات ساختاری استفاده میشود.

-4-2تحلیل استنباطی

اولین گام در استفاده از آمار استنباطی تعیین نرمال بودن توزیع است. درصورتی که توزیع نرمال باشد میتوان از آمار پارامتریک برای تحلیل دادهها استفاده کرد. از آنجا که تعدادنمونه در این پژوهش بیشتر از 50 مورد است از آماره کلوموگروف- اسمیرنوف استفاده میکنیم. نتایج آزمون در جدول شماره 2 آمده است . از آنجا که عدد معناداری (sig=0/074) بالاتر از 0/05 است، لذا توزیع نمرات نرمال است. بنابراین میتوان از آمار استنباطی پارامتریک استفاده کرد.

-5-2سئوال اول پژوهش:

میزان بهرهگیری مدیران آموزشگاهها از جنبههای مختلف فناوری اطلاعات تا چه اندازه است ؟

برای پاسخ به این سوال باید به بررسی جنبههای مختلف استفاده از فناوری اطلاعات وارتباطات توجه شود.

از نتایج مشخص است فقط 16/7 درصد از مدارس نمونه دارای سایت رایانه هستند. همچنین فقط 55/8درصد از پاسخگویان بیان نمودهاند که در آموزشگاه آنان 2-1دستگاه کامپیوتر و، 27/5درصد 4-3 دستگاه و 16/7 در صد 5 دستگاه موجوداست وهمه آموزشگاهها به دستگاههایی نظیر کپی، فکس وچاپگر مجهز بوده و به اینترنت دسترسی دارند ودارای پست الکترونیکی هستند.

بیش از %79 از پاسخگویان بیان داشته اند که از فناوری اطلاعات در حد زیاد وخیلی زیاد برای ارتباط با هم استفاده میکنند.
با توجه به اطلاعات به دست آمده در مورد تدوین برنامههای آموزشی در مدرسه، 26/8 درصد در حد خیلی زیاد، 7/3 درصد زیاد، 52/2درصد متوسط، 8 درصد کم و 5/7 درصد خیلی کم از فناوری اطلاعات و ارتباطات استفاده مینمایند.

دادههای بیانگراین است که تنها 42/7 درصد از مدیران در حد خیلی زیاد و زیاد برنامه های آموزشی در مدرسه را از طریق وب سایت اعلام می کنند.

بر اساس داده ها 4/3 درصد از مدیران در حد خیلی زیاد جهت اعلام فعالیتهای فوق برنامه از فناوری اطلاعات استفاده میکنند. مطابق دادهها 57/2 درصد از مدیران پاسخ دادهاند که در سطح متوسطقوانینوبخشنامههاازطریق فناوری اطلاعات وارتباطات به مدیران ومعلمان اعلام میگردد. 16/7درصد در حد کم، 12/3درصد در حد زیاد و 8 درصد در حد خیلی زیاد پاسخ دادهاند.

- 6-2 سوال دوم پژوهش :

از نظر مدیران مدارس متوسطه، تا چه اندازه به کارگیری فناوری اطلاعات و ارتباطات موجب توانمند سازی شغلی آنان شده است.

برای پاسخ به این پرسش از آزمون ضریب همبستگی پیرسون استفاده میشود تا مشخص شود که به نظر مدیران مدارس متوسطه ، تا چه اندازه به کارگیری فناوری اطلاعات وارتباطات، موجب توانمندسازی شغلی آنان شده است ؟

نتایج جدول شماره 3 ومدل نهایی برازش شده شکل 4 نشان میدهندکه دومتغییر فناوری اطلاعات وارتباطاتوتوانمندسازی مدیران بهطورمعنیداری همبسته میباشندوضریب همبستگی آنها 0/916 ~0/92 میباشد . که این نشان دهنده تاثیرگذاری بکارگیری فناوری اطلاعات درتوانمندسازی است. اگر چه رابطه همبستگی نمیتواند دلایل علی را بررسی کند اما همخوانی بین دو متغیرگویای این نکته است با افزایش بکارگیری فناوری اطلاعات و ارتباطات میزان توانمندسازی نیز افزایش پیدا میکند.همچنی

-7-2 مدلسازی معادلات ساختاری:

الگوسازی معادلات ساختاری به محقق این اجازه را میدهد تا به تحلیل علی متغیرهای مکنون و متغیرهای مشاهده شده به طور همزمان بپردازد بر این اساس در مطالعه حاضر سعی شده است تا ارتباط بین متغیرهای مکنون ومشاهده پذیر بطور ساختاری بررسی گردد. برای آزمون اعتبارسازهای وسیله اندازهگیری وآزمون نیکویی برازش ساختار مورد نظر با استفاده از نرم افزار لیزرل و با در اختیار داشتن دادههای مربوط به متغیرها تحلیل عوامل تأییدی بعمل آمد. پس از انتقال دادهها از نرم افزار Spss به نرم افزار Lisrel و با توجه به مدل نظری ارائه شده در چارچوب نظری تحقیق، انجام گرفت.

1-8-2معیارهای نیکویی برازش مدل با دادهها :

شاخصهای برازندگی برای مدلهای معادلات ساختاری متنوع و گوناگون اند که با گذشت زماندائماً در حال توسعه و تکاملاند اما این شاخصها به شیوههای گوناگونی طبقه بندی شدهاند که عمدهترین آنها متعلق به مارش و همکاران است که آنها را به مطلق و نسبی تقسیم بندی کردهاند:

الف ) شاخصهای مطلق :

· معیار GFI یا ( Goodness of index )
· معیار AGFI یا (Adjusted Goodness of index)

هر دوی این معیار بین صفر و یک متغیر هستند و هر چه به عدد یک نزدیکتر باشند نیکویی برازش مدل با دادههای مشاهده شده بیشتر است (قاضی طباطبایی، .( 1377 : 103 بر اساس مدل طراحی شده، مقدار شاخص GFI ، 0/96 است بنابراین مدل دارای برازشنسبتاً خوبی است و مقدار شاخص AGFI بعنوان تصحیح یافته شاخص GFI، 0/93 است.

· معیار RMR یا ( :(Root mean squared residual معیار RMR معیاری است برای اندازه گیری متوسط باقیماندهها

و تنها در ارتباط با اندازه واریانس و کوواریانس قابل تفسیر است مقدار این شاخص در مطالعه حاضر، 0/059 است. هر چه RMR برای مدل مورد آزمون به صفر نزدیک تر باشد، مدل مورد نظر برازش بهتری دارد. شاخص SRMR ، به عنوان استاندارد شده RMR از دقت بیشتری برخوردار است و مقدار آن وقتی برابر صفر است که مدل به گونه کامل برازش یافته باشد در مدل طرحی شده مقدار SRMR برابر با 0/046 بوده است.

· Chi - square یا کمیت کی دو: یکی دیگر از آمارههایی که به منظور برازش کلی مدل بکار میرود کمیت کی دو است. معمولاً مقادیر بزرگ کیدو حاکی از برازش بد و مقادیر کوچک کی دو نشان از خوبی برازش مدل دارد برای قضاوت در مورد کوچکی و بزرگی کی دو باید از درجه آزادی و P-Value استفاده نمود (سلطانی تیرانی،.( 125 : 1378 بدین منظور از شاخص نسبی کی دو نسبی(کی دو تقسیم بر درجه آزادی) استفاده میشود که ارزش عددی آن در مدل مورد نظر 0/91 است که این عدد تاحدودی نزدیک به گفته هورمن و گارسون است. بنابراین براساس کی دو بدست آمده میتوان گفت که مدل از برازش مناسبی برخوردار است. جدول شماره 26-4 آزمون نیکویی برازش ساختارنظری مطرح

شده با دادههای مشاهده شده واعتبارسازهای وسیله اندازه گیری را نشان میدهد.

در متن اصلی مقاله به هم ریختگی وجود ندارد. برای مطالعه بیشتر مقاله آن را خریداری کنید