بخشی از مقاله

چکیده

این مطالعه به دنبال بررسی چشمانداز فناوری اطلاعات و ارتباطات و چالشها و فرصتهای آن برای فرایند یادگیری در حوزه آموزش عالی است. یادگیری اگر با پیشرفتهای انجام شده در حوزه فناوری اطلاعات و ارتباطات هماهنگ باشد، میتوان به تعمیق و تسهیل فرایند دانشاندوزی بینجامد. انتخاب روش و ابزار صحیح آموزشی در راستای تسریع فرایند یادگیری که تامینکنندهی اهداف آموزشی از پیش تعیین شده باشد چالشها و فرصتهای خاص خود را دارد. با توجه به ادبیات پژوهش، ابتدا فضای حاکم در زمینه پیشرفتهای انجام شده در حوزه فناوری اطلاعات تبیین و ترسیم شده و در ادامه به جوانب مختلف آن و چالشها و فرصتهای موجود پرداخته میشود. روش پژوهش مطالعه حاضر از نوع تطبیقی- تحلیلی با رویکرد یادگیری تطبیقی انجام شده و به منظور گردآوری اطلاعات، از مطالعه کتابخانهای، جدیدترین پژوهشهای انجام گرفته در حوزه فناوری اطلاعات و منابع اینترنتی در حوزه آموزش عالی استفاده شده است.

یافتههای مطالعه نشان میدهد که نقش فناوری اطلاعات و ارتباطات - به ویژه موبایل و تبلت - در چند سال اخیر، با توجه به روند جهانی شدن، تاثیر گستردهای در حوزه یادگیری و آموزش به ویژه در زمینه ارائه فرصتهای آموزشی، داشته است. البته چالش عمده در این حوزه عدم توسعه یافتگی کامل اقتصادی - اجتماعی و نبود یک رویکرد سیستمی به نحوه پیادسازی فناوری اطلاعات و ارتباطات در حوزه آموزش عالی در بسیاری از کشورهای در حال توسعه است که سرعت این روند را کُند و فرایند همگامسازی را تقلیل داده است. از مهمترین فرصتها میتوان به بهبود ارزشیابی آموزشی و تسریع روند یادگیری در فراگیران اشاره کرد.

-1 مقدمه

همه ملتها، با هر نظام سیاسی و اجتماعی پیشرفته و در حال پیشرفت به مساله برنامهریزی و اصلاحات آموزشی، با توجه به آخرین روشهای آموزشی و فنی و پیشرفتهای علمی جهان، توجه خاص دارند. این توجه تقریبا فراگیر و جهانی است و نسبت به دیگر فعالیتهای اجتماعی از اولویت خاص برخوردار است. بررسی تاریخ تحول نظامهای آموزشی جهان نشان میدهد که به منظور تحقق این امر، اغلب کشورهای پیشرو از مطالعات و پژوهشهای تطبیقی در زمینه آموزش و پرورش بهره گرفتهاند و آن را شرط لازم برای طراحی نظامهای آموزش نوین خویش میدانند و بر لزوم و ضرورت این گونه بررسیها قبل از اقدام به هرگونه اصلاحات آموزشی جامع برای رفع نیازمندیهای رو به رشد اقتصادی، فرهنگی و فنی خویش تاکید میورزند.

دونالد کمپبل، یکی از متخصصان روششناسی علوم اجتماعی، معتقد است که "همهء ارزیابیها حاصل مقایسه است" . - Campbell, 1978 - با کمی تأمل میتوان دید سهم عنصر مقایسه در دانستههای ما بیش از آن است که تصور میکنیم. شاید هم کمپل میخواسته با این تاکید اهمیت مقایسه را در فرایند شناخت و یادگیری نشان دهد. یافتههای هر تحقیق به پژوهشگر کمک میکند تا وجوه مختلف مسئلهء مورد بررسی را بهتر بشناسد. اوج حضور و نقشآفرینی عنصر مقایسه در تحقیق در مطالعات تطبیقی متجلی میشود. در تعریفی ساده میتوان گفت: هر تحقیقی که در آن محقق به مقایسهء دو یا چند پدیده یا مفهوم در دو بافت متفاوت بپردازد، تحقیقی تطبیقی انجام داده است.

از سویی دیگر، با توجه به گستردگی و تنوع مفاهیم در رشتههای مختلف و گوناگونی بافتها، مطالعات تطبیقی میتوانند بسیار متنوع باشند. اما همهء آنها در یک اصل - که همان نقش محوری مقایسه است - مشترک هستند - - PHILLIPS, 2006: 306 و محصول چنین مطالعاتی نیز رسیدن به شناخت بهتر از دو یا چند مفهوم مورد بررسی است. کسب شناخت و درک جوانب متمایز الگوها و پدیدههای مختلف در نتیجه مقایسه با توجه به بسترهای که در آن قرارا دارند، به ارتقا آگاهی و بهبود سطح سواد و خرد فراگیر میانجامد.

امروزه با توجه به گسترش فناوری و نوآوریهای صورت گرفته در حوزههای مختلف به ویژه آموزش و با توجه به سطح توسعه یافتگی کشورها و جوامع، مطالعههای تطبیقی و مقایسه این جوامع و مسیر توسعهای که پیمودهاند، بسیار حائز اهمیت خواهد بود و به شناخت بهتر پتانسیلها و ظرفیتهای موجود منجر خواهد شد. در عصر حاضر جهتگیری بسیاری از سامانهها به سمت شخصیسازی اطلاعات برای کاربر است.

آموزش الکترونیکی نیز از این قاعده مستثنا نبوده و یکی از ملزومات آن وجود مکانیسمی شخصی شده برای کمک به یادگیری مؤثر یادگیرنده است. بدین منظور محیط یادگیری الکترونیکی باید با در نظر داشتن نیاز اطلاعاتی و سطح توانمندی کاربران مختلف، شخصیسازی شده، رفتار یادگیرنده را به طور منظم و دائمی پایش کند با توجه به این اطلاعات، چگونگی آموزش و روش تدریس را تغییر دهد. با توجه به این شرایط، انجام مطالعات تطبیقی و مقایسه نمونهها  الگوهای مختلف بسیار حائز اهمیت است.

روش یا رویکرد یادگیری تطبیقی، یک روش یادگیری است که از دهه 1970 با ورود فناوری به عرصه آموزش به صورت جدی مطرح شد. هدف از این رویکرد ایجاد تطابق بین حوزه آموزش و یادگیری با پیشرفتهای حوزه فناوری است. در این رویکرد از فناوری برای شخصی سازی یادگیری و ایجاد تعامل و تناسب بین فراگیران و فناوریهای نوین - تبلت، کامپیوتر و ... - استفاده میشود و هر فراگیر با توجه به استعداد و علاقه میتواند از این فناوریها در جهت آموزش استفاده کند. به این رویکرد و روش یادگیری تطبیقی میگویند.

یعنی ایجاد تطابق بین این دو حوزه - درگی و رشیدی، . - 112 - 115 :1390 فناوری اطلاعات و ارتباطات واژهای است که اوایل دهه1990 در ادبیات فناوری و سپس در ادبیات برنامهریزی توسعه، مطرح شد. این مفهوم از تعامل سه قلمرو به دست آمد؛ ابتدا قلمرو اطلاعات و رایانه با هم ترکیب شد و فناوری اطلاعات IT1 به وجود آمد. سپس با تعامل حوزهی فناوری رایانه و فناوری اطلاعات از دهه 1980 به بعد، قلمروی تحت عنوان ارتباطات و فناوری حاصل شد و در نهایت از تعال این سه حوزه، قلمرو فناوری اطلاعات و ارتباطاتICT2 شکل گرفت - رضوی، . - 1386

یکی از ویژگیهای مهمی که پدیده فناوری اطلاعات و ارتباطات از آن برخوردار است، این است که باعث میشود ارتباط انسان با انسان، همچنین انسان با محیط تسهیل یافته و ارتقاء یابد. فناوری اطلاعات و ارتباطات به دلیل قدرت تحولپذیری و توانایی برقراری ارتباط پویا که میتواند با دانشآموزان داشته باشد، از نقش مهمی در انتقال دانش برخوردار است. درباره تاثیر فناوری اطلاعات و ارتباطات درحوزه تعلیم و تربیت دو دیدگاه وجود دارد. رویکرد اول که به رویکرد اصلاحگرا نام گرفته، براین باور است که اثر فناوریهای جدید - اطلاعات و ارتباطات - بر آموزش و پرورش تدریجی بوده و این پدیده باعث میشود که آموزش به شیوه سنتی، تنها به گونهای کارآمدتر انجام شود. به عبارت دیگر، ICT باعث تسریع اصلاحات در آموزش و پرورش میشود.

در کنار این رویکرد، رویکرد تحولگرا مطرح است که معتقد به تحولزایی ICT در آموزش و پرورش میباشد و بر این باور است که فناوری اطلاعات و ارتباطات، ابزارها و حتی خطمشیها و اهداف تعلیم و تربیت را به صورت اساسی تغییر داده و متحول میکند - مجله الکترونیکی، . - 1396 در عصر کنونی استفاده از فناوری اطلاعات و ارتباطات باید جای خود را در نظام تعلیم و تربیت پیدا کند و به عنوان یک اصل مهم، در برنامهریزی آموزشی و برنامهریزی درسی مدارس گنجانده شود. شیوه تعلیم و تربیت، در مدرسهای که مبتنی بر فناوری اطلاعات است، تغییر مییابد و معلم به عنوان آموزش دهنده و دانشآموزان به عنوان یادگیرندههای صرف نخواهند بود؛ بلکه محتوای آموزشی به گونهای طراحی و تدوین میشود که هر فرد با توجه به توانمندیهایی که دارد، بتواند از محتوای آموزشی بهرهمند شود. یکی از نمودهای بارز این تحول یادگیری الکترونیک است.

منظور از یا یادگیری الکترونیک3بهرهگیری از سیستم های آموزش الکترونیکی مثل کامپیوتر، اینترنت، نشریههای الکترونیکی و خبرنامههای مجازی و نظیر اینهاست که هدف آن کاستن از میزان ترددها، صرفه جویی در زمان، هزینه و همچنین یادگیری بهتر، سریعتر و آسانتر است . - Sife, Lwoga & Sanga, 2007: 57 - یادگیری الکترونیک را باید در راستای تکامل فرایند یادگیری و مکمل روشهای سنتی مورد توجه قرار داد.

یادگیری، یکی از مؤلفههایی است که فناوری اطلاعات و ارتباطات و در راس آن یادگیری الکترونیک میتواند نقش بسزایی در اثربخشی و افزایش آن داشته باشد. از همین رو، یادگیری هنگامی اثربخشتر و کاراتر میشود که یادگیرنده در بافت واقعی و زمینه موضوعی که قرار است تدریس شود، قرار گیرد و از دیگر سو، فرآیند یادگیری هنگامی افزایش چشمگیری پیدا میکند که با تار و پود حل مسأله در ارتباط باشد. کلاسهای آموزشی سنتی، دارای اثربخشی چندانی نیستند؛ زیرا وابسته به زمان و مکان خاصاند و نمیتوانند بافت واقعی و مناسبی را برای یادگیری فراهم آورند.

در متن اصلی مقاله به هم ریختگی وجود ندارد. برای مطالعه بیشتر مقاله آن را خریداری کنید