بخشی از مقاله

چکیده

زمینه و هدف نیروی انتظامی بهعنوان مهمترین نیرویی که حفظ امنیت داخلی را بر عهده دارد، اما در راستای تأمین حقوق شهروندان، درروند کاری خود مرتکب خشونت و تعرض به آزادی یا امنیت یا حقوق شهروندی شهروندها میشود. روش:این مقاله با روش توصیفی- تحلیلی درصدد تبیین راهکاری برای برونرفت از این خشونت و تعارض درونی وظائف نیروی انتظامی است. براین اساس مفروض مقاله آموزش هدفمند حقوق شهروندی سبب کاهش خشونت و تعرض به آزادی یا امنیت شهروندان میشود.

نتایج: ارائه آموزشهای لازم برای روش نشدن اذهان عمومی نسبت به حقوق شهروندی و چگونگی صیانت آن توسط نیروی انتظامی، برخی برداشتهای نادرست را از میانبر میدارد. آموزش حقوق مورداحترام شهروندان به نیروی انتظامی نیز موجب میشود اجزاء این نیروی امنیتی، از خشونت و تعرض به حقوق شهروندان، هرچند متهمین و مجرمین بپرهیزند تا از این رهگذر، کارآمدی نیروی انتظامی در تأمین حقوق شهروندی حاصل شود.

کلیدواژهها: حقوق شهروندی، آموزش، حقوق بشر، نیروی انتظامی، امنیت، حقوق متهم.

مقدمه

کارآمدی هر نهاد، در برداشت عمومی، عبارت است از رسیدن به اهداف موردنظر آن نهاد، در کوتاهترین مدت و با کمترین هزینه .نیروی انتظامی، بهعنوان نیروی امنیتی که وظیفه برقراری نظم و امنیت اجتماعی را به عهده دارد، از یکسو وظیفه تضمین بخشی مهمی از حقوق شهروندی، مانند حفاظت از جان و مال و حقوق و امنیت شهروندان را متقبل میشود و از سوی دیگر، به هنگام انجام وظائف خود، بنا به ارتباط مستقیم با شهروندان، ممکن است اقداماتی صورت دهد که بهحق یا ناحق، بهعنوان تضییع حقوق شهروندی تلقی گردد. امروزه، توجه به حقوق شهروندی، و پاسداری از آن به یکی از گفتمانهای پرطرفدار در عرصه حقوق داخلی و حتی حقوق بینالملل تبدیلشده است. در ضرورت صیانت از حقوق شهروندی تردیدی نیست؛ اما تعیین گستره این حقوق، محدودیتهای ناشی از مصالح اجتماعی، سیاسی و امنیتی، موجب بروز چالشهایی برای نهادهای مرتبط ازجمله نیروی انتظامی میشود. یافتن مرز حقوق شهروندی تضمینشده، کمک شایانی به حل چالش رویاروی نیروی انتظامی خواهد نمود. توضیح اینکه، اگر مشخص شود چه زمانی حقوق شهروندی محترماند و چگونه ممکن است تمام یا بخشی از آن از شهروند سلب شود، میتوان پاسخ روشنی به مسأله ای که همواره پیش روی نیروی انتظامی است، داد. نظر بهضرورت شناخت اجمالی از حقوق شهروندی، بهویژه در کشور ما که متأثر از موازین قانونی و تعالیم اسلامی است، باید این مفهوم با ویژگی مورداشاره در کشور مورد شناسایی و بررسی قرار گیرد. این مقاله با روش توصیفی- تحلیلی درصدد تبیین راهکاری برای برونرفت از این خشونت و تعارض درونی وظائف نیروی انتظامی است. به راین اساس مفروض مقاله آموزش هدفمند حقوق شهروندی سبب کاهش خشونت و تعرض به آزادی یا امنیت شهروندان میشود. ارائه آموزشهای لازم برای روش نشدن اذهان عمومی نسبت به حقوق شهروندی و چگونگی صیانت آن توسط نیروی انتظامی، برخی برداشتهای نادرست را از میانبر می دارد. آموزش حقوق مورداحترام شهروندان به نیروی انتظامی نیز موجب می شود اجزاء این نیروی امنیتی، از خشونت و تعرض به حقوق شهروندان، هرچند متهمین و مجرمین بپرهیزند تا از این رهگذر، کارآمدی نیروی انتظامی در تأمین حقوق شهروندی حاصل شود. نظر به اینکه، ارائه ملاک و معیار روشن برای تعیین حقوق شهروندی حمایتشده، بدون توجه به مقررات مرتبط امکان پذیر نیست، اشاره به اهم مقرراتی که حقوق شهروندی را مشخص میکند، ضرورت مییابد. درنهایت جایگاه آموزش حقوق شهروندی در کارآمدی نیروی انتظامی با تأکید بر مقررات و موازین تعیین کننده این حقوق مورداشاره قرار میگیرد.

مفاهیم، مبانی تاریخی و نظری

حقوق شهروندی "شهروند" مرکب از دو کلمه »شهر« به معنای جامعه انسانی و "وند" به معنای عضو وابسته به این جامعه است. در مورد

اصطلاح »شهروند«، توضیحات مفصلی ارائه میشود - دیوید میلر، . - 126 : 1383 که پرداختن به آن از حوصله این نوشته خارج است، اما مسلم اینکه، به صرف جمع شدن افراد در مکانی خاص و تشکیل اجتماع انسانی، شهر و بهتبع آن شهروند به وجود نمیآید. بهعبارتدیگر، اجتماع انسانی شرط لازم شهروندی محسوب میشود، ولی شرط کافی نیست. افراد زمانی لقب شهروند را به خود میگیرند که حقوق و تکالیف خود را بشناسند و به آن عمل کنند. در این صورت، شهر تشکیلشده و شهروند معنا و مفهوم پیدا می کند. بنابراین، شهروندان بهعنوان اعضاء رسمی شهر و اتباع کشور، حقوق و وظائفی دارند که ضامن حرمت و جایگاه ایشان است. هرچند حقوق و مسئولیتهای شهروندان بهطور کامل در قوانین پیشبینی نمیشود، اما مهمترین آنها در قوانین داخلی و حتی مقررات بینالمللی احصا شدهاند. بههرحال، جامعه نیازمند مقرراتی است که روابط تجاری، اموال، مالکیت، شهرسازی، امور سیاسی و حتی مسائل خانوادگی بر اساس آن، سامان یابد. حقوق شهروندی شامل حقوق و تکالیف مردم در برابر یکدیگر و اصول و هدفها و وظایف و روش انجام آن میشود. همچنین، نحوه اداره امور شهر و کیفیت نظارت بر رشد هماهنگ شهر را میتوان بهعنوان مهمترین اصولی دان ست که منشعب از حقوق اساسی کشور است - شکری، . - .80 :1386 ازاینرو، بخش قابلتوجهی از این مفاهیم در قانون اساسی میآید. از تأکید بر شهر در حقوق شهروندی باید فراتر رفت و شایسته است آن را مترادف حقوق اتباع کشور بدانیم. همچنان که گاهی، شهر در مفهوم حقوق شهروندی، مترادف با »ملت گسترده« گرفته میشود - میلر، پیشین: . - 130؛ زیرا نمیتوان این حقوق را در روابط همشهریان یا مسئولین شهرها با مردم بررسی کرد، بلکه باید در روابط هممیهنان یا دولتمردان با اتباع، مورد جستجو قرارداد. تجربه شهروندی، همواره مقید به مرز بوده است. ابتدا شهروندی در داخل مرزهای دولت - کشور و سپس شهروندی در چارچوب محدودیتهای دولت - ملت. - شکری، . - 134 :1386 پرسشی که ممکن است در این خصوص مطرح شود این است که آیا حقوق شهروندی آمیختهای است از حقوق، وظایف و مسئولیتهای شهروندان کشور در قبال یکدیگر، و دولت یا قوای حاکم و یا تنها شامل حقوق و امتیازاتی است که وظیفه تأمین آن حقوق بر عهد ه دولت یا بهطورکلی قوای حاکم هست؟

به نظر میرسد حقوق شهروندی در معنای اخص، تنها شامل جنبه مثبت اخیرالذکر باشد، به میان میآید، جنبه سلطه و توان مطالبه مطرح است تا »حقوحقوق« زیرا هرگاه سخن از چائی که برخی حقوقدانان مانند دابن4 بلژیکی، حق را به معنی تعلق و تسلط تعریف می کنند - ساکت، . - 45 :1371 - مانند حق مالکیت - . باوجوداین، در معنای گسترده، میتوان حقوق شهروندی را به وظائف و مسئولیتهای ناشی از زندگی اجتماعی نیز سرایت داد. برخی معتقدند از منظر جمهوری گرایانه، شهروندی بیشتر متضمن تعهدات است. این نگاه بیشتر مشتمل بر تقویت و ارتقای منافع مشترک جامعه سیاسی است - دیوید میلر، . - 128 : 1383 شهروندی از این منظر، مجموعه گستردهای از حقوق و تکالیف فردی و اجتماعی است. این حقوق و تکالیف، اگرچه فردی میباشند، اما برآیند آنها به پیشرفت وضعیت اجتماعی کمک خواهد کر د. همچنین است مشارکتهای اقتصادی، خدمات عمومی، فعالیتهای داوطلبانه و دیگر فعالیتهای اجتماعی که در بهبود وضعیت زندگی همه شهروندان مؤثر خواهد افتاد. درواقع، این نگاه ضمن اشاره به حقوق شهروندی مدون و قانونی، در نگاه کلیتر به رفتارهای اجتماعی و اخلاقی می پردازد که اجتماع از شهروندان خود انتظار دارد. دریافت این مفاهیم شهروندی نیازمند فضایی مناسب برای گفتوگو و مشارکت مردم با نقطه نظرات متفاوت و نظارت عمومی است.

پیشینه حقوق شهروندی اول؛ ریشههای تاریخی حقوق شهروندی در غرب

حقوق شهروندی یکی از مبانی فکری دموکراسی و مفاهیم اساسی زندگی دموکراتیک به شمار میرود - بشیریه، :1386 . - 226 واژه شهروند از حقوق یونان باستان است که در مورد ساکنین یونان به کار میرفته و دارای دو درجه بوده یکی شهروند درجهیک که به ساکنان اصلی یونان و شهروند درجه دو به بزرگان و دیگر افرادی که یونانی نبودهاند اما ساکن یونان بودهاند اطلاق میشد. تعریف شهروندی از دولتشهرهای یونان باستان ارتباط فرد به هر دولتشهر بوده است. شهروندان دولتشهرهای یونان خود را بافضیلت ترین انسانها نسبت به سایر اقوام میدانستند و ملتهای دیگر را وحشی خطاب میکردند ولی با تشکیل اجتماعات مختلف و اعطای شهروندی به آنها از ادعای برتری خود عقبنشینی کردند و حقوق دیگران را به رسمیت شناختند. مفهوم شهروندی در یونان باستان به معنی داشتن حقوق و تکالیف یکسان نزد قانون و نیز مشارکت در امور سیاسی و عمومی جامعه وجود داشت. حقوق شهروندان اساس تفکر متفکران دوران رنسانس را تشکیل داد و در نظر آنان انسانیت فرد تنها بهعنوان شهروند برخورد از حقوق خود در جامعه آزاد تحقق مییابد - بشیریه، . - 226 : 1386 جنگی که در سال 1214 میلادی بین انگلستان و فرانسه صورت گرفت که نتیجه این جنگ باعث شکست انگلیس و صدور منشور کبیر یا ماگناکارتا بود. که این منشور نقطه عطفی در تحولات سیاسی و اجتماعی است دربندهای این منشور به آزادی سیاسی و اجتماعی پرداخته و همچنین گرفتن هرگونه مالیات منع مگر به اجازه شورای عمومی که آن را تائید کرده باشد و هیچ فردی از دو موهبت محروم نسازد، هیچ آزادمردی نباید بازداشت، زندانی، تبعید و محروم از حقوق اجتماعی و ... گردد مگر بهحکم مشروع - حسینی، . - 26 :1385 چنانچه ماکناکارتا را مهمترین فراز از حقوق شهروندی در قرونوسطا به شمار نیاوریم باید آن را یکی مهمترین دست آوردهای بشر در ایجاد حقوق

در متن اصلی مقاله به هم ریختگی وجود ندارد. برای مطالعه بیشتر مقاله آن را خریداری کنید