بخشی از مقاله
چکیده
درتحقیق حاضر به بررسی دو دیدگاه مخالف مربوط به مالکیت نهادی شامل دیدگاه نظارت مالکیت نهادی و دیدگاه تمرکز بر اهداف کوتاه مدت و تاثیر آنها بر ریسک سقوط قیمت سهام، پرداخته شده است. ریزش قیمت سهام پدیده ای است که در آن قیمت سهام دچار تعدیل شدید منفی و ناگهانی میگردد. یکی از مهم ترین روش های دستکاری اطلاعات حسابداری تسریع در شناسایی اخبار خوب در مقابل به تاخیر انداختن شناسایی اخبار بد در سود میباشد اما همواره یک سطح نهایی برای انباشته ساختن اخبار بد در شرکت وجود دارد، و با رسیدن به آن سطح نهایی به یک باره این اخبار بد منتشر خواهد شد و این قضیه باعث سقوط قیمت سهام شرکت میشود. در این پژوهش از 66 شرکت از شرکتهای پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران در فاصله زمانی سالهای 1388 تا 1392 استفاده شده است. نتایج این تحقیق نشان میدهد که بین ثبات سرمایه گذار نهادی و ریسک سقوط قیمت سهام ارتباط منفی و معناداری وجود دارد.
.1 مقدمه و بیان مسأله
ریسک سقوط قیمت سهام، یکی از موضوع های بحث برانگیز مالی است که در سال ها ی اخیر مورد توجه محققان بازار سرمایه در بازار های نوظهور قرار گرفته است. دلیل این گرایش به ارتباط بین نوسان پذیری قیمت و به تبع آن بازده و تأثیر آن بر عملکرد بخش مالی و همچنین کل اقتصاد برمی گردد. از طرف دیگر، فایده مندی مطالعه ریسک سقوط قیمت سهام از طرف سرمایه گذاران از این جهت است که آنها نوسان پذیری بازده سهام را به عنوان معیاری از ریسک در نظر می گیرند و همچنین خطی مشی گذاران بازار سرمایه می توانند از این معیار به عنوان ابزاری برای اندازه گیری میزان آسیب پذیری بازار سهام استفاده نمایند. از این رو، مطالعه و بررسی عوامل مؤثر بر ریسک سقوط قیمت سهام می تواند در اتخاذ بسیاری از تصمیا ت بازار سرمایه مفید و راه گشا بوده، نتیجه آن برای فعالان بورس اعم از نهادهای مالی، مدیران شرکت ها، ناظران سیستم های اقتصادی و سرمایه گذاران عادی قابل استفاده باشد. از طرف دیگر، امروزه نقش سرمایه گذاران نهادی به عنوان واسطه انتقال وجوه و پس اندازها به بازار سرمایه و مدیریت منابع در بازارهای مالی سایر کشورها روز به روز اهمیت بیشتری پیدا کرده است، به طوری که افزایش معاملات سرمایه گذاران نهادی در بازارهای جهانی سهام از اواخر دهه 1980 ، منجر به افزایش توجه محققان مالی به بررسی تأثیر این نهادها بر تغییرات قیمت سهام شده است؛ به گونه ای که سرمایه گذاران نهادی را می توان به عنوان گروهی از سهامدارن شرکت تلقی کرد که بر تغییرات قیمت ومتعاقباً ریسک سقوط قیمت سهام نقش دارند. مسأله قابل توجه در این بین آن است که براساس تحقیقات حسابداری همواره مدیران واحدهای تجاری قادر خواهند بود در انجام سیاست "تأخیر درانتشار اخبار بد و انباشته ساختن آن به صورت اطلاعات محرمانه "حجم معینی از اخبار بد را درشرکت انباشته سازند، که این به دلیل عواملی نظیر پرهزینه بودن این سیاست و یا به طورکلی عدم توانایی مدیریت برای ادامه این اقدام - نظیر تغییر مدیریت واحد تجاری - میباشد. در نهایت با رسیدن حجم اطلاعات منفی انباشته شده به آن مقدار نهایی، دیگر مدیران قادر نخواهند بود که از انتشار این اخبار به بازار و سرمایه گذاران جلوگیری نمایند. با انتشار این اخبار در بازار، سرمایه گذاران با اطلاعات جدید بدست آمده در باورهای پیشین خود که مبنای قیمت جاری سهام شرکت بوده تجدیدنظر کرده و انتظار خود را بر اساس اطلاعات جدید بنیان می گذارند، که این امر موجب تعدیل یکباره و منفی قیمت سهام شرکت خواهد شد، که در ادبیات مالی از آن به عنوان ریزش قیمت سهام یا سقوط قیمت سهام یاد میشود با توجه به اینکه اگر سرمایه گذاران نهادی به عنوان ناظر عمل کنند به احتمال زیاد، باید خطر سقوط قیمت سهام در آینده را توسط مهار فعالیت احتکار خبر بد مدیریتی کاهش دهند و سرمایه گذاران نهادی متمرکز بر اهداف کوتاه مدت به احتمال زیاد، باید خطر سقوط قیمت سهام در آینده را توسط تشدید تمایل مدیران در احتکار خبر بد افزایش دهند. در این تحقیق به بررسی تاثیر ثبات سرمایه گذاران نهادی بر ریسک سقوط سهام در آینده بر اساس دو دیدگاه مخالف سرمایه گذاران نهادی ، دیدگاه نظارت و دیدگاه تمرکز بر اهداف کوتاه مدت، در بورس اوراق بهادار تهران پرداخته شد. در نتیجه آیا ثبات سرمایه گذاران نهادی توانایی کاهش و یا جلوگیری از ریسک سقوط قیمت سهام در آینده در بورس اوراق بهادار تهران را داراست یا خیر ؟ و آیا بی ثباتی سرمایه گذاران نهادی باعث افزایش ریسک سقوط قیمت سهام در آینده در بورس اوراق بهادار تهران می شود یا خیر؟ را مورد بررسی قرار دادیم.
.2 مبانی نظری و پیشینه تحقیق
یکی از مهم ترین روش های دست کاری اطلاعات حسابداری تسریع در شناسایی اخبار خوب در مقابل به تاخیر انداختن شناسایی اخبار بد در سود می باشد. اما همواره یک سطح نهایی برای انباشته ساختن اخبار بد در شرکت وجود دارد، و با رسیدن به آن سطح نهایی به یک باره این اخبار بد منتشر خواهد شد و سرمایه گذاران را به تغییر در باورهای خود درباره ارزش شرکت و در نتیجه آن قیمت سهام شرکت ملزم می سازد، که این قضیه باعث سقوط قیمت سهام شرکت میشود - هاتن، . - 2009 وجود انگیزه برای تهیه جانبدارانه اطلاعات حسابداری باعث شد که محدودیت هایی برای کنترل رفتار های فرصت طلبانه ی مدیریت ایجاد گردد. عموما این گونه تصور می شود که حضور سرمایه گذاران نهادی ممکن است به تغییر رفتار شرکت ها منجر شود که این امر از فعالیت های نظارتی که این سرمایه گذاران انجام می دهند، نشأت می گیرد. منظور از سرمایه گذاران نهادی، سرمایه گذاران بزرگ نظیر بانک ها، شرکت های بیمه و شرکت های سرمایه گذاری هستند استفاده سرمایه گذاران نهادی از توانایی هایشان برای نظارت بر مدیریت و عملکرد شرکت، تابعی از میزان سرمایه گذاری آنها است. هر چه سطح سرمایه گذاری آن ها بیشتر باشد، نظارت بر مدیریت بهتر انجام می شود "این یک ارتباط مستقیم"است - ماگ، - 1998به بیانی دیگر، سرمایه گذاران نهادی از طریق نظارت بر مدیریت مانع از انباشته شدن اخبار بد می شوند. یکی از مسائل مهم در حال ظهور بحرانهای مالی اخیر اتهام بازی نقش منفی توسط سرمایه گذاران نهادی در طول بحران است. برخی شواهد حاکی از این است که سرمایه گذاران نهادی بحران را توسط تحت فشار قرار دادن خدمات مالی سازمانها برای سود کوتاه مدت تشدید می کنند و رفتار پذیرش ریسک را افزایش می دهند. - دلا کروچه و همکاران، - 2011 ادبیات حاضر دو دیدگاه اساسا مخالف سرمایه گذاران نهادی را فراهم می کند. که به خاطر اصطلاحات بهتر، آنها را دیدگاه نظارت و دیدگاه کوتاه مدت می نامیم. در توصیف دیدگاه نظارت سرمایه گذاران نهادی، شلایفر ویشنی - 1986، - 1997 استدلال می کنند که سرمایه گذاران نهادی به موجب سهام بزرگ خود ، دارای انگیزه ای برای جمع آوری اطلاعات و نظارت مدیریت هستند زیرا آنها مزایای بیشتری نسبت به سرمایه گذاران کوچکتر از نظارت بدست می آورند. به طور مشابه، دوبرزاینسکی - 1993 - و مانکس و مینوو - 1995 - استدلال می کنند که نهادهای پیچیده تر با سهام بزرگ به نظارت و نظم و انضباط مدیران برای حصول اطمینان از اینکه استراتژی سرمایه گذاری شرکت، سازگار با هدف به حداکثر رساندن ارزش بلند مدت به جای هدف سودهای کوتاه مدت است، تمایل دارند. همگام با این دیدگاه نظارت سرمایه گذاران نهادی، مطالعات تجربی شواهدی بر روی انواع منفعت حاصل از مالکیت نهادی، مانند تاثیر آن بر رشد شرکت، تحقیق و توسعه سرمایه گذاری - R&D - ، پاداش اجرائی، مدیریت - پیش بینی درآمد - افشاء، گردش مالی مدیر عامل شرکت، اصلاحات ضد تصاحب، و اداره امور شرکت به طور کلی ارائه می کنند. دیدگاه نظارت همچنین مطابق است با شواهدی که فعالیت سهامداران نهادی رویدادهای شرکت را تحت تاثیر قرار میدهد و ارزش شرکت را افزایش می دهد . با این حال، دلایل متعددی وجود دارد که انتظار می رود سرمایه گذاران نهادی کمتر بی خطر رفتار کنند، اول، اگر نظارت پر هزینه ویا زمانبر باشد، سرمایه گذاران نهادی ممکن است فقط سهام و اوراق قرضه خود را در پاسخ به عملکرد نا مطلوب به جای اقدامات اصلاحی موثر یکجا بفروشند. - کافی 1991 و مانچنی و همکاران، . - 2012 دوم ، استراتزی بسیاری از سرمایه گذاران نهادی در بازارهای سهام آمریکا، سرمایه گذاری در تعداد زیادی از سهام مختلف به منظور تنوع بخشیدن ریسک و حفظ نقدینگی است. احتمالاَ در مورد حاکمیت فردی شرکتها بی تفاوت هستند. در حقیقت، ادبیات ذکر شده در بالا همچنین برخی از شواهدی که سرمایه گذاران نهادی به تاثیر بر فعالیتهای شرکتهای بزرگ بی تفاوت هستند، فراهم می کند. سوم، بسیار مهتر که بسیاری از منتقدان ادعا می کنند که، با اقدام معامله گران، سرمایه گذاران نهادی خودشان تاکید بیش از حد بر روی عملکرد کوتاه مدت دارند، که سبب می شود مدیریت بیش از حد نگران آن که نا امیدی های درآمد کوتاه مدت وادار به فروش سهام سنگین توسط سرمایه گذاران نهادی و کم شمردن قیمت سهام میشود، باشد. گِرِوز و وادوک، 1990، جاکوبز، 1991 ، پورتر 1992 ، بوش 1998 و . - 2001 در واقع تحقیقات قبل شواهدی از دیدگاه کوتاه مدت فراهم می کند. این شواهد نشان می دهد که سرمایه گذاران نهادی به شدت بر اساس اخبار سودهای جاری معامله می کنند و تاکید بیش از حد روی عملکرد کوتاه مدت دارند و قادر به نظارت در اصلاح پاداش بیش از حد مدیر عامل شرکت نیستند.
انواع سرمایه گذار نهادی
سرمایه گذاران نهادی بی ثبات: دارای گردش پرتفوی بالایی بوده و استراتژی معاملاتی لحظه ای دارند. برای مثال با یک خبر خوب سهام می خرند و با خبر بد سهام را می فروشند. برای این مالکان قیمت جاری سهام بسیار مهم بوده و دارای دیدگاه کوتاه مدت و گذرا هستند و عملکرد جاری را به عملکرد بلند مدت شرکت ترجیح می دهند. بنابر این انگیزه زیادی برای نظارت برمدیریت و داشتن نماینده ای در هیات مدیره شرکت های سرمایه پذیر ندارند زیرا بعید است که منافع این نظارت در کوتاه مدت نصیبب آنها شود