بخشی از مقاله

چکیده

کمتر اثر ادبی را مییابیم که تحت تأثیر قرآن نباشد. قرآن کریم به عنوان یک کتاب آسمانی توانسته است بر فرهنگ عربی و غیرعربی تأثیرگذار باشد. تقریباً همه آثار ادیبان و شاعران، از نظم و نثر، تحت تأثیر این کتاب آسمانی بوده است و در سرودههایشان به داستانهاي قرآنی، به ویژه شخصیتهاي قرآنی پرداختهاند. از آنجا که قصههاي قرآنی بیشترین تأثیر را در جهتدهی تربیت انسانها دارد و زندگی پیامبران الهی، الگوي مناسبی براي پیروي میباشد، قرآن کریم بسیاري از عبرتها و آموزههاي دینی را در قالب قصه بیان داشته است. از این میان، داستان حضرت یوسف به عنوان »أحسن القصص« یعنی بهترین قصه معرفی شده است. بر اساس این داستان، شاعران بسیاري از جمله شعراي عصر مملوکی به سرودن اشعاري پرداختهاند که از داستان حضرت یوسف الهام گرفته است. پدیده بینامتنیت قرآنی در شعر شعراي مملوکی به وفور یافت میشود. در مقالهي پیش رو، نگارندگان براساس روش توصیفی- تحلیلی به بررسی تأثیر داستان حضرت یوسف در شعر برخی از شاعران دوره مملوکی پرداختهاند . شاعران با الهامگیري از قرآن و با استفاده از وجه تلمیح، مضامین قرآنی را در اشعار خود منعکس میکنند و به شعر خود رنگ و بوي داستانی میدهند . در مجموع میتوان گفت عناصر داستانیِ اندوه یعقوب از فراق یوسف، چاه و زندان، عشق و پیراهن یوسف از بسامد بالایی در شعر مملوکی برخوردار بوده است و بیشترین بازتاب آن پیرامون زیبایی حضرت یوسف و غم و اندوه فراق است.

واژههاي کلیدي: یوسف - ع - ، عصر مملوکی، زندان، پیراهن یوسف، حزن یعقوب.

مقدمه

در لغت منظور از قصص، روایت و داستانِ پرداخته شده است - ابن منظور، :1993 ماده قصص - ، منظور خبري است که به تفصیل و داستان گونه با حوادث و رویدادهایی بیان شده باشد - ابن عاشور، 1984، . - 267 :3 داستان پردازيهاي قرآنی، بیان داستانهاي قرآن از اخبار گذشتگان و امتهاي گذشته و پیامبران و فرستادگان الهی در چارچوب رسالتهاي آسمانی آنان و کشمکش میان حقّ و باطل است - الخطیب، . - 40 :1417 قرآن در برگیرنده بسیاري از حوادث و تاریخ امتها و حوادث هر قومی است که تصویري گویا از حوادث سپري شده بر آنان را نقل کرده است 

»این گونه بخشی از اخبار پیشین را براى تو بازگو میکنیم؛ و ما از نزد خود، ذکر - و قرآنی - به تو دادیم .«! بدین معنا که خداوند بر پیامبر خویش، داستان گذشتگان را بدون کم و کاست بیان میکند - ابن کثیر، 1988، :3 . - 170

داستانهاي قرآنی حجم گستردهاي از قرآن، حدود ربع آن را در برگرفته است - عباس، - 11 :1987 که این میزان از دادههاي قرآنی، بیانگر اهمیت بسیار آن در قرآن است. داستان پردازيهاي قرآنی براي صاحبان اندیشه و تفکّر، حاوي عبرتها، پندها ورهنمودها و لطایفی است که داستانهاي دیگر جهان از آن بیبهرهاند

»در سرگذشت آنها درس عبرتی براى صاحبان اندیشه بود ! اینها داستان دروغین نبود؛ بلکه - وحی آسمانی است - هماهنگ است با آنچه پیش روى او - از کتب آسمانی پیشین - قرار دارد؛ و شرح هر چیزى - که پایه سعادت انسان است - ؛ و هدایت و رحمتی است براى گروهی که ایمان میآورند!.«

تفاوت میان داستانهاي قرآن با متون داستانی دیگر بسیار است، چرا که یک متن الهی به صورت بدیهی از یک متن بشري متفاوت است. اما برخی پژوهشگران به نقاط مشترك میان داستان پردازيهاي قرآن با دیگر متون داستانی پرداختهاند. از جمله این نقاط مشترك، درون مایه اصلی است که داستان براي عبرتاندوزي و درس گرفتن است با وجودي که با جنبههاي زیبایی شناختی خود قصد دارد مخاطب صاحب ذائقه خود را، تحت تأثیر قرار دهد - الطراونه،. - 17 :1992

گاهی درون مایه اصلی در داستانهاي هنري به تفصیل بیان نشده است و گاهی اصلاً روشن نیست، اما می-توان آن را از طریق رخدادهاي داستان و فرجام آن درك نمود و گاهی نیز درون مایه با قالبی نمادین و سمبلیک ارائه میشود که این قالب در قرآن وجود ندارد، چرا که قرآن هدف رسالتمند خود را دنبال میکند و داراي هدف زیباشناختی نیست.

گاهی داستانهاي قرآنی با داستانهاي هنري در توضیحات و جزئیات، نقطه اشتراك دارند که این توضیحات گاهی خارج از بافت داستان جاي میگیرد، مانند داستان قارون - قصص: - 78 وگاهی نیز در خلال داستان ارائه میشود، مانند داستان هامان - غافر: - 37-36 که جزئیات، در لابلاي بیان رخدادهاي داستان بیان گردیده است.

چنین توضیحات و جزئیاتی در داستانهاي ادبی مشاهده نمیشود و عدم وجود آن شاید ویژگی مثبت داستان هنري محسوب گردد، چرا که مخاطبِ فرهیخته و فرهنگدوست را مورد خطاب قرار میدهد، اما قرآن کریم تمامی طبقات و اقشار جامعه را مورد خطاب قرار میدهد. از این رو قرآن، هدف مورد نظر خود را به صراحت بیان میکند تا تقریب به ذهن صورت گیرد.

»نخستین پدیده آشکار در تاریخ ادب عربی به طور عام و دورهي مملوکی به طور خاص آن است که کاروان شعر، علی رغم تحولات اوضاع سیاسی و دگرگونی احوال اجتماعی و مخالفت جو فکري و فرهنگی میان سرزمینهاي گوناگون و عصرهاي مختلف، از حرکت باز نماند و یا منقطع نگردید . زیرا شعر، میراث جاودان فرهنگی عربهاست و هالهاي است از سحر و جلال که شاعر عربی را در بر میگیرد. بنابراین شگفتآور نخواهد بود اگر شاعران به طور مداوم به شعر خویش بپردازند و از نظم ممتاز پیش از خود تقلید نمایند« - امین،. - 85 :1383

در عصر مملوکی شاهد گرایش شعرا به شعر دینی هستیم که از انگیزه اصلی این گرایش میتوان به موارد زیر اشاره کرد: نبردهاي پیدرپی مانند جنگهاي صلیبیان که حوادث و مصیبتهاي هولناکی را بر سرشان فرود آورد، پایین آمدن سطح اقتصادي و درآمد افراد به سبب گرانی و احتکار و بیداد و در نتیجه گسترش فقر و از هم گسیخته شدن جامعه، دلایلی براي روي آوردن شاعران به شعر، مخصوصاً شعر دینی بود - همان: . - 237

از جمله شاعران عصر مملوکی که تحت تأثیر قرآن بودند، میتوان صفیالدین حلّی، عائشه الباعونیه، بوصیري و... را نام برد. علاوه بر این، شاهد کثرت اقتباس در اشعار این شاعران هستیم؛ چرا که جنبه رویکرد دینی در آنان قوي بوده و شاعران در اشعار خود به آن اقتباس میکردند. نگارندگان این مقاله برآنند با تحلیل اشعار شاعران دوره مملوکی، بر اساس نظریه بینامتنیت، پیوند این اشعار را با قرآن با محوریت داستان حضرت یوسف - ع - تبیین کنند و چگونگی حضور متن غایب - قرآن - را در متن حاضر - اشعار شاعران - مورد سنجش و ارزیابی قرار دهند. لذا این مقاله بر آن است اهداف زیر را دنبال کند:

در متن اصلی مقاله به هم ریختگی وجود ندارد. برای مطالعه بیشتر مقاله آن را خریداری کنید