بخشی از مقاله
چکیده
جنونی اردبیلی از شعرای گمنام سبک هندی در قرن یازده و دوازده هجری است که تاکنون هیچ تحقیق مستقلّی در باب زندگی و احوال و اشعار وی صورت نگرفته است. از نام و نشان او در منابع تذکرهای کهن و معاصر شاعر و یا تاریخ ادبیّاتها اطّلاعی در دست نیست. کهنترین منبعی که در آن به نام جنونی برمیخوریم، کتاب ارزشمندالذّریعه» إلی تصانیف الشّیعه« آقابزرگ تهرانی است و بقیّه منابعی که پس از آقابزرگ در مورد وی اظهار نظر کردهاند، مستقیم یا غیرمستقیم مطالب خود را از اثر آن مرحوم اخذ کرده و در اکثر موارد آن مطالب را به صورت مو به مو نقل کردهبااندتوجّه. به ماهیّت کتاب الذّریعه و اینکه تنها به معرّفیو ذکر مختصر فهرستی از آثار اسلامی و ایرانی پرداخته است؛ اطّلاعات دقیق و کاملی از طریق کتاب مذکور در باب زندگی و
شرح احوال شاعر به دست نمیآید و نیاز اساسی به جستجو در این زمینه احساس میشود. در این مقاله ضمن پژوهش در احوال و آثار جنونی به تصحیح مخمّسی از شعر وی -که به صورت خاصّ و منحصر به فردی سروده شده است- میپردازیم.
کلیدواژهها: جنونی اردبیلی، زندگینامه، سبک هندی، تصحیح، مخمّس.
نام، تخلّص، زمان و مکان ولادت جنونی:
جنونی از شاعران ذولسانین است و در یگانه نسخه منحصر به فردی که از اشعار او در اختیار داریم، میتوان اشعار پارسی و ترکی او را مشاهده نموداز. نام و نشان کامل جنونی هیچ اطّلاعی در دست نیست. نه آقابزرگ تهرانی اشارهای به آن کرده است و نه خود شاعرتنها. تخلّص او - = جنونی - ست که در اشعارش و منابع اندکی که به زندگینامه وی اشاره کردهاند، ذکر گردیده است - نک: جنونی، دیوان، برگ 2، 4، 5، 6، 8 و... - . تاریخ ولادت جنونی در هیچ منبعی ثبت نشده و خود شاعر هم به آن اشاره نکرده استامّا. با توجّه به یگانه نسخه منحصر به فرد و بازمانده از دیوان شاعر و تاریخهای متفاوتی که در لابهلای آن آمده است و نیز اشاراتی که به پیری خود میکند - نک: جنونی، برگ 39، 44 و - 60 با این توضیح که آخرین تاریخی که در دیوانش دیده میشود، سال 1107 ه.ق است و نیز نسخهای از دیوانمحمد کاظم زرگر متخلّص به طاهر - 1که - به خطّ جنونی در سال 1100ه. ق کتابت شده است - نک: منزوی، :1350 ج - 2413 /3
ولادت او را باید در حدود نیمههای قرن یازده به حساب آورد. بنابراین جنونی از زمره شعرای نیمه دوم قرن یازده و نیمه اوّل قرن دوازده است و اینکه دولتآبادی او را از سخنوران اوایل قرن دوازده دانسته، دقیق نیست - دولتآبادی، :1377 ج 15 /1 و نیز دیهیم، :1367 ج - 39 /1دکتر خیّامپور نیز تنها به زندهبودن شاعر در سال 1107ه.ق اشاره کرده استخیّام - پور، :1368 ج 226 /1مؤلّف - » فهرستواره دستنوشتهای ایران« نیز او را از زمره شاعران قرن یازده هجری قمری معرفی کرده است - درایتی، 1389، ج 5 ص - 104 نسبت اردبیلی میتواند مؤیّد این باشد که وی در این شهر به دنیا آمده و ساکن آن شهر بوده است. مطلبی که آقابزرگ نیز به آن اشاره کرده است - آقابزرگ، :1403 ج / 9 بخش 256 /1 و به تبع او دهخدا، :1377 ج /5 7883؛ دولتآبادی، :1377 ج - 15 /1 در میان اشعارش نیز ابیاتی هست که سکونت وی در اردبیل را تأیید میکند - نک: جنونی، دیوان، برگ 5 - 3،،10، 79 و... - .
تحصیلات:
از میزان تحصیلات و دانش جنونی نیز اطّلاعی در دست نیست، امّا از آنجا که وی خوشنویش و کاتب بوده و در برخی از منابع نام او را در زمره خوشنویسان ذکر کردهاند و برادرش نیز - که خود شاعر بوده است - در ضمن قطعهای که برای جنونی سروده، به خوشخطّی وی اشاره کرده استبا.این توصیف قاعدهً جنونی باید حدّاقل از دانش و سواد زمانه خود برخوردار بوده باشد.اشارتی که در توصیه به خواندن شاهنامه و آشنایی با داستانهای آن دارد و نیز ذکر نام برخی از فلاسفه و دانشمندان و نیز آثار آنان چون ابوعلی سینا و آثار معروفش اشارات و شفا - دیوان، برگ - 77 که در شعر او هست میتواند دلیل دیگری بر این مدّعا باشد.
»برو شهنامه را برخوان که ویران ساخت صد کشور چو آن رستم به زور دست و بازو ملک را بگشاد« - جنونی، قصاید، برگ - 10
در یک غزل هم که در شکوهز اروزگار سروده است، تلویحاً به فضل و دانش خود اشاره میکند:
دانش به سرم سایه اقبال نیفکند بر زیر پر و بال همایی نرسیدم - برگ - 60 - 59
منسوبان:
از میان افراد خانواده و خاندان جنونی تنها به لطف قطعهیی که از برادرش در نسخه منحصر به فرد جنونی آمده، خبر داریم. نام برادرش محمّد شریفا است. او نیز همچون برادرش مشق شعر میکرد و یکی از قطعات وی که برای برادرش جنونی سروده شده است، در دیوان جنونی برگ 71 موجود استجنونی. نیز در ازای این شعر جوابیّهیی در همان وزن و قافیه برای محمّد شریفا به نظمکشیده است.
فنّ کتابت و جنونی:
در قطعهایکه برادر جنونی، محمّد شریفا برای وی سروده است، در همان بیت اوّل به خوشنویسی و خوش خطّی جنونی اشاره شده است:
چهرهپرداز سخن کیست جنونی که بود از سواد خط خوبان قلمش غالیهسا
- دیوان، برگ - 76 علاوه بر این در »فهرست نسخهای خطّی فارسی« نیز به نام اثری برمیخوریم که جنونی آن را به کتابت درآورده است واین امر نیز میتواند حاکی از خوشنویسی و حرفه کاتبی وی باشدجنونی. دیوان محمّد کاظم زرگر متخلّص به طاهر - م 1085 ه.ق - را کتابت کرده است و نسخهای از آن در کتابخانه ملک به شماره 35/5403، نستعلیق ریزجنونی اردبیلی مورّخ 1100 دارای: مثنوی، غزل، رباعی، روی هم در حدود 700 بیت با مطلع زیر:
بسم اللّه الرحمن الرحیم جدول کوثر به ریاض نعیم
موجود است - نک: منزوی، :1350 ج 2413 /3 و نیز دولتآبادی، :1377 ج - 50 /1با. استناد به گفته آقابزرگ در الذّریعه الی تصانیف الشّیعه، گویا ویمقدّمه» گلزار محمّدی، تألیفمحمّد معصوم بن الحسین المنشی البروجردی« را در تاریخ 1100 ه.ق نیز کتابت کرده است و نسخه آن در کتابخانه ملک به شماره 5403 / 15 موجود و آغاز نسخه از این قرار است:سرسبزی بهار سخن برشحات حمد چمن آراییست که شبنم گلزار محمدی رامغز دماغ خردمندی ساخته - نک: آقابزرگ تهرانی، :1403 ج - 97 /22همچنین. مؤلّف تذکره » سخنوران آذربایجان« نام جنونی را در فهرست خوشنویسان سخنور آذربایجان جای داده است - عزیز دولت آبادی، ج . - 51 - 50 /1 با این حساب میتوان او را از زمره شاغلان در فنّ کتابت به شمار آورد . علاوه بر این جنونی براساس مدحیّهایی که از وی بر جای مانده است و غالباً در مدح کسانی که منتسب به بقعه شیخ صفیالدّین اردبیلی و از صاحبمنصبان آن مکان سروده شده است؛ شاید دور از ذهن نباشد که جنونی در آنجا شغل و سمتی نیز داشته باشدالبتّ.ه هیچ اشاره مستقیمی از جانب شاعر به مطلب مذکور نشده و تنها حدس و گمانی برپایه مدایح اوستاز. طرفی وی به استقبال متوّلیان بقعه شیخ صفی یا ناظران بر امور بقعه نیز که از جاهای دیگر میآمدند، میرفته است که این امر نیز میتواند حدس ما را تقویت نماید.
شرح مسافرت:
به سفرهای جنونی در منابع اشارهیی نشده است؛ امّا در دیوانش نشانههایی از سفر وی به ابهر در استقبال از یکی از صاحب-منصبان به نام صفیقلیخان در سال 1095 ه.ق است. از آنجا که این امر مصادف با نوروز بوده، به همین جهت قطعهیی در این راستا برای صفیقلیخان سروده است. گویا غیر از این نیز سفر یا آرزوی سفرهایی داشته است و تنها از مطالعه اشعارش میتوان به آنها پی برد:
غفلت ز وطن بستر بیماریم افکند از محنت غربت به دوایی نرسیدم - دیوان، برگ - 59
رنج وطن بس است خوش آنکه جنونی باز رخت از دیار خویش به ملک دگر کشم - همانجا -
در غزلی به خواری در وطن و عزم سفر به هند اشاره میکند امّا در پایان غزل از تصمیم خود برمیگردد:
در وطن بسیار خواری از عزیزان میبرم میروم بر هند و رنگ از روی ایران میبرم...
... نیستم در بند دنیا کی روم بر سوی هند سر کند صندل طلب تا نام سامان میبرم - دیوان، برگ - 60
و در غزل دیگری پیرانهسر آرزوی سیر و سیاحت کمشیر را در سر داشته است:
درین پیرانهسر خواهم جنونی سبزه خطّی دماغ خرّمی فصل بهاری سیر کشمیری - دیوان، برگ - 69
مذهب جنونی:
جنونی از زمره شاعران شیعی مذهب به حساب میآید که علاوه بر مدح امام علی - ع - و امام حسین - ع - در غزلیّات از امام رضا - ع - با عنوان شاه خراسان - دیوان، برگ 43 و نیز برگ - 60 و در یک ترجیعبند از امام زمان - عج - نیز نام برده است - نک: دیوان، برگ . - 74
او نور رخ محمّدی گشت او مهدی صاحبالزّمان گشت - دیوان، برگ 74 ب -
اشارهبه قدّ خمیده و پیری خود:
جنونی در یکی از غزلّیات خود به پیری و قامت خمیده خود اشاره کرده است:
به قدّ خم جنونی را دلش لبریز تیر اوست در این پیرانهسر هم با کمان و تیر میگردد - دیوان، برگ - 39
جای دیگر نیز میگوید:
فرسوده شد عصای جوانی نبرد راه بر کوی او جنونی بیخان و مان هنوز - دیوان، برگ - 44