بخشی از مقاله

در غزل مملوکي(مطالعه ي موردي: غزل شاب الظريف )
چکيده
شعر دورهي مملوکي، هرچند در نگاه بسياري از پژوهشگران اين دوره، دچار رکود و ضعف بسيار گشت ، ولي در خود ويژگيها و نوآوريهايي داشت که بررسي و واکاوي آنها، خالي از فايده نيست . يکي از اين نوآوريها، زبان مطايبه و طنز شاعران مملوکي بود که در غزلهاي آنان، نمود عيني داشت . طنز در غزل، در پيش از اين دوره وجـود نـدارد و شـاعران مملوکي را بايد نخستين اديباني دانست که به سرودن اين نوع از غزل پرداختند. در اين مقاله ، به بررسي موردي از غزل شاب الظريف ، شاعر مصري در قرن هفتم هجري ميپردازيم که برخي غزلهاي وي، نمونه هايي زيبـا از طنزهـاي غـزل - گونه در دورهي مملوکي است . نوع معشوقاني خيالي که شاعر برگزيده است ، و نيز بازي با واژگان و هنرنمـايي ادبـي بـا آنها، از جمله عناصر فکاهي در غزليات وي ميباشد.
واژگان کليدي:شاب الظريف ، شعر دورهي مملوکي، طنز، غزل


مقدمه
از منظر زبان شناسي، طنز(Satire)، گونه اي از کاربرد زباني در ادبيات است که پايـه ي اصـلي آفـرينش آن را، برجسـته - سازي از دو شيوهي هنجارگريزي و قاعدهافزايي تشکيل تشکيل ميدهد. از ايـن زاويـه ، ويژگـي شـاخص ايـن شـکل از کاربرد زباني را ميتوان در سه بعد وجه ارجاعي طنز، واقعيت گريزي طنز و تأثيرگـذاري (خوشـايندي يـا ناخوشـايندي ) بررسي نمود. در اين ميان، دورهي مملوکي از مهمترين دورههاي ادبيات عرب به شمار ميرود که دامنه ي طنز در فنـون مختلف شعري در آن، به اوج خود رسيد و حتي به يکي از هنرهاي سـرايندگان ايـن دوره درآمـد. هرچنـد کـه طنـز را «بالاترين درجه ي نقد ادبي» (١) به حساب آوردهاند، اما طنز در شعر مملوکي، گاهي نه براي انتقاد اجتماعي، بلکه تنهـا نوعي سرگرمي ادبي براي شاعران اين دوره شمرده ميشود. اگر دورهي مشـروطه را، «رسـتاخيز طنـز در ادب فارسـي » (٢) بناميم ، عصر مملوکي را نيز بايد اوج طنز در ادب عربي به شمار آورد. فن غزل، يکي از فنون مهم در شعر مملـوکي بود که بخش گستردهاي از شعر اين دوره را به خود اختصاص داد. در اين ميان، غزلسـرايان مملـوکي از بـا اسـتفاده از زبان طنز، اين فن ادبي را نيز با چنين سبکي درآميختند و مخاطبان خود را در فضايي از فکاهـه و مطايبـه قـرار دادنـد.
اين شاعران با استفاده از معوشقاني خيالي همچون نقاش، قصاب، فقيه ، زن ماما و ...، و همچنين با هنرنماييهاي لفظـي و به کارگيري آرايه هاي مختلف زباني، به سرودن ابياتي طنزآميـز پرداختنـد. شـاب الظريـف ، شـاعر بـزرگ مملـوکي، از جمله ي همين غزلسرايان است که در مقاله ي کوتاه، به نمونه هايي از طنز در غزليات او اشاره خواهد شد.
نتايج و بحث :
با نگاهي به محتواي برخي قطعه هاي کوتاه از غزليّات شاب الظريف و نيز معشوقاني که شاعر در اين ابيات کوتـاه از آنها سخن گفته است ، ميتوان از نوعي شوخطبعي و بذله گويي و گاه هنرنمايي ادبي و لفظي شاعر در سرودن اين گونـه غزلها، و نبودن کوچکترين عاطفه و احساس دروني در آنها پيبرد. «شاکر هادي شکر»، محقّق ديوان شاب الظريـف ، در اين باره ميگويد «اينگونه از ابيات در ديوان شاعر ، رنگ و بويي بذله گويانه به خود مي گيرد و شـاعر ايـن ابيـات را بـا هدف فکاهه گويي و هنرنمايي شعري و ادبي سروده است ». (٤)
بازي با معاني واژگان و ايجاد نوعي ايهام در آنها- توريه - به طوري که معنايي ديگر از آن به دسـت آيـد و موجبـات شگفتي شنونده را فراهم سازد، از عوامل ايجاد فکاهه گويي در غزل مي باشد. (٥) آن دسته از غزلهـاي شـاب الظريـف که جنبه ي بذله گويي در آنها است ، بيشتر حاصل نوعي بازي در معاني کلمات و بهرهگيري از توريه ميباشـد. اينـک بـه برخي از بذله گوييهاي شاعر در غزل اشاره ميکنيم : الف ) غزل براي قلندري: (٣)

در متن اصلی مقاله به هم ریختگی وجود ندارد. برای مطالعه بیشتر مقاله آن را خریداری کنید